هدایت شده از خبر فوری سراسری
♨️#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت چهل و سوم)
پس از آنکه در ابتدایِ خطبهی ۳۴، امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شدت مردم آن دوران را سرزنش میکند، و آنها را به خاطر برگزیدن ذلت، ترسو بودن، ضعف و غیرقابل اعتماد بودن، بیبرنامه بودن، و بیوفایی، توبیخ مینماید، در ادامه، جبههگیریِ خود در برابر دشمنان را به صراحت و روشنی بیان میکند و میفرماید:
«به خدا سوگند! کسى که دشمن را بر خويش مسلّط کند تا گوشتش را بخورد، استخوانش را بشکند و پوستش را بشکافد، ( چنین کسی) عجز و ناتوانيش، بسيار بزرگ و آنچه در درونِ سينه دارد (يعنى اراده و تصميمش) بسيار ضعيف و کوچک است.
شما اگر مى خواهد، اینگونه باشید (ضعيف و تسليم در برابر دشمن)، ولى من، به خدا سوگند! پيش از آن که تسليم شوم، با شمشير، چنان ضربتى بر دشمن وارد میکنم که ریزههایِ استخوان سرش، به هر سو، پراکنده شود و بازو و پاهايش جدا گردد. پس از آن، خداوند، آنچه را بخواهد انجام میدهد (و من تسليم رضاى او هستم).»
(نهجالبلاغه، خطبه ۳۴)
شرح:
تعبیرات ابتدایی حضرت در این بخش به خوبی نشان میدهد که لشکر کوفه، آن قدر از خود ضعف نشان داده بودند که دشمن، نسبت به آنها کاملاً جسور شده بود. کار آنها شبیهِ کار قصّاب با حيوان ذبح شده است که پوستش را میکَنَد، گوشتش را جدا میکند، با ساتور استخوانش را میشکند و آماده خوردن میسازد.
در ادامه، پس از آنکه حضرت از وضعیت آنان مأیوس میشود، تصمیم میگیرد که راهِ خود را از ایشان جدا کند.
حضرت بیان میفرماید: اگر شما قصد تسلیم در برابر دشمنِ خونخوار را دارید، من هرگز با شما همراه نخواهم شد و به تنهایی با آنان مبارزه خواهم کرد.
📌 #فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
هدایت شده از خبر فوری سراسری
♨️#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت چهل و چهارم)
«اى مردم! من بر شما حقّى دارم و شما نیز بر من حقّى دارید؛ امّا حقّ شما بر من (نخست) اين است که از خيرخواهى شما دريغ نورزم و بيت المال را در راه شما به طور کامل به کار گيرم و شما را تعليم کنم تا از جهل و نادانى رهايى يابيد و شما را تربيت کنم تا فراگيريد و آگاه شويد.
و امّا حقّ من بر شما، اين است که در بيعت خويش وفادار باشيد و در آشکار و نهان، خيرخواهى را (در حقّ من) به جا آوريد و هر وقت شما را بخوانم، اجابت کنيد و هر زمان به شما فرمان دهم اطاعت کنيد»
(نهجالبلاغه، خطبه ۳۴)
شرح:
در پایان این خطبهی ۳۴، امام علی (علیهالسلام) به یکی از مسائل حیاتی حکومت میپردازد. ایشان حقوق امام و رهبر بر امّت، و حقوق امّت بر امام و رهبر را در جملاتی بسیار معنادار مطرح کرده و در هر بخش به چهار حق اشاره میکند. باید توجه داشت که از دیدگاه امیرالمومنین، حکومت ارتباطی است میان امام و امّت؛ همانند پیوند سر و بدن که بدون همکاری نزدیک و هماهنگی کامل به ثمر نمیرسد.
در واقع، امام علی (علیهالسلام) در جملات کوتاه و معنادار خود به چهار بُعد اساسی حکومت اسلامی و حقوق ملتها بر حاکمان اشاره دارد:
1. برنامهریزی صحیح؛
2. تنظیم عادلانه مسائل اقتصادی؛
3. توجه کامل به آموزش؛
4. پرورش و تهذیب اخلاق و مبارزه با مفاسد اخلاقی.
