جنایت یزید در واقعه حره و دفاع وهابیون از یزید !!!!
🤔#پرسش
❓درمورد واقعه حرّه بایستی بدانیم که :
و حادثه مباح دانستن [ جان و مال و ناموس ] اهل مدینه و قتل صحابة به آن صورتی که ذکر شده است نبوده و اتفاق نیفتاده . و ثبت شده كه اهل شام [ سپاهیان یزید ] گرفتند از اهل مدینه بعضی چیزهایی مال آنها بود و [ واقعه حرّه] به آن صورتی نیست که در روایات ضعیفه وارد شده که جان و مال و آبرو و ناموس اهل مدینه حلال شد و برخی امور منکر دیگر.
نظرات في الشرطة جلد: ١ صفحه:٥۴
بنابراین روایاتی که ذکر اباحه مدینه در آن است کلهم اجمعین ضعیف میباشد و محلی برای استناد نــدارد.
💠#پاسخ💠
👌وهابی برای دفاع از یزید ملعون , مسلمات تاریخی را که مورخین متواترا نقل کرده اند , منکر شده است با این که می داند متواترات از قضایای قطعی اند و ضعف سندی برخی از آنها خللی به اصل ماجرا وارد نمی کند .
❕واقعه حرّه، رخدادی بس تلخ و سنگین است که به سال ۶۳ هجری قمری در روزگار سلطنت یزید بن معاویه، میان لشکریان شام و مردم مدینه به وقوع پیوست.
👌واقعه حرّه رابه حق باید یکی از فجایع تاریخ دانست و در شمار زشت ترین حوادث سلطنت بنی امیه به حساب آورد. ابن مُشکویه مینویسد: «واقعه حرّه از سهمگین ترین و سخت ترین وقایع است».
📚تجارب الأمم، ج ۲، ص ۷۹
❕قیام مردم مدینه در سال ۶۳ هجری قمری علیه سلطنت یزید و سلطه امویان بیش از هر چیز اعتراض گسترده و مردمی علیه سیاستها و برنامههای حکومتی بود. این جریان خودجوش اجتماعی، پس از همدلی در انکار سلطه بنی امیه صورت گرفت، و گروه انصار، عبداللَّه بن حنظله و گروه قریش، عبداللَّه بن مطیه را به فرماندهی نیروهای رزمی خود انتخاب کردند.
📚 طبقات الکبری، ج ۵، ص ۱۰۶؛ تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۶۸
❕یزید درباره مردم مدینه به مسلم بن عقبه چنین سفارش کرد:
«مردم مدینه را سه بار دعوت کن، اگر اجابت کردند چه بهتر وگرنه در صورتی که بر آنان پیروز شدی سه روز آنان را قتل عام کن، هر چه در آن شهر باشد برای لشکر مباح خواهد بود. اهل شام را از آن چه میخواهند با دشمن خود انجام دهند باز مدار. چون مدت سه روز بگذرد از ادامه قتل و غارت دست بردار و از مردم بیعت بگیر که برده و بنده یزید باشند! هر گاه از مدینه خارج شدی به سوی مکه حرکت کن». " ... ادع القوم ثلاثه ایام فان هم اجابوک و الا فقاتلهم "
📚 اخبار الطوال، ص ۳۱۰؛ کامل ابن اثیر، ج ۴، ص ۱۱۲؛ الفتوح، ج ۳، ص ۱۸۰ _ تاریخ طبری ج ٣ ص ٣٥٣
❕ابن قتیبه مینویسد:
«ورود لشکر شام در بیست و هفتم ماه ذی الحجه ۶۳ هجری اتفاق افتاد و تا دمیدن هلال ماه محرّم، مدینه به مدت سه روز در چنگال سپاه شام غارت شد».
📚الامامه و السیاسه ج ١ ص ٢٢٠ _ ٢٢١
❕مسلم بن عقبه چنان که یزید بن معاویه گفته بود به لشکر شام پس از تصرّف مدینه گفت:
«دست شما باز است، هرچه میخواهید انجام دهید! سه روز مدینه را غارت کنید».
📚همان ج ٢ ص ١٠
❕بدین ترتیب شهر مدینه بر لشکریان شام مباح شد و در معرض تاراج و بهره برداری همه جانبه آنان قرار گرفت، و هیچ زن و مردی در مسیر آنان از گزند و آسیب ایمنی نیافت. مردم کشته میشدند و اموالشان به غارت میرفت.
📚 الفتوح، ج ۳، ص ۱۸۱؛ کامل ابن اثیر، ج ۴، ص ۱۷
❕در هجوم شامیان به خانههای مدینه , هزاران زن هتک حرمت شدند، هزاران کودک زاییده شدند که پدرانشان معلوم نبود. از این رو آنان را اولاد الحرّه مینامیدند.
📚الامامة و السیاسة، ج ۲، ص ۱۰؛ البدء و التاریخ، ج ۶، ص ۱۴؛ وفیات الاعیان، ج ۶، ص ۲۷۶؛ تاریخ الخلفاء، ص ۲۰۹.
❕کوچههای مدینه از اجساد کشته شدگان پر و خونها تا مسجد پیامبر بر زمین ریخته شده بود.
📚کامل ابن اثیر ج ٤ ص ١١٣
❕ کودکان در آغوش مادران محکوم به مرگ شده .
📚الامامه و السیاسه ج ١ ص ٢١٥
❕و صحابه پیر پیامبر مورد آزار و بی حرمتی قرار میگرفتند.
📚اخبار الطوال ص ٣١٤
👌شدت کشتار به حدّی بود که از آن پس مسلم بن عقبه را به خاطر زیاده روی در کشتن مردم «مُسرف بن عقبه» نامیدند. اهل مدینه از آن پس لباس سیاه پوشیدند و تا یک سال صدای گریه و ناله از خانههای آنان قطع نشد.
