👌در گذشته توضیح دادیم که امام مهدی علیه السلام در عصر غیبت زندگی عادی دارند و به صورت طبیعی میان مردم زندگی می کند و امکان بیمار شدنشان و مثلا کرونا گرفتنشان هم می باشد و مردم هم با ایشان رابطه و مراوده دارند اما شخصیت اصلی ایشان را نمی شناسند ، و طبیعتا دوستانی از مردم عادی دارند که اگر مثلا بیمار شوند ، کم کارشان باشند ، پاسخ مفصل ما را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2073
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌عقیده ما در مورد تفاوت خداوند و امامان را که چند وقتی است مورد پرسش معاندان و وهابیون قرار گرفته است را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2122
#سایت_ما
ipasookh.ir
#افسردگی_علی_علیه_السلام
🤔#پرسش
❔شرحی بر افسردگی شدید على بن ابی طالب و نفرت وی از انسان بودن:
◾️[دیوان امیرالمومنین·ص۴٨٨]-|۱٨۴۱|:{ليت امي لم تلدني * ليتني کنت صبيا * لیتنی کنت حشیشا * أکلتني الْبُهْمُ نِيّا} #ترجمه: |۱٨۴۱|: ای کاش مادرم مرا نمیزاد، ای کاش کودکی بودم، ای کاش حشیشی(گياه) بودم که حیوانات مرا میخوردند
◼️اسلام با ترساندن پیروانش از زندگی، مرگ و انسان بودن آنان را چنان افسرده میکند که حتی علی بن ابیطالب مایل بود حشیشی باشد که بزی وی را بخورد یا اصلا از مادر زاده نمیشد و همین افسردگی منشاء هزاران جنایت دیگر مسلمین در طول تاریخ گردیده است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌اسلام پیروان خود را دعوت به امید و حیات و زندگی و شادی می کند ، نه افسردگی و تنفر از زندگی و انسان بودن .
❕«آرزو» و «اميد» به زندگی نقش بسيار مهمّى در حركت چرخهاى زندگى و پيشرفت در جنبه هاى مادّى و معنوى بشر دارد. اگر اميد و آرزو در دل «مادر» نباشد هرگز فرزندش را شير نمى دهد و انواع زحمتها و ناراحتى ها را براى پرورش او تحمّل نمى نمايد، همان گونه كه در حديث معروف نبوى آمده است ؛
«اميد و آرزو، رحمت براى امّت من است و اگر اميد و آرزو نبود هيچ مادرى فرزندش را شير نمى داد و هيچ باغبانى نهالى نمى كاشت».
📚بحار الانوار ج 74 ص 173
❕ در حديثى از حضرت مسيح عليه السلام مى خوانيم ؛
«در جايى نشسته بود و پيرمردى را مشاهده كرد كه با كمك بيل به شكافتن زمين مشغول است (و تلاش گرم و مستمرّى براى كار كشاوزى دارد) حضرت مسيح عليه السلام به پيشگاه خدا عرضه داشت ؛ «خداوندا اميد و آرزو را از او برگير!» ناگهان پيرمرد بيل را به كنارى انداخت و روى زمين دراز كشيد و خوابيد، كمى بعد حضرت مسيح عليه السلام عرضه داشت: «بارالها! اميد و آرزو را به او بازگردان!» ناگهان مشاهده كرد كه پيرمرد برخاست و دوباره مشغول فعّاليّت و كار شد! حضرت مسيح عليه السلام از او سؤال كرد كه من دو حال مختلف از تو ديدم، يك بار بيل را به كنار افكندى و روى زمين خوابيدى، امّا در مرحله دوم ناگهان برخاستى و مشغول كار شدى؟! پيرمرد در جواب گفت: «در مرتبه اوّل فكر كردم من پير و ناتوانم و آفتاب لب بامم، امروز بميرم يا فردا خدا مى داند، چرا اين همه به خود زحمت دهم و اين همه تلاش كنم؟ بيل را به كنار انداختم و بر زمين خوابيدم!ولى چيزى نگذشت كه اين فكر به خاطرم خطور كرد از كجا معلوم كه من سالهاى زيادى زنده نمانم؟ افرادى مثل من بودند و سالها عمر كردند، انسان تا زنده است زندگى آبرومند مىخواهد و بايد براى خود و خانواده اش تلاش كند، برخاستم و بيل را گرفتم و مشغول كار شدم».
📚بحار الانوار ج 14 ص 329 ( با کمی توضیح )
❕بنابراین امید و آرزو از مهمترین چیزهایی است که اسلام پیروان خود را به داشتن آن توصیه می کند و به تعبیر پیامبر گرامی چنین امید و آرزویی رحمت برای امت می باشد ، لذا می بینیم امام زين العابدين عليه السلام چنین دعا می کرد ؛
« بار خدايا! اى پروردگار جهانيان! ... از تو مناسبترين آرزو را خواهانم. »
📚بحار الانوار ج 94 ص 155
❕و علی علیه السلام فرمود ؛
« آرزو رفیقی همدم است »
📚میزان الحکمه ج 1 ص 204
👌روشن می شود که اسلام پیروان خود را دعوت به امید و آرزوهای معقول و دست یافتنی می کند و آنان را بر ادامه حیات و زندگی و دوست داشتن زندگی دعوت می کند و از تمنای موت و مرگ نهی می کند چنان که در نقلی آمده است پيامبر خدا چون در بيمارىِ عباس به عيادتش رفت و ديد او مى نالد و آرزوى مرگ مى كند فرمود ؛
« اى عباس! اى عموى رسول خدا! آرزوى مرگ مكن. اگر نيكوكار باشى، بر نيكى هايت مى افزايى و اين براى تو بهتر است و اگر بدكار باشى و مرگت به تأخير افتد، از بدى هايت دست برمى دارى و اين براى تو بهتر است؛ هيچگاه تمنّاى مرگ نكن. »
📚الترغیب و الترهیب ج 4 ص 256
👌و فرمود ؛
« تمنّاى مرگ نكنيد؛ چون با مرگ رشته عمل قطع مى شود و انسان باز نمى گردد تا بدى هايش را جبران [و خدا را راضى] كند. »
📚میزان الحکمه ج 11 ص 122
👌 و فرمود ؛
« تمنّاى مرگ نكنيد؛ زيرا هول و هراس قيامت سخت است و اين از خوشبختى است كه عمر بنده طولانى شود و خداوند توبه روزيش فرمايد.»
📚همان منبع
❕لذا به ما امر کرده اند که یکی از دعاهای همیشگی شما ، دعا برای طول عمر باشد ، چنان که علی علیه السلام فرمود ؛
«تو مى توانى از خزاين رحمت خداوند چيزهايى را بخواهى كه جز او كسى قادر به اعطاى آن نيست؛ مانند فزونى عمر، سلامتى تن و وسعت روزى»
📚نهج البلاغه نامه 33
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕همینطور اسلام پیروان خود را دعوت به خوشی شادی می کند ، نه ناراحتی و افسردگی ، چنان که امام باقر عليه السلام فرمود ؛
« خداوند عزّوجلّ كسى را كه در ميان جمعى شوخى و بذله گويى كند دوست دارد، به شرط آن كه ناسزاگويى نباشد. »
📚الکافی ج 2 ص 663
❕ امام صادق عليه السلام به يونس شيبانى فرمود ؛
« با يكديگر شوخى هم مى كنيد؟ عرض كردم: كم. فرمود: اينگونه نكنيد؛ زيرا شوخى از خوشخويى است و تو بدان وسيله برادرت را شاد مى سازى. رسول خدا براى اين كه كسى را شاد كند، با او شوخى مى كرد. »
📚الکافی ج 2 ص 663
👌معمّر بن خلّاد می گوید از حضرت ابوالحسن (امام كاظم) عليه السلام پرسيدم و گفتم: فردى با عدّه اى مىنشيند و با هم مى گويند و شوخى مى كنند و مى خندند، فرمود: اگر چيزى نباشد اشكالى ندارد به گمانم مقصود حضرت [از: اگر چيزى نباشد] ناسزاگويى بود ، سپس فرمود ؛
« باديه نشينى بود كه نزد رسول خدا مى آمد و براى آن حضرت هديه مى آورد و همان جا مى گفت: پول هديه ما را بده و رسول خدا مى خنديد. آن حضرت هرگاه اندوهگين مى شد، مى فرمود: آن باديه نشين چه مى كند؟ كاش نزد ما مى آمد »
📚وسائل الشیعه ج 12 ص 112
❕نتیجه آنکه بر خلاف ادعای شبهه افکن ، اسلام پیروان خود را دعوت به امید و آرزو و حیات و زندگی و شادی و خوشی می کند ، نه افسردکی و وحشت از حیات و زندگی و آنچه که از دیوان منسوب به علی علیه السلام هم مورد استناد معاند قرار گرفت ، از سه جهت با اشکال مواجه است ؛
1⃣بر خلاف آموزه های اسلام و روایات مسلم اهل بیت علیهم السلام است که در بالا توضیح آن گذشت .
2⃣انتساب تمام اشعار کتاب دیوان به علی علیه السلام قطعی نیست ، چنان که علامه مجلسی می گوید ؛ « حکم به صحت جمیع آنچه در آن کتاب آمده است مشکل است »
📚بحار الانوار ج 1 ص 42
3⃣فراز مذکور از دیوان هم بدون هیچ گونه سلسله سندی نقل شده است و به اصطلاح مرسل و بدون سند است که روشن است چنین نقلی قابل استناد نمی باشد .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌آنچه برای غلامرضا منصوری قاضی روحانی متهم فراری اتفاق افتاده است ما را یاد روایت شریف انداخت که فرمود ؛
« دانشمندان، دو گونه اند: مردى دانا كه به دانش خود، عمل مى كند و اين، نجات يافته است و دانشمندى كه دانش خود را وا نهاده و اين، هلاك شده است، و دوزخيان از بوى دانشمندِ وا گذارنده دانش خود، اذيّت مى شوند و پشيمان ترين و پرحسرت ترينِ ساكنان جهنّم، مردى است كه بنده اى را به سوى خدا فرا خوانده و او پاسخ مثبت داده و از وى پذيرفته و اطاعت خدا را كرده و خدا هم او را به بهشت برده است؛ ولى آن دعوت كننده را به سبب وا گذاردن دانشش و پيروى از هوسش و درازىِ آرزويش، به دوزخ افكنده است. پيروى هوس، از حق باز مى دارد»
📚الکافی ج 1 ص 44
👌در گذشته در مورد معضل دادن منصب قضاء به کسانی که صلاحیت لازم را ندارند توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1704
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌پاسخ معاند را که مدعی است امام صادق علیه السلام به مردمان هندوستان و پاکستان و افغانستان اهانت کرده است را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2777
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌پاسخ معاند در مورد توصیه برخی روایات به ازدواج با زنان باسن بزرگ را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2778
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌پاسخ معاند را که مدعی است مکان قبر فاطمه سلام الله علیها مشخص است و شیعه اسناد آن را پنهان می کند را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2779
#خدا_حافظی_یا_علی
🤔#پرسش
❔آیا این مطلب صحت دارد درباره علت به کار بردن لفظ «یا علی» هنگام خداحافظی از پیامبر سؤال شد: یا رسول الله ما وقتی صحبتمان، و حرفمان با یکی تمام می شود، پایان کلاممان، او را به خدا میسپاریم، به بیان پارسی میگوییم: خداحافظ و به زبان عربی میگوییم: فی امان الله. اگر بدون خداحافظی کردن، در وسط سخن گفتن از او جدا بشویم، نوعی بی ادبی میپنداریم شما وقتی در معراج با خدا همصحبت شدید، پایان جمله که نمیتوانستید به ذات خدا عرضه بدارید: تو را به خدا میسپارم آخرین جمله رد و بدل شده، بین شما و خدا چه بود؟ آنحضرت فرمود: در پایان صحبت، خداوند سبحان به من «یا علی» گفت، من نیز به خدای خود «یا علی» گفتم. این آخرین جمله بین من و ذات مقدس خدا بود ❕❕
💠#پاسخ💠
👌حکایت مربوطه در روایتی نیامده است ، آنچه در مورد علی علیه السلام در #معراج آمده است موارد دیگری است که از جمله آن دو حکایت زیر است .
❕امام رضا علیه السلام به نقل از پیامبر گرامی می فرماید ؛
« زمانی که به #معراج رفته بودم ، در دل عرش ملکی را دیدم که در دستانش شمشیری از نور است که با آن شمشیر بگونه ای حرکت انجام می داد که علی بن ابی طالب با ذو الفقار انجام می داد ، فرشتگان هر گاه مشتاق علی بن ابی طالب می شدند به صورت آن ملک نگاه می کردند ، من گفتم پرودگارا آیا این فرد ، علی بن ابی طالب است ؟ پرودگار مرا مخاطب قرار داد که ای محمد این فرشته ای است که او را به صورت علی خلق کرده اند و حسنات و تسبیح و تقدیس او را تا روز قیامت برای علی بن ابی طالب می نویسم »
📚عیون الاخبار ج2 ص131
👌در نقل دیگری آمده است ؛
« فرشتگان از محبتشان به علی نزد خدا شکایت کردند ، خداوند نیز آن ملک را از نور به صورت علی ( برای آنها ) آفرید ...»
