#فرمانده یا تلفنچی
بعد از عملیات فتح المبین رفتم کرخه نور تا سید را ببینم و از سلامتی اش با خبر شوم.
گوشه ی سنگر یک تلفن بودکه سید مدام با آن حرف میزد ولی هر دفعه به گونه ای صحبت می کرد
که خیلی عادی و معمولی جلوه کند.
پرسیدم: آسید حمید مسئولیت شما توی جبهه چیه ؟
سیدگفت من تلفن چی فرمانده ام.
درست می گفت.خودش هم فرمانده بود و هم تلفنچی فرمانده.
فرمانده خط بود ولی برای اینکه همشهری هایش نفهمندچه مسئولیتی دارد،
جلوی ما آن طوری برخوردمی کرد.
به همه نیروهایش گفته بود در موردمسئولیتش به کسی چیزی نگویند.
#خاطرات سردار شهید سید حمید میرافضلی
#اللهم_الرزقنا_شهادت
#خاطرات_ناب
#باولایت_تاشهادت
اینجـا کانال شهـداست✌️👇
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ما را به دوستان خود معرفی کنید.🦋
🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊
@RMartyrs
فرمانده است دیگر …
دلش که برای سربازانش تنگ میشود
برف هم نمیتواند مانع شود…
درود بر #فرمانده👌❤️
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
گذری بر زندگی
#حر_انقلاب_اسلامی
#شهید_والامقام
#شاهرخ_ضرغام
#قسمت_بیستم_و_سوم
🍁موقع وردی #امام به ایران نزدیک میشد . براي گروه انتظامات #شــاهرخ و دوستانش انتخاب شده بودند . بعد از ورود #امام_شاهرخ هر روز براي ديدار ایشان به مدرسه رفاه مي رفت . این چند ماه مدام #شاهرخ در فضای کمیته و #مسجد و ... بود .
🍁حالا دیگر فضاي متشــنج تابستان پنجاه و هشت فرا رسید . خبر رسيد #کردستان به آشوب کشيده شده . #امام پيامي صادر کرد : به ياري #رزمندگان_در_کردستان برويد . #شاهرخ با شنیدن پیام #امام ديگر ســر از پا نميشناخت . ســاعت ســه عصر (يکســاعت پس از پيام #امام) #شاهرخ با يک دستگاه اتوبوس ماکروس درمقابل #مسجد ايستاد . بعد هم داد ميزد : #کردستان ، بيا بالا ، #کردستان ...!!!
🍁ساعت چهار عصر ماشين پر شد . و به سمت #سنندج حرکت کردیم . نيروي ما تقريباً هفتاد نفر بود . فرمانده پادگان #سنندج وقتي بچه هاي ما را ديد گفت : فرمانده شما كيه ؟! ما هم بلافاصله گفتیم : آقاي #شاهرخ_ضرغام . اما #شاهرخ گفت : چي ميگي ؟! من فقط مي تونم تيراندازي کنم . من كه فرماندهي بلد نيستم . بعد با صحبت هایی که شد #شاهرخ را به عنوان #فرمانده انتخاب کردند .
#ادامه_دارد...
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صـوت زیبایِ اذانِ شهید مهدی باکری
#فرمانده
🌴💎🌹💎🌴