eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❓آیا این داستان صحت دارد که روزی حضرت علی به خاطر فشار فقرا یکی از یا زمین‌های خود را فروخت و بین فقرا تقسیم کرد. حضرت زهرا از این امر مطلع و ناراحت شده که چرا حضرت علی چیزی برای خانواده برنداشتند؛ زیرا در مضیقه بودند و به حضرت علی فرمودند که ما را هم مانند یکی از فقرا حساب می‌کردید. جبرئیل بر پیامبر نازل شدند که حضرت فاطمه را دریاب و به او بگو حق ندارد که با ولیّ ما این‌گونه بگوید؛ زیرا او برای ما آن کار را انجام داده است ❕❕ 💠💠 👌شیخ صدوق نقل می کند ؛ « علی علیه السلام بادیه نشین را دید که به پرده های کعبه آویخته شده و از خدا درخواست کمک می کند ...او چندین شب درخواست خود را مطرح می کرد و از خداوند هزار درهم تقاضا می کرد .علی علیه السلام از او سوال کرد که چرا چهار هزار درهم طلب می کنی ؟ پاسخ داد که هزار درهم برای کابین زنم و هزار درهم برای باز پرداخت وامم و هزار درهم برای خرید خانه و هزار درهم برای سرمایه کار می خواهم . 👌علی علیه السلام فرمود تمام این ها لازم است و چون از مکه خارج شدی به خانه ام در مدینه بیا ...پس از آن اعرابی به نزد علی علیه السلام رفت و حضرت به سلمان امر کرد که باغی را که پیامبر درختان آن را کاشته بودند بفروشد .سلمان آن را به دوازده هزار درهم فروخت و حضرت چهار هزار درهم را به آن اعرابی داد ، سایر فقرا نیز از این جریان آگاه شدند و از علی تقاضای کمک کردند ، حضرت تمام آن را بین فقرا تقسیم کرد ، حضرت فاطمه از جریان آگاه شد و خطاب به علی علیه السلام عرضه داشت که من و دو پسرم گرسنه ایم و می دانیم که شما هم مانند ما گرسنه هستید ، آیا یک درهم نیز سهم ما نمی شد ؟ و به دنبال آن علی را گرفت و گفت رها نمی کنم تا پدرم در میان ما داوری کند . ❕در این هنگام جبرئیل به حضور پیامبر نازل شد و گفت خدایت سلام می رساند و می فرماید که به فاطمه بگو که سزاوار نیست که دامن علی را بگیری ، در این هنگام فاطمه گفت از خداوند می خواهم و هرگز این کار را تکرار نخواهم کرد....» 📚 ص467 🗯این روایت گذشته از آنکه با و و حضرت زهرا سلام الله علیها منافات دارد و خلاف آیه نیز تلقی می شود ، از حیث نیز ضعیف و می باشد . 🔷از جمله راویان روایت می باشد که مجهول و است . 📚 رجال الحدیث ج6 ص93 🔶راوی دیگر است که او نیز مجهول و ضعیف است . 📚مستدرکات الحدیث ج3 ص461 🔶راوی دیگر می باشد که او نیز مجهول و ضعیف است . 📚 رجال الحدیث ج7 ص450 🔶و راوی دیگر است که او نیز مجهول و ضعیف است . 📚مستدرکات رجال ج3 ص306 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا راست است که ابن عربی شیعه بوده است و درکتبش به شیعیان فحاشی کرده است ❗️اگر جواب مثبت است پس چرا علمای شیعه آثار چنین کسی را شرح می زنند ❕❕ 💠💠 👌بحث در رابطه با شخصیت ابن عربی و انحرافات او بسیار گسترده است اما به طور در پاسخ به سوال مطرح شده گفتنی است ؛ 1⃣از آنجا که ابن عربی محبت فراوانی نسبت به ابوبکر و عمر دارد و آن دو را خلفای برحق رسول خدا می‌داند، بیشترین فحاشی و تهمت را نثار شیعیان که آن دو خلیفه را غاصب و ستمگر می‌دانند می‌کند. 