eitaa logo
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
758 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
19 فایل
ارتباط باما. نـوكــــري كردنِ اين قـوم مرا بالا بُرد با گـداييِّ حسيـن مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خـدا شكر، عجب پشت و پناهي دارم. @Behruz313
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام قبـلـه ی ایرانیان به نام حرم به نام خادم و جاروکش و غلام حرم به نام پنجره فولاد و لطف بسیارش به نام این همه خیر علی الدوام حرم به نام هر که حسـادت کند به اقبـالِ کـبـوتـران بهـشتـی روی بـام حرم کسـی نبود که مـا را دهـد پنـاه اما هـزار مـرتبه قـربان این مـرام حرم فـدای میکـده ی ما تمام میکده ها هزار سال گذشت و پر است جام حرم هـزار رنگ عـوض کـرد روزگـار، امـا حرم به این همه وسعت ندیده این دنیا : این بــار گُنه حــال مــرا بـَد کـــرده انگـــار کـه اربــاب مــرا رَد کـــرده یا رَب دلِ من پیش حسین است ولی بـدجــور دلـم هـوای مَشهد کـــرده صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... امام رضایی(ع)
یادِ غمهـای تو بودیم اگـر غـم دیدیم پس جهان را فقط از قاب محرم دیدیم خبرِ آدم و عـالـم به در خانه ی توست ما که در چایِ تو فالِ همه عالـم دیدیم بر سر سفره ی تو زنده دلان می گردیم در غـذای تو دمِ عیسـیِ مـریـم دیدیم رو به سمت حـرم انگار، سلامت دادیم هر شب جمعه اگر سرخیِ پرچم دیدیم سرد وقتی که شود آتش دوزخ با اشک اشک‌ِ بر داغ تو را بیشتر از دیدیم «از بد حـادثه اینجـا به پنـاه آمده ایم» هر چه خیر است در این خیمه ی ماتم دیدیم در میان جلـسـه انگار آمد حالمان را وسط روضه چو برهم دیدیم لطف کن بیشتر از قبل طلب کن ما را شب جمعه حَرَمَت را بخدا کم دیدیم یاد لبهای عـلـی اصغـرت، آقـا بودیم تا که روزی به حرم بارشِ نم نم دیدیم : ما پاى لطف "فاطمه" شرمندگى كنيم ارباب ما حسين و فقط بندگى كنيم اصلا نميشود كه "شب جمعه اى"ز عمر بى شور و حال "كرب وبلا" زندگى كنيم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
اين روزها ديگر كسی ياد شما نيست ديگر كسی با نامهـايت آشنا نيست مثـل گـذشته نيست ديگر كارهامان شبهای جمعه روی لبهامان دعا نيست حـق با شمـا بوده اگـر خيمه نشينی اينجـا ميان ما برای تو كه جا نيست تفـریح بعضی ها مهمتر از نمـاز است يک عده ای هم كارشان غير از ريا نيست ديگر گذشت آن هفته های جمكـرانی ديگر سه شنبه های هفته با صفا نيست در بنـد نفس خـود گـرفتـاريم از بس كه لحظه هامان از گرفتاری جدا نيست بیچارگـی یعنـی همین روزی بفهمیم در دفتـر چشـم انتظاران نام ما نیست چیزی که از ما دیده ای تو بی وفائیست چیزی که ما دیدیم از تو مهربانیست اصلاً چـه کاری بهتـر از روضـه گرفتن؟ حالا که روزی ِ گـدایان نیست : با هر نفسی سلام ڪردن عشق اسٺ آقا به ٺو احٺـرام ڪردن عشـق اسٺ چـون نام قشنگٺ بـه میـان می آید از روی ادب قیـام ڪردن عشق اسٺ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام
اینکه افتاده به سمتِ تو مسیرم کافیست تا قیامت شده ای نِعمَ الاَمیــرم، کافیست جز حسیـن بن علی عشـقِ دگر نیست مرا در همین حد که به عشقِ تو فقیرم کافیست شاعـر و خــادم و مــداح ندارد فـرقـی اینکه یک نوکـرِ ناچیز و حقیرم کافیست من اگر با کَـرَم و لـطف و عطایت آقــا حاجتِ دیدنِ بگیرم کافیست دســتِ دل را به ضریحت برسانم روزی آنقَدَر گریــه کنم تا که بمیـرم کافیست : من در گناه خویش زمین خورده ام حسین شرمنـده ام که آبرویت برده ام حسین بیراهه مـی روم‌، تو ‌مـرا سـر به ‌راه کن از دوری ات‌ همیشه بد آورده‌ام، حسین صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
آخر اندوهِ فراقِ تو مرا خواهد کشت تبِ شورِ اشتیاقِ تو مرا خواهد کشت به غـریبـیِ تو و غـربت زهـرا سوگند قبرِ بی شمع و چراغِ تو مرا خواهد کشت كاش مانند حسين، صحن و رواقی داشتی حسرت صحن و رواقِ تو مرا خواهد کشت تلخی ِ خاطره ی کوچه، چه زود پیرت کرد عاقبت طاقت طاقِ تو مـرا خواهد کشت پاره پاره جگـر از زهـرِ شـرر بار حسن شرر آتش داغِ تـو مـرا خواهد کشت : زخـم جگـر تو بس که کاری شده است چشمـان من از غصه بهاری شده است خـونـی که ز داغ کـوچه بر دل کـردی از گـوشه ی لبهای تو جاری شده است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
حاء سین و یا و نون و هجا آفریده شد الحق که خوب بود و بجا آفریده شد امضا زدی الست برب را به خون خود خـونت اراده کـرد بلا آفـریده شد داغت که جلوه کرد خدا یا حسین گفت تا یا حسین گفت صـدا آفریده شد دست خدا تویی چه بگویم تو خالقی؟ یا که جهان به دست خدا آفریده شد در لفظ فرق هست به معنا که فرق نیست عباس خلـق گشت وفـا آفریده شد جبریل آمد و دو سه خط روضه خواند و بعد آدم که گـریه کـرد عـزا آفـریده شد این بیقراری دل ما بی دلیل نیست از خـاک تربتت گل ما آفـریده شد ما را که دید گفت خدا خیرتان دهد زهـرا دعـا که کرد دعـا آفـریده شد رونق گرفت روضه ات آقای بی کفن یابن الشبیب های رضـا آفریده شد این قدر داغ بر دل اهل حرم گذاشت من مانده ام که نیزه چرا آفریده شد؟ : با یا حُسیـن عشق و ڪلام آفریده اند هـر صـبـح را بـرای سـلام آفریده اند وقتی ڪه شاه ڪشور دلها شدی حُسیـن مـا را بـه افـتـخـار غــلام آفریده اند صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
گـرچه شوال ولـی داغ محرم با اوست پس عجب نیست اگر این همه ماتم با اوست مثل جـدش شده در کنیه «اباعبدالله» در بقیع است ولی کرب و بلا هم با اوست شیعه را کرب و بلا گرچه علمـداری کرد جعفری مذهبمان کرده و پرچم با اوست من اگر مــورم اگر هیچ، ولـی می‌‌دانم «او سلیمان زمان است که خاتم با اوست» زندگینامه ی او سطر به سطرش روضه‌ست که مصیبات همه عـالـم و آدم با اوست در غمش اشک، اگر ریخت اگر جاری شد بانـی روضـه ی سقاست و زمزم با اوست لفظی از کوچه در این مرثیه محزون‌تر نیست وارث محنت زهــراست اگر غـم با اوست : دوّمین بار است در شهـر نبـی، در سوخته خانه ی اَمنی به دست یک ستمگر سوخته ارثِ زهـراییِ این آقـاست که کاشانه اش بین شهر مـادری چون بیت مـادر سوخته صلي الله عليڪ يا سيدنا المظلوم يا اباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... شهادت بنیانگذار و رئیس مذهب تشیع، شیخ الائمه، امام جعفر صادق (ع) بر شیعیان تسلیت باد
السلام ای روضـه ات آغـاز مـاتم یا حسین در دلـم از روضـه ات شور مُحـرّم یا حسین خـونبهـای خـون تو گردیده خـون کـبریا ای سـراپای وجـودت نـور خاتم یا حسین تو كه رفتى همه ى خيمه بهم ريخت حسين ديدم از دور، پَرَت ريخت، پَرَم ريخت حسين تو نگاهت به حـرم بود و سنان خيره به تو از نگاهش به تو بدجور دلـم ريخت حسين شمـر هم آمد و ديدم به دو چشمِ تَرِ خود كار تو گشت تمـام و اثـرم ريخت حسين نفسـم حبس شد و بين حـرم سـرگـردان دشمن از راه رسيد و به سرم ريخت حسين : من بدون روضه، می میرم، نمی مانم دمی زانکه مـادر با غـم تو داده شیرم یا حسین اذن میخواهم بگـویم تا چـه شد در کـربلا وای از حال رباب و این همه غـم یا حسین صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
