eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
220 ویدیو
52 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
❔آیا این پست کانال واقعیت دارد ؛ ❗️آیا می دانید مطابق قانون شرع ، مرد می تواند بعد از مرگ همسرش با او نزدیکی کند ، به این کار می گویند ❕ ❔آیا براستی چنین حکمی در اسلام است ❗️ 💠💠 👌این سخن مانند سایر سخنان ملحدین ، و دروغ است و هیچ عالم دینی به آن فتوا نداده است . ❕در روایات متعددی از جماع کردن با میت اگر چه انسان باشد ، نهی شده است و برای کسانی که به این نهی توجه نکنند ، حد و تعزیر در نظر گرفته شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 28 ص 361 باب 28_ مستدرک الوسائل ج 18 ص 190 باب 2 💠مرحوم صاحب می نویسد ؛ « اگر کسی با همسر مرده اش نزدیکی کند ، گناه کرده و تعزیر می شود ، اکثر علمای شیعه به این حکم داده اند و من ندیده ام کسی از آنان با این حکم مخالفت کند ، این تعزیر به خاطر هتک حرمت همسر مرده است ( زیرا در روایات متعددی از هتک حرمت نهی شده است بحار الانوار ج71 ص221 ) و از سوی دیگر حرام بودن نزدیکی با همسر مرده است » 📚جواهر الکلام ج 41 ص 645 💠مرحوم امام نیز می نویسد ؛ « اگر کسی زن خودش را که مرده وطی کند ، گناه کرده و به کمتر از حد ، می شود » 📚ترجمه تحریر الوسیله ج 2 ص 529 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔در مورد سوره فاتحه گفته شده ، این سوره دوبار نازل شده است. یکبار در مکه و بار دیگر در مدینه. اما سبب آن مشخص نیست که چرا یک سوره باید دوبار نازل شود. آنهم سوره ای که مسلمانان در مکه آنرا در نمازهای یومیه خویش میخواندند و بیم فراموشی برآن نیز نبود. در واقع نزول دوباره آن ، نوعی حاصل بوده که عقلا بیفایده است. سبب اینکار بیفایده الله را چگونه میتوان عقلانی توجیه کرد ❕❕❕ 💠💠 👌در رابطه با دو بار نازل شدن سوره حمد ، اگر چه روایتی صریح در کتب تشیع یافت نشد ، اما مشهور بین آن است که این سوره دو بار نازل شده است ، یک مرتبه در مکه و بار دیگر در مدینه ؛ 📚ترجمه تفسیر المیزان ج 12 ص 283 ❕برخی یکی از احتمالات آیه شریفه « وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ » ما به تو سوره حمد كه هفت آيه است و مثانی است ، همچنين قرآن بزرگ بخشيديم » (سوره حجر آيه 87) ناظر به دو مرتبه نازل شدن سوره حمد می داند و می کنند قرآن با تمام عظمتش در اينجا در برابر سوره حمد قرار گرفته است، نزول دوباره سوره حمد نيز به خاطر اهميت فوق العاده آن است . 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 4 👌بنابراین فلسفه دو بار نازل شدن سوره حمد به خاطر اهمیت این و عظمت محتوایش است چرا که سوره حمد كه فاتحة الكتاب و آغازگر و فهرست قرآن ناميده شده يك دوره زندگى است؛ ❕توجه به مبدء بزرگى كه همه جهانيان را در مسير تكاملى پرورش مى دهد، رحمت خاص و عامش همه را فرا گرفته، توجه به بزرگى كه ايمان به آن دقيقترين كنترل را روى اعمال انسان مى گذارد. 👌عدم اتكاء به غير اللَّه، و عدم خضوع و تسليم در برابر غير او، و بالآخره گام نهادن در صراط مستقيم كه نه انحراف در آن است، نه به مى گرايد و نه به غرب، نه به افراط و نه به تفريط، نه گمراهى در آن است و نه خشم و غضب پروردگار. 🔰اينها مجموعه اى را تشكيل مى دهند كه پياده شدنش در روح انسان براى ساختن يك شخصيت والا و تكامل كافى است. 📚تفسیر نمونه ج 11 ص 134 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔نزول آیاتی از قرآن در مورد پاکی همسر پیامبر چنان که اهل سنت به آن معتقدند چقدر سندیت دارد ❗️ 💠💠 ❕خداوند می فرماید ؛ « كسانى كه آن تهمت عظيم را مطرح كردند گروهى از شما بودند، اما گمان نكنيد اين ماجرا براى شما بد است، بلكه خير شما در آن است، آنها هر كدام سهم خود را از اين گناهى كه مرتكب شدند دارند، و كسى كه بخش عظيم آن را بر عهده گرفت عذاب عظيمى براى او است _ چرا هنگامى كه اين (تهمت) را شنيديد مردان و زنان با ايمان نسبت به خود (و كسى كه همچون خود آنها بود) گمان خير نبردند؟ چرا نگفتيد اين يك دروغ بزرگ و آشكار است؟ چرا چهار شاهد براى آن نياوردند؟ اكنون كه چنين گواهانى نياوردند آنها در پيشگاه خدا دروغگويانند_ و اگر فضل و رحمت الهى در دنيا و آخرت نصيب شما نمىشد به خاطر اين گناهى كه كرديد عذاب سختى به شما مىرسيد._ بخاطر بياوريد زمانى را كه به استقبال اين دروغ بزرگ رفتيد، و اين شايعه را از زبان يكديگر مى گرفتيد، و با دهان خود سخنى مىگفتيد كه به آن يقين نداشتيد، و گمان مىكرديد اين مساله كوچكى است در حالى كه نزد خدا بزرگ است! - چرا هنگامى كه آن را شنيديد نگفتيد براى ما مجاز نيست كه به اين تكلم كنيم؟ خداوندا منزهى تو، اين بهتان بزرگى است » 🔰نور 11_15 ❕براى آيات فوق دو شان نزول نقل شده است ؛ 1⃣شان نزول اول كه مشهورتر است و در كتب تفسير اهل سنت آمده است که چنين است ؛ 👌عايشه همسر پيامبر خدا مى گويد: پيامبر خدا ص هنگامى كه مىخواست سفرى برود، در ميان همسرانش قرعه مى افكند، قرعه به نام هر كس مىآمد او را با خود مىبرد، در يكى از غزوات قرعه به نام من افتاد، من با پيامبر ص حركت كردم، و چون آيه حجاب نازل شده بود در هودجى پوشيده بودم، جنگ به پايان رسيد، و ما باز گشتيم نزديك مدينه رسيديم، شب بود، من از لشكر گاه براى انجام حاجتى كمى دور شدم هنگامى كه بازگشتم متوجه شدم گردنبندى كه از مهره هاى يمانى داشتم پاره شده است به دنبال آن باز گشتم و معطل شدم هنگامى كه بازگشتم ديدم لشكر حركت كرده، و هودج مرا بر شتر گذارده اند و رفته اند در حالى كه گمان مى كرده اند من در آنم، زيرا زنان در آن زمان بر اثر كمبود غذا سبك جثه بودند بعلاوه من سن و سالى نداشتم، به هر حال در آنجا تك و تنها ماندم، و فكر كردم هنگامى كه به منزلگاه برسند و مرا نيابند به سراغ من باز مىگردند، شب را در آن بيابان ماندم. 🔹اتفاقا صفوان يكى از افراد لشكر مسلمين كه او هم از لشكر گاه دور مانده بود شب در آن بيابان بود، به هنگام صبح مرا از دور ديد نزديك آمد هنگامى كه مرا شناخت بى آنكه يك كلمه با من سخن بگويد جز اينكه" إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ" را بر زبان جارى ساخت شتر خود را خواباند، و من بر آن سوار شدم او مهار ناقه را در دست داشت، تا به لشكرگاه رسيديم، اين منظره سبب شد كه گروهى درباره من شايعه پردازى كنند و خود را بدين سبب هلاك (و گرفتار مجازات الهى) سازند. كسى كه بيش از همه به اين تهمت دامن مىزد،" عبد اللَّه بن ابى سلول" بود. ما به مدينه رسيديم و اين شايعه در شهر پيچيد در حالى كه من هيچ از آن خبر نداشتم، در اين هنگام بيمار شدم، پيامبر ص به ديدن مىآمد ولى لطف سابق را در او نمى ديدم، و نمى دانستم قضيه از چه قرار است؟ حالم بهتر شد، بيرون آمدم و كم كم از بعضى از زنان نزديك از شايعه سازى منافقان آگاه شدم. ❕بيماريم شدت گرفت، پيامبر به ديدن من آمد، از او اجازه خواستم به خانه پدرم بروم، هنگامى كه به خانه پدر آمدم از مادر پرسيدم مردم چه مىگويند؟ او به من گفت: غصه نخور به خدا سوگند زنانى كه امتيازى دارند و مورد حسد ديگران هستند درباره آنها سخن بسيار گفته مىشود. 👌در اين هنگام پيامبر على بن ابى طالب و" اسامة بن زيد" را مورد مشورت قرار داد كه در برابر اين گفتگوها چه كنم؟ اما اسامة گفت: اى رسول خدا ص او خانواده تو است و ما جز خير از او نديده ايم (اعتنايى به سخنان مردم نكن). و اما على گفت: اى پيامبر! خداوند كار را بر تو سخت نكرده است، غير از او همسر بسيار است، از كنيز او در اين باره تحقيق كن. 💠ادامه 👇👇👇