همچنین، امام به چهار بُعد اساسی حکومت اسلامی و حقوق حاکم اسلامی بر ملتها نیز پرداخته است:
1. وفاداری نسبت به بیعت؛
2. خیرخواهی؛
3. عدم سستی و تعلل در پاسخ به فرامین امام امت؛
4. اطاعت از دستورات.
این نکات اساسی در ایجاد یک نظام اسلامی کارآمد با تأکید بر عدالت و ارتقاء اخلاقی جامعه بسیار حائز اهمیت هستند.
📌 #فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
هدایت شده از خبر فوری سراسری
♨️#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت چهل و پنجم)
«ستايش مخصوص خداوند است، هر چند روزگار، حوادث سنگين و مهم (و دردناکى براى ما) پيش آورده است و گواهى مى دهم که معبودى جز خداوند يگانه نيست، شريکى ندارد و معبودى با او نمى باشد و گواهى مى دهم که محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) بنده (برگزيده) و فرستاده او است.
اما بعد؛ نافرمانی از دستورات شخص باتجربه و دلسوز، تنها حسرت و پشیمانی به ارمغان میآورد.
در مسئله حکمیت، راهکارهای خود را شفاف و با صداقت به شما عرضه کردم.
اگر به سخنان «قصیر بن سعد» توجه میکردید، چه نیکو بود!
اما همچون عهدشکنانِ سرکش، از پذیرفتن نصایحم سر باز زدید، تا جایی که به نظر میرسید نصیحتکننده نیز از ادامه اندرز دلسرد شده است.
حالا وضع ما همانند شهر مردی از قبیلهی «هوازن» است که گفت: "من در فلان منطقه، پیشنهادم را مطرح کردم (ولی شما گوش ندادید)، اما فردا صبح، اثر آن را دریافتید»
( نهجالبلاغه، خطبه ۳۵)
شرح:
این خطبه در موجی از غم و اندوه، پس از واقعهی دردناکِ حَکَمیّت بیان شد.
معاویه و عمرو بن عاص، با بهرهگیری از جهل ابوموسى اشعرى و پیروانش، موفق شدند نتیجه حَکَمیّت را به نفع خود تغییر دهند.
امام (علیهالسلام) این سرزنش را خطاب به مردم کوفه کرد؛ زیرا نصایح حکیمانهاش را به دلیل جهالت، تعصب و راحتطلبی نپذیرفتند.
این جریان نشان داد که چرا امام بر ادامهی جنگ تا پیروزی توصیه کرده بود، چنانکه پند نپذیرفتن مردم به پیامدهای بسیار ناگواری برای مسلمان و جامعه اسلامی منجر شد.
نکته: «قصير بن سعد» از مشاوران مخصوص «جذيمه» بود و او را از ازدواج با ملکهی «الجزيره» منع كرد، امّا او حرف گوش نداد و به دست آن زن كشته شد، و قصير از آن به بعد میگفت: اى كاش حرفم را میشنید.
پس این عبارت حضرت بیان یک ضرب المثل است.
نکته: شعری که از مرد قبیله هوازن، حضرت نقل کرد، ماجرایش این است: شخصی به نام «دُرید بن صمّه» برادری به نام «عبدالله» داشت. آنان با گروهی در یکی از مناطق، جنگیدند و غنایمی به دست آوردند. دُرید برادرش را به ترک سریع منطقه هشدار داد؛ زیرا یکی از قبایل در تعقیب آنها بود، اما عبدالله نپذیرفت و کشته شد.
دُرید با تأسف این شعر را خواند و از آن پس، این شعر نماد از دست دادن فرصتها شد.
📌 #فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
هدایت شده از خبر فوری سراسری
♨️#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت چهل و ششم)
«به شما هشدار میدهم که نکند بدون دليلِ روشنِ الهی و با دستى خالی از مدرک، اجساد بى جانتان در کنار اين نهر و در اين گودال بيفتد.