👌او در سخنانی انواع و اقسام را به شیعیان می‌زند و ادعا دارد که تمام طوایف شیعه منحرف اند و می‌گوید از همه آنان منحرف تر، شیعیان دوازده امامی هستند. او اعتقاد شیعیان به فضائل اهل بیت علیهم السلام را از وساوس شیطانی می‌داند و در خواطر شیطانی کتاب فتوحات مکیه می‌نویسد: «شیطان آنان (شیعیان) را با اصل صحیحی که در آن هیچ شکی راه نیابد مأنوس می‌کن ، سپس بر آنان از کجی فهمی شبهاتی را القا می‌کند تا شوند. این گمراهی [فقط] به واسطه آن اصل به شیطان نسبت داده می‌شود، و گرنه شیطان در این مسائل شاگرد آن شخص گمراه است. بیشترین مصداق بر این امر، در شیعه، خصوصاً شیعه امامی ظاهر می‌شود. شیاطین جن نخست محبت اهل بیت و پایداری در آن را به آنان عرضه می‌کنند، و آنان (شیعیان) معتقدند که این محبت بالاترین وسیله تقرب به خداست و چنین است اگر در همین حد باقی بمانند. اما آنان به دو گونه از محبت اهل بیت فراتر می‌روند: [یک] برخی از آنان به دشمنی و دشنام صحابه می‌پردازند چون آنان اهل بیت را مقدم نداشتند و گمان می‌کنند که اهل بیت برای خلافت و این مناسبت دنیایی سزاوارتر بوده اند. [دو] و برخی نیز از سبّ صحابه بالاتر رفته به پیامبر و جبرئیل و خدا بد می‌گویند و انتقاد می‌کنن که چرا برای مردم به برتری مقام اهل بیت و تقدم آنان در خلافت تصریح نکرده اند، تا آنجا که برخی از آنان چنین سروده است: «آن کس که جبرئیل امین را فرستاده (خدا) خود امین نبوده است» همه اینها از یک اصل صحیح که محبت اهل بیت است نشأت گرفته است؛ اما در نظر آنان این نتیجه را داده و گمراه شده و گمراه کرده اند.» 📚الفتوحات المکیه ج1 ص281 _282 2⃣ابن آن چنان به شیخین عشق می‌ورزد که می‌کوشد به وسیله فحاشی و ناسزاگویی، حقد و کینه خود را نسبت به آنان که به شیخین ارادت نمی ورزند ابراز کند؛ او کلمه «» را که حاوی خبائث ظاهری و باطنی است به این منظور انتخاب کرده و برای اینکه بهتر در نفوس مؤثر افتد ای اندیشیده است و آن را به عنوان یک مکاشفه از رجال الله مطرح می‌کند و در فتوحات می‌گوید: 👌« و منهم (رجال الله) الرجبیّون و هم أربعون نفساً فی کلّ زمان لا یزیدون و لا ینقصون و هم رجال حالهم القیام بعظمة الله و هم رکن الأفراد و هم أرباب القول الثقیل من قوله تعالی (إنّا سَنُلقی عَلَیکَ قَولاً ثَقیلاً) لقیت واحداً منهم... و کان هذا الذی رأیته... کشف الروافض من أهل الشیعه... فکان یراهم خنازیر... فإذا مرّ علیه یراه فی صورة خنزیر فیستدعیه و یقول له تب إلی الله فإنک شیعی رافضی... ؛ » ❕«رجبیون گروهی از رجال الله هستند که در هر زمان چهل نفر از آنان وجود دارند. عدد آنان نه کم می‌شود و نه زیاد؛ آنان قائم به عظمت الهی هستند؛ آنان رکن افرادند، آنان ارباب قول ثقیل در آیه شریفه (إنّا سَنُلقی عَلَیکَ قَولاً ثَقیلاً... ) می‌باشند. یکی از آنان را ملاقات کردم، آن کس را که من دیدم باطن شیعیان رافضی را کشف کرده بود، آنان را به صورت خوک می‌دید. هرگاه به یکی از آنان می‌گذشت او را به صورت می‌دید و می‌گفت: تو شیعه رافضی هستی، توبه کن.» 📚الفتوحات المکیه ج2 ص8 باب الثالث و السبعون ❕براستی چنین فرد و و ، شایسته تعظیم و تکریم است به گونه ای که برخی بزرگان به جای آنکه عمر شریف را صرف شرح زدن آیات و روایات کنند ، آثار او را شرح زده و از او به عنوان عرفا یاد می کنند ❔ 👌البته انحرافات ابن عربی بیش از آنچه است که ذکر شد و بحث تفصیلی در مورد آن مجال دیگری را می طلبد که می توانید جهت آگاهی بیشتر به کتاب « ابن عربی سنی متعصب » علامه سید جعفر عاملی مراجعه کنید. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔شما که ادعا دارید ابن عربی سنی بوده است و از مخالفان مکتب اهل بیت تلقی می شده است لطفا ادله خود را ذکر کنید ❕ 💠💠 👌دلائل شیعه نبودن ابن عربی ؛ 1⃣ نص و دلیل بر شیعه نبودن ابن عربی ؛ 👌ابن عربی به صراحت می‌گوید که پیامبر وفات نمود و هیچ کس را به عنوان بعد از خود انتخاب نکرد: «و لهذا مات رسول الله [صلی الله علیه و آله و سلم] و ما نصّ بخلافة عنه إلی أحدٍ ولاعیّته... ؛ «و به این جهت رسول خدا [صلی الله علیه و آله و سلم] رحلت کرد و به خلافت احدی تصریح نکرد و برای خود خلیفه تعیین نفرمود.» 📚فصوص الحکم، فصّ داوودیّه، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص ۴۰۹. 👌ابن در ادامه می‌نویسد: «لعلمه أنّ فی امّته من یأخذ الخلافة عن ربّه فیکون خلیفة عن الله مع الموافقة فی الحکم المشروع؛» «چون می‌دانست که بین بندگان خدا کسی است که خلافت را از پروردگارش می‌گیرد [یعنی ابوبکر] و به این خصوصیت که [آنچه به او وحی می‌شود و از خدای می‌گیرد ) موافق حکمی است که [به وسیله پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم] تشریع شده است.» 📚همان 2⃣ ابوبکر را خلیفه بلافصل رسول خدا می‌داند ؛ 👌ابن عربی در فتوحات مکیه در شش مورد حدیث جعلی «لَو کُنتُ مُتَّخِذاً خَلیلاً لاتَّخَذتُ أبَابَکرٍ خَلیلاً» را شاهد بر عظمت ابوبکر؛ بلکه همتایی یا تالی تلو پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بودن او می‌داند؛ بلکه از این حدیث ضرورت خلافت بلافصل ابوبکر را استفاده کرده است. ❕در مکیه می‌گوید: «در خبر آمده است که «اگر من خلیلی بر می‌گزیدم ابوبکر را به عنوان خلیل بر می‌گزیدم، و لکن صاحب شما خلیل الله است»؛ پس بنگر در ذیل این عبارت چه معنای لطیفی نهفته است. و برخی [در قالب شعر] گفته اند: «در من همچون روانم (تخلّل) و نفوذ کرده ای و به همین جهت «خلیل» خلیل نامیده شده است. از اینجاست که خلیل نیست مگر اسمائی برای خلیلش و غیر از او نیست. و در اسماء دلیل‌هایی بر خلیل نیست؛ بلکه آن اسماء عین خلیل اند، آن اسماء در متخلق کامل نفوذ کرده پس او خلیل است » 📚الفتوحات المکیّة، ج ۴، ص ۴۰۴. 3⃣و در دیگری می گوید ؛ «... میم وجود عالم است که پیامبر «صلی الله علیه [و آله] و سلّم» به سوی آنان مبعوث گردیده، و نقطه ای که به دنبال میم است ابوبکر، و نقطه ای که به دنبال میم دوم است محمد «صلی الله علیه [و آله] و سلم» است. ابوبکر در جایگاه صدقش قرار دارد، و محمد «صلی الله علیه [و آله] و سلم» در جایگاه حق است؛ و چون درست نیست دو صادق با هم جمع شوند، ابوبکر با وجود پیامبر به پا نمی خیزد و در جایگاه صدقش باقی می‌ماند و چون پیامبر «صلی الله علیه [و آله] و سلّم» ازجایگاه مفقود شد (رحلت نمود) و ابوبکر حضور داشت به آن مقام به پا می‌خیزد، و این مقامی است که ابوبکر به آن می‌رسد، این تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم مخصوص ابوبکر است و گفته پیامبر «صلی الله علیه [و آله] و سلّم»: «لَو کُنتُ مُتَّخِذاً خَلیلاً لاتَّخَذَت ابابَکرٍ خلیلاً... » این معنا را تأیید می‌کند. » 📚الفتوحات المکّیه، ج ۱، باب معرفة الأسرار، ص ۱۱۰. 👌لازمه این سخن این است که اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نمی بود ابوبکر پیامبر می‌بود، و چون پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رحلت نمود ابوبکر به حق به جای وی قرار گرفت؛ چه این که مقامش این اقتضا را داشت. از این کلام ابن عربی به وضوح معلوم می‌شود که وی ابوبکر را نیز چون پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم معصوم می‌داند!! 💠ادامه پاسخ 👇👇👇 4⃣بیان مناقب ؛ ❕ابن عربی برای برخی از رجال الله مقام شامخی قائل است و در بین آنها ابوبکر را صاحب بالاترین مرتبه و مقام می داند ؛ 👌در فتوحات مکیه می‌نویسد: «تا آنجا که نیت نمی کنند مگر آنچه را خدا به آنان امر کرده باشد که قصد و نیت کنند و این مقام بالاترین مقامی است که رجال الله می‌توانند به آن راه یابند و این گروه بسیار اندک اند چون هر کسی به این مقام راه نمی یابد و این مقام نیاز به حضور دائم دارد. بزرگترین شخصی که به این مقام دست یافته ابوبکر است؛ از این رو در جنگ یمامه عمر درباره ابوبکر گفت: حقانیت این جنگ را نیافتم جز به اینکه دیدم خدا سینه ابوبکر را برای جنگ گشاده نموده است، پس دانستم که آن حق است. عمر اشتغال ابوبکر را به باطنش شناخته بود؛ پس کسانی که به این مقام می‌رسند حرکتی در رفتار ظاهری آنان سر نمی زند مگر «ال» و آن کمیاب است. می‌گویند: این سخن نیست مگر از «ال» یعنی کلام خدایی است و سخن مخلوق نیست. 📚الفتوحات المکیّة، ج ۱، باب الثالث و الثلاثون، ص ۲۱۲. 👌از این سخنان این گونه استفاده می‌شود که ابوبکر در محی الدین نه تنها در گفتار و کردار معصوم بوده است؛ بلکه در فکر نیز معصوم بوده تا آنجا ک
🤔 ❔ اگر واقعا نظر شما در مورد ابن عربی چنین است دیدگاه امام خمینی را در مورد این فرد چطور توجیه میکنید ❗️❗️ 💠💠 👌برخی از در رابطه با این سوال چنین پاسخ می دهند ؛ « امام خمینی رحمه الله رهبری کبیر و عالمی والامقام و ربانی است که خداوند متعال مردم ایران و مسلمانان جهان را به برکت وی عزت بخشید. امام خمینی رحمه الله علاوه بر اینکه مرجعی برجسته و رهبری آگاه بود، عارفی وارسته هم به شمار می‌آمد. اما باید توجه داشت که عرفان عملی امام خمینی رحمه الله همان عرفان خاندان طهارت علیهم السلام می‌باشد. بدون شک عرفان عملی و سیره ایشان تماماً برگرفته از تعالیم خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام است. ❕آن کسانی که می‌خواهند امام خمینی رحمه الله را مقلد عرفان ابن عربی و از تابعان وی کنند کاملاً در اشتباه اند! روح عظیم این مرد بزرگ، عرفان‌های اصطلاحی و ساخته شده بشر را شکست و دور ریخت و آنچه برای آن رهبر فقید اهمیت داشت همانا کلام خدا و تعالیم خاندان طهارت علیهم السلام بود. 👌امام خمینی رحمه الله به خاطر آن روح حق خویش از همان ابتدای جوانی در مسیر پژوهش و تحقیق بود، به این علت بسیاری از علوم را خواند و به عمق آن رسید و صاحب نظر گشت؛ اما روح بلند وی هرگز از این علوم اقناع و راضی نگردید؛ بنابراین اگر می‌بینیم ایشان برخی از کتب فلاسفه و عرفا را شرح نموده است، هرگز به این معنا نیست که وی همه عقاید عرفا و فلاسفه را پذیرفته باشد. ❕مثلاً امام خمینی رحمه الله که خود استاد علم بود در اشعارش در مذمت آن می‌گوید: «با فلسفه ره به سوی او نتوان یافت ، با چشم علیل کوی او نتوان یافت این فلسفه را بهل که با شهپر عشق ، اشراق جمیل روی او نتوان یافت فاطی که به علم فلسفه می‌نازد ، بر علم دگر به آشکارا تازد ترسم که در این حجاب اکبر آخر ، غافل شود و هستی خود را بازد فاطی که فنون فلسفه می‌خواند ، از فلسفه فاء و لام و سین می‌داند امید من آن است که با نور خدا ، خود را ز حجاب فلسفه برهاند آنان که به علم فلسفه می‌نازند، بر علم دگر به آشکارا تازند ترسم که در این حجاب اکبر آخر ،سرگرم شوند و خویشتن را بازند 📚دیوان اشعار امام خمینی رحمه الله، ص 194 به بعد 👌همچنین امام رحمه الله عرفان که به عرفان نظری مشهور است و ابن عربی در رأس آن قرار دارد را راهی سالم برای کسب معرفت خداوند نمی داند، وی