💠ادامه پاسخ 👇👇👇 ❕پيامبر كنيز مرا فرا خواند، و از او پرسيد آيا چيزى كه شك و شبهه اى پيرامون عايشه برانگيزد هرگز ديده اى؟ كنيز گفت: به خدايى كه تو را به حق مبعوث كرده است من هيچ كار خلافى از او نديده ام. 🔹اين وضع هم چنان ادامه داشت و غم و اندوه شديد وجود مرا فرا گرفته بود و يك ماه بود كه پيامبر هرگز در كنار من نمى نشست. من خود مى دانستم كه از اين تهمت پاكم و بالآخره خداوند مطلب را روشن خواهد كرد. ❕سر انجام روزى پيامبر نزد من آمد در حالى كه خندان بود، و نخستين سخنش اين بود بشارت بر تو باد كه خداوند تو را از اين اتهام مبرا ساخت، در اين هنگام بود كه آيات ان الذين جاءوا بالافك ... تا آخر آيات نازل گرديد. (و به دنبال نزول اين آيات آنها كه اين در وغ را پخش كرده بودند همگى حد قذف بر آنها جارى شد) 📚صحیح بخاری ج 4 ص 368 _ مسند احمد ج 42 ص 410_ صحیح مسلم ج 4 ص 2136 _ سنن نسائی ج 6 ص 415 و کتب تفسیری اهل سنت ذیل آیات مذکور 2⃣شان نزول دوم كه در بعضى از كتب شیعه آمده است چنين است ؛ 👌ماريه قبطيه يكى از همسران پيامبر از سوى" عايشه" مورد اتهام قرار گرفت، زيرا او فرزندى از پيامبر بنام ابراهيم داشت، هنگامى كه ابراهيم از دنيا رفت پيامبر ص شديدا غمگين شد، عايشه گفت چرا اينقدر ناراحتى؟ او در حقيقت فرزند تو نبود، فرزند" جريح قبطى" بود! هنگامى كه رسول خدا اين سخن را شنيد على ع را مامور كشتن" جريح" كرد كه به خود اجازه چنين خيانتى را داده بود. هنگامى كه على به سراغ جريح با شمشير برهنه رفت و او آثار غضب را در چهره حضرت مشاهده نمود فرار كرد و از درخت نخلى بالا رفت هنگامى كه احساس كرد ممكن است على به او برسد خود را از بالاى درخت به زير انداخت در اين هنگام پيراهن او بالا رفت و معلوم شد كه اصلا او آلت جنسى ندارد. ❕على به خدمت پيامبر آمد و عرض كرد آيا بايد در انجام دستورات شما قاطعانه پيش روم يا تحقيق كنم؟ فرمود بايد تحقيق كنى، على جريان را عرض كرد پيامبر شكر خدا را بجاى آورد و فرمود شكر خدا را كه بدى و آلودگى را از دامان ما دور كرده است.در اين هنگام آيات فوق نازل شد و اهميت اين موضوع را بازگو كرد. 📚تفسیر قمی ج 2 ص 99_ خصال یک جلدی ص 563 💠ادامه 👇
💠ادامه پاسخ 👇 ❕با اينكه نخستين شان نزول در بسيارى از منابع اهل سنت آمده ولى جاى گفتگو و چون و چرا و نقاط مبهم در آن وجود دارد از جمله ؛ 1⃣ از تعبيرات مختلف اين حديث به خوبى استفاده مى شود كه پيامبر اكرم ص تحت تاثير موج شايعه قرار گرفت تا آنجا كه با یارانش در اين زمينه به گفتگو و مشاوره نشست و حتى بر خورد خود را با عايشه تغيير داد، و مدتى طولانى از او كناره گيرى نمود، و رفتارهاى ديگرى كه همه حاكى از اين است كه پيامبر طبق اين روايت شايعه را تا حد زيادى پذيرا شد. 👌اين موضوع نه تنها با مقام عصمت سازگار نيست، بلكه يك مسلمان با ايمان و ثابت القدم نيز نبايد اين چنين تحت تاثير شايعات بي دليل قرار گيرد، و اگر شايعه در فكر او تاثير ناخودآگاهى بگذارد در عمل نبايد روش خود را تغيير دهد و تسليم آن گردد، تا چه رسد به معصوم كه مقامش روشن است. ❔آيا مى توان باور كرد كه عتابها و سرزنشهاى شديدى كه در آيات آمده كه چرا گروهى از مؤمنان تحت تاثير اين شايعه قرار گرفتند؟ چرا مطالبه چهار شاهد ننمودند؟ شامل شخص پيامبر ص نيز بشود؟ اين يكى از ايرادهاى مهمى است كه ما را در صحت اين شان نزول گرفتار ترديد مى كند. 2⃣با اينكه ظاهر آيات چنين نشان مى دهد كه حكم مربوط به" قذف" (نسبت اتهام عمل منافى عفت) قبل از داستان" افك" نازل شده است، چرا پيامبر ص در همان روز كه چنين تهمتى از ناحيه" عبد اللَّه بن ابى سلول" و جمعى ديگر پخش شد، آنها را احضار نفرمود و حد الهى را در مورد آنها اجرا نكرد؟ 👌و اما در مورد شان نزول دوم، مشكل از اين بيشتر است چرا كه ؛ 🔹اولا: مطابق اين شان نزول كسى كه مرتكب تهمت زدن شد، يك نفر بيشتر نبود، در حالى كه آيات با صراحت مىگويد گروهى در اين مساله فعاليت داشتند، و شايعه را آن چنان پخش كردند كه تقريبا محيط را فرا گرفت، و لذا ضميرها در مورد عتاب و سرزنش مؤمنانى كه در اين مساله درگير شدند همه به صورت جمع آمده است، و اين با شان نزول دوم به هيچوجه سازگار نيست. 🔹ثانيا: اين سؤال باقى است كه اگر عايشه مرتكب چنين تهمتى شده بود و بعدا خلاف آن ثابت گرديد چرا پيامبر حد تهمت بر او اجرا نكرد؟ 🔹ثالثا: چگونه امكان دارد پيامبر اكرم تنها با شهادت يك زن حكم اعدام را در مورد يك متهم صادر كند، با اينكه رقابت در ميان زنانى كه داراى يك همسرند عادى است، اين امر ايجاب مى كرد كه احتمال انحراف از حق و عدالت يا حد اقل اشتباه و خطا در حق او بدهد. ❕به هر حال آنچه براى ما مهم است اين شان نزولها نيست، مهم آن است كه بدانيم از مجموع آيات استفاده مىشود كه شخص بيگناهى را به هنگام نزول اين آيات متهم به عمل منافى عفت نموده بودند، و اين شايعه در جامعه پخش شده بود.و نيز از قرائن موجود در آيه استفاده مىشود كه اين تهمت درباره فردى بود كه از اهميت ويژهاى در جامعه آن روز برخوردار بوده است. و نيز گروهى از منافقان و بظاهر مسلمانها مى خواستند از اين حادثه بهره بردارى غرض آلودى به نفع خويش و به زيان جامعه اسلامى كنند كه آيات فوق نازل شد و با قاطعيت بى نظيرى با اين حادثه بر خورد كرد، و منحرفان بد زبان و منافقان تيره دل را محكم بر سر جاى خود نشاند. ❕بديهى است اين احكام شان نزولش هر كه باشد انحصار به او و آن زمان و مكان نداشته، و در هر محيط و هر عصر و زمان جارى است. 📚تفسیر نمونه ج 14 ص 391 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔چرا قرآن بر اساس ترتیب نزول جمع آوری نشده است و آیات در موضوعات مختلف شده اند ❗️چرا قرآن همانند تورات و انجیل به صورت یکجا نازل نشده است و موضوعات مشخصی را دنبال نمی کند ❗️ 💠💠 👌در رابطه با این که چرا قرآن به صورت یکجا همانند تورات نازل نشد و به صورت تدریجی در طول 23 سال نازل شد ، پاسخ ما را مطالعه فرمایید ؛ 🔸https://t.me/Rahnamye_Behesht/4721 ❕اما این که چرا قرآن کنونی بر اساس ترتیب نزول جمع آوری نشده است پاسخ آن است که بر اساس براهین و یقینی ، قرآن در عصر پیامبر گرامی جمع آوری شد و ترتیب آیات و سور و حتی سور به تحت امر ایشان معین و بیان گردید که جهت آگاهی نمایه زیر را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5589 ❕پیامبر گرامی به امر خداوند ، قرآن را به ترتیب کنونی و بر خلاف ترتیب نزول ، جمع آوری کردند ، بی شک خداوندی که قرآن را برای هدایت بشر نازل کرده و پیامبرش که قرآن بر او نازل شده ، می دانند که قرآن را چگونه تنظیم کنند ، لذا می فرماید ؛ «آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید وآنچه را کرده خودداری نمایید» 🔷حشر 7 👌این ترتیب ، ترتیبی است که به دستور پیامبر صورت گرفته و ما در این موارد باید تابع محض باشیم . 🔹یکی از می نویسد ؛ « بايد دانست كه نزول آيات تدريجا انجام يافت ولى به ترتيب خاصّى كه بعدا در سوره ها مدوّن شد نبود. بلكه گاهى ميان آيه اى يا آياتى با آيات بعدش در همان سوره، يك فاصله زمانى وجود داشت. لذا آن سوره در آن فاصله زمانى به انتظار بقيّه آياتش مفتوح مى ماند، و در خلال آن مدّت آيات سوره ديگر نازل مى شد، تا وقتى كه حكمت خداى تعالى و نياز جامعه موجب كامل شدن سوره اوّل شود و بقيّه يا بعض ديگر آيات آن نازل گردد. 👌با اين بيان مى فهميم كه هر آيه اى در ميان آيات يك سوره جايگاه و مقام مخصوص به خود را داراست. اين جايگاه و مقام از جانب خداى حكيم و به دستور رسول گرامى مشخّص گرديده است. و اين موضوعى است يقينى و قطعى كه اختلافى راجع به آن در ميان دانشمندان و محقّقان علوم قرآنى نيست. اين جايگاه آيات در سوره ها به همين صورت و كه اينك در قرآنهاى ماست در حيات مبارك پيامبر مرتّب و مشخّص گرديده و از طريق روايات متواتر از رسول امين به ما نقل شده است. ❕روش حضرت اين بود كه آنچه نازل مى گشت به ياران و كاتبان وحى املا مى نمود و مى فرمود اين آيه يا اين آيات پس از فلان آيه در فلان سوره نوشته شود. هر زمان كه پيامبر مى خواست قرآن تلاوت كند به ترتيبى كه تدوين يافته بود تلاوت مى نمود نه بترتيب نزول آيات. و اين دليل روشنى است بر آنكه ترتيب آيات توقيفى و تعيينى بوده نه اجتهادى و نظرى. و لذا جايز نيست كه آيات بر غير ترتيب ياد شده تلاوت شود. 📚آشنایی با علوم قرآن ، رادمنش ، ص 143 ❕البته تمام سوره ها و آيات قرآن و آیات پراکنده در یک سوره از يك نظر بهم مربوطند و آن اينكه همگى يك برنامه انسان سازى و تربيتى را در يك سطح عالى تعقيب مى كنند و براى ساختن يك جامعه آباد، آگاه، امن و امان و پيشرفته از نظر مادى و معنوى نازل شده اند و ( هر سوره ای نیز خاصی را دنبال می کند ، و شاید همین محتوای خاص هر سوره موجب آن شده که آیات مرتبط با آن محتوا بر خلاف ترتیب نزول ، در یک سوره جمع آوری شود .) 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 87 ❕لذا اگر شما کتب مانند المیزان ، نمونه ، آسان و ... را مطالعه کنید می بینید که به چه زیبایی میان آیات یک سوره هماهنگی وجود دارد و آیات پراکنده در یک سوره به صورت هدف یا اهداف تربیتی خاصی را دنبال میکند . http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔با توجه به این که حیوانات عقل و شعوری ندارند ، چگونه حضرت سلیمان می خواست پرنده را به خاطر غیبتش مواخذه و مجازات کند ❗️آیا چنین چیزی معقول است ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « (سليمان) در جستجوى پرنده (هدهد) برآمد و گفت چرا هدهد را نمى بينم يا اينكه او از است. من او را قطعا كيفر شديدى خواهم داد و يا او را ذبح مى كنم و يا دليل روشنى (براى غيبتش) براى من بياورد » 🔰نمل 20_21 👌در این آیات خداوند از پرنده ای به نام سخن به میان می آورد که تحت امر و فرمان سلیمان نبی علیه السلام بوده است تا جایی که سلیمان نبی به خاطر غیبت هدد و کوتاهی از ادای وظائف ، تصمیم به مواخذه و او می گیرد . ❕این که چگونه پرنده ای که دارای عقل و شعور نیست ، مستحق مجازات می شود ، روشنی دارد . 👌مداركى در دست است كه نشان مى دهد حيوانات نيز به اندازه خود داراى درك و فهمند، از جمله ، زندگى بسيارى از حيوانات آميخته با نظام جالب و شگفت انگيزى است كه روشنگر سطح عالى و شعور آنها است كيست كه درباره مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجيب آنها و نظام شگفت انگيز لانه و كندو، سخنانى نشنيده باشد، و بر درك و شعور تحسين آميز آنها آفرين نگفته باشد؟ گرچه بعضى ميل دارند همه اينها را يك نوع الهام غريزى بدانند، اما هيچ دليلى بر اين موضوع در نيست كه اعمال آنها به صورت ناآگاه (غريزه بدون عقل) انجام مىشود. ❔چه مانعى دارد كه اين اعمال همانطور كه ظواهرشان نشان مى دهد ناشى از عقل و درك باشد؟ بسيار مى شود كه حيوانات بدون تجربه قبلى در برابر حوادث پيش بينى نشده دست به ابتكار مى زنند، مثلا كه در عمرش گرگ را نديده براى نخستين بار كه آن را مى بيند به خوبى خطرناك بودن اين دشمن را تشخيص داده و به هر وسيله كه بتواند براى دفاع از خود و نجات از خطر متوسل مى شود. ❕علاقه اى كه بسيارى از حيوانات تدريجا به صاحب خود پيدا مى كنند شاهد ديگرى براى اين موضوع است، بسيارى از سگهاى درنده و خطرناك نسبت به صاحبان خود و حتى فرزندان كوچك آنان مانند يك مهربان رفتار مى كنند. 👌داستانهاى زيادى از وفاى حيوانات و اينكه آنها چگونه خدمات انسانى را جبران مى كنند در كتابها و در ميان مردم شايع است كه همه آنها را نمى توان افسانه دانست.و مسلم است آنها را به آسانى نمى توان ناشى از دانست، زيرا غريزه معمولا سرچشمه كارهاى يك نواخت و مستمر است، اما اعمالى كه در شرائط خاصى كه قابل پيشبينى نبوده بعنوان عكس العمل انجام مى گردد به فهم و شعور شبيه تر است تا به غريزه. ❕هم امروز بسيارى از حيوانات را براى مقاصد قابل توجهى تربيت مى كنند، سگهاى پليس براى گرفتن جنايتكاران، كبوترها براى رساندن نامه ها ، و بعضى از حيوانات براى خريد جنس از مغازه ها، و شكارى براى شكار كردن، آموزش مى بينند و وظائف سنگين خود را با دقت عجيبى انجام مى دهند، امروز حتى براى بعضى از حيوانات رسما مدرسه افتتاح كرده اند . 📚تفسیر نمونه ج 5 ص 225 ❕بنابراین نمی توان درک و شعور حیوانات را انکار کرد و به خاطر همین درک و شعور است که در آیات و روایات ، به حشر و نشر حیوانات و مواخذه آنها در قیامت ، به حسب درک و شعورشان شده است که می توانید پاسخ گذشته ما را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/550 ❕از همه این ها گذشته ، هدهد پرنده تحت امر سلیمان نبی به واسطه تربیت ایشان دارای چنان شعور و استعداد و فهمی شده بود که در پاسخ سلیمان چنین داشت ؛ « چندان طول نكشيد (كه هدهد آمد و) گفت من بر چيزى آگاهى يافتم كه تو بر آن آگاهى نيافتى من از سرزمين سبا يك خبر قطعى براى تو آورده ام. - من زنى را ديدم كه بر آنها حكومت مى كند و همه چيز در اختيار داشت (مخصوصا) تخت عظيمى دارد.