eitaa logo
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
887 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
﷽ این چه سودائے است با خود ڪرده ام در عاشقے از تو گویم لیک، فڪرم جاے دیگر مانده است ارتباط‌مون @Shohada1380 بگـوشیم @Fatemee_315 آن سوی نداشته هایم تکیه‌گاهی‌دارم‌ازجنس‌خدا....
مشاهده در ایتا
دانلود
. . پیــامبرمون‌گفتن! جھاد‌‌مبــارزه‌بــا‌با‌نفس‌‌بزرگترین‌جھاده . .! مواظب‌نفسمون‌باشیم . .(: @Oshagh_shohadam
••🦋•• و این است ڪه دست بر قلبتـ♥️ گذاشته تو را انتخاب ڪرده افتخارڪن😎 ڪه به چشمش آمدی وخریدنی شدی🍁 عاشقانه ڪه ادامه بدهی❤️ این بار خداوند خریدارت خواهد شد!🌙✨ @Oshagh_shohadam
35.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[🍃] "رفـیقی‌می‌گفت↓ . شهیـد‌،‌شهـید‌می‌شود🕊 مـامُرده‌هـا‌هم،‌خواهیم‌مُرد هـرآنطور‌کہ‌زندگی‌کنیم هم‌آنطور‌می‌رویم ..!🥀 شهــیدانہ‌زندگی‌کنیم🙂🙃 eitaa.com/Oshagh_shohadam
38.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ســلامــ عزیــز بـرادرمــ ســلامـــ مـدافـع حرمــ eitaa.com/Oshagh_shohadam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شفاعتت‌مـےڪنھ‌آن‌شھیدی‌ڪھ؛ موقع‌گناه‌میتوانستـےگناه‌ڪنۍ امابھ‌حرمت‌رفاقتت‌بااو،گذشتۍ..!♥️ @Oshagh_shohadam
٠•*•٠🍃🌸 ☆همین الان یهویے:↯ دستتو بزار رو سینتــ یہ دقیقہ زمان بگیـر و مدام بگو یامهدۍ حداقلش‌اینہ ڪهـ روزِ قیامتــ میگے قلبـم روزۍ یہ دیقہ بہ عشقہ آقام زده . . . @Oshagh_shohadam
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
حتمـا قـࢪاࢪ شـاھ و گـدا هست یادتـان؛ همـان شب کہ زدم دݪ بہ نامتـان... مشھد، حـࢪم، وࢪودے بـاب‌الجـۅاد، آقـا عجیب دݪـم گرفتـہ برایتـان..💔🕊✨ بہ یاد غریب طوس در جوار غریب طوس🌹 @Oshagh_shohadam
🌱 نائب الزیاره تک تک عشاق الشہدایی ها در حرم حضرت عبدالعظیم حـسنے eitaa.com/Oshagh_shohadam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قبول باشہ دوســتان✨ خیلے ممنون ڪہ همیـشہ بہ یادمـون هستید 💐 واقعا خـداروشکر ڪہ همچین اعضاے مہربونے داریــم 🤲🏻
دوســتاݩ متاسفانہ امروز پارت گذارے نداریـم ان شاالله فردا جبــرانے مے ذارم براتـون ☺️ مـمنوݩ ڪہ درڪمـون مے کنیـد 🤩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️|دل ڪہ هوایـے شود، پرواز است ……ڪہ آسمانیت مےڪند.…… 🌱و اگر بال خونیـن داشتہ باشے🌱 دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مےگیرد. دلــ‌ها را راهےڪربلاے جبــ‌هہ‌ها مےڪنیم و دست بر سینہ، بہ زیارت "شــ‌هــــــداء" مےنشینیم...|♥️ 🕊🦋 بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم🦋🕊 🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ 🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ 🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ 🕊اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ 🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ 🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ 🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...🌻 🌾 @Oshagh_shohadam
