eitaa logo
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
704 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
19 فایل
ارتباط باما. نـوكــــري كردنِ اين قـوم مرا بالا بُرد با گـداييِّ حسيـن مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خـدا شكر، عجب پشت و پناهي دارم. @Behruz313
مشاهده در ایتا
دانلود
هر صبح و ظهر و شام و سحر ضجه میزنی همراه اشک و سوز جگر ضجه میزنی خانواده ای و وقت نافله بر آخرین نماز پدر ضجه میزنی از داغ آن سفر که تورا پیر کرده است وقتی که میروی به سفر ضجه میزنی حق داری ای امام جوانم به دیدنِ شمشیر و تیغ وتیر و تبر ضجه میزنی بر پاره پاره پیکر پیغمبر بر گریه پای نعش پسر ضجه میزنی گاهی به سوی مشک و علم خیره میشوی با ضجه میزنی وقتی که میرسی به کنار شریعه ای بر سر عبا و دست به کمر ضجه میزنی با دیدن سواره نظامهای لشکری با دیدن عمود و سپر ضجه میزنی لالاییِ... امانت بریده است با یاد حلق و تیر سه پر ضجه میزنی وقت غروب... ...، "علیکن بالفرار..." با آتش و خیام و خطر ضجه میزنی در کربلا چه دیده ای آخر که روضه خوان تا میرسد به و ضجه میزنی اینطور که پیش میروی از دست میروی آقای من بس است چقدر ضجه میزنی؟ : 💔 پلک بر‌ هم میزدی کرب ‌و بلا میشد مرور مَـقتلى کاملتر از چشمت در این عالم نبود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت علیه السلام تسلیت باد🏴 . @Quranahlebayt
(ع) و ♦️پس از وارد شدن اسرا به دربار و ماجراهایی که در آن کاخ ستم رخ داد، یزید امام را به مسجد می برد و در آنجا خطیبی را بر بالای منبر می فرستد. 🎙خطیب مزدور هر چه می تواند به علی ابن ابی طالب(ع) و حسین ابن علی(ع) ناسزا می گوید و از معاویه و یزید تعریف و تمجید می کند و در و ثنا مبالغه می نماید. 🔴 اما بناگاه فریاد امام(ع) بلند می شود: «ویلک ایها الخاطب اشتریت مرضات المخلوق بسخط الخالق فتوَّءَ مقعدک من النار» وای بر تو ای خطیب! که برای خشنودی مخلوق، خالق را به خشم آوردی، جای خود را در آتش مهیا بدان 📚(منتهی الآمال، ص597). 🔻آری! امام سجاد(ع) بر سر که بر بالای منبر مسجد شام است فریاد می زند که چه می کنی؟! تو می خواهی با مداحی خود نسبت به و بدگویی انسان های پاک و درستکار رضایت و خشنودی انسانی را به دست آوری در حالی که خشم و غضب خداوند را بر می انگیزی و سرانجام این کردار دوزخ است. 📌آن حضرت سپس خطاب به یزید سخنی می گوید و درخواستی را مطرح می کند که بسیار آموزنده و اساسی است. 👈 می فرماید: «اجازه دهید بر این (کنایه از منبر) بالا روم و سخنانی را بگویم که خشنودی خدا و اجر و ثواب مردم در آن است» 📚 (مقتل خوارزمی، به نقل از ترجمه لهوف، ص120، پاورقی). ، خود به خود قطعه هایی از چوب بیش نیست و هیچ و احترامی ندارد. 👈👈همه تقدس و احترام آن به آن کسی است که بالای آن می نشیند و سخنی است که بر فراز آن گفته می شود. اگر بر فراز منبر سخن گفته می شود و از ظالمان و ستمگران و مفسدان مداحی می شود و ظلم و ستم و فساد آنان توجیه می شود و اگر بر فراز منبر انسان های پاک و نیک و خیرخواه و مصلح به امور مختلف متهم می شوند و آماج انواع فحاشی ها و بی حرمتی ها قرار می گیرند، این هرگز ندارد و قطعه چوبی است که سزاوار است در تنور سوزانده شود. 🔻 اگر به چنین چوبی تقدس داده شود در واقع مانند انواع های چوبی دیگری است که در طول تاریخ مقدس شمرده شده اند و اگر مردمی بدون تامل و تفکر پای چنین منبری بنشینند در واقع آنان نیز به بت پرستی تن داده اند. ♨️یزید درخواست امام را نمی پذیرد ♦️ در حکومت های تنها یک صدا باید شنیده شود و در این صورت است که مردم را می توان فریب داد و در این صورت است که می توان جای حق و باطل را عوض کرد. 📌 به همین جهت است که در این حکومت ها همه و رسانه ها در خدمت حاکم و حکومت است و مخالفان و منتقدانی که به صدها امر ناروا متهم می شوند فرصت این را نمی یابند که چند دقیقه ای با مردم سخن بگویند و حداقل در برابر اتهاماتی که به ناحق بر آنان وارد شده است از خود دفاع کنند. یزید درخواست امام را نمی پذیرد، اما مردم به همین اندازه تحریک شده اند. چرا یزید از سخن گفتن یک جوان یا نوجوان اسیر زجر کشیده این اندازه هراس دارد؟! 📌 اصرار مردم شروع می شود و مجبور می شود به درخواست امام(ع) تن دهد. امام بر فراز منبر می رود و تنها کاری که انجا می دهد این است که خود و خاندان خود را می کند و البته اتهاماتی که یزیدیان به او و خاندانش وارد کرده اند چنان ناروا و نچسب است که صرف معرفی کافی است. چنان ای در مردم می افتد که یزید مجبور می شود سخن امام را قطع کند و به موذن دستور دهد که اذان بگوید. اما کار از کار گذشته است و نه و نه نماز ریاکارانه او دیگر نمی تواند جلوی آشکار شدن حق و حقیقت را بگیرد. پس از این سخن کوتاه و رسای امام است که یزید مجبور است که تظاهر کند که او به قتل (ع) راضی نبوده و ابن زیاد خودسرانه این کار را انجام داده است 📚(همان؛ منتهی الآمال، ص 597-599). آری! اکنون حق آشکارشده است و کوس رسوایی یزیدیان همه جا را گرفته است! 🖋دکتر سلیمانی @Quranahlebayt