eitaa logo
قرآن و عترت
1.6هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
755 ویدیو
27 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇👇 ┏━━━🍃🌺🍃━━━ ‌ https://eitaa.com/Qvaetrat ┗━━━🍂━ حضور در ميدان كار (محمد بن منكدر) يكى از صوفيان مدينه گويد: در يكى از ساعات بسيار گرم به يكى از نواحى مدينه رفتم ، محمد بن على را ديدم كه با بدن فربه بر دوش دو نفر از غلامان خود تكيه كرده است . نزد خود گفتم : بزرگى از بزرگان قريش است كه در اين هواى گرم در طلب دنيا حركت مى كند. مى روم و او را نصيحت مى كنم نزديك رفتم و سلام كردم ، او هم در حالى كه عرق كرده بود و نفس مى زد جواب سلام مرا داد. عرض كردم : بزرگى از بزرگان قريش در اين ساعت و با اين حال در طلب دنيا حركت مى كند؟ اگر در اين حال مرگ تو فرا رسد چه خواهى كرد؟ حضرت خود تكيه به ديوار داد و گفت : به خدا سوگند اگر مرگم در اين حال فرا رسد در حالى فردا رسيده است كه در اطاعت از خداوند تعالى بسر مى برم كه مى خواهم با سعى و تلاش خود را از نيازمندى به تو و ديگران حفظ كنم و اين ترسى ندارد، ترس من بايد از آن جهت باشد كه مرگم در حال معصيت فرا رسد. عرض كردم : خداوند تو را مورد رحمت خود قرار دهد، خواستم تو را موعظه كنم اما تو مرا موعظه كردى . بحار الانوار، ج 68، ص 156.
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇👇 ┏━━━🍃🌺🍃━━━ ‌ https://eitaa.com/Qvaetrat ┗━━━🍂━ خبر از بدهی پدر و پرداخت آن مرحوم شيخ مفيد، کليني، راوندي و ديگر بزرگان به طور مستند به نقل از يکي از اهالي مدينه‏ ي منوره آورده ‏اند: شخصي به نام مطرفي حکايت کند: هنگامي که حضرت ابوالحسن، علي موسي الرضا عليهماالسلام به شهادت رسيد، مبلغ چهار هزار درهم از آن حضرت طلب داشتم و کسي ديگر، غير از من و خود حضرت از اين موضوع اطلاع نداشت. به همين جهت با خود گفتم: پول‏هايم از دستم رفت و ديگر قابل وصول نيست. در اين افکار بودم، که فرزندش حضرت ابوجعفر، جواد الأئمه عليه‏السلام برايم پيامي فرستاد که فرداي آن روز پيش حضرتش بروم و در ضمن پيام افزود: هنگام آمدن کيسه و يا خورجيني را نيز همراه بياور. پس چون فرداي آن روز فرا رسيد و در محضر مبارک امام محمد جواد عليه‏السلام شرفياب شدم، حضرت مرا مورد خطاب قرار داد و فرمود: پدرم حضرت ابوالحسن، امام علي بن موسي الرضا عليهماالسلام رحلت نموده است؛ و تو مقدار چهار هزار درهم از پدرم طلب کار هستي؟ عرضه داشتم: بلي، پدر شما مبلغ چهار هزار درهم به من بدهکار مي‏باشد. پس در همين لحظه متوجه شدم که حضرت جواد عليه‏السلام گوشه ‏اي از آن جانمازي را که روي آن نشسته بود، بلند کرد و مقداري دينار از زير آن برداشت و تحويل من داد و فرمود: اين مقدار دينارها بابت بدهي پدرم به تو مي‏باشد، آن‏ها را تحويل بگير. و من چون آن پول ها را از حضرت تحويل گرفتم، آن‏ها را محاسبه کردم، درست به مقدار همان چهار هزار درهمي بود که از امام رضا عليه‏السلام طلب داشتم. [1] . (1) اصول کافی:ج1،ص497،ح11-ارشاد شیخ مفید:ص325،خرایج راوندی: ج1،ص378،ح7،بحارالانوار:ج50،ص54،ح29.