📚الامامه و السیاسه ج ١ ص ٢٢٠
❕ابن قتیبه نقل میکند:
«در روز حرّه از اصحاب پیامبر هشتاد مرد کشته شد. و بعد از آن روز، صحابی بدری باقی نماند. و از قریش و انصار هفتصد نفر به قتل رسیدند. و از سایر مردم از موالی و عرب و تابعین ده هزار نفر به قتل رسیدند». " قتل یوم الحره من اصحاب النبی ثمانون رجلا ... "
📚همان ج ١ ص ٢١٦ _ البدایه ج ٨ ص ٢٤٢
❕مسعودی می نویسد :
" در واقعه حره دو نفر از خاندان ابوطالب , چند نفر دیگر از بنی هاشم , بیش از نود نفر از قریش , بیش از نود نفر از انصار و بیش از چهار هزار نفر از دیگران که افراد شناخته شده ای نیستند کشته شدند " ... اربعه آلاف من سائر الناس ... "
📚مروج الذهب ج ٢ ص ٢٤٩
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕یاقوت حموی می نویسد :
" تعداد کشته ها از مردم عادی سه هزار و پانصد نفر و از انصار چهار هزار نفر و گفته شده هزار و هفتصد نفر و از قریش هزار و سیصد نفر "
📚معجم البلدان ج ٢ ص ٢٤٩
❕از مالک بن انس نقل شده است :
" در واقعه حره , هفت صد نفر از قاریان و حافظان قرآن که سه نفر آنان از اصحاب بودند , کشته شدند " " سبعمائه من حمله القرآن "
📚دلائل النبوه ج ٦ ص ٤٧٤
❕سیوطی مینویسد:
«در سال ۶۳ هجری اهل مدینه بر یزید خروج کرده و او را از خلافت خلع نمودند. یزید لشکر انبوهی را به سوی آنان فرستاد و دستور داد آنها را به قتل رسانده و پس از آن به طرف مکه حرکت کرده و ابن زبیر را به قتل برسانند. لشکر آمدند. و واقعه حرّه در مدینه طیّبه اتفاق افتاد. و نمی دانی که واقعه حرّه چه بود؟ حسن یک بار نقل کرد که به خدا سوگند! هیچ کس در آن واقعه نجات نیافت. در آن واقعه، جماعت بسیاری از صحابه و از دیگران به قتل رسیدند و مدینه غارت شد و از هزار دختر باکره ازاله بکارت شد{ إنَّا للَّهِ ِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. رسول خدا فرمود: «من اخاف اهل المدینة اخافه اللَّه و علیه لعنة اللَّه و الملائکة و الناس أجمعین»؛ «هر کس اهل مدینه را بترساند خداوند او را خواهد ترسانید و لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر او باد. » این حدیث را مسلم روایت کرده است».
📚تاریخ الخلفاء، ص ۲۰۹؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۳۷و۳۸.
❕ابن قتیبه مینویسد:
«مسلم بن عقبه هنگامی که از جنگ و غارت با اهل مدینه فارغ شد در نامه ای به یزید چنین نوشت: «السلام علیک یا امیرالمؤمنین … من نماز ظهر را نخواندم جز در مسجد آنان، بعد از کشتن فجیع و به غارت بردن عظیم … فرار کننده را دنبال کرده و مجروحان را خلاص کردیم. و سه بار خانه هایشان را غارت نمودیم، همان گونه که امیرالمؤمنین دستور داده بود … ».
📚الامامة و السیاسة، ج ۱، ص ۲۱۸.
❕سبط بن جوزی از مداینی در کتاب «حرّه» از زهری نقل کرده که گفت:
«در روز حرّه از بزرگان قریش و انصار و مهاجران و سرشناسان و از موالی هفتصد نفر به قتل رسیدند. و کسانی که از بردگان و مردان و زنان به قتل رسیدند ده هزار نفر بود. چنان خونریزی شد که خونها به قبر پیامبر رسید و روضه و مسجد پیامبر پر از خون شد. مجاهد میگوید: مردم به حجره رسول خدا و منبر او پناه بردند ولی شمشیرها بود که بر آنها وارد میشد. مداینی از ابن قره و او از هشام بن حسان نقل کرده که گفت: هزار زن بدون شوهر بعد از واقعه حرّه بچه دار شدند. و غیر از مداینی هم نقل کرده اند که ده هزار زن بعد از واقعه حرّه بدون شوهر بچه دار شدند. "
📚 تذکرة الخواص، ص ۲۵۹و۲۶۰؛ البدایة و النهایة، ج ۸، ص ۲۴۲؛ تهذیب التهذیب، ج ۲، ص ۳۱۶. المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ج ٦ ص ١٦
❕ابن قتیبه دینوری مینویسد:
«جابر در ایّام حرّه از چشم نابینا بود. در برخی از کوچههای مدینه راه میرفت و میگفت: نابود شود کسی که خدا و رسول را ترسانیده است. مردی پرسید: چه کسی خدا و رسول را ترسانیده است؟ جابر پاسخ داد: از رسول خدا شنیدم که فرمود: هر کس اهل مدینه را بترساند گویا آن چه را نزد من است ترسانده است. مرد شامی با شمشیر خود به جابر حمله کرد تا او را بکشد. مروان آن مرد را دور کرد و دستور داد جابر را داخل منزلش کنند و در را ببندند».
📚الامامه و السیاسه ج ١ ص ٢١٤
❕البته یکی از جاهایی که مورد هجوم و غارت سپاه شام قرار گرفت، خانه جابر بود و تمام وسایل منزلش غارت شد.
