فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حکایتی عجیب در صدقه و انفاق!!
👤استاد قرائتی
#امام_زمان
📚@Dastanhaykota
❄️🍁❄️🍁❄️🍁❄️🍁❄️🍁❄️
#داستان_آموزنده
🔆درسی از اصحاب پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلّم
🔹مردی از اصحاب پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم در تنگدستی سخت قرار گرفت. روزی زنش به او گفت: خوب است خدمت پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم بروی و از ایشان تقاضای کمکی کنی. آن مرد خدمت پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم آمد، همینکه چشم حضرت به او افتاد فرمود:
🔸«هر که از ما چیزی درخواست کند به او میدهیم؛ امّا اگر خود را بینیاز نشان دهد، خدا او را غنی خواهد کرد.»
مرد از شنیدن این سخن با خودش گفت:
🔹منظور پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم از این کلام من هستم، از همانجا برگشت و جریان را برای زنش شرح داد. زنش گفت: حضرت نیز بشری است، به ایشان بگو آنگاه ببین چه میفرماید.
🔸برای مرتبه دوّم آمد؛ باز همان جمله را شنید. سوّمین مرتبه که برگشت و همان جملات را از پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم شنید، به نزد یکی از دوستان خود رفت و کلنگ دو سری از او به عاریه گرفت.
🔹تا شامگاه در کوهها هیزم جمعآوری نمود و شب به طرف خانه بازگشت و هیزم را به پنج سیر عدس فروخت. نانی تهیه کرده و با زن خود میل کردند. فردا جدیّت بیشتر کرد و هیزم زیادتری آورد؛ و هر روز مقدار زیادتر تا توانست یک کلنگ بخرد.
🔸چندی گذشت، در اثر فعالیّت دو شتر و یک غلام خرید و کمکم از ثروتمندان شد. روزی خدمت پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم شرفیاب شده و جریان زندگی و کلام حضرتش را بازگو کرد. پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: من که گفتم: «کسی که بینیازی جوید خدا او را بینیاز گرداند.»
📚پند تاریخ، ج 3، ص 129 -وافی، ج 2، ص 139
🍃🍃امام صادق علیهالسلام فرمود: «بزرگی مؤمن به نماز شب و عزّتش به بینیازی است.»
📚جامع السعادات، ج 2، ص 108
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁
#داستان_آموزنده
🔆جُذامی
🌳امام سجاد علیهالسلام در بین راهی به چند نفر جذامی و مبتلا به خوره برخورد نمود که سر راه نشسته و در حال خوردن غذا بودند، پس به آنها سلام کرد و از آنها رد شد.
🌳آنگاه با خود فرمود: خداوند متکبّران را دوست ندارد، پس بهسوی ایشان برگشت و فرمود: من اکنون روزهدار هستم (معذورم چیزی با شما بخورم)، آنها را به خانهی خود دعوت کرد و فرمود: شماها به خانهی من بیایید آنها هم به خانهی امام رفتند و حضرت، هم آنها را اطعام نمود و هم با کمک مالی آنها را دلجویی نمود.
📚با مردم اینگونه برخورد کنیم، ص 38
〽️امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرماید: «شدیدتر از بیچیزی، مرض تن است.»
📚نهجالبلاغه فیض السلام، ص 1270
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
#داستان_آموزنده
🔆پیرمرد بهشتی
☘انس گوید: روزی در محضر پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم بودیم که اشاره به طرفی کرد و فرمود: الآن مردی از اهل بهشت وارد میشود. طولی نکشید که پیر مردی از آن راه رسید و درحالیکه با دست راست آب وضوی خویش را خشک میکرد و به انگشت دست چپ، نعلین خود را آویخته بود.
☘او پیش آمد و سلام کرد. فردای آن روز، همچنین روز سوّم، پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم بهشتی بودن او را تکرار کرد.
☘عبدالله بن عمرو بن عاص سه روز در مجلس بود، تصمیم گرفت با پیرمرد تماس بگیرد و ببیند که چه صفتی دارد؟ روز بعد دنبال او آمد تا به خانهی پیرمرد رسید و گفت: «از پدرم قهر کردهام و قسم یاد نمودهام که سه شبانهروز به خانه نروم؛ اگر موافقت کنی به منزل شما بیایم.»
☘او قبول کرد. عبدالله گوید: سه شب خانهاش بودم؛ ندیدم عبادت خاصّی انجام دهد، فقط موقع پهلوبهپهلو شدن ذکر خدا میگفت و نماز صبح را میخواند و جز حرف خوب چیزی از او نشنیدم.
☘بعد از سه روز نزدم خیلی کوچک جلوه کرد و وقت خداحافظی به او گفتم: با پدرم قهر نکرده بودم، بلکه فقط میخواستم ببینم چه عملی داری که پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: تو از اهل بهشتی؟ ولی من چیز خاصی از تو ندیدم!
☘چون چند قدم رفت، پیرمرد گفت: «ای پسر! اعمال ظاهری مرا دیدی، من در باطن نه کینهی کسی را به دل دارم و نه حسد به کسی بردم!»
عبدالله گفت: «همین دو صفت خیلی مهم است که مشمول الطاف الهی و بهشت شدهای.»
📚داستانها و پندها، ج 1، ص 32 -مجموعه ورام، ج 1، ص 126
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
🔷❄️🔷❄️🔷❄️🔷❄️🔷
#داستان_آموزنده
🔆پنهان داشتن بیماری
⚡️عمران بن حصین به پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم گفت: «ای پیامبر خدا! مردانی نزد من میآمدند که از آنان، خوشسیماتر و خوشبوتر ندیدهام، امّا پس از چندی از من بریدند.»
⚡️پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم پرسید: «آیا زخمی به تو رسیده بود و آن را پنهان میداشتی؟» گفت: آری
⚡️فرمود: «سپس آن را آشکار ساختی؟» گفت: چنین بود.
⚡️فرمود: «لیکن اگر همچنان پوشیده میداشتی تا زمانی که زنده بودی، فرشتگان به دیدارت میآمدند.» (آن زخم جراحتی بود که وی در جهاد در راه خدا برداشته بود.)
📚ربیع الابرار، ج 1، ص 369
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
#پندانه
«پندِ پدر»
فرد مسئولی به فرزندش سفارش کرد و گفت:
هر کجا پا داد،تا جایی که جا داری بخور
هر زمان دستت به جایی بند شد،از مالِ غیر
آنچنان که ردّی از خود جای نگذاری،بخور
پاچه خاری کن،ولی اموال بیت المال را
در همان حالی که داری پاچه میخاری،بخور
ذهن را درگیر با اقشار مستضعف نکن
فکرِ اینها را نباید کرد،بیکاری؟بخور
مثل استاندار و فرماندار،کم کم رشد کن
یعنی اول کم کم از اموالِ دهیاری بخور
خلق،چیزی را که می بینند باور می کنند
نان خود را از دورنگی،از ریاکاری بخور
نفس اگر لوّامه بازی در می آرد،بیخیال
پای وجدان هم اگر آمد وسط،باری،بخور
مثل من در زندگی از گاوها الگو بگیر
فرض کن گاوی و تا جایی که جا داری بخور
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
🔅🍁🔅🍁🔅🍁🔅🍁🔅
#داستان_آموزنده
🔆عیادت مریض
🌱ام سُلیم انصاری گوید: بیمار شدم و پیامبر خدا صلیالله علیه و آله و سلّم به عیادتم آمد.
پرسید: «ای مادر سُلیم! آیا آتش و آهن و ناخالصیهای آهن را (هنگام گداختهشدن) میشناسی؟»
گفتم: آری ای پیامبر.
🌱فرمود: «پس ای مادر سُلیم تو را مژده باد که اگر از این درد بهسلامت جان به در ببری از گناهان رستهای، آنسان که آهن از ناخالصیهای خود جدا میشود.»
✨✨خداوند متعال در آیهی 61 سورهی نور میفرماید: «بر نابینا و لنگ و بیمار و بر خودتان ایرادی نیست که از خانههای خود (و فرزندان و زنانتان) بخورید…»
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
🔅🌱🔅🌱🔅🌱🔅🌱🔅
#داستان_آموزنده
🔆اسکندر و دیوژن
🌱هنگامیکه «اسکندر»، بهعنوان فرمانده کل یونان انتخاب شد، از همهی طبقات برای تبریک نزد او آمدند، امّا «دیوژن» حکیم معروف، نزد او نیامد.
🌱اسکندر خودش به دیدار او رفت؛ و شعار دیوژن قناعت و استغناء و آزادمنشی و قطع طمع از مردم بود. او در برابر آفتاب دراز کشیده بود، وقتی احساس کرد که افراد فراوانی به طرف او میآیند، کمی برخاست و چشمان خود را به اسکندر که با جلال و شکوه پیش میآمد، خیره کرد، ولی هیچ فرقی میان اسکندر و یک مرد عادی که به سراغ او میآمد، نگذاشت و شعار بینیازی و بیاعتنایی را همچنان حفظ کرد.
🌱اسکندر به او سلام کرد و گفت: «اگر از من تقاضایی داری بگو!»
🌱دیوژن گفت: «یک تقاضا بیشتر ندارم؛ من دارم از آفتاب استفاده میکنم و تو اکنون جلوی آفتاب را گرفتهای، کمی آن طرف تر بایست!»
🌱این سخن در نظر همراهان اسکندر خیلی ابلهانه آمد و با خود گفتند: عجب مرد ابلهی است که از چنین فرصتی استفاده نمیکند!
امّا اسکندر که خود را در برابر مناعت طبع و استغنای نفس دیوژن حقیر دید، سخت در اندیشه فرورفت.
🌱پس از آنکه به راه افتاد، به همراهان خود که حکیم را مسخره میکردند، گفت: «بهراستی اگر اسکندر نبودم، دلم میخواست دیوژن باشم.»
📚روایتها و حکایتها، ص 39 -داستانهای پراکنده، ج 2، ص 66
✾📚 @Dastan 📚✾
همیشه
دلیل شادی کسی باش !
نه شریک شادی او ...
و همیشه
شریک غم کسی باش !
نه دلیل غم او ..
#انگیزشی
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
💠استاد انصاریان:
▫️مؤمن حقیقی کسی است که با ذکر خدا دلش ترسان و لرزان شود و شنیدن آیات قرآن بر ایمانش بیافزاید و در هر کار خود توکل کند.
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
🔆خلیفهی ثروتمندی که بخیل بود!
🦋بعد از خلافت یزید بن عبدالملک، برادرش هشام بهجای او خلیفهی اموی شد و مدت بیست سال خلافت کرد.
🦋او مردی احول و بداخلاق و به حرص و بُخل در مال موصوف بود؛ بنابراین آنچه از اموال در خزانهی او جمع شده بود، هیچیک از خلفای قبلی بنیامیه اندوخته نکرده بودند.
نقل شده که در سفر حجّی، آنچه از اموال، لباس و وسایلی که همراهش میبرد، سیصد شتر حمل میکرد.
(تتمة المنتهی، ص 83)
🦋وقتیکه هشام مُرد، بازماندگان و ورثهی او یازده نفر بودند. سهم هریک از تَرَکهی هشام، یکمیلیون مثقال (طلا یا نقره) شد! علت جمعآوری ثروت زیاد را بُخل و انفاق نکردن وی نوشتهاند. (رهنمای سعادت، ج 3، ص 601)
🦋او باغستانی داشت که با ندیمان وارد آن شد و همراهان شروع کردند به خوردن میوه و میگفتند: «خدا خلیفه هشام را برکت دهد.» هشام گفت: «اینطور که شما میخورید، خداوند چگونه برکت میدهد.»
🦋بعد به باغبان گفت: «درختها را قطع کن و بهجای آنها درخت زیتون بکار تا کسی نتواند از میوهی آن بخورد.»
📚(پند تاریخ، ج 4، ص 66 -تاریخ مروج الذهب، ج 2، ص 232)
🍃اما این ثروتها خیری برای ورثه نداشت، چراکه به نقل از تاریخ مجدی یکی از اولاد هشام (که یکمیلیون مثقال به او رسیده بود) به گدایی افتاد و از مردم صدقه میگرفت.
#ثروت
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁
#داستان_آموزنده
🔆بهصورت دحیهی کلبی
🌱در مواردی هنگام انزال وحی به پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم، جبرئیل به صورت دحیهی کلبی وارد میشد.
🌱در غزوهی بنی قریظه و در بازگشت پیامبر از حُنین، جبرئیل بهصورت دحیهی کلبی دیده شد.
از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده که وارد بر رسول خدا شدم، دیدم خوابیده و سر مبارکش روی زانوی دحیهی کلبی است.
بر دحیه سلام نمودم، جواب سلام مرا چنین داد:
🌱سلام بر تو ای امیر مؤمنان و پیشوای پرهیزگاران و یکّه سوار مسلمانان و پیشرو سفید رویان و جهاد کننده با پیمانشکنان (اصحاب جمل) و سرکشان (نهروانیان) و ستمکاران (معاویه و اصحابش).