در دیوان اشعارش می‌فرماید: ❕آن کس که به زعم خویش عارف باشد ، غوّاص به دریای معارف باشد روزی اگر از حجاب آزاد شود ، بیند که به لاک خویش واقف باشد تا تکیه گهت عصای برهان باشد ،تا دیدگهت کتاب عرفان باشد در هجر جمال دوست تا آخر عمر، قلب تو دگرگون و پریشان باشد از صوفی‌ها صفا ندیدم هرگز ، زین طایفه من وفا ندیدم هرگز زین مدعیان که فاش أنا الحق گویند ، با خود بینی فنا ندیدم هرگز 📚دیوان اشعار همان، ص ۲۱۲. ، ص ۲۰۶. ، ص ۲۰۷. ، ص ۲۱۷. ❕امام رحمه الله بعد از یک عمر و در عرصه‌های گوناگون علمی، مشهورترین کتاب‌های فلاسفه و عرفا را دام ابلیس معرفی می‌کند و می‌فرماید: « اسفار اربعه [کتاب مشهور ملاصدرا] با طول و عرضش از سفر به سوی دوست بازم داشت، نه از فتوحات [تألیف ابن عربی] فتحی حاصل و نه از فصوص الحکم [کتاب دیگر ابن عربی] حکمتی دست داد... پس از این پیر بینوا بشنو که این بار را به دوش دارد و زیر آن خم شده است؛ به این اصطلاحات که «دام بزرگ » است بسنده مکن و در جستجوی او جلّ و علا باش. » 📚صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۶۵. 💠ادامه 👇👇👇 ❕برخی از طرفداران عرفان ابن جهت تأیید عقاید وی از نام مقدس امام خمینی رحمه الله استفاده ابزاری می‌نمایند و ایشان را مرید عقاید ابن عربی می‌دانند؛ مهمترین دلیل آنان نامه تاریخی حضرت امام خمینی رحمه الله به رهبر شوروی سابق آقای گورباچف است. امام رحمه الله در این نامه مهم - که در اواخر عمر مبارکش به رهبر کمونیست‌های جهان نوشت - بعد از معرفی خدا به گورباچف و نصیحت دلسوزانه به وی، از چند شخصیت بزرگ علمی - اسلامی نام می‌برد و از ایشان تمجید می‌نماید؛ در قسمت پایانی این نامه حضرت امام رحمه الله از ابن عربی به عنوان عارف و دانشمندی بزرگ یاد می‌کند؛ 👌 اما نمی توان گفت که تعریف و تمجید حضرت امام خمینی رحمه الله از نبوغ و علم ابن عربی نشانه تأیید مطلق عقاید وی می‌باشد. آیا زمانی که ما از دانشمندان غربی مثل اینشتین و تعریف می‌کنیم عقاید آنان را هم تأیید می‌کنیم؟ 💠در ثانی باید توجه داشت که نامه امام علیه السلام به رهبر کمونیست‌های جهان است و می‌دانیم که کمونیست عقیده ای به معارف الهی ندارد. 👌 که انسان زندیقی است عقیده ای به ادیان الهی و خدا ندارد و آنچه که برای وی قابل پذیرش است علوم صرفاً بشری ا
🤔 ❔شما که با ابن عربی مخالفت می کنید لطفا پاسخ دهید که آیا از علمای شیعه کسی با او داشته است یا خیر اگر نداشته اند شما چگونه مخالفت می کنید ❗️❗️ 💠💠 👌جهت زدودن شبهات از اطراف شخصیت ابن عربی سخنانی چند از بزرگان را در رابطه با شخصیت او مطرح می کنیم ؛ 1⃣علامه محمد تقی مجلسی می‌نویسد: «... و شیخ محیی الدین عربی... با آن که از رؤسای اهل سنّت است بحسب ظاهر... ». 📚لوامع صاحبقرانی، ج3 ص523 2⃣علامه سید نعمت الله می نویسد ؛ « و اما شیخ صوفیه و زنده کننده دینشان ابن عربی، پس مستمرّاً ابلیس را رئیس یکتاپرستان نامیده به جهت آنکه به زعم او ابلیس از سجده آدم به جهت خود بزرگ بینی و تکبُّر در مقابل خدای متعال ابا نکرد بلکه قصد و غرض او از این عمل این بود که او سجده نمی کند مگر برای خدای متعال و به درستی که ما به قدر وافی از سخنان ایشان که به جز بر مذهب‌های زندیق‌ها و مطابقت ندارد را در جلدهای شرح تهذیب الحدیث [= غایة المرام فی شرح تهذیب الأحکام] را ذکر کرده ایم » 📚ریاض الأبرار، ج 2 ص150 3⃣مرحوم اردبیلی می نویسد ؛ «صوفیه به وحدت وجود قائلند و همه كس و همه چيز را خدا مى‏ دانند؛ چنانكه گذشت. اين گروه از نمرود و شدّاد و فرعون بدترند؛ از آن جهت كه جميع اشياء را خدا مى ‏دانند حتى چيزهائى را كه در شريعت حكم به عدم طهارت آن شده تا به چيزهاى ديگر چه رسد و اگر آن جماعت را كثرتيّه نام مى ‏كردند انسب بود؛ زيرا كه در كثرت اللّه بر وجهى مبالغه دارند كه چيزى نيست از ما سوى اللّه كه آن را خدا ندانند هر چند كه به اعتقاد ايشان همه آنها يكى است؛ ❕ چنانكه محيى الدين در اكثر كتابهاى خود گفتگوهاى بسيار در اين باب كرده خصوصا در كتاب فصوص الحكم و در اين كتاب در «فصّ لقمانى» مى‏ گويد كه ميان ما يعنى وحدتيه و اشاعره نزاع در عبارت است و در همان كتاب در «فصّ موسوى» فرعون را عين حق تعالى گفته؛ چنانكه بعد از تأويل لفظ ربّ، مى‏ گويد: «و ان كان عين لحق فالصورة لفرعون ... 👌اين جماعت، خدا را تشبيه به دريا كرده و مخلوقات را به موج دريا و مى ‏گويند كه ظاهر است كه موج دريا عين درياست، يعنى مخلوقات همه خدايند و اين طايفه كسانى را كه دعوى خدائى كرده‏ اند- خواه در پرده حلول و اتحاد و وحدت وجود و خواه خارج از اين پرده- مانند نمرود و شدّاد و فرعون را، دوست مى ‏دارند و همه را از خود مى ‏شمارند. نمى‏ دانم كيست از متأخرين شيعه كه فريب اين طايفه را خورده ايشان را از نيكان پنداشته است و بعضى ديگر تقليد او كرده‏ اند » 📚حدیقه الشیعه ج2 ص755 4⃣علامه شیخ علی نمازی می گوید ؛ 👌محی الدین العربی از بزرگان است که در حقیقت ممیت دین است و بالجملة أراجیفه واضحة از کتب او مثل فصوص الحکم، و الفتوحات المکیّة... (فراوان است ) در کتاب عین الحیاة علامۀ مجلسی نقل کرده که محی الدین گفته است جمعی از اولیاء الله هستند که رافضیان را به صورت خوک می‌بینند... و می‌گوید که معراج رفتم و مرتبه علی را پست تر از ابوبکر و عثمان و عمر دیدم، و ابوبکر را در عرش دیدم، چون برگشتم به علی گفتم: چون بود که در دنیا دعوی می‌کردی که من از آنها بهترم؟ و دعوی علم غیب می‌کرد و می‌گفت: ده بار به عرش می‌روم » 📚 مستدرک سفینة البحار، ج 2 ص 500 5⃣مرحوم شیخ حر می نویسد ؛ « محیی الدین ابن عربی از علمای مخالف ما است » 📚اثباه الهداه ج5 ص258 👌و در رساله ای که در نقد نوشته است چنین بیان می کند ؛ «يكى ديگر از كسانى كه صوفيان فريب وى را خورده ‏اند محى الدين بن عربى است ، وضعيّت او نيز مانند غزالى بلكه به مراتب زشت‏تر است و اكنون با توجه به سخنان زشت و ناپسندى كه از وى به ما رسيده، دوازده مورد از آن را برمى‏ شمريم ... وى در كتاب خود «فتوحات» در سخنانى طولانى مدّعى شده كه 9 بار به آسمان سير داده شده و چگونگى سير در آسمان‏ها در سخنانش به چشم مى‏ خورد و از آن بر مى‏ آيد كه وى مدّعى مزيّت و برترى بر رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله شده كه در خور توجه است....از تحقيق و بررسى در راه و روش و كتب و آثار وى برمى ‏آيد كه با مذهب اماميه در تضاد است و خود به ‏طور كامل از راه و روش شيعيان بيرون است... 📚نقدی جامع بر تصوف ، ترجمه رساله فی التصوف ص236 👌ادامه 👇👇 @Rahnamye_Behesht 👌ادامه 6⃣مرجع عالی قدر صافی در مورد ابن عربی چنین می گوید ؛ « نظر شريفتان را در رابطه با مطالعه نظريات فلسفى و عرفانى محى ‏الدين ابن عربى، ابن رشد و ابن تركى و تطابق ديدگاه اعتقادى با ديدگاه ايشان را بيان فرماييد؟ ❕ج. قال الله تعالى هُوَ الَّذِى بَعَثَ فِى الْأُمِّيينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يتْلُوا عَلَيهِمْ آياتِهِ وَ يزَكِّيهِمْ وَ يعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ
كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُبِين توجه به اين آيه شريفه و آيات ديگرى كه در اين باره نازل شده، و سيره اهل بيت پيامبر در عمل به قرآن و تدبر در آيات آن، براى هر طالب حقيقت و حكمتى، ما را از هر سخن و كلامى‏ كه از غير ناحيه قرآن و عترت عليهم ‏السلام صادر شده مستغنى مى‏كند. اصحاب ائمه و فقهاى بزرگ شيعه نيز همين طريق بى‏ خطر و مطمئن را رفتند و نتيجه گرفتند. 👌توجه به اين ‏نكته هم لازم است كه به دنبال آنچه در سؤال گفته‏ اند و نوشته اند كه مطالبشان مملوّ از ضلالت و گمراهى است خود را به ورطه هلاكت ‏افكندن است، و پى‏ بردن به لغزش و انحرافات ايشان، و بازگشت از آن براى كسانى كه خوش‏بين نسبت به آنها بوده اند بسيار سخت و به ندرت پيش آمده است. 👌براى اطلاع بيشتر از انحرافات و ضلالات امثال ايشان مى‏ توانيد به بخش‏هايى از كتاب عين الحيوة مرحوم علامه مجلسى رحمة الله عليه مراجعه نماييد. 📚معارف دین ، صافی گلپایگانی ، ج3 ص350 👌و در جای می نویسد ؛ ❔سوال : تمجيد از افرادى مانند مولوى، ابن عربى، بايزيد بسطامى و ... كه از بزرگان عرفان محسوب مى‏شوند چه حكمى دارد؟ ❕ جواب : اين افراد كه به اصطلاح ناميده مى‏ شوند، اكثريت داراى انحرافات فكرى و عقيدتى و روش‏هاى خرافى مى‏ باشند، و گفتارها و سخنانى دارند كه با نصوص قرآن مجيد و احاديث شريفه مخالفت دارد. 👌اگر هم برخى، آنها را از عقائد تبرئه نمايند، براى شخص مسلمان، آراء و عقائدشان حجّت نيست، و قدر مسلم اين است كه اين افراد و آرائشان در طول چهارده قرن در محيط مذهب و تشيع هيچ‏گاه مرجع و ملجأ نبوده است، و در همه ادوار و اعصار، رهبران عقيدتى شيعه، افرادى، مثل ابن ‏بابويه پدر صدوق و خود صدوق و شيخ مفيدها و شيخ طوسى ‏ها و علّامه حلّى‏ ها و مجلسى ‏ها و صدها و هزارها علما از اين قبيل بوده ‏اند كه در ارائه مرزهاى بين كفر و اسلام، همواره كلامشان قطعى و قاطع بوده است؛ اكنون هم، راه و صراط مستقيم همان راه آنها است. 📚همان منبع ج3 ص424 7⃣فقیه بزرگوار مکارم نیز بحثی مفصل در انحرافات ابن عربی دارد که بحث مذکور با این بیان شروع می شود ؛ « خطاهای محیی الدین بن : هنگامی که به کتب و نوشته های اینگونه عارفان مراجعه می کنیم تفسیر به رای هایی را می بینیم که به راستی است به عنوان نمونه ابن عربی در فتوحات مکیه ...» 📚عرفان اسلامی ج1 ص147 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔یکی از مخالفان می گوید استدلال به آیه ولایت ، مخالف با یکی از اساسی ترین معتقدات مذهب اثنی عشری می باشد. چون همانگونه که علمای شیعه در استدلالات خود به این نکته اشاره کرده اند، کلمه «إنما» در زبان برای حصر بکار برده می شود. و بدین ترتیب اگر بخواهیم این آیه را آنگونه که بزرگان شیعه می پندارند تفسیر کنیم بایستی از آنها بخواهیم را تنها منحصر به بدانند و از اعتقاد با امامت سایر ائمه دست بکشند… و بدیهیست بزرگان هرگز به قبول آنچه که خود مقرر داشته اند تن در نخواهند داد ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ » « سرپرست و رهبر شما تنها خدا است، و پيامبر او، و آنها كه ايمان آورده ‏اند و نماز را بر پا مى ‏دارند و در حال ركوع مى‏ پردازند.» ( مائده 55) ❕بسيارى از مفسّران و محدثان در شأن نزول اين آيه نقل كرده‏ اند كه اين آيه در شأن على عليه السلام نازل شده است. 