📚 سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۱۹۴
❕وهابی برای دفاع از مذهب جعلی اهلسنت , هر روایتی که بر روی آن دست می گذاریم , می گوید ضعیف است , خطاب به او می گوییم ما هم می دانیم که مذهب شما جعلی و توسط راویان فاسد و جاعل ایجاد شده است و انبوهی از روایات جعلی حتی در صحیح بخاری و مسلم است , و شما روایت صحیحی ندارید , چنان که در ذیل گفته ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2884
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2728
👌اما در متواترات به مانند بحث مذکور نمی توانید بر پایه تضعیفات سندی , اصل واقعه را زیر سوال ببرید , چنان که ابن تیمیه میگوید :
«زیادی و تعدد راه های نقل حدیث ، برخی از آنها ، برخی دیگر را تقویت می کند که خود زمینه یقین و اطمینان به آن حدیث را فراهم می کند ، اگر چه راویان آن گروهی از فاسقان و فاجران باشند »
" فَإِنَّ تَعَدُّدَ الطُّرُقِ وَكَثْرَتَهَا يُقَوِّي بَعْضَهَا بَعْضًا حَتَّى قَدْ يَحْصُلُ الْعِلْمُ بِهَا وَلَوْ كَانَ النَّاقِلُونَ فُجَّارًا فُسَّاقًا "
📚مجموع فتاوی ابن تیمیه ج ٤ ص ٣٥
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
https://instagram.com/porsemane_eteghadi
#سایت_ما
ipasookh.ir
❕معاند مفلوک کاری جز انتشار مطالب تکراری و پوسیده ندارد , در ذیل پیرامون ازدواج دختران بنی هاشم با دشمنانشان توضیحات کافی را ارائه داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/572
❕ملحد پرسش تکراری را در مورد علم غیب امامان علیهم السلام مطرح کرده است , ما در ذیل علم غیب امامان علیهم السلام را بر اساس آیات قرآن به اثبات رسانیده ایم :
🍀https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3253
❕و در ذیل از آیاتی که از راهنمایان الهی نفی علم غیب می کند , پاسخ گفته ایم :
🍀https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3038
🍀https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2699
🍀https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3268
👌علم غیب آن بزرگواران روشن ترین دلیل بر ارتباط آنان با خداوند و حقانیت و حجیت سخنان و عملکردشان می باشد و دیگران با علم غیب آن بزرگواران به حقانیت آنان پی می برند , لذا امامان ع برای معرفی خود به عنوان حجت الهی , تکیه بر مساله علم غیب می کردند , چنان که در ذیل گفته ایم :
🍀https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2520
👌آن بزرگواران اجازه نداشتند که از علم غیب در مسائل شخصی خود استفاده کرده و مثلا مشکلات و گرفتاری های خود را با علم غیب حل کنند , چنان که در ذیل گفته ایم :
🍀https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1360
🍀https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3307
🍀https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3309
❕البته آن بزرگواران در مواردی که صلاح می دانستند , جان دیگران را به وسیله علم غیب حفظ می کردند که در ذیل به نمونه ای از آن اشاره کرده ایم :
🍀https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4061
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
پاسخی به معاند پیرامون امام سجاد ع و قیام مردم مدینه ( واقعه حره )
❕ما در گذشته در ذیل پاسخی , تحلیلی را با استفاده از کتاب " سیره پیشوایان " ارائه دادم که در جریان واقعه حره , مردم مدینه متمایل بودند که امام سجاد ع در شورش آنان شرکت کند و آنان را رهبری کند , اما امام سجاد ع چون از سرانجام این شورش مطلع بود که منجر به شکست می شود و با نفوذ عبدالله بن زبیر در هدایت شورش , ورود امام سجاد ع به شورش مفید نبود , چرا که امام ع نمی خواست پلی باشد تا عبدالله بن زبیر را به مقاصدش برساند .
👌حال معاند مفلوک و تیم دوزاری اش , تقاضا کرده اند که بر این تحلیل خود مستندات تاریخی ارائه دهیم .
❕ما نیز درخواست او را اجابت کرده و می گوییم :
👌از عوامل مهمی که موجب تحریک مردم مدینه برای شورش بر علیه یزید شد , ماجرای شهید شدن امام حسین ع به دست یزید بود .
❕ابن خلدون مینویسد:
«چون ستم یزید و کارگزارانش فراگیر شد، فرزند رسول خداصلی الله علیه وآله و یارانش را کشت، مردم سر به شورش برداشتند».
📚تاریخ ابن خلدون ج ٢ ص ٣٧ ( به نقل از کتاب واقعه عاشورا و پاسخ به شبهات , علی اصغر رضوانی , ص ١٠٦ )
❕برخی از نویسندگان می نویسند :
" از جمله مهمترين عوامل نهضت در مدينه، ماجراى كشتار و سركوب و اسارت خاندان رسالت و پردهنشينان وحى بود كه احساسات و عواطف همه را جريحهدار كرده بود و تودهها را براى اعلان انتقام گرفتن و خشم بر حكومت اموى واداشت و علاوه بر اينها چيزى كه در برانگيختن توده مردم و واداشتن آن به انقلاب مؤثر شد، شيون بانوان بنى هاشم و گريه و زارى شديد آنان براى امام حسين عليه السّلام بود، يكى از اين بانوان در حالى كه مسلمانان را مخاطب ساخته بود مىگفت:
«اگر پيامبر (ص) از شما بپرسد در حالى كه شما آخرين امّتها هستيد نسبت به عترت و خاندان من پس از رحلتم چه كرديد؟ شما جواب پيامبر را چه خواهيد داد در حالى كه بعضى از آنان اسير و بعضى به خونشان آغشته شدهاند! پاداش من اين نبود كه من شما را نصيحت كردم كه مبادا نسبت به خويشاوندان من پس از من بدى كنيد.» براستى كه اين سوز و گداز نسبت به اهل بيت عليهم السّلام باعث بيدارى گروههاى مردم مدينه شد و آنها را به غيرت واداشت تا به قيام مسلحانه در برابر حكومت اموى مبادرت ورزند. "
📚تحليلى از زندگانى امام سجاد عليه السلام ، نويسنده: باقر شريف قرشى / مترجم محمدرضا عطائى ج 2،ص: 656
❕مردم مدینه پس از واقعه عاشورا , بسیار متاثر شدند و شیون و فریادهای خود را در کشته شدن امام حسین ع سر می دادند و گرد امام سجاد ع جمع شده و امام ع پیرامون این واقعه برای آنان سخن می گفت .