🌱سپس گفت: ای علی! سر پیغمبرت را بر دامن بگیر که تو سزاوارتری. همینکه پیش رفته و سر مبارک را به دامن گرفتم، از نظرم غایب شد.
🌱پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم چشم گشود و فرمود: «علی جان با که سخن میگفتی؟» عرض کردم با دحیهی کلبی و قضیهی سلام و جواب را گفتم.
🌱فرمود: او دحیه نبود بلکه جبرئیل بود؛ خواست بفهماند که خدا تو را به چنان اسمها نامگذاری نموده است.
📚(طبقات،52، 3/3 -بحار، ج 37، ص 322 -پیغمبر و یاران، ج 3
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
🌼🔅🌼🔅🌼🔅🌼🔅🌼🔅🌼
🔆برآورده شدن حاجتهاى آيت اللّه سيّد نجفى قوچانى توسط #زيارت_عاشورا
⚡️آيت اللّه سيّد نجفى قوچانى رحمه الله فرمود:
بعد از آنكه دوبار زيارت عاشورا را در اصفهان و هر بار به مدت چهل روز براى بر آورده شدن حاجتها و مطالب شرعى خود خواندم ، بحمداللّه به مراد خويش دست يافتم ، و به اين زيارت اعتقاد پيدا نمودم ، براى همين پس از رسيدن به شهر نجف اشرف در اولين روز جمعه شروع به خواندن زيارت عاشورا نمودم و اين بار غرضم ظهور حكومت امام زمان (عج ) بود البته اگر خداوند آن را از من بپذيرد تا به شهادت و يا سرورى نايل شوم و همه آنها نور على نور است . من از كسانى نيستم كه شيفته سرگرميهاى دنيا و كثافات آن باشم ، من شيفته مولاى خويش صاحب الامر (عجل ) هستم و از قيد و بندهاى جهان آزادم .
⚡️اين زيارت را هر جمعه در نجف اشرف و يا در كربلا، حتى در مسير راه مى خواندم ، و در يك سال آن را چهل جمعه مى خواندم .
⚡️خداوند را بر سرّ درونم گواه مى گيرم من امام عصر را بسيار دوست مى دارم و از خداوند خواهان توفيق خدمتگزارى ايشان و حصول سرفرازى هستم.
📚زيارت عاشورا و داستانهاى شگفت آن ، ص 23.
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
🌹داستان آموزنده🌹
شخصی در بنی اسرائیل فاسد بود به طوری که او را بنی اسرائیل از خود راندند. روزی آن شخص به راهی میرفت به عابدی برخورد کرد که کبوتری بر بالای سر او پرواز میکند و سایه بر او انداخته است.
.
پیش خود گفت: من رانده شده هستم و او عابد است اگر من نزد او بنشینم امید میرود که خدا به برکت او به من هم رحم کند.
این گفت و نزد آن عابد رفت و همانجا نشست.
.
عابد وقتی او را دید با خود گفت: من عابد این ملت هستم و این شخص فاسد است او بسیار مطرود و حقیر و خوار است چگونه کنار من بنشیند، از او رو گردانید و گفت: از نزد من برخیز!
.
خداوند به پیامبران آن زمان وحی فرستاد که نزد آن دو نفر برو و بگو اعمال خود را از سر گیرند. زیرا من تمام گناهان آن فاسد را بخشیدم و اعمال آن عابد را (به خاطر خودبینی و تحقیر آن شخص) محو کردم.
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
#پندانه
حالا که خوب نگاه میکنم میبینم من آدم خوشبختی بودهام، بسیار خوشبخت.
من بدون در نظر گرفتن نظرات آدمهای دیگر، کارهایی که دوست داشتهام را کردهام و مسیرهایی که میخواستهام را رفتهام.
من جوری زیستهام که خودم دوست داشتهام و بیرون زده ام از تمام قابها...
من از روزی که یادم هست به تمام اجبارها پشت کرده ام و خط باطل کشیدهام روی تمام حصارها.
من از روزی که یادم هست، سرکش و گستاخ بودهام در مقابل کسانی که میخواستهاند طرز فکر و نقطهی امن خودشان را به من تحمیل کنند.
من از روزی که یادم هست،
در حال عبور بودهام، از مکانها،
محدودیتها، آدمها...
از روزی که یادم هست تلاش کرده ام؛ برای بهتر زیستن، بهتر بودن، بهتر شدن... من همیشه در تکاپو بوده ام برای رسیدن به آرزوهایی که محال می پنداشتهام و در حال گریز بودهام از کسانی که دغدغهشان چیدن بالهای خیالی پرواز من بوده.
من آدم های خوب زیادی را شناختهام و آدمهای خوب زیادی را دوست داشتهام.
من از آجر رنج هایم پله ساخته ام و با ساده ترین اتفاقات و جزئیات، دلخوشیهای کوچک و امنی پسانداز کردهام برای خودم.
من تلاش کردهام کسی باشم که بعد از من بگویند؛ هیچ چیز حریفِ این آدم نشد،
که شکستناپذیرترین بود و خوشبخت ترین!
من از روزی که یادم هست؛ خوشبختم
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
🥀🦋🥀🦋🥀🦋🥀🦋🥀
#داستان_آموزنده
🔆حدیث در خلوت
🔅مسیر گوید: امام باقر علیهالسلام به من فرمود: «آیا شما در خلوت با یکدیگر حدیث را گفتگو میکنید و آنچه میخواهید میگویید؟»
عرض کردم: «آری والله ما در خلوت باهم حدیث میگوییم.»
🔅 فرمود: «قسم به خدا من دوست دارم با شما در بعضی از جاها باشم. قسم به خدا من بوی شما را و جانهای شما را دوست دارم و شما بر دین خدا و دین فرشتگان هستید. پس به ورع و کوشش بسیار، مرا اعانت نمایید.»
📚(سفینه البحار، ج 1، ص 231)
☀️☀️پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «کسی که دو حدیث بیاموزد و با آن، نفسش را سود برساند یا دیگری را یاد بدهد که استفاده ببرد، بهتر از عبادت شصت سال است.»
(سفینه البحار، ج 1، ص 230 -منیه المرید)
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃
#داستان_آموزنده
🔆بدعتهای بزرگ
🍁به امر حجاج، حاکم خون خوار بنی امیّه، دختر اسماء بن خارجه، بزرگ خاندان بنی فزاره و دختر سعید بن قیس همدانی (از یاران علی علیه السلام) را به زور به عبدالله هانی که از مقربین دربار او بود، تزویج کردند.
🍁پس از تزویج حجاج گفت: دختر بزرگ فزاره و سعید همدان را برای تو فرستادم و این شأن بزرگی برای تو خواهد بود.
🍁عبدالله هانی گفت: ای امیر! ما را از وصلت ایشان افتخاری نخواهد بود، زیرا که ما را مناقبی هست که هیچ عربی ندارد!!
🍁حجاج گفت: آن مناقب چیست؟ عبدالله هانی گفت:
🍁در مجالس ما هرگز سخن نکوهیده، در حق عبدالملک بن مروان خلیفه به زبان نرفته است.
زنان ما بر خود لازم کردند که اگر حسین علیه السلام کشته شود، هر یک ده شتر نحر کنند و گوشت آن را در راه خدا بدهند؛ چون حسین علیه السلام کشته شد به نذر خود وفا کردند!!
بر هیچ یک از ما لعن و شتم علی بن ابی طالب علیه السلام را عرضه ندادند، مگر آن که لعن او کردیم؛ و بر فرزندان او و مادر فرزندان او لعن کردیم!!
جمال دل آرا و اندام زیبا برای ماست که هیچ عربی ندارد.
🍁حجاج خندید و گفت: این سخن آخر را قبول ندارم که دروغ است، چرا که حجاج سری بزرگ و چشم کوچک و قامتی کوتاه و منظری وحشتناک داشت.
📚کیفر کردار، ج 1، ص 256 ناسخ التواریخ
#بدعت
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
#پندانه ❤️🌹
سخنانی زیبا برای لحظه ای تفکر و اندیشیدن
✨هیچگاه نمی توانید یک اشتباه را دوبار مرتکب شوید چرا که بار دوم دیگر آن یک اشتباه نیست بلکه یک "انتخاب" است.
