eitaa logo
᪥رایحه بهشتی᪥
1.4هزار دنبال‌کننده
354 عکس
410 ویدیو
1 فایل
چه دمی می شود آن دم که شود رؤیتِ تو... که به پایان برسد ظلم شبِ غیبت تو... 🌱 ای خوش آن دم که رسد رایحه‌ی نابِ وصال... به مشامم برسد عطر خوش قامتِ تو... ྎ به کانال خودتون خوش آمـدین ྎ
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بر امام زمانم 📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ... 🌱سلام بر گوشه‌ی روشن قبایت که آسمان را بر ما زمینگیران دوری‌ات می‌تکاند. سلام بر تو و بر ریسمان مهربان دستانت که تنها راه نزول ملکوت آسمان‌ها بر برهوت غفلت زمین‌اند...
💔🎭💔🎭💔 🎭💔🎭💔🎭💔 🎭💔🎭💔 🎭💔 بی توجه به مسیرم ادامه دادم که صدا زد _صبر کن....چرا ازم فرار میکنی؟ دوباره دنبالم راه افتاد و کلافه از بی محلی ام جلوی راهم را سد کرد. از وضعیتی که داشتم خجالت می کشیدم یاشاید کمی دلگیر بودم که باز راهم را کج کردم وبدون نگاه یا حرفی از کنارش گذشتم _چرا اینجوری میکنی ؟ دوباره جلویم سبز شد و اینبار دستهایش را از هم باز کرد تا راه فراری برایم نماند. _این کیه بغلت؟....نکنه خواهرته ؟ با تکان دادن سرم تایید کردم و دوباره چشم هایم نم شد. _شنیدم با عموت زندگی میکنی ....درسته که زن پسر عموت شده بودی ؟ چه زود همه چیز را فهمیده بود _آره،الانم اگه کسی منو با تو ببینه برام بد میشه،برو کنار بزار برم _فکر کردی از حال و روزت خبر ندارم ؟ باید تحت هر شرایطی غرورم را حفظ میکردم و اینقدر بیچاره به نظر نمی رسیدم ناله و گریه پیش ارمیا هیچ‌کمکی جز شکستن غرورم و خراب کردن تصویری که از قبل از من در ذهنش بود نداشت _ مگه حال وروزم چشه ؟
💔🎭💔🎭💔 🎭💔🎭💔🎭💔 🎭💔🎭💔 🎭💔 پوزخند صدا داری زد و گفت _از این کله شقی و غرورت دست بردار تمام این مدتی که اومدم اینجا هر خبری که ازت میگرفتم دلم میخاست بیام و گردن اون عموی بی غیرتتو بشکنم چرا داری ازم پنهون میکنی ؟ میدونم تو اون خونه چه بلاهایی سرت اومده. اون هادیه ای که من میشناختم نصفشم ازش نمونده،اصلا از خودت خبر داری ؟ پس میدانست وپنهان کاری فایده ای نداشت. همه می دانستند و دم نمیزدند. مدتی بودکه پاهایم جان سابق را نداشت و زود خسته میشدم. ازمقابل ارمیا به سمت تپه ی خاکی که آن طرف تر بودحرکت کردم وهمراه هانیه روی آن نشستم نگاهی به آسمان انداختم تااشک دم مشکم کمی آرام بگیرد. _الان اومدی ....جلوی روم وایسادی و بدبختی های منو،بیچارگی منوبه روم میاری که چی بشه ؟ اون موقع که هادی ومادرمو تک وتنها سینه قبرستون گذاشتم کجا بودی؟ اصلا برای چی اومدی این خراب شده ؟ دوست داشتم لااقل تویکی منو مثل همون هادیه ی دو سال پیش به خاطر بیاری. کپــــــــــــــــی حـــــــرام، پیــــــگرد الــــــــهی وقانونــــــــــی دارد.@makrmordab⚜.
8.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز که هوایِ آغازی نو بهتر از هر موقعی به مشام می‌رسد تو هم شروع کن! تو هم زمستانِ دلت را بسپار به بهار 🌹🍃 سلام یاران جان صبح شنبه تون دل انگیز🧡
෴෴෴෴෴෴෴෴෴෴ سلام دوستان گلم روزگار به کامتون و دلتون شاد خیلی از دوستان پیوی سوال کردن و vip رمانهای اشتراکی خانم موسوی ( بانو نیلوفر)رو خواستن به مناسبت ایام عید فقط تا پایان این هفته رمان ها تخفیف ویژه خورده رمان پر طرفدار و زیبای ❀تولیلای منی 40 هزار رمان زیبای مکر مرداب با نام جدید ❀رویای سبز.(نسخه قدیمی سه فصل) 45 هزار اگه مایل بودین به این آیدی مراجعه کنید لطفا فقط برای خرید پیام بدین و اسم رمان رو بگین↯↯↯↯↯ @kosar19_86 زود باشید فقط تا فردا مهلت دارید نگید نگفتم☺️
898K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸صدای پای عید می‌آید و دل مومن بر سر دو راهی آمدن عیـد رمضان و رفتن بلا تکلیف است🌸 🌸از آمدن آن یک دل شاد باشد یا از رفتن این یک محزون🌸 پیشاپیش مبارک🌸🎊🌸 〰〰🌸 🌞 🌸〰〰 @Raeha_behshti 〰〰🌸 🌝 🌸〰〰
2.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگیتون سرشار از شادی و تندرستی🥰
5.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‍ 🌹 برای هم دعا کنیم سر سفره افطار☕ برای شفای همه مریضا😷 و سلامتی همه پدر مادرا👵👴 و مشکلات کار و ازدواج و...جوونها👨‍🦰  برای همه گرفتارها دعایم🙏 ان شاء الله تو این🌹  ماه برکت و رحمت✨ دعاهای همه ی دوستان مستجاب بشه الهی آمیـــن🙏 🌹طاعات و عبادات شما خوبان خدا مقبول حق التماس دعای خیر و فرج🙏
هدایت شده از ᪥رایحه بهشتی᪥
بســـــــمـ الله الرحمـــــــن الرحیــــمـ
✨ای پاک و نجیب مثل باران، برگرد ای روشنی کلبۀ احزان برگرد... ✨یعقوب امیدش همه پیراهن توست ای یوسف گمگشتۀ کنعان برگرد...
💔🎭💔🎭💔 🎭💔🎭💔🎭💔 🎭💔🎭💔 🎭💔 _چی میگی هادیه؟ من تازه دوهفته اس فهمیدم چی شده، کسی به من حرفی نزده بود. به محض اینکه تونستم پاشدم اومدم اینجا،اوضاع تورو که شنیدم بدتر بهم ریختم. به سختی از جایم بلند شدم و دست هانیه را که مات به گفتگوی ما با تعجب نگاه میکرد گرفتم و دوباره مسیر رفتن را در پیش گرفتم _خوب حالا که چی ؟ اومدی حال و روز منو دیدی، دلتم سوخت. اگه میخای بیشتر از این اذیت نشم دنبالم نیا ازصدای پایش میتوانستم بفهمم که هنوز دنبالم می آید. اگر کسی اورا در نزدیکی من میدید،نمی توانستم از فتنه ی تهمت جان سالم به در ببرم. پس با عصبانیت سمت او برگشتم وگفتم _تو دیگه از جونم چی می خای ؟ دارم میگم مردم اینجا یه نگاه میکنند واز اون صدتا داستان برا خودشون در میارن؟ تو میدونی من برای حفظ آبروم چی کشیدم که حرف منوبه هیج جات نمی گیری؟ _میخام از اینجا ببرمت ....با من بیا!
💔🎭💔🎭💔 🎭💔🎭💔🎭💔 🎭💔🎭💔 🎭💔 حرفش را در ذهنم حلاجی کردم و به نتیجه ای نرسیدم _یعنی چی ؟....نمی فهمم چی میگی. گویی که از ادامه ی حرفش عاجز باشد دستی لای موهایش فرو برد و نزدیک تر شد. دست دراز کرد و قبل از مخالفتم هانیه را در آغوش گرفت _چقدر شما دوتا خواهر شبیه خاله زینب هستین. بر عکس هادی اصلا قیافش به شما نمی خورد. لبخندی به هانیه زد و بوسه ای از لپهایش گرفت و ادامه داد _شاید فکر کنی من از سر دل سوزی یا رفاقتی که با هادی داشتم می خام این کارو انجام بدم اما .... من به خاطر دل خودم این تصمیم رو گرفتم. سپس نگاه مستقیمش را به من داد و گفت _با من ازدواج کن....تو و خواهرت رو چشمم جادارید تمام سعیمو میکنم که زندگی خوبی و برات بسازم. کپــــــــــــــــی حـــــــرام، پیــــــگرد الــــــــهی وقانونــــــــــی دارد. @makrmordab⚜.