👌سيوطى در الدّرالمنثور در ذيل اين آيه از ابن عباس نقل مى‏ كند كه على عليه السلام در حال ركوع نماز بود كه سائلى تقاضاى كمك كرد و آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد، پيامبر صلى الله عليه و آله از او پرسيد: «چه كسى اين انگشتر را به تو صدقه داد؟»، اشاره به على عليه السلام كرد و گفت: «آن مرد كه در حال ركوع است».در اين آيه انَّما وَلِيُّكُمْ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ ... نازل شد» 📚الدر المنثور ج 2 ص 293 🔸این شان نزول را مرحوم محدّث بحرانى در غاية المرام 24 حديث از منابع اهل سنّت و 19 روايت از منابع و شيعه نقل كرده است، كه مجموعاً 43 حديث مى ‏شود.بنابراين، رواياتى كه پيرامون اين آيه وارد شده متواتر است . ❕علاوه بر اين، علّامه امينى در كتاب بى ‏نظيرش، الغدير، از بيست منبع معروف اهل سنّت رواياتى پيرامون آيه شريفه محلّ بحث نقل مى‏ كند؛ منابع معروفى چون تفسير طبرى، تفسير اسباب النّزول، تفسير فخر رازى، تذكره سبط ابن جوزى و الصّواعق ابن حجر و نور الابصار شبلنجى و تفسير ابن كثير و مانند آن كه از اعتبار خاصّى در نزد اهل سنّت است‏. 📚الغدیر ج 2 ص 52 به بعد ❕كتابهاى معروفى كه اين حديث در آن نقل شده از سى كتاب تجاوز مى ‏كند كه همه از منابع اهل تسنن است، از جمله محب الدين طبرى در ذخائر العقبى صفحه 88 و علامه قاضى شوكانى در تفسير فتح القدير جلد دوم صفحه 50 و در جامع الاصول جلد نهم صفحه 478 و در اسباب النزول واحدى صفحه 148 و در لباب النقول سيوطى صفحه 90 و در تذكرة سبط بن جوزى صفحه 18 و در نور الأبصار شبلنجى صفحه 105 و در تفسير طبرى صفحه ج 6 ص 165 و در كتاب الكافى الشاف ابن حجر عسقلانى صفحه 56 و در مفاتيح الغيب رازى جلد سوم صفحه 431 و در تفسير در المنثور جلد 2 صفحه 393 و در كتاب كنز العمال جلد 6 صفحه 391 و مسند ابن مردويه و مسند ابن الشيخ و علاوه بر اينها در صحيح نسايى و كتاب الجمع بين الصحاح السته و كتابهاى متعدد ديگرى اين احاديث آمده است‏ . ❕آلوسی بزرگ اهل سنت می گوید ؛ « غالب اهل حدیث و اخبار بر این اعتقادند که آیه ولایت در شان علی نازل گردید» 📚روح المعانی،ج6 ص167 👌جرجانی بزرگ عالم اهل سنت می گوید ؛ « امامان تفسیر بر این نکته اجماع دارند که مراد از آیه ولایت علی می باشد که در رکوع نماز انگشتر خود را به گدا و آیه نازل شد » 📚شرح المواقف ج 8 ص 360 👌تفتازانی از بزرگ اهل سنت می گوید ؛ « به اتفاق مفسران هنگامی که گدایی از علی درخواست کمک نمود و آن حضرت انگشتر خود را در حال رکوع نماز به او داد این آیه در شان او نازل شد » 📚شرح المقاصد ج 2 ص 288 ❕حال اشکال این است که در آیه با مذهب شیعه امامی سازگاری ندارد؛ زیرا آن‌ها امامت و خلافت و ولایت را منحصر به امام علی علیه السلام ندانسته، بلکه بر دوازده نفر می‌ کنند. 👌پاسخ آن است که حصر در آیه حقیقی نیست، بلکه اضافی است در مقابل دیگران از که در عصر حضرت بوده اند، به دلیل احادیث دوازده خلیفه که صاحبان امر و خلافت و ولایت و سرپرستی را دوازده نفر شمرده است. 📚امامت در قرآن ، رضوانی ص 223 ❕جهت آگاهی از روایات دوازده خلیفه و روایات که امامان را دوازده تن می شمارد دو نمایه زیر را مطالعه کنید ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1334 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2982 👌وجهت آگاهی از انواع در زبان عربی که تقسیم می شود به حصر حقیقی و حصر اضافی رجوع شود ؛ 📚ترجمه و شرح جواهر البلاغه ج 1 ص 331 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman