eitaa logo
گسترده پُربازده اُفق
1.6هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
189 ویدیو
104 فایل
@Porbazdeh ✰✰✰✰✰ تعرفه تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/2767650827Cfac1ee5697 فیش های واریز @VarizeOfogh ادمین رزرو @r_a_kh
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️ ⚡️ 😳 راوی میگه: یک روز من برای خواندن نماز مغرب و عشاء راهی مسجد شدم و برای گرفتن وضو به طبقه پائین که "وضوخانه" در آنجا واقع بود رفتم. منتظر خالی شدن دستشویی بودم که در این حين، در یکی از دستشویی‌ها باز شد و شیخ از آن بیرون آمد با هم سلام و علیک کردیم و شیخ بدون اینکه وضو بگیرد، دستشویی را ترک کرد.!!!😳 من که بسیار تعجب کرده بودم به دنبال شیخ راهی شدم که ببینم کجا وضو می‌گیرد و با کمال شگفتی دیدم شیخ بدون گرفتن وضو وارد "محراب" شد و یکسره بعد از خواندن اذان و اقامه نماز را شروع کرد و مردم هم به شیخ اقتداء کردند من که کاملا گیج شده بودم سریعا ....!😱😳 ادامه داستان رو در کانال زیر بخونید👇 http://eitaa.com/joinchat/2574188547C196ea40fc2
های خواهر کاتبی!😌😐😁 زمان جنگ من و چندتا از خواهرا که پزشکی میخوندیم پیشنهاد دادیم برای جبران نیروی پرستاری بریم بیمارستان های صحرایی، من تصور درستی از واقیعت جنگ نداشتم و چمدونی دخترونه بستم🤐،مثل بیگودی هام😲لباس ،کرم دست و و....غافل از اینکه جنگ، خشن تر از اینه که به من فرصت بده موهامو تو بیگودی بپیچم❗️به منطقه جنگی و نزدیک بیمارستان رسیدیم ....که ساک من و بقیه خواهرا از بالای ماشین افتاد و باز شد و به دلیل باد شدیدی که تو منطقه بود، محتویاتش خارج شد و پخش شد تو منطقه😰 ما مبهوت به لباسامون که با باد این ور و اون ور میرفتن نگاه میکردیم...🌬 و برادرا افتادن دنبال جمع کردن لباسا و بیگودی هام😱 داستان بیگودی های خانم کاتبی در منطقه... 🤦‍♀😁👇 ‌‌http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340