دیدگاه رهبر انقلاب در مورد معاویه !!!!
🤔#پرسش :
❓ جملهای که امام تکرار نکردند
سنیآنلاین| پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب در خاطرهای از ایشان آورد:👇🏼
جملهای که امام(ره) تکرار نکردند
🔸بد نیست من خاطرهیی را برای شما نقل کنم؛ هرچند که به خیلی از دوستان هم این را گفتهام. امام یک وقت در اوایل انقلاب در سخنرانیهایشان از معاویه به صورت طعنآمیزی اسم میآورند. شما میدانید که من مدتی را در بلوچستان بودم و با خیلی از علمای آنجا دوست نزدیک هستم.
🔸مردم و علمای سُنی آن منطقه، معاویه را مقدس میدانند. به امام عرض کردم که در طرف شرق کشورمان، چند صد میلیون نفر معاویه را محترم میشمارند و او را خالالمؤمنین میدانند - البته بحق یا بناحق آن، مربوط به جلسهی بحث است - یعنی مسلمانان هند، پاکستان، بنگلادش و افغانستان اغلب سنی حنفیاند؛ اینها معاویه را محترم میشمارند. امام گفتند عجب، من نمیدانستم! من بعد از آن در طول این ده، یازده سال یک جملهی طعنآمیز از امام راجع به معاویه نشنیدم. (بیانات در دیدار اعضای گروه ویژه و گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی ایران ۱۳۷۰/۱۲/۱۳). /باشگاه خبرنگاران جوان ❕❕
💠#پاسخ💠
👌مقصود رهبری از جملات طعنه آمیز که امام خمینی در مورد معاویه به کار می بردند و دیگر به کار نبردند , جملاتی است که در دلش شامل توهین و ناسزا گویی به معاویه بوده است , مثلا امام خمینی از معاویه با تعبیر " مردک " یاد می کرد و می گفت :
" معاويه يك سلطان بود در آن وقت؛ حضرت امام حسن بر خلافش قيام كرد در صورتى كه 👈آن وقت همه هم با آن مردك بيعت كرده بودند 👉و سلطانش حساب مىكردند. "
📚صحيفه امام، ج2، ص: 371
👌رهبری می گوید که دیگر امام خمینی چنین تعابیری که ناسزا گویی محسوب می شود را در مورد معاویه به کار نبرد , اما خود رهبری تصریح دارند که بیان حقائق تاریخی در مورد معاویه هیچ اشکالی ندارد , چنان که می گوید :
"برادران اهل تسنّن دربارهى معاويه دو رأى و نظر دارند. يك عدّه از برادران اهل تسنّن معاويه را قبول دارند و عدّهاى هم قبول ندارند. بيشتر برادران شافعى معاويه را قبول ندارند، و حتّى كتابهايى دربارهى معاويه نوشتهاند مانند عبّاس عقّاد - نويسندهى معروف مصرى - كه كتابى دربارهى معاويه نوشته به نام معاويهًْ فى الميزان. بسيار كتاب عجيب و مهمّى است كه دربارهى خصوصيات اخلاقى معاويه نوشته است. البتّه برادران زيادى هم از اهل تسنّن - كه بيشتر حنفيها هستند - معاويه را قبول دارند. ما هم با اينكه معاويه را قبول نداريم، امّا به نظر آن برادران احترام ميگذاريم؛ احساسات آنها را جريحهدار نميكنيم؛ اهانت هم نميكنيم؛ 👈امّا حقايق تاريخى را بيان ميكنيم. "👉
📚نقش نگار، صفحه: ۱۴۷
❕رهبری می گوید ما اهانت نمی کنیم اما حقایق تاریخی را بیان می کنیم . در ادامه خود رهبری مطابق این سخن رفتار نمودند و حقایق تاریخی را که تصریح می کند معاویه منافق و ضد دین و مشرک و دشمن پیامبر اسلام و فردی ظالم و فاسق و خبیث و شیطان صفتی بوده که مستحق لعنت کردن است , لعنت هم به معنای دعا کردن است تا خداوند معاویه را مشمول رحمت خود نکند .
❗️ رهبری این جملات را مکررا تکرار می کند , چنان که جناب اژه ای هم این حقایق تاریخی را بیان کردند که معاویه منافق بوده است . بنابراین بیان حقایق تاریخی توهین محسوب نمی شود .
❗️رهبر انقلاب در جایی از معاویه با تعبیر فاسق و فاجر و ظالم و غده ی فاسد و خطرناک یاد می کند و می گوید :
" در مورد معاويه مسئله فقط اين نبود كه او آدم فاسق و فاجر و ظالمى است؛ بلكه معاويه كسى بود كه اميرالمؤمنين ميدانست كه هدف او تغيير مسير است و او به هيچ قيمت در جهت اميرالمؤمنين حركت نخواهد كرد، اگر استاندار اميرالمؤمنين هم بماند، كار خودش را خواهد كرد. كمااينكه در زمان عثمان و در زمان عمر هم كار خودش را ميكرد. معاويه حتّى زير بار عمر هم نميرفت و زير بار عثمان هم نميرفت، و بدون ترديد، اگر حضرت او را ابقاء ميكرد، زير بار اميرالمؤمنين هم نميرفت. واقعاً مسئلهى معاويه مسئلهى يك حاكم معمولى نبود، مسئلهى يك غدّهى فاسد و خطرناك بود. براى اين بود كه حضرت به اين نتيجه رسيد كه بايد او را بردارد. "
📚نقش نگار، ص: ۱۵۲
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❗️در جای دیگر متذکر نفاق و خباثت معاویه و رذالت و فساد و دشمنی او با پیامبر اسلام می شود و می گوید :
" امام حسن وضعش اينجورى بود و اگر كشته ميشد، معاويه ميماند و تُركتازىهاى بىدريغش و حتّى دشمنيش با پيغمبر. دشمنى معاويه با پيامبر اكرم (صلّى الله عليه و آله) و گفتم معاويه ميشد شخص اوّل، با اينكه اسم پيغمبر در قرآن هست: «مٰا كٰانَ مُحَمَّدٌ أَبٰا أَحَدٍ مِنْ رِجٰالِكُمْ» ؛ و اسم پيغمبر را هم از قرآن حتماً محو ميكرد؛ با پيغمبر اصلاً معاويه دشمنى داشت، اصلاً مخالف بود. شاهد قضيّه خود مغيرةبن شعبة است، رفيق و يار غار و شريك جرم معاويه. پسر مغيرةبن شعبة ميگويد كه با پدرم به شام رفته بوديم. مغيره فرماندار معاويه بود كه فرستاده شده بود آنجا بهعنوان پاداش جنايتهايش؛ بعد آمده بود يك قدرى كارهايش را درست كند پيش معاويه و برگردد و گزارش بدهد و دستور بگيرد و مانند اينها. شبها ميرفت پهلوى معاويه و صحبت ميكردند. مِطرَف پسر مغيره ميگويد: بابايم وقتىكه از پيش معاويه بيرون مىآمد، ميگفت عجب مرد زيركى، عجب مرد كاردانى، عجب چنين و چنان! يك شب ديدم از پيش معاويه كه آمد، بهقدرى ناراحت، متغيّر [است]؛ گفتم كه چيست قضيّه؟ گفت: 👈«عجب مرد خبيثى است.»؛ 👈واى به حال كسى كه مغيره به او بگويد خبيث! خود مغيرةبن شعبة يك چيز عجيبى است؛ يك مرد فاسدِ رذلِ بىمحابا، مفسد گناهكار و عجيبى است؛ [او] گفت عجب مرد خبيثى است! «جئت من عند اخبث النّاس» ، خبيثترين مردم است معاويه. گفتم قضيّه مگر چه بود؟ مغيره قاعدتاً نبايد به پسرش ميگفت تا در تاريخ ثبت بشود، امّا اين از بس در دلش رنج ايجاد كرده بوده، طاقت نياورده و مجبور شده به كسى بگويد و خب البتّه نزديكترين فرد پسرش هست. گفت كه وقتىكه با او نشستيم، خصوصى به من گفت: «مغيره! ابوبكر مردى از تَيم بود و مدّتى حكومت كرد و از بين رفت، نامش هم با او مُرد؛ او مرد و نامش هم مرد، جز اينكه كسى حالا بهعنوان يك مسئلهى تاريخى اسمش را بياورد؛ عُمَر مردى از عدىّ بود، ده سال حكومت كرد، عدل كرد، داد كرد، اينهمه زحمت كشيد، اين همه جنگ كرد، جهاد كرد و مانند اينها، او هم مُرد نامش هم با او مرد، مگر اينكه كسى گاهى بگويد عمر؛ امّا اين مرد هاشمى هر روزى پنج نوبت بر سر منارهها بايد مردم اسمش را بياورند.» معاويه به پيغمبر حسودىميكند كه چرا بايد اسم محمّد را بر سر منارهها روزى پنج بار بياورند. بعد ميگويد وقتى اين حرف را زد، رويش را كرد به من و گفت: «مغيره! من هر چه فكر ميكنم هيچ راهى جز اين نميبينم كه اين نام را در زير انبوه دروغها و اباطيل دفن كنيم.»: «الّا دفناً دفناً» ؛ دو بار هم كلمهى دفن را ميگويد. يك چنين آدمى است. "
📚دو امام مجاهد، صفحه: ۱۰۰
❗️رهبری در جای دیگری معاویه را یک انسان بی شرف می داند و می گوید :
" از طرفى، معاويه از روشهايى استفاده ميكرد كه اين روشها با مفاهيم اسلامى و با ارزشهاى اسلامى بكلّى ناسازگار بود و على و پس از او امام حسن از اين روشها استفاده نميكردند. به قول مورّخين، معاويه سخى بود. [البتّه] باز نويسندهى عربزبان دربارهى سخاوت معاويه بحث ميكند، ميگويد: بله، معاويه سخاوت داشت، امّا نسبت به چيزهايى كه اگر كسى اندكى دين يا غيرت داشته باشد، به آنها سخاوت نخواهد كرد؛ معاويه سخاوت داشت، يعنى حاضر بود شرف خود را بهآسانى زير پا بگذارد، حاضر بود وجدان خود را - اگر داشت - بهآسانى زير پا بگذارد، حاضر بود تمام ارزشهاى اسلامى را نديده بگيرد؛ سخاوت به اين معنا. سخاوت ميكرد، پولهاى گزاف ميداد، پولهاى بيتالمال را اصلاً صرف تحكيم موقعيّت خود ميكرد. خرج ديگرى نداشت معاويه؛ خرج معاويه همين بود كه پولها را بدهد براى تحكيم موقعيّت حكومت و سلطنت. "
📚دو امام مجاهد، صفحه: ۲۳
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❗️و در جای دیگر بر لعن کردن معاویه چنین دلیل می آورد :
" «چهار خصلت در معاويه بود كه هريك از آنها به تنهايى براى هلاكت و بدبختى او بس بود، يكى اينكه سفيهان را بر دوش امّت سوار كرد تا آنجا كه امر خلافت را بىمشورت امّت به دست گرفت با آنكه هنوز بقاياى صحابه و صاحبان فضيلت در ميان ايشان بودند؛ ديگر آنكه پسر مست شرابخوارهى خود را، كه حرير ميپوشيد و طنبور ميزد، جانشين خود ساخت؛ سوّم آنكه «زياد» را برادر خود و پسر ابوسفيان خواند بااينكه رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) فرموده است: «فرزند از بستر است و نصيب زناكار سنگ است.»؛ چهارم آنكه حجر را كشت، واى بر او از حجر و اصحاب حجر، واى بر او از حجر و اصحاب حجر....» معتزله پس از صلح، از بيعت با معاويه امتناع كردند و از حسن و معاويه هر دو كناره گرفتند و به همين جهت خود را معتزله (كنارهگيران) نام نهادند. پس از آنكه كاروان زمان، شرححال معاويه را به نسلهاى بعدى رسانيد، فقهاى مذاهب اربعه در بحثهاى فقهى از معاويه بهعنوان مثالى براى پادشاه ستمگر استفاده ميكردند! و ابوحنيفه نعمانبن ثابت او را «ستمگرى كه مبارزه با او واجب بوده است.» ميدانست. بنابراين، كو آن خلافتى كه براى معاويه فرض و پنداشته شده است؟ بعدها معتضد عبّاسى آمد و از نو كارهاى معاويه و جنايتهاى بزرگ او و سخنانى را كه دربارهى او گفته ميشد و رواياتى را كه دربارهى او نقل ميشد، منتشر ساخت و در فرمانى لعن بر او را بر همهى مسلمانان توصيه كرد و اين در سال 284 هجرى بود. «غزّالى» پس از ذكر خلافت حسنبن على (عليه السّلام) در كتاب خود چنين نوشت: «و خلافت به مردمى رسيد كه بىاستحقاق آن را تصاحب كردند.» "
📚صلح امام حسن علیه السلام، صفحه: ۲۷۱
❗️و در استدلال دیگری بر لعن معاویه می گوید :
" آنگاه در ميان علماى اسلام كسى را سراغ نداريم كه عايشه يا معاويه را _ به اين دليل كه دشنام صحابه را جايز دانسته و حتّى كار را به تكفير نيز كشانيدهاند _ كافر دانسته و خارج از دين معرّفى كرده باشد. ترديدى نيست كه حكم كارهاى مشابه، هميشه يكسان است و به اختلاف زمانها تغيير نمىيابد، بنابراين، كسانى كه معاويه يا هر صحابى ديگرى را مورد لعن يا دشنام قرار ميدهند، بىكموكاست محكومند به حكم عايشه و معاويه كه على و عثمان را دشنام دادند و لعن كردند. "
📚صلح امام حسن علیه السلام، صفحه: ۳۱۵
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❗️در جای دیگر از معاویه به عنوان یک فرد بی آبرو یاد می کند و می گوید :
" اگر زيركى و كاردانى و «دَهاء» به معناى آن است كه آدمى خود را براى هميشه بىآبرو و ورشكسته سازد، بىگمان معاويه زيركترين و داهيهترين مردم است! "
📚صلح امام حسن علیه السلام، صفحه: ۳۱۵
❕در جای دیگر معاویه را به شرک نسبت می دهد و می گوید :
" شما در شام اگر از هر عوام نادانى ميپرسيدى «آقا معاويه خدا است»، ميگفت «آقا عقلت را گم كردهااى؟». اگر ميگفتى معاويه پس كيست؟ ميگفت معاويه بندهى خدا است؛ اين ظاهر قضيّه [است]، امّا در باطن [همان طور كه] خدا در قرآن ميگويد: «يَفْعَلُ مٰا يَشٰاءُ» و «يَحْكُمُ مٰا يُرِيدُ» ، هر چه ميخواهد ميكند، هر چه ميخواهد فرمان ميراند، روى ارادهى او ارادهاى نيست، در شام «يفعل ما يشاء» و «يحكم ما يريد» معاويه بود؛ در منطق اسلام او خدا است. اسمش معاويه است، اسمش بندهى خدا است [امّا] كارش كارِ خدا است، مسئوليّتش مسئوليّت خدايى بود، شأنش شأن ربّالارباب؛ اين شرك نيست؟ "
📚نهج البلاغه : شرح هفت خطبه، صفحه: ۸۹
❗️در جای دیگر معاویه را یک عنصر ضد دین معرفی می کند و می گوید :
" وقتى جمعى از دوستان اميرالمؤمنين (عليه السّلام) به وى گفتند: از معاويه صرفنظر كن و بگذار او در حاكميت شام باشد، حضرت قبول نكرد و گفت: معاويه يك عنصر ضدّ دين است. نه اينكه عنصر كاملى نيست؛ بلكه او ضدّ دين است. "
📚نقش نگار، صفحه: ۱۵۱
❗️یا در جای دیگر بی دینی معاویه را چنین به تصویر می کشد :
" در اين دوره، معاويه آغازگر جريانى بود كه در آن ارزشهاى اسلامى از محتواى واقعيشان فاصله گرفتند و تنها ظاهرى از آنها باقى مانده بود و دستگاه انسانساز اسلام تبديل به ابزارى شد كه انسانها را به سوى دنيا و شهوات سوق ميداد. "
📚 (آيتالله خامنهاى، 1369/1/22)
❕در جای دیگر صراحتا پرچم و مسیر معاویه در صفین را همان پرچم و مسیر کفار در جنگ احد معرفی می کند و از این طریق نفاق و کفر معاویه را به تصویر می کشد و می گوید :
"اين پرچم را من در روز احد و بدر در مقابل رسول خدا ديدم - پرچم بنى اميه - زير اين پرچم، همان كسانى آن روز ايستاده بودند كه امروز هم ايستادهاند؛ معاويه و عمرو عاص. در جنگ احد، هم معاويه، هم عمرو عاص و ديگر سران بنى اميه در مقابل پيغمبر قرار داشتند؛ پرچم هم پرچم بنى اميه بود.
گفت: اينهائى كه شما مىبينيد در زير اين پرچم، آن طرف ايستادهاند، همينها زير همين پرچم در مقابل پيغمبر ايستاده بودند و من اين را به چشم خودم ديدم. اين طرفى كه امير المؤمنين هست، همين پرچمى كه امروز امير المؤمنين دارد - يعنى پرچم بنى هاشم - آن روز هم در جنگ بدر و احد بود و همين كسانى كه امروز زيرش ايستادهاند، يعنى على بن ابى طالب و يارانش، آن روز هم زير همين پرچم ايستاده بودند. از اين علامت بهتر؟ ببينيد چه علامت خوبى است. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهايند، در يك جبهه. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهايند در جبههى ديگر، در جبههى مقابل. فرقش اين است كه آن روز آنها ادعا مىكردند و معترف بودند و افتخار مىكردند كه كافرند، امروز همانها زير آن پرچم ادعا مىكنند كه مسلمند و طرفدار قرآن و پيغمبرند؛ اما آدمها همان آدمهايند، پرچم هم همان پرچم است. خوب، اينها بصيرت است. اينقدر كه ما عرض مىكنيم بصيرت بصيرت، يعنى اين. "
📚بيانات، جلد: ۳۱، صفحه: ۴۵
❗️در جای دیگر معاویه را شیطان و روباه معرفی می کند و می گوید :
" امّا معاويه شيطان است؛ مثل روباه نقشه ميكشد، طرّاحى ميكند و.... "
📚فتنهی تغلب، صفحه: ۲۸۷
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❗️و در جای دیگر اهلسنت را در مورد معاویه دروغگو می شمرد و می گوید :
" هركسى بگويد كه معاويه كاتب وحى پيغمبر بوده دروغ ميگويد؛ يك خط، يك كلمه از قرآن را هم معاويه ننوشته؛ حتّى يك كلمه؛ آخر عدّهاى از سنّىها ميگويند كه معاويه كاتب وحى پيغمبر است، قرآن را نوشته؛ دروغ است "
📚دو امام مجاهد، صفحه: ۱۸۳
👌و باز متذکر نفاق معاویه می شود و می گوید :
" معاويه در بهكار بردن اين سلاح، دست به نفاق و تلوّن بسيار مهيبى زده بود. "
📚صلح امام حسن علیه السلام، صفحه: ۱۶۴
❗️و در جای دیگر معاویه را بنیانگزار ظلم معرفی می کند و می گوید :
"اگر معاويه زنده هم ميماند و يزيد بر سر كار نمىآمد، حسينبنعلى (عليه السلام) تا چند سال ديگر اين قيام را انجام ميداد. اينطور نبود كه امام حسين (عليه السلام) فقط چون يزيد سر كار آمده، اين كار را بكند؛ نه، مسئله از اين بالاتر بود، ريشهدارتر بود؛ دعواى با يزيد نبود، دعواى با نظام ظلم بود. "
📚آفتاب در مصاف، صفحه: ۱۵۰
👌و در جای دیگر معاویه را منافق و ریاکار می داند و می گوید :
" معاويه اصول را قبول نداشت تا پابند به آن اصول باشد.....
معاويه يك فرد رياكار بود؛ در باطن يك عملى را انجام ميداد، امّا در ظاهر ضدّ آن را به مردم وانمود ميكرد. "
📚دو امام مجاهد، صفحه: ۲۴
👌و در مذمت دیگر معاویه و شرارت و پلیدی و فساد معاویه می گوید :
"معاويه مُرد؛ الّذى انتزى على هذه الامّة ؛ آن دشمن بزرگ و سرسختى كه اين امّت را به سوى شرّ و شرارت و پليدى و فساد ميكشانيد "
📚دو امام مجاهد، صفحه: ۱۳۲
❗️در جای دیگر معاویه را دشمن خدا معرفی می کند و می گوید :
" معاويه هم كه با على عليه السلام ميجنگيد، صريحاً خدا را انكار نميكرد. او هم ادّعا ميكرد كه راه خدا را ميرود و براى خدا قرآن و نماز ميخواند و براى خدا جنگ ميكند. يزيد و خلفاى جور بعد از او هم در جنبههاى غير حق، هميشه مدّعى بودند كه نظرشان و هدفشان خدا است و براى خدا كار ميكنند. مگر عمرسعد در كربلا به مزدوران خود نگفت: «يا خيل الله! اركبى؛ اى لشكريان خدا سوار شويد.» . معاويه هم كه امام حسن عليه السلام را بهوسيلهى عسل مسموم كرد، گفت: «اِنّ لله جنوداً من عسل» ؛ خدا لشكريانى از جنس عسل دارد؛ و ميخواست بگويد عسلى را كه من فرستادم و امام حسن عليه السلام را مسموم كرد، لشكرى از لشكريان خدا بود و لشكر خدا وقتى كسى را بكُشد، لشكرِ غير خدا را كشته است؛ يعنى امام حسن عليه السلام دشمن خدا است و من دوست خدا هستم! خلاصه آنكه، دشمنانخدا هم ادّعاى خدايى بودن و دنبالهروى از رضاى او را دارند. بنابراين اگر ملاكى براى سنجش اين ادّعا وجود نداشته باشد، هركس ميتواند چنين ادّعايى كند. "
📚بیان قرآن: تفسیر سوره برائت، صفحه: ۴۱۶
❕در جای دیگر اسلام معاویه را اسلام ظاهری یعنی نفاق معرفی می کند و می گوید :
"هركسى و هر چيزى كه مقابل «سبيل الله» و تكامل انسانى قرار بگيرد، آيه جلوى او را ميگيرد؛ اعمّ از كافر و منافق و مشرك و يهودى و مسيحى و يا بهظاهر مسلمانى مثل معاويةبن ابىسفيان. معاويه چون خارِ راهِ دعوت الى الله است، و چون حجابى است در مقابل رؤيت احكام اسلامى، و چون مانعى است از اجراى عدل اسلامى على عليه السلام، مطابق اين آيه بايد با او جنگيد و بههميندليل اميرالمؤمنين عليه السلام با او جنگيد و اين «مقاتلهى فىسبيلالله» است. "
📚بیان قرآن: تفسیر سوره برائت، صفحه: ۶۹۷
👌به مانند این سخنان از رهبری متعدد است اما ما به این مقدار بسنده می کنیم .
❕خلاصه سخن :
👌رهبری معتقد است که معاویه منافق و مشرک و ضد دین و دشمن خدا و فاسد و ظالم و ریاکار و شیطان است و اینها توهین نیست بلکه نص صریح تاریخی است , در مورد معاویه توهین و اهانت نباید کرد اما بیان حقایق تاریخی به مانند موارد فوق بی اشکال است , چنان که جناب اژه ای حقایق تاریخی را گفتند که معاویه منافق بوده است .
#پرسمان_اعتقادی
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
http://ipasookh.ir
دیدگاه رهبر انقلاب در مورد معاویه !!!!.pdf
6.79M
▫️عنوان مقاله :
✍دیدگاه رهبر انقلاب در مورد معاویه !!!!
❕برخی از وهابیون برای زیر سوال بردن رییس قوه قضاییه استناد کردند که رهبری , مرحوم امام خمینی را از گفتن جملات طعنه آمیز به معاویه نهی کردند , چون اهسنت معاویه را محترم می شمردند !!!!
👌متاسفانه برخی از افراد انقلابی جاهل هم در این سخن با وهابیون هم سخن شدند و عملکرد جناب اژه ای را بد دانستند !!!
✍ما در مقاله فوق مفصلا ثابت کردیم که رهبری معتقد است که معاویه منافق و مشرک و ضد دین و دشمن خدا و فاسد و ظالم و ریاکار و شیطان است و اینها توهین نیست بلکه نص صریح تاریخی است , رهبری می گوید در مورد معاویه توهین و اهانت نباید کرد اما بیان حقایق تاریخی به مانند موارد فوق بی اشکال است , چنان که جناب اژه ای حقایق تاریخی را گفتند که معاویه منافق بوده است .
#پرسمان_اعتقادی
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
http://ipasookh.ir
ـ◾️◽️◾️◽️◾️
ـ◽️◾️◽️ ﷽
ـ◾️◽️
ـ◽️
⚫️فرا رسیدن سالروز شهادت امام سجاد علیه السلام را تسلیت می گوییم ؛
⚫️پرسش و پاسخ ها مرتبط با امام سجاد علیه السلام ؛
1⃣آیا ازدواج شهر بانو با امام حسین واقعیت دارد و براستی ایشان مادر امام سجاد می باشد.
🏴https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2799
🏴https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2546
2⃣جایگاه امام سجاد علیه السلام در نزد علمای اهل سنت چگونه بوده است؟آیا آنان تصریح به برتری ایشان کرده اند؟
🏴https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2548
3⃣آیا راست است که امام سجاد علیه السلام با یزید بیعت کرد؟ می گویند این مطلب در کتاب کافی آمده است❗️
🏴https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1377
4⃣چرا امام سجاد در کربلا نجنگید؟آیا ایشان در تمام طول عمر بیمار بوده اند؟
🏴https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2550
5⃣ماجرای اقرار حجر الاسود به امامت امام سجاد چه بود؟مگر محمد حنفیه امامت امام سجاد را قبول نداشت؟
🏴https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2551
6⃣این حدیث سند دارد؟ محدث نوری در کتاب دارالسلام میگه امام سجاد مجلس عزا گرفت برا امام حسین بعد به اقا سنگین اومد سر مبارک خودش را به دیوار کوبید و خون بر بینی و سینه اش جاری شد❗️
🏴https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2552
7⃣چرا به امام سجاد ابن #الخیرتین می گویند؟دلیل خاصی دارد؟
🏴https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2554
8⃣این که در روایاتی آمده که امام سجاد در ماه رمضان بردگان خودش را نمی زد یعنی چه؟ برده #ضعیف زدن داره که امام سجاد به خاطر ماه رمضان اونها را نمی زد؟
🏴https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2555
9⃣دعاى امام سجاد براى نابودى ايرانيان❗️
توضیح درباره دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه؛ دعا برای مرزداران
🏴https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2556
🔟آیا حقیقت دارد که امام سجاد در هر شبانه روز هزار رکعت نماز می خواندند؟ آیا چنین چیزی ممکن است؟
🏴https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2560
1⃣1⃣روايتى كه امام سجاد را گناهكار جلوه داده و عصمتش را به باد ميدهد
ترجمه روايت: امام سجاد غلامی را از برای کاری میفرستند واو دیر میکند، بدين دليل سجاد به او یک ضربه تازیانه میزنند وغلام گریه میکند ومیگوید.....
🏴https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3669
2⃣1⃣تجاوز امام سجاد از پشت به کنیز حامل❗️ نقد عصمت ، جایگاه زن نزد امامان شیعه
🏴https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3472
3⃣1⃣اثبات عدم دارا بودن عصمت ائمه شيعه
امام سجاد در صحيفه سجاديه ميگويد:
خدایا سپاسگذارم که بعد از اینکه میدانی که چه کار کرده ام گناهان مرا پوشانده ای...
🏴https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2912
4⃣1⃣آیا مقصود از " السلام... علی علي بن الحسين " در زیارت عاشورا، حضرت علی اکبر علیه السلام است؟
🏴https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2821
5⃣1⃣آیا امام سجاد شهید شدند یا به مرگ #طبیعی از دنیا رفتند؟آیا حقیقت دارد که دلیلی بر شهادت ایشان نیست؟
🏴https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1379
◽️
◾️◽️
◽️◾️◽️
◼️◽️◾️◽️◾️
ـ◾️◽️◾️◽️◾️
ـ◽️◾️◽️ ﷽
ـ◾️◽️
ـ◽️
⚫️ادامهی پرسش و پاسخ های مرتبط با امام سجاد علیه السلام:
6⃣1⃣در کتاب "جهاد النفس وسائل الشیعه" تالیفِ شیخ حُر عاملی، از امامِ سجاد نقل شده که نباید با سلطان دربیافتی، که آنگاه با سلطان در ضرر رساندن به خودت، شریک خواهی بود. به زبان خودمان؛ حتی اگر حاکم، ظالم باشد، نباید با او در بیافتی، در غیر اینصورت، خونت به پای خودت است❗️
🏴https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1573
7⃣1⃣امام سجاد فرزندان و بانوان خود را با زیور طلا و نقره می آراست❗️حال چگونه عمامه به سرهای خائن مدعی ساده زیستی کسانی میشوند که زنان و کودکانشان در طلا و نقره غوطه ور بودند؟
🏴https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1537
8⃣1⃣توضیحی پیرامون تأثیر دعای هفتم صحیفه سجادیه در دفع بلا و عدم رفع بلا از امام سجاد ع در کربلا❗️
شبهه: امام سجاد اگر دعايش بدرد ميخورد كه بیماری خود را درمان ميكرد❗️
🏴https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4212
9⃣1⃣امام سجاد خالق زمين است و خورشيد را جا به جا ميكند!
ترجمه روايت:
سالم بن قبيصه نقل ميكند كه امام سجاد را ديدم كه ميگفت:
من اولين كسى هستم كه زمين را خلق كرد و آخرين كسى هستم كه آنرا هلاك خواهم كرد❗️
🏴https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4160
0⃣2⃣آیا میدانستید شیعیان با مجوز و تایید امام سجاد٬ مجرمین عاشورا را به فجیعترین شکل ممکن زجرکش کردند؟
🏴https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3107
1⃣2⃣معاند می گوید امام سجاد علیه السلام به خاطر بیماری در میدان کربلا حاضر نشد ، آن وقت از ما می خواهند با وجود بیماری کرونا در محافل عزاداری حسین علیه السلام حاضر شویم چون محافل عزاداری عامل درآمد زایی آخوندها است❗
🏴https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2479
2⃣2⃣ _ علامه ميرزاى نورى در كتاب خاتمة المستدرك ، روايتى را آورده است كه هم در نوع خود جالب است و هم اثبات يك جعل تاريخى ديگر در منابع شيعى ميباشد.
#خلاصه_روايت:
عبدالله ابن عتبه ميگويد نزد حسين بودم كه فرزندش على كه معروف به على اصغر است وارد شد، حسين گفت اين فرزندم امام بعد از من است و …
▪️نكته: بنابر ادعاى شيعيان، على اصغر فرزند حسين در واقعه كربلا كمتر از يك سال سن داشت و در همانروز كشته شد ❗️❗️
https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4345
3⃣2⃣_ دوستی امام سجاد با مروان ❓در قيام مردم مدينه، شورشيان عوامل يزيد را در خانه مروان محاصره كردند، مروان براى نجات خانواده اش به تقلا افتاد، از عبدالله بن عمر خواست كه خانواده اش را نجات دهد، ولى او نپذيرفت. سپس مروان از على بن الحسين(سجاد) خواست كه همسرش، عايشه دختر عثمان و فرزندانش را به خارج از شهر منتقل كند. سجاد نيز آنها را از شهر خارج كرد و فرزندش عبدالله را نيز به آنها سپرد كه وى را با خود ببرند. !!!!
https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4304
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
◽️
◾️◽️
◽️◾️◽️
◼️◽️◾️◽️◾️
مقصود از آل یاسین در قرآن !!!!
🤔#پرسش :
❓در پیام تون اشاره فرمودین که در قرآن به آل یس سلام داده شده !!!!
سوالم اینجاست که در اون آیه چیزی که در قرآن نوشته (اِلیاسین) هست و تقریبا همه ترجمه کنندگان حضرت الیاس معرفی کردن آیا آل یس بودنش یعنی در قرآن تغییر لفظی صورت گرفته؟❗️❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌خداوند در آیه ١٣٠ سوره صافات بر آل یاسین سلام می دهد و در روایات اهلبیت علیهم السلام هم تصریح شده است که مقصود از آل یاسین , آل محمد است , زیرا یاسین نام پیامبر اسلام است :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1237
👌 قراء مورد وثوق در نزد اهلسنت هم آیه شریفه را به صورت " سلام علی آل یاسین " قرائت کرده اند , در قراءت نافع و ابن عامر و يعقوب و زيد اين طور قراءت شده است .
