eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
220 ویدیو
52 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔📌با جمعیت بزرگ باشید « همراه جماعت بزرگتر. زيرا دست خدا با جماعت است و از تفرقه حذر كنيد، زيرا كسانى كه از جماعت كنارى مى گيرند طعمه شيطان اند مانند گوسفندى كه از گله جدا مى افتد و گرگ او را بر مى خورد » 📜خطبه 127نهج البلاغه ❔چرا شیعیان از جمعیت بزرگ اهلسنت جدا شده اند ❗️❗️ 💠💠 👌مقصود علی علیه السلام ، از همراهی با اکثریت ، اکثریت مومن و طرفدار حق است ، و حضرت جمله مذکور را در برابر خوارج ایراد فرمودند که از اکثریت جامعه به رهبری علی ع جدا شده بودند ، چنان که کامل بیان علی ع ، چنین است که فرمود ؛ « شما (خوارج) شرورترين مردم و كسانى هستيد كه شيطان آنها را هدف تيرهاى خود قرار داده، و به سرگردانى كشانده است، (و افكار شيطانى و اعمال ضد انسانى شما، بهترين گواه بر اين معناست).و به زودى دو گروه درباره من هلاك (و گمراه) مى‏ شوند: دوست افراطى كه محبّتش او را به غير حق مى‏ كشاند و دشمن افراطى كه از سر دشمنى قدم در غير طريق حق مى ‏نهد.بهترين مردم درباره من، گروه ميانه رو هستند، از آنها جدا نشويد و هميشه همراه جمعيّت‏هاى بزرگ (اكثريت طرفدار حق) باشيد، كه دست خدا با جمعيّت است. از جدايى بپرهيزيد (جدايى از توده‏ هاى عظيم و مؤمن) زيرا افراد تنها و جدا، نصيب شيطانند، همان گونه كه گوسفند تك‏رو، طعمه گرگ است. آگاه باشيد! هر كس به اين شعار (شعار تفرقه‏ انگيز خوارج لا حكم إلّا للّه) مردم را دعوت كند او را به قتل برسانيد هر چند زير عمامه من باشد (و به من پناهنده شود).» 📚نهج البلاغه ،خطبه 127 ❕روشن است که منظور از هماهنگى با جمعيّت ، همان اكثريتى است كه داراى ايمان و ارزش‏هاى انسانى و اخلاقى باشد. اسلام هرگز هماهنگى با اكثريت فاسد را توصيه نكرده و نمى ‏كند. 📚پیام امام امیر المومنین ، ج 5 ص 331 🔸على عليه السّلام كه گوينده سخن بالاست در سخن ديگرى مى ‏فرمايد ؛ «لا تستوحشوا في طريق الهدى لقلّة أهله » ؛ هرگز در مسير هدايت از كمى همراهان وحشت نكنيد» (و به دنبال اكثريت فاسد گام برنداريد) » 📚نهج البلاغه خطبه 201 ❕ نكوهش‏هايى كه در آيات متعددى از قرآن از اكثريت شده ، منظور همين اكثريت فاسد و مفسد است ، در آیات متعددی می خوانیم ؛ « ولى اكثر مردم شكرگزار نيستند » (بقره- 243). « ولى اكثر مردم نمى ‏دانند" (اعراف- 187). « ولى اكثر مردم ايمان نمى‏ آورند" (هود- 17). « اكثر مردم هر چند كوشش و تلاش كنى ايمان نمى‏ آورند" (يوسف- 103 « اكثر مردم جز كفران و انكار حق كارى ندارند » (اسراء- 89). « اگر از كثر مردم روى زمين اطاعت كنى تو را از راه خدا منحرف و گمراه مى ‏سازند »(انعام- 116). ❕و در آیه ای با صراحت می گوید ؛ « بگو (هيچ گاه) ناپاك و پاك مساوى نيستند هر چند فزونى ناپاك‏ها تو را به شگفتى اندازد از (مخالفت) خدا بپرهيزيد اى صاحبان خرد شايد رستگار شويد» ( مائده 100 ) ❕بنابراین ، اگر اكثريت، مؤمن و آگاه و در مسير حق باشند نظرات آنها محترم و غالبا مطابق واقع است و بايد از آن پيروى كرد. ولى اگر اكثريت ناآگاه و جاهل و بيخبر، يا آگاه اما تسليم هوا و هوس باشند، نظرات آنها ، جنبه انحرافى دارد و پيروى از آن چنان كه قرآن مى‏ گويد انسان را به ضلالت و گمراهى مى ‏كشد . 📚تفسیر نمونه ج 14 ص 281 ❕ ما نیز ، امروز همین عقیده را در مورد اهلسنت داریم که اگرچه آنان ، اکثریت مسلمین را تشکیل می دهند ، اما به حق پشت کرده اند و دستور خداوند در مورد ولایت علی ع زیر پای گذاشته اند و همان اکثریتی هستند که پیروی از آنان موجب بدبختی و شقاوت می گردد . ❕ما از این که دراقلیت هستیم ، خوف و ناراحتی نداریم ، چرا که هيچگاه اكثريت نشانه حقانيت و اقليت نشانه خلاف آن نيست، در طول تبليغ پيامبران، از زمان حضرت نوح (عليه السَّلام) تا عصر حضرت خاتم مؤمنان در اقليّت بودند. 👌 قرآن آنگاه كه مبارزات پى گير انبيا را ياد مى كند، پيوسته تذكر مى دهد ، گروندگان و مؤمنان به آنان بسيار اندك بودند. درباره نوح كه نهصد و پنجاه سال به تبليغ پرداخت، مى فرمايد ؛ «جز اندكى به همراه او ايمان نياوردند». ( هود 40)در آيه ديگر مى فرمايد:«اندكى از بندگان من سپاسگزارند». (سبا 13) ❕لذا امام كاظم عليه السلام به هِشام بن حَكَم فرمود ؛ « اى هشام! ... سپس خداوند، شمارِ اندك را ستوده و فرموده است: «اندكى از بندگان من، سپاس‏گزارند» و فرموده: «و چه اندك اند ايشان!» .... » 📚الكافي: ج 1 ص 15 ح 12 ❕علی ع نیز فرمود ؛ « حقی هست و باطلی ، و هر یک از این دو پیروانی دارند ، پس اگر باطل در اکثریت ااست ، از دیرباز چنین بوده و اگر حق در اقلیت است ، بسا و امید ( بسا که با وجود اندک بودنش بر باطل غلبه کند و امید که روزی بیاید که حق بر باطل چیره آید )» 📚الکافی ج 8 ص 68 _ نهج البلاغه ، خطبه 16 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخ ملحد را که مدعی است خداوند به کسانی که او را نمی پرستند ، فحاشی کرده است را در دو نمایه ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1520 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3316
👌وهابی در صدد است که تولد علی ع در خانه کعبه را زیر سوال ببرد ، در ذیل پاسخش را داده ایم و این مساله را از کتب خودشان ثابت کرده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1021 ❔آنگاه میگوید مگر تولد یافتن در کعبه زمانی که بتخانه بوده است ، برای علی ع فضیلت است ، در ذیل پاسخش را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/732
👌وهابی در مورد تشویق به پیاده روی برای زیارت امام حسین ع اشکالاتی وارد کرده است ، در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2108 ❔آنگاه می گوید چرا تشویق به پیاده روی برای زیارت خانه خدا نمی کنید ، در ذیل پاسخش را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3078
🤔 ❔شيخ مفيد اعتقادى به شهادت حضرت فاطمه عليها السلام توسط حضرت عمر ندارند اين اعتقاد را از كتب شيخ مفيد اثبات ميكنيم و شيخ مفيد در اين مسئله و حتى در اصل وجود فرزندى به نام محسن تشكيك كرده شيخ مفيد از بزرگان شيعه تقرير جالبى دارد مبنى بر اينكه خليفه دوم عمر ابن خطاب رضي الله عنه مسلمان است و ازدواج با او از نظر شرعى جايز است مشخص است اگر شيخ مفيد اعتقاد به اين داشته كه عمر ابن خطاب قاتل حضرت فاطمه عليها السلام است قطعا حكم به ناصبى بودن او ميداد و در مذهب شيعه ، شخص ناصبى كافر نجس است و ازدواج با او جايز نيست شيخ مفيد در كتاب المسائل السرويه صفحه 91 ازدواج با عمر ابن خطاب رضي الله عنه را جايز ميداند او عمر ابن خطاب را مسلمانى گمراه معرفى ميكند اما اين گمراهى سبب خروج وى از دين اسلام نشده . 📙 كتاب المسائل السرويه ص91 شيخ مفيد در كتاب الارشاد ص255 در مورد تعداد فرزندان امير المؤمنين تصريح ميكند بعضى از شيعيان گفته اند كه فاطمه عليها السلام فرزندى به نام محسن داشته و طبق نظر اين بعضى از شيعيان تعداد فرزندان اميرمؤمنان به بيست و هشت فرزند ميرسد و الله اعلم . ⛔️ دقت كنيد ميگويد اين نظر بعضى از شيعيان است و الله أعلم ... متن عربى : وفي الشِّيعةِ 👈من يَذكرُ أنّ فاطمةَ صلواتُ الله عليها أسقطَتْ بعدَ النّبي ولداً ذكَراً كانَ سَمّاه رسولُ اللّهِ ـ وهوحملُ ـ مُحَسِّنَاً 👈فعلى قولِ هذهِ الطّائفةِ أولادُ أَميرِ المؤمنينَ ثمانيةٌ وعشرونَ ، واللّهُ أعلمُ 📙 كتاب الارشاد ص 255 ⛔️ دقت شود به عبارت فعلى قول هذه الطائفه = طبق نظر اين گروه از شيعيان يعنى شيخ مفيد خودش را جزو اين گروه نميداند 💠💠 👌این که فاطمه صدیقه سلام الله ، مورد هجوم خلفاء واقع شد و به شهادت رسید ، مورد اجماع تمام علمای نامی شیعه در طول تاریخ بوده است که در ذیل می توانید بیشتر بخوانید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8346 ❕چنان که شيخ الطائفه ، شیخ طوسی ، شاگرد شيخ مفيد و سيد مرتضى مى ‏گويد ؛ «و آنچه انكار كرده‏ اند، زدن فاطمه عليها السّلام است. در حالى كه روايت شده كه فاطمه عليها السّلام را، تازيانه زدند.» مشهور است و در ميان شيعه در اين باره اختلافى وجود ندارد كه عمر به شكم او زد چنان كه بچه ‏اش را سقط كرد. جنين سقط شده، محسن ناميده شد. روايت اين جريان نزد آنان مشهور است. همين‏گونه مشهور است كه وقتى عده ‏اى به فاطمه عليها السّلام پناه آوردند و از بيعت با خليفه سرپيچى كردند، دار و دسته حكومت خواستند كه خانه را به روى زهرا عليها السّلام آتش زنند. هيچ كس نمى‏ تواند روايت اين ماجرا را انكار كند. زيرا روايت وارده از طريق اهل سنت، بوسيله بلاذرى و ديگران را بيان كرديم روايت شيعه مستفيض است و در آن اختلافى ندارند» 📚تلخيص الشافى، ج 3، ص 156 ❕اينكه شيخ طوسى شاگرد شیخ مفيد، اجماع را تقرير مى‏ كند و آن را از مسلّمات مى ‏گيرد، دلالت دارد كه استادش یعنی شیخ مفید ، در رأس قائلان و مدافعان از اين اجماع بوده است. در غير اين صورت بيان اين مسأله با اين جزم، و قاطعيت و وضوح تمام توسط شيخ طوسى درست نبود. چه يكى از استادانش كه احدى از موافقان و مخالفان در تبحّر وى در اين قضايا ترديد ندارد، مخالف اجماع است و آن را از اساس انكار مى‏ كند ، بنابراین ، نقل قول شیخ طوسی روشن ترین دلیل بر آن است که شیخ مفید ، قضیه شهادت حضرت زهرا س را قبول داشته است . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 1⃣شیخ مفید در کتاب اختصاص خود ، قضیه شهادت فاطمه زهرا س را به وضوح نقل و بیان می کند و این نقل ، نشان از اعتقاد او به این قضیه دارد . ❕او در كتاب اختصاص از عبد اللّه بن سنان از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏ كند كه آن حضرت فرمود ؛ « ابو بكر نوشته ‏اى در ردّ فدك براى زهرا عليها السّلام نوشت. زهرا عليها السّلام در حالى كه نوشته را در دست داشت، از نزد ابو بكر بيرون آمد. عمر در راه به او رسيد. گفت: دختر محمّد! اين نوشته چيست كه در دست توست؟ فرمود: نوشته‏ اى است كه ابو بكر در ردّ فدك برايم نوشته است. گفت: بده به من. زهرا عليها السّلام حاضر نشد نوشته را به او بدهد. عمر لگدى به زهرا عليها السّلام كه فرزند پسرى به نام محسن در شكم داشت، كوبيد. در اثر اين ضربه، زهرا عليها السّلام محسن را سقط كرد. سپس عمر، او را سيلى زد. گويى هم اكنون به گوشواره‏ هاى گوشش مى‏ نگرم كه در اثر آن سيلى شكست. سپس نوشته را برداشت و پاره كرد. زهرا عليها السّلام به خانه رفت و هفتاد و پنج روز در اثر ضربتى كه عمر به او زد، مريض بود تا اينكه از دنيا رفت». 📚الاختصاص ص 185 ❕در همان كتاب، روايت ديگرى آورده كه مى‏ گويد ؛ « خليفه دوم، لگدى به در خانه كوبيد و آن را شكست. او لگدى به زهرا عليها السّلام زد. فاطمه عليها السّلام در اثر اين ضربه، فرزندش محسن را سقط كرد.» 📚الاختصاص ص 344 ❕ در حديث ديگرى در همان كتاب آمده است ؛ « امام صادق عليه السّلام فرمود: «و قاتل امير المؤمنين و قاتل فاطمة و قاتل المحسّن و قاتل الحسن و الحسين». 📚الاختصاص ص 344 👌شیخ مفید در مقدمه کتاب اختصاص ، روایات آن کتاب را از آثار اهلبیت ع و چشمه های روشن و محاسن سخنان اهلبیت ع می داند و این گواه بر آن است که ایشان قائل به صحت منقولات کتاب الاختصاص است . ❕کتاب شناس معروف شیعه ، مرحوم آقا تهرانی نیز کتاب « الاختصاص » را از آثار شیخ مفید می داند . 📚الذریعه الی تصانیف الشیعه ، ج 1 ص 358 2⃣از سوی دیگر ، گنجى شافعى به نقل از شيخ مفيد می گوید ؛ «او بر گفته ‏هاى جمهور افزوده كه فاطمه عليها السّلام پس از پيامبر پسرى سقط كرد كه رسول خدا او را محسن ناميده بود. اين مطلب نزد هيچ يك از ناقلان جز ابن قتيبه وجود ندارد». 📚کفایه الطالب ص 413 ❕بنابراين گنجى، اعتقاد به سقط محسن را دقيقا به شيخ مفيد نسبت مى ‏دهد . 3⃣شيخ مفيد در کتاب مقنعه که يك كتاب در فقه شيعه است ، در كتاب مزار، زيارت صديقه طاهره عليها السّلام را آورده است. اين زيارت تصريح دارد كه آن حضرت شهيده است: «السّلام عليك ايتها البتول الشهيدة الطاهرة» 📚المقنعه ص 459 ❔آيا شهادت او جز تازيانه ‏هايى كه از اينان خورد، علّت ديگرى دارد؟ در ذیل توضیح داده ایم که مفهوم « شهیده » در مورد فاطمه س ، تنها گواه بر کشته شدن و قتل ایشان می باشد ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9564 4⃣شیخ مفيد، تلاش دار و دسته حكومت براى به آتش كشيدن خانه زهرا س را در كتاب امالى خود روایت کرده و می گوید ؛ «هنگامى كه مردم با ابو بكر بيعت كردند، على عليه السّلام و زبير و مقداد وارد خانه فاطمه عليها السّلام شدند و از بيرون آمدن خوددارى كردند. عمر بن خطاب گفت: خانه را بر رويشان به آتش زنيد. زبير شمشير به دست بيرون آمد ... على عليه السّلام به سوى عاليه بيرون رفت. ثابت بن قيس بن شماس در راه به او رسيد، گفت: تو را چه شده يا ابا الحسن؟! فرمود: مى‏ خواستند خانه‏ام را به رويم آتش زنند و ابو بكر بالاى منبر بود و مردم با او بيعت مى‏ كردند ولى از اين اقدام جلوگيرى و به آن اعتراض نكرد ...» ثابت گفت: دست از تو بر نمى ‏دارم تا در راه تو كشته شوم. با هم به راه افتادند و به مدينه برگشتند. فاطمه س را ديدند كه در كنار در خانه ‏اش ايستاده هيچ يك از آنان در خانه‏ اش نبود و مى‏ گفت: «هرگز مردمى بدتر از شما نديدم، جنازه رسول خدا را در برابرمان رها كرديد و كارتان را تمام نموديد و ما را اميرتان نكرديد، با ما كرديد آنچه كرديد و برايمان حقى قائل نشديد ...» 📚امالی مفید ص 59 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌5⃣شیخ مفيد در كتاب الجمل خود نیز مى ‏گويد ؛ «هنگامى كه عده‏ ای از بنى هاشم و ديگران در گريز از ابو بكر و اظهار مخالفت با او در خانه فاطمه عليها السّلام جمع شدند، عمر بن خطاب، قنفذ را فرستاد و گفت: آنان را از خانه بيرون كن. اگر بيرون نرفتند، هيزمها را در كنار در جمع كن و به آنان اعلام نما كه اگر براى بيعت بيرون نيايند، خانه را بر رويشان آتش خواهم زد. سپس خودش با گروهى از جمله مغيرة بن شعبه ثقفى، و سالم غلام ابو حذيفه، به راه افتادند تا به در خانه على عليه السّلام رسيدند. عمر ندا داد: فاطمه دختر رسول خدا! كسانى را كه به خانه‏ ات پناهنده شده‏ اند بيرون كن تا بيعت كنند و در آنچه مسلمانان وارد شده ‏اند، داخل شوند و الّا به خدا سوگند آنان را به آتش مى‏ كشم. اين حديث مشهور است.» 