هدایت شده از صلوات
#مرد_میدان
رفته بودیم منزل آقا میثم، دوست و همکار حمید. تازه بچه دار شده بودند... تا بچه را بغل کردم شیری را که خورده بود روی چادرم بالا آورد.
چادر خیلی کثیف شده بود به ناچار از همسر آقا میثم یک چادر امانت گرفتم.
خانه که رسیدیم هر دو چادر راشستم، چادر امانتی را اتو زدم و گذاشتم کنار وسائل حمید روی اُپن و گفتم :عزیزم فردا که میری سر کار این چادر رو هم برسون به آقا میثم یه وقت خانمش نیازش میشه.
مشغول خوردن صبحانه شد...
برخلاف روزهای قبل حمید خیلی با آرامش می خورد.
گفتم :فقط چند دقیقه وقت داری الان سرویس تون میره، حمید حواست کجاست؟
گفت:حواسم هست خانم. امروز به خاطر چادری که دادی ببرم به همکارم برسونم با سرویس سپاه نمی روم، به اندازه سنگینی همین چادر هم نباید کار شخصی با وسیله و اموال سپاه انجام بدیم.
✍🏻 راوی: خانم فرزانه سیاهکلی همسر شهید مدافع حرم حمید سیاهکلی
📕 یادت باشد صفحات ١۵۶ و ١۵٧
🇮🇷 شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺
#حاج_قاسم
#بصیرت
https://eitaa.com/sallavat