📚ترجمه تفسير الميزان، ج17، ص: 241
❕ابن ابی حاتم , مفسر بزرگ اهلسنت نقل می کند که ابن عباس مفسر بزرگ اسلام و نیز ضحاک آیه را به صورت " سلام علی آل یاسین " قرائت می کردند :
" عن الضحاك أنه قرأ سلام على آل يسين و قال: هو مثل إلياس مثل عيسى و المسيح، و محمد، و أحمد، و إسرائيل، و يعقوب ... عن ابن عباس رضى الله، عنهما في قوله: سلام على آل ياسين قال: نحن آل محمد آل ياسين "
📚تفسير القرآن العظيم (ابن أبي حاتم)، ج10، ص: 3225
❕ابن کثیر دیگر عالم نامی اهلسنت هم تصریح می کند که برخی از قراء آیه را به صورت " سلام علی آل یاسین " قرائت می کردند که مقصود آل محمد است : " قرأ آخرون «سلام على آل ياسين» يعني آل محمد صلى اللّه عليه و سلم "
📚تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج7، ص: 33
❕طبری نیز تصریح می کند که تمام قراء مدینه معتقد بودند که مقصود از آیه " آل یاسین " یعنی " آل محمد " است که خداوند به آنان سلام می دهد : " قرأ ذلك عامة قراء المدينة:" سلام على آل ياسين" بقطع آل من ياسين، فكان بعضهم يتأول ذلك بمعنى: سلام على آل محمد. "
📚جامع البيان في تفسير القرآن، ج23، ص: 61
❗️سیوطی نیز نقل می کند که ابن ابی حاتم و طبرانی و ابن مردویه از ابن عباس نقل کرده اند که مقصود آیه " آل یاسین " یعنی " آل محمد " است : " أخرج ابن أبى حاتم و الطبراني و ابن مردويه عن ابن عباس رضى الله عنهما في قوله سلام على آل ياسين قال نحن آل محمد آل ياسين "
📚الدر المنثور في تفسير المأثور، ج5، ص: 286
❕شوکانی نیز تصریح می کند که نافع و ابن عامر و اعرج و شیبه ( قراء بزرگ اهلسنت ) , آیه را به صورت آل یاسین قرائت می کردند : " قرأ نافع وابن عامر والأعرج وشيبة على آل ياسين بإضافة آل بمعنى آل ياسين "
📚فتح القدیر شوکانی ج 4 ص 409
❕آلوسی نیز شاهد از مصحف عثمانی می آورد که مقصود از آیه " آل یاسین " است زیرا در مصحف عثمان " ال یاسین " به صورت منفصل ثبت بوده است : " قرأ نافع و ابن عامر و يعقوب و زيد بن علي «آل ياسين» بالإضافة، و كتب في المصحف العثماني منفصلا ففيه نوع تأييد لهذه القراءة "
📚روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج12، ص: 135
❕چنان که گفتیم طبق روایات اهلسنت یاسین هم نام مبارک پیامبر اسلام است , بنابراین آل یاسین یعنی آل محمد صلی الله علیهم اجمعین : " أخرج ابن مردويه من طريق ابن عباس قال يس محمد صلى الله عليه و سلم و في لفظ قال يا محمدو أخرج ابن أبى شيبة و ابن المنذر و البيهقي في الدلائل عن محمد بن الحنفية في قوله يس قال يا محمد "
📚الدر المنثور في تفسير المأثور، ج5، ص: 258
❕"عن الحسن في قول الله: يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ قال: يقسم الله بما يشاء، ثم نزع بهذه الآية سلام على آل ياسين كأنه يري أنه سلم على رسوله "
📚تفسير القرآن العظيم (ابن أبي حاتم)، ج10، ص: 3188
❕بر همین اساس برخی از مفسرین می نویسند :
" در ذيل آيه يكم سوره: (ياسين) مىخوانيم: منظور از (ياسين) پيامبر اسلام (ص) است. و كلمه (ال ياسين) را اكثرا اينطور خواندهاند (آل ياسين) از سوى ديگر: ابن عباس، مجاهد حضرت على بن أبي طالب (ع) ابو مالك و حضرت على بن موسى الرضا (ع) عموما خواندهاند (آل ياسين) و عموما فرمودهاند منظور از اين (ياسين) پيامبر عاليقدر اسلام (ص) و مقصود از (آل ياسين) آل محمد (ص) است. و جالب اينكه از آيه- 79- ببعد كه از نظرمان گذشتند نامى از آل نوح، و آل ابراهيم و آل موسى و هارون بميان نياورده است. فقط در آيه 130 مىفرمايد (سلام بر آل ياسين) پس: گر چه خدا مىداند ولى با دقت به مطالب ياد شده مىتوان گفت: منظور از آيه- سلام على آل ياسين- آل محمد (ص) مىباشد. و نيز بر پايه و قرينه آنچه گفته شد شايد بتوان گفت: ضمير كلمه (إِنَّهُ) كه در آيه 132 است به كلمه (ياسين) باز مىگردد كه گفته شد: نام مبارك پيامبر اسلام (ص) است.- املا، مج، شواهد، نور- از جمله كتبى كه اين موضوع را كاملا بحث و فحص نموده: جلد دوم كتاب (متشابه القرآن) تأليف ابن شهر آشوب، صفحه- 60- و- 170- "
📚تفسير آسان، ج16، ص: 372 ( پاورقی )
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❕بنابراین با توجه به حجیت قرائات متعدد در نزد اهلسنت و تصریحات علمای بزرگ سنی مذهب , اهلسنت باید بپذیرند که آیه مورد بحث فضیلتی دیگر برای اهلبیت علیهم السلام است , چنان که مرحوم قاضی نور الله شوشتری می گوید :
" خداوند در چند آیه از این سوره، عده ای از انبیاء را به سلام امتیاز بخشیده و فرموده است: «سَلامٌ عَلی نُوحٍ فِی الْعالَمِینَ»، «سَلامٌ عَلی إِبْراهِیمَ»، «سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُونَ» و بعد فرموده: «سَلامٌ عَلی إِلْ یاسِینَ. » بعد سوره را ختم فرمود به آیه «سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ * وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ». -. صافات / ۱۸۱ - ۱۸۲ - {و درود بر فرستادگان و ستایش ویژه خدا پروردگار جهان هاست. } این مطلب کاملا آشکار است که خداوند وقتی فقط بر آل محمّد سلام میفرستد، در ضمنِ سلام بر انبیاء و مرسلین، دلیل بر این است که آل محمّد هم در درجه با انبیاء و مرسلین هستند و کسی که در درجه آنها باشد، باید حتما امام معصوم باشد. پس این آیه نص و تصریح در امامت است، حداقل نص در افضلیت است.
❕آنچه که ابن حجر در صواعق از فخرالدین رازی نقل کرده، این مطلب را تأیید میکند. وی گفته است که اهل بیت پیامبر با شخص پیغمبر در پنج چیز برابرند: در سلام، فرمود: «السلام علیک ایها النبی. » و فرموده «سَلامٌ عَلی إِلْ یاسِینَ»؛ در صلوات فرستادن بر حضرت رسول و اهل بیتش در تشهد در این آیه که فرموده «طه» -. طه / ۱ - . و فرموده: «وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» -. احزاب / ۳۳ - {و شما را پاک و پاکیزه گرداند}؛ در تحریم صدقه و در محبت، که خداوند فرموده است: «فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ» -. آل عمران / ۳۱ - {از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد. } و فرموده: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی» -. شوری / ۲۳ - {بگو به ازای آن [رسالت] پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر دوستی درباره خویشاوندان. } " ....من البین أن فی السلام علیهم منفردا فی أثناء السلام علی الأنبیاء و المرسلین دلالة صریحة علی کونهم فی درجة الأنبیاء و المرسلین و من هو فی درجتهم لا یکون إلا إماما معصوما فیکون نصا فی الإمامة و لا أقل من کونه نصا فی الأفضلیة ..... "
📚احقاق الحق ج ٣ ص ٤٥١
❕آنچه که مرحوم قاضی نور الله شوشتری از ابن حجر و فخر رازی نقل می کند چنین است : "ذكر الفخر الرازي أن أهل بيته يساوونه في خمسة أشياء في السلام قال السلام عليك أيها النبي وقال تعالى سلام على آل ياسين الصافات 130 وفي الصلاة عليهم في التشهد وفي الطهارة قال تعالى طه طه 1 أي يا طاهر وقال ويطهركم تطهيرا الأحزاب 133
وفي تحريم الصدقة و في المحبة قال تعالى فاتبعوني يحببكم الله آل عمران وقال قل لا أسألكم عليه أجرا إلا المودة في القربى "
📚الصواعق المحرقه , ابن حجر مکی , ص 149
❕البته در قرائت حفص از عاصم که صحیحترین قرائات است , آیه مورد بحث به صورت " سَلامٌ عَلى إِلْياسِين " آمده است که در این صورت و طبق روایاتی که ال یاسین را آل محمد می داند : "باب 8 أن آل يس آل محمد ص "
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج23، ص: 167
❗️معنای باطنی آیه آن است که خداوند بر آل محمد که آل یاسین هستند سلام می کند یعنی ظاهر آیه از حضرت الیاس سخن می گوید و باطن آیه از آل یاسین یعنی آل محمد , چرا که قرآن دارای بطون و معانی گسترده ای است, چنان که امام باقر علیه السلام فرمود ؛
« برای قرآن باطنی وجود دارد و برای آن باطن نیز ، بطن دیگری وجود دارد و قرآن ظاهری دارد و برای آن ظاهر هم ظاهر دیگری است »
« إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَ لِلْبَطْنِ بَطْنٌ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ لِلظَّهْرِ ظَهْر »
📚بحار الانوار ج89 ص94
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
استفاده امیر مومنان ع از زیاد بن ابیه در دوران حکومتش !!!!!
🤔#پرسش :
❓صوتی از استاد مهدی پیشوایی هست که گفتند زیاد پدر ابن مرجانه ،مسوول امور مالی حضرت علی بوده است آیا این سخن درسته که امام علی به زیاد اعتماد داشته و بهش سمت مالی داده ودر حقیقت به عنوان خلیفه ، اعتبار بهش داده ؟ درحالیکه امام حسین به معاویه اعتراض میکند چرا بدعت گذاشتی و زیاد را برادر خود خواندی و اعتراض میکند چرا زیاد را والی بصره کردی که مردان نیک را گردن بزند .اگر زیاد کارگزار امام علی بوده قطعا معاویه در جواب امام حسین اشاره میکرد ❗️❗️❗️
💠#پاسخ💠
❕در کتاب دانشنامه امیر المومنین علیه السلام در مورد زیاد بن ابیه آمده است :
"زياد در بصره مىزيست و مدّتى سِمَت كتابت فرمانداران آن ديار: ابو موسى اشعرى، مُغَيرة بن شُعبة و عبد اللّه بن عامر را به عهده داشت.
پس از خلافت على عليه السلام او در بصره كاتب و مشاور عبد اللّه بن عبّاس بود، و چون ابن عبّاس عازم جنگ صِفّين شد، وى را جانشين خود در خراج و بيت المال و ديوان بصره كرد.
هنگامى كه اهل فارس و كرمان از دادن ماليات، سر برتافتند [و با شورش بر] فرماندار آن ديار، سهل بن حُنَيف، وى را اخراج كردند، على عليه السلام با يارانش به رايزنى پرداخت كه مرد مدبّر و سياستمدارى را به آن ديار، گسيل دارد.
ابن عبّاس، زياد را پيشنهاد كرد و جارية بن قُدامه بر اين پيشنهاد، تأكيد كرد و بدين سان، زياد، از سوى على عليه السلام به حكومت فارس و كرمان، گماشته شد و با سياستمدارى و زيركى، فتنه را خاموش كرد ....
زياد در هيچ يك از جنگهاى على عليه السلام شركت نداشت و تا روزگار شهادت على عليه السلام و حتى در آغازين روزهاى خلافت معاويه، با على عليه السلام و فرزندش امام حسن عليه السلام بود.
امّا زياد، تحت تأثير نيرنگهاى معاويه لغزيد و در آنچه على عليه السلام وى را از آن بيم داده بود، واقع شد و با توطئه «پيدا شدن پدرش»، يكسر در اختيار معاويه قرار گرفت.
معاويه او را برادر خود خواند و چند نفر نيز بر زنازاده بودنِ او شهادت دادند و بدينسان، او «زياد بن ابى سفيان» شد!
زياد كه ريشه در تباهىها و زشتىها داشت، در دربار معاويه بود كه بد نهادى و تيره جانى خود را بروز داد. او ابتدا فرماندار بصره و سپس كوفه و بصره شد و چون بر كوفه و بصره يكجا تسلّط يافت، از هيچ گونه فساد و ستمبارگى كوتاهى نكرد و بر مردمان، بخصوص شيعيان على عليه السلام بسى سخت گرفت و بسيارى را در سياهچالها زندانى كرد و يا به قتل رساند.
زياد، مردمان را بر بيزارى جُستن از امام على عليه السلام و دشنام دادن به مولا، مجبور كرد و بر اين كار، پافشارى مىكرد.
📚دانشنامه امیر المومنین ج 13 ص 203
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❕در رابطه با چرایی استفاده امیر مومنان ع از زیاد بن ابیه و دادن مناصب به او , در کتاب پیام امام امیر المومنین علیه السلام توضیحات خوبی آمده است و می نویسد :
"دوران زندگى زیاد از دو دوران كاملًا متفاوت تشكيل مىشود.
1⃣ دوران نخست كه در مسير حق بود، مردى قابل اعتماد و مدير و مدبّر و به همين دليل على عليه السلام او را به فرماندارى فارس منصوب كرد. او منطقه را به خوبى اداره نمود و خراج را به خوبى جمعآورى كرد و براى اميرمؤمنان على عليه السلام فرستاد. اين جريان به گوش معاويه رسيد و سخت ناراحت شد. نامهاى به او نوشت كه مضمونش اين بود:
"اگر نبود كه قلعههاى مستحكمى دارى و شبها همچون پرندگان به آشيانه خزيده به آن پناه مىبرى و چنانچه انتظارى كه خدا مىداند من درباره تو دارم نبود، مانند سليمان مىگفتم: « «فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَّاقِبَلَ لَهُمْ بِها وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْها أَذِلَّةً وَهُمْ صاغِرُونَ»؛ بهسوى آنان بازگرد (و اعلام كن) با لشكريانى به سراغ آنان مىآييم كه قدرت مقابله با آن را نداشته باشند؛ و آنان را از آن (سرزمين) با ذلّت و حقارت بيرون مىرانيم» " ( نمل ٣٧ )
❕هنگامى كه اين نامه به زياد رسيد برخاست و در ميان مردم خطبهاى خواند و گفت: عجيب است فرزند هند جگرخوار و سرچشمه نفاق (معاويه) مرا تهديد مىكند در حالى كه ميان من و او پسر عموى رسول خدا صلى الله عليه و آله و همسر سيده نساء عالمين و پدر سبطين (امام حسن و امام حسين عليهما السلام) و صاحب ولايت و منزلت و اخوت رسول خداست با صد هزار لشكر از مهاجرين و انصار و تابعين. به خدا سوگند اگر اين جمعيّت (طرفداران معاويه) قصد سوئى كنند، مرا مرد شجاع شمشيرزنى خواهند يافت (كه آنها را در هم مىكوبد).
👌سپس نامهاى به اميرمؤمنان على عليه السلام نوشت و نامه معاويه را با نامه خود براى آن حضرت فرستاد. امام عليه السلام در پاسخ او چنين نوشت: «اما بعد از حمد و ثناى الهى من تو را والى آن سرزمين كردم و شايسته اين مقام مىديدم. آرى ابوسفيان در ايام عمر سخن بىپايه و مايهاى گفت كه نشانه گمراهى و دروغ بود (و ادعا كرد كه تو فرزند نامشروع او هستى) چيزى كه نه استحقاق ميراث مىآورد و نه نسب محسوب مىشود. بدان معاويه مانند شيطان رجيم است كه از هر سو به سراغ انسان مىآيد. از پيش رو و از پشت سر، از طرف راست و از طرف چپ، از او برحذر باش، از او برحذر باش، باز از او برحذر باش».
2⃣اما دوران دوم كاملًا با دوران پيش متفاوت و يكصد و هشتاد درجه با آن فرق دارد. زمانى كه معاويه او را به وسيله مغيرة بن شعبه فريب داد و از نقطه ضعف او كه حبّ جاه و مقام بود سوء استفاده كرد. وى پس از داستان صلح امام حسن عليه السلام او را بهسوى خود برد و برادر خويش و (فرزند نامشروع ابوسفيان) معرفى كرد و حكومت فارس را همچنان به او سپرد و پس از آن مقام برترى به او داد و حكومت كوفه و عراق را به او بخشيد. او هم براى تثبيت حكومت خود و مبارزه با قيامهاى مردمى بر ضد معاويه و طرفداران او شروع به كشتار بىگناهان كرد. مخصوصاً شيعيان را هر كجا مىشناخت به قتل مىرساند و جنايات بىشمارى مرتكب شد كه روى او را در تاريخ اسلام كاملًا سياه كرد، از جمله «حجر بن عدى» آن مرد شجاع و باايمان را كه از شيعيان خالص على عليه السلام بود و همه جا به نيكى و پاكى شهرت داشت و از صحابه معروف پيامبر صلى الله عليه و آله محسوب مىشد با جمعى از يارانش دستگير كرد و به سوى شام فرستاد و معاويه هم آنها را در سرزمين مرج عذراء به قتل رسانيد و به اين ترتيب ورق سياه ديگرى بر اوراق تاريك پايان زندگى خود افزود. كار به جايى رسيد كه حسن بصرى كه رابطه چندان خوبى با على عليه السلام نداشت درباره او چنين گفت: معاويه سه كار كرد كه اگر تنها يكى از آنها را انجام داده بود براى هلاكت او كافى بود:
نخست حكمرانى بر اين ملت بهوسيله گروهى از سفيهان و ناآگاهان. دوم ملحق ساختن زياد به خود، در حالى كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرموده بود فرزند به شوهر تعلق دارد و سهم مرد زناكار سنگ است و ديگر كشتن حجر بن عدى. واى بر او از سوى حجر و ياران حجر. "
❕آنچه در بالا آمد برگرفته از كتاب استيعاب، شرح نهجالبلاغه ابن ابىالحديد، تنقيح المقال علّامه مامقانى و شرح نهجالبلاغه علّامه تسترى است.
📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج10، ص: 172
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
گروههای مختلف خونی در میان انسانها !!!!
🤔#پرسش :
❓میگن حضرت آدم و حوا مگ دو نفر آدم نبودن چطوری پس اینهمه ما گروه خونی داریم؟ !!!!
💠#پاسخ💠
🔸1 _ برخی با استناد به یافته ها و مقالات علمی ثابت کرده اند که هیچ مانعی وجود ندارد که از حضرت آدم و حواء علیهما السلام , فرزندانی با گروههای خونی مختلف به وجود آید , بنابراین این قضیه از نظر علمی کاملا پذیرفته شده است :
https://b2n.ir/e58065
https://b2n.ir/j24550
🔸2 _ تغییرات مکانی فرزندان حضرت آدم و حواء و منتشر شدن آنان در نقاط مختلف زمین با آب و هوای مختلف هم سبب ساز ایجاد گروههای خونی مختلف در فرزندان آدم و حواء شده است , یافته های علمی این نکته را تایید می کند و می نویسند :
"بهتر است بدانید که نوع گروه خونی از مکانی به مکان دیگر تغییر می کند. به طور مثال مدل خونی O در غرب کره زمین بسیار رایج است. اما مدل خونی A و B در نیمه شرقی کره زمین بسیار رایج است
به طور مثال در هند افراد با مدل خونی B+ چهار برابر بیشتر از ایالات متحده آمریکا متولد می شوند. "
🌐https://b2n.ir/d38828
🔸3 _ به تصریح روایات شیعی , فرزندان آدم و حواء با حوریان بهشتی ازدواج کردند و از طریق این ازدواج نسل آدم ع ادامه یافت و انسانها به وجود آمدند , هیچ مانعی نیست که ازدواج با حوریان بهشتی نیز سبب ساز ایجاد گروههای خونی مختلف در میان فرزندان آدم و حواء شده باشد , در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم :
🌐https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3365
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پاسخی به وهابی در مورد برابری طینت پیامبر اسلام با ابوبکر و عمر !!!!!
🤔#پرسش :
پیامبرﷺ وابوبکر و عمر رضی الله عنهما از یک خاک درست شده اند طبق کتب شیعه!
◾️در اصول کافی روایت شده
من خلق من تربة دفن فيها.
امام صادق یا باقر گفته هر کس در خاکی دفن میشود که از آن خلق شده.
