و کذلک جعلناکم امه وسطا
@Rahevasat
هدف از راه اندازی این کانال
امروز ایران اسلامی همچون دیگر جوامع بشری و ادوار گذشته تاریخ بشر، گرفتار بیماری افراط و تفریط است. رنج بشر از این درد، ریشه در جهل و ناآگاهی دارد. چنانکه علی علیه السلام فرمود: نادان یا افراطی است و یا تفریطی.
دارو و درمان این بیماری و آغازین گام آن، در ارائه راه وسط یا همان راه اسلام است .
به قول برخی بزرگان ناآگاهی مردم، گناه آگاهان است. و به گفته سعدی:
به نزد من آن کس نکوخواه توست
که گوید فلان خار در راه توست
هر آنگه که غیبت نگویند پیش
هنر دانی از جاهلی عیب خویش.
به همین هدف راه وسط را عنوان کانال قرار دادم.
این کانال مصمم است راه وسطی را معرفی کند که در طول تاریخ پیامبران الهی، اهل بیت علیهم السلام ،قرآن کریم و دانشمندان بهره مند از موهبت خرد الهی به آن دعوت کرده اند.
پرسش هایی مانند :
۱.چگونه می توان با حفظ اصول، گرفتار جمود فکری و تحجر نشد و با نوآوری در جامعه، از بدعت گذاری پرهیز کرد؟
۲. چگونه می توانیم دوستدار مردم باشیم اما متملق نباشیم؟
۳. مرز میان سازش با مدارا چیست؟
۴. چگونه می توان میان تجمل گرایی و فقر، ساده زیستی را انتخاب کرد؟
۵. دینداری میان طالبانیزم و سکولاریسم چیست؟
و پرسش هایی همانند آن.
در فرسته های بعدی بیشتر در این باره خواهم نوشت. ان شاء الله
اگر قابل دانستید نوشته های کانال بنده بنام علی غلامی دهقی فریدنی یا راه وسط را مطالعه فرمائید.
۱۳۹۹/۱/۱
#Rahevasat
#علی_غلامی_دهقی_فریدنی
http://eitaa.Com/Rahevasat
نسخه بعثت، نسخه ای جامع
هر یک از ارادتمندان به ساحت قدس پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله با نوشته ها و سخنانشان از ظن خود یار او شده اما کمتر از درونش، اسرارش را جسته اند.
درون رسول خدا صلی الله علیه و آله همان قرآن کریم است که بر قلب نازنین حضرت نازل شده است. نگاه قرآن به فلسفه و حکمت بعثت نگاهی جامع و همه جانبه است. هر گونه نگرش تک بعدی و نفی ابعاد دیگر فلسفه بعثت، در تضاد با اهداف جامع بعثت است.
با اندک تامل در آیات قرآن و برخی روایات، می توان آن بشر ملکوتی را
مومنی موحد، اخلاق مدار، راستگو، امانت دار، صلح طلب اما عدالت محور، معرفتی، سیاستمدار، مردمی، متواضع، مجاهد، صابر و مقاوم، شب زنده دار، با معنویت، دائم الذکر، نجیب، با شرم و حیا، اهل مدارا، با گذشت، ایثارگر، ساده زیست، اهل کار و تلاش، حریص بر رستگاری مردم، خانواده دوست، تکریم کننده زنان، با نظم، پاکیزه، معطر، آورنده دینی ساده و آسان، یتیم نواز، مدافع محرومان، قاطع، مسالمت جو، اهل مشورت، دارای گوشی شنوا، آمر به معروف، ناهی از منکر، دانش دوست، خرافه ستیز، عقلگرا، آزاداندیش و آزادمنش، هدایتگر، متفکر، حلال کننده طیبات، تحریم کننده خبائث، تصدیق کننده آموزه های کتب آسمانی، مبشر و منذر، اهل عمل صالح، با اخلاص و در یک کلمه انسان کامل توصیف کرد.
تاکید بر یک یا چند ویژگی آن حضرت بر اساس نیاز جامعه مشکلی ایجاد نمی کند اما چنانچه تاکید بر خصلتی به معنای نفی یا نادیده گرفتن دیگر ابعاد زندگی و سیره آن حضرت باشد، انحراف از نسخه جامع بعثت نبوی است.
۱۳۹۹/۱/۳
#Rahevasat
#علی_غلامی_دهقی_فریدنی
http://eitaa.Com/Rahevasat
اسلام و نوروز
این روزها کلیپی در فضای مجازی دست بدست می گردد که در آن روحانی(که گویا مرحوم سید محسن حسینی طهرانی فرزند مرحوم آیت الله محمد حسین حسینی طهرانی است) نوروز را بدعت دانسته و آن را در تعارض با اسلام معرفی می کند.
هر چند مسئله نوروز و اسلام از موضوعاتی است که رساله ها و مقالات فراوانی در باره آن نوشته شده و برای آگاهان مسئله جدیدی نیست، بلکه ممکن است طرح آن ملال آور باشد؛ اما از آنجائی که به گفته علامه شرف الدین عاملی "ینتشر الهُدی مِن حیث ینتشر الضَّلال " (هدایت از همان راهی منتشر می شود که گمراهی منتشر می گردد) به سبب انتشار وسیع آن در این بستر، نگارنده نیز از همین طریق چند نکته مختصر تقدیم می دارد:
۱. با ورود اسلام به ایران، ایرانیان بر خلاف سرزمین هایی همچون شامات و شمال آفریقا که زبانشان تغییر یافت، بخش فراوانی از فرهنگ و آئین های خود، از جمله زبان فارسی را، حفظ کردند .آئین نوروز از همان مراسمی است که ماندگار شد و اصل اسلام با آن مخالفتی نداشت؛ هر چند در طول تاریخ، بسته به شرایط سیاسی اجتماعی، با فراز و نشیب هایی روبرو شد.
۲. احکام اسلام دو دسته اند: تاسیسی و امضایی. امضایی یعنی احکامی که پیش از اسلام بود. دین جدید هم آنها را تائید کرد مانند ماههای هجری قمری و احکام مربوط به آن. بنابراین هر چه مربوط به پیش از اسلام است نه تنها بدعت شمرده نشد که مورد تصویب قرار گرفت.
۳. هر رفتاری لازم نیست مستند به نصوص دینی(قرآن و سنت) باشد بلکه همین که در تعارض با آنها نباشد برای مباح بودن آن کافی است؛ تا چه رسد به اینکه برخی فقهای شیعه فتوی به استحباب عید نوروز داده اند.
۴. ملت ایران در نوروز خانه های خود را تمیز می کنند، لباس نو می پوشند، به دیدار هم می روند، به یکدیگر ، بخصوص کودکان، هدیه می دهند، به سفر رفته و به تفریح می پردازند و ... تمام اینها هم مورد تایید دین است و هم عقل و هیچ ناسازگاری نیست.
۵. هر آئینی که از ایران پیش از اسلام مانده، الزاماً آئین زرتشتی نیست؛ که اگر هم باشد منافاتی با اسلام ندارد. ادیان الهی و بشری مشترکات فراوانی دارند. قرآن فراوان اسلام را تصدیق کننده کتاب های آسمانی معرفی کرده که به پیامبران پیشین نازل شده اند. مصّدقاً لما بین یدیه... .
۶. برگزاری جشن نوروز منافاتی با بزرگداشت اعیاد مذهبی و اسلامی همچون عید فطر، قربان و غدیر ندارد.
۷. روایات منسوب به امامان شیعه علیهم السلام در باره نوروز دو دسته اند: برخی نوروز را تائید و برخی دیگر ردّ می کنند. تحقیقات فراوانی روایات دسته نخست را تایید می نمایند.
۸. سیره علمای بزرگ شیعه در مراسم نوروز نشان از همراهی آنها با ملت بزرگ ایران دارد، همان گونه حضرت امام خمینی رحمت الله علیه و رهبر معظم انقلاب در طول این چهل سال همیشه به این مناسبت پیام تبریک داده اند.
۹. کسانی که عید نوروز را نفی می کنند، بخصوص در این دوران، افراد تنگ نظر و سطحی نگری اند که به پیآمد های سخنان خود آگاه نیستند و جز دامن زدن به دوگانگی هویتی و ایجاد حیرت و بی هویتی در بین ملت بخصوص جوانان، اقداماتشان سود دیگری ندارد.
۱۰ راه وسط در پرهیز از افراط و تفریط و بزرگداشت تمام اعیاد ملی و مذهبی ایران اسلامی است که ریشه در فرهنگ دیرینه اسلام و ایران دارند. و السلام
در ذیل این متن، کلیپ یاد شده را ملاحظه فرمائید. قضاوت با شما
۱۳۹۹/۱/۴
https://t.me/rahevasat
@rahevasat
http://eitaa.Com/Rahevasat
استخاره از پذیرش تا انکار
(قسمت اوّل)
استخاره یکی از پرکاربردترین رفتارهای دینی یا منتسب به دین است که در میان مردم از عالمان، نخبگان و سیاسیون تا عموم مردم با فهم عامیانه رواج دارد.
