eitaa logo
قائـم'🌿|🇮🇷 𝐐𝐀𝐄𝐌 🇵🇸
989 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
83 فایل
❏بِسـم‌ِرَب‌ِّنآمَــت‌ْڪِھ‌اِعجٰآزمیڪُنَد•• ❍چِہ‌میشَۅدبـٰاآمَدَنت‌این‌ پـٰآییزرابَھـٰارکُنۍآقـٰاۍقَلبَم +شرط؟! _اگربرای‌خداست‌چراشرط...؟:)🔗🌿 @alaahasan_na !.....آیدی‌جهت‌تبادلات
مشاهده در ایتا
دانلود
راه میان‌بر دوستی با خدا در امیدوارکننده‌ترین عبادت نهفته است. 📿 گاهی در جستجوی کلیدی هستیم که بتواند راه‌گشایی برای تقرب بیشتر به سوی خدا باشد🗝،‌ آن چیزی که بتواند بنده را در نزد پروردگارش عزیز کند😊. ❄️ •┄═•🍃✨🍃•═┄• @shahidesarboland •┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
گاهی نه گریه آرامت میکند و نه خنده نه فریاد آرامت میکند و نه سکوت آنجاست که با چشمانی خیس رو به آسمان میکنی و میگویی خدایا تنها تو را دارم خداراکه صدامیزنی خیالت راحت می شود دلت آرام میگیرد که کسی تا آخر هوایت را دارد☺️☺️ دلتنگ/... •┄═•🍃✨🍃•═┄• @shahidesarboland •┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دور افتاده برده شد او با بی قراری به درگاه خداوند دعا می‌کرد تا او را نجات بخشد او ساعت ها به اقیانوس چشم می‌دوخت تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی‌آمد سر آخر نا امید شد و تصمیم گ رفت که کلبه ای کوچک خارج از ساحل بسازد تا از خود و وسایل اندکش را بهتر محافظت نماید روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت دود به آسمان رفته بود، بدترین چیز ممکن رخ داده بود او عصبانی و اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟» صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می‌شد از خواب برخاست آن کشتی می‌آمد تا او را نجات دهد مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟» آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی ، دیدیم!» 🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 دلتنگ/... •┄═•🍃✨🍃•═┄• @shahidesarboland •┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
پيامبر خدا : خداوند بر آدمى مسلّط نكرد مگر كسى را كه آدمى از او مى ترسد . اگر آدمى از كسى جز خدا نمى ترسيد خداوند جز خود كسى را بر او مسلط نمى كرد . و آدمى وا گذار نشد مگر به كسى كه به او اميد بست . اگر آدمى جز به خدا اميد نمى بست به غير خدا وا گذار نمى شد... 🥀🍂🥀🍂🥀 دلتنگ/... •┄═•🍃✨🍃•═┄• @shahidesarboland •┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
💚🌱💚🌱💚🌱 خـدا جــــون شــکرتتتت❤️ #خدای_من #سمت_خدا دلتنگ/... •┄═•🍃✨🍃•═┄• @shahidesarboland •┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
🌹🍁🌹🍁🌹🍁 خداونــدا تو میدانی انچه را که من نمیدانم در دانستن تو ارامشیست در ندانستن من تلاطمهاست تو خود با ارامشت تلاطمم را آرام ساز... دلتنگ/... •┄═•🍃✨🍃•═┄• @shahidesarboland •┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭي ﭘﺎﺩﺷﺎهي بود که ﻭﺯﻳﺮي داشت که همیشه ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ حادثه و ﺍﺗﻔﺎﻕ خير ﻳﺎ ﺷﺮي ﻛﻪ ﺑﺮﺍﯼ شاه می افتاد،ﺑﻪ پادشاه ميگفت : "ﺣﺘﻤﺎ ﺣﻜﻤﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ!" ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ چاقو ﺑﺮﻳﺪ ﻭ ﻭﺯﻳﺮ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﮔﻔﺖ: «ﺑﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺩﺳﺘﺖ ﺣﻜﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﺩ! » شاه ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ بسیار ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﻭ به شدت ﺑﺎ ﻭﺯﻳﺮ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ که ﺑﻪ ﺣﻜﻤﺖ ﺍﻳﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ معتقد نبود، ﻭﺯﻳﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁن رﻭﺯ ﻃﺒﻖ ﻋﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﺷﻜﺎﺭگاه ﺭﻓﺖ، ﻭﻟﯽ این بار ﺑﺪﻭﻥ ﻭﺯﻳﺮ ﺑﻮﺩ. پادشاه ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺷﻜﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻋﺪﻩ ﺍي از ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﻮﻣﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ خواستند ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍﻳﺎﻧﺸﺎﻥ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﻛﻨﻨﺪ. ﻭﻟﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ کردن، ﻣﺘﻮﺟﻪ شدند ﺩﺳﺖ پادشاه ﺯﺧﻤﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﻧﻘﺺ می خواستند. ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﻴﻦ پادشاه ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ کردند. ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﻗﺼﺮ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ پیش ﻭﺯﻳﺮ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻗﻀﻴﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:« ﺣﻜﻤﺖ ﺑﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﻭﻟﯽ ﺣﻜﻤﺖ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ!» ﻭﺯﻳﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:« ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﺣﺘﻤﺎً ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺷﻜﺎﺭ ﻣﯽﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﺣﺘﻤﺎً قرباني می شدم.» دلتنگ/... 😊❣️😍 ┄═•🍃✨🍃•═┄• @shahidesarboland •┄═•🍃✨🍃•═┄•
☘️🔅☘️🔅☘️🔅 یه روز یه کوهنوردی تصمیم به فتح یه قله میگیره. بعدازاینکه بار سفر میبنده واسه اینکه این افتخار تنها نصیب خودش بشه، تنها راه می افته. باتجربه ای که داشته و چون عجله‌ام داشته سر شب به نزدیکی قله میرسه؛ و چون می‌خواسته بین مردم بیشتر محبوب بشه که یه شبه قله رو فتح کرده و قهرمان دلیر مردمش بشه، شب رو هم به راه خودش ادامه می‌ده. شب بود، فقط سفیدی کمرنگ برف رو می‌شد دید و صدای زوزه‌ی باد و سوزش سرما بود و دگر هیچ! مرد به خودش دلداری می‌داد که دیگه چیزی نمونده، الانا دیگه می‌رسم که یک‌دفعه پاش سر خورد و از اون بالا پرت شد پایین. وسط آسمون و زمین بود که دونه دونه خاطراتش اومد جلو چشمش که خداحافظ ای زندگی ناگهان بی‌اختیار چشماش رو بست و فریاد زد خدایا کمکم کن، یک‌دفعه احساس کرد که کسی دستش رو دور کمرش حلقه کرد و اون رو بین آسمون و زمین نگهداشت. دوباره فریاد زد خدایا کمکم کن، تو همین لحظه از آسمون یه صدایی اومد که آیا تو ایمان داری که من کمکت خواهم کرد؟ مرد گفت … آری ایمان دارم که آن صدا دوباره گفت پس طنابی که از آن آویزانی را پاره کن، ولی مرد خیال کرد که خیالاتی شده و طناب رو پاره نکرد. فرداش تو همه روزنامه‌ها نوشته شد که امروز جسد یخ‌زده مردی که به یک طناب آویزان بود و فقط یک متر با زمین فاصله داشت، در قسمت پایینی کوه پیدا شد. دلتنگ/... •┄═•🍃✨🍃•═┄• @shahidesarboland •┄═•🍃✨🍃•═┄•۰
یعنی از سیصد کیلومتری عمق وجودم ذوق کردم!!!😍😍😍😍😍 آخه... داشتم درختا رو نگاه👀 می‌کردم، یه لحظه موندم!!😲 درخت به این بزرگی🌳🌴 با این همه ساقه و شاخه🌱 و برگ🍃 با وجود کلی باد و‌ بارون💦 و برف❄️ چطوری تو خاک میمونه؟! خیلی دقیق مهندسی📐🔎 شده... که ریشه ها برن تو خاک، پخش〽️ بشن، اتصالشون با تنه محکم ✔️ باشه، شل ✖️ نشن، نگهش دارن...💫 تازه! گل ها که ساقه شوق ظریف🌿 ترم هست... ولی نمی افتن!❌ راحت از خاک در نمیان!❌ خیلی شق و رق می ایستن و گل🌹 میدن... و البته خیلی قشنگ!!...😋💖 دلتنگ/... اللهــــم عجـــل لولیک الفــــرج ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌ 🌹🌹 به شهید بی سر بپیوندید🌹🌹 •┄═•🕊🌹🕊•═┄• @shahidesarboland •┄═•🌹🕊🌹•═┄•۰