✨به خودتان اجازه ندهید توسط این سه چیز تحت کنترل در آیید :
گذشته تان ، مردم و پول
✨هرگز برای کسی که شما را اذیت میکند گریه نکنید... درعوض لبخند بزنید و به او بگویید ممنون بخاطر اینکه به من فرصت دادی تا کسی بهتر از تو را پیدا کنم
✨همیشه دنبال افرادی که کمترین اهمیت را در زندگی به ما میدهند می دویم چرا به اینکار پایان ندهیم و اطرافمان رانگاه نکنیم تا ببینیم چه کسانی دنبال ما می دوند؟
✨اگر خدا دعاهای شما را مستجاب کند، ایمانتان را افزایش داده ، اگر با تاخیر مستجاب کند صبرتان را زیاد کرده و اگر مستجاب نکند چیز بهتری برایتان در نظر دارد
✨یک فرد موفق کسی است که بتواند از آجرهایی که دیگران به طرفش پرتاپ کرده اند، ساختمانی محکم بنا کند
✨هرگز افسوس پیرشدن را نخورید چرا که افراد بسیاری از این امتیاز محروم مانده اند !
✨زیبایی به معنای صورت زیبا داشتن نیست، بلکه به معنای داشتن ذهن، قلب و روح زیبا
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ماجرای زندگی عجیبترین تجربهگری که عباس موزون ۶ سال تلاش کرد که او را به برنامه زندگی پس از زندگی بیاورد ولی نشد.
ای جانم حسین
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
#داستان_آموزنده
🔆عبدالسلام ولیّ الله!!
🍂یک زاهد نمای تو خالی که مذهب شیعه ر انداشت؛ کارش به جایی رسید که مریدانش روی پرچمها نوشتند: «لا اله الّا الله، محمّد رسول الله، شیخ عبدالسلام ولی الله.»
یکی از مریدانش به زن خود که شیعه بود، گفت: خوب است مرید عبدالسلام شوی و از مذهب خود دست برداری.
🍂زن چون قبلاً شنیده بود که عبدالسلام در نماز چخ چخ میگفت. وقتی مریدانش علّت این امر را پرسیدند، گفت: در (بصره) در حال نماز بودم، که مشاهده کردم در مکّه، سگی میخواست وارد مسجدالحرام بشود، چخ چخ گفتم تا وارد خانه خدا نشود. زن به شوهرش گفت: او را با جمعی به مهمانی دعوت کن. مرد این کار را انجام داد و او را با جمعی برای مهمانی دعوت کرد.
🍂وقتی سفره انداختند، همسر آن مرد برای هر نفر مرغ بریانی گذاشت، ولی مرغ عبدالسلام را زیر برنج نهان کرد.
🍂عبدالسلام چون دید برای همه مرغ گذاشتند و برای او مرغی نیست، عصبانی شد و گفت: چرا قصد توهین دارید؟
🍂زن گفت: تو در بصره ادّعا میکنی سگی را که میخواست در مکّه وارد مسجدالحرام شود، دیدی و چخ چخ کردی. و این همه مسافت دور را میبینی، چطور مرغ زیر برنج خودت را نمیبینی؟! او از جا حرکت کرد و گفت: این رافضه خبیثه است. سپس از مجلس مهمانی بیرون رفت.
📚راهنمای سعادت، ج 3، ص 547
#بدعت
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
🌹 #پندانه
🔴 ای انسان تکبروغرورت برای چیست
نخست «نطفه» بىارزشى بودید، چیزى نگذشت که شما را به صورت «علقه» و از آن پس به صورت «مضغه» در آورد، سپس شکل و اندام انسانى به شما داد، بعد لباس حیات در اندام شما پوشانید، و به شما روح و حس و حرکت داد، همین گونه مراحل مختلف جنینى را یکى پس از دیگرى پشت سر نهادید، تا به صورت انسانى کامل از مادر متولد شدید، باز اطوار حیات و اشکال مختلف زندگى ادامه یافت، شما همیشه تحت ربوبیت او قرار دارید، و دائماً نو مى شوید، و آفرینش جدیدى مى یابید، چگونه در برابر آستان با عظمت خالق خود سر تعظیم فرود نمىآورید؟
قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام:
«عَجِبْتُ لِابْنِ آدَمَ أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِيفَةٌ وَ هُوَ قَائِمٌ بَيْنَهُمَا وِعَاءً لِلْغَائِطِ ثُمَّ يَتَكَبَّر»
از فرزند آدم در شگفتم، ابتدايش نطفه و پايانش مردارى بدبو، و بين ابتدا و پايانش ظرف نجاست است، آنگاه تكبر مى ورزد!