گاهی تصمیم گیری های کلان و مهم مانند پذیرش یک مسئولیت دینی یا سیاسی تا رفتارهای اجتماعی همچون ازدواج یا انتخاب یک واحد درسی توسط یک دانشجو تحت تاثیر این منسک دینی است. مانند استخاره آیت الله شیخ عبد الکریم حائری رحمت الله علیه برای اقامت در قم یا استخاره محمدعلی شاه قاجار برای به توپ بستن مجلس و استخاره مرحوم مهندس بازرگان برای پذیرش پست نخست وزیری و مانند آن.
خانواده ها و افراد کاملا مذهبی و پایبند به فرائض دینی تا شُل دینان و افراد کمتر مقیّد به دستورات مذهبی، از استخاره بهره مندند. روز یا دست کم هفته ای نیست که یک روحانی مرتبط با مردم، با درخواست استخاره، به صورت حضوری یا از طریق تلفن و پیامک، مواجه نشود.
در انجام استخاره، برخی گرفتار وسواس اند؛ به طوری که برای آب خوردن هم استخاره می کنند و برخی با استدلال به این که عقل و مشورت کافی است، آن را به کلّی انکار کرده و رفتاری خرافی می نامند.
تقیّد افراطی به استخاره و انجام آن در اموری کاملا بدیهی و روشن، زندگی برخی از دین ورزان را با مشکل مواجه کرده است. برخی آن را تا حدّ معجزه بالا می برند و برخی دیگر، یا به طور کلّی منکر آنند و یا بر این باورند که استخاره زیاد، اراده و تدبیر انسان را تضعیف می کند.
تفاوت فتوای فقها در وجوب التزام به نتیجه استخاره یا عدم وجوب التزام به آن، گویای این واقعیت است که بررسی این رفتار دینی یا منتسب به دین، ضروری است؛ ضرورتی که سخن از نقش استخاره در تاریخ معاصر به عنوان یک پژوهش به میان آورده است و برخی پژوهشگران در باره استخاره نخبگان سیاسی معاصر، تحقیق میدانی کرده اند؛ مانند مقاله آقای مهدی مهریزی و محمد حسین درایتی در جشن نامه استاد سید علی خراسانی.
امروزه استخاره یکی از رایج ترین اسباب ارتباط میان روحانیون یا دیگر کارشناسان دینی با مردم است. تبدیل شدن آن به یک حرفه و سوء استفاده شیّادان از سادگی برخی مردم نیز مزید بر علّت است.
از طرفی این رفتار از حالت ساده به رفتاری پیچیده با ابزارهای متنوع تبدیل شده است به طوری که سخن از استخاره الکترونیکی به میان آمده و فقها در این باره فتوی صادر کرده اند.
در باره جواز و عدم جواز استخاره سه دیدگاه افراطی، تفریطی و راه وسط وجود دارد که در قسمت دوّم این نوشتار، افزون بر طرح این سه دیدگاه، به تعریف، شرایط، شیوه ها و آثار مثبت و منفی استخاره می پردازیم.
ان شاء الله
۱۳۹۹/۱/۷
https://t.me/rahevasat
@rahevasat
http://eitaa.Com/Rahevasat
استخاره از پذیرش تا انکار
(قسمت دوّم)
استخاره در اصطلاح به معنی درخواست خیر از خداوند است. او در قرآن کریم فرموده: قُل ما یعبَوا بکم رَبّی لولا دُعاءُکم(فرقان/ ۷۷) یعنی بگو پروردگارم برای شما ارزشی قائل نیست، اگر دعای شما نباشد. امام سجّاد علیه السلام نیز دعای ۳۳ صحیفه سجادیه را با این جمله آغاز می کند :
اللهم انّی استخیرک بعلمک
یعنی خداوندا، به دانشت از تو درخواست خیر می کنم.
استخاره شرایطی دارد. در رفتارهایی که وظیفه آدمی از نظر شرعی، عقلی و عرفی روشن است، نیازی به استخاره نیست. مورد استخاره امور مباح است. فردی در فعل یا ترک یک موضوع مباح، دودل و مردّد است. در این گونه موارد پس از بکارگیری عقل و مشورت، در صورتی که هنوز دودل باشد، برای بر طرف شدن تحیّر، می تواند استخاره کند( ِاستشِر ثُمّ اِستخِر ).
شایان ذکر است که نباید استخاره به هدف فرار از تصمیم گیری، تفکّر، مشورت و گذاشتن بار مسئولیت بر دوش دین و مقدّسات باشد، که بهانه ای به دست منکران بدهد و دین و دینداران را به ترک تفکّر و مشورت متّهم کنند.
به گفته استاد شهید مرتضی مطهری، برای بعضی استخاره حالت عادت دارد؛ یعنی می خواهند فکر و مشورت نکنند.
در صورتی که استخاره همانند تفکر و مشورت، برطرف کننده دودلی است. اینجاست که استخاره بجا و با رعایت شرایط، نوعی خردورزی بشمار می رود.
استخاره بجا و با شرایط، دل را با اراده و سستی را به پشتکار مبدّل می سازد.
استخاره حکمی از احکام پنجگانه نیست. از این رو، نه حلالی را حرام و نه واجبی را غیر واجب می کند، بلکه فقط خیر و صلاح استخاره کننده را در انجام دادن کاری یا ترک آن می داند.
استخاره به شیوه های مختلف انجام می شود. بهترین روش، استخاره دعایی و قلبی است. به این صورت که پس از وضو، دو رکعت نماز مانند نماز صبح بخواند و دعا کند. سپس آنچه بر قلبش، خطور کرد، همان را با توکل بر خدا انجام دهد.
استخاره با قرآن کریم، گونه دیگری از استخاره است. لازم به یادآوری است که قرآن برای هدایت بشر آمده نه برای استخاره. اما استخاره با قرآن، درخواست راه حلّ از خداوند است.
سیره علما در مورد استخاره متفاوت است. برخی از علما مانند آیت الله شیخ عبدالکریم حائری رضوان الله علیه با استخاره قرآن مخالف بودند، اما نگارنده خود ناظر بودم که آیت الله بهجت رحمت الله علیه، شب های جمعه، پس از نماز مغرب و عشاء، برای افرادی که در صف ایستاده بودند، استخاره می گرفت.
روش دیگر، استخاره با تسبیح است که آداب آن را در مقالاتی معرفی شده در پایان نوشتار، می توان دید.
حال سوال این است که چه کسی شایستگی استخاره کردن دارد؟
بهتر است هر کس خودش استخاره کند امّا به دلیل این که برخی با مفاهیم قرآن آشنایی لازم را ندارند، به ناچار به آشنایان با آن مراجعه می کنند.
لازم به ذکر است که نباید نتیجه استخاره را به خدا نسبت داد؛ بلکه صرفا نوعی رفع دودلی و تحیّر و تصمیم برای انجام کار است.
نتیجه این که نباید به صورت افراطی در هر کاری دست به استخاره بزنیم و نه مانند روشنفکرنمایان به طور کلی منکر آن شویم؛ بلکه تا می توانیم با آگاهی، دانش، عقل و مشورت زندگی خود را مدیریت کنیم. فقط در مواردی که دودلیم و دانش و عقل و مشورت کارگشا نیستند، می توان استخاره کرد.
استخاره های بیجا و بدون شرایط لازم، آسیب های جدّی به زندگی انسان وارد می کند. همان گونه که تفریط و ناباوری به امور فراطبیعی، ناباوران را با بن بست مواجه کرده و در برخی افراد، منجر به ناامیدی، احساس پوچی و بی هدفی می گردد.
در باره استخاره، کتاب ها و مقالات فراوانی نوشته شده که نگارنده نیز در نگارش این نوشتار از آنها بهره برده است. برخی از کتاب های کهن عبارتنداز:
۱.فتح الابواب نوشته سید بن طاووس.
۲.ارشاد المستبصر فی الاستخارات نوشته سید عبدالله شبّر
۳.الاشاره عن معانی الاستخاره نوشته فیض کاشانی .
برخی تحقیقات معاصر عبارتنداز:
۱.شیوه های مختلف استخاره در فرهنگ اسلامی نوشته حامد خانی.
۲.بررسی مبانی و ماهیت استخاره نوشته مصطفی عباسی مقدم
۳.کند و کاوی در باره استخاره نوشته ابوالفضل
طریقه دار.