📚ارشاد القلوب ج2 ص233
👌در نقل دیگری آمده است که از پیامبر گرامی پرسیده شد خدا در شب معراج چگونه با تو #سخن گفته و تو را مخاطب قرار داد؟
👌 آنحضرت فرمود: «مرا به زبانی مانند زبان على بن ابیطالب مخاطب قرار داده سپس به من الهام کرد که بگو: پروردگارا ، تو با من سخن میگویی یا على. سپس فرمود: اى احمد .من چیزى هستم ولى از همه چیزها فاصله دارم مانند چیزهاى دیگر نیستم و من به مردم قیاس نمیشوم و به موجودات تعریف نمیشوم. تو را از نورم آفریدم و على را از نور تو آفریدم او را به رازهاى نهانى دل تو آگاه کردم من کسى را به سوى دل تو دوستتر از على بن ابیطالب پیدا نکردم سپس با زبان على با تو سخن گفتم تا #دلت آرام بگیرد».
📚بحار الانوار ج38 ص312
📚کشف الغمه ج1 ص106
📚الطرائف ج1 ص155
👌البته باید توجه داشت که منظور از سخن گفتن خدا سخن گفتن با زبان نیست زیرا سخن گفتن با زبان و از طریق تارهای صوتی از عوارض جسم است و درباره خداوند که منزه از جسم وجسمانیت است مفهوم ندارد بلکه منظور سخن گفتن به وسیله ایجاد امواج صوتی در فضاست چرا که خدا قادر است بر اینکه امواج صوتی را در فضا بیافریند و این امواج را به گوش انبیا و پیامبرانش برساند و پیام خود را از این طریق به آنها ابلاغ کند آنچنان که قرآن درمورد تکلم با موسی بن عمران در وادی ایمن گواهی میدهد که امواج صوتی درآن درخت مخصوص ایجاد شده وموسی را به سوی خود فرا خوانده است
📚تفسیر نمونه ج2 ص478
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌پاسخ معاند را که مدعی است ائمه اهل بیت علیهم السلام ، شیعیان را منافق و احمق خطاب می کردند را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2780
#سایت_ما
ipasookh.ir
#نیاز_قرآن_به_تفسیر_وجود_آیات_متشابه
🤔#پرسش
❔احمقانه ترين ادعاى متوليان اسلام و آخوندهاى اين دين اين است كه قرآن را از نظر فصاحت و بلاغت بى مثال مينامند.
١) اگر قرآن فصيح و بليغ است پس اين همه كتاب تفسير و تأويل كه همه هم با هم اختلاف دارند براى چيست؟
كتابى كه واضح و روشن باشد چه نيازى به اين همه تفسير مختلف دارد؟؟
٢) طبق ادعاى خود قرآن در آيه ٧ آل عمران، فقط قسمتى از آيات قرآن واضح است و باقى اش نامفهوم و مبهم است و تاويلش را هم فقط خود الله ميداند!
اين خودش اعترافى به عدم بلاغت قرآن ميباشد كه در متن آيات قرآن قرار دارد.
▪️همين دو ليل كافى است تا ادعاى پيروان اسلام را به يك ادعاى مضحك و احمقانه مبدل سازد ❗️
💠#پاسخ💠
👌قرآن در کمال فصاحت و بلاغت است یعنی الفاظ سنگین و نامانوس و بد آهنگ در قرآن نیست و عالی ترین مفاهیم را در قالب های زیبا و بلیغ عرضه می کند ، چنان که در هنگام نزول قرآن ، عرب آن زمان را که خود را در اوج فصاحت و بلاغت کلامی می دیدند در برابر قرآن تسلیم شدند ، چنان که نقل می کنند هنگامى كه آيات سوره غافر نازل شد؛ پيامبر اسلام در مسجد الحرام به نماز ايستاده بود، وليد بن مغيره مخزومى- مرد معروف و سرشناس مكه كه سران قريش به عقل و درايت او اعتقاد داشتند و در مسائل مهم با او به شور مى پرداختند- نزديك حضرت بود و تلاوت آيات را گوش مى داد. هنگامى كه پيامبر متوجه اين معنا شد، آيات را تكرار كرد، اين آيات سخت وليد بن مغيره را تكان داد و هنگامى كه به مجلس قومش (طايفه بنى مخزوم) بازگشت؛ گفت: «به خدا قسم! هم اكنون كلامى از محمد شنيدم كه نه شباهت به سخن انسانها دارد؛ و نه به سخنان پريان»، «گفتار او شيرينى و زيبايى و طراوت فوق العاده اى دارد؛ شاخه هايش پر ميوه و ريشه هايش پر مايه؛ و سخنى است كه از هر سخن ديگر بالاتر مى رود و هيچ سخنى بر آن برترى نمى يابد. اين را گفت و به منزلش بازگشت »
📚مجمع البیان ج 6 ص 587 _ مفاتیح الغیب ج 20 ص 259
❕در سيره ابن هشام مى خوانيم كه سه نفر از سران قريش (ابوسفيان و ابوجهل و اخنس بن شريق) شبى از شبها براى شنيدن آيات قرآن به صورت مخفيانه نزد خانه پيامبر آمدند در حالى كه حضرت نماز مى خواند و آيات قرآن را تلاوت مى كرد هر كدام در گوشه اى پنهان شدند، بى آنكه ديگرى با خبر شود و تا صبح گوش به تلاوت قرآن سپردند و هنگام طلوع فجر متفرق شدند؛ ولى به زودى در جاده، يكديگر را ديدند و هر كدام به نحوى، ديگرى را سرزنش كرد ديگر اين كار را تكرار نكنيد كه اگر بعضى از سفيهان شما اين منظره را ببينند؛ افكارى براى آنها پيدا مى شود»! شب ديگر همين كار را تكرار كردند و صبح هنگامى كه يكديگر را مشاهده كردند همان سخنان شب قبل و همان سرزنشها و قرارداد عدم تكرار چنين كارى را مطرح كردند، و به خانه هاى خود رفتند؛ اتفاقاً شب سوم نيز همين مسأله دقيقاً تكرار شد، و صبح هنگامى كه يكديگر را بار ديگر ملاقات كردند، بعضى گفتند: «ما از اينجا تكان نمى خوريم تا عهد و پيمان ببنديم و براى هميشه اين كار را ترك كنيم»، سرانجام پيمان بستند و متفرق شدند »
📚سيره ابن هشام، ج 1، ص 337.
👌همگان اگر چه معانی ابتدایی آیات قرآن را می دانند ( چنان که مشرکین متوجه می شدند ) اما چون قرآن در اوج بلاغت است و عالی ترین مفاهیم را در رساترین الفاظ بیان می کند ، ما نیاز به تفسیر داریم تا به آن مفاهیم عالی دست رسی بیشتری پیدا کنیم و بیشتر از قرآن بفهیم ، چنان که علی علیه السلام فرمود ؛
« قرآن ظاهرش زيبا و آراسته و باطنش عميق و ژرف است، نكات شگفت آورش هرگز تمام نمى شود، اسرار نهفته اش پايان نمى گيرد و ظلمات (جهل و گمراهى) جز در پرتو انوارش بر طرف نخواهد شد »
📚نهج البلاغه خطبه 18
❕یا امام باقر علیه السلام فرمود ؛
« برای قرآن باطنی وجود دارد و برای آن باطن نیز ، بطن دیگری وجود دارد و قرآن ظاهری دارد و برای آن ظاهر هم ظاهر دیگری است »
📚بحار الانوار ج89 ص94
❕لذا خداوند به پیامبرش فرمود که قرآن را نازل کرده تا او و اهل بیتش آیاتش را برای مردم تبیین کنند و آنان را با معانی عالی و عمیق و بطون قرآن بیشتر آشنا کنند ؛
📚نحل 44 _ وسائل الشیعه ج 27 ص 176 باب 13
👌و اختلاف در تفسیر قرآن از این جهت است که برخی از مفسرین برای رسیدن به معارف عالی قرآن سعی کرده اند از طریقی غیر از طریق هدایتی پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام وارد شوند که چنین رویه ای نتیجه مطلبوبی برای آنها نداشته است .
🔸ادامه👇
🔸ادامه 👇
2⃣خداوند نگفته است که قسمتی از آیات قرآن واضح و قسمتی نامفهوم و مبهم است ، و تاویل آیات مبهم را هم فقط خدا می داند تا شما این کلام را دلیلی بر عدم بلاغت قرآن بدانید ، بلکه می گوید قسمتی از آیات قرآن محکم و قسمتی دیگر متشابه است و تاویل متشابهات را نیز خدا و راسخون در علم می دانند ، چنان که فرمود ؛
« او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات" محكم" [صريح و روشن] است، كه اساس اين كتاب مى باشد، (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، بر طرف مى گردد.) و قسمتى از آن،" متشابه" است ، اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهات اند، تا فتنه انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند)، و تفسير (نادرستى) براى آن مى طلبند، در حالى كه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى دانند » ( آل عمران 7)
👌مراد از « آياتٌ مُحْكَماتٌ » آياتى است كه مفهوم آن به قدرى روشن است كه جاى گفتگو و بحث در آن نيست، آياتى همچون قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ( اخلاص 1) بگو او است خداى يگانه » ، لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ( شوری 11)" هيچ چيز همانند او نيست"، اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ ( زمر 26)" خداوند آفريننده و آفريدگار همه چيز است"، لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ( نساء 11) " سهم ارث پسر معادل سهم دو دختر است" و هزاران آيه مانند آنها در باره عقايد و احكام و مواعظ و تواريخ، همه از محكمات مى باشند.
❕اين آيات (محكمات) در قرآن" ام الكتاب" ناميده شده، يعنى اصل و مرجع و مفسر و توضيح دهنده آيات ديگر است.
👌واژه" متشابه" در اصل به معنى چيزى است كه قسمتهاى مختلف آن، شبيه يكديگر باشد، به همين جهت به جمله ها و كلماتى كه معنى آنها پيچيده است و گاهى احتمالات مختلف در باره آن داده مى شود،" متشابه" مى گويند، و منظور از متشابهات قرآن همين است، يعنى آياتى كه معانى آن در بدو نظر پيچيده است، و در آغاز، احتمالات متعددى در آن مى رود، اگر چه با توجه به آيات محكم، تفسير آنها روشن است.
❕براى نمونه آيات متشابه، قسمتى از آيات مربوط به صفات خدا و چگونگى معاد را مى توان ذكر كرد، مانند" يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ" دست خدا بالاى دستهاى آنها است" (فتح 10) كه درباره قدرت خداوند مى باشد" وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ » خداوند شنوا و دانا است" ( بقره 224) كه اشاره به علم خدا است و مانند" وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ ترازوهاى عدالت را در روز رستاخيز قرار مى دهيم" ( انبیاء 47)كه در باره وسيله سنجش اعمال سخن مى گويد .
👌بديهى است نه خداوند دست (به معنى عضو مخصوص) دارد و نه گوش (به همين معنى) و نه ترازوى سنجش اعمال، شبيه ترازوهاى ماست، بلكه اينها اشاره و کنایه از مفاهيم كلى قدرت و علم و وسيله سنجش مى باشد.
📚تفسیر نمونه ج 2 ص 433
👌قرآن چون در اوج بلاغت است ، برای افاده معانی ، از محسناتی چون ایجاز ، تشبیه ، مجاز ، استعاره ، کنایه و ...که در علم بلاغت مفصلا پیرامون آن بحث می شود استفاده می کند ، به خاطر همین مساله ، مثلا از قدرت خداوند تعبیر به دست یا از وسیله سنجش اعمال تعبیر به ترازو و ... می کند که همین استفاده کردن ها برای برخی ممکن است ایجاد شبهه کند که آنان با رجوع به آیات محکم می توانند از خود رفع شبهه کنند .
❕بنابراین وجود آیات متشابه در قرآن گواه بر بلاغت قرآن است که چون قرآن بلیغ است از محسناتی چون استعاره و کنایه و ... استفاده می کند که افراد ساده لوح ممکن است برایشان ایجاد شبهه شود که وظیفه آنان تدبر بیشتر و تامل پیرامون آیات محکم است .
3⃣در پاسخی در گذشته نیز مفصلا توضیح داده ایم که تاویل و مفهوم متشابهات را خداوند و راسخون در علم که اهل دقت و نظرند و آگاه به محکمات هستند می دانند و فهم آیات متشابه اختصاص به خداوند ندارد که در ذیل می توانید بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2781
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir