eitaa logo
دوستداران استاد قرائتی
77.5هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
5 فایل
《بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ》 ✍ارائه گلچینی از بیانات؛ سخنرانی‌ها و کلیپ های استاد قرائتی 💠خادم کانال: @abozar_zaman 💥این‌کانال توسط هواداران استاد اداره می‌شود 💠تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/2574319627C71f3adb31c
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴سلامتی جسم از منظر امام رضا(ع) ✍امام رضا (ع) به سلامتی جسم اهمیت ویژه می‌دادند و این امر را راهی برای سلامت روح و ارتباط بهتر با خدا می‌دانستند بطوری که در کنار تلاش‌های روزانه، آداب خاصی برای خواب قائل بودند و می‌فرمودند: خواب، فرمانروای مغز است و مایه پایداری و نشاط جسم برای همین، حداقل ده توصیه برای خواب مناسب داشتند؛ از جمله: خواندن قرآن قبل از خواب، زمان بین‌الطلوعین نخوابیدن و از سمت راست بیدار شدن. در کنار این مورد، توجه به تغذیه و میانه‌روی در خوردن را به یاران خود سفارش می‌کردند و کم‌خوری را عامل سلامت جسم می‌دانستند تغذیه از دید ایشان آداب خاصی داشت اما موردی که به آن اهمیت خاصی می‌دادند، خوردن شام بود، حتی به اندازه یک تکه نان باشد یاران می‌دانستند از دید ایشان، بهداشت فردی و پیشگیری از بیماری‌ها اهمیت ویژه دارد، امام شبیه طبیبی حاذق، داروی بسیاری از بیماری‌ها یا راه پیشگیری از آنها را برای شاگردانشان می‌گفتند 💥مثلا اینکه برای پیشگیری از زکام می‌فرمودند: «زمستانها هر روز سه لقمه عسل با موم آن بخورید... و گل نرگس بو کنید؛ ...اما در تابستان، هر روز یک خیار بخورید و از نشستن در آفتاب خودداری کنید» 📚برگرفته از عیون اخبار الرضا (ع) ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✍امام رضا علیه السلام لاَ يَكُونُ اَلْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّى تَكُونَ فِيهِ ثَلاَثُ خِصَالٍ: سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ، وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ، فَأَمَّا اَلسُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَكِتْمَانُ اَلسِّرِّ، وَ أَمَّا اَلسُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَمُدَارَاةُ اَلنَّاسِ، وَ أَمَّا اَلسُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ، فَالصَّبْرُ فِي اَلْبَأْسَاءِ وَ اَلضَّرَّاءِ مؤمن به مرحله ايمان نمى ‏رسد مگر آنكه داراى سه خصلت باشد: خصلتى از پروردگارش، خصلتى از پيامبرش صلى الله عليه و آله و خصلتى از ولىّ خدا . امّا خصلت پروردگارش، كتمان و مخفى نگه داشتن اسرار؛ و خصلت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، با مردم مدارا كردن؛ و خصلت ولىّ خدا، شكيبايى در برابر ناملايمات و سختيهاى زندگى است. 📗تحف العقول ص442 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @Qaraati313_ir
❤️ به بهانه حسد و برتری‌جویی میان یکدیگر تفرقه ایجاد نکنید 📖شوری آیه ۱۴ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @Qaraati313_ir
✨﷽✨ 🌼«آمدم ای شاه پناهم بده»🌼 ✍مرحوم حبیب‌الله‌ چایچیان(حسان) درباره‌ی ماجرای سرودن شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» می‌گوید: مادرم در آخرین لحظاتی که خدمتشان رسیدم، همیشه آن حال و هوای ارادت به چهارده معصوم را داشت و در همان حال که سکته کرده بود، دکتر را خبر کردیم. دکتر مشغول گرفتن نوار شد و وقتی خواست برود، متأسفانه مادرم سکته دیگری کرد. من به دکتر آن را اعلام کردم. دکتر خطاب به من گفت: «فردی که این گونه سکته کند، کمتر زنده خواهد ماند!» به هر حال دکتر راهی شد و من خدمت مادر برگشتم و به ایشان عرض کردم، شما آرزویتان چیست؟ ایشان گفت: آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت رضا(ع) را زیارت کنم (و این نکته را هم بگویم که راه رفتن ایشان خیلی سخت بود و حال خوبی نداشت و من دو بازوی مادر را می‌گرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند.) با هواپیما به سمت مشهد رفتیم. نمی‌دانم در ایام تولد حضرت رضا(ع) بود یا شهادت، حرم خیلی شلوغ بود. وارد شدن به حرم هم یقیناً مشکل و حتی برای مادرم غیرممکن بود، گفتم مادرجان! از همین جا سلام بدهی، زیارتت قبول است. گفت: «ما قدیمی‌ها تا ضریح را نبوسیم، به دلمان نمی‌چسبد» گفتم: دل چسبی‌اش به این است که حضرت جواب بدهد. هر چه کردم دیدم مادر قبول نمی‌کند. خلاصه بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت ضریح حرکت می‌کردیم؛ در همین حال دیدم که حال شعر برایم فراهم شد، من تمام توجه‌ام را به شعر و الهامی که عنایت شده بود دادم، دیدم زبان حال مادرم است نه زبان حال من! و شعر تا «تخلص» رسید. وقتی شعر به «تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمی‌توانست برود، خودش را به ضریح رسانده بود و داشت ضریح را می‌بوسید و من هم ضریح را بوسیدم؛ و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است... 🔰 شعر کامل به شرح زیر است: آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده ای حرمت ملجأ درماندگان دور مران از در و راهم بده ای گل بی‌خار گلستان عشق قرب مکانی چو گیاهم بده لایق وصل تو که من نیستم اذن به یک لحظه نگاهم بده ای که حریمت مَثل کهرباست شوق و سبک‌خیزی کاهم بده تا که ز عشق تو گدازم چو شمع گرمی جان‌سوز به آهم بده لشکر شیطان به کمین منند بی‌کسم ای شاه پناهم بده از صف مژگان نگهی کن به من با نظری یار و سپاهم بده در شب اول که به قبرم نهند نور بدان شام سیاهم بده ای که عطابخش همه عالمی جمله حاجات مرا هم بده آن چه صلاح است برای «حسان» از تو اگر هم که نخواهم بده 🌹 "السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا"🌹   ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
گفتم رضا به وقت گرفتاری آن زمان دست مرا ز لطف، امام زمان گرفت ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @Qaraati313_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥به من چه ربطی داره!!! 👤استاد قرائتی ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
🔅 ✍ خراش‌های عشق خداوند 🔹در یک روز گرم تابستان، پسر کوچکی با عجله لباس‌هایش را درآورد و خنده‌کنان داخل دریاچه شیرجه زد. 🔸مادرش از پنجره نگاهش می‌کرد و از شادی کودکش لذت می‌برد. ناگهان تمساحی را دید که به‌سوی پسرش شنا می‌کرد. 🔹مادر وحشت‌زده به‌سمت دریاچه دوید و با فریادش پسرش را صدا زد. پسر سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود. تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد. 🔸مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت می‌کشید، ولی عشق مادر آن‌قدر زیاد بود که نمی‌گذاشت پسر در کام تمساح رها شود. 🔹کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود، صدای فریاد مادر را شنید و به‌طرف آن‌ها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراری داد. 🔸پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبود پیدا کند. پاهایش با آرواره‌های تمساح سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخن‌های مادرش مانده بود. 🔹خبرنگاری که با کودک مصاحبه می‌کرد از او خواست تا جای زخم‌هایش را به او نشان دهد. 🔸پسر با ناراحتی زخم‌ها را نشان داد، سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت: این زخم‌ها را دوست دارم، این‌ها خراش‌های عشق مادرم هستند. 🔹گاهی مثل یک کودک قدرشناس، خراش‌های عشق خداوند را به خودت نشان بده. خواهی دید چقدر دوست‌داشتنی هستند. ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✍امام صادق علیه السلام مرده بخاطر طلب رحمت و آمرزشی که برای او میشود ، شادمان میگردد ، همانگونه که زنده با هدیه خوشحال می گردد. 📚الفقیه، ج1،ص117 پنج شنبه🕯 شادی روح پدران و مادران آسمانی و همه در گذشتگان بخوانیم فاتحه و صلوات ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @Qaraati313_ir
❤️ بدان که نعمت‌ها و تلخی‌ها وسیله آزمایش‌اند تا سپاسگزار و ناسپاس شناخته شوند 📚سوره زمر آیه ۴۹ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @Qaraati313_ir
✨﷽✨ 🔴فقيركيست ؟ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از اصحاب خود پرسید: فقیر کیست؟ اصحاب پاسخ دادند: فقیر کسی است که پول نداشته و دستش از مال دنیا تهی باشد. حضرت فرمودند : آنکه شما می گویید فقیر واقعی نیست، فقیر واقعی کسی است که روز قیامت وارد محشر شود در حالی که حق مردم در گردن اوست، بدین گونه که یکی را فحش و ناسزا گفته، مال کسی را خورده، خون دیگری را ریخته، اگر اعمال نیکو و کار خیری داشته در مقابل حقوق مردم از او می گیرند و به صاحبان حق می دهند، و چنانچه کارهای نیکویش کفایت نکند، از گناهان صاحبان حق برداشته و بر او بار می کنند، و روانه آتش دوزخ می نمایند، فقیر و بینوای واقعی چنین کس است. 📚 بحارالانوار ج٧٢ ص٦ ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✍امام رضا علیه السلام خداوند به‌وسیله او زمین را از هر ظلم و ستمی پاک می‌گرداند 📚كمال الدين ج2 ص 371 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @Qaraati313_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نماز خلاصه همه خوبی‌ها 👤استاد قرائتی ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
«پیرزنی که هستی‌اش را به جبهه اهدا کرد» ✍يك‌بار سال 62 يا 63 بچه‌هاي سپاه که دم درب رياست جمهوري بودند گفتند يك پيرزني از اراك آمده و میگوید من حضرت آقا را مي‌خواهم ببينم. من رفتم گفتم بفرماييد مادر! كاري داري شما؟ گفت كه والله هر چي دارم و ندارم برداشتم آوردم بدهم به آقا براي جبهه. من رفتم خدمت حضرت آقا و عرض كردم اين طور شده است. گفتند سريع بگوييد بيايد داخل. رفتم او را آوردم داخل. يك زيلو، يك سجادة نماز، يك انگشتر يا النگو - در حدّ همين چند قلم بود كه - به حضرت آقا داد و گفت من ديگر اميدي به زنده بودن ندارم. همينها را دارم از مال دنيا و آمدم اینها را از طريق شما به جبهه‌ها بدهم و به اين وسيله دِين خودم را ادا كرده باشم. حالتي در آقا به وجود آمده بود كه اصلاً وصف‌ناپذير بود. عظمت اين زن را مي‌ديد كه از اراك راه افتاده آمده و هر آنچه دارد و ندارد براي جبهه‌ها مي‌دهد. او بعد مورد تفقد حضرت آقا قرار گرفت و تشكر كردند. بعد از اينكه آن پیرزن رفت، آقا یکی از کارمندان دفتر را صدا كردند و گفتند برويد آدرسش را بگيرد و در حدّ ممكن نيازهاي اوليه‌اش را برطرف كنيد. آن سجاده را آقا تا زماني كه در رياست جمهوري بودند به عنوان سجادة خودشان حفظ كردند. البته چندين برابر پول آن را آقا به حساب جبهه واريز كردند، يعني در واقع آن را خريدند. بعد فرمودند كه بقيه‌اش هم در موزه بايد باشد. 📚خاطره یکی از کارمندان روابط عمومی وقت ریاست جمهوری ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
حرام‌خواری قساوت قلب می‌آورد 🔺 خوراکی که انسان می‌خورد به منزله بذری است که در زمین ریخته می‌شود پس اگر آن خوراک پاکیزه و حلال باشد اثرش در قلب که به منزلهٔ سلطان بدن است از رقت و خوراک پلید صفا ظاهر می‌شود و از اعضاء و جوارحش جز خیر و نیکی تراوش نمی‌کند و اگر آن حرام باشد قلب را کدر و تیره نموده در اثرش قساوت و ظلمت امید خیری به او نخواهد بود و پند و اندرز در او اثر نمی‌کند و سخت‌ترین مناظر رقت‌بار او را متأثر نمی‌کند. ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @Qaraati313_ir
❤️ برای داشتن فرزندی صالح و شایسته از خدا طلب کن که هدیه الهی است 📖سوره صافات آیه ۱۰۰ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @Qaraati313_ir
✍اتومبیل جلویی خیلی آهسته پیش می‌رفت و با اینکه مدام بوق می‌زدم، به من راه نمی‌داد. داشتم خونسردی‌ام را از دست می‌دادم که ناگهان چشمم به‌‌ نوشته کوچکی روی شیشه‌ عقبش افتاد: 👈راننده ناشنواست، لطفا صبور باشید!"👉 🔹مشاهده این نوشته همه چیز را تغییر داد! بلافاصله آرام گرفتم، سرعتم را کم کرده و چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم اما مشکلی نبود. 🔸ناگهان با خودم زمزمه کردم: آیا اگر آن نوشته پشت شیشه نبود، من صبوری به خرج می‌دادم؟ ⭕️ راستی چرا برای بردباری در برابر مردم به یک نوشته نیاز داریم!؟ 🔸اگر مردم، نوشته‌هایی به پیشانی خود بچسبانند، با آنها صبورتر و مهربان خواهیم بود؟ نوشته‌هایی همچون: "کارم را از دست داده‌ام" "در حال مبارزه با سرطان هستم" "در مراحل طلاق، گیر افتاده‌ام" "عزیزی را از دست داده‌ام" "احساس بی ارزشی و حقارت می‌کنم" "در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم" “بعد از سال‌ها درس خواندن، هنوز بیکارم” “مریضی در خانه دارم” و صدها نوشته دیگر شبیه اینها... 🔸 همه درگیر مشکلاتی هستند که ما از آن چیزی نمی‌دانیم. ❤️ با مهربانی به یکدیگر احترام بگذاریم چون همه چیز را نمی‌شود فریاد زد! ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✍امام علی علیه السلام: هر كه مى‌خواهد ايام عمر خود را آزاد زندگى كند، طمع را در دل خويش جاى ندهد. 📚 تنبيه الخواطر : ۱/۴۹ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @Qaraati313_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدترین گناه چیست!؟ 👤استاد قرائتی ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✨﷽✨ ✍پیامبر (ص)‌ فرمودند: «پس از من» فتنه‎ها چون پاره‎های شب تاریك به شما روی می‎آورد. پرسیدند: راه نجات در آن روز چیست؟ حضرت فرمودند: قرآن را در آن روز رها نكنید،‌ زیرا كسی كه آن را پیش روی خود قرار دهد، به بهشت رهبریش می‎كند و كسی كه آن را پشت سر خویش اندازد به دوزخش می‎كشاند و قرآن روشن‎ترین نشانه به بهترین راه است و كسی كه طبق قرآن و معیار آن سخن گوید، راست گفته و كسی كه به آن داوری كند، به راه عدالت رفته، و كسی كه به آن بیاویزد، پاداش می‎بیند و كسی كه به آن عمل نماید توفیق می‎یابد. قال النبی (ص): «اذا اتاكم الفتن كقطع اللّیل المظلم، قالوا یا رسول اللّه فبم النجاه. قال: علیكم بالقرآن،‌ فانَّه من جعله امامه قاده الی الجنه و من جعله خلفه ساقه الی النّار. و هو اوضح دلیل الی خیر سبیلٍ، من قال به صدق و من حكم به عدل و من اخذ به اجر و من عمل به وفق». 📚ارشاد القلوب: ج 1، ص 35. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌ ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✅مجوز بهشت چیست؟ ✍️استاد قرائتی: چگونه قبولی تمام کارها، مشروط به قبولی یک عمل همچون نماز مى‌‏شود؟! پلیس راهی را در نظر بگیرید که از راننده‌‌اى گواهینامه رانندگی می‌‌خواهد. اگر راننده گواهینامه پزشکی، گذرنامه و اجازه اجتهاد و یا هر مدرک دیگری نشان دهد، پليس نمى‏‌پذيرد. تنها اگر گواهینامه رانندگی داشت اجازه عبور و تردد مى‌‏دهد. ‌در قیامت نیز شرط رسیدن به مقصد و بهشت، گواهینامه نماز است که اگر نباشد، هیچ عملی مورد قبول نیست. ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @Qaraati313_ir
❤️ هرگز لذت‌ها و اموال دنیا را به یاد خدا ترجیح نده و از ثروتت در راه خدا ببخش 📖سوره ص آیات ۳۲ و ۳۳ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @Qaraati313_ir
✨﷽✨ 💢امام خمینی و شستن لباس زن مستمند ✍مرحوم آقای اسلامی تربتی که همسایه امام خمینی در قم بود، نقل می کرد: روزی با امام در حال‌‎ ‌‏رفتن به درس مرحوم آقای شاه آبادی بودیم، فصل زمستان بسیار سردی بود از کنار‌‎ ‌‏مدرسه حجتیه عبور می کردیم، دیدیم خانمی کنار رودخانه نشسته و دارد پارچه ها و‌‎ ‌‏کهنه هایی را می شوید. نمی دانم مال خودش بود یا کلفت بود. می دیدیم که یخ های‌‎ ‌‏رودخانه را می شکست و کهنه می شست، بعد دستش را از آب بیرون می آورد و مقداری‌‎ ‌‏با دمای بدنش گرم می کرد و دوباره لباس می شست. امام قدری به او نگاه کرد بعد به من‌‎ ‌‏فرمود: «شما بروید بعد من می آیم». عرض کردم چه کاری دارید؟ اگر امری هست‌‎ ‌‏بفرمایید. گفتند: «نه، شما بروید» و خودشان ایستادند و به کمک آن خانم لباسهارا شستند و کنار گذاشتند و چیزی هم یادداشت کردند که بعد معلوم شد آدرس آن خانم مستمند را از او گرفته بودند. هرچه از ایشان پرسیدم قضیه چه بود فرمودند: «چیزی‌‎ ‌‏نبود» بعد معلوم شد به آن خانم گفته اند: «شما بیایید منزل، من دستور می دهم آب گرم‌‎ ‌‏کنند و دیگر شما اینجا نیایید. با آب گرم لباس بشویید و خود من هم کمک تان می کنم» 📚 منبع: کتاب "برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)"، گردآورنده غلامعلی رجایی، ج1، ص 212 🏴سالروز رحلت امام خمینی(ره) ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✍امیرالمومنین امام علی علیه السلام دل کودکان و نوجوان مانند زمين آماده است كه هر بذرى در آن افشانده شود، مى پذيرد 📚نهج البلاغه، نامه 31 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @Qaraati313_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چرا خدارو مسخره میکنی؟ 👤استاد قرائتی ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✨﷽✨ 🏴روضه های که قبول نشدن ✍ مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره )میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛ نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی.... آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند... 📚منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e