۱۳۹۹/۱/۸
#علی_غلامی_دهقی_فریدنی
https://t.me/rahevasat
@rahevasat
eitaa.Com/Rahevasat
کرونا و خدای رخنه پوش
تا پیش از طرح اندیشه پوزیتیویستی از سوی آگوست کنت(۱۷۹۸-۱۸۵۷م) فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی و پیش از انقلاب صنعتی، متفکران جهان، بخصوص پیروان ادیان الهی، همه پدیده های جهان را در ارتباط با خدا فهم می کردند. آنها جهان و پدیده های آن را در چارچوب نظام آفرینش مطالعه کرده و با توسّل به برهان های عقلی همچون برهان نظم، به خدای جهان و هستی، معترف بودند. این نوع نگاه به هستی، به دانش بشر بخصوص دانش تجربی جهت می داد و از گرفتاری بشر به بحران می کاست .
اما انسان و جهان پس از انقلاب صنعتی، گرفتار غرور شد؛ به طوری که به تدریج دانش جای خدا را گرفت. نیوتن (۱۶۴۳-۱۷۲۷م) که خود فرد دینداری بود و از طرفی در پیش بردن دانش بشری نقش برجسته ای داشت، نام خدا را خدای رخنه پوش نهاد. او بر این باور بود هر جا دانش کارساز بود و پاسخگوی نیاز بشر، دیگر جای خدا نبود. فقط هر جا علم کارگر نبود، به خدا توسّل می جوئیم. از این رو، خداوند، خدای رخنه پوش نام گرفت. هر چه دانش تجربی بشری پیش می رفت، جای این خدای رخنه پوش، تنگ تر می شد.
دیدگاه آگوست کنت، مزید بر علت گردید و موجبات تقدس زدایی از هستی و انسان را فراهم ساخت. کنت بر این باور نادرست بود که سرگرم شدن به مفاهیمی همچون خدا، انسان را گرفتار رکود علمی کرده است. او با تقسیم ادوار گذشته تاریخ بشر به سه دوره ربّانی، فلسفی و علمی، دوران جدید را دوره علم و دین این دوران را دین انسانیت نام نهاد. انسانیتی که فقط بر محور دانش تجربی حرکت می کرد و علوم انسانی نیز با همین روش اعتبارسنجی می شدند.
با وجود پیشرفت های حیرت انگیز بشر در علم و دانش تجربی، متاسفانه انکار نقش خدا در زندگی، جامعه بشری را دچار بحران معنویت کرد. ریشه بسیاری از بحران های امروز را باید در بحران معنویت و نبود نقش خدا در زندگی دانست. بحرانی که فیلسوفی همچون توین بی(۱۸۸۹-۱۹۷۵م)، غرب را از خطر فقدان آن هشدار داده بود.
چند ماهی است جهان گرفتار بیماری به نام ویروس کرونا است. بحرانی که امروز این ویروس به وجود آورده، بار دیگر بشر را متوجه خدا و معنویت کرد. با نگاه معنویت گرا، میان خدا، انسان و طبیعت، رابطه تنگاتنگ وجود دارد و از هم جدایی ناپذیرند. به فرمود قرآن :
اِن مِن شی ء الاّ یُسبّح بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم (اسراء/ ۴۴) یعنی چیزی نیست که تسبیح خدا نگوید ولی شما تسبیح آنها را نمی فهمید.
به گفته سعدی شرط آدمیت نیست که مرغ تسبیح گوی خدا باشد و من خاموش باشم:
دوش مرغی به صبح می نالید
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
یکی از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسید بگوش
گفت باور نداشتم که تو را
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و من خاموش
داستانی را که مولوی از عجز و ناتوانی پزشکان از درمان یک بیمار روایت کرده، بسیار شنیدنی است. (دفتر اوّل، ابیات ۳۵- ۵۵)
ماجرا بدین قرار است که پادشاهی دل در گرو عشق کنیزی بست. اما معشوقه او بیمار شد. پادشاه، طبیبان حاذق را گرد آورد و از آنها خواست که در درمان کنیز از هیچ تلاشی فروگذار نکنند. پزشکان با غرور گفتند:
هر یکی از ما، مسیح عالمی است
هر اَلَم را در کفِ ما مرهمی است
طبیبان فراموش کردند نام خدا را ببرند و اِن شاء الله بگویند:
گر خدا خواهد نگفتند از بَطَر
پس خدا نبودشان عجز بشر
بنابراین از درمان بیمار ناتوان شدند. البته مولوی بلافاصله یادآور می شود که منظورم از اِن شاء الله گفتن، لقلقه زبان نیست بلکه غفلت و قساوت قلب است:
ترک استثناء، مُرادم قسوتیست
نه همین گفتن که عارض حالتیست.
ناچار خود پادشاه برای تضرّع به درگاه خداوند، رو به مسجد نهاد.
امروز داستان کرونا همان داستان فراموشی خدا و غرور علمی بشر است. کرونا موجب شد نه تنها از جوامع سنتی که از سکولارترین جوامع بشری صدای تضّرع و مناجات برخیزد.
کرونا بار دیگر اثبات کرد دین و دانش دو بال برای پرواز بشرند که هر یک بدون دیگری ره بجایی نمی برد.
کرونا اثبات کرد خدا فقط خدای رخنه پوش نیست، بلکه در تمام هستی حضور و ظهور دارد.
کرونا اثبات کرد راه وسط در این است که تعهّد و تخصّص در کنار یکدیگر و کمک کار هم باشند.
افراط در علم زدگی و نادیده گرفتن معنویت و تفریط در بی توجهی به علم و دانش و معنویت گرایی صِرف، هر دو رفتاری جاهلانه اند. علم و دین دو عنصر تمدن سازند که همیشه، بخصوص در بحران ها، بیشتر به هم نیازمندند و موازنه میان آنها ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
الحمد لله رب العالمین
۱۳۹۹/۱/۱۲
#علی_غلامی_دهقی_فریدنی
https://t.me/rahevasat
http://eitaa.Com/Rahevasat
https://www.alef.ir/news/3990112031.html
کوتاه نوشت پیشین اینجانب در روزنامه و سایت الف منتشر شد.
کرونا و پرسش های دینی
بهار ۹۹ با کرونا آغاز و اسفند ۹۸ با کرونا گذشت. کمتر نویسنده ای بود که به این بهانه دست به قلم نبرده باشد. در این میان برخی شبهات نیز پیرامون چالش دین و دانش مطرح شد. در نوشتار قبلی که نگارنده نیز مطلب کوتاهی با عنوان "کرونا و خدای رخنه پوش" نوشتم، پس از آنکه با عنوان " کرونا اثبات کرد خدا فقط رخنه پوش نیست " در پایگاه تحلیلی خبری الف منتشر شد،
https://www.alef.ir/new/3990112031.html
، بازتاب خوبی داشت. تا این لحظه که مشغول نگارش این نوشتار هستم، ۱۱۵ مورد در باره آن اظهار نظر کرده و به زبان اهالی فضای مجازی" کامنت" گذاشته اند. این گونه رفتارها را باید به فال نیک گرفت که گفتارهای یک طرفه(منولوگ) را به گفتگوهای چند طرفه(دیالوگ) تبدیل کرده است.
البته اظهار نظرها یکسان نیست. از تشبیه خدمات کادر درمانی به دفاع مقدس، فراهم شدن فرصت برای اصلاح جامعه، آشکار شدن ضعف غرب با آن همه ادّعا تا برخی انتقادها از عملکرد مسئولان از جمله این کامنت هاست.
اما در این بین پرسش هایی هم در باره دین و مسائل مربوط به آن مطرح شده است؛ مانند این که:
۱. چرا خانه خدا و مساجد بسته شدند؟
۲. مگر دعا می تواند ویروس را از بین ببرد؟
۳. دین در این باره چه دستوراتی دارد؟
۴. میان کرونا و معنویت چه ارتباطی هست؟
۵. اگر حرم معصومان شفاخانه است، چرا شفاء نمی دهند؟
و پرسش هایی از این قبیل.
برای روشن شدن شبهات یادشده، یادآوری چند نکته ضروری است:
۱. جهان هستی عرصه اسباب و مسبّبات است. بر اساس بینش توحیدی، جز خدا در عالم هستی، موثری نیست. هر چه هست به اذن الهی اثرگذار است. بنابراین، دارو هم تحت قدرت الهی در درمان بیماری شفابخش است. به فرموده قرآن:
وَ ما رمیتَ اذ رمیتَ، و لکنّ الله رمی.( انفال/۱۷)
۲. پیامبران و امامان برای هدایت انسان آمده اند نه شفای بیماری . نباید جایگاه امامت را به درمان بیماری جسمی تنزّل داد. قرآن، آورنده و مفسران واقعی آن که همان اهل بیت (ع) اند، برای شفای انسان از بیماری های درونی همچون شرک، کفر، عجب، کبر و غفلت و غرور آمده اند نه شفای جسمی؛ چه این که آنها خود هنگام بیماری به پزشک مراجعه کرده و خود زخم خورده تیر و زهر و شمشیر دشمنانند. هیچ مومن خردمندی، هنگام بیماری، به بهانه توسّل به اهل بیت(ع)، از مراجعه به پزشک سرپیچی نمی کند.
البته ملامتی بر مردم نیست. ملامت سزاوار کسانی است که خود را ولایتی تر ( منظور ولایتی های سنتّی است) از دیگران دانسته، و باب الحوائج بودن اولیای خدا را بر مصباح الهدی بودن آنها غلبه دادند. در حالی که در نصوص دینی بر دوّمی بیش از اوّلی تاکید شده است.
۳. اسلام دین عقلانیت و معنویت است. هم رعایت اصول بهداشتی را ضروری می داند، هم دعا و نیایش و تضرع در درگاه باری تعالی را. اینجاست که کرونا هم با عقل ربط دارد: یعنی تلاش علمی و کشف واکسن. هم با معنویت گره می خورد: یعنی دعا و مناجات. هیچ یک جای دیگری نمی نشیند. از این روست که ابراهیم (ع) خدای خود را این گونه توصیف می کند : و اِذا مَرِضتُ فهو یشفین (شعراء/ ۸۰).
۴. نباید ضعف استدلال و عملکرد برخی متولیان دین یا دینداران را به حساب اصل دین یا عموم دینداران گذاشت؛ زیرا همیشه تحجّر و کج اندیشی بوده و خواهد بود. به فرموده مولا علی (ع) جهل(مرکّب) درد بی درمان است. از سوی دیگر نباید روشنفکرنمایان از این فرصت سوء استفاده کنند و به شبهات دامن زده و باورهای دینی مردم را تضعیف و تخریب کنند. بهترین راهکار مقابله با کج اندیشی و ایستادگی در برابر شبهات، تفکّر و توانمند سازی آگاهی های دینی است.
۴. معجزه پیامبر خاتم (ص) کتاب است. یعنی دعوت از طریق حکمت، موعظه و جدال احسن. (نحل/۱۲۵) دینی که کتابش با قرائت و قلم شروع می شود و جایگاه عالم را در برابر عابد، همچون ماه شب چهارده در برابر دیگر ستارگان و مداد عالم را برتر از خون شهید می داند، چگونه به تقابل علم و دین تن می دهد یا با دانش مخالفت می ورزد؟.
۵. فیلسوفانی همچون توین بی و دیوید هیوم که در باره تاریخ تمدن کتاب نوشته اند به درستی به این حقیقت تصریح کرده اند که هر جای این کره خاکی تمدنی شکل گرفته، دین و دانش از عناصر اصلی و سازنده آن بوده اند. بنابراین هر گونه تلاشی برای به زانو در آوردن یکی از این دو در برابر دیگری، با شکست مواجه خواهد شد.
۶. در این بحران کرونا، فقط خانه خدا ، حرم ها و مساجد نبودند که بسته شدند، تمام مراکز علمی، فرهنگی، سینماها، مراکز تفریحی، فروشگاه های بزرگ و هر جا تجمّعی بود، بسته شد. تعطیلی تمام این مراکز هم دستور عقلی است هم شرعی. عقل و شرع حفظ جان را از هر گونه آسیبی واجب می دانند.
از خداوند متعال مسئلت داریم این بلا را از جامعه بشری بر طرف کند. آمین
۱۳۹۹/۱/۱۶
@rahevasat
http://eitaa.Com/Rahevasat
#علی_غلامی_دهقی_فریدنی
شبیه پیامبر(ص)، وراثتی یا اکتسابی؟
در یازدهم شعبانِ ( که در ایران اسلامی روز جوان نام گرفته است) سال ۳۳ هجری قمری در مدینه کودکی بدنیا آمد که پدرش امام حسین (ع) نامش را علی نهاد. دهه دوّم و سوّم زندگی او هم زمان با قدرت یافتن امویان و خلافت معاویه بود. عصری که پس از رحلت پیامبر اعظم (ص) و شهادت علی(ع)، بنی امیه سعی در دور کردن جامعه از ارزش های انسانی و اخلاقی داشتند. مدینه، شهر پیامبر(ص) که روزگاری از در و دیوار آن عطر معنویت به مشام می رسید، چنان گرفتار انحطاط اخلاقی گردید که وقتی از آوازه خوان مشهور عراق حُنین بن بلوع(م حدود ۱۱۰ ق) برای خوانندگی دعوت کردند، با چنان استقبال و ازدحام جمعیتی روبرو شد که پشت بام ها پر شد و سقف بر سر حاضران فرو ریخت و حنین جان سپرد.(الاعلام زرکلی، ج ۲، ص ۲۸۸)
علی که به سبب بزرگتر بودن از دیگر پسران امام حسین(ع) به اکبر شهرت یافت، با این که در چنان دورانی قد کشیده بود و چنان که اراده می کرد، می توانست از منافع دنیوی برخوردار شده و به لذّت های مادّی سرگرم شود، اما او چنین نکرد و راه دیگری را برگزید.
در حماسه حسینی، از مدینه تا کربلا، همراه پدر بود. در مسیر حرکت از مکه به کوفه، وقتی سحرگاهی امام کلمه استرجاع به زبان آورد و از مرگ سخن گفت، علی اکبر بلافاصله اعلام کرد که مگر ما بر حقّ نیستیم، پس چه باک از مرگ.( تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۰۷- ۴۰۸؛ ارشاد شیخ مفید، ج ۲، ص۸۲)
در روز عاشورا همچون عمویش عباس با آزمون سختی روبرو شد. دشمن به این بهانه که علی از سوی مادرش لیلا با ابوسفیان خویشاوندی دارد، برایش امان نامه فرستاد. اما فرزند حسین و لیلا دشمن را با این پاسخ مواجه ساخت که رعایت خویشاوندی پیامبر(ص) بر خویشاوندی ابوسفیان ترجیح دارد.(مقتل جامع سید الشهدا، ج ۱، ص ۸۱۹)
روز عاشورا نخستین فرد از بنی هاشم بود که عازم میدان نبرد شد. در این هنگام امام فرمود:
"خدایا، تو شاهد باش جوانی وارد میدان نبرد شد که در صورت و سیرت و گفتار، شبیه ترین مردم به پیامبر (ص) بود و ما هر گاه مشتاق دیدن رسولت می شدیم، به او نگاه می کردیم".(همان، ص ۸۱۸)
در توصیف امام از فرزندش، به سه بُعد وجودی علی اکبر (خَلق،خُلق و منطق) در شباهت به پیامبر (ص) اشاره شده است. حال این پرسش مطرح است که این شباهت ها به رسول خدا (ص) وراثتی بود یا اکتسابی؟
بدون تردید وراثت و اصالت خانوادگی از عوامل مهم تربیت اند؛ اما چه بسیار پیامبرزادگانی مانند پسر نوح یا امام زادگانی همچون جعفر کذّآب که مسیر دیگری غیر راه پدر معصومشان پیمودند.
از این رو، به باور نگارنده گر چه جوان مورد بحث ما، علی اکبر، از نظر وراثتی نیز به جدّش شباهت داشت، اما اخلاق و فضائل انسانی اسلامی را با اختیار کسب کرده بود.
بر اساس آیه " و نفس و ما سوّیها، فالهمها فجورها و تقویها ، قد افلح من زکّیها و قد خاب من دسّیها" (شمس، ۷-۱۰) ، نفس آدمیان نسبت به خوب و بد یکسان است. این تلاش اختیاری و اکتسابی اوست که جان او را به فضائل و مکارم اخلاقی زینت می بخشد.
عالی ترین روش اخلاقی، روش مبتنی بر تزکیه و تهذیب نفس و آزاد سازی جان از اسارت و بردگی نفس امّاره است. این گونه شباهت به پیامبر (ص) است که کمال به شمار میرود.
نقش اختیار و اکتساب چنان با اهمیّت است که متفکران مسلمان با این که عصمت معصومان را امری تفضّلی و موهبتی از جانب خداوند می دانند، ولی نقش اختیار را در این موهبت نادیده نگرفته و در مورد افراد غیر معصوم ، سخن از عصمت اکتسابی به میان آورده اند.
شایسته است جوان امروز ما با الگو قرار دادن این جنبه از زندگی علی اکبر، خود را افزون بر توان علمی و تقویت قوای جسمی و روحی و بدون خودباختگی در برابر بیگانگان، به مکارم اخلاقی بیاراید.
ان شاءالله
@rahevasat
#علی_غلامی_دهقی_فریدنی
http://eitaa.Com/Rahevasat
یادداشت منتشر شده در پایگاه تحلیلی خبری الف مشاهده فرمائید.
https://www.alef.ir/news/3990116143.html
بی عدالتی، مهم ترین مانع ظهور
باور به ظهور منجی از مسلّمات اعتقادی مسلمانان بلکه جهانیان و آرزوی تحقق عدالت نیز از آرمانهای همه منتظران است. امروز جهان تشنه آب زلال و گوارای عدالت است. اما چه عامل یا عواملی مانع ظهور امام زمان (ع) و منجی عالم بشریت و موجب تاخیر آن است؟ در این یادداشت کوتاه به یک مانع اشاره می شود.
همه می دانیم که مهم ترین شعار مهدویت، عدالت است. در حدیثی از آن حضرت با عنوان عدل مجسّم یاد شده است:
اللهم و صلِّ علی ولیِّ امرک القائم المُومَّل و العدل المنتظر( تهذیب الاحکام، ج ۳، ص ۱۱۱؛ بحار الانوار،ج ۹۲،ص۳۳۸)
در زیارت آن حضرت هم می خوانیم:
السّلام علی القائم المنتظر و العدل المشتهر (بحار الانوار، ج ۹۹،ص۱۰۱؛ مفاتیح الجنان، ص ۵۳۰)
امّا آرمان تحقق عدالت با ظهور و به دست پرتوان منجی عالم بشریت، ما را از این مهم غافل کرده است که نخستین شرط ظهور عدالت گستر جهان، هماهنگی اندیشه و عمل منتظران با منجی است. اوّل باید این خواسته در اندیشه و عمل و رفتار و گفتار منتظران تجلّی یابد تا آمادگی برای ظهور فراهم آید. باید آمادگی گذشت از منافع شخصی و ترجیح منافع ملی و عمومی بر فردی را بیابیم تا زمینه ظهور فراهم گردد.
ممکن است این پرسش شود که مگر نگفته اند آقا زمانی می آیند که زمین پر از ظلم و فساد شده باشد، پس چگونه انتظار دارید ما عدالتگر باشیم تا آقا تشریف بیاورند؟
پاسخ این است که پر شدن زمین از ستم و فساد، منافاتی ندارد با این که منتظران ظهور خود عدالتگر باشند. این که برخی بدون هیچ تلاشی، فقط منتظرند که یکی از راه برسد و همه چیز را درست کند، تصور نادرستی است. مانند این که کسی شب تا صبح در تاریکی بنشیند و ظلمت ها او را به بیراهه ببرند، به انتظار این که صبح خورشید طلوع خواهد کرد.
برخی تصوّر می کنند صرف این که ظلم و ستم در جوامع بشری زیاد گردد، آقا خواهد آمد؛ در حالی که وجود ظلم و فساد کافی نیست. شرط لازم برای ظهور، وجود افراد صالح اند که عدالت طلبی از بارزترین ویژگی آنها باشد. اگر عدالت گستری بارزترین مشخّصه منجی است، یاورانش نیز باید به همین ویژگی شناخته شوند و خود را به آن بیارایند.
وعده حتمی قرآن است که بندگان صالح خدا، وارثان زمین خواهند بود.(انبیاء/۱۰۵) وقتی مهم ترین هدف امام زمان (ع) گسترش عدالت است، یاورانش که همان بندگان صالحند، لازم است همین هدف را نشانه بگیرند.
البته آزمون عدالت، آزمون سختی است. شمار قبولی آن پرشمار نیست. این گونه نیست که هر کس امروز نام مسلمان یا شیعه داشته باشد، هنگام ظهور یاور مهدی (ع) محسوب گردد. امام صادق (ع) فرمود:
"وقتی قائم ظهور کند برخی از کسانی که خود را از یارانش می دانستند از همراهی او بیرون می روند و پرستشگران ماه و خورشید به او می پیوندند".( کتاب الغیبه نعمانی، ص ۳۳۲)
این چه صفتی است که نبود آن، منتظران را از همراهی با امام زمان (ع) باز می دارد؟
این همان آزمون عدالت است که در عصر ظهور بسیاری در آن مردود می شوند. به فرموده علی (ع)
فی تقلّب الاحوال، عُلِمَ جواهر الرّجال یعنی در دگرگونی روزگاران، گوهر افراد شناخته می شود.( نهج البلاغه، حکمت ۲۱۷)
به تعبیر رهبر معظم انقلاب " کسانی که در مقابل چرب و شیرین دنیا خود را می بازند و زانویشان سست می شود، چطور می توانند منتظر امام زمان باشند؟"
همانند دانش آموز تنبلی که با معلّم جدّی و قاطع مواجه میشود، از همراهی با او باز می ماند؛ چون خود را برای چنین شرایطی آماده نکرده است.
در همین راستاست که امام خمینی (ره) فرمود: عَجِّل با کار شما باید تعجیل شود. (صحیفه امام، ج ۱۸، ص۲۶۹) و رهبر معظم انقلاب فرمودند: امام زمان به تنهایی دنیا را پر از عدل و داد نمی کند؛ بلکه با تکیه بر مردم مومن، بنای عدالت را در سرتاسر عالم استقرار می بخشد.
بنابراین، امروز لازم است جامعه ما بدور از شعارزدگی و برخوردهای احساسی صِرف و بجای دامن زدن به برخی متشابهات مهدویت مانند زمان ظهور یا تطبیق آن با افراد و شخصیت ها، به محکمات آن عمل کند و منتظران آن حضرت خود را از جهت فردی و اجتماعی به آرمان عدالت مزیّن نمایند.
تا زمانی که آفت زیاده خواهی، ویژه خواری، رانت، امتیاز و انحصارطلبی، تبعیض و بی عدالتی در میان مدعیان انتظار و منتظران باشد، خود مهم ترین مانع ظهور است. بی عدالتی، آفتی است همگانی که هم مردم باید مواظبت کنند که گرفتار آن نشوند و هم دولتمردان باید خود را از آن مصون دارند؛ که البته صاحبان قدرت و ثروت، قانونگذاران و مسئولان، سزاوارترین افراد برای پرهیز از این آفتند.
ادامه کامل متن را در سایت زیر مشاهده فرمائید:
https://www.alef.ir/news/3990119191.html
@rahevasat
#علی_غلامی_دهقی_فریدنی
http://eitaa.Com/Rahevasat
چرا امام زمان (عج) مشکلات را بر طرف نمی کند؟
پرسش و پاسخی از سید بن طاووس(۵۸۹-۶۶۴ق)
در ادوار گذشته، همیشه پرسش هایی در باره غیبت حضرت ولی عصر (عج) مطرح بوده است. در میان پرسش های پدید آمده، این پرسش شیعیان بوده که چرا امام زمان(ع) که مشکلات و اختلافات را می بیند و می داند، برای بر طرف کردن آنها اقدام نمی کند؟
این قبیل سوالات زمانی که رویداد مهمی رخ می دهد، بیشتر گسترش می یابند. در سده هفتم، بخصوص با تهاجم مغولان به ایران و انقراض خلافت عباسی در بغداد(۶۵۶ق)، این گونه پرسش ها رواج بیشتری یافت. عالمان شیعه که با این شبهات مواجه بودند، در صدد پاسخگوئی برآمدند.
در دوران معاصر نیز جهانیان و بخصوص شیعیان وقتی با مشکلات و رویدادهایی همچون کرونا مواجه می شوند، این پرسش برای آنها زنده می شود.
یکی از دانشیان، نوشتاری را با عنوان "امام زمان و کرونا" برای بنده فرستاده که در بخشی از آن آمده است:
"امام زمان چه میکنند؟! ... به باور ما امام زمان الان زنده هستند و در بین ماست. اگر راه حلی دارند چرا یواشکی به مومنی یا مرجع تقلیدی و یا فرد وارستهای نمیگویند تا حداقل دوستدارانش را از این مشکل برهانند؟ ایشان غایب است ولی به اعتقاد ما که زنده است. اصلا بنویسند بگذارند جایی برای نمایندهشان. نمیشود؟!"
پاسخ یکی از عالمان شیعه به این پرسش می تواند سودمند باشد.
سید بن طاووس از علمای شیعه سده هفتم هجری است. او آثار و کتاب های فراوانی دارد. یکی از آنها کتاب کشف المحجه لثمره المهجه است. این کتاب که با دو عنوان "فانوس" و "برنامه سعادت" به فارسی ترجمه شده، یک متن اخلاقی است که نویسنده به عنوان وصیت و سفارش خطاب به فرزندانش نگاشته است.
بخشی از این کتاب در باره امام زمان(عج) است. این عالم شیعی، اصحاب و یاران حضرت را این گونه معرفی می کند:
اصحاب مهدی کسانی اند که آن بزرگوار را برای آنچه خدا می خواهد، خواسته اند؛ خواه به دنیای آنان سودمند باشد یا زیان بخش. آنها در هر حال تابع مشیت الهی هستند.
