👌کاربری در مورد ولنتاین ، پرسش کرده است ، در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1951
⚫️شهادت امام هادی علیه السلام را تسلیت می گوییم .
⚫️مناقب و فضائل امام هادی علیه السلام ، از دیدگاه معاصران و دانشمندان مخالف ایشان را در نمایه زیر بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/974
#با_دست_غذا_خوردن_و_مکیدن_انگشتها
🤔#پرسش
❔پیامبر اسلام: پس از صرف غذا باید انگشتانتان را لیس بزنید بعد بشویید! [منبع: صحیح بخاری - حدیث شماره ۵۴۵۶]
یک عمر تبلبغ کردند که پیامبر اسلام فرموده «النَّظَافَةُ مِنَ الْإِيمَانِ!» (پاکیزگی جزئی از ایمان است!) اما نگفتند که لیسیدن انگشتان پس از صرف غذا هم مصداق رعایت پاکیزگی نزد پیامبر اسلام است!
به عبارتی پیامبر اسلام حتی در دستور به پاکیزگی و نظافت هم گاف داده و تصور میکرده لیس زدن انگشتان پس از صرف غذا یک کار بهداشتی محسوب میشه ❗️
💠#پاسخ💠
👌معاندین هرزه گوی فضای مجازی مدعی اند که با دست غذا خوردن ، بهداشتی نیست ، در حالی که عموم مردم غذاهای نانی خصوصا در صبحانه را با دست تناول می کنند ، طبق استدلال اینان ، همه مردم کثیف اند و غیر بهداشتی رفتار می کنند ، یا مردمانی که در هند و سایر نقاط جهان ، با دست غذا می خورند ، همه کثیفند و تنها همین چند تن هرزه گویی ملحد فضای مجازی پاک و پاکیزه اند ❗️❗️
👌این که پیامبر گرامی اسلام با دست غذا می خوردند و پس از غذا خوردن ، انگشتهای مبارک را می میکدند ، اختصاص به روایات اهلسنت ندارد ، در نقلهای شیعه آمده است ؛
« كانَ رَسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله إذا فَرَغَ مِن طَعامِهِ، لَعِقَ أصابِعَهُ في فيهِ فَمَصَّها » « پيامبر خدا هر گاه غذايش را تمام مى كرد، انگشتانش را در دهانش مى چرخاند و مى مكيد. »
📚المحاسن ص 443
❕همینطور ، خطاب به علی ع می فرمود ؛
« آداب مستحب سفره عبارت است از نشستن روى پاى چپ، خوردن با سه انگشت، از جلوى خود خوردن، و ليسيدن انگشتها » « أمَّا السُّنَّةُ: فَالجُلوسُ عَلَى الرِّجلِ اليُسرى، وَالأَكلُ بِثَلاثِ أصابِعَ، و أن يَأكُلَ مِمّا يَليهِ، ومَصُّ الأَصابِعِ. »
📚الفقيه ج 4 ص 355
❕در نقل دیگر در مورد پیامبر گرامی آمده است ؛
« كانَ يَمينُهُ لِطَعامِهِ وشَرابِهِ وأخذِهِ وإعطائِه » « دست راستش براى غذا و آب و گرفتن و دادن بود »
📚مكارم الأخلاق ج 1 ص 61 _ بحارالأنوار ، ج 16 ص 237
❕و می فرمود ؛
« چون يكى از شما خوراكى خورد و انگشتش را مكد كه با آن خورده خدا عزّ و جلّ فرمايد ، بركت دهد خدا بتو » « إِذَا أَكَلَ أَحَدُكُمْ طَعَاماً فَمَصَّ أَصَابِعَهُ الَّتِي يَأْكُلُ بِهَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَارَكَ اللَّهُ فِيكَ »
📚الکافی ج 6 ص 297
❕این که در این روایات به خوردن با دست و مکیدن آن تاکید شده است ، همه برای احترام و خضوع و شکرگزاری در برابر خداوند ، به خاطر نعماتهایش است ، تا به گونه ای خاضعانه از او تشکر کنیم و حتی اندک خوراکی که به دست چسبیده است ، بی استفاده نماند و اسراف نشود ، این عملکرد ، نهایت اظهار خضوع و شکرگزاری در برابر نعمات بیشمار خداوندی است ، چنان که در نقلی در مورد امام صادق ع آمده است ؛
« أَنَّهُ كَرِهَ أَنْ يَمْسَحَ الرَّجُلُ يَدَهُ بِالْمِنْدِيلِ وَ فِيهَا شَيْءٌ مِنَ الطَّعَامِ تَعْظِيماً لِلطَّعَامِ حَتَّى يَمَصَّهَا » « امام ع عليه السّلام کراهت داشت که كسى دستش را با حوله پاك كند و بر آن خوراكى باشد براى احترام خوراك ، تا آن را بمكد »
📚بحار الانوار ج 63 ص 405
❕یا در نقل دیگری آمده است که امام صادق ع به مکیدن انگشتها ، پس از صرف غذا ، تاکید داشت ، در چرایی این عملکرد فرمود که می دانی چرا این کار را می کنم ؟ ؛
« مردمى بر نهر ثرثار زندگى داشتند و از خوراك خود كلوچه ها ساختند و محل غائط بچه هاشان را با آن پاك ميكردند، مردى عصا كشان بر آنها گذر كرد و ناگاه زنى يكى از آن كلوچه ها را برداشته و محل غائط کودک را با آن پاك ميكرد، فرمودش از خدا بترس اين كار بر تو روا نيست، زن گفت: گويا ما را از ندارى و فقر ميترسانى؟ ... خداوند باران آسمان را از آنها دريغ داشت و نيازمند شدند به همان نانها كه بدانها محل غائط را پاك كرده بودند و آنها را با كشيدن ميان خود پخش ميكردند، و آنگه خدا به آنها رحم كرد و وضع پيشين را بدانها باز گردانيد. » «...حَبَسَ مِنْهُمْ بَرَكَةَ السَّمَاءِ فَاحْتَاجُوا إِلَى الَّذِي كَانُوا يُنَجُّونَ بِهِ صِبْيَانَهُمْ فَقَسَّمُوهُ بَيْنَهُمْ بِالْوَزْنِ قَالَ ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَحِمَهُمْ فَرَدَّ عَلَيْهِمْ مَا كَانُوا عَلَيْهِ »
📚المحاسن ج 2 ص 587
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕اسلام تاکید موکد بر شستن دستها ، قبل از غذا خوردن می کند ، روشن است که با عمل به این دستور ، خوردن غذا ، با دست پاک و شسته شده و تمیز ، هیچ مشکل بهداشتی ، ایجاد نمی کند ، چنان که علی ع فرمود ؛
« مَنْ أَرَادَ أَنْ يَكْثُرَ خَيْرُ بَيْتِهِ فَلْيَغْسِلْ يَدَهُ قَبْلَ الْأَكْلِ. » « هر کس می خواهد ، خیر خانه اش زیاد شود ، قبل از غذا خوردن ، دستهایش را بشوید »
📚وسائل الشیعه ج 24 ص 338
👌و فرمود ؛
« غَسْلُ الْيَدَيْنِ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ بَعْدَهُ زِيَادَةٌ فِي الرِّزْقِ ... » « شستن دو دست قبل و بعد از غذا خوردن ، موجب زیادی رزق می گردد »
📚همان منبع
❕یافته های کنونی دانشمندان هم ، تاکید بر غذا خوردن با دست دارد ، چنان که مطابق یافته های جدید خود ، می نویسند ؛
« با دست غذا خوردن باعث افزایش گردش خون می شود ، با دست غذا خوردن جریان خون را افزایش می دهد ، با دست غذا خوردن ارتباط با غذا را تشدید می کند ( و در رفع بی اشتهایی موثر است ) ، با دست غذا خوردن باعث هضم بهتر می شود ، 5. مستقیما بر چاکرا تاثیر می گذارد ،نوک انگشتان به قلب، چشم سوم، شبکه عصبی ، گلو، اندام جنسی و ریشه ای چاکرا مرتبط هستند. و هنگامی که ما با دست ها غذا می خوریم، حرکت و لمس چاکرا فعال می شود و ما را به هر روش ممکن کمک می کند ، با دست غذا خوردن بهداشتی است ، ممکن است این جمله ، برای خیلی ها تهاجمی به نظر برسد، اما در مقایسه با قاشق و چوب غذاخوری، دستان انسان بیشتر بهداشتی است . برخلاف آنچه فکر می کنید افرادی که عادت به غذا خوردن با دست دارند پیش از آغاز خوردن غذا دست های شان را می شویند. البته بهداشت دست ها، همه جا یک عادت است ولی قاشق و چنگال عموما سریع شسته می شوند و همیشه هم کاملا تمیز نیستند ، متوجه می شوید غذا داغ است چون دستانتان مثل یک سنسور عمل می کند ، منطقا، زمانی که با قاشق یا چنگال غذا می خورید نمی توانید آنالیز کنید که چقدر غذا گرم است، اما وقتی با دست غذا می خورید، می توانید آن را (به لطف قدرت گیرنده ها )و محافظت از بافت های حساس زبان از سوزش، را درک کنید. ، با دست غذا خوردن برای کاهش خطر ابتلا به دیابت موثر است ، در صورتی که با دست غذا بخورید پس از اتمام، دستان خود را میشویید اما همچنان باکتریهای بسیاری مفیدی بر سطح دست و انگشتانتان باقی میماند و سبب از بین بردن سایر باکتریهای مضر سطح پوست می شوند »
🌐https://b2n.ir/m60742
🌐https://b2n.ir/h18420
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌ملحد هرزه گو به پاسخ ذیل ما اشکال کرده است ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3532
❕که چرا علی و فاطمه علیهما السلام ، مهمان را بر خود و کودکان خود مقدم می داشتند و خودشان گرسنگی می کشیدند ، تا مهمان گرسنه نماند ، آیا این ظلم در حق امام حسن و حسین ع نیست ❗️
👌او توجه ندارد که امام حسن و امام حسین ع ، در همچنین مواردی ، در عین کودکی ، خودشان پیشقدم می شدند و نیازمندان را بر خود مقدم می داشتند ، و خداوند نیز عملکرد آنان را می ستود ، چنان که این مساله در قضیه سوره انسان و نزول آیات در مدح انفاقهای اهلبیت ع مشهود است ، در ذیل گفته ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2598
👌چرا که آن بزرگواران از همان کودکی ، تحت تربیت الهی بوده اند و قلوبشان به نور علم و حکمت و کرامت نورانی بوده است ، چنان که در ذیل گفته ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/180
❕درک این سخن و عمل بر طبق آن ، برای معاندین هرزه گوی فضای مجازی که مفهوم انفاق و ایثار را نمی فهمند ، و یکبار نشده است که از خوشگذرانیهای خود برای کمک به نیازمندان بزنند ، خیلی مشکل است .