[🔗📼] . . ‌‏اگہ‌ آدما‌ میتونن‌ خنده"😂" بذاࢪن‌بدونِ‌اینڪہ‌واقعا‌بخندن‌ مطمئن‌باش‌میتونن‌بگن‌دوسِت‌دارم بدون‌اینڪہ‌واقعادوست‌داشتہ‌باشن ࢪو‌اینا‌حساب‌باز‌نڪن.... . @Oshagh_shohadam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مـٰالکیت‌آسمـٰان‌را🦋 بھ‌نـٰام‌کسـٰانۍنوشتھ‌اند🌱 کھ‌بھ‌زمین،دل‌نبستھ‌اند❤️ آسمـٰانیـٰان!🥺 دستِ‌مـٰازمینیـٰان‌رابگیریدシ🖐🏻! @Oshagh_shohadam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نزاریم‌امساݪم‌مثݪ‌سال‌گذشتہ‌ بدون‌هدف‌وٺلاش‌‌و‌خودسازی بگذره... شاید‌از‌³¹³تا‌یار‌ فقط¹یار‌موندھ‌باشہ‌تا تڪمیل‌بشن‌یارهاۍ‌آقا...! پس‌خودتو‌بساز... 🚯❕ @Oshagh_shohadam
باید‌بہ‌این‌باوࢪ🙂 ‌برسیم‌کہ‌بسیجےبودن🌱 ‌فقط‌تولباس"چریکی"خلاصہ‌نشدہ..✋🏻 اصل‌اینہ‌کہ‌نفس‌و‌باطنمون‌رو یہ‌پا‌بسیجےمخلص‌تربیت‌کنیم..!シ♥ ˹ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Oshagh_shohadam
🎞 برادرشہید : سپاه‌رفتن‌بابک‌یک‌دگرگونی درزندگیش‌ایجادکرد. دوست‌شهید : بابک‌بعدسپاه‌مسیروهدف‌زندگیش ودیدش‌عوض‌شدبهش‌میگفتیم بابک‌چطوری‌اینقدرتغییر‌کردی؟!🤔 میگفت:راهم‌روپیداکردم🙂 توی‌خدمت‌کلااعتقادات‌بابک‌خیلی‌قوی‌شده‌بود انگارزندگیه‌دنیایی‌براش‌مهم‌نبود⛓🌍 روی‌گناه‌نکردن‌خیلی‌حساس‌شده‌بود بعدخدمت‌یه‌کارایی‌که‌قبلاانجام‌میداد دیگه‌انجام‌نمیداد …بابک‌پتانسیل‌این‌اعتقادودفاع‌روداشت اززمانیکه‌به‌خدمت‌رفت این‌پتانسیل‌به‌عمل‌تبدیل‌شد بابک‌آدمی‌نبودکه‌یه‌شبه‌🌔انقلاب‌درونی‌درش‌ایجادبشه🇮🇷 بابک‌درطول‌زمان‌تغییر‌کرد⏳ حاج‌آقـا : موقعی‌که سرباز بود توی‌برنامه‌فصل‌شیدایی‌شرکت‌کرده‌بود واونجابهش‌نقش‌ دادن ومن‌شنیدم‌این‌تغییرازاونجانشات‌میگیره @Oshagh_shohadam
هروقت‌تنبلیت‌شدنمازتوبخونۍ یادت‌بیادکہ‌ظهرعاشورا امام‌حسین‌تواون‌وضعیت نمازشواول‌وقت‌خوند . . .! ( :🖐🏻! @Oshagh_shohadam
😅 یکی از همکلاسی های قدیمیم چند روز پیش مسیج داد... _سلام منم جواب دادم: سلام؛هیچی نگفت! باز روز بعد پیام داد سلام! فکر کنم لنگِ ثوابه داره۶۹تا۶۹جمع میکنه😂✌🏻 @Oshagh_shohadam
Narimani - Hame Alam Midonan (128).mp3
13.19M
یه پلاک با یه ساک...!💔 می‌بینی که همین دوقلم پیش ما اومدن.. رفقات اومدن....پس‌باباییم کجا مونده؟!😭💔 @Oshagh_shohadam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نویسنده:فاطمه رهبر انتشارات_خط مقدم رایگان میزارم براتون به شرط دعا شهادت در حق ادمین های کانال و نویسنده محترم خبری از بابک نیست . تخت با دقت مرتب شده . وقتی برای نماز بیدار شده بود بابک روی تختش نشسته و پتو را به دور شانه هایش انداخته بود و قرآن می خواند . این پسر ، صبح به این زودی کجا رفته بود ؟ آرام و بی صدا از اتاق خارج می شود و در آهنی سیلو را باز می کند . روشنی روز ، چشم هایش را می بندد . دست به کمر، دور تادور پایگاه را نگاه می کند . سمت چپ ، رضا علی پور را می بیند که کنار جیپی نشسته ، به طرفش می رود . نزدیک تر که می شود ، سر و گردن بابک هم نمایان می شود که روی زمین چمباتمه زده و مشغول درست کردن چیزی ست : _ کله صبح دارید چی کار می کنید؟ علی پور با خنده بابک را نشان می دهد : _ داره وسایل ورزشی درست می کنه . بابک سربلند می کند : سلام ، حاج داوود ! داوود خیره می شود به کیسه های شنی که بابک سعی دارد آن ها را در دو طرف میله ی آهنی ببندد که بین پاهایش گرفته است . _ وزنه درست می کنی ؟ _ تخته شنا هم درست کرده ، نگاه ! می چرخد به سمتی که علی پور با دست نشان داده . بابک ، با تکه چوب هایی که دیروز وقت پاکیزه کردن سیلو جمع شده بود . تخته شنا کوچکی سرهم کرده بود . _ دو روز دیگه اینجا بمونیم ، باشگاه هم می زنی دیگه ! بابک ، پاهایش را با عرض شانه باز می کند یا علی گویان ، با دو دست وزنه ای که ساخته ، بر می دارد و تا نزدیکه سینه بالا می برد . عضلات بازو و ساعدش ، با هر حرکتی برجسته می شود و دانه های عرق بر تنش می نشیند . باد ، دانه های شن را از سوراخ های ریز کیسه فراری می دهد . داوود می نشیند کنار رضا . خیره می شود به پسری که وزنش را انداخته روی انگشتان پاهایش ، و سینه اش نزدیک زمین می شود و فاصله می گیرد . سرهنگ ، بچه ها را دور خودش جمع می کند . از دیروز صبح که صحبت هایش را کرده بود ، دنبال هماهنگی های لازم برای رفتن به جلو بود . دورادور ، بچه ها را زیر نظر داشت . دیروز ، بعد از نماز و صبحانه ، به رزمنده ها گفته بود که ممکن است دو سه روز همینجا مستقر شوند ؛ اما دقایقی پیش از نیروهای جلو خبر رسیده بود که . . . 😱 ادامــہ دارد ـ ـ ـ 🦋بـہ ڪانـاݪ عشاق الـشہدا بپـیوندیـد🦋 eitaa.com/Oshagh_shohadam
نویسنده:فاطمه رهبر انتشارات_خط مقدم رایگان میزارم براتون به شرط دعا شهادت در حق ادمین های کانال و نویسنده محترم که برنامه تغییر کرده و ممکن است امروز یا فردا دوباره راهی جاده شوند . بچه ها ، وسط سالن مستطیل شکل ، در چند ردیف پشت سر هم می نشینند . ابر نازکی که از سوزاندن پی در پی اسفند شکل گرفته ، هنوز بالای سر شان مواج است . سرهنگ ، صحبت هایش را با چگونگی وضع زندگی مردم سوریه و نقش نیروهای ایرانی در این کشور شروع می کند ؛ این که حضور داعش در این کشور ، چقدر در این تخریب ها و فلج کردن چرخه ی زندگی مردم تاثیر داشته و چه کودکانی را از حق طبیعی خودشان مثل زندگی کردن ، مدرسه و حتی بازی کردن سلب کرده است . در ادامه ی حرف هایش ، همان طور که نگاهش بین نیرو ها می چرخد ، دستانش را پشتش قلاب می کند و می گوید قرار است عملیات آزاد سازی بوکمال که آخرین سنگر داعش محسوب می شود ، تا یکی دو روز آینده آغاز می شود . همه ی نگاه ها به دهان سرهنگ است . سرهنگ ، چهره های جوان را که می بیند ، یاد خودش می افتد که در بیابان های جنوب نشسته بود و با چه اشتیاقی به حرکت و قدم زدن فرمانده اش حین توصیه نقشه ی عملیات گوش می کرد . با خودش نجوا می کند : آن زمان اگر ما زیر بمب خمپاره سینه سپر کردیم ، برای دفاع از سرزمین مان و و وظیفه مان بود ؛ اما حالا این پیران و جوان های کشورم ، برای مقابله با کسی آمده اند که آوازه ی تجهیزات و تعلیمات نظامی شان هم رعب انگیز است . . . با این فکر ها رشته کلامش را گم می کند ، کمی مکث می کند و از لای در نیمه باز سیلو ، به شن های شناور در هوا که زیر نور آفتاب مثل براده های طلا می درخشند ، نگاه می کند . و دستانش را در هم گره می کند و می گوید : ما با همین تجهیزات و نیرویی که می بینید ، باید به این عملیات بزرگ کمک کنیم . در ضمن می دونیم دشمن مدت هاست تو اینجا مستقر شده و هم بیشتر از ما اطلاعات جغرافیایی داره و موقعیت یابی مکان براش مقدوره و هم از لحاظ سلاح مجهز تره . از حرکت کردن در برابر افرادش باز می ایستد و گره انگشتان دستش را باز می کند و جلو می آوردشان . دوباره انگشتانش را به هم گره می زند و چشم می دوزد به انگشتان در هم پیچیده اش : _ با همه ی تدابیری که باید رعایت کنیم . . . ادامـہ دارد ـ ـ ـ 🦋بـہ ڪانـاݪ عشاق الـشہدا بپـیوندیـد🦋 eitaa.com/Oshagh_shohadam