امّا سید بن طاووس در پاسخ به پرسش یاد شده می نویسد:
یکی از معتقدان به امامت آن بزرگوار گفت:
برای من در غیبت امام زمان (ع) شبهه حاصل شده است.
گفتم: چه شبهه ای؟
گفت: آیا برای آن حضرت امکان ندارد که یکی از شیعیان خود را ملاقات کند و اختلاف هایی را که در دین جدّش روی داده است، از میان ببرد؟
او از من خواست که پاسخ آن را بدهم. امّا نه آنسان که در کتابها نوشته اند؛ چه از آنها و از آنچه شنیده است ، رفع شبهه او نشده است.
گفتم:
آیا قدرت آن حضرت در رفع اختلاف ها بیشتر است یا توانایی خدای متعال؟
آیا رحمت و فضل حق تعالی بیشتر است یا رحمت و فضل و عدل آن بزرگوار؟
گفت:
البته قدرت و رحمت و عدل الهی.
گفتم:
چرا خدای ارحم الراحمین و اکرم الاکرمین این اختلاف ها را رفع نمی فرماید؟ و می دانیم که خدای تعالی برای این کار، راه ها و اسبابی در حیطه قدرت دارد که بنی آدم را آن امکان نیست. آیا در این کار حکمت و مصلحت و عدل و فضیلت نیست که او جلّ جلاله مقتضی دانسته است؟
گفت: آری
گفتم: پس عذر خلیفه و جانشین او نیز همان اقتضای کار است؛ چه، آنچه حضرت او کُند آن است که امر و رضای الهی است.
آنگاه سخن مرا پذیرفت و شبهه اش برطرف گردید و دانست که این سخن حقّ را که پروردگار جلّ جلاله بر زبان من جاری ساخته است، صحیح و درست است.
(سید بن طاووس، کشف المحجه لثمره المهجه یا فانوس، ترجمه اسد الله مبشری، ص ۲۲۸- ۲۲۹)
http://eitaa.Com/Rahevasat
#علی_غلامی_دهقی_فریدنی
آسیب شناسی دامن زدن به نشانه های ظهور
باور به مهدویت از اصول خدشه ناپذیر مسلمانان است. در چهارده سده تاریخ اسلام، ظهور منجی آرزوی مومنان بوده است. نُعمانی عالم شیعی (م۳۶۰ ق) که کتاب الغیبه خود را در ۳۴۲قمری یعنی زمانی که فقط ۱۳ سال از غیبت کبری گذشته بود، نوشته، انگیزه خود از نگارش این کتاب را چنین بیان کرده که چون برخی شیعیان از طولانی شدن غیبت دچار حیرت شده اند، اقدام به نگارش آن کرده است. از این مطلب دانسته می شود که شیعیان، ظهور امام زمان (ع) را بسیار نزدیک می پنداشتند؛ در حالی که از زمان نگارش آن کتاب تاکنون ۱۰۹۹ سال می گذرد
عبادتی همچون انتظار فرج از چنان ظرفیتی برخوردار است که جامعه را همیشه زنده، پویا و پر امید و نشاط نگه می دارد. اما این باور، با این همه آثار مثبت، در صورتی که درست تبیین نشود، می تواند آثار زیانباری به وجود آورد .
طرح نابخردانه نزدیک بودن ظهور حضرت مهدی (عج) و نشانه های آن از مسائل آسیب زا است . در دوران معاصر برخی با رخ دادن هر رویدادی، سعی می کنند آن را به عنوان نشانه ظهور دانسته و زمان آن را نزدیک معرفی کنند. امروزه چه فیلم هایی که در این باره ساخته نمی شود و فضای مجازی و واقعی پر از این ادعاهاست. در دهه اخیر از حادثه یازده سپتامبر تا ویروس کرونا را به آخرالزمان گره زده و ظهور را نزدیک معرفی کرده اند. طرح بدون ضابطه این مباحث در باره ظهور، آسیب های زیادی بدنبال دارد. در این مسئله لازم است مهار بنان و بیان در دست اندیشه قرار گیرد تا از آسیب های آن جلوگیری شود.
سوگمندانه باید اذعان کرد که کسانی سخنگوی این مباحث اند که مهار سخنشان از دست اندیشه خارج گشته است.
برای پیشگیری از همین آسیب هاست که امامان شیعه(ع) از هر گونه توقیت، تطبیق و استعجال نهی کرده اند .
توقیت به معنی تعیین زمان ظهور و تطبیق یعنی برخی یاران و نشانه های ظهور را بر افراد یا رویدادهای خاص مطابقت دادن است. استعجال یعنی بی تابی کردن و گِله از این که چرا حضرت ظهور نمی کند.
نعمانی در کتاب الغیبه، ۱۵ روایت مبنی بر نهی از توقیت آورده است. نه تنها از توقیت نهی شده، بلکه دستور به تکذیب وَقّاتون یعنی تعیین کنندگان وقت ظهور، صادر شده است. وقت ظهور را جز خدا هیچ کس نمی داند.
او همچنین در نهی از استعجال و در برابر آن توصیه شیعیان به صبر و انتظار، ۱۷ روایت آورده است. در این روایات آمده است که عجله کنندگان پیش از رسیدن به خواسته خود، هلاک می شوند؛ اما مومنان، پایدار می مانند.
در دعای غیبت امام زمان (ع) آمده است:
خدایا(در باره غیبت) به من صبری عطا فرما که آنچه را تو تاخیر انداختی، من در آن تعجیل را دوست نداشته باشم و آنچه را تو در آن تعجیل کردی، تاخیر را. ( ملحقات مفاتیح الجنان، ص ۹۵۹)
توقیت، تطبیق و استعجال آسیب های جدّی دارند که کمترین آن پس از محقق نشدن آنها، ایجاد ناامیدی و سرخوردگی در جامعه، بویژه در میان جوانان و توده های مردم است.
مهدویت پژوهان بسیاری از روایات علائم ظهور را ساختگی دانسته اند. جالب این که بیشتر این روایات در منابع اهل سنّت است نه شیعی. بخش زیادی از روایات، نه اسناد معتبری دارند و نه محتوی صحیحی.
مهدویت همچون قرآن کریم دارای محکمات و متشابهات است. اصل وجود و زنده بودن حضرت بقیه الله(عج) و قیام او برای عدالت، از محکمات مهدویت است، اما زمان ظهور، چگونگی و نشانه های آن از متشابهات است. قرآن مومنان را از پیروی از متشابهات نهی کرده است.(آل عمران/۷)
شایان ذکر است که هدف این نوشتار از دامن نزدن به نشانه ها و نزدیک بودن ظهور به معنی نفی آن نیست؛ زیرا قرآن کریم قیامت را که جز خداوند هیچ کس زمانش را نمی داند، نزدیک معرفی می کند؛ در حالی که منکران آن را دور و بعید می شمارند: اِنَّهُم یرونه بعیداً و نریه قریباً (المعارج، ۶_۷)
بلکه هدف این است که محکمات مهدویت را درست تبیین کنیم و از طرح متشابهات آن پرهیز نمائیم. از انتظار فرج به عنوان یکی از محکمات باورهای اسلامی به بهترین شکل ممکن بهره ببریم و جامعه ای باانگیزه، با نشاط و با عقلانیت و معنویت برای ظهور و پذیرش عدالت، به عنوان غایت اصلی قیام حضرت مهدی علیه السلام، بسازیم.
به امید طلوع خورشید
http://eitaa.Com/Rahevasat
#علی_غلامی_دهقی_فریدنی
۱۳۹۹/۱/۳۰
مصاحبه با هفته نامه دالانکوه در پاسخ به سوالات ذیل:
۱. به نظر شما چیزی که سرنوشت انسان را می سازد استعداد اوست یا انتخاب هایش؟
۲. آیا بحران کرونا چهره دین را می تواند دگرگون میکند؟
۳. چگونه حرمهای امامان شیعه، که «دار الشفاء» خوانده میشوند و متدینان موقع بحرانها به آنها پناه میبرند، بسته شدند؟
۴. خدای متعال دراین شرایط و بحران کجاست و چرا به دعاهای ما پاسخ نمیدهد؟
۶.چرا زندگی همه انسان ها از اختلاف نظر در موارد فرهنگی ، علمی ، دینی و .. زیاد شده است ؟
۷. بسته شدن مساجد در ماه مبارک رمضان چه تاثیری در اعتقادات دینی مردم دارد ؟
۸. آیا دین و سیاست در بحران کرونا به هم پیوند خورده است ؟
http://eitaa.Com/Rahevasat
#علی_غلامی_دهقی_فریدنی
روح تعلیمات دین در سیره پیشوایان از دیدگاه استاد مطهری
اگر 250 سال يك پيشواى معصوم داشته باشيم كه با اقسام و انواع صورتهاى قضايا مواجه شود و طريق حلّ آن قضايا را به ما بنماياند، ما بهتر به روح تعليمات دين آشنا مىشويم و از جمود و خشكى ... نجات پيدا مىكنيم.