📚 وسائل الشيعة/ج1/ص ۳۳۴
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
#داستان_آموزنده
🔆 یکسوّم اهل بهشت
🌾در یکی از شبها که مردم در حال حرکت بهسوی میدان جنگ بنی مصطلق بودند، پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم مردم را صدا زد و آنها را متوقف نمود.
🌾مسلمین گرداگرد پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم حلقه زدند. حضرتش آیات اوّل و دوّم سورهی حج را که همان لحظه نازل شده بود، برای آنها قرائت نمود:
🌾ای مردم! از پروردگارتان بترسید که زلزلهی رستاخیز امر عظیمی است، روزی که آن را میبینند، هر مادر شیردهی، کودک شیرخوارش را فراموش میکند و هر بارداری جنین خود را بر زمین مینهد، مردم را مست میبینی، درحالیکه مست نیستند؛ ولی عذاب خدا شدید است.
🌾صدای گریه از مردم بلند شد و در آن شب مسلمانها بسیار گریستند، هنگام صبح بهقدری نسبت به دنیا و زندگی دنیایی بیاعتنا شده بودند که حتّی زین به روی مرکبها ننهادند و خیمهای برپا نساختند!
🌾گروهی گریه میکردند، گروهی نشسته و در فکر فرورفته بودند. پیامبر فرمود: «آیا میدانید روز قیامت چه روزی است؟» عرض کردند: خدا و پیامبرش آگاهتر است. فرمود:
🌾«روزی است که از هر هزار نفر 999 نفر بهسوی دوزخ روان میشوند و تنها یک نفر بهسوی بهشت میرود!»
🌾این امر بر مسلمانها سخت آمد و به شدّت گریستند و عرض کردند پس چه کسی نجات خواهد یافت؟
🌾 پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: گنهکارانی غیر از شما هستند که اکثریت را تشکیل میدهند، من امیدوارم شما حداقل یکچهارم اهل بهشت باشید و مسلمانان تکبیر گفتند.
🌾بعد فرمود: «امیدوارم یکسوم اهل بهشت از شما باشد، چراکه اهل بهشت صدوبیست صنف هستند که هشتاد صنف (هشتاد صنف یعنی دوسوّم) آنها از امّت من هستند.
📚داستانهای تفسیر نمونه، 189
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
🌸🔅🌸🔅🌸🔅🌸🔅🌸
#داستان_آموزنده
🔆تعارف خشکوخالی
☘امام صادق علیهالسلام و فرزندش اسماعیل و یکی از آشنایان او در راهی میرفتند تا به منزل امام علیهالسلام رسیدند. امام علیهالسلام از آن مرد خداحافظی کرد و داخل منزل خود شد. اسماعیل عرض کرد: «چرا به منزل دعوتش نکردید؟»
☘فرمود: «وضع خانه مناسب نبود که دعوتش کنم.» اسماعیل گفت: «حداقل یکبار تعارف میکردید، او که به منزل ما نمیآمد!» فرمود: «دوست ندارم که متکلّف باشم.»
📚(تربیت اجتماعی، ص 334 -مجله تربیت، سال چهارم، ش 10)
⚡️⚡️پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «ما گروه انبیاء و امینان و پرهیزگاران، از تکلّف (و تصنّع) بری هستیم.»
📚(مصباح الشریعه، باب 35)
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚
🌸🔅🌸🔅🌸🔅🌸🔅🌸
#داستان_آموزنده
🔆تعارف خشکوخالی
☘امام صادق علیهالسلام و فرزندش اسماعیل و یکی از آشنایان او در راهی میرفتند تا به منزل امام علیهالسلام رسیدند. امام علیهالسلام از آن مرد خداحافظی کرد و داخل منزل خود شد. اسماعیل عرض کرد: «چرا به منزل دعوتش نکردید؟»
☘فرمود: «وضع خانه مناسب نبود که دعوتش کنم.» اسماعیل گفت: «حداقل یکبار تعارف میکردید، او که به منزل ما نمیآمد!» فرمود: «دوست ندارم که متکلّف باشم.»
📚(تربیت اجتماعی، ص 334 -مجله تربیت، سال چهارم، ش 10)
⚡️⚡️پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «ما گروه انبیاء و امینان و پرهیزگاران، از تکلّف (و تصنّع) بری هستیم.»
📚(مصباح الشریعه، باب 35)
#امام_زمان
📚@Dastanhaykotah 📚