📚الجمل ص 117 ❕بنابراین شیخ مفید هیچگاه منکر مصائب فاطمه س و شهادت ایشان و سقط شدن جنین ، ایشان نبوده است . ❕وهابی می گوید ، اگر چنین است ، پس چرا شیخ مفید ، عمر بن خطاب را مسلمان می داند و بر این اساس ، ازدواج ام کلثوم با عمر را شرعا جایز می شمرد ، در حالی که باید حکم به ناصبی بودن عمر بن خطاب می داد و می گفت ازدواج با ناصبی حرام است ❗️❗️ 👌در پاسخ باید توجه کنیم ؛ 1⃣اولا شیخ مفید از اساس ، ازدواج عمر با ام کلثوم را منکر است و می گوید راوی جریان زبیر بن بکار بوده است که موثق نیست و بغض امیر مومنان را داشته است . 📚المسائل السرویه ص 86 2⃣آنگاه می گوید ، اگر این ازدواج واقع هم شده باشد ، بنابر دو فرض و دو وجه ، منافاتی با اعتقاد شیعه مبنی بر گمراهی عمر بن خطاب ندارد ؛ 🔸الف ؛ بگوییم که ازدواج بر اساس ظاهر اسلام است ( و عمر به ظاهر ) مسلمان بود ، اگر چه افضل آن است که مناکحه با مومن باشد ، اما اگر ضرورت موجب شود که با مسلمان گمراه ، تزویج صورت گیرد ، این ضرورت ، چنین تزویجی را بی اشکال می کند ، علی ع نیز برای آنکه فسادی در دین و دنیای مردم ایجاد نشود ، این ازدواج را امضا کرد . 🔸 ب ؛ منکاحه با کسی که نسبت به امامان جحد و دشمنی می ورزد ( ناصبی ) حرام است ، مگر آنکه انسان بترسد که اگر تن به چنین ازدواجی ندهد ، دین و جانش در معرض نابودی قرار گیرد ، چنان که در چنین حالتی ، اظهار کلمه کفر یا خوردن مردار و خون و گوشت خوک نیز جایز است ، یعنی در هنگام ضرورت ، امیر مومنان هم مجبور به این ازدواج بود چرا که عمر علی ع تهدید کرده بود و علی ع از روی ضرورت تن به این ازدواج داد ، چنان که ضرورت ، اظهار کلمه کفر را جایز می داند ؛ 📚المسائل السرویه ، ص 91 👌می بینیم که شیخ مفید ، تنها در حال بررسی فرض های و وجوه مساله بوده است و فرض و وجه دومی که مطرح کرده است ، مطابق با عقیده خودش بوده است ، یعنی ازدواج با ناصبی چون عمر بن خطاب ، در زمان ضرورت اشکالی ندارد ، لذا در کتاب دیگرش ، چنین ازدواجی را مقایسه می کند با جریان لوط نبی ، که از روی ضرورت ، به قوم کافرش پیشنهاد داد تا با دخترانش ازدواج کنند ؛ 📚المسائل العکبریه ص 62 ❕اما وهابی پلید ، فرض و وجهی را که شیخ مفید مطرح می کند ، به عنوان عقیده شیخ مفید می گیرد . ❕وهابی در ادامه به عبارت شیخ مفید در ارشاد استناد می کند که ایشان ، وجود فرزندی به نام محسن برای فاطمه س را تنها به گروهی از شیعه نسبت می دهد و این را گواه بر آن می گیرد که شیخ مفید ، قائل به وجود چنین فرزندی نبوده است ، کلام شیخ مفید چنین است ؛ « در ميان شيعه كسانى مى ‏گويند فاطمه عليها السّلام پس از پيغمبر يك فرزند پسر سقط كرد كه پيامبر او را- در شكم مادر- محسن ناميده بود. بنا به عقيده اين طايفه، فرزندان امير المؤمنين عليه السّلام، بيست و هشت نفرند. خدا به حقيقت امر آگاه ‏تر است.» 📚الارشاد ج 1 ص 355 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌❕مرحوم علامه ، سید جعفر عاملی ، به این اشکال پاسخ زیبایی می دهد و می گوید ؛ « عبارت مذكور بر مخالفت شيخ مفيد با شیخ طوسی در این موضوع دلالت ندارد ، زيرا واژه «شيعه» در زمان شيخ مفيد بر شمارى از فرقه ‏ها اطلاق مى‏ شد مثل: زيديه، اسماعيليه، اماميه و ديگران و حتى معتزله كه در بغداد حاكم بودند و اجازه دادند كه مراسم عاشورا به شيوه معروف و متداول كه تا روزگار ما ادامه دارد، انجام شود. در حالى كه دشمنان، اماميه را رافضيه مى‏ خواندند. نوبختى در كتاب فرق الشيعة، اشعرى در المقالات و الفرق، شيخ مفید در الفصول المختاره، و ديگران از فرقه‏ هاى مختلف شيعه سخن گفته‏ اند. طالبان تفصيل در اين باره به اين كتابها و ديگر منابع فرق و مذاهب مراجعه كنند. ❕علّامه خواجويى مازندرانى ادّعاى اطلاق لفظ شيعه بر معتقدان به امامت على عليه السّلام، هر چند به امامت ديگر امامان معتقد نباشد، را رد كرده مى‏ گويد: «اين گفته وى غريب است و بر قلّت تتبع و عدم تأمّل و مطالعه او دلالت دارد. بسيارى از اخبار دلالت دارد كه بر زيديه و واقفيه و همراهان آنان شيعه اطلاق شده است.» 📚الرسائل الاعتقادیه ص 27 ❕❕بنابراين شیخ مفيد نمى‏ خواهد حديث سقط محسن را به شيعه به معناى عام نسبت دهد بلكه فقط به شيعه اماميه نسبت مى‏ دهد. شايد به كار بردن لفظ «طايفه»، اشاره داشته باشد كه طايفه‏ اى از شيعه آن را روايت مى‏ كنند نه همه طوايفى كه شيعه ناميده مى‏ شوند. 👌جالب توجه است كه شيخ مفيد رحمه اللّه نگفت: «بعضى از شيعيان حديثى روايت مى ‏كنند ...» بلكه گفت: «در ميان شيعه كسانى مى‏ گويند: فاطمه عليها السّلام پس از پيغمبر يك فرزند پسر سقط كرد ...». او به يك يا چند حديث اشاره نكرده يا به جمع قائلان شيعه از حيث قلّت و كثرت اشاره ننموده است بلكه اشاره دارد كه آن قدر هستند كه وصف «طايفه» در مورد آنان صحيح باشد. آنجا كه گفت: «بنابراين عقيده اين طايفه ...». شيخ طوسى رحمه اللّه ملقب به «شيخ الطائفه» است. يعنى: طايفه اماميه نه مطلق شيعه. ❕از سوی دیگر ، عصر شيخ مفيد فوق العاده حساس و از سخت ‏ترين عصرها در تاريخ تشيع است. زيرا همه ‏ساله در روز غدير خم، و عاشورا كه شيعيان به گراميداشت اين ايام و برپايى مجالس جشن، و سوگوارى مى ‏پرداختند، حنبلي هاى متعصب بغداد كه نمى‏ توانستند شاهد برپايى چنين محافلى باشند، به مجالس و دسته ‏جات شيعيان حمله مى‏ كردند، و در نتيجه مصائب، بلايا و كشتارهاى فجيع روى مى‏ داد. ما اين عصر را در فصل اوّل كتاب خود: صراع الحريه فى عصر المفيد ، توضيح داده‏ ايم. ❕يك سال خانه ‏هاى شيعه در محله كرخ بغداد را به آتش كشيدند كه در اثر آن هجده هزار نفر، و به اعتقاد ابن خلدون، بيست هزار نفر و از جمله زنان و كودكان، كشته شدند. 👌شيخ مفيد رحمه اللّه مى‏ خواست با مسائل در نهايت حكمت و دقت برخورد كند. لذا در ارشاد كه از نوشته ‏هاى اواخر زندگى او است، كوشيد يك كتاب تاريخى برخوردار از دقّت و امانت علمى ارائه دهد كه همه آن را قبول داشته باشند و بتوانند از آن استفاده كنند. او مى ‏خواست در اين كتاب حوادث را بدون تفصيل و به دور از اختلافات و تعصبات مذهبى بيان كند تا يك كتاب همگانى باشد. ❕به همين منظور مسائل حسّاس و تفرقه برانگيز را به صورت نمايان، ذكر نكرد تا آنجا كه از جزئيات سقيفه مربوط به بيعت با أبو بكر هيچ نمى‏ گويد. به نظر مى‏ رسد كه اين كار شيخ مفيد در چارچوب سياستهاى متوازن و متعادل وى انجام شده كه شرايط را در اتخاذ آن مورد ملاحظه قرار مى‏ داد و با آن واقع‏ گرايانه، هدف‏دار، و با مسئوليت و آگاهى برخورد مى ‏كرد. 👌شيخ مفيد رحمه اللّه در كتاب الارشاد تلاش مى‏ کند از اين حدود درگذرد تا يك كتاب تاريخى براى همگان باشد كه بتوانند بدان مراجعه و بدون اشكال و اتهام از آن استفاده كنند. اگر از ميان فرقه‏ هاى شيعه، فقط اماميه در اين مسأله اجماع دارند نه ساير فرقه ‏ها مثل اسماعيليه و زيديه و ...، در اين صورت از شيخ مفيد رحمه اللّه پذيرفته نخواهد بود كه اين اجماع اماميه را به ساير طوايف و فرقه ‏ها نيز نسبت دهد. 👌شيخ مفيد از يك جهت از دامن زدن به مسائلى كه تعصبات مذهبى را بر مى ‏انگيزد، دورى مى‏ كند و از سوى ديگر در اينجا به صورت پنهان و زيركانه به يك امر حسّاس اشاره مى ‏كند. چه وجود جنينى را كه پيغمبر محسن ناميده بود، اثبات كرده و خواننده را آزاد گذاشته تا خود درباره نقش و سرنوشت اين جنين تحقيق كند. 📚ماساه الزهراء ج 1 ص 166 ❕با توجه به آنچه از نصوص قطعی گذشت ، شیخ مفید عقیده به شهادت فاطمه س و سقط شدن محسن را داشته است ، و این مساله قابل شک و تردید نمی باشد @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔آیا اصطلاح جاماندگان از زیارت اربعین و امام حسین ، اصطلاح صحیحی است ❗️آیا این افراد باید از حزن و اندوه بمیرند چون نتوانستند به زیارت قبر امام حسین بروند ❕❕ 💠💠 👌زیارت قبر امام حسین فضیلتی بس بزرگ است که امید است توفیق تمام محبین آن امام همام شود . رفاعه می گوید ؛ « بر امام صادق عليه السلام در آمدم. به من فرمود: «اى رفاعه! آيا امسال، حج نگزارده ‏اى؟». گفتم: فدايت شوم! چيزى نداشتم كه با آن، حج بگزارم؛ امّا روز عرفه را در كنار قبر حسين بن على عليه السلام بودم. ❕امام عليه السلام به من فرمود: «اى رفاعه! كمتر از آنچه حاجيان در مِنا يافتند، نداشته‏ اى. اگر نبود كه ناپسند مى ‏دارم مردم، حج را وا گذارند، حديثى را برايت بازگو مى‏ كردم كه هيچ گاه، زيارت قبر حسين عليه السلام را وا نگذارى». 🔸سپس به زمين، خيره شد و مدّتى طولانى سكوت كرد و آن گاه فرمود: «پدرم به من خبر داد و فرمود: «هر كس با شناخت حقّ حسين عليه السلام و بدون تكبّر، به سوى قبر حسين عليه السلام بيرون شود، يك هزار فرشته از سمت راست، و يك هزار فرشته از سمت چپ، او را همراهى مى‏ كنند و يك هزار حج و يك هزار عمره همراه با پيامبر يا وصىّ پيامبر، برايش نوشته مى‏ شود». 📚مصباح المتهجّد: ص 716، بحار الأنوار: ج 101 ص 91 ح 32 👌با این وجود گفتنی است ، کسانی جاماندگان از زیارت قبر امام حسین علیه السلام و رسیدن به ثواب و فضیلت آن محسوب می شوند که اصلا توجه به زیارت امام حسین نداشته و حتی مخالف زیارت هم بوده اند و برایشان فرقی نداشته که به زیارت بروند یا نروند . 🔸اینان خسران دیدگان و حسرت زدگان روز قیامتند . اما کسانی که قلب و دلشان با زائران امام حسین است و خودشان قصد و اراده رفتن به سوی قبر امام حسین علیه السلام را داشتند ، اما شرایط به آنان اجازه نداد ، اینان جامانده نیستند ، بلکه به واسطه نیتشان و قصدشان ، ثواب و فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام را می برند و درک می کنند . 🔸امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « بنده مؤمن فقير مى ‏گويد ، اى پروردگار من! به من [مال و ثروت‏] روزى كن تا فلان احسان و بهمان كار خير را انجام دهم. پس، اگر خداوند عزّوجلّ بداند كه اين سخن را از صدق نيّت مى‏ گويد، همان اجرى را براى او مى ‏نويسد كه اگر آن كارهاى خير را انجام مى‏ داد برايش مى‏ نوشت. خداوند گشاينده بخشنده است.» 📚الکافی ج 2 ص 85 ❕پیامبر گرامی در مورد برخی افراد که توفیق نیافتند در جنگ ها در رکاب ایشان باشند می فرمود ؛ « افرادى را در مدينه باقى گذاشتيم كه هيچ وادى‏ اى را نپيموديم و بر هيچ تپه‏ اى بالا نرفتيم و در هيچ سراشيبى قدم نگذاشتيم، مگر اينكه آنان نيز با ما بودند. عرض كردند: چگونه با ما هستند، در حالى كه حضور پيدا نكردند؟ فرمود: نيّت ‏هايشان [با ماست‏].» 📚میزان الحکمه ج 12 ص 519 👌و فرمود ؛ « هر كس به بستر خود رود و نيّتش اين باشد كه نماز شب بخواند، امّا خوابش ببرد تا صبح شود، آنچه در نيّتش بوده براى او نوشته شود و خوابش صدقه‏ اى از جانب پروردگارش براى او باشد. » 📚الترغیب و الترهیب ج 1 ص 60 ❕امام على عليه السلام به مردى كه دوست داشت برادرش نيز مى ‏بود تا پيروزى خدا بر دشمنانش را در جنگ جمل ببيند فرمود ؛ « آيا دل برادرت با ماست؟ عرض كرد: آرى. حضرت فرمود ، پس، او با ما بوده است. هر آينه در اين سپاه ما افرادى حضور داشته ‏اند كه هنوز در پشت پدران و زهدان مادرانند. به زودى روزگار آنان را به جهان هستى آورد و با وجود آنها [جبهه‏] ايمان نيرو گيرد » 📚نهج البلاغه ، خطبه 12 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕در داستان «جابر بن عبد اللّه انصارى» كه روز اربعين شهادت امام حسين علیه السلام به زيارت قبر مباركش آمد و غوغايى در آن جا بر پا كرد مى‏ خوانيم كه او ضمن زيارتنامه پر سوز و پر محتوايش در برابر قبر امام حسين و يارانش، خطاب به قبر ياران كرده و مى ‏گويد ؛ «من گواهى مى‏ دهم شما نماز را بر پا داشتيد و زكات را ادا كرديد و امر به معروف و نهى از منكر نموديد با اهل الحاد پيكار كرديد و خدا را تا آخرين نفس پرستش كرديد، سپس افزود: «و الّذى بعث محمّدا بالحقّ لقد شاركناكم فيما دخلتم فيه، سوگند به خدايى كه محمّد را به حق مبعوث ساخته ما با شما در آنچه از نعمتها و پاداش الهى وارد شديد شريك و سهيم هستيم». 👌اين سخن چنان بود كه حتّى دوست با معرفت «جابر»، «عطيّه» را در شگفتى فرو برد تا آن جا كه زبان به اعتراض گشود و گفت: اى جابر ما چه كرده‏ ايم كه با آنها شريك باشيم، نه از درّه ‏اى پايين رفتيم و نه از كوهى بر آمديم و نه شمشير زديم در حالى كه ياران حسين ميان سرها و بدنهايشان جدايى افتاد و فرزندانشان يتيم و همسرانشان بيوه شدند! 🔸جابر، اصلى را كه در بالا به آن اشاره شد به استناد حديثى از پيامبر اكرم به «عطيّه» يادآور شد و گفت ؛ من از حبيب خدا رسول خدا شنيدم كه مى‏ فرمود: «من احبّ قوما حشر معهم و من احبّ عمل قوم اشرك في عملهم، كسى كه قومى را دوست دارد با آنها محشور مى‏شود و كسى كه عمل قومى را دوست دارد در عملشان شريك است». سپس افزود: «سوگند به خدايى كه محمّد را به حقّ به نبوّت برانگيخته، نيّت ياران من همان است كه حسين و اصحابش بر آن بودند» 📚بحار الانوار ج 65 ص 131 ❕در آيات قرآن كرارا «يهود» معاصر پيامبر اسلام را كه در مدينه مى‏ زيستند مخاطب قرار داده و آنها را به خاطر اعمالى كه معاصران موسى نسبت به او انجام دادند سرزنش و مؤاخذه مى ‏كند، در حالى كه قرنها بلكه هزاران سال ميان آنها فاصله بود ولى چون آنها نسبت به اعمال نياكانشان علاقه ‏مند و پايبند بودند تمام فاصله در نورديده شده و همه در يك صف در برابر موسى قرار گرفتند. 🔸از جمله در يكى از آياتى كه در آن خطاب به بهانه‏ جويان يهود دارد مى‏ گويد ؛ «بگو پيامبرانى پيش از من با دلايل روشن و آنچه را گفتيد (معجزاتى را كه امروز از من مى‏ خواهيد) به سراغ شما آمدند، پس چرا آنها را كشتيد اگر راست مى ‏گوييد» ( آل عمران 183) 👌جالب اين كه در ذيل اين آيه حديثى از امام صادق علیه السلام وارد شده است كه مى‏ فرمايد: «خداوند مى ‏دانست آنها (يهود معاصر پيامبر) قاتل پيامبران پيشين‏ بودند و لكن چون همدل و هم عقيده با قاتلان بودند، آنها را قاتل ناميد، چون راضى به فعل آنها بودند» 📚بحار الانوار ج 97 ص 94 ❕در زيارت جامعه آمده است ؛ « خدا را گواه مى‏ گيريم كه در ريختن خون ناكثين و قاسطين و مارقين و قاتلان ابا عبداللَّه، آن سرور جوانان اهل بهشت، در كربلا، ما نيز با نيّت‏ها و دل‏هايمان و تأسّف خوردن براى از دست دادن آن صحنه‏ هايى كه يارانتان براى يارى شما حضور داشتند، در كنار دوستان و ياران وقت شما شركت داشتيم » 📚بحار الانوار ج 102 ص 167 👌محدّث بزرگ «شيخ حرّ عاملى» در جلد اول و جلد شانزده «وسائل الشّيعه» روايات متعدّدى در اين زمينه نقل كرده است. 📚وسائل الشیعه ج 1 ص 49 باب 6 _ ج 16 ص 137 باب 5 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔توجيه قتل عام ايرانيان توسط امام جعفر صادق دانشمند شيعيان بر طبق منابع تاریخ اسلام٬ مردم گیلان و طبرستان و دیلمستان حدود ۲۵۰ سال در برابر سپاهیان اسلام پایداری کردند. در زمان عثمان، برای فتح طبرستان تلاش بسیاری صورت گرفت و سعیدبن عاص بدستور عثمان بسوی طبرستان روانه شد اما أعراب هیچگاه نتوانستند حاکمیت خود را بر نواحی گیلان و طبرستان برقرار نمایند، بطوریکه اعراب این نواحی را «ثَغَر» می خواندند و «ثَغَر» در نزد مسلمانان عرب، مرزی بود که شهرهای آنان را از ولایات «اهل کفر» جدا می ساخت. در ضرب المثل های عرب نیز از مردم گیل و دیلم بعنوان «دشمنان اسلام» یاد شده است. تا جایی که در کتاب وسائل الشیعه جلد ۱۵ صفحه ۲۸ از امام صادق روایت است که درباره آیه ﴿ با کافرانی که به شما نزدیکترند پیکار کنید (التوبه/۱۲۳) ﴾ چنین فرمود: منظور از آنها مردمان دیلم است! منبع: جهاد در آینه روایات - تألیف حجت الاسلام مصطفی آخوندی٫ ج۲ ٫ص۶۰ 💠💠 👌چنان که بارها گفته ایم ، جهاد در اسلام دو شرط اساسی دارد ؛ 1⃣جهاد با دشمن حربی باشد که به مرزهای مسلمین حمله کرده و قصد نابودی اسلام و مسلمین را دارند ، چنان که امام صادق علیه السلام به لزوم جهاد با دشمنان حربی تصریح کردند و فرمودند ؛ « جهاد با عدو و دشمن بر جمیع امت فرض و واجب است به نحوی که اگر جهاد را ترک کنند ، گرفتار عذاب می شوند » 📚الکافی ج 5 ص 9 2⃣جهاد با اذن و اجازه امام معصوم ع باشد لذا فتوحاتی که در زمان خلفای جور صورت گرفته است ، مورد تایید ائمه ع نبوده است ، چنان که در ذیل مفصل توضیح دادیم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7250 ❕بر این اساس ، امامان گرامی ع اجازه جهاد در رکاب خلفای جور ، در برابر دشمنانی که به مرزهای اسلامی هجوم نیاورده بودند را نمی دادند ، چنان که تا زمانی که دیلمیان به مرزهای مسلمین هجوم نیاورده بودند و اسلام در خطر محو قرار نگرفته بود ، آن بزرگواران حتی اجازه نبرد با آنان را نیز نمی دادند . 👌دیلم ، بخش کوهستانی سرزمین گیلان ، واقع در شمال قزوین ایران است ؛ 📚فرهنگ اعلام جغرافیایی _ تاریخی ، ص 167 👌دیلمیان قومی مشرک بودند که در آن منطقه زندگی می کردند ؛ 📚ملاذ الاخیار ، ج 9 ص 461 ❕« راوی می گوید ، من در حضور ابو الحسن الرضا ع بودم. دوستم به آن سرور گفت: پدر من از جدم روايت مى‏ كرد كه با جد شما تماس گرفته و گفته است : در جوار ما شهرى است به ‏نام قزوين كه اردوگاه نگهبانان مرزى است. و جنگجويان در حال آماده باش دفاعى به سر مى ‏برند. در برابر آنان دشمنى است به ‏نام ديلم كه گهگاه بر سر مسلمين مى‏ تازند. آيا رخصت جهاد و يا رخصت آماده باش دفاعى مى‏ دهيد؟ و جد شما گفته است ؛ ❕ «بر شما باد كه راه مكه را در پيش بگيريد و خانه خدا را زيارت كنيد». جد من وضعيت مرزى را مجددا تشريح كرده و رخصت جهاد و دفاع مى‏ خواسته و جد شما به او گفته است ؛ 👌 «بر شما باد كه راه مكه را در پيش بگيريد و در عوض جنگ و جهاد خانه خدا را زيارت كنيد، آيا شيعه ما رضايت نمى ‏دهد كه در خانه خود راحت بنشيند و دارائى خود را براى اهل و عيال خود خرج كند و منتظر فرمان ما بماند؟ اگر شيعه ما زنده بماند و حكومت ما را درك كند، همطراز كسانى است كه در ركاب رسول خدا در جنگ بدر شركت كرده ‏اند. و اگر در حال انتظار بميرد، همطراز كسانى باشد كه با قائم آل محمد قيام مى‏ كنند و در سراپرده او مانند اين دو انگشت در كنار هم مى‏ نشينند. جد شما، انگشت شهادت دست راست را در كنار انگشت شهادت دست چپ نهاده و گفته: به اين صورت كه هيچ‏يك بر ديگرى اضافه نباشد، نه مانند انگشت شهادت و انگشت وسط كه يكى از ديگرى بلندتر است. دوست من گفت: آيا اين حديثى كه جد من از جد شما روايت كرده، صحيح است؟ ابو الحسن الرضا گفت: صحيح است. » 📚الکافی ج 4 ص 260 _ وسائل الشیعه ج 15 ص 47 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌می بینیم امام ع اجازه نبرد با دیلمیان را نمی دهد ، زیرا خطری از سوی آنان کیان اسلام را تهدید نمی کرده است و بر مرزهای مسلمین حمله نکرده بودند . ❕اجازه نبرد با دیلمیان زمانی صادر شده که آنان به مرزهای مسلمین حمله کرده و قصد نابودی کیان اسلام و محو نام پیامبر گرامی را داشتند ، ائمه ع برای حفظ اسلام و نام پیامبر گرامی ، اجازه نبرد و دفاع در برابر آنان را صادر کردند ، چنان که در نقل دیگری آمده است که راوی می گوید ؛ « به امام رضا ع گفتم: فدايت گردم به يكى از دوستداران شما خبر رسيد كه مردى براى شركت درجهاد، شمشير و كمانى را عرضه كرده است.او برآن مرد وارد شد و درحالى كه از حكم جهاد بى خبر بود، شمشير و كمان را از او ستاند؛ آن گاه يارانش به او خبر دادند كه جهاد همراه اينها جايز نيست وبايد شمشير و كمان را برگرداند.امام فرمود: همين كار را انجام دهد. گفتم: درپى آن مرد رفت؛ اما او را نيافت و به او گفتند: آن مرد مرده است. حضرت فرمود: به آنها بپيوندد اما نبرد نكند. ❕گفتم درسر حدّات همانند قزوين و عسقلان و دیلم فرمود: آرى. گفتم: نبرد كند؟ فرمود: نه مگر آن كه نسل مسلمانان را در خطر ببيند. ❔گفتم: آيا شما برآنيد كه درصورت حمله روميان، مسلمانان توانايى جلوگيرى از نفوذ آنها را ندارند؟ آن حضرت باز فرمود: با آنها همراه شود ولى به پيكار نپردازد و اگر اساس اسلام و مسلمانان را درخطر ديد نبرد كندكه دراين صورت، قتال او مربوط به خود اوست نه خليفه ( غاصب ) 👌گفتم: چنانچه دشمن از نقطه اى كه او مأمور مرزبانى است رخنه كرد چه كند؟ امام فرمود: او [با نبرد خود] از موجوديّت اسلام دفاع مى ‏كند نه از اينها [لشكريان خليفه‏] چه آن كه ضعف اسلام [حكومت و نظام اسلامى‏] محو تدريجى دين محمد (ص) را در پى خواهد داشت. » 📚تهذیب الاحکام ج 6 ص 125 ❕اين روايت به روشنى دلالت دارد كه نبرد، با انگيزه دفاع و حفظ كيان اسلام و مسلمانان باید باشد ، و اين نشانگر اهم بودن حفظ نظام اسلامی است. از اين رو شيخ طوسى در كتاب مبسوط ، تصريح كرده‏ است ، به هنگام احساس خطر نسبت به اساس اسلام، دفاع از كيان اسلام واجب است؛ هر چند تحت فرماندهى كسى باشد كه منصوب از سوى امام نيست. 📚المبسوط ج 2 ص 8 ❕بنابراین ، امام ع اجازه نبرد با اهالی دیلم را زمانی داد ، که آنان به مرزهای مسلمین حمله کرده بودند و خطر نابودی اسلام و کیان مسلمین بوده است ، نه آنکه آن بزرگواران ابتداء ، اجازه حمله به آنان تحت فرماندهی خلفای غاصب را داده باشند . ❕خداوند می فرماید ؛ « اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد با كافرانى كه به شما نزديكترند پيكار كنيد (و دشمن دورتر شما را از دشمنان نزديك غافل نكند) و آنها بايد در شما شدت و خشونت احساس كنند » ( توبه 123) ❕زمانی که دیلمیان به مرزهای مسلمین حمله کرده بودند و قصد نابودی کیان اسلامی را داشتند ، امام ع مصداق آیه را نبرد با آنان دانستند که از دشمنان نزدیکی محسوب شدند که خود را به مرزهای مسلمین رسانیده و کیان اسلام را با خطر مواجه کرده بودند و فرمود ؛ « مقصود آیه ( در زمان کنونی ) دیلمیان هستند » 📚بحار الانوار ج 97 ص 27 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕کانال ملحد به کلیپی استناد کرده است که در آن کارشناس شبکه قرآن برای صاحب خانه شدن توصیه می کند نماز خوانده شود و به حضرت مسلم ع هدیه شود و غسل روز جمعه هم صورت گیرد . 👌اگر چه دو عمل مذکور ، کارهای خوبی است ، اما بالخصوص ، نص و روایتی نیست که بگوید برای صاحب خانه شدن ، این دو عمل انجام شود . ❕البته دعا کردن به هر لفظی ، برای رسیدن به خواسته و صاحب خانه شدن بسیار خوب است ، اما شرط اصلی استجابت دعا ، سعی و تلاش و کوشش در جهت رسیدن به خواسته است ، چنان که در ذیل مفصل در این رابطه توضیح دادیم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2140