دنيا (و دنيا پرستى) شما را به اين پرتگاهِ (بدبختى) کشنده و افکار نادرستتان شما را گرفتار اين دام خطرناک کرده است.
من از پذیرش حَکَميّت شما را نهی کرده بودم، ولى شما با سرسختى از فرمانم سرپیچی کردید و آن را دور انداختید؛ تا جایی که ناچار به پذيرشِ حَکَميّت شدم و به دلخواه شما تن دادم.
اينها همِه به خاطر آن سبکسری و کوتاه اندیشی های شما بود. خداوند شما را خوار و ذليل کند! من کار خلافى انجام ندادم و نمیخواستم به شما زيانى برسانم (اين شما بوديد که مرا در تنگنا قرار داديد و مجبور به پذيرش حکميّت کرديد).»
(نهجالبلاغه، خطبه ۳۶)
شرح:
اين خطبه قبل از شروع جنگ نهروان از سوى امام اميرالمؤمنين (عليه السلام) ايراد شده است. مخاطب این خطبه، گروه خوارج نادانی هستند که وقتی نتيجه نامطلوب حکميّت را مشاهده کردند، در برابر امام، طغيان کرده و او را مسؤول جريان حکميّت و پيامدهاى آن دانستند، در حالی که حضرت، هم با اصل مسأله حکميّت و هم با شخصى که به عنوان حَکَم انتخاب کردند، مخالف بود.
اما این افراد، بجای آنکه وقتی نتايج دردناک حکميت آشکار شد، خود را ملامت کنند و خدمت امام (عليه السلام) بيايند و توبه کنند، گناه خود را به گردن امام (عليه السلام) انداختند و به دنبال آن، آتش جنگ نهروان را برپا ساختند.
باید توجه داشت که اين روش، روشِ ثابتِ افراد سبکسر و احمق است.
پ.ن: حقیقتاً انگار امیرالمومنین (علیه السلام) جامعهی امروزِ ما را مخاطب قرار داده است.
📌 #فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
هدایت شده از خبر فوری سراسری
♨️#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت چهل و هفتم)
«در زمانی که دیگران سستی میکردند، من برای دفاع از اسلام قیام کردم؛ وقتی همه خود را پنهان کردند، من آشکارا به میدان آمدم؛ آنگاه که دیگران سکوت کردند، من به سخن درآمدم؛ هنگامی که همه از ترس، جرات تکان خوردن و حرکت نداشتند، من با نور الهی به پیش رفتم.
اما بدون فریاد و جنجال، به صورتی که صدایم از دیگران آهستهتر بود، اما از همه پیشگامتر بودم.
به همین علت، بر مرکب پیروزی سوار شدم، زمامی به دست گرفتم و در این میدان مسابقه از دیگران پیشی گرفتم؛ مانند کوهی استوار، که تندبادها توان شکستن و طوفانها قدرت از جا کندن آن را نداشتند.
این در حالی بود که هیچکس نتوانست عیبی بر من بگیرد و هیچ سخنچینی نمیتوانست طعنهای به من بزند.
ستمدیدگانِ ناتوان، در نظر من عزیزند؛ تا حقشان را بگیرم، و ستمگران زورمند، در چشمم حقیرند؛ تا حق دیگران را از آنها بستانم.
ما در برابر فرمان خدا راضی و تسلیم امر او هستیم.»
(نهجالبلاغه، خطبه ۳۶)
شرح:
این خطبه، پس از جنگ نهروان و درگیری با خوارج ایراد شده است؛ در این جنگ، حضرت با مدعیان دینداری و جاهلان متنسّک که در پیشانی اثر سجده داشتند و قاریان قرآن بودند، مقابله کرد.
بر این اساس، برای جامعه آن روز ضروری بود که تا از فضایل آن حضرت به نحوی کامل و شفاف باخبر شوند.
در طی تاریخ اسلام، دائماً «خشک مغزانِ مدعی دیانت» به عنوان خاری در مسیر تحقق آرمانهای الهی قرار داشتند، که با پنهان شدن در پشت سنگری به نامِ دین، در مسیر منهدم ساختن پایههای دین، قدم برمیداشتند.
از این رو ضروری بود تا امیرالمومنین (علیه السلام) هم سوابق خود را برای مردم بیان کند و هم مسیر اصلی حرکتش در اندیشه سیاسیِ خود را به خوبی روشن نماید.
📌 #فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
هدایت شده از خبر فوری سراسری
♨️#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت پنجاهم)
«من در محاصره مردمی هستم که هر بار دستوری میدهم، به آن عمل نمیکنند و وقتی صدایشان میزنم، پاسخی نمیدهند.
ای بی اصلها ! برای کمک به دین پروردگارتان منتظر چه چیزی هستید!؟
آیا دین و ایمانی ندارید که شما را دور هم جمع کند، یا غیرتی که شما را به حرکت وا دارد؟
من در میان شما بلند میشوم و فریاد میزنم و دردمندانه از شما یاری میطلبم، اما نه به سخنِ من گوش میدهید و نه دستوراتم را اجرا میکنید! تا وقتی عواقبِ اعمالِ بدِ شما نمایان شود (و در آن زمان که پشیمانی هیچ سودی ندارد)، با این وجود نه با شما، انتقام خون بیگناهی گرفته میشود و نه با کمک شما، هیچ هدفی محقق میشود»
(نهجالبلاغه، خطبه ۳۹)
شرح:
این خطبه زمانی ایراد میشود که «نُعمان بن شُبیر» به همراه دو هزار نفر به «عین التَمر» حمله کرده است.
این حملات با برنامهریزی از سوی معاویه و برای ایجاد وحشت در دل مردم عراق بود.
در عین حال «مالک بن كَعب» از فرماندهان علی(ع) با هزار رزمنده در آنجا حضور داشت، ولی فقط ۱۰۰ نفر از آنها در کنار او ماندند. وقتی «مالک» خبر حمله «نعمان» را دریافت کرد، نامهای به امام علی (ع) نوشت و از وضعیت اطلاع داد.
پس از آنکه نامه به علی (ع) رسید، او به یارانش دستور داد که برای کمک به «مالک» حرکت کنند، اما بیشتر مردم به دعوت او پاسخ ندادند.
علی (ع) به رؤسای قبایل پیام فرستاد، تا آنها را به حرکت درآورند، اما کمتر از ۳۰۰ نفر جمع شدند. این سستی و بیاعتنایی به دعوت امام، باعث نارضایتیِ شدید آن حضرت شد و در نتیجه خطبهای پر از نکوهش و سرزنش از ضعف و ناتوانی این گروه ایراد کرد.
او نشان داد که مشکل اصلی مسلمانان و مردم عراق، همین ضعف و زبونی است که دشمنان را جسور و دوستان را ناامید کرده است. این خطبه به ما یادآوری میکند که شجاعت، اطاعت از دستور رهبر، یکپارچگی و همبستگی در برابر خطرات، از ضروریات جامعه اسلامی است، که در نبود آنها جامعه به قهقرا میرود و بدبختی مبتلا میشود.
📌 #فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
هدایت شده از خبر فوری سراسری
♨️ #سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت پنجاه و هشتم)
اگه تا الان هیچ بخشی از نهج البلاغه رو نخوندید، و نمیخواید بخونید، لطفاً همین یک فراز رو با دقت و تفکر مطالعه کنید، فضای جدیدی رو براتون باز میکنه....
«شروع فتنهها زمانی اتفاق میافتد و پیدا میشود که افراد به هوا و هوسهای شخصیشان یا نوآوریهاییِ نادرستی که با کتاب خدا منافات دارد، روی میآورند، و بعضیی از افراد، بدون فکر یا به خاطر تعصب و هواپرستی، از این باورهای باطل، پیروی نموده و بر خلاف دین خدا از آنها حمایت میکنند. اگر حق از باطل جدا شود، کسانی که خواهان حق هستند سریع میفهمند چه چیزی درست است و چه چیزی غلط و مطلب بر آنها پوشیده نمیماند.
وقتی حق خالص باشد و باطل در آن راه پیدا نکند، زبان دشمنان و کسانی که قصد بد دارند، کوتاه میشود.
اما بعضی وقتها، مقداری از حقیقت، با مقداری از باطل با یکدیگر ترکیب میشوند، و اینجاست که شیطان میتواند بر دوستان و پیروان خودش تسلط پیدا کند(و آنها را منحرف نماید). در این حالت، فقط کسانی که مورد رحمت خدا قرار گیرند، میتوانند از این مشکلات نجات پیدا کنند.»
(نهجالبلاغه، خطبه ۵۰)
شرح:
یکی از برجستهترین مسائلی که در نهج البلاغه به صورت مکرر به چشم میخورد و دغدغه اصلی امیرالمومنین علیه السلام در بسیاری از موارد به شمار میرود، بحث «فتنه» و «غبار آلود بودنِ فضای جامعهی آن روز» است.
بر این اساس امیرالمؤمنین (ع) اهتمام زیادی برای روشنگری در این راستا داشتند.
باید توجه داشت که ریشه تمام انحرافات فردى و اجتماعى، به انحراف در دو دسته عامل مؤثر در رفتار انسان، باز مى گردد!
۱- انحراف در تفكر، بینش و شناخت
۲- انحراف در میل، هوس، انگیزه و جاذبه اجتماعى.
الف) اگر تفكر انسان صحیح باشد و کششهایِ باطنى او نیز در مسیر درست قرار گیرد، دنیا به بهشت تبدیل خواهد شد. مشكلات زندگى اجتماعى كه به رفتار انسان ها مربوط مى شود، گاهى ثمرهی اشتباه، در مبانى فكرى و به تعبیر دیگر نادانى انسان است.
مثلاً مسأله ای به درستى براى انسان حل نشده است، اما او تصوّر مى كند که آن را به خوبى فهمیده است.
۲- گاهى نیز ممكن است انسان به درستى مسأله را فهمیده باشد، اما تمایلى به عمل بر طبق فهمِ خود نداشته باشد.
گاهى با وجود اینكه انسان مى داند كارى بد است؛ مبناى عقلایى ندارد، و براى اجتماع هم ضرر دارد، اما بخاطر ارضاى هوى و هوسِ خود، آن كار را انجام مى دهد.
بر این اساس میتوان تمامیِ عواملى كه در صدر اسلام موجب چنین انحرافاتى شد، و امروزه نیز موجب انحرافات جوامع میشود را در این دو دسته خلاصه کرد. امروزه به خوبی میتوانیم مشاهده کنیم که روش شبکههای معاند و سخنرانان منحرف، در همین راستایی است که اشاره شد.
📌 #فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
هدایت شده از خبر فوری سراسری
#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت شصت و چهارم)
«اما اين که مى گوييد: «تأخير در جنگ بخاطر ترس از مرگ است» به خدا قسم، برایم فرقی ندارد که من به سوى مرگ بروم، يا مرگ به سوى من بیاید.
اما اين که مى گوييد: «تأخير در جنگ به سبب اين است که در مبارزه با شاميان ترديد دارم» به خدا قسم، اگر هر روز جنگ را به تأخير میاندازم به خاطر آن است که اميدوارم گروهى از آنان به ما ملحق و هدايت شوند، و در لابهلایِ تاریکیها، پرتوى از نور را ببينند و به سوى من بیایند. و اين براى من بهتر از کشتن آنها در حالی است که گمراه میباشند، هر چند اگر آنها را بِکُشم، در اینصورت نیز آنها گرفتار گناهانِ خود هستند (و من مسؤول بدبختى آنها نيستم)»
(نهجالبلاغه خطبه ۵۵)
شرح:
«ابن ابى الحديد» مى نويسد: وقتی اميرمؤمنان (علیهالسلام) شريعه فرات را در اختيار گرفت، بزرگوارانه اجازه داد كه لشکر شام نيز از آن استفاده كنند، تا شايد اين لطفِ حضرت، باعث شود كه آنها تحت تأثير قرار بگیرند، و جنگ را رها كنند و به سمت به حضرت بيايند. چند روزى گذشت، و سكوت بر دو لشكر حاكم بود، نه امام عليه السّلام پیغامی به سوى معاويه میفرستاد و نه از سوى معاويه پیغامی میآمد، و اين امر سبب شد كه اهل عراق از تأخير فرمان جنگ با شاميان ناراحت شوند، لذا خدمت حضرت آمدند و عرض كردند: فرزندان و همسران خود را در كوفه تنها گذاشتیم و به اينجا آمدهایم تا مرزهاى شام را به کشورِ خودمان ملحق کنیم! به ما اجازه دهيد تا جنگ را شروع كنيم؛ زيرا بعضى گمان میکنند شما از ترس جانتان اقدام به جنگ نمى كنيد! و بعضى نیز گمان میکنند كه در اصلِ جنگ با شاميان و جواز شرعىِ آن ترديد داريد! حضرت در جواب چنین شبههای، این خطبه را بیان فرمودند.
📌 #فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
هدایت شده از خبر فوری سراسری
♨️ #سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت شصت و پنجم)
«ما در رکاب رسول خدا (مخلصانه میجنگیدیم و در راه پيشبرد اهدافِ آن حضرت) پدران، فرزندان، برادرها و عموهاى خود را از پاى درمى آورديم، (و اين کار نه تنها از ايمان و استقامت ما کم نمیکرد، بلکه) بر ايمان و تسليم ما میافزود و ما را در راه حقّ، و صبر و استقامتِ در برابر دردها و رنجها، و در مسیر جهاد در مقابل دشمن، ثابت قدم میساخت، گاهى يکى از ما، با فرد ديگرى از دشمن، به صورت دو قهرمان با یکدیگر میجنگید؛ بگونهای که هريک میخواست کار ديگرى را بسازد و جام مرگ را به او بنوشاند. گاهی ما بر دشمن پيروز میشدیم و گاهی دشمن بر ما؛ (ولى نه پيروزىِ مقطعى، ما را مغرور مى کرد و نه آن شکست، ما را ناامید میکرد) و هنگامى که خداوند، صدق و اخلاص ما را ديد، ذلّت و خوارى را بر دشمنانمان نازل کرد، و پيروزى و نصرت را به ما عنايت فرمود، تا آنجا که اسلام در همه جا استقرار يافت و در کشور پهناور خود جاى گرفت.
به جانم قسم! اگر ما (در مبارزه با دشمنان اسلام) همانند شما بوديم، هرگز ستونى از دين بر پا نمیشد و شاخهای از درخت ايمان به ثمر نمینشست. به خدا قسم، شما (با اين پراکندگى، نفاق و عدم اطاعت از رهبرى)، سرانجام از شتر خلافت به جاى شير، خون میدوشید و بهزودی پشيمان میشوید (اما در آن زمان، پشيمانى سودى نخواهد داشت).»
(نهجالبلاغه، خطبه ۵۶)
📌 #فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
هدایت شده از خبر فوری سراسری
♨️ #سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت شصت و ششم)
در سال 38 هجرى و پس از ماجراى حَكَميّت، و بعد از اعتراض آنها به حَكَميّت و رفتار امیرالمؤمنین (علیه السلام) نسبت به پایبندی به توافق صورت گرفته، در نكوهش خوارج و خبر از آينده شوم آنها، فرمود:
«عذاب خدا بر شما ببارد، به شکلی که اثرى از شما باقى نگذارد. آيا پس از ايمانم به خدا و جهاد در ركاب رسول خدا (ص)، به كفر خويش گواهى دهم (و کافر بشوم). اگر چنين كنم گمراه شدهام و از هدايت شدهها نخواهم بود. پس به بدترين جايگاه (جهنم) بروید، و به راه گذشتگان بازگرديد. آگاه باشيد! به زودى پس از من، به خوارى و ذلّت گرفتار مىشويد، و شمشيری برنده (حاکمی ستمگر) بر شما مسلّط مىگردد، و به استبدادى دچار خواهيد شد كه براى ديگر ستمگران راه و رسم حكومت قرار خواهد گرفت»
( نهجالبلاغه خطبه ۵۸)
شرح:
تاریخ این را به ما نشان میدهد؛ آنهایی که پرچمدار «صلح تحمیلی» بودند، همانها سردمدارِ آشوب و مخالفت با نتایج جریانی بودند که خودشان به راه انداختند.
📌 #فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
هدایت شده از خبر فوری سراسری
#سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت هفتاد و ششم)
شکایت امیرالمومنین (علیه السلام) از لشکریان و یارانش؛
«چقدر با شما مدارا کنم!؟ مانند مدارا کردن با شترانِ تازه کار، که از سنگينى بار، پشتشان مجروح مى شود؟! و يا همچون لباسِ کهنه و فرسودهای که هر وقت گوشهای از آن را بدوزند، از جای ديگری پاره میشود؟! هر زمان گروهى از لشکريان شام به شما نزديک میشوند، هريک از شما در را به روى خود میبندد و همچون سوسمار در لانهی خود میخزد و يا مانند کفتار - که در خانهی خود پنهان شده است -، مخفى میشود. به خدا قسم! ذليل آن کسى است که شما ياورِ او باشيد، و آن کس که به وسيله شما (به سوى دشمن) تيراندازى کند، همچون کسى است که تيرى بى پيکان و بدون پايه پرتاب کند. به خدا سوگند! جمعيّت شما در میدانگاههایِ شهر (و مجالس بَزم) زياد است، ولى در میدان ِ نبرد، کم است. من به خوبى میدانم چه چيز شما را اصلاح مى کند و کژى هاى شما را راست مى نمايد، ولى هرگز اصلاحِ شما را، با تباه ساختن خويش، جايز نمیدانم. خداوند صورتهای شما را بر خاک مذلّت بگذارد و بهرهی شما را (از حيات سعادتمندانه) نابود کند. شما آنگونه که باطل را میشناسید، نسبت به حق شناخت نداريد و آنچنان که در راه از بین بردنِ حق کوشا هستيد، براى از بین بردنِ باطل اقدام نمیکنید»
(نهجالبلاغه خطبه ۶۹)
📌 #فوری_سراسری
به بزرگترین کانال ایتا بپیوندید👇
@fori_sarasari
هدایت شده از خبر فوری سراسری
♨️ #سی_ثانیه_نهجالبلاغه
(قسمت هفتاد و هفتم)
«درحالیکه نشسته بودم، خواب چشمانم را فراگرفت. ناگهان رسول خدا (ص) را دیدم. عرض کردم: اى رسول خدا! چقدر کژیها و دشمنیها از امّتت ديدم!!! پیامبر فرمود: آنها را نفرين کن! عرض کردم: خداوند بهتر از آنان را به من بدهد و به جاى من، شخص بدى را بر آنها مسلّط کند»
(نهجالبلاغه، خطبه ۷۰)
شرح:
گاهی اوقات، ناسپاسی و طغیان برخی گروهها به حدّی میرسد که تمام مسیرهای رحمت و فیض را بر خود مسدود میکنند و تنها گزینهای که باقی میماند، عذاب و محرومیت از نعمتها است. در این شرایط، نفرین به عنوان یک واکنش حکیمانه تلقی میشود. در تاریخ انبیا مشاهده میکنیم که با وجود صبر و شکیبایی فراوانشان، در مواردی خاص، به نفرین به عنوان آخرین راهکار روی میآوردهاند. به عنوان مثال، حضرت نوح (ع) پس از نهصد و پنجاه سال تلاش در تبلیغ، نهایتاً گفت: «پروردگارا، هیچ کافری را بر زمین زنده نگذار». این امر نشاندهندهی شدت آزارهایی است که او متحمّل شده بود. نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد، ادب امام علی (ع) در برابر پیامبر (ص) است. او قبل از هر اقدامی برای نفرین، از پیامبر(ص) اجازه گرفت، و سپس اقدام به نفرین کرد.
📌 #فوری_سراسری
به بزرگترین کانال ایتا بپیوندید👇
@fori_sarasari