#خدای_مـن
می گویند ڪه ابتداے صبح🌅 رزق بندگانت را تقسیم می ڪنے
می شود رزق من امـروز #رفاقتے باشـد ... از جنـس شھیدان 🍃...
با عطـر شھـادت✨ ...
#سلام_صبحتون_شهدایی🌹
🌹 @shahidesarboland🌹
❤️💛❤️❤️💛❤️💛
وقتی از اینکه آنچه را می خواستی بدست نیاوردی افسرده ای
فقط محکم بنشین و شاد باش
خداوند در فکر دادن چیز بهتری به تو می باشد . . .
دلتنگ/...
#خدای_من
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
افلاطون را گفتند: چرا هرگز غمگین نمیشوی؟
گفت دل بر آنچه نمی ماند، نمی بندم.
فردا یک راز است، نگرانش نباش.
دیروز یک خاطره بود، حسرتش را نخور
و امروز یک هدیه است ، قدرش را بدان و از تک تک لحظه هایت لذت ببر.
از فشار زندگي نترسيد به ياد داشته باشيد که فشار توده زغال سنگ را به الماس تبديل ميکنه..
نگران فردايت نباش خدای ديروز و امروز خداى فردا هم هست...
ما اولين بار است كه بندگي ميكنيم. ولى او قرنهاست که خدايى ميكند پس به خدايى او اعتماد كن و فردا و فرداها را به او بسپار...
#خدای_من
دلتنگ/...
♥️♥️
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
گاهی نه گریه آرامت میکند و نه خنده
نه فریاد آرامت میکند و نه سکوت
آنجاست که با چشمانی خیس
رو به آسمان میکنی و میگویی
خدایا تنها تو را دارم
خداراکه صدامیزنی
خیالت راحت می شود
دلت آرام میگیرد
که کسی تا آخر هوایت را دارد☺️☺️
#خدای_من
#سمت_خدا
دلتنگ/...
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دور افتاده برده شد او با بی قراری به درگاه خداوند دعا میکرد تا او را نجات بخشد او ساعت ها به اقیانوس چشم میدوخت تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمیآمد
سر آخر نا امید شد و تصمیم گ
رفت که کلبه ای کوچک خارج از ساحل بسازد تا از خود و وسایل اندکش را بهتر محافظت نماید روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت دود به آسمان رفته بود، بدترین چیز ممکن رخ داده بود
او عصبانی و اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟» صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک میشد از خواب برخاست آن کشتی میآمد تا او را نجات دهد
مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟» آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی ، دیدیم!»
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
#داستان
#خدای_من
#سمت_خدا
دلتنگ/...
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
پيامبر خدا :
خداوند بر آدمى مسلّط نكرد مگر كسى
را كه آدمى از او مى ترسد . اگر آدمى از كسى
جز خدا نمى ترسيد خداوند جز خود كسى
را بر او مسلط نمى كرد .
و آدمى وا گذار نشد مگر به كسى كه
به او اميد بست . اگر آدمى جز به خدا
اميد نمى بست به غير خدا وا گذار نمى شد...
🥀🍂🥀🍂🥀
#خدای_من
#سمت_خدا
دلتنگ/...
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
☘️🔅☘️🔅☘️🔅
#سمت_خدا
#خدای_من
#داستان
یه روز یه کوهنوردی تصمیم به فتح یه قله میگیره. بعدازاینکه بار سفر میبنده واسه اینکه این افتخار تنها نصیب خودش بشه، تنها راه می افته. باتجربه ای که داشته و چون عجلهام داشته سر شب به نزدیکی قله میرسه؛ و چون میخواسته بین مردم بیشتر محبوب بشه که یه شبه قله رو فتح کرده و قهرمان دلیر مردمش بشه، شب رو هم به راه خودش ادامه میده. شب بود، فقط سفیدی کمرنگ برف رو میشد دید و صدای زوزهی باد و سوزش سرما بود و دگر هیچ! مرد به خودش دلداری میداد که دیگه چیزی نمونده، الانا دیگه میرسم که یکدفعه پاش سر خورد و از اون بالا پرت شد پایین. وسط آسمون و زمین بود که دونه دونه خاطراتش اومد جلو چشمش که خداحافظ ای زندگی ناگهان بیاختیار چشماش رو بست و فریاد زد خدایا کمکم کن، یکدفعه احساس کرد که کسی دستش رو دور کمرش حلقه کرد و اون رو بین آسمون و زمین نگهداشت. دوباره فریاد زد خدایا کمکم کن، تو همین لحظه از آسمون یه صدایی اومد که آیا تو ایمان داری که من کمکت خواهم کرد؟ مرد گفت … آری ایمان دارم که آن صدا دوباره گفت پس طنابی که از آن آویزانی را پاره کن، ولی مرد خیال کرد که خیالاتی شده و طناب رو پاره نکرد.
فرداش تو همه روزنامهها نوشته شد که امروز جسد یخزده مردی که به یک طناب آویزان بود و فقط یک متر با زمین فاصله داشت، در قسمت پایینی کوه پیدا شد.
دلتنگ/...
•┄═•🍃✨🍃•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
و دࢪ قݪب چیزے است ڪہ ڪسے آن ࢪا نمیداند...
بجز پࢪوࢪدگاࢪ...♥️🌿
[ #خدای_من 🌱]