eitaa logo
Paradox 𓂀
104 دنبال‌کننده
484 عکس
21 ویدیو
1 فایل
What doesn't kill you, simply makes you, stranger!🃏 Welcome to my Mad World!♟️ Turn to page 394🪶 گفتاری؟ سخنی؟ @NX_Karimi https://daigo.ir/secret/2744527239 https://harfeto.timefriend.net/17362866009649
مشاهده در ایتا
دانلود
بگفت: از دل شدی عاشق بدین سان؟ بگفت: از دل تو می‌گویی من از جان، بگفتا: دل ز مهرش کی کنی پاک؟ بگفت: آن گه که باشم خفته در خاک...
ملت عشق از همه دین ها جداست، عاشقان را ملت و مذهب خداست...
هنوز مشخص نشده که سوختن ستمگر در دوزخ آن دنیا، چه سودی برای مردم ستم دیده‌ی این دنیا دارد!
با نوشیدن اولین جرعه از لیوانِ علم، شما بی خدا خواهید شد، اما در انتهای لیوان؛ خدا منتظر شماست...
ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد، این مدعیان در طلبش بی خبرانند، کان را که خبر شد، خبری باز نیامد...
چه هوای خوبی است، امروز چنان خوب است، که نمیدانم چای بنوشم، یا خودم را دار بزنم...
اوه دخترم، این دنیا مدیون کسانی خواهد بود، که در خلوت خودشون عاجزانه گریه کردند؛ و برای دیگران سعی کردند، قوی بمونن!
اگر عقل امروز را داشتم، کارهای دیروز را نمی‌کردم، اما اگر کارهای دیروز را نمی‌کردم، عقل امروز را نداشتم... _افلاطون_
07 Shatak.mp3
12.95M
چو چاهِ ریخته آوار می شوم برخویش، که شب رسیده و ویران ترند بيماران؛ برای من سخن از من مگو به دلجویی، سخن از من مگو به دلجویی، مگیر آینه، مگیر آینه پیشِ ز خویش بیزاران... شتک زده است به خورشید، خونِ بسیاران...
قطره‌های باران..mp3
5.43M
ای قطره‌های باران، با جوی‌ها بگویید؛ کان رهرو غم آلود، زین ره گذر کجا رفت؟! ای جوی‌های آرام، از رودها بپرسید؛ زین راه راز پیوند، آن همسفر چرا رفت؟! ای قطره‌های باران، ای جویبار آرام؛ ای رودهای سرکش، و‌ی بحر بی‌‌کرانه؛ سرگشته و ملولم، در دشت خاطر خویش؛ آیا شما ندارید، زآن بی‌‌نشان، نشانه؟!
mohammadreza_shajarian_gham_ba_tabiban 128.mp3
4.52M
چندان که گفتم غم با طبیبان، درمان نکردند مسکین غریبان؛ یارب امان ده تا باز بیند، چشم محبان، روی حبیبان؛ ای منعم آخر، بر خوان وصلت، تا چند باشیم، از بی‌نصیبان؛ از بی‌نصیبان...
Alireza Ghorbani - Yazdah Maho Bisto Noh Rouzo Chand Hezar Saat.mp3
12.82M
نپرس در هوای تو کدام لحظه گم شدم، همان همان زمان که رفتی؛ من از شروع ماجرا به انتها رسیده‌ام، نشان به آن نشان که رفتی؛ پس از تو خانه خانه نشد، هوایم عاشقانه نشد، جنون مرا ندیده گرفتی؛ در آن غروب سرد خزان، تو را صدا زدم که بمان، ولی تو ناشنیده گرفتی؛ به یک نگاه آشنا تمام هستی مرا گره زدی به تار و پودت؛ در انتهای کوچه ها، دو سایه میرسد به هم، یکی منم یکی نبودت...