975.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 🌸 🌸 1404/1/10
🌱 🌸 🌱 🌸 🌱
🌱 🌱
روز قشنگــــــ بهاریتون بـخیر 🌸🍃
امـروزتـون پـر از آرامـش
زندگیتان پراز باران برکت🌸🍃
دلتان پراز
نغمه ها ی خوش زندگی🌸🍃
روزتـون سـراسـر شـادی 🌸🍃
زیبـایی و کـلی انـرژی مـثبـت🌸🍃
#روز_بخیر
🌸🍃
7.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خداحافظ ای سفرهی سبز افطار
دعای سحر با چشمای گهربار
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان🌙
〰〰🌸 🌞 🌸〰〰
@Raeha_behshti
〰〰🌸 🌝 🌸〰〰
💔🎭💔🎭💔
🎭💔🎭💔🎭💔
🎭💔🎭💔
🎭💔
#رویای_سبز
#خِشت۱۱۱
✍ #بانونیلوفر
گوشه اتاق کز کرده بودم و با وجود گرسنگی زیاد میلی به غذا نداشتم.
معده ام زرد آبه پس میداد و به ناچار آنرا تلخ و بد مزه فرو میخوردم
هوای دلم کمی دور شدن میخواست
جایی که بتوانم بدون ذره ای استرس و بدون نگرانی در مورد اینده تنها خواهر و اعضای باقیمانده از خانواده ام، شب را به صبح برسانم
حرف های ارمیا نه تنها مرحم زخم هایم نبود، بلکه بیشتر باعث آزارم شده بود.
احساس می کردم از سر ترحم و دلسوزی قصد ازدواج بامن را دارد.
چقدر از نگاه های دل سوزانه ی او بیزار بودم
او مردم اینجارا نمی شناخت که سر می دادندتا حرف ناموسشان برسر زبان ها نیفتد.
جوابی به ارمیا ندادم اما میدانستم اگر بخواهم با او ازدواج کنم و از دست عمو و خانواده اش خلاص شوم، عمو به هیچ عنوان هانیه را به من نخواهد داد
پس تنها گزینه برای من ازدواج باکَل محمود بود.
💔🎭💔🎭💔
🎭💔🎭💔🎭💔
🎭💔🎭💔
🎭💔
#رویای_سبز
#خِشت۱۱۲
✍ #بانونیلوفر
امشب قرار بود کل محمود همراه پدر و مادر پیرش به خواستگاریم بیایند
با اینکه زندگی مشترکم را با بهادر شروع نکرده بودم از نظر مردم یک زن بیوه به حساب می آمدم و در چنین وضعیتی هیچ اجر و قربی نزدخانواده داماد نداشتم
با اینکه دامادخودش دارای زنهای دیگری بود و این برایش عیب محسوب نمیشد
با خودم فکر کردم اگر درخواست ارمیا را قبول میکردم و عمو هانیه را به من میداد،از ازدواج با او راضی بودم؟
مطمئن بودم یک احساس گنگ و مبهم درباره ی او در ژرفای قلبم وجود دارد، اما از هویت آن بی خبر بودم.
او که به این آسانی از وضعیت من با خبر شده بودحتما میدانست امشب چه خبر است.
به خاطر موقعیتی که پدرش در این روستا داشت،نمی توانست خودش را با مردم و حرف مفتشان درگیر کند.
این را به او گفته بودم وشاید تاالان فهمیده بود در چنین مواردی همه ی اهالی پشت هم می ایستند واگرکسی کمی غریبه باشددر برابر آنها شانسی ندارد.
دیگر توان دست و پازدن برای مخالفت را نداشتم
اگر پای هانیه وسط نبودبه این زودی دست و پایم سست نمی شد،چه در ازدواج با بهادر وچه در ازدواج با کَل محمود
کپــــــــــــــــی حـــــــرام، پیــــــگرد الــــــــهی وقانونــــــــــی دارد.
⚜@makrmordab⚜.
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این شب دل انگیز خدا💕
براتون،یک حس قشنگ🥰
یک شادی بی دلیل😊
یک نفس عطر خدا💕
یک بغل یاد دوست🌸🍃
و دنیا دنیا ،ارزوی خوب دارم🌸🙏🌸
طاعاتتون قبول درگاه احدیت🙏
عیدتون مبارک دوستان خوبم 🌸🍃
بهترینهارا براتون آرزو میکنم 😊 🙏
شب خوش ✨
التماس دعا 🙏
📌📌📌📌
دوستان فقط تا فردا مهلت تخفیف نسخه قدیمی رویای سبز هست بعد از پایان مهلت به قیمت قبلی داده میشه
برای اطلاع به این آیدی مراجعه کنید
@kosar19_86
🌱🕊
یادت به طغیان میکشد
هرصبح دل دیوانهی ما را
#السلامعليكيااباصالحالمهدی✋🏻
#اللّهم_عجّل_لولیّک_الفرج
#صبح_بخیر 🍃
💔🎭💔🎭💔
🎭💔🎭💔🎭💔
🎭💔🎭💔
🎭💔
#رویای_سبز
#خِشت۱۱۳
✍ #بانونیلوفر
جای زخم هایم خوب نشده مورد حمله قرار گرفته بودم وزیر کرسی آرام هق میزدم.
گویی روزگار تا صبر و ایمانم ته نمیکشید و دهان به کفر نمی گشودم دست از سرم بر نمی داشت.
تصور چهره ی نه چندان خوشایند کل محمود ، آن چهره های درد کشیده و رنجور همسران او ،که جرات اعتراض نداشتندو گویای سرنوشت تلخ آنها بود،باعث میشد از کارم پشیمان نشوم و ازحرف هایی که به او زده بودم راضی باشدم
هرچند تاوان زبان تند وتیزی که نصیب شکم گنده ی بد ترکیب شد کتک مفصلی از عمو بود.
در اتاق باز شد و عمو که لحظاتی قبل ضرب دستش را نشانم داده بود وارداتاق شد
بدنم سِر شده بود و دیگر از کتک خوردن نمی ترسیدم
تنها چشم های وحشت زده و گریه های هانیه دراین بین آزارش میداد
_خوب گوشاتو باز کن دختره ی چشم سفید
ازاین به بعد حق بیرون رفتن از خونه رو نداری تا دوباره محمود و راضی کنم بیاد بگیرتت از شرت راحت شم.
این دفه اگه اومد زبون هرزتو جلوشو نگیری و درشتی کنی همونجااز حلقومت میکشمش بیرون.
نای پاسخ دادن نداشتم وگرنه حتما پاسخ میدادم
_برو اون اعظمتو که مثل محمود خیکی و بدترکیبه بهش بده که براش پنج قلو بزاد.حتما اون حریف مادر جادوگر محمودم میشه
کپــــــــــــــــی حـــــــرام، پیــــــگرد الــــــــهی وقانونــــــــــی دارد.
⚜@makrmordab⚜.