#پاسخ_به_مطلبی_پیرامون_طب_اسلامی
🤔#پرسش
❔شما در کانال با استدلال این که مکتبی به عنوان "طب اسلامی" وجود داره رو رد کردین من جمله استدلالاتتون کلام شیخ صدوق راجب دسته بندیِ احادیثِ طبی هستش ، من این متن شما رو به یه گروه فروارد کردم، اونجا گفتن که این پنج موردی که شیخ صدوق گفته، علاوه بر نفی طب اسلامی، فقه اسلامی رو هم رد میکنه!! لطفا اگه جوابی دارین بفرستین تا بهشون بگم ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در رابطه با روایات طبی اهل بیت علیهم السلام ، شیخ بزرگوار ما ، شیخ صدوق ، بیان روشن و صریحی دارد و در مقام بیان اعتقاد شیعه ، پیرامون احادیث طبی می فرماید ؛
« عقیده شیعه درباره اخبار و احادیثی که درباره طب رسیده آن است که این احادیث بر چند گونه اند ؛
1⃣برخی از آنها با نظر به آب و هوای مکه و مدینه گفته شده اند و به کار بستن آنها در دیگر شرایط آب و هوایی درست نیست .
2⃣در برخی از آنها معصوم علیه السلام بر پایه آنچه از حال و طبع سوال کننده می دانسته پاسخ داده و از همان موضع فراتر نرفته است ، چه این که امام بیش از آن شخص به طبع وی آگاهی داشته است .
3⃣برخی از آنها را مخالفان با هدف زشت نمایاندن چهره مذهب در نگاه مردم در میان احادیث گنجانده اند .
4⃣در برخی از آنها سهوی از راوی حدیث سر زده است .
5⃣در برخی از آنها بخشی از حدیث حفظ شده و بخشی دیگر فراموش شده است .
📚اعتقادات الامامیه ص 115
❕حال منتقدین این دیدگاه ، به دو مورد اول کلام شیخ صدوق اشکال کرده اند ، که اگر احادیث طبی متناسب با آب و هوای مردم مدینه و مکه و به حسب طبع مردمان همان مناطق ، صادر شده است ، و نمی توان در دیگر مناطق و افراد سایر نقاط جهان ، به کار گرفته شود ، این اشکال به احادیث فقهی هم وارد است ، یعنی امام ع ، دستورات و حلال و حرام ها را اختصاصی مردم مکه و مدینه بیان کرده باشد و دیگر ما نتوانیم به آن احادیث و حلال و حرام ها استدلال کرده و عمل کنیم ❗️❗️
👌این سخن در نهایت سستی و بی پایگی است ، زیرا شریعت پیامبر گرامی و حلال و حرام ایشان که امامان علیهم السلام مروج آن بودند ، اختصاص به مردم مکه و مدینه در همان زمان نداشته است ، بلکه حلال و حرام ایشان که به مردم آن زمان بیان می کردند ، جهانی و تا روز قیامت برای تمام مردم بوده است ، چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« جاءَ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله فَجاءَ بِالقُرآنِ وبِشَريعَتِهِ ومِنهاجِهِ، فَحَلالُهُ حَلالٌ إلى يَومِ القِيامَةِ، وحَرامُهُ حَرامٌ إلى يَومِ القِيامَةِ » « محمّد ص آمد و قرآن را و شريعت و روش خاصّ خود را آورد و از آن پس، حلال او تا روز قيامت، حلال و حرامش تا قيام قيامت، حرام است »
📚الكافي ج 2 ص 17 _ المحاسن ، ج 1 ص 420 _ بحار الأنوار ، ج 16 ص 353
👌و فرمود ؛
« إنَّ اللَّهَ تَبارَكَ وتَعالى بَعَثَ مُحَمَّداً فَخَتَمَ بِهِ الأَنبِياءَ فَلا نَبِيَّ بَعدَهُ، وأَنزَلَ عَلَيهِ كِتاباً فَخَتَمَ بِهِ الكُتُبَ فَلا كِتابَ بَعدَهُ، أحَلَّ فيهِ حَلالًا، وحَرَّمَ حَراماً، فَحَلالُهُ حَلالٌ إلى يَومِ القِيامَةِ، وحَرامُهُ حَرامٌ إلى يَومِ القِيامِة، فيهِ شَرعُكُم، وخَبَرُ مَن قَبلَكُم وبَعدَكُم. » « خداوند- تبارك و تعالى- محمّد ص را فرستاد و سلسله پيامبران را بدو ختم كرد. بنا بر اين، بعد از او پيامبرى نيست. نيز كتابى را بر او فرو فرستاد و آن را پايان بخشِ همه كتابها [ى آسمانى] قرار داد. بنا بر اين، پس از آن ديگر كتابى نمى آيد. در اين كتاب، حلالى قرار داد و حرامى وضع كرد. پس حلال آن، تا قيام قيامت، حلال است و حرامش، تا قيام قيامت، حرام. شريعتِ (احكام و مقرّراتِ) شما در اين كتاب است و اخبار پيشينيان و پسينيانِ شما در آن آمده است. »
📚بحار الأنوار ج 93 ص 3
❕قرآن نیز دعوت و هدایتهای هادیان الهی را جهانی برای تمام مردم دانسته و می فرماید ؛ « ( بگو) قرآن بر من وحی شده است تا شما و هرکس که دعوتم به او برسد را انذار دهم» ( انعام 19 )
❕این که امامان گرامی علیهم السلام ، به اصحاب خود اجازه می دادند که می توانند به سراغ طبیبان یهودی و نصرانی بروند ، روشن ترین دلیل است بر این که ایشان یک مکتب طبی جامع ارائه نفرمودند و مثلا تمام دستورات طبی ایشان ، جهان شمول و فراگیر نبوده باشد ، لذا اجازه استفاده از طب دیگران را می دادند ، چنان که در روایتی از امام صادق ع آمده است ؛
« أنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يُداويهِ اليَهودِيُّ وَ النَّصرانِيُّ، قالَ: لا بَأسَ بِذلِكَ، إنَّمَا الشِّفاءُ بِيَدِ اللّهِ تَعالى. » « از امام صادق عليه السلام در مورد اين كه مردى را يك يهود يا مسيحى درمان كند، پرسيدند. فرمود: «در اين كار، اشكالى نيست. شفا به دست خداوند متعال است».
📚دعائم الاسلام ج 2 ص 144 _ بحار الانوار ج 59 ص 73 _ مستدرک الوسائل ج 16 ص 437 _ الاصول السته عشر ، ص 359
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
👌در روایت دیگر آمده است ؛
« از امام باقر ع سوال کردم در مورد مردی که او را طبیب نصرانی یا یهودی درمان می کند و برای او ادویه ای تجویز می کند ، امام ع فرمود ، اشکالی ندارد ، شفاء تنها به دست خداوند است »
📚وسائل الشیعه ج 25 ص 226
❕اما در بحث حلال و حرام و شریعت ، چون مکتب جامعی ارائه داده بودند ، اجازه رجوع به غیر خودشان را نمی دادند ، و می فرمودند ؛
« به شرق و غرب عالم بروید ، علم صحیحی نمی یابید ، جز آنچه که از نزد ما اهلبیت خارج شده باشد » « شرقا و غربا فلا تجدان علما صحیحا الا شیئا خرج من عندنا اهل البیت »
📚الکافی ج 1 ص 339
👌و می فرمودند ؛
« گرفتاری مردم بزرگ است ، اگر آنان را بخوانیم ، ما را اجابت نمی کنند و اگر آنان را رها کنیم ، جز از طریق ما هدایت نمی شوند » « بلیه الناس عظیمه ان دعونا لم یجیبونا و ان ترکناهم لم یهتدوا بغیرنا »
📚امالی صدوق ص 609 _ کنزالفوائد ج 2 ص 37
❕امام باقر علیه السلام فرمود ؛
« اگر كسى همواره شبهايش را به عبادت بگذراند، و روزهايش را روزه بگيرد، و همه مالش را انفاق كند، و همه عمرش را حج بگزارد، امّا ولايت ولىّ خدا را نشناسد تا تحت ولايت او در آيد و همه كارهايش با راهنمايى او صورت بگيرد، بر عهده خداوند عز و جل نيست كه به او ثواب دهد، و از مؤمنان هم به شمار نمى آيد »
📚الکافی ج 2 ص 18
👌به هر حال اگر مردم به امامان علیهم السلام پشت نمی کردند و از علوم واسع آنان بهره می برند و آنان را تحت فشار و مضیقه قرار نمی دادند ، می توانستند بیشتر از علوم غیبی ایشان در جنبه های مختلف و جوانب طبی استفاده کنند ، اما آنان به امامان پشت کردند و آنان را در فشار و مضیقه قرار دادند و کشتند و نتوانستند از علوم سرشار غیبی آنان بهره ببرند ، و آنچه هم که از روایات طبی آن بزرگواران به ما رسیده است ، در حدی نیست که به عنوان یک مکتب جامع طبی اسلام ، معرفی شود ، خصوصا آنکه برخی از همان روایات طبی هم که به ما رسیده است ، مطابق تحلیل شیخ صدوق ، قابل استفاده عمومی و کلی نیست .