❕ملحد با تحریف معنایی روایت ، مدعی شده که علی ع شیعه را گله بز می داند ، در حالی که علی ع خبر از مظلومیت شیعه در زمان غیبت امام مهدی ع داده و می فرماید ؛ « ( روزی بیاید ) که شیعه مانند بز باشد که شیر نداند ، دست روی کدام یک از آنها بگذارد ، عزت و بزرگی آنها از دست رفته ، و کسی ندارند که در کارهای خود به او پناه ببرند » 📚الغیبه ، نعمانی ، ص 191 ❕علامه مجلسی در شرح روایت این مضمون را می نویسد ؛ « یعنی شیعه چنان ناتوان می شود که ظالم نمی داند به کدامیک از آنان ظلم کند ، چرا که همه آنان ناتوان هستند ، مانند قصابی که به گله ای از بزها رجوع می کند و نمی داند که کدامیک را برای ذبح انتخاب کند » 📚بحار الانوار ج 51 ص 114 @Rahnamye_Behesht
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
🤔 ❔اختلاف ائمه معصوم با يكديگر در يك مجلس كاملا خاص وخصوصى امام جعفر صادق به امام باقر ميگويد اين كار را نكن و امام باقر در جواب ميگويد مرا به حال خود واگذار چاره ای جز این فتوا نمی بینم ...❗️❗️❗️ 💠💠 👌شیعه به پیروی از ائمه معصوم علیهم السلام ، معتقد است که در « مال التجاره » یعنی مالی که برای تجارت و کسب و کار ، کنار گذاشته شده است ، زکات واجب نیست و حتی طبق برخی از فتاوی ، مستحب نیز نمی باشد ؛ 📚الحدائق الناضره ، ج 12 ص 150 _ تحریر الوسیله ص 247 ❕اما اهل سنت و پیروان احمد بن حنبل و ابوحنیفه و شافعی و مالک ، معتقدند که باید زکات مال التجاره را پرداخت کرد ، و نپرداختن زکات مال التجاره ، پایمال کردن حق فقراء و مساکین است ؛ 📚المغنی ، ج 3 ص 30 _ الفقه علی المذاهب الخمسه ، ج 1 ص 175 👌اما ما می گوییم پایمال کردن حقی نیست ، حکم خداوند است که زکات مال التجاره واجب نیست ، فقراء و مساکین از سایر موارد زکات بهره مند می شوند و مشکل فقر خود را حل می کنند ، وقتی حکم خداوند چنین است ، ما نیز باید به آن تن در دهیم ، چنان که خداوند می فرماید ؛ « هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند اختیاری از خود داشته باشند و هر کس نافرمانی خدا و رسول را کند به گمراهی اشکاری گرفتار شده است» ( احزاب 38 ) ❕در روایت مورد اشکال معاند ، امام باقر ع به همین نکته تصریح می کند که زکات مال التجاره واجب نیست و خطاب به زراره می گوید ؛ « ای زراره ، ابوذر و عثمان در زمان پیامبر گرامی ، با هم منازعه کردند . عثمان می گفت هر مالی از طلا و نقره که با آن عمل و تجارت شود ، زکات دارد در صورتی که یک سال بر آن بگذرد ، اما ابوذر می گفت در صورتی که با مال ، تجارت و عمل صورت گیرد ، زکات ندارد ، زکات آنجایی است که مال مذکور به صورت گنج در آید و مورد تجارت قرار نگیرد ، و یک سال بر آن بگذرد ، این دو نفر ، اختلاف خود را به نزد پیامبر ص بردند و پیامبر فرمود ، حق با ابوذر است » ❕امام صادق ع در اینجا اشکال اهلسنت را مطرح کرد تا امام باقر ع پاسخ گوید و زراره یاد بگیرد که در برابر اشکال اهلسنت چه بگوید ، لذا امام صادق ع خطاب به پدر ع فرمود ؛ «با این فتوا مردم دیگر به فقراء و مساکین ( زکات ) پرداخت نمی کنند ( و آنان به مشقت می افتند ) ؟ ❕امام باقر ع پاسخ داد ؛ « این حکم را از من بگیر ، چرا که چاره از آن نیست ( و این حکم الهی است )» 📚التهذیب ج 4 ص 70 ❕امام صادق ع اشکال اهلسنت را مطرح کردند تا امام باقر ع پاسخ گفته و زراره یاد بگیرد و بتواند در مناظراتی که با علمای اهلسنت دارد ، پاسخ آنان را بدهد ، اما وهابی خبیث به دروغ مدعی شده است که این روایت نشانگر اختلاف دو امام معصوم علیهما السلام است ، آنچه گفتیم مورد بیان و توجه علامه مجلسی نیز قرار گرفته است ؛ 📚ملاذ الاخیار ج 6 ص 188 👌لذا در نقل دیگری می بینیم که پسر امام صادق ع ، اسماعیل ، همین اشکال اهلسنت را مطرح کردند و این بار خود امام صادق ع پاسخ گفتند ، چنان که در نقل شیخ طوسی آمده است که امام ع فرمود ؛ « در مالی که با آن تجارت می شود ، زکات واجب نیست ، فرزندش اسماعیل گفت پدر با این فتوا فقراء اصحاب را به هلاکت انداخته ای ( زیرا آنان را از یک درآمد محروم کردی ) امام صادق ع به او پاسخ داد ؛ « فرزندم ( این حکم خداست ) ، حقی که خداوند حکم به ادای آن کرده است ، باید ادا شود ( اما در اینجا خداوند حکم به وجوب ادای زکات نکرده است )» 📚التهذیب ج 4 ص 70 _ وسائل الشیعه ج 9 ص 75 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔پيشواى شيعيان و توصيه به فحاشى تمامى پيشوايان عقيدتى دنيا به اخلاق و ادب توصيه ميكنند، اما در مذهب آبكى شيعه، توصيه به فحاشى يكى از مهمترين وصاياى آنهاست : الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ عَنْ عَاصِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي الْمَمْلُوكِ يَدْعُو الرَّجُلَ لِغَيْرِ أَبِيهِ قَالَ أَرَى أَنْ يُعْرَى جِلْدُهُ قَالَ وَ قَالَ فِي رَجُلٍ دُعِيَ لِغَيْرِ أَبِيهِ أَقِمْ بَيِّنَتَكَ أُمَكِّنْكَ مِنْهُ فَلَمَّا أَتَى بِالْبَيِّنَةِ قَالَ إِنَّ أُمَّهُ كَانَتْ أَمَةً قَالَ 👈لَيْسَ عَلَيْكَ حَدٌّ سُبَّهُ كَمَا سَبَّكَ 👉. خلاصه : شخصى براى امام تعريف ميكند كه مورد فحاشى قرار گرفته و او نيز فحاشى كرده است. امام على به او ميگويد، اگر به شما فحاشى شد، شما هم فحاشى كنيد. : ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار نویسنده : علامه مجلسى جلد: ١٦ صفحه: ١٧٣ ❗️❗️ 💠💠 ❕فحاشی و دشنام دادن به دیگران ، از گناهان واضح و کبیره در اسلام است که در قبح و حرمت آن کسی ، شک و تردیدی ، ندارد . 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « از دشنام گويى بپرهيزيد؛ زيرا خداوند عزّوجلّ ناسزاگوىِ بد دهن را دوست ندارد » 📚بحار الانوار ج 79 ص 110 👌و فرمود ؛ « وارد شدن به بهشت بر هر ناسزاگويى حرام است » 📚میزان الحکمه ج 9 ص 56 ❕على عليه السلام به نقل از پیامبر گرامی فرمود ؛ « خداوند بهشت را بر هر فحّاش بدزبان بى ‏شرمى كه باكى ندارد چه گويد و چه شنود، حرام كرده است؛ زيرا اگر وارسى كنى خواهى يافت كه يا زنا زاده است يا شيطان در نطفه او شريك بوده است. عرض شد. اى پيامبر خدا! آيا شيطان در مردم هم شريك مى‏ شود؟ فرمود: آرى، مگر اين سخن خداوند عزّوجلّ را نخوانده ‏اى كه: «و در اموال و فرزندان ايشان شريك شو» ( اسراء 64 ) » 📚الکافی ج 2 ص 323 ❕امام صادق عليه السلام به نقل از پيامبر گرامی فرمود ؛ « آيا شما را خبر ندهم كه كم شباهت ‏ترين شما به من كيست؟ عرض كردند: چرا، اى پيامبر خدا. فرمود: ناسزاگوىِ بد دهنِ بد زبان ....» 