eitaa logo
Paradox 𓂀
104 دنبال‌کننده
484 عکس
21 ویدیو
1 فایل
What doesn't kill you, simply makes you, stranger!🃏 Welcome to my Mad World!♟️ Turn to page 394🪶 گفتاری؟ سخنی؟ @NX_Karimi https://daigo.ir/secret/2744527239 https://harfeto.timefriend.net/17362866009649
مشاهده در ایتا
دانلود
07 Shatak.mp3
12.95M
چو چاهِ ریخته آوار می شوم برخویش، که شب رسیده و ویران ترند بيماران؛ برای من سخن از من مگو به دلجویی، سخن از من مگو به دلجویی، مگیر آینه، مگیر آینه پیشِ ز خویش بیزاران... شتک زده است به خورشید، خونِ بسیاران...
قطره‌های باران..mp3
5.43M
ای قطره‌های باران، با جوی‌ها بگویید؛ کان رهرو غم آلود، زین ره گذر کجا رفت؟! ای جوی‌های آرام، از رودها بپرسید؛ زین راه راز پیوند، آن همسفر چرا رفت؟! ای قطره‌های باران، ای جویبار آرام؛ ای رودهای سرکش، و‌ی بحر بی‌‌کرانه؛ سرگشته و ملولم، در دشت خاطر خویش؛ آیا شما ندارید، زآن بی‌‌نشان، نشانه؟!
mohammadreza_shajarian_gham_ba_tabiban 128.mp3
4.52M
چندان که گفتم غم با طبیبان، درمان نکردند مسکین غریبان؛ یارب امان ده تا باز بیند، چشم محبان، روی حبیبان؛ ای منعم آخر، بر خوان وصلت، تا چند باشیم، از بی‌نصیبان؛ از بی‌نصیبان...
Alireza Ghorbani - Yazdah Maho Bisto Noh Rouzo Chand Hezar Saat.mp3
12.82M
نپرس در هوای تو کدام لحظه گم شدم، همان همان زمان که رفتی؛ من از شروع ماجرا به انتها رسیده‌ام، نشان به آن نشان که رفتی؛ پس از تو خانه خانه نشد، هوایم عاشقانه نشد، جنون مرا ندیده گرفتی؛ در آن غروب سرد خزان، تو را صدا زدم که بمان، ولی تو ناشنیده گرفتی؛ به یک نگاه آشنا تمام هستی مرا گره زدی به تار و پودت؛ در انتهای کوچه ها، دو سایه میرسد به هم، یکی منم یکی نبودت...
من: پدرم حس میکنم یه پسر بچه‌ی کوچولویی بابام: من تازه ۱۸ ساله‌ام شده... من: عهه چه جالب منم تازه ۸۰ سالم شده خوشبختم🗿🚬
هیچ نیمه گمشده‌ای وجود ندارد... تنها چیزی که وجود دارد، تکه‌هایی از زمان است که در آن‌ها ما با کسی حال خوش داریم؛ حالا ممکن است سه دقیقه باشد، دو روز، پنج سال یا همه عمر...
انسانِ صادق در یک روز به چهل حال درآید، ولی منافق چهل سال در یک حال بماند...
زن ها را از رقصیدن منع کردند، از آواز خواندن، بوسیدن، خندیدن، زن ها در پیله‌های خود فرو رفتند، و در شعرهایشان وحشیانه رقصیدند، آواز خواندند، عشق ورزیدند، بوسیدند؛ اما خنده؟ نه فقط گریستند...
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم، که در طریقت ما، کافریست رنجیدن...
و خدا گفت: دشمنت را دوست بدار، من هم اطاعت کردم و عاشق خودم شدم...
بعد دیدنش، طوری به او لبخند زدم که انگار، هرگز برایش اشک نریخته‌ام...
homayoun_shajaryan_mardane_khoda (1).mp3
7.27M
مردان خدا پردهٔ پندار دریدند، یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند؛ هر دست که دادند، از آن دست گرفتند؛ هر نکته که گفتند، همان نکته شنیدند؛ جمعی به در پیر خرابات خرابند، قومی به بر شیخ مناجات مریدند؛ فریاد که در رهگذر آدم خاکی، بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند، همت طلب از باطن پیران سحرخیز؛ زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند...