eitaa logo
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
1.2هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
21 فایل
رستگاری در پرتو معرفت به قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) و پیروی از ولایت فقیه ارتباط با ادمین: 👇 @alamdar3313 "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ و و ممنوع 💠«وَ اِذْ أخَذَ اللهُ میثاقَ النَّبیّنَ لَمآ ءاتَیْتُکُمْ مِنْ کِتَابٍ وَ حِکْمَه ثُمَّ جآءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ» (آل عمران/۷۶) . 🔹 از پیغمبرها گرفت که من به شما و می‌دهم. شما با این در میان می‌روید؛ اما یادتان باشد نمی‌روید دستگاهِ بسته محدودِ قفس‌مانندِ و درست کنید. می‌روید آدمِ روشن، آدمی دارای ، آدمی بسازید، نه آدمی که پیوسته به خودتان باشد. کتاب و حکمتی که به شما می‌دهم، این سرمایه بزرگ، برای این نیست که شما در میان خلق خدا شوید، هم نباید بُت شود؛ هیچ پیغمبری. 📚شهیدآیت‌الله دکتر /کتاب () ج۴، ص۴۲۷ @Quranahlebayt
💢 پرستى در هاى مختلف 🔶يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ اى مردم! پروردگارتان را که شما، و کسانى را که پیش از شما بودند آفرید، پرستش کنید. تا پرهیزگار شوید. (بقره/21) 🔶در اینجا توجه به این حقیقت لازم است که قرار دادن براى تنها، منحصر به ساختن بت هاى سنگى و چوبى و یا از آن فراتر، انسانى همچون (علیه السلام) را یکى از خدایان سه گانه دانستن، نیست، بلکه معنى وسیعى دارد، صورت هاى مخفى تر و پنهان تر را نیز شامل مى شود، به طور کلى هر چه را در ردیف خدا در زندگى مؤثر دانستن یک نوع شرک است. 👈 ابن عباس در اینجا تعبیر جالبى دارد مى گوید: أَلأَنْدادُ هُوَ الشِّرْکُ أَخْفى مِنْ دَبِیْبِ النَّمْلِ عَلى صَفاة سَوْداءَ فِى ظُلْمَةِ اللَّیْلِ، وَ هُوَ أَنْ یَقولَ وَ اللّهِ وَ حَیاتِکَ یا فُلانُ وَ حَیاتِى! وَ یَقُولُ لَولا کَلْبَةٌ هذا لاَ َتانَا اللُّصُوصَ البّارِحَةَ!... وَ قَوْلُ الَّرجُلِ لِصاحِبِهِ ما شاءَ اللّهُ وَ شِئْتَ... هذا کُلُّهُ بِهِ شِرْکٌ: 📌 انداد، همان است که گاهى پنهان تر است از حرکت مورچه بر سنگ سیاه در شب تاریک، از جمله این که انسان بگوید: به خدا سوگند، به جان تو سوگند، به جان خودم سوگند (یعنى خدا و جان خود و جان دوستش را در یک ردیف قرار بدهد) و بگوید این سگ اگر دیشب نبود دزدان آمده بودند! (پس نجات دهنده ما از دزدان این سگ است) یا به دوستش بگوید: هر چه خدا بخواهد و تو بخواهى، همه اینها بوئى از شرک مى دهد .(۷) 👈و در حدیثى مى خوانیم: مردى در برابر پیامبر(صلى الله علیه وآله) همین جمله را گفت: ما شاءَ اللّهُ وَ شِئْتَ: هر چه خدا بخواهد و تو بخواهى . پیامبر فرمود: أَ جَعَلْتَنِى لِلّهِ نِدّاً: مرا شریک خدا و هم ردیف او قرار دادى ؟!(۸) 👈در تعبیرات عامیانه روزمره، نیز بسیار مى گویند: اول خدا، دوم تو ! باید قبول کرد که این گونه تعبیرات نیز مناسب یک کامل نیست. در روایتى در تفسیر آیه ۱٠۶ سوره یوسف : وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِکُون ، 🌹از امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم که فرمود: (این اشاره به شرک خفى است) مانند این که انسان به دیگرى بگوید: اگر تو نبودى من نابود شده بودم یا زندگانیم بر باد مى رفت .(۹) ─┅═༅✾═❥❥═༅✾═┅─ ۷ ـ فى ظلال ، سید قطب ، جلد اول، صفحه ۵۳ ـ تفسیر ابن کثیر ، جلد ۱، صفحه ۶۱، ذیل آیه موردبخث. بحار الانوار ، جلد ۶۹، صفحه ۹۳، حدیث ۳. ۸ ـ تفسیر ابن کثیر ، جلد ۱، صفحه ۶٠، ذیل آیه مورد بحث (دار المعرفة). ۹ ـ سفینة البحار ، جلد اول، صفحه ۶۹۷ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۱۵، صفحه ۲۱۵، حدیث ۲٠۳۱٠ (چاپ آل البیت) ـ بحار الانوار ، جلد ۵، صفحه ۱۴۸، حدیث ۱۲. 📚تفسیر نمونه. @Quranahlebayt
(ع) و ♦️پس از وارد شدن اسرا به دربار و ماجراهایی که در آن کاخ ستم رخ داد، یزید امام را به مسجد می برد و در آنجا خطیبی را بر بالای منبر می فرستد. 🎙خطیب مزدور هر چه می تواند به علی ابن ابی طالب(ع) و حسین ابن علی(ع) ناسزا می گوید و از معاویه و یزید تعریف و تمجید می کند و در و ثنا مبالغه می نماید. 🔴 اما بناگاه فریاد امام(ع) بلند می شود: «ویلک ایها الخاطب اشتریت مرضات المخلوق بسخط الخالق فتوَّءَ مقعدک من النار» وای بر تو ای خطیب! که برای خشنودی مخلوق، خالق را به خشم آوردی، جای خود را در آتش مهیا بدان 📚(منتهی الآمال، ص597). 🔻آری! امام سجاد(ع) بر سر که بر بالای منبر مسجد شام است فریاد می زند که چه می کنی؟! تو می خواهی با مداحی خود نسبت به و بدگویی انسان های پاک و درستکار رضایت و خشنودی انسانی را به دست آوری در حالی که خشم و غضب خداوند را بر می انگیزی و سرانجام این کردار دوزخ است. 📌آن حضرت سپس خطاب به یزید سخنی می گوید و درخواستی را مطرح می کند که بسیار آموزنده و اساسی است. 👈 می فرماید: «اجازه دهید بر این (کنایه از منبر) بالا روم و سخنانی را بگویم که خشنودی خدا و اجر و ثواب مردم در آن است» 📚 (مقتل خوارزمی، به نقل از ترجمه لهوف، ص120، پاورقی). ، خود به خود قطعه هایی از چوب بیش نیست و هیچ و احترامی ندارد. 👈👈همه تقدس و احترام آن به آن کسی است که بالای آن می نشیند و سخنی است که بر فراز آن گفته می شود. اگر بر فراز منبر سخن گفته می شود و از ظالمان و ستمگران و مفسدان مداحی می شود و ظلم و ستم و فساد آنان توجیه می شود و اگر بر فراز منبر انسان های پاک و نیک و خیرخواه و مصلح به امور مختلف متهم می شوند و آماج انواع فحاشی ها و بی حرمتی ها قرار می گیرند، این هرگز ندارد و قطعه چوبی است که سزاوار است در تنور سوزانده شود. 🔻 اگر به چنین چوبی تقدس داده شود در واقع مانند انواع های چوبی دیگری است که در طول تاریخ مقدس شمرده شده اند و اگر مردمی بدون تامل و تفکر پای چنین منبری بنشینند در واقع آنان نیز به بت پرستی تن داده اند. ♨️یزید درخواست امام را نمی پذیرد ♦️ در حکومت های تنها یک صدا باید شنیده شود و در این صورت است که مردم را می توان فریب داد و در این صورت است که می توان جای حق و باطل را عوض کرد. 📌 به همین جهت است که در این حکومت ها همه و رسانه ها در خدمت حاکم و حکومت است و مخالفان و منتقدانی که به صدها امر ناروا متهم می شوند فرصت این را نمی یابند که چند دقیقه ای با مردم سخن بگویند و حداقل در برابر اتهاماتی که به ناحق بر آنان وارد شده است از خود دفاع کنند. یزید درخواست امام را نمی پذیرد، اما مردم به همین اندازه تحریک شده اند. چرا یزید از سخن گفتن یک جوان یا نوجوان اسیر زجر کشیده این اندازه هراس دارد؟! 📌 اصرار مردم شروع می شود و مجبور می شود به درخواست امام(ع) تن دهد. امام بر فراز منبر می رود و تنها کاری که انجا می دهد این است که خود و خاندان خود را می کند و البته اتهاماتی که یزیدیان به او و خاندانش وارد کرده اند چنان ناروا و نچسب است که صرف معرفی کافی است. چنان ای در مردم می افتد که یزید مجبور می شود سخن امام را قطع کند و به موذن دستور دهد که اذان بگوید. اما کار از کار گذشته است و نه و نه نماز ریاکارانه او دیگر نمی تواند جلوی آشکار شدن حق و حقیقت را بگیرد. پس از این سخن کوتاه و رسای امام است که یزید مجبور است که تظاهر کند که او به قتل (ع) راضی نبوده و ابن زیاد خودسرانه این کار را انجام داده است 📚(همان؛ منتهی الآمال، ص 597-599). آری! اکنون حق آشکارشده است و کوس رسوایی یزیدیان همه جا را گرفته است! 🖋دکتر سلیمانی @Quranahlebayt
(ع) و ♦️پس از وارد شدن اسرا به دربار و ماجراهایی که در آن کاخ ستم رخ داد، یزید امام را به مسجد می برد و در آنجا خطیبی را بر بالای منبر می فرستد. 🎙خطیب مزدور هر چه می تواند به علی ابن ابی طالب(ع) و حسین ابن علی(ع) ناسزا می گوید و از معاویه و یزید تعریف و تمجید می کند و در و ثنا مبالغه می نماید. 🔴 اما بناگاه فریاد امام(ع) بلند می شود: «ویلک ایها الخاطب اشتریت مرضات المخلوق بسخط الخالق فتوَّءَ مقعدک من النار» وای بر تو ای خطیب! که برای خشنودی مخلوق، خالق را به خشم آوردی، جای خود را در آتش مهیا بدان 📚(منتهی الآمال، ص597). 🔻آری! امام سجاد(ع) بر سر که بر بالای منبر مسجد شام است فریاد می زند که چه می کنی؟! تو می خواهی با مداحی خود نسبت به و بدگویی انسان های پاک و درستکار رضایت و خشنودی انسانی را به دست آوری در حالی که خشم و غضب خداوند را بر می انگیزی و سرانجام این کردار دوزخ است. 📌آن حضرت سپس خطاب به یزید سخنی می گوید و درخواستی را مطرح می کند که بسیار آموزنده و اساسی است. 👈 می فرماید: «اجازه دهید بر این (کنایه از منبر) بالا روم و سخنانی را بگویم که خشنودی خدا و اجر و ثواب مردم در آن است» 📚 (مقتل خوارزمی، به نقل از ترجمه لهوف، ص120، پاورقی). ، خود به خود قطعه هایی از چوب بیش نیست و هیچ و احترامی ندارد. 👈👈همه تقدس و احترام آن به آن کسی است که بالای آن می نشیند و سخنی است که بر فراز آن گفته می شود. اگر بر فراز منبر سخن گفته می شود و از ظالمان و ستمگران و مفسدان مداحی می شود و ظلم و ستم و فساد آنان توجیه می شود و اگر بر فراز منبر انسان های پاک و نیک و خیرخواه و مصلح به امور مختلف متهم می شوند و آماج انواع فحاشی ها و بی حرمتی ها قرار می گیرند، این هرگز ندارد و قطعه چوبی است که سزاوار است در تنور سوزانده شود. 🔻 اگر به چنین چوبی تقدس داده شود در واقع مانند انواع های چوبی دیگری است که در طول تاریخ مقدس شمرده شده اند و اگر مردمی بدون تامل و تفکر پای چنین منبری بنشینند در واقع آنان نیز به بت پرستی تن داده اند. ♨️یزید درخواست امام را نمی پذیرد ♦️ در حکومت های تنها یک صدا باید شنیده شود و در این صورت است که مردم را می توان فریب داد و در این صورت است که می توان جای حق و باطل را عوض کرد. 📌 به همین جهت است که در این حکومت ها همه و رسانه ها در خدمت حاکم و حکومت است و مخالفان و منتقدانی که به صدها امر ناروا متهم می شوند فرصت این را نمی یابند که چند دقیقه ای با مردم سخن بگویند و حداقل در برابر اتهاماتی که به ناحق بر آنان وارد شده است از خود دفاع کنند. یزید درخواست امام را نمی پذیرد، اما مردم به همین اندازه تحریک شده اند. چرا یزید از سخن گفتن یک جوان یا نوجوان اسیر زجر کشیده این اندازه هراس دارد؟! 📌 اصرار مردم شروع می شود و مجبور می شود به درخواست امام(ع) تن دهد. امام بر فراز منبر می رود و تنها کاری که انجا می دهد این است که خود و خاندان خود را می کند و البته اتهاماتی که یزیدیان به او و خاندانش وارد کرده اند چنان ناروا و نچسب است که صرف معرفی کافی است. چنان ای در مردم می افتد که یزید مجبور می شود سخن امام را قطع کند و به موذن دستور دهد که اذان بگوید. اما کار از کار گذشته است و نه و نه نماز ریاکارانه او دیگر نمی تواند جلوی آشکار شدن حق و حقیقت را بگیرد. پس از این سخن کوتاه و رسای امام است که یزید مجبور است که تظاهر کند که او به قتل (ع) راضی نبوده و ابن زیاد خودسرانه این کار را انجام داده است 📚(همان؛ منتهی الآمال، ص 597-599). آری! اکنون حق آشکارشده است و کوس رسوایی یزیدیان همه جا را گرفته است! 🖋دکتر سلیمانی @Quranahlebayt