✔️الحديث الأول : صحيح
📘 مرآة العقول جلد : ۱۴ صفحه : ۱۲۰
ومیدانیم که پیامبر ﷺ وابوبکر وعمر هرسه در خانه ام المومنین عایشه دفن شده اند ومعنایش این است که طینت هرسه آنها یکی بوده زمان خلقت. ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌متاسفانه وهابی معنای روایت را درک نکرده است , روایت مورد بحث در تفسیر این آیه شریفه صادر شده است که فرمود :
" ما شما را خاك آفريديم و در آن باز مىگردانيم و از آن نيز بار ديگر شما را بيرون مىآوريم. " "مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى "( طه ٥٥ )
👌بر این اساس طینت نخستین انسان از خاکی از زمین تشکیل شده و با نطفه آمیخته شده است که پس از مرگ این طینت نخستین به اصل خودش یعنی آن زمینی که از آن گرفته شده باز گشت می کند و در کنار آن دفن می شود و از آن خاک بر انگیخته می شود , این طینت سالم می ماند و انسان مجددا از این طینت در روز قیامت تشکیل می شود : " تبقی ... حتی یخلق منها کما خلق اول مره "
📚الکافی ج 3 ص 251
❕در روایتی امام باقر ع فرمود :
"خداوند متعال دو خلق کننده ( یعنی فرشته ) آفریده است و زمانی که اراده اش بر خلق مخلوقی قرار گیرد به آنان فرمان میدهد از آن خاکی که خداوند در کتابش فرموده: «مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ وَفِیهَا نُعِیدُکُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُکُمْ تَارَةً أُخْرَی» برگیرند و نطفه را با آن خاک که قرار است از آن خلق شوند، بیامیزند. البته پس از آن که نطفه را چهل شب در رحم جای داد. وقتی چهار ماه به پایان میرسد، خلق کنندگان میگویند: پروردگارا! چه چیزی را خلق کنیم؟ آن گاه خداوند آن چه را که اراده او باشد، اعم از نر یا ماده و سیاه یا سفید، فرمان میدهد و هر گاه روح از بدن جدا شود (شخص بمیرد)، نطفه، همان گونه که نخست بوده، هر طور که هست از بدن خارج میشود و به صورت خرد یا کلان، نر یا ماده، بیرون میآید " " إن الله تعالى خلق خلاقين فإذا أراد أن يخلق خلقا أمرهم فأخذوا من التربة التي قال الله في كتابه: مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى، فعجنوا النطفة بتلك التربة التي يخلق منها، بعد أن أسكنها الرحم أربعين ليلة، فإذا تمت لها أربعة أشهر، قالوا: يا رب، نخلق ماذا؟ فيأمرهم بما يريد، من ذكر أو أنثى، أبيض أو أسود، فإذا خرجت الروح من البدن، خرجت هذه النطفة بعينها منه، كائنا ما كان، صغيرا أو كبيرا، ذكرا أو أنثى، فلذلك يغسل الميت غسل الجنابة».
📚الکافی ج 3 ص 161 _ البرهان في تفسير القرآن، ج 3، ص: 767
❕یا در روایت دیگر , پیامبر گرامی اسلام فرمود :
" وقتی که خداوند , آدم را آفرید , زمین به خداوند شکایت کرد بابت قطعه خاکی که خداوند از زمین در خلقت آدم استفاده کرد , خداوند نیز به زمین وعده داد که آنچه از آن گرفته است را به آن بازگرداند , لذا هیچیک نیست مگر آنکه دفن می شود در خاکی که نخستین بار از آن گرفته شده است : "قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ اشْتَكَتِ الْأَرْضُ إِلَى رَبِّهَا لِمَا أَخَذَ مِنْهَا فَوَعَدَ أَنْ يَرُدَّ فِيهَا مَا أَخَذَ مِنْهَا فَمَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا يُدْفَنُ فِي التُّرْبَةِ الَّتِي خُلِقَ مِنْهَا. "
📚روضه الواعظین ج 2 ص 490
❕بر همین اساس , شیخ کورانی پاسخ وهابیان در مورد روایت مورد بحث را چنین می دهد :
" معنای روایت طبق توهمات نویسنده وهابی نیست تا دلالت بر اثبات فضیلتی برای ابوبکر و عمر داشته باشد , بلکه معنای روایت آن است که ذره و طینت اصلی که انسان از آن خلق شده است , در هنگام مرگ از بدن انسان گرفته می شود و دفن می شود در مکان اصلی از زمینی که از آن گرفته شده است : " ليس معناه كما تخيله الكاتب حتى يدل على إثبات فضيلة لأبي بكر وعمر ، بل يقصد به أن الذرة الأصلية التي خلق منها الإنسان تؤخذ من بدنه عند موته وتدفن في مكانها الأصلي الذي أخذت منه من الأرض "
📚اجوبه مسائل جیش صحابه ص ٥٠
❕در مورد ابوبکر و عمر در ذیل توضیح داده ایم که مکان دفن آنها طبق مبانی اهلسنت غصبی بوده و آنان تنها در ساعاتی آنجا دفن شدند , سپس به جایگاه اصلیشان منتقل شدند :
https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1647
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
29.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلیپ جدید :
❕سلمان رشدی و کتاب آیات شیطانی !!!!
👌ارائه : حجه الاسلام یوسفی
✍تهیه شده در مجموعه پرسمان اعتقادی _ شیعه پاسخ
@Rahnamye_Behesht
http://ipasookh.ir
لقب خال المومنین ( دایی مومنین ) برای معاویه !!!!
🤔#پرسش :
❓ از امام احمد بن حنبل {رَضِيَ اللَّهُ عَنۡه} پرسیدند : آیا برای حضرت معاویه ، لفظِ #خالالمؤمنين را بهکار ببریم؟
فرمود : بله. زیرا حضرت معاویه، برادر اُمّحبيبه است !!!!
📚 السنة للخلال ٦٥٥
💠#پاسخ💠
👌در رابطه با لقب " خال المومنین " که اهلسنت در مورد معاویه استفاده می کنند , مرحوم سلطان الواعظین نکات جالبی ارائه می کند و می گوید :
" معاويه را از آن جهت خال المؤمنين مىخوانند كه برادر ام حبيبه همسر رسولاللَّه مىباشد. بر اين اساس، برادران همه همسران پيامبر بايد خال المؤمنين باشند. از جمله همسران رسولاللَّه عايشه مىباشد كه ( طبق مبنای اهلسنت ) هم مقام بالاترى از ام حبيبه دارد و هم پدرش ابوبكر، از پدر ام حبيبه- ابو سفيان- با فضيلتتر بوده و هم در تاريخ بيشتر مطرح است.
❕ از آنجايى كه مسلمين- مخصوصاً اهل سنت- محمد بن ابوبكر برادر عايشه را خال المؤمنين نمىدانند، لذا استفاده از واژه خالالمؤمنين براى معاويه، قطعاً دلايل و انگيزههاى سياسى دارد. اين انگيزهها صرفاً مخالفت با خاندان رسالت و عترت و اهلبيت نبوت است.
👌 همين انگيزههاى سياسى است كه عنوان خال المؤمنين را به معاويهاى مىدهد كه به جنگ با عترت طاهره برخاست. او بعد از جنگ با امام الموحدين، او را سب و لعن مىكرد و دو فرزند بزرگوارش حسن و حسين عليهما السلام را كه ريحانههاى پيامبر و دو سيد اهل بهشت مىباشند، كشتار نمود.
❕نه فقط محمد بن ابوبكر را كه تربيت شده اميرالمؤمنين عليه السلام، فرزند خليفه اول، برادر ام المؤمنين عايشه، و از شيعيان خالص عترت طاهره مىباشد خال المؤمنين نمىخوانند، بلكه حتى او را شتم و لعن و سب نيز مىنمايند. بدتر اينكه، او را از ارث پدر هم محروم ساختند، حتى بعد از فتح مصر توسط معاويه و عمرو عاص، آب را به رويش بستند و او را در شكم الاغ مردهاى نهاده، آتش زدند و شهيدش كردند.
❓از كسانى كه معاويه را خال المؤمنين مىخوانند اين سؤال پرسيده مىشود كه آيا خال المؤمنين- معاويه- مىتواند خال المؤمنين ديگرى- محمد بن ابوبكر- را آزار و شكنجه دهد و سپس او را به قتل برساند؟ اگر پاسخ اين سؤال منفى است، بنابراين عنوان خال المؤمنين براى معاويه، نبايد ارزشى محسوب شود. "
📚پاسخ به شبهات در شبهای پیشاور ص ١٦٥
👌چنان که مرحوم سلطان الواعظین اشاره کرد , اهلسنت هیچ مستندی از پیامبر اسلام یا حتی اصحاب پیامبر ندارند که از معاویه با لقب " خال المومنین " یاد کرده باشند , و تنها انگیزه اهلسنت , انگیزه سیاسی و مخالفت با امیر مومنان ع و شیعیان است , زیرا شیعه معاویه را فاسق و منافق می داند , لذا اهلسنت لقب " خال المومنین " را به معاویه دادند تا از این طریق از معاویه دفاع کنند , چنان که ابن تیمیه به این نکته تصریح می کند :
«صار أقوام يجعلونه كافراً أو فاسقاً، ويستحلّون لعنه ونحو ذلك، فاحتاج أهل العلم أن يذكروا ما له من الاتّصال برسول اللَّه صلّى اللَّه عليه وسلّم، ليُرعى بذلك حقّ المتّصلين»
📚 منهاج السنه ج ٤ ص ٣٧٢
❕چنان که گذشت , اهلسنت از محمد بن ابی بکر با لقب " خال المومنین " یاد نمی کنند , با این که او برادر عایشه بوده است و سزاوار تر است که ملقب به این لقب باشد .
🔹 به تصریح مورخین اهلسنت , سپاه معاویه , محمد بن ابی بکر را کشت و جسدش را در شکم الاغ مرده ای گزارده و آتش زدند .
▫️طبق تصریح مورخین اهلسنت , عایشه پس از شنیدن خبر شهادت برادرش محمد بن ابی بکر بسیار ناراحت شد و در پی نمازش , معاویه و عمرو عاص را نفرین می کرد :
"فَغَضِبَ مُعاوِيَةُ فَقَدَّمَهُ فَقَتَلَهُ، ثُمَّ ألقاهُ في جيفَةِ حِمارٍ، ثُمَّ أحرَقَهُ بِالنّارِ، فَلَمّا بَلَغَ ذلِكَ عائِشَةَ جَزِعَت عَلَيهِ جَزَعا شَديدا، وقَنَتَت عَلَيهِ في دَبرِ الصَّلاةِ تَدعو عَلى مُعاوِيَةَ وعَمرٍو "
📚تاريخ الطبري: ج 5 ص 103، الكامل في التاريخ: ج 2 ص 412 و 413؛ أنساب الأشراف: ج 3 ص 171 و 172.
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
شک پیامبر اسلام به رسالتش !!!!
🤔#پرسش
❓یکی شبهه کرد که در قرآن آمده که پیامبر به رسالتش شک داشته و خدا می گوید که اگر شک داری برو از اهل کتاب سوال بکن !!!!! آیا این قضیه واقعیت دارد !!!!!
💠#پاسخ💠
👌خداوند در آیه ٩٤ سوره یونس می فرماید :
" فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُنَ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِين " " اگر در آنچه بر تو نازل كردهايم ترديد دارى از آنها كه پيش از تو كتب آسمانى را مىخوانند سؤال كن، (بدان) به طور قطع،" حق" از طرف پروردگارت به تو رسيده، بنا بر اين هرگز از ترديد كنندگان مباش "
👌 در این آیه اگر چه مخاطب پیامبر است , اما در واقع مشرکین و کسانی که در رسالت پیامبر اسلام تردید می کردند , مقصود خداوند هستند که اگر در رسالت پیامبر شک و تردیدی دارند , بروند از اهل کتاب سوال کنند , زیرا چنان که در ذیل توضیح داده ایم , نشانه های نبوت پیامبر اسلام در تورات و انجیل آمده است و شکاکان با رجوع به اهل کتاب می توانستند در این قضیه به یقین برسند :
https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2988
❗️بنابراین مقصود اصلی آیه شکاکان از مشرکین و مردم هستند و خداوند اگر چه پیامبر را مخاطب قرار داده اما هدفش تفهیم شکاکین است و به اصطلاح " به در می گوید , دیوار بشنوند " : " ایاک اعنی و اسمعی یا جاره "
👌لذا پیامبر اسلام ص می فرمود که مقصود آیه من نیستم و به خداوند سوگند من هیچگاه در رسالتم شک نکردم و هیچگاه مامور به سوال کردن نشدم : " «فوالله ما شك و ما سأل». "
📚تفسیر قمی ج ١ ص ٣١٧ _ بحار الانوار ج ٣٦ ص ٩٤
❗️امامان علیهم السلام هم می فرمودند که مقصود آیه پیامبر اسلام نیست , بلکه مقصود جاهلانی هستند که در رسالت پیامبر اسلام تشکیک می کردند : " فإن المخاطب بذلك رسول الله ، و لم يكن في شك مما أنزل الله عز و جل، و لكن قالت الجهلة ....فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُنَ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكَ بمحضر من الجهلة "
📚علل الشرایع ج ١ ص ١٢٩ _ البرهان فی تفسیر القرآن ج ٣ ص ٥٣
❗️لذا در تفسیر نمونه می خوانیم :
"چون در آيات گذشته قسمتهايى از سرگذشتهاى انبياء و اقوام پيشين ذكر شده بود، و ممكن بود بعضى از مشركان و منكران دعوت پيامبر ص در صحت آنها ترديد كنند، قرآن از آنها مىخواهد كه براى فهم صدق اين گفتهها به اهل كتاب مراجعه كنند، و چگونگى را از آنها بخواهند، چرا كه در كتب آنها بسيارى از اين مسائل آمده است.
❕ولى به جاى اينكه روى سخن را به مخالفان كند، پيامبر را مخاطب ساخته چنين مىگويد:
" اگر از آنچه بر تو نازل كرديم در شك و ترديد هستى از آنها كه كتب آسمانى را قبل از تو مىخوانند بپرس" (فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُنَ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكَ).
👌تا از اين طريق ثابت شود كه" آنچه بر تو نازل شده حق است و از طرف پروردگار" (لَقَدْ جاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ).
" بنا بر اين هيچگونه شك و ترديد هرگز به خود راه مده" (فَلا تَكُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِينَ).
❗️اين احتمال نيز وجود دارد كه آيه فوق بحث تازه و مستقلى را در باره صدق دعوت پيامبر ص عنوان مىكند و به مخالفان مىگويد كه اگر در حقانيت او ترديد دارند، نشانههاى او را كه در كتب پيشين مانند تورات و انجيل نازل شده از اهل كتاب بپرسند.
👌شان نزولى كه در بعضى از تفاسير نقل شده ( تفسير ابو الفتوح رازى جلد 6 صفحه 227 ذيل آيه ) نيز اين معنى را تاييد مىكند و آن اينكه: جمعى از كفار قريش مىگفتند: اين قرآن از طرف خدا نازل نشده بلكه شيطان به محمد ص القا مىكند!، اين سخن سبب شد كه عدهاى در شك و ترديد فرو روند، خداوند با آيه فوق به آنها پاسخ گفت.
❕ممكن است در ابتدا چنين به نظر برسد كه آيه حكايت از اين دارد كه پيامبر ص در حقانيت آياتى كه بر او نازل مىشد ترديد داشت، و خداوند از طريق فوق ترديد او را زايل كرد.
👌ولى با توجه به اينكه پيامبر ص مساله وحى را با شهود و مشاهده دريافته بود، چنان كه آيات قرآن حاكى از همين معنى است، شك و ترديد در اين مورد معنى نداشت، به علاوه اين تعبير رائج است، كه براى تنبيه دوردستان افراد نزديك را مخاطب مىكنند و سخنى را القا مىنمايند، اين همان است كه عرب با ضرب المثل معروف" اياك اعنى و اسمعى يا جاره" (بتو مىگويم ولى همسايه تو بشنو) از آن ياد مىكند كه نظير آن را نيز در فارسى داريم، و اين گونه سخن در بسيارى از موارد تاثيرش از خطاب صريح بيشتر است.
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❕به علاوه ذكر جمله شرطيه، هميشه دليل بر احتمال وجود شرط نيست، بلكه گاهى براى تاكيد روى يك مطلب و يا براى بيان يك قانون كلى است، مثلا در آيه 23 سوره اسراء مىخوانيم وَ قَضى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ:" پروردگار تو فرمان داده كه جز او را پرستش نكنيد و به پدر و مادر نيكى كنيد، هر گاه يكى از اين دو نزد تو (توجه داشته باشيد در اين جمله مخاطب ظاهرا فقط پيامبر است) به پيرى برسند هيچگاه كمترين سخن ناراحت كنندهاى به آنها مگو".
با اينكه مىدانيم پيامبر ص پدرش را قبل از تولد و مادرش را در دوران طفوليتش از دست داد، با اين حال حكم احترام به پدر و مادر به عنوان يك قانون كلى بيان شده است هر چند مخاطب ظاهرا پيامبر است.
❕و نيز در سوره طلاق مىخوانيم يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ:" اى پيامبر هنگامى كه زنان را طلاق گفتيد ..." اين تعبير دليل بر اين نيست كه پيامبر زنى را در عمرش طلاق گفته بلكه بيان يك قانون كلى است و جالب اينكه مخاطب در آغاز اين جمله پيامبر است و در آخر جمله همه مردم.
و از جمله قرائنى كه تاييد مىكند منظور اصلى در آيه مشركان و كافران است، آيات پشت سر اين آيه است كه از كفر و بى ايمانى آنها سخن مىگويد.
❕نظير همين موضوع در آيات مربوط به مسيح ديده مىشود كه وقتى خداوند در روز رستاخيز از او مىپرسد آيا تو مردم را به عبادت خويش و مادرت دعوت كردى؟! او صريحا اين مساله را انكار مىكند و اضافه مىكند إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ:" اگر من چنين سخنى را گفته بودم تو مىدانستى" (سوره مائده آيه 116)."
📚تفسیر نمونه ج ٨ ص ٣٨١
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
دیدگاه اسلام در مورد ثروت اندوزی !!!!
🤔#پرسش
❓آیا این واقعیت دارد که اسلام مخالف ثروت اندوزی و پس انداز است و می گوید که هر کس پس انداز کند آتش جهنم درانتظارش است !!!!!!
💠#پاسخ💠
👌ظاهرا پرسش یاد شده ناظر به آیه شریفه ذیل است که می فرماید :
" آنها را كه طلا و نقره را گنجينه (و ذخيره و پنهان) مىسازند، و در راه خدا انفاق نمىكنند، به مجازات دردناك بشارت ده " " الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيم " " الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيم " ( توبه ٣٤ )
❕مطابق روایاتی که در تفسیر آیه شریفه آمده است , روشن می شود که مقصود آیه آنجایی است که افراد حقوق الهی به مانند خمس و زکات را از اموالشان نمی پردازند و همه را برای خود ذخیره می کنند , اما اگر حقوق الهی از اموال پرداخت گردد , ذخیره ساختن آن بی اشکال است .
❕در روایتی پیامبر گرامی اسلام در مورد آیه مذکور فرمود :
"هر مالی که زکات آن پرداخت شود، گنج به حساب نمی آید حتی اگر زیر هفت زمین نهفته باشد و هر مالی که زکات آن پرداخت نشود، گنج شمرده میشود، حتی اگر روی زمین باشد. " كل مال تؤدى زكاته فليس بكنز، و إن كان تحت سبع أرضين، و كل مال لا تؤدى زكاته فهو كنز، و إن كان فوق الأرض». "
📚امالی طوسی ص ٥١٩
❕در روایت دیگری آمده است که از امام باقر ع در باره دینار و درهم پرسیدند و این که مردم چه مقداری از آن را باید به عنوان حق الهی بپردازند؟ امام باقر علیه السلام فرمود:
" آنها امانت خدا در زمین او است و خدا آنها را برای منفعت خلق خویش قرار داده است و به وسیله آن امور و حاجت هایشان سامان مییابد. هر که مقدار زیادی از آنها در دستش باشد و حق خدای عز و جل را در مورد آنها ادا کرده باشد و زکات آنها را پرداخته باشد، آن پول برای او پاکیزه و خالص میباشد و هر که مقدار بسیاری از آن دارا باشد، اما به آنها بخل بورزد و حق خدا را از آن ادا نکند و از آنها ساختمان سازی کند، او همان است که تهدید و هشدار خدای عز و جل در کتابش، در مورد او انجام خواهد شد.... " فمن أكثر له منها فقام بحق الله تعالى فيها، و أدى زكاتها، فذاك الذي طابت و خلصت له ...."
📚همان منبع ص ٥٢٠
❕البته حکم فوق یک استثناء دارد و آن هم زمانی است که جامعه و حکومت اسلامی نیاز به توسعه اقتصادی داشته باشد که در این هنگام همگان وظیفه دارند که ثروت اندوخته شده خود را برای ایجاد فرصت های شغلی و رفع مشکلات جامعه اسلامی به کار اندازند , در چنین هنگامی ذخیره ساختن ثروت حتی ثروتی که حقش ادا شده باشد , صحیح نیست , چنان که امام صادق ع فرمود :
"دست شیعیان ما در انفاق آن چه در دست آنان است، به گونه شایسته باز است. پس هرگاه قائم ما ظهور کند، گنجهایی را که ثروتمندان اندوخته اند بر آنان تحریم میکند تا این که آن گنجها را بیاورند و از آنها بر علیه دشمن خود کمک گیرد و این همان فرموده خدای عز و جل است در کتابش است که اندوخته ساختن طلا و نقره و عدم انفاق آنها موجب دخول در جهنم می شود ... "« فإذا قام قائمنا حرم على كل ذي كنز كنزه حتى يأتيه به فيستعين به على عدوه ..."
📚الکافی، ج ۴، ص ۶۱، ح ۴
❕یعنی در هنگام ظهور و نیاز جامعه اسلامی برای برخورد با دشمنان , افراد باید ثروت اندوخته شده خود را برای حل مشکلات جامعه صرف کنند و ذخیره ساختن در این هنگام حرام است .
👌در مواقع نیاز جامعه اسلامی , حد اکثر ثروتی که افراد می توانند پس انداز کنند مقدار مشخصی است که حاکم اسلامی می تواند حدود آن را مشخص کند , چنان که از امام باقر علیه السلام روایت است که در باره آیه مورد بحث فرمود:
"همانا منظور از آن، مبلغی است که از دو هزار درهم تجاوز کند. "
"«إنما عنى بذلك ما جاوز ألفي درهم». "
📚تفسیر عیاشی ج ٢ ص ٨٧
❕آنچه گفتیم مورد اشاره مفسر توانای تفسیر نمونه واقع شده و می گوید :
" در شرائط عادى و معمولى يعنى در مواقعى كه جامعه در وضع ناگوار و خطرناكى نيست و مردم از زندگانى عادى بهرهمندند پرداختن زكات كافى است و باقيمانده كنز محسوب نمىشود ....
❕و اما در مواقع فوق العاده و هنگامى كه حفظ مصالح جامعه اسلامى ايجاب كند حكومت اسلامى مىتواند محدوديتى براى جمعآورى اموال قائل شود ... و يا به كلى همه اندوختهها و ذخيرههاى مردم را براى حفظ موجوديت جامعه اسلامى مطالبه كند , آن چنان كه در روايت امام صادق ع در باره زمان قيام قائم آمده است كه با توجه به ذكر علت در آن روايت ساير زمانها را نيز شامل مىشود زيرا مىفرمايد: فيستعين به على عدوه ( از آنها بر علیه دشمن استفاده شود ) "
📚تفسير نمونه، ج7، ص: 396
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❕مولوی مجیب الرحمان ( مجیب الشیطان ) انصاری کارشناس شبکه وهابی وصال که عناد و دشمنی شدیدی نسبت به تشیع داشت و همواره عوام بیسواد اهلسنت را بر علیه تشیع تحریک می کرد , توسط داعش به هلاکت رسید و به درک و ابلیس ملحق شد !!!!
🤲لعنه الله و حشره مع الجبت و الطاغوت و الشیاطین و خلده فی النار و ذاقه شدید العذاب !!!!
@Rahnamye_Behesht
👌اخیرا برخی از افراد جاهل در انتساب لباس روحانیت به پیامبر و ائمه علیهم السلام تردیدهایی ایراد می کنند , ما در ذیل مفصلا ثابت کرده ایم که لباس روحانیت همان لباس پیامبر و ائمه ع است و همینطور چرایی پوشش چنین لباسی را توسط علمای دین شرح داده ایم :
https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1429
https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2368
هدایت شده از پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
#هفتم_صفر_حزن_یا_سرور
🤔#پرسش
❔آیا این صحت داره که 7 صفر روز شهادت امام حسن مجتبی است و به دلیل آنکه در زمان قاجار به علت تقارن بین تولد ناصرالدین شاه و شهادت امام حسن ع زمان شهادت را همزمان با شهادت #حضرت محمد یعنی 28 صفر اعلام کردند ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در نقل های متعددی سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام بیست و هشتم ماه صفر دانسته شده است .
🔸شیخ #کلینی می نویسد ؛
« روایت شده است که شهادت امام حسن مجتبی در آخر ماه صفر ( بیست و هشتم ) می باشد »
📚الکافی ج 1 ص 461
🔸مرحوم ابن شهر آشوب نیز مینویسد ؛
« امام حسن علیه السلام در روز بیست و هشتم #صفر از دنیا رفت »
📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 28
👌شیخ مفید و شیخ طوسی نیز سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام را بیست و هشتم صفر می دانند ؛
📚مسار الشیعه ص 47 _ مصباح المتهجد ص 790
❕البته مرحوم کفعمی و شهید اول سالروز #شهادت ایشان را هفتم صفر می دانند ؛
📚كفعمى در المصباح، ص 522؛ شهيد در الدروس، ص 152
❕بنابراین بر اساس نقل جمعى از علما و مورّخان، روز بيست و هشتم صفر ، روز شهادت امام حسن مجتبى عليه السلام است و اين روايت بيشتر در ميان شيعيان #مشهور است تا روايت هفتم ماه صفر.
📚کلیات مفاتیح نوین ص 611
❕البته با توجه به آنکه از هفتم صفر هم به عنوان روز شهادت امام حسن علیه السلام یاد شده است ، و احتمال دارد این تاریخ صحیح باشد ، باید در هر دو تاریخ به عزاداری و سوگواری برای این #مصیبت پرداخته شود .
👌از سوی دیگر مورخین شیعی تاریخ ولادت امام کاظم علیه السلام را هفتم صفر نوشته اند .
🔸ابن شهر آشوب مینویسد ؛
« تاریخ ولادت امام کاظم علیه السلام در روز #هفتم صفر در منطقه ابواء بوده است »
📚مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 437
❕دیگران از علما و مورخین نیز تصریح کرده اند که روز ولادت امام کاظم علیه السلام هفتم ماه #صفر بوده است ؛
📚روضه الواعظین ج 1 ص 264 _ الدروس شهید ص 154 _ اعلام الوری ص 294_ سفینه البحار ج 8 ص 460_ منتهی الامال ج 3 ص 1463
❕بنابراین ولادت امام كاظم عليه السلام طبق نقل های فوق در سال 128، در روز هفتم ماه صفر در منطقه «ابواء» (محلّى ميان مكّه و مدينه) واقع شده است. لذا اين روز از جهتى روز حزن و از جهتى روز #سرور است.
📚کلیات مفاتیح نوین ص 609
🔹البته برخی بر اساس نقل زیر معتقدند که تاریخ ولادت امام کاظم علیه السلام در ماه ذی #الحجه بوده است .
❕ابو بصير گفت: در سالى كه حضرت امام موسى عليه السّلام متولّد شد، من در خدمت حضرت صادق عليه السّلام به سفر حجّ رفتم، چون به منزل ابواء رسيديم، حضرت براى ما چاشت طلبيد بسيار و نيكو آوردند، در اثناى طعام خوردن پيكى از جانب حميده به خدمت آن حضرت آمد و عرض كرد كه:
حميده مى گويد اثر وضع حمل در من ظاهر شده است و فرموده بودى كه چون اثر ظاهر شود تو را خبر كنم كه اين فرزند مثل فرزندان ديگر نيست... حضرت فرمود كه: حقّ تعالى پسرى به من عطا كرد ...
📚بحار الانوار ج 25 ص 42
👌استدلال می کنند که در این روایت ابوبصیر گفته است در همان سالی که حج را به جا آوردیم امام #کاظم علیه السلام متولد شد و این یعنی ایشان در ماه ذی الحجه متولد شده اند نه ماه صفر که جزء سال بعد از #حج میباشد .
🔸این استدلال درصورتی قابل قبول است که حجی که امام علیه السلام به جا آورده اند در ماه ذی الحجه و در ایام حج واجب بوده باشد نه ماه های دیگر در حالی که این نکته در روایت مذکور نیامده است ،لذا احتمال دارد که حج در ایام منتهی به ماه #صفر به جا آورده شده باشد که در راه بازگشت در منطقه ابواء میان مکه و مدینه امام کاظم علیه السلام متولد شده باشد .
❕البته با توجه به آنکه هفتم ماه صفر بنا بر نقل هایی روز شهادت امام حسن علیه السلام است ،سوگواری و عزاداری بر سرور و شادی مقدم است تا نشود خدایی ناکرده هتک امام حسن مجتبی علیه السلام صورت گیرد ، لذا شایسته نیست برای ولادت امام کاظم علیه السلام در روز هفتم صفر جشن و سرور بر پا کرد و تنها باید به ذکر مناقب و فضائل ایشان در کنار عزاداری برای امام حسن علیه السلام بسنده کرد ، آنچه در رابطه با قاجار گفته شد مستند نیست و اساس نقل های مذکور در رابطه با تاریخ ولادت و شهادت ، سال ها قبل از قاجار توسط علمای مطرح شیعه در کتابها آمده است .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
جثه های بزرگ قوم عاد !!!!
🤔#پرسش
❓این که عده ای می گویند قوم عاد دارای جثه های عظیم بوده اند چقدر واقعیت دارد !!!!! امروزه تصاویر اسکلت های عظیم الجثه ای منتشر می شود و مدعی اند که برای قوم عاد است !!!!!
💠#پاسخ💠
👌مطابق آنچه که در تواریخ و روایات اسلامی آمده است , افراد قوم عاد دارای هیکل های بزرگ و جثه های قدرتمند بوده اند , چنان که قرآن می فرماید :
"اما قوم عاد به ناحق در زمين تكبر ورزيدند، و گفتند چه كسى از ما نيرومندتر است؟ آيا آنها نمىدانستند خداوندى كه آنها را آفريده از آنها قويتر است، آنها (به خاطر اين پندار) پيوسته آيات ما را انكار مىكردند. ""فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّة ... " ( فصلت ١٥ )
❕مفسرین در تفسیر آیه می نویسند :
" آنها جمعيتى بودند كه در سرزمين" احقاف" در ناحيه" حضرموت" در جنوب" جزيره عربستان" زندگى داشتند، و 👈از نظر قدرت جسمانى، و تمكن مالى، و تمدن مادى كم نظير بودند، 👉قصرهاى زيبا و قلعههاى محكم مىساختند، مخصوصا بر مكانهاى مرتفع بناهايى كه نشانه قدرت و وسيله خودنمايى بود بر پا مىكردند، مردمانى خشن و جنگجو بودند، و اين قدرت ظاهرى آنها را سخت مغرور كرده بود چنان كه خود را جمعيتى شكست ناپذير و برتر از همه مىپنداشتند، و به همين دليل در برابر خدا و پيامبرشان" هود" به طغيان و سركشى و تكذيب و انكار برخاستند. "
📚تفسير نمونه، ج20، ص: 236
👌مرحوم علی بن ابراهیم قمی نیز نقل می کند که قوم عاد دارای عمرهای طولانی و اجسام طویل و بزرگ بودند : "لَهُمْ أَعْمَارٌ طَوِيلَةٌ وَ أَجْسَامٌ طَوِيلَة "
📚تفسیر قمی ج ١ ص ٣٢٩
❕علامه مجلسی سخنان هود پیامبر با قوم عاد و قدرت جسمانی قوم عاد را چنین نقل می کند :
" ( هود نبی ) پس گفت: اى قوم! بسيار مانديد در كفر چنانچه قوم نوح ماندند، و سزاوار است كه من نفرين كنم بر شما چنانچه نوح عليه السّلام بر قوم خود نفرين كرد.
❕ايشان گفتند: اى هود! خدايان قوم نوح ضعيف و ناتوان بودند و خداهاى ما قوى و تنومند هستند، و مىبينى شدت بدنهاى ما را (طول ايشان صد و بيست ذراع بود به ذراع متعارف زمان خودشان، و عرض ايشان شصت ذراع بود، و گاه بود كه يكى از ايشان دست مىزد به كوه كوچكى و از جا مىكند). " " كَانَ طُولُ الرَّجُلِ مِنْهُمْ مِائَةً وَ عِشْرِينَ ذِرَاعاً بِذِرَاعِهِمْ وَ عَرْضُهُ سِتِّينَ ذِرَاعاً وَ كَانَ أَحَدُهُمْ يَضْرِبُ الْجَبَلَ الصَّغِيرَ فَيُقَطِّعُه "
📚حياة القلوب، ج1، ص: 283 _ قصص الانبياء راوندى 92_ بحار الانوار ج 11 ص 362
❕همینطور از امام باقر علیه السلام نقل می کند :
"قوم هود به قدرى بلند بودند مانند درخت خرماى بسيار بلند، يكى از ايشان دست بر كوهى مىانداخت و قطعهاى از آن را مىكند "
📚حیاه القلوب ج 1 ص 294 به نقل از مجمع البيان ج 2 ص 437
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir