410.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نازم به دهانم که به شادی و به غصه
یک عمر علی گفت و مرا مست نگه داشت... 🍃
السلام علیک یا علی ابن ابی طالب 💚
#غدیر_نزدیک_است
25.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نکن برادر...!
اصرار عشق فاش مکن🥺💓
〰〰🌸 🌞 🌸〰〰
@Raeha_behshti
〰〰🌸 🌝 🌸〰〰
باید برای از تو نوشتن وضو گرفت
با استکان چای نشست و سبو گرفت
من چایخانه میزنم آخر به یاد تو
آنجا که عشق از من درمانده رو گرفت
#محمدجواد_جلالی
☕️⚘️📚
1.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸پیـش از نجـف و قـدم به وادی غدیـر
تعظیم به سـوی سامـرا باید کـرد🌸
میلاد امام هادی(ع) مبارکباد 🌸🎊🌸
#میلاد_امام_هادی
🌸🍃
#سلام_امام_زمانم✋
بابا جانم...!
تـو مـپنـدار ڪـہ از یـاد
تـو را خـواهـم برد
من بدون تو بہ یڪ
پلڪ زدن خواهم مُرد
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
🎭💔🎭💔🎭💔
🎭💔🎭💔
🎭💔
#رویای_سبز
#خِشت۲۷۰
✍ #بانونیلوفر
دیگر نمی توانستم در این زندگی بمانم!....تصمیمم ازروی عصبانیت یا احساس زود گذرنبود.
در بدترین لحظات زندگی ام قسم خورده بودم هرکسی کوچکترین رابطه ای با جداشدن هانیه ازمن را داشت نبخشم ،هرچند مقصر عزیز ترین فرد زندگی ام باشد.
صحبت کردن در این مورد بی فایده بود.پس آرام به سمت اتاقمان حرکت کردم.
باید میرفتم ودر آن لحظه این واژه تکرار دنیای ذهنم بود.حتی اگر ارمیا حاضر به جدایی از من نبود دیگراینجا نمی ماندم
_کجااا؟.... گردو خاک راه انداختی حالا بیخیال داری میری ؟
با بی توجهی و ادامه دادن مسیرم،ارمیا نزدیکم شد و با گرفتن شانه ام مرا سمت خود برگرداند
_نشنیدی چی گفتم ؟بیا بشین میگم گل افروز برات یه چیز شیرین بیاره حالت جا بیاد.
نگاه خنثی و سردم را به اودادم.
دیگر شیرین ترین معجون دنیا هم تلخی کامم را شیرین نمیکرد.
دست بردم و بدون کلامی شانه ام را از بند دست هایش رها کردم و از پله ها بالا رفتم
صدای پای ارمیا پشت سرم باعث شد سریع تر قدم بردارم. به اتاق رسیدم و قصد قفل کردن آن را داشتم که قبل از اینکه کلید را در قفل بچرخانم ،به شدت همراه در به دیوار کوبیده شدم
پارت اول
https://eitaa.com/Raeha_behshti/6
کپــــــــــــــــی حـــــــرام، پیــــــگرد الــــــــهی وقانونــــــــــی دارد.
⚜@makrmordab⚜.
🎭💔🎭💔🎭💔
🎭💔🎭💔
🎭💔
#رویای_سبز
#خِشت۲۷۱
✍ #بانونیلوفر
ارمیا با چشم هایی که حالا ازشدت خشم کاسه ی خون شده بود، از گوشه ی آستین لباسم گرفت ونا ملایم از حفاظ در بیرونم کشید.
_میخای چه غلطی کنی؟....مراعات حالتو کردم که با آوردن اسم طلاق الان سالمی....مثل آدم بتمرگ زندگیتون کن
چه ککی افتاده به جونت که جنی شدی داری زندگیمونو خراب میکنی؟
دست به شانه ام که با برخورد به دیوار کمی درد گرفته بود گذاشتم و تنهاخیره نگاهش کردم.باسکوتم عصیان زده لگد محکمی به در کنارم زد و غرید
_پس چرا لال شدی ؟....دِ حرف بزن تادیوونم نکردی
ببین هادیه،من همیشه روی خوشمو بهت نشون دادم چون دوست دارم.
حتی فکرشم نمیتونی کنی بیرون از اینجا رفتارم چه جوریه،بد به حالت اون روی دیگه ی منو نسبت به خودت بالا بیاری.
_من دیگه چیزی ندارم ازدست بدم، برای همین از تهدید کسی نمیترسم.
خوتو بیخود خسته نکن،من دیگه برای تو زن نمیشم
چه طلاقم بدی چه ندی .....دیگه جایی توی قلبم نداری، من از اینج....
قبل ازاینکه بفهمم چه شده،شوری خون در دهانم و دردی که کم کم در بینی ام می پیچید،باعث شد سست شده روی صندلی پشت سرم بنشینم و دست روی صورتم بگذارم
_اینو زدم که بفهمی شوخی ندارم .پاتو ازاین در گذاشتی بیرون بلایی سرت میارم که تاحالا هرچی بدبختی کشیدی به گردشم نرسه،حالا اگه خواستی هر قبرستونی بری برو....
پارت اول
https://eitaa.com/Raeha_behshti/6
کپــــــــــــــــی حـــــــرام، پیــــــگرد الــــــــهی وقانونــــــــــی دارد.
⚜@makrmordab⚜.
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوســت داشتنـت را ❤️
هـر صبــح🌤
در سفـره ی دلم
مـزه مـزه میڪنـم😋
هر روز شیرینتر از دیروز😍😘
#صبـحت_بخیر_جان_دلم