👌خود آن بزرگواران هم در زندگی شخصی ، چنین اجازه ای نداشتند که از علوم غیبی در رفع مسائل شخصی استفاده کنند و با این که از طریق تعلیم الهی ، آگاه به طب بودند ، اما باز به طبیبان رجوع می کردند ، چرا که خداوند به آنان این اجازه را به صورت مطلق نداده بود که از علم و قدرت غیبی در مسائل شخصی استفاده کنند ، چنان که امام کاظم ع فرمود ؛
« خداوند قلوب امامان را محل اراده و خواست خودش قرار داده است . هر زمان خداوند چیزی را بخواهد آنان هم می خواهند و بدون اذن خداوند کاری نمی کنند» « ان الله جعل قلوب الائمه ، موردا لارادته ، فاذا شاء الله شیئا ، شاءوه ...»
📚بحار الانوار ج 5 ص 114
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1897
❕بر همین اساس نقل می کنند ؛
« به جهت معالجه زخم امير المؤمنين عليه السّلام، اطبّاء كوفه را جمع كردند، و عالمتر آنان در عمل جرّاحى شخصى بود كه او را اثير بن عمرو مى گفتند، چون در جراحت امير المؤمنين عليه السّلام نگريست شش گوسفندى طلبيد كه تازه و گرم باشد، چون آن شش را حاضر كردند. رگى از آن بيرون كشيد آنگاه او را در شكاف زخم كرد در آن دميد تا اطرافش به اقصاى جراحت رسيد و لختى بگذاشت، پس برداشت و در آن نظر كرد، بعضى از سفيدى مغز سر آن حضرت را در آن ديد آن وقت به امير المؤمنين عليه السّلام عرض كرد كه وصيّت خود را بكن كه ضربت اين دشمن خدا كار خود را كرده و به مغز سر رسيده و ديگر كار از تدبير بيرون شده است »
📚مقاتل الطالبيين، ص 23؛ بحار الأنوار، ج 42، ص 234
❕« راوی می گوید ، خدمت حضرت هادى علیه السلام بودم . آن جناب را آبله گرفته بود به طبيب گفتم «آب گرفت» به زبان فارسى ، در اين موقع امام عليه السّلام رو بمن نموده تبسم كرده فرمود خيال ميكنى كسى غير از تو فارسى را نميداند پزشك گفت فدايت شوم آقا شما فارسى ميدانيد؟ فرمود: آرى او بفارسى بتو گفت آبله ها ، آب گرفت »
📚بحار الانوار ج 50 ص 136
❕« روزى على بن جعفر، در نزد حضرت جواد عليه السّلام بود، در آن هنگام طبيب، براى رگ زدن نزد حضرت جواد عليه السّلام آمد، على بن جعفر برخاست و به حضرت جواد عليه السّلام گفت: اى آقاى من! بگذار طبيب اوّل رگ مرا بشكافد، بعد رگ تو را، تا تيزى آهن (نشتر) را قبل از تو من احساس كنم »
📚اختیار معرفه الرجال ج 2 ص 729
❕در گذشته مفصل ، توضیحات در مورد طب اسلامی را داده ایم ؛
https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2561
https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2564
https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2565
https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3354
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
#پاسخ_به_جوابیه_معاند_در_مورد_تغذیه_جنین_از_خون_مادر
❕ما در پاسخی در ذیل ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3528
👌گفتیم که جنین در دوران حمل از خون مادر ، تغذیه می کند و به خاطر همین مادر در دوره حمل حیض نمی شود ، تا خون کافی برای تغذیه جنین داشته باشد ، و این که در روایت آمده است که جنین از خون حیض ، تغذیه می کند ، یعنی از خونی که قرار بود به صورت حیض خارج شود ، تغذیه می کند ، به این صورت که مادر دیگر حیض نمی شود و آن خون از بدنش به صورت حیض خارج نمی شود و تغذیه جنین می شود .
❕یکی از معاندین به ما اشکال کرده است که در دوره حاملگی ، اصلا خون قاعدگی و حیض وجود ندارد که جنین بخواهد از آن تغذیه کند ، پس چگونه در روایت آمده است که جنین از خون حیض تغذیه می کند ❗️
👌در حالی که گفتیم که چون آن خون قرار بود، به صورت حیض از مادر خارج شود ، اما خداوند به خاطر تغذیه جنین مانع آن شد ، لذا به اعتبار « ما یکون و آینده » ، تعبیر به خون حیض در مورد آن شده است ، و چنین تعبیری ، یکی از جنبه های رعایت قواعد بلاغی در کلام است ، و چون امامان علیهم السلام از بلیغ ترین و فصیح ترین مردم بودند ؛ « کان افصح الناس _ عجزت الفصحاء ... عن وصف شان الاولیاء »
📚عیون الاخبار ج 2 ص 228 _ بحار الانوار ج 25 ص 171
❕این قواعد بلاغی را در کلام رعایت می کردند . توضیح قاعده مذکور ؛
👌در بحث مجاز لغوی مفرد مرسل و علاقه های آن که در بلاغت بحث می شود ، یک مورد « علاقه اعتبار ما یکون » است .
❕در توضیح این قاعده می نویسند ؛
« اعتبار ما يكون ، یعنی ملاحظه آنچه مى شود ، نگرش به آينده .
👌و اين در جايى است كه بر چيزى اسم آينده آن را به كار ببريم. اسم چيزى را كه در آينده به آن مى رسد. مانند سخن خداى برين: «إِنِّي أَرانِي أَعْصِرُ خَمْراً» ( یوسف 36 ) من در خواب ديدم كه شراب مى فشارم.
❕يعنى عصاره و افشره اى را مى فشارم كه كارش به شراب شدن مى انجامد. [يا انگور را مى فشارم كه شراب گردد.] چون در زمان فشردن كه شراب نيست. بنابراين علاقه در اينجا اعتبار ما يؤول اليه است. [يعنى اعتبار آينده، آنچه مى شود، آنچه به سوى آن مى رود]
👌و مانند: «وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً» ( نوح 27 ) « آنان جز تبهكار و كافر نزايند. »
❕ نوزاد هنگامى كه به دنيا مى آيد نه تبهكار است نه كافر، ليكن پس از سپرى شدن دوران كودكى چنين مى شود. پس فاجر و كافر بر نوزاد اطلاق گشته است و مرد تبهكار اراده شده و علاقه اعتبار ما يكون است.
👌و در فارسى مانند اين شعر ناصر خسرو:
بند قباى چاكرى سلطان چون از ميان ريخته نگشايى
مراد از ميان ريخته متلاشى شدن پس از مرگ است.
❕در گفتار روزانه ما اين مجاز را بسيار به كار مى بريم. مثلا به دانشجوى رشته پزشكى مى گوييم: دكتر، به دانشجوى علوم دينى مى گوييم: حجة الاسلام و ... »
📚ترجمه و شرح جواهر البلاغه ، ج 2 ص 118
👌بنابراین در روایت مورد بحث هم به اعتبار ما یکون و آینده ، به خونی که قرار بود به صورت حیض خارج شود ، اما خارج نشده و مورد تغذیه جنین واقع شده است ، خون حیض اطلاق شده است .
❕اگر معاندین هرزه گوی فضای مجازی ، در عوض کپی کردن پست های کانالهایشان ، قدری تحقیق می کردند و سواد یاد می گرفتند ، این اشکالات سطحی را مطرح نمی کردند و ما را هم به زحمت پاسخگویی نمی انداختند .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❕به مناسبت پاسخی که در ادامه به آقای عبدالحمید ، امام جمعه مسجد مکی زاهدان خواهیم داد .
👌کلیپ فوق ، فحاشی آقای درازهی ، نماینده اهلسنت و بلوچ دوره پیشین مجلس است به کارمند گمرک ، که از کاربران به خاطر قرار دادن این کلیپ عذر خواهی می کنیم .
#پاسخی_به_عبدالحمید_پیرامون_رییس_جمهوری_سنی_مذهب
🤔#پرسش
❔مولوی عبدالحميد اسماعیل زهی امام جمعه اهل سنت زاهدان در نامهای به رهبری پرسیده است: «مگر شیعه و سنی با هم برابر نیستند؟ چرا اهلسنت در ایران اسلامی نتواند رئیسجمهور شود؟ این سؤالیست که بنده مطمئنم کسی پاسخی برای آن ندارد»❗❗
💠#پاسخ💠
1⃣این که اهل سنت در ایران نمی توانند رئیس جمهور شوند ، خواست خداوند است ، زیرا مطابق اعتقاد اهل سنت ، مردم از خود اختیاری ندارند و هر آنچه که اتفاق می افتد ، مستقیما تقدیر و فعل خداوند است . بر این اساس خداوند در ایران مقدر کرده است که رئیس جمهور شیعه بر روی کار باشد و اهل سنت هم حق اعتراض ندارند ❗️❗️❗️
❕احمد بن حنبل رییس حنابله چنین می گوید ؛
« قضا و قدر خوب و بد ، کم و زیاد ، ظاهر و باطن ، شیرین و تلخ ، خوشایند و نا خوشایند ، زیبا و نازیبا و آغاز و پایان از جانب خدا است .همه مردم به سوی آنچه برای آنان مقدر شده قرار می گیرند .زنا و سرقت و میگساری و آدم کشی و حرام خواری و شرک به خدا و کلیه گناهان به تقدیر الهی است» « کلها بقضاء و قدر »
📚طبقات الحنابله ج1 ص15 _ السنه ، احمد بن حنبل ، ص44
❗️واقدی از زنی به نام ام حارث نقل می کند ؛
« در نبرد حنین دیدم عمر بن خطاب پا به فرار گذاشته است و از میدان می گریزد .به او گفتم این کار چیست گفت تقدیر الهی است ( و من در فرار کردن اختیاری ندارم) »
📚مغازی واقدی ج 3 ص 904
❕بخاری از ابوقتاده نقل می کند ؛
« عمر را ( میان فراریان دیدم ) ، گفتم چرا مردم فرار می کنند ، گفت امر خداست ( و اختیاری از خود نداریم ) » « فلحقت عمر بن الخطاب فقلت ما بال الناس ، قال امر الله »
📚صحیح بخاری ج 4 ص 57
❕عبدالله بن عمر می گوید ؛
« مردی پیش ابوبکر آمد و گفت آیا زنا به تقدیر الهی صورت می گیرد .او گفت بله .مرد گفت چگونه می توان گفت خدا عملی را بر من تقدیر کرده است آنگاه مرا کیفر می دهد . ابوبکر گفت چنین است ای فرزند زن بد بو به خدا سوگند اگر کسی پیش من بود می گفتم با مشت بر بینی تو بکوبد»
📚تاریخ الخلفاء ، ص95
👌از پیامبر نقل می کنند که فرمود ؛
« برخی از شما کار بهشتیان را انجام می دهد تا آنجا که میان او و بهشت تنها یک ذراع فاصل می ماند .ناگهان سرنوشت بر او پیشی می گیرد و او کار دوزخیان را انجام می دهد و به جهنم می رود و برخی از شما کار دوزخیان را انجام می دهد تا آنجا که میان او و دوزخ جز یک ذراع باقی نمی ماند در این هنگام سرنوشت بر او پیشی می گیرد و او کار بهشتیان را انجام می دهد و به بهشت می رود»
📚صحیح مسلم ج8 ص44 _ صحیح بخاری ج4 ص79 _ سنن ابن ماجه ج1 ص29
❕در روایت دیگر عمر می گوید ؛
« من به پیامبر گفتم کارهایی که انجام می دهیم دستاورد خودمان است یا از پیش مقدر شده است. پیامبر فرمود همگی قبلا مقدر شده و قلم از نوشتن آن فارغ گشته است . هرکس اهل سعادت باشد برای خوشبختی عمل می کند و آن کس که شقی و بدبخت باشد برای آن سعی می کند»
📚صحیح مسلم ج8 ص48 _ جامع الاصول ج1 ص516
👌ابوهریره از پیامبر نقل می کند ؛
« موسی به آدم گفت تو پدر بشر هستی که خدا به دست خود تو را آفریده است ... چرا ما و خودت را از بهشت بیرون کردی آدم در پاسخ گفت تو موسایی که خدا با تو سخن گفته و تورات را بر تو نوشته بنگر که خدا چند سال قبل از آفرینش من عصیان و گمراهی من را نوشته است ؟ موسی در پاسخ گفت چهل سال ، پس آدم به این طریق بر موسی احتجاج کرد و گفت مرا بر امری که خداوند تقدیر کرده بود ملامت می کنی ؟ » « تلومونی علی امر کتبه الله »
📚جامع الاصول ج 10 ص 523 _ صحیح بخاری ج 4 ص 158 و ج 6 ص 96
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
2⃣گذشته از آنکه بر اساس اعتقاد اهلسنت ، بالخصوص ، حکومت ها به جبر الهی دست بندگان می رسد و بندگان از خودشان اختیاری ندارند ، لذا اهلسنت بر این عقیده خود ، به این آیه شریفه استدلال می کنند که فرمود ؛
« قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ »بگو ، بارالها! مالك حكومتها تويى، به هر كس بخواهى، حكومت مى بخشى، و از هر كس بخواهى، حكومت را مى گيرى، هر كس را بخواهى، عزت مى دهى، و هر كه را بخواهى خوار مى كنى. تمام خوبيها به دست توست، تو بر هر چيزى قادرى » ( آل عمران 26 )
❕چنان که سیوطی نقل می کند ؛
« یعنی ملک و حکومت دست خداوند است نه دست غیر خدا و به سلطان و قدرت تو به افراد می رسد نه به غیر تو » « ای ان ذلک بیدک لا الی غیرک »
📚الدر المنثور ج 2 ص 15
❕بر همین اساس ، معاویه که اهلسنت او را امیر معاویه و خال المومنین می دانند و نقل می کند که پیامبر در حق او دعا می کرد که خداوند او را هدایت کننده و هدایت شونده قرار دهد ؛ « و اجعله هادیا مهدیا »
📚سنن ترمذی ج 5 ص 501
❕معتقد بود که حکومت خودش و یزید به تقدیر خداوند است و کسی حق اعتراض ندارد ، چنان که ابوهلال عسکری می گوید ؛
« معاویه اولین کسی بود که گمان می کرد که تمام افعال بندگان از سوی خداست » « اول من زعم ان الله یرید افعال العباد کلها »
📚الاوائل ج 2 ص 125
❕بر این اساس ، وقتی عایشه از او پرسید که چرا یزید را جانشین خود کرده ای در پاسخ او گفت ؛
« امر حکومت یزید قضائی از قضاء الهی است و بندگان اختیاری در آن ندارند » « ان امر یزید قد کان قضاء من القضاء و لیس للعباد خیره »
📚الامامه و السیاسه ج 1 ص 167
👌و مطابق نقل دیگر ، همین پاسخ را به ابن عمر داد ؛
📚همان ص 171
❕با گفته های معاویه ، عایشه نیز معتقد به قدر و قضاء الهی در حکومت ها شده بود و می گفت ؛ « امر الهی است که مورد تقدیر خداوند است » « کان امر الله ، قدرا مقدورا »
📚تاریخ بغداد ج 1 ص 160
❕بر این اساس و بر اساس اعتقاد اهلسنت ، ما نیز در برابر آقای عبدالحمید استدلال می کنیم که امر حکومت ایران و ریاست جمهوری شیعی ، امر و تقدیر الهی است و شما حق اعتراض ندارید ، و اگر اعتراض کنید ، گرفتار گمراهی شده اید ، چنان که خداوند می فرماید ؛
« هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند اختیاری از خود داشته باشند و هر کس نافرمانی خدا و رسول را کند به گمراهی آشکاری گرفتار شده است» ( احزاب 38 )
3⃣رهبری و حاکمیت سرزمین اسلامی ایران ، تصمیم گرفته است که رئیس جمهور شیعه باشد ، اهلسنت موظفند که از حاکم اسلامی اطلاعت کنند و اعتراض و نافرمانی نکنند ، حتی اگر حاکم به آنان ظلم کند ، وظیفه آنان اطاعت و فرمانبرداری است ❗️
👌از پیامبر اسلام ، نقل می کنند که فرمود ؛
«مَنْ رَأَى مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا يَكْرَهُهُ فَلْيَصْبِرْ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ مَنْ فَارَقَ الجَمَاعَةَ شِبْرًا فَمَاتَ، إِلَّا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
«هر کس از امیر و حاکم خود چیزی را ببیند که ناخوشایندش باشد، باید بر آن صبر کند. چرا که اگر کسی به اندازه یک وجب، از جماعت مسلمین جدا شود، و سپس بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است. »
📚صحیح بخاری ج 8 ص 87 _ صحیح مسلم ج 6 ص 21
👌و نقل می کنند که فرمود ؛
« پس از من پیشوایانی بر مسند قدرت خواهند نشست که از هدایت من بهره نبرده اند و به سنت من عمل نکرده و در میان آنها افرادی خواهند بود که در شکل و پوست آدمیزاد اما قلب آنها قلب شیطان است . به سخنان آنان گوش ده و از فرمانشان اطاعت کن اگر شما را مورد ضرب و شتم قرار داده و اموال شما را غارت کردند وظیفه شما اطاعت و فرمانبرداری آنهاست»
📚صحیح مسلم ج 6 ص 20 _ سنن بیهقی ج 8 ص 159 _ کنزالعمال ج 5 ص 309
❕احمد بن حنبل می گوید ؛
« شنیدن و اطاعت کردن برای امیر و حاکم مومنین واجب است ، چه حاکم نیکوکار باشد و چه بدکار و فاجر و هرکس بر امام مسلمین خروج کند و در حال خروج بر او بمیرد ، به مرگ جاهلیت مرده است »
📚تاریخ المذاهب الاسلامیه ، ابی زهره ، ج 2 ص 322
❕یا در کتاب شرح عقیده الطحاویه که از کتب مشهور در حوزه های اهلسنت است آمده است ؛
« جایز نمی دانیم خروج بر حاکمان و ولاه امرمان را ، اگرچه آنان اهل جور و ستم باشند »
📚شرح العقیده الطحاویه ص 110
❕شیخ اشعری نیز به این نکته تصریح می کند ؛
📚مقالات الاسلامیین ص 323
🔸ادامه 👇