در سيره پيشوايان دين شكّ نيست كه آنها هم هر كدام در زمانى بوده اند و زمان و محيط آنها اقتضائاتى داشته است و هر فردى ناچار است كه از مقتضيات زمان خود پيروى كند؛ يعنى دين نسبت به مقتضيات زمان، مردم را آزاد گذاشته است.
حال در زمينه تعدّد پيشواى معصوم و يا طول عمر يك پيشوا انسان بهتر مىتواند روح تعليمات دينى را از آنچه كه مربوط به مقتضيات عصر و زمان است تشخيص دهد، روح را بگيرد و امور مربوط به مقتضيات زمان را رها كند. ممكن است پيغمبر يك عملى بكند به حكم اينكه روح دين اقتضا مىكند و ممكن است يك عملى بكند به حكم مقتضيات زمان ... . آنچه دستور اسلام است همدردى است، مواسات و مساوات است، عدل و انصاف است، روش نرم و ملايم است كه در روح فقرا توليد عقده ننمايد.
اين نكته را بايد بدانيم كه يك عده مسائل داريم كه اين مسائل روح تعليمات دين است، دستورهاى كلى الهى است. اينها به هيچ نحو قابل تغيير و تبديل نيست، ناشى از مصالح كلى و عالى بشريت است، تا بشريت هست اين دستورها هم هست، بشر از آن جهت كه بشر است بايد اين دستورها را به كار بندد.
(مطهرى، مجموعهآثار، ج 18، ص 27، 28 و 30؛ سیری در سیره ائمه اطهار (ع)، 27 – 30)
http://eitaa.Com/Rahevasat
#علی_غلامی_دهقی_فریدنی
خديجه (س)، دستیار صادق پیامبر خاتم(ص)
دهم ماه مبارك رمضان روز درگذشت خديجه همسر پيامبر اعظم (ص) و مادر فاطمه (س) است. سال رحلت این بانوی بزرگ اسلام را دهم بعثت و سه سال پیش از هجرت نوشته اند.(تذکره الخواص،ص ۲۷۴) در پاسداشت اين بانويِ جاودانه تاريخ، چند نكته تقديم مي دارد:
1. خديجه پيش از اسلام در دوران جاهليت به طاهره شهرت داشت( طبقات الکبری، ج۸،ص۱۲)؛ يعني زني پاك و پاكيزه، هم پاكيزگي اخلاقي، هم جسمي. سبب شهرت آن است که رفتارهایی که زنان جاهلیت انجام می دادند، او ترک می کرد. شاخصه اي كه هم در دوران جاهليت مورد احترام، هم در دوران مدرن، مورد نياز است. همين راز جاودانگي و فرازماني اوست. زنان و مردان امروز در دوران معاصر بيش از هر زماني، نيازمند گمشده اي همچون طهارتند.
2. مورخان، خديجه را زني با هوش و خردمند، با اراده، شریفه، دارای اخلاق فاضله(طبقات الکبری،،ج۱،ص۱۳۱)، توانمند در ضبط و ثبت كارهايش و داراي مديريت عالي در امور اقتصادي دانسته اند. از اين رو، افزون بر طاهره بودن، به وي لقب «سيده قريش» دادند. (دانشنامه فاطمي (س)، ج 1،ص 79). در منابع کهن آمده است : پیامبر اعظم(ص) به او عشق می ورزید، احترامش می کرد و در تمام امور با وی مشورت می نمود. "و کانت وزیر صدق" او دستیار صادقی برای آن حضرت بود.( تذکره الخواص، ص ۲۷۲)
3. با اين كه زني ثروتمند و مرفّه بود و بسياري از اشراف، خواهان ازدواج با او بودند، امّا به همه آنها پاسخ منفي داد و محمد امينِ (ص) نادار و با معنويت و اخلاق را بر ثروتمندان قریش ترجيح داد.
4. خديجه نخستين زني است كه به محمد امين (ص) ايمان آورد و او را در حالي كه ديگران تكذيب مي كردند، تصديق نمود و غبار از چهره اش زدود. به همين سبب او را صدّيقه ناميده اند(ابن كثير،البدايه و النهايه، ج2، ص 74) شبيه مريم (س) كه قرآن كريم (مائده/ 75) او را صدّيقه معرفي كرده است. خديجه يكي از مصاديق بارز «السّابقون السّابقون اولئك المقرّبون» است. رسول خدا (ص) او را یکی از چهار زن بهشتی معرفی کرد.(الاستیعاب، ج ۴، ص۳۸۳)
5. نخستين همسر پيامبر (ص) تمام ثروت و دارائي خود را در راه اهداف بعثت هزينه كرد. بخصوص زماني كه بني هاشم در تحريم اقتصادي و اجتماعي در شِعب ابي طالب محاصره بودند، خديجه از هيچ گونه حمايت مالي دريغ نكرد.( ذهبي،تاريخ الاسلام، ج 2، ص 117) با اين كه مي توانست در قبيله خود بماند و زندگي مرفّهي داشته باشد، امّا او تمام اموالش را در راه خدا و گسترش اسلام هزينه كرد.( تاريخ يعقوبي، ج2، ص 31) برخي مفسّران گفته اند : آيه« وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى» (الضحي/ 8) يعني « و تو را فقير يافت و بىنياز نمود»، به حمايت مالي خديجه از پيامبر اشاره دارد.(مجمع البيان، ج10، ص 384) او بهترين الگوي رزمايش مؤاسات و همدلي با محرومان است.
6. پيامبر اعظم (ص) بسيار به خديجه عشق مي ورزيد و تا او زنده بود با زن ديگري ازدواج نكرد. پس از درگذشت او نيز به وی وفادار بود و فراوان از او ياد مي كرد و مي فرمود: كجاست مانند خديجه؟(اربلي، كشف الغمه، ج1،ص 370) هر گاه او را ياد مي كرد بيادش مي گريست. به احترام او، با دوستان و خويشاوندانش بسيار مهرباني مي كرد. هر گاه گوسفندی ذبح می کرد، بخشی از آن را برای دوستان خدیجه می فرستاد.(تذکره الخواص، ص ۲۷۳) سال درگذشت او را كه اندكي پيش از درگذشت عمويش ابوطالب رخ داد،"عام الحزن" نام نهاد. فقدان این دو شخصیت تاثیرگذار در صدر اسلام را مصیبتی بزرگ برای امّت اسلام نامید.(تاریخ یعقوبی،ج۱،ص۳۵۵)
7. خديجه (س) در گفتار و کردار ثبات كرد كه جنسيت (زن يا مرد بودن) فقط در چارچوب زندگي زناشوئي و عمل کردن به مسئولیت پدری و مادری است؛ اما عيار انسانها فارغ از جنسيت، با انسانيت سنجيده مي شود و انسانيت مذكّر و مؤنّث نمي شناسد. إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم (الحجرات/ 13)
۱۳۹۹/۲/۱۴
http://eitaa.Com/Rahevasat
ضرورت درایت در روایت و حکایت
امروز که دوران الکترونیک است و هر خبری با شتاب بیش از سرعت برق و باد در جامعه می پیچد، سخن گفتن از دین یا پیشوایان دین به سبب اهمیت آن با سرعت بیشتری بازتاب دارد. مداحی، روایتی یا پس از شنیدن واکنش ها به سخنانش، حکایتی را نقل می کند. در این حکایت اسامی برخی از پیشوایان دین و مقدسات در کنار واژه های قمار و مستی قرار می گیرند. آنچه جای خالی آن در این روایت یا حکایت احساس می شود، درایت است.
درایت از آداب روایت است و امامان شیعه(ع) بسیار به آن اهتمام داشتند. درایت به معنی آگاهی و دانایی است. امام باقر علیه السلام فرمود: فانّ المعرفه هی الدرایه للروایه یعنی شناخت، درایت و فهم روایت است نه صِرف نقل آن. در اصطلاح حوزوی، علم درایه به معنی شناخت عام و خاص، مطلق و مقید، محکم و متشابه و گونه های مختلف حدیث است.
شیخ صدوق از امام باقر علیه السلام روایت کرده که مومن با درایت در روایات به بالاترین درجه ایمان دست می یابد. هم او آورده است که درایت یک حدیث بهتر از روایت هزار حدیث است. (معانی الاخبار، ص ۲)
این سخن علی(ع) در معرفی اهل بیت (ع) است که فرمود: دین را چنان که باید، دانستند و آموختند و به کار بستند، نه آنکه تنها آن را شنیدند و نقل کردند؛ زیرا راویان دانش بسیار امّا پاسداران آن اندکند.(نهج البلاغه، خطبه ۲۳۹)
باز از همان امام است که فرمود: همت بیخردان، روایت و همت عالمان، درایت است.(کنز الفوائد کراجکی، ص ۱۹۴) همچنین فرمود: عاقل به درایات عمل می کند و جاهل به روایات.(اعلام الدین فی صفات المومنین دیلمی، ص ۸۷)
به سبب ضرورت درایت است که در گذشته حوزه های علمیه اجازه روایت مرسوم بود. هر کسی اجازه نداشت حدیث روایت کند.
نقل گرایی زیاد قدرت تفکر و اندیشیدن را از روایتگر سلب می کند. غلبه احساسات و عواطف نیز مزید بر علت شده و بر منطق و عقل چیره میشود. در اظهار محبت و مودّت به اهل بیت (ع) نباید عواطف مانع درایت گردند. احساس و عاطفه لازم و پشتوانه دین است اما در حدّ چاشنی نه جایگزین عقل و منطق.
اگر امروز روحانیون و ذاکران اهل بیت در نقل روایات، درایت ورزی کنند هم خود از بسیاری آسیب ها در امان خواهند بود، هم بهانه را از دست مخالفان می ستانند. فقدان درایت در روایات منسوب به امامان شیعه، توده های مردم را خرافی و تحصیل کردگان را به دین گریزی سوق می دهد.
۱۳۹۹/۲/۱۹
http://eitaa.Com/Rahevasat
#علی_غلامی_دهقی_فریدنی
خشوع ایمان، خشوع ذلّت
فرزند یا شاگردی را تصوّر کنید که از فرصت و امکانات فراهم آمده، بهره می برد و به توصیه و دستورات خیرخواهانه پدر یا استادش عمل می کند. فروتنی عزّتمندانه او در برابر پدر یا استاد از سرِ آگاهی، فرصت شناسی و باور قلبی است. فرد دیگری را در نظر بگیرید که جوانی و توانایی خود را به بیهودگی و وقت کُشی و سرکشی سپری کرده است. امّا با از دست دادن فرصت، در زمان آزمون و پس از آن، با شرمندگی در برابر پدر یا استادش، ابراز فروتنی می کند. این خشوع از سر ذلّت و خواری است.
خشوع به معنی فروتنی و افتادگی است. در قرآن کریم این ویژگی در برابر خداوند به دو گونه آمده است: خشوع مؤمنانه و خشوع ذلیلانه. خشوع مؤمنانه از مشخصه های نمازگزاران با ایمان است: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ، الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ. به قول شیخ شبستر: خشوعِ مؤمنان، جان نماز است.
و باز هم او سروده است:
مُصلّی را فلاح اندر خشوع است
خشوع دوستان در عین جوع است.
همچنین در قرآن، یاری جستن از نماز را جز برای خاشعین، سنگین دانسته است: وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعينَ (بقره/ 45)
در آیه دیگری، اهل علم و معرفت را چنین ستوده است: وَ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ يَبْكُونَ وَ يَزيدُهُمْ خُشُوعاً (اسراء 109) و بر روى زمين میافتند و میگريند و بر فروتنى آنها میافزايد.
در برابر این خشوع که مورد ستایش خداوند است و برای آن مغفرت و اجر عظیم در نظر گرفته است: وَ الْخاشِعينَ وَ الْخاشِعات ... أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيما (احزاب 35)، گونه دیگری از خشوع مورد نکوهش قرار گرفته و آن خشوع ذلیلانه است.
ستمکاران نخستین دسته ای اند که خشوع ذلیلانه دارند: وَ تَراهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْها خاشِعينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِي.( شوری/ 45) آنان را می بينى [كه چون] بر [آتش] عرضه می شوند، از [شدّتِ] زبونى، فروتن شده اند، زيرچشمى می نگرند.
دسته دیگر مشرکانند: خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ. (قلم/ 43) ديدگانشان به زير افتاده، خوارى آنان را فرو می گيرد، در حالى كه [پيش از اين] به سجده دعوت می شدند و تندرست بودند. همچنین کافران اهل لهو و لعب را این گونه توصیف کرده: خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذلِكَ الْيَوْمُ الَّذي كانُوا يُوعَدُونَ (معارج/ 44) ديدگانشان فرو افتاده، [غبارِ] مذلّت آنان را فرو گرفته است. اين است همان روزى كه به ايشان وعده داده می شد.
تقسیم خشوع به دو نوع مؤمنانه و ذلیلانه در دعای سحر نیز آمده است: اَللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ خُشُوعَ الإِيمانِ قَبْلَ خُشُوعِ الذّلِّ فِي النّارِ.(مفاتیح الجنان، دعای سحر) یعنی پروردگارا از تو خشوع ایمان، پیش از خشوع ذلیلانه در آتش، را مسئلت دارم.
خشوع ایمانی ریشه در آگاهی، وقت شناسی و خشیت الهی دارد و خشوع ذلیلانه معلولِ نادانی، فرصت سوزی و نافرمانی از دستورات الهی است. پس بایسته و شایسته است مؤمنان با ارتقای معرفت و آگاهی، جان خویش را به خشوع مؤمنانه بیارایند تا گرفتار خشوع ذلیلانه نشوند؛ چون روز قیامت همه در برابر خداوند خاشع خواهند بود: َ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلاَّ هَمْساً (طه/ 108) یعنی : و صداها در مقابل [خداى] رحمان خاشع مىگردد، و جز صدايى آهسته نمی شنوى.
۱۳۹۹/۲/۳۰
http://eitaa.Com/Rahevasat
شیخ ارباب معرفت (در تکریم خاندان مجلسی)
دیر هنگام متوجه شدم که ۲۷ ماه مبارک رمضان سالروز رحلت علاّمه محمد باقر مجلسی(م۱۱۱۰ق) معروف به مجلسی دوّم است. او را پدری است بنام علاّمه محمد تقی مجلسی(م۱۰۷۰ق) معروف به مجلسی اوّل.
سال ۱۳۸۸ش در اصفهان نکوداشتی از سوی "جامعه المصطفی العالمیه" برای مجلسی اوّل برگزار شد که بنده افتخار داشتم دبیر علمی آن باشم. مجموعه مقالات آن همایش به کوشش نگارنده با عنوان "شیخ ارباب معرفت " سال۱۳۹۰ش چاپ و منتشر شد. این نامگذاری به این سبب بود که بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی رحمت الله علیه او را "شیخ ارباب معرفت" نامیده بود.(سرّ الصلاه، ص۴۰) این مجموعه مقالات در بردارنده ۱۲ مقاله ارزشمند علمی نوشته پژوهشگران حوزه و دانشگاه است.
در جامعه ما در باره خاندان مجلسی، بخصوص مجلسی دوّم و بالاخص کتاب بحار الانوار او، از سوی موافقان و مخالفان، افراط و تفریط صورت گرفته است. به نوشته آیت الله سید احمد زنجانی :
" غالبا در موضوع اخبار کتاب بحار الانوار این دو دسته شاخ به شاخ هم می گذارند. آن یکی تمامی اخبار بحار را مطابق واقع می داند مثل اینکه خود به گوش خود از امام صادق علیه السلام شنیده باشد و این دیگری نیز با عقل خود قضاوت می نماید آنچه را که دندان عقلش نمی گیرد از زیر بارش در می رود و بلکه گاه بر مرحوم مجلسی نیز در تالیف آن طعن می زند؛ ولی اگر اینها موضوع کتاب بحار را متوجه باشند که چیست این قدر را افراط و تفریط نمی پیمایند".(الکلام یجرّ الکلام، ص ۴۲)
نگارنده به اخباریون و اخباریگری نظر مساعدی نداشته و ندارد امّا این دو عالم فرزانه با وجود گرایش اخباری، راه وسط و اعتدال را پیموده و عقل و نقل، روایت و درایت، شریعت و حکمت و فقه اکبر و اصغر را در خود جمع کرده اند. آنها، بخصوص مجلسی اوّل، حدیث پژوهانی معتدل بودند که اخباریگری را تعدیل کردند.
جهت آشنایی علاقهمندان به خاندان مجلسی، تصویر روی جلد و پشت جلد کتاب " شیخ ارباب معرفت "، فهرست مطالب و مقدمه ای که نگارنده برای آن نوشته است را در پست های زیر ملاحظه بفرمائید. از این که نتوانستم فایل پی دی اف کتاب را تهیه و در اینجا بگذارم از مخاطبان عزیز پوزش می طلبم.
۱۳۹۹/۳/۲
۲۹ رمضان المبارک ۱۴۴۱
http://eitaa.Com/Rahevasat
#علی_غلامی_دهقی_فریدنی