👌بشير بن حَذلَم می گوید :
"وقتى به مدينه نزديك شديم، على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام پياده شد. بارش را بر زمين گذاشت و خيمهاش را بر پا كرد و زنان را پياده نمود و فرمود: «اى بشير! خدا، پدرت را رحمت كند كه شاعر بود. آيا تو هم مىتوانى شعر بسرايى؟». گفتم: آرى، اى پسر پيامبر خدا! من هم شاعرم. فرمود: «پس به مدينه برو و خبر كشته شدن حسين عليه السلام را اعلام كن». اسبم را سوار شدم و تاختم تا وارد مدينه شدم. وقتى به مسجد پيامبر رسيدم، صدايم را بغضآلود، بلند كردم و چنين سرودم: اى مردم يثرب! اين شهر، ديگر جاى نشستن نيست. حسين، كشته شد! مانند باران، بگِرييد. تنَش در كربلا، گلگون افتاده و سرش بر تيركها، چرخانده مىشود.
❕آن گاه گفتم: اين، على بن الحسين (زين العابدين عليه السلام) است كه با عمّهها و خواهرانش در نزديكى شما فرود آمدهاند و در آستانه وارد شدن بر شمايند و من، فرستاده اويم. جايش را نشانتان مىدهم.
👈هيچ زن پردهنشين و پوشيدهاى نبود، مگر اين كه با صورتى باز، از پشت پردهها بيرون آمد، با سر برهنه و سيلى به صورتْزنان. آنان، شيون مىكردند. من زن و مردِ گريانى بيش از آن روز نديدهام و نيز روزى را تلختر براى مسلمانان پس از در گذشت پيامبر خدا 👉
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕از كنيزى شنيدم كه بر حسين عليه السلام نوحهسرايى مىكرد و مىگفت:
كسى، خبر مرگ آقايم را دردمندانه آورد. آن خبر مرگ، مرا بيمار كرد و مصيبتزده. .... آن گاه آن كنيز گفت: اى جارچى! با خبر مرگ ابا عبد اللّه، اندوه ما را تازه كردى و زخمهايى را كه هنوز بهبود نيافته بود، خراشيدى. تو كه هستى، رحمت خدا بر تو؟ گفتم: من بَشير بن حَذلَم هستم كه مولايم على بن الحسين عليه السلام مرا فرستاد و خودِ او، فلان جا با خانواده ابا عبد اللّه الحسين عليه السلام و زنانش فرود آمده است.
❕آنان، مرا در همان جا رها كردند و بيرون دويدند. من هم اسبم را هِى كردم و به سوى آنان، باز گشتم و ديدم كه راه و همه جا پُر از جمعيت است. از اسبم پياده شدم و جمعيّت را شكافتم تا به درِ خيمه نزديك شدم. على بن الحسين عليه السلام داخل آن بود و در حالى كه با پارچهاى اشكهايش را پاك مىكرد، بيرون آمد.
پشت سرِ امام عليه السلام، خادمى صندلى در دستش بود و آن را براى ايشان گذاشت. امام عليه السلام بر روى آن نشست؛ ولى نمىتوانست جلوى اشكش را بگيرد. صداى گريه مردم، بلند شد و ناله كنيزكان و زنان به هوا برخاست. مردم از هر سو، امام زين العابدين عليه السلام را تسلّى مىدادند و آن مكان، يكپارچه آه و فغان شد.
❕امام عليه السلام با دستش اشاره كرد كه: «ساكت باشيد» و هيجان مردم، فرو نشست.آن گاه امام عليه السلام فرمود: ...
" اى قوم! خداى متعالِ ستودنى، ما را با مصيبتهايى سنگين و شكافى بزرگ در اسلام، آزموده است. ابا عبد اللّه عليه السلام و خاندانش كشته شدهاند، زنان و كودكانش اسير گشتهاند و سر او را بر بالاى نيزه، در شهرها چرخاندهاند و اين، مصيبتى است كه نظيرى ندارد. "
❕اى مردم! كدام يك از مردان شما، پس از شهادت او، شادى مىكنند و كدامين چشمِ شما مىتواند اشك خود را نگاه دارد و آن را از ريختن، باز دارد؟ بر شهادت او، آسمانهاى استوارِ هفتگانه و درياها با امواج خود و آسمانها با ستونهاى [نامرئى] خود و زمين با كرانههاى خود و درختان با شاخههاى خود و ماهىها در ژرفاى درياها و فرشتگان مقرّب و همه آسمانيان، گريستند.
❕اى مردم! كدامين قلب از شهادت او نشكافت؟! يا كدامين دل بر او نسوخت؟! يا كدامين گوش، اين مصيبت شكافنده اسلام را شنيد و از شنيدن، باز نمانْد؟!
❕اى مردم! ما رانده شده و آواره، از شهرها تبعيد و دور گشتهايم، .... بى آن كه گناهى انجام داده يا ناپسندى را به جا آورده و يا ضربهاى به اسلام زده باشيم، و مانند اين را در باره پدرانِ پيشين خود نيز نشيندهايم «و اين، دروغبستنى، بيش نيست».
❕به خدا سوگند، اگر پيامبر آن اندازه كه سفارش رعايت ما را به ايشان كرد، سفارش به جنگ با ما مىكرد، نمىتوانستند از آنچه با ما كردند، بيشتر انجام دهند!
پس «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» از مصيبتى به چه بزرگى و دردناكى و دهشتناكى و سختى و وحشتناكى و تلخى و گرانبارى! آنچه را كه به ما رسيده و بر ما كارگر شده، نزد خدا مىنهيم و به حساب او مىگذاريم، كه او پيروزمند و انتقامگيرنده است». " ... فَوَجَدتُ النّاسَ قَد أخَذُوا الطُّرُقَ وَالمَواضِعَ، فَنَزَلتُ عَن فَرَسي وتَخَطَّيتُ رِقابَ النّاسِ حَتّى قَرُبتُ مِن بابِ الفُسطاطِ، وكانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام داخِلًا فَخَرَجَ ومَعَهُ خِرقَةٌ يَمسَحُ بِها دُموعَهُ، وخَلفَهُ خادِمٌ مَعَهُ كُرسِيٌّ، فَوَضَعَهُ لَهُ وجَلَسَ عَلَيهِ وهُوَ لا يَتَمالَكُ مِنَ العَبرَةِ، فَارتَفَعَت أصواتُ النّاسِ بِالبُكاءِ وحَنينُ الجَواري وَالنِّساءِ، وَالنّاسُ مِن كُلِّ ناحِيَةٍ يُعَزّونَهُ، فَضَجَّت تِلكَ البُقعَةُ ضَجَّةً شَديدَةً...."
📚الملهوف: ص 226، بحار الأنوار: ج 45 ص 147
❕طبری و دیگران می نویسند :
" هنگامى كه اسيران به مدينه وارد شدند، زنى از خاندان عبد المطّلب، با موهايى پريشان، دست بر سر و گريان، به پيشواز آنان آمد و چنين مىگفت:
چه مىگوييد، اگر پيامبر به شما بگويد: اى آخرين امّت! پس از من
چه كرديد با عترت و خاندانم؟ برخى از آنان، اسيرند و برخىشان، به خون آغشتهاند. اين، پاداش خيرخواهى من برايتان نبود که با خويشاوندان من، بدرفتارى كنيد! " " لَمّا دَخَلوها [أي دَخَلَ الأَسرَى المَدينَةَ] خَرَجَتِ امرَأَةٌ مِن بَني عَبدِ المُطَّلِبِ، ناشِرَةً شَعرَها، واضِعَةً كُمَّها عَلى رَأسِها، تَلَّقاهُم وهِيَ تَبكي ... "
📚تاريخ الطبري: ج 5 ص 390، تهذيب الكمال: ج 6 ص 429، الكامل في التاريخ: ج 2 ص 579
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕باز نقل می کنند :
" هنگامى كه خبر شهادت امام حسين عليه السلام به مدينه رسيد، اسماء دختر عقيل بن ابى طالب كه خدا از او خشنود باد با گروهى از زنان، بيرون آمد و به كنار قبر پيامبر خدا پناه برد و در آن جا به گريه و زارى پرداخت. سپس به مهاجران و انصار، رو كرد و چنين خواند: چه مىگوييد، اگر پيامبرتان روز حساب كه تنها سخنِ راست را مىشنوند، به شما بگويد: خاندانم را بىياور گذاشتيد، يا غايب بوديد، در حالى كه حق، نزد ولىّ امر، گرد آمده بود.
او را به دست ستمكاران سپرديد و روز قيامت، هيچ شفاعتگرى نزد خدا نداريد!صبحگاه، در كربلا به هنگامى كه مرگِ آنان فرا رسيد، هيچ مدافعى آن جا نبود.
👈هيچ گاه به اندازه آن روز، اين اندازه مرد و زنِ گريان نديده بوديم.👉 "
" فَما رَأَينا باكِيا ولا باكِيَةً أكثَرَ مِمّا رَأَينا ذلِكَ اليَومَ."
📚الأمالي للمفيد: ص 319 الرقم 5، الأمالي للطوسي: ص 89 الرقم 139، المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 116، بحار الأنوار: ج 45 ص 188 الرقم 34.
👌بنابراین می بینیم که مردم مدینه پس از واقعه کربلا بسیار متاثر و نالان شده و بر گرد امام سجاد ع جمع شده بودند تا امام ع این شیون و گریه و ناله را بر علیه یزید , جهت دهی کند , اما امام سجاد ع که می دانست شورش بر علیه یزید راه به جایی نمی برد , از همراهی با شورشیان و هدایت آنان گریزان بود و مدینه را پس از مدتی ترک گفت تا با آنان در قیام همراه نباشد , چنان که صاحب کتاب اعیان الشیعه می گوید ;
" اما على بن الحسين (ع) خود در اين بلوا كه بر خلاف رضايتش صورت مىگرفت، به عنوان كنارهگيرى و بىطرفى از چندى پيش مدينه را ترك كرده بود. "
" فمرت بعلي بن الحسين و هو بمال له إلى جنب المدينة قد اعتزلها كراهية أن يشهد شيئا من أمرهم "
📚سيره معصومان ،ج 5،ص: 253 _ أعيان الشيعة، محسن الأمين ،ج1،ص:636
❕چنان که اشاره کردیم , با توجه به سوابق عبداللّٰه بن زبير، و نفوذى كه او در ميان صفوف شورشيان يافته بود، اين نهضت نمىتوانست يك نهضت اصيل شيعى باشد و امام سجاد ع نمىخواست امثال عبداللّٰه بن زبير قدرت طلب، او را پل پيروزى قرار دهند.
👌به نوشتۀ برخى از مورخان، در شورش مردم مدينه، عبداللّٰه بن زبير نقش داشته است. او پس از شهادت امام حسين عليه السلام، روى مقاصد سياسى، عراقيان را سرزنش مىكرد كه امام را دعوت كرده و سپس از يارى وى خوددارى ورزيدهاند و از يزيد نيز بدگويى مىكرد و او را شرابخوار و سگباز و فاجر مىخواند و مردم را دعوت به خلع او مىكرد "
" لما قتل الحسين عليه السلام قام عبد الله بن الزبير في أهل مكة خطيبا فعظّم مقتله و عاب أهل الكوفة خاصّة و ذمّ أهل العراق عامّة و قال: دعوا حسينا ليولّوه عليهم فلما أتاهم ساروا... "
📚انساب الاشراف ج ٥ ص ٣٠٤
❕همچنين گفتهاند كه اخراج حاكم مدينه و نىاميه از اين شهر با موافقت او صورت گرفته بوده است. " كان إخراجهم لما ذكرنا من بني أمية و عامل يزيد عن إذن ابن الزبير "
📚مروج الذهب ج ٣ ص ٦٩
👌امام سجاد ع با درک شرایط تلخ و ناگوار عدم امکان قیام در برابر خداوند چنین عرضه می داشت :
" چه بسا دشمنى كه شمشير عداوتش را برضد من آخته، دم تيغش را براى ضربه زدن برمن تيز كرده و سرنيزهاش را به قصد جان من تيز ساخته است، زهرهاى جانكاهش را براى كام من در جام فرو ريخته و مرا آماج تيرهاى خويش قرار داده و چشم مراقبتش براى كنترل من نخفته است و مصمم است كه به من گزند برساند و تلخابۀ مرارت خود را به من بنوشاند! خدايا ناتوانِيَم را از تحمل گرفتارىها و رنجهاى گران، عجزم را از شكست دادن آن كه آهنگ جنگ با من كرده، تنهاييم را در برابر فزونى كسانى كه با من دشمنى نموده و براى گرفتار كردنم در كمين نشستهاند، در نظر گرفتى و به ياريم آغاز كردى و به من نيرو بخشيدى». "
📚صحيفۀ سجاديه، ترجمۀ صدر بلاغى، دعاى 49 (براى دفع مكر دشمنان)، ص 610.
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
https://instagram.com/porsemane_eteghadi
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❕ما در گذشته پیرامون هزار رکعت نماز خواندن امام سجاد ع در هر شبانه روز که تقریبا هشت ساعت طول می کشد , توضیحات مفصلی دادیم :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2560
👌در موضوع مذکور روایتی آوردیم که مطابق آن امام باقر ع فرمود :
" « پدرم علی بن الحسین علیه السلام در هر شبانه روزی هزار رکعت نماز می گزارد ، چنان که امیر مومنان نیز چنین بود و از پدرم پانصد درخت خرما بود که در نزد هر درخت ، دو رکعت نماز می گزارد » " وَ كَانَتْ لَهُ خَمْسُمِائَةِ نَخْلَةٍ فَكَانَ يُصَلِّي عِنْدَ كُلِّ نَخْلَةٍ رَكْعَتَيْن "
📚خصال ج 2 ص 517 _ بحار الانوار ج 46 ص 61
❕معاند هرزه گو که درصدد است با هوچی گری مخاطبین خود را سرگرم کرده و فریب دهد , اشکال کرده است که هر روزه نماز خواندن در کنار هر نخل خرما بیشتر از ٢٤ ساعت می شود به صورتی که هر نماز دو رکعتی ١ دقیقه وقت گیرد و فاصله هر نخل هم ٤ متر باشد که برای پیمودن فاصله هر نخل تا نخل دیگر یک دقیقه راه باشد .
❕در پاسخ او گفتنی است :
🔸اولا : روایت می گوید که امام سجاد ع پانصد نخل داشت که در نزد هر نخل دو رکعت نماز می خواند , یعنی وقتی عبور امام سجاد ع به هر نخل می افتاد , در کنار آن , دو رکعت نماز می خواند , این عبور می توانست در روزهای متعددی باشد , نه آنکه لزوما در یک روز همواره امام ع از پانصد نخل عبور می کرد و در کنارش نماز خوانده باشد .
🔸ثانیا : به فرض که سخن معاند را بپذیریم که این عبور در یک روز بوده باشد , باز هم تدلیس و نتیجه گیری معاند صحیح نیست .
👌او با توهین به شعور مخاطبین می گوید فاصله هر نخل تا نخل دیگر اگر ٤ متر باشد , این ٤ متر در ١ دقیقه پیموده می شود , در حالی که در هر قدم تقریبا یک متر یا نزدیک یک متر پیموده می شود و ٤ متر در چهار قدم یعنی ٤ ثانیه یا ٥ ثانیه پیموده می شود .
❕ما اگر فاصله پیمایش را ٥ ثانیه هم در نظر بگیریم , پیمودن ٥٠٠ نخل در حدود چهل دقیقه ممکن است و زمان هر دو رکعت نمازخواندن هم در کنار ٥٠٠ نخل , طبق بیان معاند ١ دقیقه در نظر بگیریم , می شود پانصد دقیقه ( که معاند با دروغگویی می گوید هزار دقیقه ) , یعنی حدود ٨ ساعت , اما معاند با کذب و دروغگویی این ٨ ساعت تقریبی را به بیشتر از ٢٤ ساعت رسانده که بعد با ارفاق به ١٦ ساعت می رساند ❗️❗️❗️
👌اینان با جعل و تزویر و دروغگویی و هوچی گری در صددند که آبروی بر باد رفته خود را بازگردانند ❗️❗️❗️
@Rahnamye_Behesht
دوستی دیرینه امام سجاد ع با مروان !!!!
🤔#پرسش
❕دوستی امام سجاد با مروان
❓در قيام مردم مدينه، شورشيان عوامل يزيد را در خانه مروان محاصره كردند، مروان براى نجات خانواده اش به تقلا افتاد، از عبدالله بن عمر خواست كه خانواده اش را نجات دهد، ولى او نپذيرفت. سپس مروان از على بن الحسين(سجاد) خواست كه همسرش، عايشه دختر عثمان و فرزندانش را به خارج از شهر منتقل كند. سجاد نيز آنها را از شهر خارج كرد و فرزندش عبدالله را نيز به آنها سپرد كه وى را با خود ببرند.
#متن_عربى: فكلمه مروان: " يا ابا الحسن ان لي رحماً، وحرمي تكون مع حرمك" فقال الامام: " افعل فبعث بحرمه اليه... فخرج الامام بحرمه وحرم مروان حتى وضعهم في ينبع "، وكان مروان شاكراً لعلى بن الحسين، مع صداقت كان بينهما قديمه
#ترجمه:
مروان به وى گفت: اى ابا الحسن خانواده ام را همراه خانواده ات به مكان امنى ببر، امام همراه خانواده اش خارج شد و خانواده مروان را نيز به خارج از شهر برد و آنها را در شهر ينبع ترك كرد مروان ازين بابت هميشه از سجاد شكرگزارى ميكرد👈 با اينكه بين آنها دوستى ديرينه اى وجود داشت. 👉
#منابع:
١) تاريخ طبرى ج ٥ ص ٤٨٥ ❗️❗️
💠#پاسخ💠
❕مروان از قيام مردم بشدت وحشتزده شد، زيرا اين شورش يكى از عناصر ويرانگر و از عوامل تخريب و تباهى بود، از جمله مىترسيد كه از ناحيه شورشيان به زنانش تجاوز شود، اين بود كه ابتدا به عبد اللّه بن عمر پناه برد و از او درخواست كرد تا از زنان او حمايت كند اما عبد اللّه بن عمر، اجابت نكرد، مروان نااميد شد و برگشت در حالى كه مىگفت: خدا روى چنين شخصى را زشت كند .
📚الاغانی ج ١ ص ٢٤
❕و با عجله به خدمت امام زين العابدين عليه السّلام كه معدن بخشندگى و رأفت بود شتافت و تقاضاى خود را مطرح كرد، امام عليه السّلام جواب مثبت داد، اين بود كه زنان اموى را به حرم آن حضرت بردند و امام عليه السّلام آنان را به «ينبع» برد و پس از آن عايشه دختر عثمان زن مروان راهى طايف شد و بر امام زين العابدين عليه السّلام گذر كرد، امام بر او بيمناك گرديد از اين رو پسرش عبد اللّه را براى محافظت وى به همراه فرستاد و عبد اللّه تا پايان حادثه با وى ماند. مورخان مىگويند: امام عليه السّلام چهارصد زن را با اولاد و خدمتگزاران تحت تكفّل گرفت و آنها را با خانواده خودش اداره مىكرد تا اين كه مسلم بن عقبه از مدينه بيرون شد و يكى از آن زنان سوگند ياد كرد كه در منزل پدرش آن آسايش و زندگى راحتى را كه در منزل امام على بن حسين عليهما السّلام ديد، هرگز نديده بود. "
📚تحليلى از زندگانى امام سجاد عليه السلام ، نويسنده: باقر شريف قرشى / مترجم محمدرضا عطائى ج 2، ص: 658
❕پناه دادن امام سجاد ع به مروان , بر خلاف توهم طبری , به خاطر دوستی با مروان نبود , بلکه به خاطر حکم قرآن و سنت نبوی بود که انسان باید حتی به دشمن خود نیز نیکی کند .
👌خداوند می فرماید :
" بدى را از راهى كه بهتر است دفع كن (و پاسخ بدى را به نيكى ده) ما به آنچه آنها توصيف مىكنند آگاهتريم " " ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَصِفُونَ " ( مومنون ٩٦ )
❕و می فرماید :
" وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ _ وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ _
" هرگز نيكى و بدى يكسان نيست، بدى را با نيكى دفع كن، تا دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صميمى شوند! _ اما به اين مرحله جز كسانى كه داراى صبر و استقامتند نمىرسند، و جز كسانى كه بهره عظيمى از ايمان و تقوا دارند به آن نائل نمىگردند. " ( فصلت ٣٤ _ ٣٥ )
👌و در وصف بندگان صالح خود می فرماید :
" وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين " " و خشم خود را فرو مىبرند و از خطاى مردم مىگذرند، و خدا نيكوكاران را دوست دارد. " ( آل عمران ١٣٤ )
❕ در مناقب ابن شهرآشوب درباره اخلاق رسول اكرم ص آمده است:
«وَلَا يَجْزِي بِالسَّيِّئَةِ السَّيِّئَةَ وَلَكِنْ يَغْفِرُ وَيَصْفَحُ " بدى را به بدى جزا نمىداد بلكه (با خوبى به مقابله با آن مىپرداخت و) مىبخشيد و صرف نظر مىكرد». "
📚مناقب ابن شهر آشوب ج ١ ص ١٤٧
❕بر پایه این حکم اسلامی , امام سجاد ع با دشمنانش با نهایت نیکی و مدارا رفتار می کرد .
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
👌علامه مجلسى در بحارالانوار در باب مكارم اخلاق امام سجاد عليه السلام نقل می کند :
" شخصى در برابر آن امام بزرگوار ايستاد و زبان به دشنام و ناسزا گويى گشود. حضرت سخنى به او نگفت. هنگامى كه گفتار او تمام شد و باز گشت امام عليه السلام به يارانش كه آنجا نشسته بودند فرمود: شنيديد اين مرد چه گفت؟ دوست دارم همراه من بياييد تا پاسخ مرا به او بشنويد. عرض كردند: مانعى ندارد و آنها مايل بودند كه امام عليه السلام پاسخى همچون سخنان او بدهد ولى ديدند امام عليه السلام در اثناى راه اين را آيه شريفه را تلاوت مىكند: (پرهيزگاران كسانى هستند كه) خشم خود را فرو مىبرند؛ و از خطاى مردم در مىگذرند؛ و خدا نيكوكاران را دوست دارد». با شنيدن اين آيه دانستيم كه حضرت نمىخواهد مقابله به مثل كند. هنگامى كه به منزل آن شخص رسيديم. امام عليه السلام او را با صداى بلند فرا خواند. فرمود: بگوييد على بن الحسين است. او از خانه بيرون آمد در حالى كه آماده شنيدن سخنان تند و شديد بود. در اينجا امام عليه السلام به او روى كرد و فرمود:
❕ «يَا أَخِي إِنَّكَ كُنْتَ قَدْ وَقَفْتَ عَلَيَّ آنِفاً فَقُلْتَ وَقُلْتَ فَإِنْ كُنْتَ قُلْتَ مَا فِيَّ فَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهُ وَإِنْ كُنْتَ قُلْتَ مَا لَيْسَ فِيَّ فَغَفَرَ اللَّهُ لَك "
" برادر تو الان نزد من آمدى و آنچه را مىخواستى گفتى اگر نسبتهايى را كه به من دادى در من هست من از خدا براى خودم آمرزش مىطلبم و اگر آنچه گفتى در من نيست براى تو طلب آمرزش مىكنم». هنگامى كه آن مرد اين محبت و لطف و عطوفت را ديد پيشانى امام عليه السلام را بوسيد و گفت: من چيزهايى گفتم كه در تو نبود و لايق خودم بود. "
📚بحارالانوار، ج 46، ص 54، ح 1
❕مرحوم محسن الامین در پاسخ به طبری که نیکی امام سجاد ع به مروان را ربط به دوستی آنان می دهد , پاسخ جالبی داده و می گوید :
"اين بالاترين درجه فضيلت و بزرگوارى و از مكارم اخلاق امام بود كه در برابر آن همه آزارى كه مروان نسبت به آن حضرت روا داشته بود، اينك رفتار سوء وى را با نيكى و احسان جبران مىكرد و اين بزرگوارى و عفو و گذشت از خاندان رسالت كه خود منبع فضيلت و اخلاق بودهاند سرچشمه گرفته است و هرگز جاى شگفتى و تعجب نيست ...
❕ اما بر خلاف گفته طبرى كه در ذيل به بعضى از روايات خود اشاره كرده، سپاسگزارى مروان از على بن الحسين (ع) مبتنى بر روابط دوستانه قديمى نبوده است؛ زيرا دشمنى و عداوتى كه مروان نسبت به على بن الحسين و اهل بيت طاهرين (ع) روا مىداشت، احتياج به توضيح ندارد و همه كس بدان آگاه است.
❓آيا مىتوان تعيين كرد اين دوستى كه به ادعاى طبرى از قديم بين آن دو برقرار بوده از چه زمان آغاز گشته است؟ آيا از آن روز بوده كه مروان در جنگ جمل با جدّ آن حضرت على بن ابى طالب (ع) به مبارزه و كارزار پرداخت؟ و يا آن روز كه همراه با معاويه در جنگ صفين با وى جنگيد؟ و يا از آن موقع بوده است كه مروان درباره امام حسين (ع) به وليد گفت: حسين بن على هرگز بيعت نخواهد كرد.
❕ همين كه با وى مواجه شدى بىدرنگ او را به قتل برسان. و در جاى ديگر نيز به وى گفت: چنانچه حتى براى يك ساعت هم در اين امر تأخير كنى و امام حسين را به حال خود گذارى و از وى بيعت نگيرى هرگز به پيروزى بر او دست نخواهى يافت.......
❓آيا با توجه به مطالبى كه در بالا اشاره شد بازهم مىتوان قبول كرد كه بين مروان و على بن الحسين (ع)، رشته دوستى برقرار بوده است؟ و آيا مىتوان مطالب فوق را علل و اسباب دوستى آنها دانست؟ و آيا بازهم مىتوان قبول كرد كه مروان نسبت به على بن الحسين (ع)، دشمنى و عداوت نورزيده است؟
👌 در جواب بايد گفت: حاشا و كلا، هرگز چنين نبوده و توجه به مطالب فوق اين حقيقت را آشكار مىسازد كه وجود اهل بيت (ع) بر پايه فضايل و مكارم اخلاق پىريزى گرديده و هر يك از آنها خورشيد تابناكى بودند كه همه كس و حتى دشمنان آنها نيز از انوار درخشان آن بهرهمند مىگرديدند؛ و شخصيت و فضيلت، چنان در وجود آنان جاى داشت كه هر كس به آزارشان مىپرداخت با نيكى و احسان با وى رفتار مىكردند.
❕به اين ترتيب، جوانمردى و عدل و انصاف و عفو و گذشت و بزرگوارى در برابر دشمن، از صفاتى بود كه خداوند به ايشان اختصاص داده و به اين صفات آنان را زينت بخشيده است، تا آنجا كه در شخصيت و فضيلت و احسان و نيكى هيچ كس به پايه آنها نرسيده و هيچ كس را ياراى برابرى با آنان نبوده است.
👌امام زين العابدين (ع)، همان كسى است كه گفت: (چنان كه قاتل امام حسين (ع)، همان شمشيرى را كه با آن پدرم حسين بن على (ع)، را به قتل رسانده نزد من سپارد، بر خود لازم مىدانم كه اين امانت را به وى بازگردانم.) "
📚سيره معصومان ،ج 5،ص: 254
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
https://instagram.com/porsemane_eteghadi
#سایت_ما
ipasookh.ir