✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍ یکی از دوستان نقل میکرد. به مادرم گفتم برای من دختری برای ازدواج پیدا کند. دختری پیدا کرد قرار شد با خواهر و مادرم برای دیدنش خانه آنها برویم.وقتی دختر چایی آورد دیدم علیرغم سفارش من به مادرم که گفته بودم خوشتیپ و زیبا باشد، نیست.
در اتاقی کمی صحبت کردیم. بیرون آمدم. مادر دختر از من عذرخواهی کرد. فهمیدم آن دختری که چایی آورده از شوهر اوست که مادرش فوت شده است. دختر اصلی را که دختر خودش بود و مادرم دیده بود به من نشان داد که واقعا بلند قد و زیبا بود و گفت: دختر ناتنی من اصرار کرد آمد، من میدانم او برای تو مناسب نیست. 4 سال هم از دختر من بزرگتر است. حق دادم نامادری بود و فکر دختر خودش بود. گفتم من آن دختر را پسند کردم.
مراسم خواستگاری انجام شد و ما ازدواج کردیم.همیشه با خودم میگفتم، خدایا من با توکل بر تو پا جلو گذاشتم وقتی آن دختر برای دیدن من آمد تو فرستادی و تو هرگز برای کسی که توکل به تو کرده است، حوالهای جز نیک نمیفرستی و او سرنوشت من بود.
بعد از یکسال از ازدواج من، خواهر همسرم هم ازدواج کرد. گاهی که زیبایی و ادب و قد و قواره او را میدیدم از دلم میگذشت، میتوانستم با او هم ازدواج کنم... در این حال میگفتم، خدایا توکل بر تو کردم و تو صلاح من را بهتر از من میدانی.
🔺بعد از 5 سال از این داستان، خواهر همسرم با وجود داشتن دو فرزند، مشیت الهی بر این شد با سرطان روده دست و پنجه نرم کند و بعد از اینکه شوهرش هر چه داشت فروخت و هزینه درمان او کرد، خوب نشد و از دنیا رفت و شوهرش ماند با دو یتیم و کلی بدهی ... و این سرنوشت من بود اگر آن روز به رضای خدا راضی نشده بودم و خواهر بزرگتر را نگرفته بودم. بعد از ده سال به درستی یقین کردم کسی که به خدا توکل کند هرگز ضرر نمی کند.
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✅میدانید وَیل چیست؟
✍پیامبر اسلام صلی الله علیه: وَیل، پرتگاهى در جهنّم است که کافر در آن سقوط میکند و چهل سال طول میکشد تا به تهِ آن برسد. حالا عاقبت کسی که نماز را ترک میکند
پیامبر اسلام صلی الله علیه: «نماز، ستون دین است، پس هرکس نماز خود را عمداً ترک کند، به تحقیق دین خود را خراب کرده است و هر کس وقتهاى آنرا ترک کند، او را در ویل میاندازند و "ویل" یک وادی است در جهنم،
چنانچه خداوند فرمود:
فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُون
📚المستدرك علي الصحيحين ج٢ص٥٥١
📚جامع الاخبار ص٧٣
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
➥ @Qaraati313_ir
✨﷽✨
#پندانه
🔴خوشبختی یعنی رضایت و شکرگزاری
✍آنها که موهای صاف دارند، فر میزنند و آنها كه موی فر دارند مویشان را صاف میكنند.عدهای آرزو دارند خارج بروند و آنها كه خارج هستند برای وطن دلشان لک زده و ترانهها میسُرايند.مجردها میخواهند ازدواج کنند و متأهلها میخواهند مجرد باشند.عدهای با قرص و دارو از بارداری جلوگيری میكنند و عدهای ديگر با قرص و دارو میخواهند باردار شوند. لاغرها آرزو ﺩﺍﺭﻧﺪ چاق بشوند و چاقها همواره حسرت لاغری را میكشند.
شاغلان از شغلشان مینالند و بیکارها دنبال همان شغلند.فقرا حسرت ثروتمندان را میخورند و ثروتمندان دغدغه نداشتن صفا و خونگرمیِ فقرا را دارند.افراد مشهور از چشم مردم پنهان میشوند و مردم عادی میخواهند مشهور شده و دیده شوند.سیاهپوستان دوست دارند سفیدپوست شوند و سفیدپوستان خود را برنزه میکنند.
و هیچکس نمیداند تنها فرمول خوشحالی این است:«قدر داشتههایت را بدان و از آنها لذت ببر.»قانونهای ذهنی میگویند خوشبختی یعنی رضایت و شکرگزاری.مهم نیست چه داشته باشی یا چقدر؛ مهم این است که از همانی که داری راضی و شکرگزار باشى، آنوقت "خوشبختی".
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
#داستان_آموزنده
✍(خزیمه ابرش) پادشاه عرب، بدون مشورتِ پادشاه روم که از دوستان صمیمیش بود کاری انجام نمیداد.
او پیکی را به نزد دوست خود فرستاد و از او درباره فرزندانش مشورت و نظر خواست. او در نامهاش نوشت: من برای هر یک از دختران و پسران خویش مالی زیاد و ثروتی فراوان قرار دادم که بعد از من درمانده و مستمند نشوند. صلاح شما در این کار چیست؟
پادشاه روم جواب فرستاد که: ثروت، معشوق بیوفاست و دوام ندارد، بهترین خدمت به فرزندان این است که، آنان را از مکارم اخلاق و خویهای پسندیده برخوردار کنید، تا در دنیا سبب دوام دولت و در آخرت سبب غفران باشد.
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
➥ @Qaraati313_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
📺سخنرانی حاج آقا قرائتی
✍️موضوع: یک روزم نشده نون خالی بخورم
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍ پنجاه سال پیش در شهر خوی٬ مردی به نام نورالله زندگی میکرد که کارش درست کردن زغال از چوب٬ در سرما و گرما در اطراف شهر بود.نورالله خواهری داشت که بیوه بود و با دو فرزند یتیم در خانهی خود زندگی میکرد. خواهرش درآمدی نداشت. نورالله هر ذغالی را که میفروخت خرج زندگی خواهرش را جدا میکرد و شب وقتی به خانه برمیگشت٬ ابتدا به خانهی خواهرش میرفت و سری میزد و خرجیشان را در حد توان میداد. زن و فرزند نورالله زیاد از این کار او خوششان نمیآمد و او را گاهی ملامت میکردند که خیلی به فکر خواهرش است.
نورالله یک شب که شام به خانهی آمد، اهلبیتش سر سفره منتظر او بودند که برای شام برود و بنشیند. نورالله، در یک سینی شام خود را گذاشت و به اتاقی رفت. فرزندان پرسیدند: «پدر چرا با ما نمیخوری؟» نورالله گفت: «میخواهم تنها بخورم. چه فرقی دارد شما که غذا دارید٬ بخورید.»
ساعتی گذشت نورالله برای خوردن چای به اتاق خانوادگی برگشت. پسرش گفت: «پدرم وقتی با ما سر یک سفره غذا نمیخوری غذا برای ما نوش نمیشود.» پدرش گفت: «پسرم وقتی هر کسی غذای خود را و روزی خود را میخورد چرا دنبال این هستی که کنار هم بخوریم؟ چون کنار هم خوردن لذت دیگری دارد. بدان روزی عمه تو و دو طفل یتیماش را خدا جدا از روزی من٬ از کرمش میرساند. چطور که تو بنده خدا هستی و دوست داری دور هم شام بخوریم، خدا هم وقتی از آن بالا میبیند که ما صلهارحام میکنیم و فامیل با هم سر سفره خدا مینشینیم، لذت میبرد و شاد میشود. و نعمتهای خود را بر ما زیادتر میکند٬ روزیِ همهی ما قسمت شده است و خودش میدهد٬ فقط ما دور هم مینشینیم تا با هم بخوریم. چنانچه دیدی، پدرت چه در آن اتاق بنشیند و غذا بخورد چه در این اتاق، همان نان و پنیر و سبزی را میخورد که در سفره با هم میخوردیم. اما با هم خوردن در سر یک سفره لذت و نشاط بیشتری دارد.
🚩و اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلي بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلي ما مَلَکَتْ أَيْمانُهُمْ فَهُمْ فيهِ سَواءٌ «و خداوند بعضی از شما را بر بعضی دیگر از جهت روزی برتری داده و کسانی که برتری یافته٬ آن روزی خود را به بردگان مملوک نمیدهند، تا همه در امر روزی یکسان کردند.» (71 نحل)
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✍فضایلامیرالمومنین علی علیه السلام
هر وقت هنگام نماز مي رسيد اميرالمؤمنين عليه السّلام حال اضطراب و تزلزل پيدا مي كرد. عرض مي كردند شما را چه مي شود كه اينقدر ناراحتيد. مي فرمود: وقت امانتي كه خداوندبزرگ بر آسمان و زمين عرضه داشت و آنها امتناع از حمل آن ورزيدند، رسيده. در جنگ صفين تيري بر ران مقدسش وارد شد هر چه كردند در موقع عادي خارج نمايند نتوانستند، از شدت درد و ناراحتي آن جناب. خدمت امام حسن عليه السّلام جريان را عرض كردند. فرموند : صبر كنيد تا پدرم به نماز بايستد زيرا در آن حال چنان از خود بيخود مي شود كه به هيچ چيز متوجه نمي گردد. به دستور حضرت مجتبي در آن حال تير را خارج كردند. بعد از نماز علي عليه السّلام متوجه شد خون از پاي مقدسش جاري است. پرسيد چه شد؟ عرض كردند تير را در حال نماز از پاي شما بيرون كشيديم
📚انوارنعمانيهص۳۴۲
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
➥ @Qaraati313_ir
✨﷽✨
#پندانه
✍ همنشینی با نادان
✍"خواجه نظامالملک" وزیر ملکشاه سلجوقی به عللی به زندان افتاد. بعد از مدتی نظام حکومت دچار آشفتگی شد و مجددا از او خواستند به شغل سابق خود برگردد. خواجه فرمان را قبول نکرد و زندان و گوشهگیری را به وزارت ترجیح داد.
دربار ملکشاه دنبال چارهای بودند تا خواجه را راضی به قبول شغل سابقش کنند. در این بین شخصی گفت: خواجه دانشمند است و هیچچیز برای او بدتر از همنشینی با انسان نادان نیست. پس فکری کردند و چوپانی که گلهای را به سبب سهلانگاری و نادانی به باد داده بود و در زندان به سر میبرد، به نزد خواجه فرستادند.
خواجه مشغول خواندن قرآن بود. چوپان وارد شد و جلوی خواجه نشست. ساعتی به او نگریست و بعد حالش منقلب شد و شروع به گریه کرد. خواجه گمان کرد تازهوارد عارفی است آشنا به معارف قرآن. رو به چوپان کرد و پرسید: چرا گریه میکنی؟
چوپان آهی کشید و گفت:داغ مرا تازه کردی. خواجه گفت: چرا؟ چوپان گفت: من بزی داشتم که پیشاهنگ گله من بود و ریشش همرنگ و اندازه ریش شما بود و مثل ریش شما که موقع خواندن تکان میخورد، هر وقت علف میخورد، ریشش تکان میخورد. برای همین یاد بزم افتادم و دلم سوخت. خواجه با شنیدن این سخن حساب کار دستش آمد و از شدت ناراحتی کاغذ و قلم طلبید و به حاکم نوشت:
صد سال به کُند و بند زندان بودن
در روم و فرنگ با اسیران بودن
صد قافله قاف را به پا فرسودن
بهتر که دمی همدم نادان بودن
و مجددا قبول وزارت کرد و به سر شغل سابق برگشت.
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✅ امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
✍خداوند تبارک و تعالی به حضرت موسی(علیه السلام) چنین وحی کرد: ای موسی چهار سفارش به تو دارم:
1⃣تا زمانیکه مطمئن نیستی گناهانت
آمرزیده شده به عیوب دیگران مشغول مشو.
2⃣تا زمانی که مطمئن نیستی گنج های من
تمام شده در مورد روزی خود اندوهگین مباش.
3⃣تا زمانی که از زوال پادشاهی من
اطمینان نداری به کسی جز من امید مبند.
4⃣تا زمانی که مطمئن نیستی
شیطان مرده، از مکر او ایمن مباش.
📚خصال شیخ صدوق/ج۱/ص۲۱۷
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
➥ @Qaraati313_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
📺سخنرانی حاج آقا قرائتی
✍️موضوع: اگر خدا در کار تو نباشه
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍مرد رباخوار و عیاشی بود که هرگاه گناه میکرد و به او میگفتند: گناه نکن! میگفت: خداوند أَرْحَمُ الرَّاحِمِين است، نترسید! او هرگز بندۀ خود را هر چقدر هم که بد باشد نمیسوزاند؛ من باورم نمیشود او از مادر مهربانتر است چگونه مرا بسوزاند در حالی که این همه در خلقت من زحمت کشیده است!
روزگار گذشت و سزای عمل این مرد رباخوار پسر جوانی شد که در معصیت خدا پدر را در جیب گذاشت و به ستوه آورد تا آنجا که پدر آرزوی مرگ پسر خویش میکرد. گفتند: واقعا آرزوی مرگش داری؟ گفت: والله کسی او را بکشد نه شکایت میکنم نه بر مردنش گریه خواهم کرد. گفتند: امکان ندارد پدری با این همه حب فرزند که زحمت بر او کشیده است حاضر به مرگ فرزندش باشد.
گفت: والله من حاضرم، چون مرا به ستوه آورده است و به هیچ صراط مستقیمی سربراه نمیشود. گفتند: پس بدان بنده هم اگر در معصیت خدا بسیار گستاخ شود، خداوند أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ از او به ستوه میآید و بر سوزاندن او هم راضی میشود.
📖 قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ (17 - عبس)
مرگ بر اين انسان، چقدر كافر و ناسپاس است؟
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✍امیرالمؤمنین عليه السلام:
در شگفتم از كسى كه آفريده هاى خدا را مى بيند و باز در خدا شك مى كند
📚نهج البلاغه، حکمت 126
ترجمه آیه ۲۴ سوره حشر:
او خداوندی است خالق، آفریننده ای بی سابقه، و صورتگری( بی نظیر ) برای او نامهای نیک است آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او می گویند و او عزیز و حکیم است!
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
➥ @Qaraati313_ir