📚الکافی ج 2 ص 291 👌و فرمود ؛ « دشنام گويى و بدزبانى و دريدگى، از [نشانه‏ هاى‏] نفاق است » 📚بحار الانوار ج 79 ص 113 ❕قبح فحاشی آنجایی بیشتر می شود که انسان با فحاشی ، دیگران را به زنا و اعمال منافی عفت ، نسبت دهد ، چنان که قرآن می فرماید ؛ « كسانى كه زنان پاكدامن را متهم مى‏ كنند سپس چهار شاهد (بر ادعاى خود) نمى ‏آورند آنها را هشتاد تازيانه بزنيد، و شهادتشان را هرگز نپذيريد، و آنها فاسقانند- مگر كسانى كه بعد از آن توبه كنند و جبران نمايند كه خداوند غفور و رحيم است. » ( نور 4_5) ❕پیامبر گرامی فرمود ؛ « كسى كه نسبت زنا به مرد يا زن پاكدامنى بدهد خداوند كردار نيكش را از بين مى‏ برد و روز قيامت هفتاد هزار ملك او را از پيش و پس تازيانه مى‏ زنند، پس او را به آتش مى‏ اندازند » 📚عقاب الاعمال ص 335 ❕امام رضا ع فرمود ؛ « خداوند عز و جل تهمت زدن به زنان پاك‏دامن را حرام كرده است؛ چون موجب از ميان رفتن نَسَب‏ها و نفى فرزند و باطل شدن ارث و ميراث و وا نهادن تربيت و از بين رفتن شناخت‏ها و گناهان بزرگ و ديگر عوامل منجر به تباهى بشر مى‏ شود. » 📚الفقیه ج 3 ص 565 ❕حرمت قذف و فحاشی ، حتی به غیر مسلمانان هم ثابت است ، چنان که راوی می گوید ؛ « امام صادق ع را دوستى بود كه هرجا حضرت ميرفت از آقا جدا نميشد و غلامى از اهل سند داشت روزى در بازار كفشدوزان همراه حضرت در حركت بود و غلام پشت سرشان مي آمد پس آن مرد سه مرتبه به پشت سرش نگاه كرد و غلام را كه دنبال كارى مى ‏خواست بفرستد، نديد در مرتبه چهارم كه او را ديد گفت «يا ابن الفاعله» اى پسر زن زانيه كجا بودى آن حضرت دست به پيشانى مباركش زد و فرمود سبحان اللّه مادرش را قذف ميكنى من گمان مى ‏كردم تو صاحب ورع هستى و پيدا شد كه هيچ و رعى با تو نيست. ❕عرض كرد: فدايت شوم مادرش از اهل سند و از كفار است. حضرت فرمود: آيا نميدانى كه هر طايفه ‏اى را عقد و نكاحى است (يعنى هر قومى باصطلاح خودشان نكاح صحيحى و زنائى دارند مادامى كه شرعا ثابت نشود كه مطابق مذهب خودشان زنا نموده ‏اند نمى‏ شود آنها را قذف كرد) پس فرمود از من دور شو، راوى حديث مى‏ گويد ديگر تا حضرت زنده بود نديدم كه با او رفيق شود » 📚الکافی ج 2 ص 324 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕قبح ، فحاشی و قذف کردن تا جایی است که حتی فردی که مورد فحاشی قرار می گیرد ، حق مقابله به مثل و فحاشی متقابل را ندارد ، بلکه باید به نزد حاکم شرع شکایت کند تا حاکم یا حد قذف که هشتاد ضربه شلاق است را بر قاذف جاری کند یا مجازات تعزیری در مواردی که قذف روی نداده است و تنها فحاشی صورت گرفته است را بر او جاری کند ؛ 📚وسائل الشیعه ج 28 ص 175 باب 2 ( ثبوت الحد علی القاذف ثمانین جلده ) _ ج 28 ص 202 باب 19 ( من سب ... و لم بصرح بالقذف ...علیه التعزیر ) ❕لذا می بینیم که در روایاتی ، دو فردی که به یکدیگر دشنام می دهند را ملامت کرده و ظالم شمرده اند چه آنی که ابتدا به فحاشی کرده است و چه آنی که مقابله به مثل کرده است ، اگر چه گناه کسی را که ابتدا به سب و فحاشی کرده است را بیشتر محسوب کرده اند ؛ 📚الکافی ج 2 ص 322 _ تحف العقول ص 412 _ بحار الانوار ج 72 ص 163 ❕در روایتی نیز به صراحت ، تاکید شده است که در سب و فحاشی ، قصاص و مقابله به مثل جایز نیست چنان که علی ع فرمود ؛ « در کلام ( و فحاشی که با زبان و کلام، صورت می گیرد ) ، قصاص نیست » 📚قرب الاسناد ، ص 144 _ وسائل الشیعه ج 28 ص 175 _ بحار الانوار ج 76 ص 118 ❕لذا در تفسیر نمونه می خوانیم ؛ « هر گاه دو نفر به يكديگر دشنام ناموسى دهند در اينجا حد از دو طرف ساقط مى ‏گردد، ولى هر دو به حكم حاكم شرع تعزير مى‏ شوند. بنا بر اين هيچ‏ ، مسلمانى حق ندارد كه دشنام را پاسخ به مثل بدهد، بلكه تنها مى‏ تواند از طريق قاضى شرع احقاق حق كند و مجازات دشنام دهنده را بخواهد. » 📚تفسیر نمونه ج 14 ص 376 ❕حال معاند به نقل مطرودی استناد کرده است که علی ع خطاب به فردی که دیگری او را سب کرده و مادرش را به زنا نسبت داده بود ، اجازه داده است که او هم از باب مقابله به مثل او را سب کرده و مادرش را به زنا نسبت دهد ، در حالی که ما در بالا خلاف این مطلب را اثبات کردیم و از خود علی ع نیز آوردیم که چنین چیزی را اجازه ندادند ، لذا شیخ طوسی در ذیل روایت مورد استناد معاند می نویسد ؛ « این خبر ضعیف است و مخالف با اخبار صحیحه و ظاهر قرآن است و ضعف آن از این جهت نیز است که می گوید علی ع خصم را امر کرده است که دشمنش را سب و دشنام دهد ، چنان که او چنین کرده است ، در حالی که چنین چیزی جایز نیست ، بلکه آنچه وظیفه علی ع است آن است که یا خصم را حد بزند در صورتی که شرایطش است و یا تعزیر کند اما این که او را امر به سب و دشنام کند ، در هیچ حالتی جایز نیست » 📚تهذیب الاحکام ، ج 10 ص 88 ❕بنابراین ، نقل مذکور ، چون خلاف قرآن و روایات قطعی است ، برای ما قابل قبول نیست ، چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « روایتی که از ما نقل می شود را تصدیق نکنید مگر زمانی که موافق با کتاب خدا باشد » 📚وسائل الشیعه ج 27 ص 123 ❕« یا راوی می گوید از امام باقر عليه السلام پرسيدم ؛دو خبر يا حديث متعارض از شما نقل مى‏ شود.كدام‏يك را بپذيريم؟ فرمود: آن را كه بين اصحاب تو مشهور است و شاذّ نادر را رها كن » 📚بحار الانوار ج 2 ص 246 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
🤔 ❔آيا همه اقوال و اعمال ائمه اهل بيت عين رسول الله ﷺ است ؟ در روايت كافى شيخ كلينى جلد 2 صفحه 87 : امام معصوم به امام معصوم ميگويد اين كار نكن😳 امام جعفر صادق(ع) ميفرمايد در ايام جوانى عبادت خيلى زيادى انجام ميدادم و پدرم امام باقر به من فرمود اين كار را نكن زيرا خدا وقتى بنده اى را دوست بدارد به عبادت كم از او راضى ميشود ⛔️ اگر همه اقوال و اعمال امام جعفر صادق عين پيامبرﷺ است پس چرا امام باقر عليه السلام به او توصيه ميكند اين كار را نكن ؟ ❗️❗️ 💠💠 👌باید از وهابی شبهه افکن پرسید که قرآن نیز تصریح می کند که تمام فعل و گفتار پیامبر گرامی برخواسته از وحی الهی است ، به خاطر همین می فرماید ؛ « او هرگز از روى هواى نفس سخن نمى ‏گويد _ آنچه آورده چيزى جز وحى نيست كه به او وحى شده است » ( نجم 3 _ 4 ) ❕با این وجود ، خداوند پیامبرش را از عبادت زیاد نهی کرده و می فرماید ؛ « طه - ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه خود را به زحمت بيفكنى - فقط آن را براى يادآورى كسانى كه (از خدا) مى‏ ترسند نازل ساختيم » ( طه 1_3) 👌روايات فراوانى که در منابع اهلسنت ، در شان نزول نخستين آيات فوق آمده كه از مجموع آنها استفاده مى‏ شود ، پيامبر ص بعد از نزول وحى و قرآن، عبادت بسيار مى‏ كرد، مخصوصا ايستاده به عبادت مشغول مى‏ شد آن قدر كه پاهاى او متورم گرديد، گاه براى آنكه بتواند به عبادت خود ادامه دهد، سنگينى خود را بر يك پا قرار مى‏ داد، و گاه بر پاى ديگر، گاه بر پاشنه پا مى‏ ايستاد و گاه بر انگشتان پا ، آيات فوق نازل شد و به پيامبر ص دستور داد كه اينهمه رنج و ناراحتى بر خود تحميل نكند. » 📚الدر المنثور ، سیوطی ، ج 4 _ 288 _ الجامع لاحکام القرآن ، قرطبی ، ج 11 ص 167 _ الکشاف ، زمخشری ، ج 3 ص 49 ❔حال می توانیم به مانند وهابی جاهل اشکال کنیم که اگر همه اقوال و اعمال پیامبر عین وحی است ، پس چرا خداوند به پیامبر می گوید این کار را نکن ❗️ 👌پاسخ روشن است . همین امر و نهی نشان می دهد که پیامبر گرامی تحت تربیت وحی الهی بوده است ، و نهی مذکور تاکیدی بر محتوای آیات سوره نجم است که تمام عملکرد ، پیامبر گرامی ، برخاسته از وحی و تعالیم آسمانی بوده است . ❕در مورد امامان ع هم ، ما معتقدیم که علوم و تربیت آنان ، به وراثت از پيامبر گرامی است به اين معنى كه پيامبر اكرم تمام معارف و شرايع اسلام را به على آموخت ، و اين علم و آگاهى نسل اندر نسل به فرزندان على عليه السلام يعنى امامان معصوم عليهم السلام رسيد. ❕لذا در روايات متعددى با صراحت مى ‏خوانيم كه امامان اهلبيت عليهم السلام مى‏ فرمودند ؛ «آنچه ما نقل مى ‏كنيم همه را مى‏ توانيد از پيامبر نقل كنيد، چرا كه ما همه اينها را به وسيله اجداد خود از پيامبر شنيده‏ ايم!» 📚بحار الانوار ج 2 ص 172 باب 23 ❕يكى از ياران امام صادق عليه السلام از آن حضرت پرسيد: ما گاهى حديثى را از شما مى‏ شنويم، سپس شك مى‏ کنيم كه از شما شنيده بوديم يا از پدرتان؟ فرمود ؛ «آنچه را از من شنيده ‏اى از پدرم روايت كن، و آن‏چه را از من شنيده ‏اى از رسول خدا روايت كن» 📚وسائل الشیعه ج 27 ص 104 ❕در جاى ديگر نيز مى‏ فرمايد ؛ «حديث من حديث پدر من، و حديث پدرم حديث جد من، و حديث جدّ من حديث حسين عليه السلام، و حديث حسين عليه السلام حديث حسن عليه السلام، و حديث حسن عليه السلام حديث اميرمؤمنان عليه السلام، و حديث اميرمؤمنان عليه السلام حديث رسول خدا صلى الله عليه و آله و حديث رسول خدا حديث خداوند متعال است» 📚الکافی ج 1 ص 53 👌امام باقر ع علم و ادبی را که به واسطه پدران معصومش ، از پیامبر گرامی آموخته است ، به امام صادق ع که هنوز امامتش فعلیت نیافته است ، منتقل می کند و این حکم و علم را که به فرزند آموزش می دهد ، حکم و علم پیامبر گرامی می داند . این مساله چه اشکالی دارد ❗️ ❕این جریان به روشنی ثابت می کند که امامان ع آموزه های پیامبر ص را ، به امامان بعدی یاد می دادند و منتقل می کردند ، و تمام عملکرد آنان ، سنت پیامبر است ، چنان که تمام عملکرد پیامبر گرامی ، وحی الهی است و این که خداوند ، پیامبرش را از عبادت زیاد نهی می کند ، منافاتی با وحیانی بودن عملکرد پیامبر ندارد ، بلکه تایید کننده این مساله هم است ، عین این سخن در مورد امر و نهی ای که یک امام به امام پس از خود انجام می داده است ، ثابت است . ❕پیامبر گرامی ، مطابق وحی الهی ، لزوم عبادت و بندگی را دریافته بود ، وحی الهی برایش تکمیل شد که نباید با عبادت زیاد ، خود را از پای بیندازد ، امام صادق ع نیز مطابق سنت پیامبر ، اهمیت عبادت و بندگی را دریافته بود ، سنت پیامبر توسط امام باقر ع برایش تکمیل شد که محبوبیت در نزد خداوند ، جبران کننده عبادت است ، و خداوند اگر کسی را دوست بدارد ، عبادت کم او را نیز قبول می کند . @Rahnamye_Behesht
👌وهابیون در صدد تبرئه ابن تیمیه از اعتقاد به جسم بودن خداوند هستند ، در حالی که این مساله که ابن تیمیه قائل به جسمانیت خداوند بوده است ، روشن و بدیهی است و قابل تردید نیست ، بلکه روایات صحیح اهلسنت ، ثابت کننده این مساله است ، چنان که در ذیل توضیح داده ایم ؛ 🌐https://b2n.ir/585479
👌پاسخ وهابی را که مدعی است ، علی ع به فاطمه س اعتماد نداشت و حاضر نشد که سنت پیامبر را از فاطمه س بگیرد و مستقیما به نزد پیامبر گرامی ص رفت را در پاسخ گذشته ما بخوانید ؛ 🌐https://b2n.ir/943132
👌پاسخ وهابی را که مدعی است ، محمد حنفیه ، فرزند امام علی ع ، امامت امام سجاد ع را قبول نداشته است را در ذیل بخوانید ؛ 🌐https://b2n.ir/924103
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
🤔 ❔ برخی از اجتهادات فقهی و فتاوای اختصاصی آیت الله حیدری ⁉️ پرسش و پاسخ 🌀 موضوع: حکم سنّ تکلیف و بلوغ شرعی برای دختران با سلام ➖ سنّ تکلیف برای دختران از چه سالی شروع می شود؟ آیا ۹ سال، ملاک است؟ ➖➖➖➖➖ با سلام و احترام ➖ درباره تکلیف و بلوغ شرعی برای دختران، سنّ خاصّی شرط نیست؛ بلکه دیدن اوّلین حیض، شرط است. ➖➖➖➖➖ 💠💠 👌متاسفانه شاهدیم ، افرادی به بهانه « اجتهاد » ، آراء و نظرات شخصی خود را « حکم الله » معرفی می کنند ، و در برابر « نصوص روشن و واضح » اجتهاد به رای می کنند ، و اگر هم کسی به آنها انتقاد کند ، می گویند مجتهد بوده است و نهایتا خطا کرده است و یک ثواب می برد ، در حالی که چنین تفسیری از اجتهاد ، همان اجتهاد باطل و مرسوم در نزد اهلسنت و اجتهاد به رای است ، که اهلبیت علیهم السلام ، شدیدا ما را از آن نهی کرده اند . ❕علی علیه السلام فرمود ؛ « لا رای فی الدین » « رای و برداشت شخصی جایگاهی در دین ندارد » 📚المحاسن ج 1 ص 211 ❕امام کاظم علیه السلام فرمود ؛ « مبتدع و اهل بدعت نباش ، کسی که به رای خویش نظر دهد هلاک می شود ، و کسی که اهل بیت پیامبرش را ترک گوید گمراه می شود و کسی که کتاب خدا و قول پیامبرش را ترک گوید کافر شده است » 📚الکافی ج 1 ص 56 ❕علی علیه السلام فرمود ؛ « هر که در دین خدا رای به کار برد در تمام عمر غرق باطل و گمراهی باشد » 📚الکافی ج 1 ص 57 ❕در این رابطه در ذیل بیشتر توضیح داده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12083 ❕در رابطه با سن بلوغ دختر ، مشهور در نزد علمای شیعه « نه سالگی » است ؛ 📚المهذب البارع ج 2 ص 515 _ المسالک ج 4 ص 145 _ المدارک ج 6 ص 159 _ کفایه الاحکام ، ج 1 ص 582 _ الحدائق ، ج 20 ص 348 👌و برخی بر این مطلب ، ادعای اجماع تمام علمای شیعه را کرده اند ؛ 📚الغنیه ص 251 _ التذکره ج 14 ص 197 _ الریاض ، ج 8 ص 556 ❕مرحوم صاحب جواهر نیز می نویسد ؛ « مذهب امامیه بر این است که دختر ، در نه سالگی ، بالغ می شود » 📚جواهر الکلام ، ج 26 ص 38 ❕روایاتی که بر این مطلب ، شهادت می دهند ، چند دسته اند ؛ 1⃣روایاتی که صراحتا ، حد بلوغ را نه سالگی معرفی می کند ؛ ❕امام صادق ع فرمود ؛ « حد بلوغ زن ، نه سالگی است » 📚خصال ج 2 ص 421 _ وسائل الشیعه ج 20 ص 104 👌و فرمود ؛ « دختر وقتی به نه سالگی برسد ، بالغ شده است » 📚الکافی ج 5 ص 463 _ الوافی ج 21 ص 360 ❕علمای اهلسنت هم از پیامبر گرامی نقل می کنند که فرمود ؛ «دختر، هر گاه نُه ساله شد، زن است. » 📚تاريخ دمشق ، ج 37 ص 174 _ كنز العمّال ، ج 16 ص 449 2⃣در دسته ای دیگر از روایات ، تصریح شده است که با رسیدن دختر به نه سالگی ، یک سری احکام تکلیفی بر او لازم می آید . ❕امام باقر ع فرمود ؛ « دختر وقتی که به نه سالگی برسد ، دوره یتیمی اش به سر آمده است ... و حدود کامل بر او اجراء می شود » 📚الکافی ج 7 ص 198 _ وسائل الشیعه ج 1 ص 43 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ « دختر، زمانى كه ازدواج كرد و مدخول واقع شد ، و نُه سال داشت، دوره يتيمى‏ اش به سر آمده است، و اموالش به او باز گردانيده مى‏ شود و مى‏ تواند دست به خريد و فروش بزند، و حدود كامل ، اجرا مى‏ گردد». 📚الكافي ، ج 7 ص 197 _ ، تهذيب الأحكام: ج 10 ص 37 ❕و فرمود ؛ « دختر اگر نُه سال ، داشته باشد، دوره يتيمى او سپرى شده است و اموالش به او باز گردانيده مى‏ شود و حدود كامل، ، اجرا مى‏ گردد». 📚تهذیب الاحکام ج 7 ص 382 ❕و فرمود ؛ « دختر وقتی نه ساله شود ، حسنات و سیئات برایش نوشته می شود و معاقبه می شود » 📚الکافی ج 7 ص 69 _ تهذیب الاحکام ج 9 ص 184 3⃣در دسته ای دیگر از روایات ، تصریح شده است ، تا زمانی که دختر به نه سالگی نرسیده است ، حق همبستری و نزدیکی با او نمی باشد ، این روایات نیز شاهد روشنی بر بلوغ دختر در نه سالگی است . این روایات فراوان است ، مجموعا در کتاب وسایل الشیعه و مستدرک الوسائل ، پانزده روایت ، در این رابطه ذکر می شود ؛ 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 101 باب 45 _ مستدرک الوسائل ج 14 ص 213 باب 36 ❕بنابراین از مجموع این روایات به وضوح استفاده می شود که سن بلوغ دختر نه سالگی است ، و حیض شدن در این رابطه ملاک نمی باشد . 🔸ادامه 👇