#بیگودی های خواهر کاتبی!😌😐😁
زمان جنگ من و چندتا از خواهرا که پزشکی
میخوندیم پیشنهاد دادیم برای جبران نیروی پرستاری بریم بیمارستان های صحرایی،
من تصور درستی از واقیعت جنگ نداشتم و چمدونی دخترونه بستم🤐،مثل بیگودی هام😲لباس ،کرم دست و و....غافل از اینکه جنگ، خشن تر از اینه که به من فرصت بده موهامو تو بیگودی بپیچم❗️به منطقه جنگی و نزدیک بیمارستان
رسیدیم ....که ساک من و بقیه خواهرا از بالای ماشین افتاد و باز شد و به دلیل باد شدیدی که تو منطقه بود، محتویاتش خارج شد و پخش شد تو منطقه😰
ما مبهوت به لباسامون که با باد این ور و اون ور میرفتن نگاه میکردیم...🌬
و برادرا افتادن دنبال جمع کردن لباسا و بیگودی هام😱
داستان بیگودی های خانم کاتبی در منطقه...
🤦♀😁👇
http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
#کپی_بنر_حرام❌