خشكی چشم پشیمان مرا دریابید به غبـاری سـر مژگان مـرا دریابید من اویسم ز قَرَن، آمدم، آقایم نیست چشمهـای تر ِ حیـران مـرا دریابید كاش می‌دیدم و با گریه‌كنان می‌گفتم حـال آقای پریشـانِ مــرا دریابید میزنم سینه به پایِ غمتان تا یک روز سینه‌ی خسته‌ی سوزان مـرا دریابید كاش در روضه فقط جان بسپارم پیشت كاش در كـرب و بلا جان مرا دریابید گریه‌ی مادرِ تو می‌رسد از روضه‌ی ما دستهـا، چاک گـریبان مـرا دریابید مـادرت باز به سر می‌زند و می‌گوید پسـر تشنه و عـریان مـرا دریابید عمّه‌ی كوچک ِ تو داشت به زینب می‌گفت زخمهـای لب مهمـان مـرا دریابید : قصـد دارد دل مـن، مثـل کبـوتر باشد از غـم کـرب و بلا والـه و پـرپـر باشد دوست دارد دل من هم برود جایی که شب جمعه، همه جا، نالـه ی مادر باشد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام منتقم خون اباعبدالله
نفس نفس زدنم را حسین می بیند جراحت بدنم را حسین می بیند نحیف هستم و آتش به جانم افتاده و شعله های تنم را حسین می بیند دویدن از پیِ مرکب برای من سم است نحیف تر شدنم را حسین می بیند حریم شخصی من جای این اراذل نیست غریبی وطنم را حسین می بیند چقدر سخت بُوَد مادرت زمین بخورد ندای واحَسَنم را حسین می بیند شبیه دامن طفل سه ساله می سوزم عزای سوختنم را حسین می بیند تمام فکر من این است لحظه ی تدفین سفیدی کفنم را حسین می بیند فقط برای حسین سینه زن شوید امّا دو دست سینه زنم را حسین می بیند : دلـم هـوای دارد و غـم صـادق دل من ز مـاتم صـادق دوباره بیـرق مشکـی به دسٺ دل گیرم زنم به سینه که نزدیک شد صادق صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... شهادت بنیانگذار و رئیس مذهب تشیع، شیخ الائمه، امام جعفر صادق (ع) بر شیعیان تسلیت باد
یک عمـر تنت بود اگـر رخت امیری یک غصه تو را برد همه عمـر اسیری سربسته بگو از غم خود در دو سه جمله از کـودکـی خویش بگو از سر پیـری یک بار نشد راحت و آسوده بخوابی در خواب نوای "نزن ای پست" نگیری وقتی که روی تشت، جگرهای تو می ریخت دیـدنـد که هـر پاره شده زخـم ز تیـری زخمی که همه از غم آن کوچه ی تنگ است این غـصـه تو را برد هـمـه عمـر اسیری تا مـادر تو در کوچه زمین خورد آلالـه ی عـمــر تـو در آن ثانـیـه پژمـرد : دوشنبه هاست هوایم عجیب بیش از حد شده است ذکرمن امن یجیب بیش ازحد دوشنبه ها دوباره دلتنگنـد بـرای غـربت شـاه غـریب بیش از حـد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
قصـه ی نوکـری ام را همه جا بنویسید و بـرای مـنِ مسـکـوت، صـدا بنویسید حسرتی که به دلم مانده، خودش دیوانیست مو به مو، خط به خطش را، همه را بنویسید بنـویسیـد، رفت، ولـی در رویا جای مـن را وسط صحن و سرا بنویسید و مـرا زائـر اربـاب، شمـا فـرض کـنـیـد گوشه ی قصه ی من کـرب و بلا بنویسید بنویسید که دستم به ضریحش خورد و... روی یک پنجـره اش نـام مـرا بنـویسیـد داغ جاماندگی ام گـر چه مرا کشت، ولـی ننـویسیـد کـه دق کـرد، شـفـا بنـویسیـد سرگذشت دل من روضـه ی مکشوفه شده مـقـتـلـم را روی ایـوان طـلـا بنـویسیـد مـن کـلـاغـم که به خـانـه نرسیـدم آخـر قـصـه ی سر شده ام را همه جا بنـویسیـد : نوڪر ڪنار سفره ی ارباب دل خوش اسٺ شڪـر خـدا کـه گشته خـریـدار ما حسین آری وصـیّـٺ همـه ی مـا هـمـیـن بُـوَد بـر روی قـبـر مـا بنـویسیـد: صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام