eitaa logo
فلسفه ذهن
865 دنبال‌کننده
137 عکس
67 ویدیو
21 فایل
محتوای تخصصی در حوزه #فلسفه_ذهن و فلسفه #علوم_شناختی توسط: مهدی همازاده ابیانه @MHomazadeh با همکاری هیئت تحریریه
مشاهده در ایتا
دانلود
صوت👆و اسلاید👇جلسه دکتر همازاده در وبینار انجمن مغز و فلسفه ذهن دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با موضوع «نظریه اینهمانی ذهن و مغز از منظر مسئله دشوار»، مورخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ @PhilMind
📚 📙 «درآمدی به نظام حکمت صدرائی» در ۳ جلد و به قلم عبدالرسول عبودیت از سال ۱۳۹۱ به بازار نشر عرضه شده است. جلد سوم این مجموعه که به فلسفی اختصاص دارد، آراء در باب را گردآوری و تحلیل کرده است. 📗 نویسنده در جای‌جای کتاب، سیر تاریخی مباحث را از زمان و فلسفه مشاء پی می‌گیرد و در نهایت با بررسی آثار مختلف به جمع‌بندی می‌رسد. این روش البته از آن‌جا که بسیاری از آراء صدرالمتألهین در باب نفس، سلباً یا ایجاباً ناظر به آراء بوعلی‌ست، لازم و پرفایده می‌نماید. 📕 جلد سوم درآمدی به نظام حکمت صدرائی، در ۴۶۰ صفحه و ۱۱ فصل تنظیم شده که عناوین فصول عبارتند از: مزاج، وجود نفس، چیستی نفس، تجرد نفس، قوای نفس، مراتب نفس، حدوث نفس، بدن و نفس، انفعال نفس، خلاصه انسان‌شناسی سینوی، خلاصه انسان‌شناسی صدرائی. 📘 از مزایای مهم کتاب اینست که نویسنده صاحبنظر آن، صرفاً در مقام گزارش دقیق و روان دیدگاه صدرا نشسته و در صدد دفاع یا نقد آن نیست. اشراف علمی و جامعیت تتبعات نویسنده، ماحصل را در زمره مهمترین منابع فارسی علم‌النفس قرار داده است. @PhilMind
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔐 ند بلاک یافته‌های در کشف همبسته‌های نورونی را برای تبیین کافی نمی‌داند. چرا که بنظر وی هیچیک از مفاهیم نورولوژیک یا محاسباتی که اکنون در دسترس ماست، ظرفیت تبیین (مانند درد داشتن یا لذت تماشای دریا) را ندارند. 🔐 ‌وی درباره یافته‏های عصب‌شناختی فرانسیس کرِک و کریستوف کوخ می‌گوید هیچکس قادر نیست پیش‏‌نویسی برای تبیین چگونگی ارتباط این نوسانات عصبی با آگاهی پدیداری ارائه دهد: «چرا باید نوسان آگاهی پدیداری، بین ۳۵ تا ۷۵ هرتز باشد؛ و نه ۵ هرتز یا ۱۰۰ هرتز؟ بعلاوه، چگونه یک نوسان خاص (مثلاً ۴۰ هرتز)، تبیین می‏‌کند که چرا یک حالت آگاهانه خاص، به شیوه‌ای خاص ادراک می‌شود و نه به گونه‌ای دیگر؟ فعلاً در علم عصب – فیزیولوژی چیزی در دست نیست تا کلیدی برای پاسخ‏گویی به این سؤالات باشد.» (Block, 2007, Consciousness, Function, and Representation, MIT Press, pp. 129-130.) 🔐 او همانند بسیاری دیگر، از این فاصله بزرگ میان اکتشافات با تبیین حالات پدیداری، به یاد می‌کند. 🔐 کریپکی برای توضیح تفاوت اینهمانی "آب و ساختار H2O" با "حالات پدیداری و همبسته نورونی" می‌گوید: اگر حالت ذهنی M (مثلاً درد) = حالت نورونی N (مثلاً شلیک عصب c)، این رابطه ضرورتاً (در تمام جهان‌های ممکن) صادق است. ولی جهان‌های ممکنی (با قوانین طبیعی متفاوت) تصورپذیر است که درد با حالت عصبی دیگری همبسته باشد. در حالی‌که مایع سیراب‌کننده با ساختار مولکولی XYZ در آن جهان ممکن، دیگر آب نیست و آب همواره با H2O اینهمان است. پس درد همان شلیک عصب c نیست. @PhilMind
🖥 برخی مهندسان و پژوهشگران علاقه چندانی به مباحث وجودشناختی AI ندارند و در بین مباحث ، حداکثر مسائل را بدلیل آن‌که اوّلاً کاربردی‌تر می‌یابند و ثانیاً توانایی هوش مصنوعی و امکان تحقّق چشم‌اندازهای آتی را به چالش نمی‌کشد، ترجیح می‌دهند. 🖥 این اتفاق البته در میان مهندسان در کشورمان بنحوی شایع‌تر و جدی‌تر وجود دارد و تعاملات بینارشته‌ای فلسفی – فنّی که بین برخی دپارتمان‌ها و دانشمندان غربی در حوزه هوش مصنوعی مشاهده می‌شود در کشور ما تقریباً هیچ نمونه‌ای (ولو تقلیل‌یافته) ندارد. 🎖درباره ضرورت توجه به متافیزیک هوش مصنوعی می‌توان به تأثیر متقابل علمی و تئوریک اشاره کرد. تأملات فلسفی چه در زمانی که رویکرد کلاسیک دیجیتال در پی برنامه‌نویسی‌های کامپیوتری بود و چه در زمانی که نظریات محاسباتی جدید در یا تئوری‌های به کار گرفته شد، در هر دو جنبه ارائه‌ تئوری‌های ایجابی برای ساخت هوش مصنوعی و هم در نقد و نقض آن‌ها فعال بوده‌اند. 🎖نظریه محاسباتی کلاسیک ذهن (CCTM) که بعدها توسط فودور – فیلسوف ذهن دانشگاه راتگرز - با نظریه بازنمودگرایی تلفیق گردید، زمینه و پایه تولیدات فنّی و پژوهش‌های دهه 70 پیرامون هوش مصنوعی را شکل داد. کما این‌که تأملات و انتقادات امثال هابرت (درباره حسّ عمومی و مرتبط بودن) و (درباره درک زبانی)، چالش‌هایی جدّی پیش روی تئوری‌ها و تکنیک‌های ساخت هوش مصنوعی قرار داد. این تعاملات فلسفی – فنّی با زمستان هوش مصنوعی در دهه 80 و ورشکستگی کمپانی‌ها تکمیل شد و دوره جدیدی را با تئوری‌هایی متفاوت رقم زد. 🎖در دوره جدید نیز تئوری‌های پیوندگرایی و بدن‌مندی با چالش‌هایی جدی از سوی فیلسوفان مواجه بوده‌اند. دریفوس در دهه 70 و در مقاله پر ارجاع What Computers Can't Do استدلال می‏کرد که توانایی ما در تعامل با دیگران، یک نوع مهارت غیر توصیفی و تجربه‌ای از سنخ دانستنِ چگونگی (know how)‌ و دانستنِ گزاره‌ای است که قابل تقلیل به کدگذاری‏های گزاره‏ای در برنامه‏نویسی نیست. 🎖او در سال 1999 و در کتاب What Computers Still Can't Do توانایی شبکه‏های نورونی پیوندگرا که بر پایه دسته‌بندی رفتارها برنامه‌ریزی می‌شود را نیز به چالش کشید. دستگاه‌های پیوندگرا قادر به تعمیم هستند و هرگاه با یک الگوی ورودی جدید - که از نوع الگوی تمرین‌شده قبلی است – مواجه می‌شوند، خروجی‌ای مشابه تولید خواهند کرد. دریفوس و حامیانش اما اشکال مرتبط بودن را در این‌جا نیز تکرار می‌کنند: «از یک نوع بودن» در دسته‌بندی و تعمیم رفتارها را چه چیزی مشخّص می‏کند؟ به اعتقاد این‌ها مدل‌سازی نمی‌تواند جلوی تعمیم‌های ناجور و بی‌جا را بگیرد. کما این‌که اشکال اتاق چینی سرل درباره درک زبانی کامپیوترهای دیجیتال، در برابر شبکه‌های پیوندگرا نیز قابل بازسازی است و پاسخ روبات وی (Robot Reply) هم در برابر رویکرد بدن‌مندی. 🎖توجه به مباحث فلسفی هوش مصنوعی نه تنها اشکالات و نواقص نظریه‌های رایج در ساخت روبات‌ها را گوشزد می‌کند، بلکه حتی می‌تواند به رویکردهای جدیدی در تولید بینجامد. از جمله نظریه آگاهی در که زمینه را برای امکان و بلکه شیوه تولید در شبکه‌های نورونی مصنوعی متناسب با شبکه‌های نورونی طبیعی، فراهم می‌آورد. @PhilMind
📚 📙 «آگاهی، کارکرد و بازنمایی» نام مجموعه مقالاتی از نِد بلاک - فیلسوف ذهن شناخته‌شده دانشگاه نیویورک - است که در ۶۱۷ صفحه توسط انتشارات MIT و در سال ۲۰۰۷ بچاپ رسیده است. 📕 این مجموعه در ۵ فصل (مشتمل بر ۲۷ مقاله) گردآوری شده که در فصل اول به تبیین نظریه و نقد آن می‌پردازد. فصل دوم به تعریف و تفکیک مفاهیم اختصاص دارد که نقد تئوری در باب آگاهی را نیز شامل می‌شود. در فصل سوم رویکردهای تجربی به آگاهی مورد بررسی قرار می‌گیرند و در پس اکتشاف همبسته‌های نورونی در به بحث گذاشته می‌شود. فصل چهارم، امکان فقدان () را به بحث می‌گذارد و از «مسئله دشوارتر» آگاهی می‌گوید. و بالاخره فصل پنجم دیدگاه (رایج‌ترین رویکرد تقلیل‌گرای دو‌ دهه اخیر به آگاهی) را از جنبه‌های مختلف نقد می‌کند. 📗 بلاک با این‌که خود فیزیکالیست تقلیل‌گراست، اما در این مجموعه مقالات، انتقادات مختلفی به سایر دیدگاه‌های فیزیکالیستی (مانند کارکردگرایی و بازنمودگرایی) مطرح کرده است. اشکالات فیلسوفانی مانند دیوید چالمرز و ندبلاک همواره مورد توجه و ارجاعات گسترده در ادبیات بوده است. @PhilMind
🏵 فرض کنید ویژگی ذهنی M (مثلا درد) که در زمان t1 اتفاق می‌افتد، با ویژگی فیزیولوژیک P1 (مثلا شلیک عصب c) همبسته است و فرض کنید ویژگی ذهنی M، ویژگی فیزیولوژیک P2 (مثلا فریادزدن) را باعث می‌شود (شکل فوقانی). آیا P1 نیز می‌تواند علیت بر روی P2 داشته باشد؟ تأیید علیّت M برای P2 در زمان t و انکار علیّـت P1 در همان زمان، نقض آشکار «اصل بسته‌بودن علّیت در قلمرو فیزیکی» (Physical closure) است. ضمن این‌که با شواهد قطعی علوم اعصاب منافات دارد. اما تأیید علیت برای ویژگی P1، این پرسش را بدنبال دارد که: چه عملیات علّی‏ای برای مشارکت M باقی می‌ماند؟ بدین‌گونه ما با علیتی بیش از آن‌چه نیاز داریم (تعیّن علّی مضاعف)، رو به رو هستیم و بنظر می‌رسد در معرض محرومیّت علّی (Causal Exclusion) قرار می‌گیرد و علیّتی که قرار است اِعمال نماید، قبلاً توسط علت فیزیکی انجام شده است. 🏵 به باور کیم،‌ معضل عمیق از قاعده بستار فیزیک ناشی می‌شود که می‌گوید: جهان فیزیکی برای ارائه یک تبیین علّی از تمام رویدادهای خودش کافیست و اگر زنجیره علّی ماقبل و مابعد هر رویداد فیزیکی را پی بگیریم، به بیرون از قلمرو فیزیک هدایت نخواهیم شد. قبلاً در این کلیپ/کپشن: https://eitaa.com/PhilMind/22 درباره اصل بستار توضیح داده‌ایم. 🏵 طبیعتاً یک راه حل برای دیدگاه دوئالیستی این بود که ویژگی ذهنی M را علت ویژگی نوروفیزیولوژیک P1 بدانند و سپسP1 را علت P2 در نظر بگیرند (شکل تحتانی). این تبیین هرچند مشکل تعین علّی مضاعف را حل می‌کرد، اما همچنان با مانع بستار فیزیکی روبه‌روست و در نتیجه محرومیت علّیM را بدنبال دارد. 🏵 اصل بستار البته بعدها توسّط بيكِر در 1993 به چالش کشیده شد که علوم فیزیکی را ناتوان از حمایت قاعده مذکور و بلکه نافی آن معرفی کرد. هِندري در 2006 نشانه‌هایی از علیّت رو به پایین (غيرفيزيك به فيزيك) در علم شیمی پیدا کرد؛ همزمان استَپ در 2005، شواهدی از علم فیزیک جمع‌آوری کرد که یک شکاف علّی در جهان فیزیکال إلقاء می‌نمود. 🏵 کرِین نیز عدم امکان تعین علّی مضاعف را ناشی از تلقّی‌ای معرفی کرد که مکانیزم تأثیرگذاری علّت‌های غیرفیزیکی را از سنخ علّت‌های فیزیکی می‌داند. آن‌گونه که تايلر بِرج اضافه کرد، این‌گونه اندیشیدن درباره علل ذهنی، درواقع آنها را در یک چارچوب فیزیکال می‏برد تا نیرویی اضافه بر روی معلول، إعمال نمایند. 🏵 کرین – که خود یک فیلسوف فیزیکالیست است - می‌گوید: «تمایل بسیاری از فیزیکالیستها برای سخن‌گفتن از علیّت ذهن با این تعابیر که "علّتها مستلزم اِعمال نیرو هستند"، نشان می‌دهد آنها بنحو پیشینی در یک چارچوب مفهومی خاص درباره علیّت ذهن می‌اندیشند که می‌تواند عمیقاً گمراه‌کننده باشد». یک سطح از واقعیّت فرافیزیک، ممکن است طی الگوهایی بسیار غیر شبیه به فرمولهای فیزیکی، دخالتهای علّی خویش را اِعمال نماید. 🏵 با وجود تضعیف اشکال فوق (عدم امکان علیت ذهنی، براساس نگرش دوئالیستی)، اما همچنان ابهام درباره «نحوه و چگونگی» اِعمال علیت دو طرفه فیزیکی – غیرفیزیکی بعنوان یکی از مهم‌ترین پرسش‌ها پیش روی مطرح می‌شود. @PhilMind
📌 دکتر آرنولد در بخشی از نامه خود به پدر مِرسن و در نقد دکارتی، به "مکان‏مندی" احساس درد اشاره می‏کند. به بیان او اگر ما یک جوهر مجرّد و غیر ممتد هستیم، چگونه می‏توانیم درد را در نقطه خاصّی از بدن احساس کنیم؟ وقوع احساسات و سایر حالات ذهنی در جوهر مجرّد و مجزا (آن‌گونه که دوئالیسم کلاسیک می‌گفت)، نمی‏تواند در یک موضع مکانی خاص از بدن تجربه شود. 💨 البته تلاش کرده بود بوسیله (روح حیوانی) و از طریق رگ‏های بزرگ (شریان‏ها)، ارتباط نفس با بخش‏های مختلف بدن را توضیح دهد. طبق نظر وی، روح حیوانی - که یک بخار رقیق یا جسم لطیف است - از طریق رگ‏های فراوانی که غدّه صنوبری را احاطه کرده، بدان وارد می‏شود. همچنین شریان‏های مذکور، عامل انتقال روح حیوانی از غدّه صنوبری به اعضاء و جوارح مختلف بدن هستند. (Descartes, 1649, The Passions of the Souls,) 🥊 اما تبیین دکارت - گذشته از اشکالات متعدّد حاصل از کشفیات علم تجربی درباره کارکرد نواحی مختلف مغز - در توضیح مکان‏مندی احساس درد هم چندان موفّق ظاهر نشد. نهایت دستاورد تبیین دکارت – با اغماض از اشکالات علمی تجربی – این بود که علائم عصبی مرتبط با احساسات، از اعضاء مختلف بدن به غدّه صنوبری مغز منتقل شود و بالعکس. اما چرا نفس مجرّد – بعنوان یک جوهر فرافیزیکی و غیرمکان‏مند – احساس درد را در نقطه خاصّی از بدن (انگشت شصت پا) تجربه می‏کند؟ مرکز احساسات باید غدّه صنوبری و بالتبع نفس مجرّد باشد و این‏ها هیچ‏کدام در مکان انگشت پا واقع نشده‏اند. 🥁 بعدها یکی از وجوه امتیاز تئوری خویش را همین تبیین مکان‌مندی معرفی کرد. به هرحال اگر بدن نیز مرتبه‌ای از نفس باشد و با آن یک ترکیب اتحادی هایلومورفیستی را شکل بدهد، تبیین محل ادراک احساسات بدنی نیز با دشواری‌های کمتری روبه‌رو خواهد بود. 🎹 کما این‌که دیدگاه برون‌گرا - بعنوان پرطرفدارترین تئوری دو دهه اخیر در اردوگاه برای تبیین - نیز بازنمایی ویژگی آسیب بافتی در انگشت پا را عامل احساس پدیداریِ درد معرفی می‌کند و تبیین مکان‌مندی احساسات بدنی را از مزایای تئوری خویش می‌داند. مهمترین مباحث فلسفی درباره ذهن/نفس و علوم شناختی را این‌جا ببینید: @PhilMind
Overview - Dr Hemmati.mp3
47.39M
صوت جلسه اول👆 مدرسه تابستانی فلسفه ذهن (8 شهریور 1400) / «رویکردهای کلی در فلسفه ذهن»، دکتر احمدرضا همتی مقدم @PhilMind
Dualism - Dr SadatMansoori.mp3
39.63M
صوت👆و اسلاید👇جلسه دوم مدرسه تابستانی فلسفه ذهن (8 شهریور 1400) / «دوگانه انگاری»، دکتر محمد سادات منصوری @PhilMind
4_5875369597112158562.pdf
984.5K
دوگانه‌انگاری، دکتر سادات منصوری
Identity Theory - Dr Lohrasbi.mp3
41.02M
صوت👆و اسلاید👇جلسه سوم مدرسه تابستانی فلسفه ذهن (8 شهریور 1400) / «نظریات اینهمانی»، دکتر احمد لهراسبی @PhilMind
Identity Theory - Dr Lohrasbi.pdf
471.6K
نظریات اینهمانی، دکتر لهراسبی
Functionalism - Dr Ghiasvand.mp3
45.47M
صوت👆و اسلاید👇جلسه چهارم مدرسه تابستانی فلسفه ذهن (9 شهریور 1400) / «کارکردگرایی»، دکتر مهدی غیاثوند @PhilMind
کارکردگرایی.pdf
1.15M
کارکردگرایی، دکتر غیاثوند
Computation and Embodiment - Dr Homazadeh.mp3
49.87M
صوت👆و اسلاید👇جلسه پنجم مدرسه تابستانی فلسفه ذهن (9 شهریور 1400) / «نظریات محاسباتی ذهن و بدن‌مندی»، دکتر مهدی همازاده @PhilMind
نظریات محاسباتی ذهن و بدن مندی.pdf
809.8K
نظریات محاسباتی و بدنمندی، دکتر همازاده
Mind in Islamic Philosophy - Dr Zakeri.mp3
46M
صوت👆و اسلاید👇جلسه ششم مدرسه تابستانی فلسفه ذهن (9 شهریور 1400) / «رابطه ذهن بدن نزد فیلسوفان و متکلمین مسلمان»، دکتر مهدی ذاکری @PhilMind
دیدگاه فیلسوفان و متکلمان مسلمان درباره مسئله ذهن بدن.pdf
627.4K
مسئله ذهن بدن نزد فیلسوفان و متکلمان مسلمان، دکتر ذاکری
Mental Causation - Dr Homazadeh.mp3
51.1M
صوت👆و اسلاید👇جلسه هفتم مدرسه تابستانی فلسفه ذهن (10 شهریور 1400) / «علیت ذهنی»، دکتر مهدی همازاده @PhilMind
علیت ذهنی.pdf
426.6K
علیت ذهنی، دکتر همازاده
Externalism and Intentionality - Dr Morvarid.mp3
51.63M
صوت👆و اسلاید👇جلسه هشتم مدرسه تابستانی فلسفه ذهن (10 شهریور 1400) / «حیث التفاتی و رویکردهای برونگرایی و‌ درونگرایی»، دکتر محمود مروارید @PhilMind
برونگرایی و درونگرایی در حیث التفاتی.pdf
1.33M
حیث التفاتی و رویکردهای برونگرا و درونگرا، دکتر مروارید