- (اما) من او و قومش را ديدم كه براى غير خدا- خورشيد- سجده مى كنند و شيطان اعمالشان را در نظرشان زينت داده آنها را از راه بازداشته و آنها هدايت نخواهند شد. - چرا براى خداوندى نمى كنند كه آنچه در آسمانها و زمين پنهان است خارج مى كند؟و آنچه را مخفى مى كنيد و آشكار نمى سازيد، ميداند؟- خداوندى كه معبودى جز او نيست، و پروردگار و صاحب عرش عظيم است.» 🔰نمل 22_26 ❔براستی می توان چنین پرنده ای را که به این زیبایی ، درک و فهم و قدرت تجزیه و تحلیل و بیان استدلال و برهان را دارد ، پرنده ای بی شعور کرد که شایسته مواخذه نمی باشد ❗️ http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔آیا حضرت ابراهیم در مورد زنده شدن مردگان یقین نداشت که از خداوند خواست این زنده شدن را به او دهد ❕آیا چنین چیزی با عصمت ایشان منافات ندارد ❕❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « و (به خاطر بياور) هنگامى را كه ابراهيم گفت خدايا ، به من نشان بده چگونه مردگان را زنده مى كنى؟ فرمود: مگر ايمان نياورده اى؟ عرض كرد:" آرى، ولى مى خواهم قلبم آرامش يابد....» 🔰بقره 260 ❕روزى ابراهيم علیه السلام از كنار دريايى مى گذشت مردارى را ديد كه در كنار دريا افتاده، در حالى كه مقدارى از آن داخل آب و مقدارى ديگر در خشكى قرار داشت و پرندگان و حيوانات دريا و خشكى از دو سو آن را خود قرار داده اند حتى گاهى بر سر آن با يكديگر نزاع مى كنند ديدن اين منظره ابراهيم را به فكر مساله اى انداخت او فكر مى كرد كه اگر نظير اين حادثه براى جسد انسانى رخ دهد و بدن او جزء بدن جانداران ديگر شود مساله رستاخيز كه بايد با همين بدن جسمانى صورت گيرد چگونه خواهد شد؟! ابراهيم گفت پروردگارا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده مى كنى؟ خداوند فرمود مگر ايمان به اين مطلب ندارى؟ او پاسخ داد: ايمان دارم لكن مى خواهم آرامش قلبى پيدا كنم.خداوند به او دستور داد كه چهار پرنده را بگيرد و آنها را ذبح نمايد و گوشتهاى آنها را در هم بياميزد، سپس آنها را چند قسمت كند و هر قسمتى را بر سر كوهى بگذارد بعد آنها را بخواند تا صحنه رستاخيز را مشاهده كند او چنين كرد و با نهايت تعجب ديد اجزاى مرغان از نقاط مختلف جمع شده نزد او آمدند و حيات و زندگى را از سر گرفتند. 📚تفسیر القمی ج 1 ص 91 👌ابراهيم تقاضاى مشاهده صحنه رستاخيز را كرده بود تا مايه آرامش قلب او گردد، بديهى است ذكر يك مثال و تشبيه نه صحنه اى را مجسم مى سازد و نه مايه آرامش خاطر است، در حقيقت ابراهيم از طريق عقل و منطق به رستاخيز ايمان داشت ولى مى خواست از طريق احساس و نيز آن را دريابد. 🔷او مى خواست با رؤيت و شهود، ايمان خود را قوى تر كند آن هم در باره چگونگى رستاخيز نه در باره آن لذا امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « ابراهیم در مورد کیفیت احیاء مردگان از خداوند سوال کرد ( در حالی که معتقد به اصل رستاخیز بود ) ، کیفیت از فعل خداوند محسوب می شود ، و در که عالمی آگاه به آن نباشد ،عیبی بر او نیست و در توحیدش نقضی وارد نیست » 📚الخصال ج 1 ص 308 ❕گويى خدا مى خواست اين تقاضاى ابراهيم در نظر مردم به عنوان تزلزل ايمان محسوب نشود، لذا از او سؤال شد مگر ايمان نياورده اى؟ تا او در اين زمينه توضيح دهد و سوء تفاهمى براى به وجود نيايد. 👌ضمنا از اين جمله استفاده مى شود كه استدلال و برهان علمى و منطقى ممكن است يقين بياورد، اما آرامش خاطر نياورد، زيرا استدلال عقل انسان را راضى مىكند، و چه بسا در اعماق دل و عواطف او نفوذ نكند (درست مثل اينكه استدلال به انسان مى گويد كارى از مرده ساخته نيست ولى با اين حال بعضى از افراد از مرده مى ترسند مخصوصا هنگام شب و تنهايى نمى توانند در كنار مرده بمانند، زيرا استدلال فوق در اعماق وجودشان نفوذ نكرده اما كسانى كه دائما با مردگان سر و كار دارند و به غسل و كفن و دفن مشغول اند هرگز چنين ترسى را ندارند). ❕به هر حال آنچه عقل و دل را سيراب مى كند، شهود عينى است، و تعبير به اطمينان و آرامش نشان مى دهد كه افكار انسانى قبل از به مرحله شهود دائما در حركت و جولان و فراز و نشيب است، اما به مرحله شهود كه رسيد آرام مىگيرد و تثبيت مى شود. 📚تفسیر نمونه ج 2 ص 304 ❕بنابراین جریان فوق کوچکترین به مقام عصمت ابراهیم علیه السلام وارد نمی کند ، آنچه با عصمت مخالفت دارد شک است ، اما ابراهیم شک نداشت بلکه یقین داشت و تنها برای افزایش خودش ، آن درخواست را از خداوند کرد . 👌صفوان بن یحیی می گوید از امام رضا علیه السلام سوال کردم که آیا در قلب ابراهیم نبی بود که آن درخواست را از خداوند کرد ❕ 🔹امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « خیر ابراهیم دارای یقین بود ، اما می خواست بر افزوده شود ، لذا آن درخواست را از خداوند کرد » 📚المحاسن ص 247 👌آری تنها از يگانه تاريخ پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله، يعنى على عليه السلام نقل شده است كه فرمود: «لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا» اگر پرده ها كنار روند، بر يقين من نمى شود.» 📚مناقب آل ابی طالب ج 2 ص 38 _ بحار الانوار ج 40 ص 153 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
◼️به مناسبت فرا رسیدن هشتم شوال ، سالروز تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام توسط وهابیت کور و پلید ؛ ✔️کانال پرسمان اعتقادی تقدیم می کند ؛ ⚫️پاسخ به چند سوال و شبهه پیرامون ساختن گنبد و بارگاه بر روی قبور ائمه ؛ 1⃣چه دلیلی از آیات و روایات ، مبنی بر جواز و استحباب گنبد و بارگاه ساختن بر روی قبور اهل بیت وجود دارد ❕ 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/5067 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/5086 2⃣چرا حرم های اهل بیت از طلا و نقره ساخته می شود ❕آیا این کار لازم است ❕❕ 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/5086 3⃣در روایات شیعه از ساختن گنبد و بارگاه ساختن نهی شده است مانند حدیثی از پیامبر که فرمود ساختن بنا بر قبر کار خوبی نیست ❕با این وجود چرا برای اهل بیت گنبد و بارگاه ساخته می شود ❕❕ 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/5068 4⃣آیا به راستی پیامبر گرامی حضرت علی را مامور کرد که هر قبری که بر آن گنبد و بارگاه ساخته شده است را خراب کند ❕چنان که وهابیان استدلال می کنند ❕❕ 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/6836 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔دوست می گوید که در روایات خودتان آمده است که پیامبر علی را به مدینه فرستاد تا قبوری که گنبد و برایش ساخته شده است را خراب کند ( کافی ج6) پس چگونه عمل عربستان را در تخریب گنبد و بارگاه امامان می کنید ❗️❗️ 💠💠 👌روایتی که مورد اشاره شما قرار گرفته است ، در نقل شده است که از امیر مومنان علیه السلام روایت می کند ؛ « پیامبر من را به مدینه فرستاد و به من فرمود هر ( ذی روحی ) را دیدی محو کن و هر قبری را که دیدی صاف نما » 📚 ج6 ص528 📚 ص613 🗯 ؛ 1⃣این روایت از حیث سند است . 🔷یکی از راویان ، نوفلی نام دارد که نجاشی تصریح می کند که او است . 📚رجال ص37 🔷و راوی دیگر ، سکونی نام دارد که او هم واقفی مذهب بوده و ندارد . 📚 نجاشی ص56 2⃣مضمون حدیث با تاریخ زندگانی ساز گار نیست زیرا باید دید که پیامبر حضرت علی را در چه سالی به مدینه فرستاده است ، قبل از هجرت یا بعد از هجرت ❕ 🔷احتمال نخست منتفی است زیرا علی علیه السلام قبل از هجرت پیامبر به از مکه خارج نشده تا به مدینه اعزام گردد و از طرفی با سیطره مشرکان بر مدینه شرایط انجام این ماموریت را نداشت . 👌صورت دوم با بیشتری رو به رو است زیرا پس از گرویدن اوس و خزرج به آیین اسلام ، بت و یا صورت بتی در میان مدنیان نبود که علی علیه السلام مامور به آن باشد . 📚صحیح ج3 ص61 3⃣روایت می گوید ؛« لاقبرا الا سویته » « هر قبری را دیدی نما » یعنی روی قبر باید صاف باشد و به صورت پشت ماهی و کوهان شتر که رسم کفار بود نباشد و بسیاری از فقها نیز فتوا داده اند که باید روی قبر صاف و مسطح باشد که این امر ارتباطی با بحث ما که ساختن و بارگاه بر روی قبر صاف است ندارد . 🗯روی قبر پیامبر گرامی و ائمه بزرگوار صاف و بدون بر آمدگی است و ما بر روی آن گنبد و بارگاه می سازیم و این هم با حکم مذکور در روایت ندارد . http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔یکی از مولوی های وهابی می گفت که ساختن گنبد و بارگاه ساختن بر روی قبور حرام است چون در روایات آمده است که قبور بزرگان نباید شود خواستم نظر شما را در این رابطه بدونم ❗️ 💠💠 👌وهابیان گاه مى گويند ساختن بنا بر قبور ، سبب پرستش قبرها مى شود و اين حديث نبوى گواه بر عدم جواز آن است که فرمود ؛ «لَعَنَ اللهُ الْيَهُودَ اتَّخَذُوا قُبُورَ أنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ » « خداوند يهود را لعن كرد زيرا قبور پيامبرانشان را قرار دادند». 📚صحیح بخاری ج 1 ص 110_ وسائل الشیعه ج 5 ص 161 👌ولى بر همه روشن است كه هيچ كس قبور اولياء الله را پرستش نمى كند و ميان «زيارت» و «عبادت» فرق واضح و روشنى است. ❕ما همان گونه كه به زيارت و ديدار احيا و زنده ها مى رويم و بزرگان را احترام كرده و از آنها التماس دعا مى کنيم، همين گونه به زيارت اموات مى رويم و به بزرگان دين و شهداى راه اسلام احترام مى گذاريم و از آنها التماس دعا داريم. ❔آيا هيچ عاقلى مى گويد زيارت در حياتشان به صورتى كه گفته شد، عبادت، كفر و شرك است؟ زيارت بعد از وفات نيز همين گونه است. 👌پيامبر اسلام به زيارت قبور بقيع مى رفت و روايات بسيارى در منابع اهل سنّت در مورد زيارت قبر پيامبر و زيارت ساير قبور آمده است. 📚سنن ابن ماجه ج 1 ص 114 _ صحیح مسلم ج 3 ص 65 👌اگر خداوند يهود را لعن كرده به اين بوده كه قبور انبيا را سجده گاه قرار دادند، در حالى كه هيچ مسلمانى هيچ قبرى را سجده گاه خود قرار نمى دهد ، چنان که شارح سنن نسائی می نویسد ؛ « یهودیان ، قبور انبیاء خود را مسجد قرار دادند یعنی به سوی آن قبور نماز خوانده و بر روی آنها سجده می کردند » 📚شرح سنن نسائی ، علامه سندی ، ج 2 ص 41 👌احمد بن حنبل نقل می کند که پيامبر پس از نهى فوق فرمود ؛ «بار الها قبر مرا، بتى كه مورد عبادت قرار گيرد، قرار مده. » 📚مسند احمد ج 3 ص 248 👌اين جمله حاكى است كه یهودیان با قبر و كه كنار آن بوده بسان بت رفتار مى كردند و قبر و يا صورت فرد صالح را قبله قرار داده، بلكه بالاتر آن را به صورت بت مى پرستيدند. 📚آیین وهابیت ، ص 106 ❕قابل توجّه اين كه هم اكنون قُبّه و بارگاه پيامبر اسلام در كنار مسجد نبوى سر به آسمان كشيده و همه مردم مسلمان حتّى وهّابى ها در روضه مقدّسه (آن قسمتى از مسجد نبوى كه در كنار قبر آن حضرت و متّصل به آن است) در پنج وقت نماز واجب مى خوانند و در اوقات ديگر نمازهاى مستحب، و در پايان هم قبر پيغمبر اكرم را زيارت مى كنند. ❔آيا اين كار پرستش قبور مى شود و حرام است؟ يا اين كه قبر مطهّر پيامبر مستثناست، آيا ادلّه شرك و حرمت پرستش غير خدا قابل استثناست؟! 💠به يقين زيارت قبور ربطى به عبادت ندارد، و نماز در كنار قبر پيغمبر و قبور ساير اولياء الله هيچ مشكلى ندارد و حديث بالا ناظر به كسانى است كه واقعاً پرستش قبور مى كردند. ❕كسانى كه با زيارت شيعيان جهان از قبور امامان آشنا هستند، مى دانند هنگام نمازهاى واجب وقتى صداى مؤذّن بلند مى شود، همه رو به قبله مى ايستند و نمازهاى واجب را به جماعت برگزار مى كنند و موقع زيارت نخست صد بار تكبير مى گويند و بعد از زيارت نيز دو ركعت نماز رو به قبله بجا مى آورند، تا در آغاز و پايان روشن شود پرستش مخصوص خداست. 📚شیعه پاسخ میگوید ، ص 104 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔یکی از سوالاتی که وهابیان زیاد مطرح می کنند اینه که فلسفه زیارت قبور چیه ❗️چرا این قدر تاکید بر زیارت قبور می کنید ❕چه دلیلی بر زیارت قبور وجود دارد ❕چرا زندگان را کرده و به مردگان چسبیده اید ❕❕ 💠💠 👌احترام به قبور گذشتگان به خصوص قبور بزرگان و زیارت آنها ، سابقه اى بسيار طولانى دارد، از هزاران سال پيش، مردم جهان امواتشان را گرامى مى داشتند، و به قبور آنها به خصوص بزرگانشان احترام مى گذاشتند، كه فلسفه و آثار مثبت اين كار بسيار است. 1⃣نخستين فايده بزرگداشت گذشتگان، نگهدارى حرمت اين عزيزان است و قدرشناسى از آنان، يكى از نشانه هاى عزّت و شرف است، و سبب تشويق جوانان به پيمودن راه آنهاست. 2⃣دوّمين اثر، گرفتن درسهاى عبرت از قبور خاموش امّا گوياى آنها، و زدودن زنگار غفلت از آيينه قلب انسان و بيدارى و هشيارى در برابر زرق و برق تخديركننده دنيا، و كاستن از سيطره هوا و ، و به تعبير روایات مردگان بهترين واعظانند. 3⃣سوّمين اثر، تسلّى خاطر بازماندگان است، چرا كه مردم در كنار قبور عزيزان خود آرامش بيشترى احساس مى كنند. گويى در كنار خود آنها هستند و اين زيارتها از شدّت آلام آنها مى كاهد، به همين دليل حتّى براى آنها كه الاثر هستند، شبيه قبرى درست مى كنند و در كنار آن به ياد آنان هستند. 4⃣چهارم اين كه بزرگ شمردن قبور بزرگان پيشين يكى از طرق حفظ ميراث فرهنگى هر قوم و ملّت است، و اقوام روزگار به كهن خود زنده اند. ❕ مسلمانان جهان فرهنگ غنى و عظيمى دارند كه بخش مهمّى از آن در قبور و آرامگاه هاى شهدا و علماى بزرگ و پيشروان علم و فرهنگ و به خصوص در مشاهد پيشوايان بزرگ دين نهفته است. حفظ و يادآورى و بزرگداشت آنها سبب حفظ اسلام و سنّت پيغمبر اكرم است. 👌در گذشته در رابطه فلسفه زیارت پیامبر گرامی و امامان علیهم السلام توضیحات بیشتری ارائه کرده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7546 ❕از روایات اهل سنت استفاده مى شود كه پيامبر گرامى به علت موقتى از زيارت قبور نهى كرده بود سپس اجازه داد كه مردم به زيارت آنها بشتابند. 👌شايد علت نهى اين بود كه اموات گذشته آنان غالبا مشرك و بت پرست بوده اند، و اسلام علاقه و پيوند آنان را با جهان شرك قطع كرده بود. ممكن است علت نهى، چيز ديگرى بوده باشد، و آن اينكه گروه تازه مسلمان بر سر خاك مردگان به باطل نوحه سرائى مى كردند و سخنان خارج از اسلامى به زبان مى راندند. ولى پس از گسترش اسلام و پا برجائى نهال ايمان در دل افراد اين نهى برداشته شد و پيامبر گرامى به خاطر منافع تربيتى كه در زيارت قبور است اجازه داد كه مردم به زيارت قبور بشتابند. آنجا كه نويسندگان سنن و صحاح چنين نقل مى كنند ؛كنت نهيتكم عن زيارة القبور فزوروها فانّها تزهّد في الدّنيا و تذكّر الآخرة» «من شما را از زيارت قبور نهى كرده بودم از اين به بعد زيارت كنيد، زيرا زيارت قبور، شما را نسبت به دنيا بى اعتناء مى سازد و آخرت را به ياد مى آورد. » 📚سنن ابن ماجه ج 1 ص 114 👌روى همين اساس است كه پيامبر گرامى، قبر مادر خود را زيارت مى كرد و به مردم مى گفت قبور را زيارت كنيد، زيرا زيارت آن، مايه ياد آورى است، اينك چنان که نقل می کنند ؛ « پيامبر قبر مادر خود را زيارت كرد و در كنار قبر او گريست و كسانى را كه دور او بودند گرياند، و فرمود از خدايم اجازه گرفته ام كه قبر مادرم را زيارت كنم شما نيز قبرها را زيارت كنيد زيرا زيارت آنها مايه يادآورى است. » 📚صحیح مسلم ج 3 ص 65_ سنن ابی داود ج 2 ص 195 ❕عائشه مى گويد پيامبر كيفيت زيارت قبور را براى من چنین تعليم كرد و فرمود ؛ « پروردگارم دستور داد كه به بقيع بيايم و بر آنها طلب آمرزش كنم، (عائشه) مى گويد گفتم من چگونه بگويم گفت بگو سلام بر اهل اين ديار از مؤمنان و مسلمانان، خدا گذشتگان از ما و عقب ماندگان از ما را رحمت كند، ما به شما به همين زودى ملحق مى شويم. » 📚سنن نسائی ج 3 ص 76 ❕این روایات معتبر اهل سنت و سایر روایاتی که نقل نکردیم، همه گواه بر مشروعیت و استحباب زیارت قبور مردگان در پیامبر گرامی است ، استحباب و فضیلت زیارت قبور مردگان در روایات متعدد شیعه نیز آمده است که جهت آگاهی پاسخ گذشته ما را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8627 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔وحشت الله محمد از رابطه با پدر و برادر؛ ⚡️طبق آیه ۲۳ توبه اسلامگرایان نباید با پدر و برادران خود که اعتقادی به اسلام ندارند دوستی برقرار کنند و اگر اینکار را کنند از ستمکارانند ، آیا چنین چیزی معقول است ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « اى كسانى كه ايمان آورده ايد هر گاه پدران و برادران شما كفر را بر ايمان ترجيح دهند آنها را ولى (و يار و ياور و تكيه گاه) خود قرار ندهيد و كسانى كه آنها را ولى خود قرار دهند ستمگرند. بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طايفه شما و اموالى كه به دست آورده ايد و كه از كساد شدنش بيم داريد و مساكن مورد علاقه شما، در نظرتان از خداوند و پيامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است در انتظار اين باشيد كه خداوند عذابش را بر شما نازل كند و خداوند جمعيت نافرمانبردار را هدايت نمى كند.» 🔰بقره 23_24 👌آنچه در آيات فوق مى خوانيم مفهومش بريدن پيوندهاى دوستى و محبت با خويشاوندان و ناديده گرفتن سرمايه هاى اقتصادى و سوق دادن به ترك عواطف انسانى نيست، بلكه منظور اين است كه بر سر دوراهي ها نبايد زن و فرزند و مال و مقام و خانه و خانواده مانع از اجراى حكم خدا و گرايش به جهاد گردد و انسان را از هدف مقدسش باز دارد. لذا اگر انسان بر سر دو راهى نباشد هر دو بر او لازم است. ❕در آيه 15 سوره لقمان در باره پدران و مادران بت پرست مى خوانيم ؛ «وَ إِنْ جاهَداكَ عَلى أَنْ تُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفاً » « اگر آنها به تو اصرار دارند كه چيزى را كه شريك خدا نمى دانى براى او شريك قرار دهى هرگز از آنها اطاعت مكن ولى در دنيا با آنها به نيكى رفتار كن » ❕معمر بن خلاد می گوید از امام رضا علیه السلام سوال کردم که آیا می توانم برای پدر و مادر کافرم دعا کنم ؟ امام علیه السلام داد ؛ « برای آنها دعا کن و برایشان صدقه بده و اگر زنده هستند با آنها مدارا و احسان کن ، چرا که پیامبر خدا فرمود من به رحمت شده ام نه به عقوق » 📚الکافی ج 2 ص 159 ❕زكريّا بن ابراهيم می گوید ؛ « من مسيحى بودم و اسلام آوردم و حج گزاردم. آن گاه نزد امام صادق عليه السلام رفتم و گفتم: من بر دين مسيح بوده ام كه حال، اسلام آورده ام ...پدر و مادرم و خانواده ام هستند و مادرم نابيناست. من با آنها هستم ... 👌امام فرمود ؛ «باكى نيست. مراقب مادرت باش و به او نيكى كن، و اگر از دنيا رفت، او را به ديگرى وا مگذار. تو خود، كار [تدفين] او را به عهده بگير » ❕زکریا می گوید ؛ « هنگامى كه به كوفه رسيدم، به مادرم محبّت كردم و خودم به او غذا مى دادم و جامه و سرش را از شپش، پاك مى كردم و به او خدمت مى نمودم. مادرم به من گفت: اى پسركم! تو وقتى بر دين من بودى، اينچنين با من رفتار نمىكردى. اين، چه رفتارى است كه پس از مهاجرتت و پذيرش اسلام در تو مى بينم؟ گفتم: مردى از فرزندان پيامبرمان، مرا به اين رفتار، فرمان داده است...گفت: فرزندم ، دين تو، بهترين دين است. آن را بر من عرضه كن. من آن را بر او عرضه كردم و او_ اسلام را پذيرفت...» 📚الکافی ج 2 ص 160 👌همینطور ادله لزوم رعایت صله رحم عام است و دستور به برقراری ارتباط با خویشاوندان حتی در صورتی هم که نباشند را می دهد ؛ 📚بحار الانوار ج 71 ص 87 باب 3 ❕و به صورت کلی اسلام دستور به حسن معاشرت با تمام غیر مسلمین اعم از خویشاوند و غیر آنها را می دهد مگر کسانی از آنها که در حال دشمنی با اسلام و مسلمین باشند که می توانید گذشته ما را مطالعه فرمایید ؛ 🍀https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1378 👌بنابراین به هیچ عنوان این ادعا که اسلام دستور به بریدن از اقوام کافر می دهد ، و فرقی بین کافر حربی و غیر حربی نمی گذارد ، نمی باشد ، http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔مقام قرآن بالاتر است یا اهل بیت ❗️آیا بر اساس حدیث ثقلین می توان گفت که مقام قرآن است ❕❕ 💠💠 👌همان گونه که قرآن به عنوان آیت و نشانه وجود و قدرت خداوند شناخته می شود ، اهل بیت علیهم السلام نیز آیت و نشانه علم و قدرت خداوند هستند که مردم را دعوت به سوی او می کنند ، لذا در روایات فراوانی از اهل بیت علیهم السلام به عنوان « » یاد شده است که تکذیب آنان ، موجب عذاب الهی می گردد ؛ 📚بحار الانوار ج 23 ص 205 باب 11 انهم آیات الله ❕تفاوت در این است که قرآن به عنوان آیت خداوند شناخته می شود و اهل بیت علیهم السلام به عنوان آیت ناطق ، و از این دو ، در حقیقت مقام اهلبیت به عنوان آیت ناطق الهی ، از قرآن که آیت صامت او است ، برتر و بالاتر است ‌. 🔹امیر مومنان علی علیه السلام فرمود ؛ « خداوند بزرگتر از من خلق نکرده است » 📚بصائر الدرجات ج 1 ص 77 🔹در روایات فراوانی وارده شده است که اهل بیت برتر از تمام مخلوقین هستند که این روایات با اطلاقی که دارد شامل تمام مخلوقین از جمله قرآن که مخلوق خداوند است میشود ؛ 📚بحار الانوار ج 26 ص 267 باب 6 👌امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « ما اهل بیتی هستیم که هیچ کس از مخلوقین با ما مقایسه نمی شود و قرآن ( برای حقانیت ما ) نازل شده است » 📚عیون الاخبار ج 2 ص66 ❕البته در برخی نقل های حدیث شریف ، از قرآن به عنوان آیت بزرگتر الهی یاد شده است چنان که فرمود ؛ « من دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم که یکی از آن دو ، بزرگتر از دیگری است ، کتاب خدا که ریسمان کشیده شده الهی از آسمان به زمین است و عترتم اهل بیتم ...» 📚امالی طوسی ص 255 👌و فرمود ؛ «ثقل اكبر خدا است، وسيله اى است كه يك طرف آن به دست قدرت خدا است و طرف ديگرش به دست شما است؛ پس به آن تمسك جوئيد كه هرگز از بين نخواهيد رفت و گمراه نخواهيد شد، و ثقل اصغر عترتم مى باشد و آنها هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در كنار حوض (كوثر) بر من وارد شوند». 📚احقاق الحق ج 9 ص 322 👌علی علیه السلام فرمود ؛ « آيا من به ثقل اكبر [قرآن مجيد] در ميان شما عمل نكردم، و آيا در ميان شما، ثقل اصغر [عترت پيامبر ] را باقى نگذاردم (و پاسدارى ننمودم)» 📚نهج البلاغه خطبه 87 ❕این روایات سخن از برتری قرآن بر عترت در مدار و تفهیم دین به میان می آورد چرا که حجیت سخنان اهل بیت ، از قرآن ثابت می شود ، اما حجیت قرآن ذاتی است چرا که کلام مستقیم خداوند است ، اگرچه بر حسب واقع و حقیقت، مقام عترت برتر و والاتر است . 🔹در تفسیر تسنیم چنین آمده است ؛ « عترت طاهرین گرچه به لحاظ مقامهای و در نشئه باطن ، از قرآن کمتر نیستند و سخن بلند امیر مومنان که فرمود خداوند آیتی بزرگتر از من خلق نکرده است ، گواه این مدعاست ، اما از نظر نشئه ظاهر و در مدار تعلیم و تفهیم معارف دین ، قرآن کریم ثقل اکبر و آن بزرگواران ثقل اصغرند و در این نشئه جسم خود را نیز برای حفظ فدا می کنند » 📚تفسیر تسنیم ج 1 ص 76 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔چرا خداوند از صدای خر به عنوان زشت ترین صداها یادکرده است ( لقمان 19) ❗️ ❕آیا شایسته خداوند است که به مخلوق توهین کند ❕ 💠💠 👌جمله فوق در قرآن به نقل از لقمان آمده است که در مقام نصیحت به فرزندش فرمود ؛ « (پسرم) در راه رفتن اعتدال را رعايت كن، از صداى خود بكاه (و هرگز فرياد مزن) كه زشت ترين صداى خران است » ( لقمان 19) 👌این که در آیه فوق صدای الاغ به عنوان زشت ترین صداها قلمداد شده است ، به حسب عرف و عادت است که آنان صدای الاغ را زشت تلقی می کنند و با توجه به همین عادت و سیره مردم ، در آیه فوق فریادهای جاهلانه بی خبران ، به صدای الاغ که ناخوشایند بودنش در نزد مردم اتفاقی است ، شده است . ❕علی علیه السلام در مورد آیه فرمود ؛ « خداوند بزرگوارتر است از آن که موجودی را بیافریند و بعد همان مخلوق را بشمارد ، این مثال و تشبیهی ( عرفی ) است برای آن دو نفر که خودشان در جهالت و نفهمی مثل الاغ بوده و فریادهای گوش مثل فریاد الاغ بود » 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 4 ص 375 ❕در تفسیر نمونه نیز با تصریح به این که این تشبیه به حسب عادت مردم در زشت شمردن صدای است ، چنین آمده است ؛ « آنچه به راستى از صداهاى معمولى كه انسان مى شنود از همه زشتتر است همان صداى الاغ مى باشد، كه نعره ها و فريادهاى و ابلهان به آن تشبيه شده است.نه تنها زشتى از نظر بلندى صدا و طرز آن، بلكه گاه به جهت بى دليل بودن، چرا كه به گفته بعضى از مفسران صداى حيوانات ديگر غالبا به واسطه نيازى است، اما اين حيوان گاهى بى جهت و بدون هيچگونه نياز و بى هيچ مقدمه فرياد را وقت و بى وقت سر مى دهد » 📚تفسیر نمونه ج17 ص 56 👌بنابراین زشت شمردن صدای الاغ به حسب عرف و جامعه است و خداوند نیز با توجه به عرف شناخته شده ، فربادهای جاهلانه را به صدای الاغ تشبیه کرده که در عرف انسان ها زشت ترین صداها است و الا به تعبیر علی علیه السلام خداوند هیچ گاه مخلوق خودش را پس از خلقت ، به سبب داشتن یک ویژگی غیر اختیاری ، ملامت نمی کند . http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔استادی این شبهه را کرد که نماز قضاء در زمان پیامبر و امامان اصلا وجود نداشته ، بعدها علما به خاطر اهمیت نماز گفتن که هر کس نمازش قضاء شد باید قضاء اونو بجا بیاره ببینم درسته ❗️❗️ 💠💠 👌در صورتی که انسان نماز خود را در وقت معین چه از روی عمد و چه سهوا نخواند ، باید در خارج وقت آن نماز را کند ، و این مساله ای است که مورد جعل و تشریع پبامبر گرامی و امامان علیهم السلام قرار گرفته است و ادعای مطرح شده در پرسش ، کاملا بی اساس است . ❕پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر کس خواب بماند و نماز فریضه را نخواند ، یا خواندن آن را فراموش کند ، باید هر زمانی که آن را به یاد آورد ، نمازش را قضاء کند و ای بر او نیست چرا که خداوند می فرماید ؛ « نماز را برای یاد من به پا دار » ( طه 14)» 📚مستدرک الوسائل ج 6 ص 430 ❕زراره از امام باقر علیه السلام سوال کرد ؛ « مردی بدون طهارت نماز خوانده است یا فراموش کرده نماز بخواند و یا خواب رفته است ، تکلیف نمازش چگونه می شود ؟ 🔹امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « باید آن نماز را در هر ساعتی که به یاد آورد از شب یا روز کند » 📚التهذیب ج 2 ص 266 👌و فرمود ؛ « زمانی که نمازی را فراموش کردی یا بدون نماز خواندی ، قضاء کردن آن بر تو لازم است » 📚الکافی ج 3 ص 291 ❕این مضمون در روایات متعدد دیگری نیز شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 8 ص 253 باب 1 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔امروزه مرسوم شده که زن و شوهر پس از طلاق و جدایی جشن طلاق می گیرند ❗️خواستم نظر اسلام را در مورد طلاق بدونم ❕❕ 💠💠 👌همانقدر که در اسلام به ازدواج و وصل شدن توصیه شده است ، از فراق و طلاق های بی مورد شده است تا جایی که پیامبر گرامی فرمود ؛ « هیچ چیز نزد خداوند مبغوضتر از خانه ای که به وسیله طلاق خراب شود ، نمی باشد » 📚الکافی ج 5 ص 328 🔷 یا امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « خداوند خانه ای را که در آن عروس باشد ، می دارد و خانه ای را که در آن طلاق باشد ، مبغوض می داند » 📚الکافی ج 6 ص 54 🔹بنابراین دیدگاه اسلام به مساله طلاق دیدگاهی منفی است چرا که آثار و پیامدهای ناشی از آن سال های سال دامان زوجین و فرزندان آنها را می گیرد و چنین نیست که زوجین و فرزندان پس از طلاق بتوانند یک زندگی ایده آل را تجربه کنند ، بنابراین تا جایی که ممکن است باید سعی کنند با مدارا و گذشت زندگی را ادامه دهند و به بهانه های کوچک و گاها واهی زندگی را خراب نکنند ، اما با این وجود مواردی پیش می آید که ادامه زندگی مشترک سخت و طاقت فرسا است و تن دادن به ادامه زندگی می تواند منجر به اتفاقات غیر قابل گردد ، اسلام در چنین مواردی وقوع طلاق در زندگی را اجازه داده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 22 ص 10 باب 3 👌 قرآن توصیه می کنند پس از طلاق زوجین با نیکی از هم جدا شوند چنان که می فرماید ؛ « طلاق، (طلاقى كه رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است، (و در هر مرتبه،) بايد به طور شايسته همسر خود را نگاهدارى كند (و آشتى نمايد)، يا با نيكى او را رها سازد (و از او جدا شود) » ( بقره 229) ❕ منظور از جدا شدن توأم با احسان و نيكى اين است كه حقوق آن زن را بپردازد و بعد از جدايى، ضرر و زيانى به او نرساند و پشت سر او سخنان نا مناسب نگويد، و مردم را به او بدبين نسازد، و امكان ازدواج را از او نگيرد. 📚تفسیر نمونه ج 2 ص 168 👌آنچه امروزه به جشن طلاق شهرت یافته است که معمولا زوجین بدون دلیل موجهی از هم جدا می شوند و با برپایی جشن طلاق ، از یکدیگر اعلام انزجاز و تنفر و بدگویی می کنند ، و سخنان نامناسب پشت سر یکدگیر می گویند و مردم را به یکدیگر بدبین می سازند ، و آثار مخرب این جشن و شادی کردن ، دامان فرزندان را می گیرد ، نمی تواند مورد توصیه اسلام محسوب شود . http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔آیه ای در قرآن است که می گوید درخت زقوم که غذای جهنمیان است شبیه سرهای شیاطین است ❗️این مثال یعنی چی ❕چند تا از ما سر رو دیدن که درخت زقوم به سر اونها تشبیه شده ❕❕ 💠💠 👌قرآن با اشاره به اینکه غذای جهنمیان ، خوراکی ناگوار درخت است می فرماید ؛ « درخت زقّوم طعام گنهكار است كه همانند فلز گداخته در شكم‏ها مى‏ جوشد، جوششى همچون آب سوزان (انَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ طَعامُ الأثِيمِ- كَالمُهْلِ يَغْلِي فِي البُطُونِ- كَغَلْي الحَمِيم).» ( دخان 43_46) 👌و می فرماید ؛ «آيا آن (نعمت‏هاى جاويدان بهشت) براى پذيرايى بهتر است يا درخت (نفرت‏ انگيز) «زقوم» ... آن درختى است كه از قعر جهنّم مى‏ رويد، شكوفه ‏هايش همچون سرهاى شياطين است- آنها (مجرمان) از آن مى‏ خوردند و خود را پر مى‏ كنند» (اذلِكَ خَيْرٌ نَزُلًا امْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ ... انَّها شَجَرَةُ تَخْرُجُ فِي اصْلِ الجَحِيم- طَلْعُها كَانَّهُ رُؤُسُ الشَّياطينِ- فَانَّهُم لاكِلُونَ مِنْها فَمالِئُونَ مِنْها البُطُونَ). ( صافات 62_66) ❕زقوم به گفته اهل لغت اسم گياهى است بسیار تلخ و بد بو و بد ‏ ؛ 📚مجمع البحرین ماده زقم ❔حال سوال اینجاست كه مگر مردم كله ‏هاى شياطين را ديده بودند كه قرآن شكوفه ‏هاى زقوم را به آن تشبيه مى‏ كند؟ 👌آنچه به نظر مى ‏رسد اين است كه اين تشبيه براى بيان نهايت زشتى و چهره تنفرآميز آن است، زيرا انسان از چيزى كه متنفر باشد در ذهن خود براى آن قيافه ‏اى زشت و وحشتناك ترسيم مى ‏كند، و به هر چه علاقه‏ مند است براى آن قيافه‏اى زيبا و دوست داشتنى. ❕لذا در عكسهايى كه مردم برای فرشتگان مى ‏كشند زيباترين چهره‏ ها را ترسيم مى ‏كنند و به عكس براى شياطين و ديوان بدترين چهره‏ ها را، در حالى كه نه فرشته را ديده‏ اند و نه ديو را. 🔹در تعبيرات روزمره بسيار ديده مى ‏شود كه مى‏ گويند فلان كس مانند عفريت است، يا قيافه ديو دارد! اينها همه تشبيهاتى است بر اساس انعكاسات ذهنى انسانها از مفاهيم مختلف، تشبيهاتى است لطيف و گويا. 📚تفسیر نمونه ج 19 ص 72 🔹به دیگر ؛ ❕تشبيه شكوفه ‏هاى اين درخت به سرهاى «شياطين» با اينكه هيچكدام از مخاطبين اين آيات، نه شيطان را ديده بود، و نه كلّه شياطين را، شايد از اين نظر باشد كه هر چيز زشت و وحشتناكى را به «شيطان» تشبيه مى ‏كنند، همان‏گونه كه هر موجود زيبايى را به «فرشته» تشبيه مى‏ نمايند با اينكه هيچ‏كس «فرشته» را نيز نديده است، زنان مصر درباره قيافه يوسف گفتند: « درست مانند فرشته»! (انَّ هذا الّا مَلَكٌ كَرِيْمٌ) (يوسف- 31). 👌و در استعمالات روز مره مى‏ گوييم فلان شخص قيافه «ديو» دارد، با اينكه كسى ديو را نديده، بلكه اصولًا ديو يك موجود موهوم است. ❗️اينها همه تشبيهاتى است كه براساس ذهنيتى كه ما از مفهوم كلمه «فرشته» و «شيطان» داريم آمده است، و عموماً تشبيهاتى است رسا و گويا و زيبا. 👌به اين ترتيب «زقوم» نه تنها ناگوار و بد طعم و بدبو است، بلكه از نظر ظاهر نيز بسيار بد منظر است، به خلاف از گياهان سمّى دنيا كه ظاهر زيبايى دارند. 📚پیام قرآن ج 6 ص 329 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔این داستان طیر مشوی چیه که روحانیون شیعه در شبکه های ماهواره ای به اون بر خلافت امام علی می کنن ❗️آیا مورد قبول اهل سنت است ❕❕ 💠💠 ❕ماجرا از اين قرار است كه شخصى مرغ بريانى براى رسول اكرم صلى الله عليه و آله هديه فرستاد. پيغمبر عرضه داشت: خداوندا ، محبوبترينِ خَلقَت را بفرست تا با من از اين غذا بخورد. على عليه السلام آمد؛ ولى انس بن مالك، خادم مخصوص پيغمبر هنگامى كه على عليه السلام اجازه ورود خواست گفت پيغمبر فعلًا گرفتار است. او دوست داشت مردى از قوم خودش بيايد و با پيغمبر هم غذا شود. پيامبر بار ديگر همان دعا را تكرار كرد. على عليه السلام آمد و اجازه خواست و باز انس همان پاسخ را گفت. در مرتبه سوم صداى امام عليه السلام بلند شد و فرمود: چه چيزى پيغمبر صلى الله عليه و آله را به خود مشغول ساخته كه مرا نمىپذيرد؟ 👌 صداى على عليه السلام به گوش رسول اللَّه رسيد. فرمود: اى انس! چه كسى بر در است؟ گفت: على بن ابى طالب. فرمود: بده وارد شود. ❕هنگامى كه اميرمؤمنان عليه السلام خدمت پيغمبر رسيد. حضرت فرمود: اى على! من سه بار از خداوند تقاضا كردم كه محبوبترينِ خلقش را نزد من بفرستد تا با من از اين مرغ بريان تناول كند اگر در مرتبه سوم نيامده بودى نام تو را از خدا مى خواستم. على عليه السلام عرض كرد: اى رسول خدا! من سه بار آمدم و در هر سه بار انس مانع شد. پيغمبر فرمود: اى انس! چرا كردى؟ عرض كرد: دوست داشتم كه مردى از قوم من فرا رسد. ..» 👌این داستان علاوه بر آنکه در روایات متعدد تشیع وارد شده است ؛ 📚بحار الانوار ج 38 ص 348 باب 69 خبر الطیر و انه احب الخلق الی الله 👌مورد نقل علمای بزرگ اهل هم قرار گرفته است مانند ؛ 📚سنن ترمذی ج 2 ص 299_ اسد الغابه ج 4 ص 30_ الریاض النضره ج 2 ص 160_ مستدرک علی الصحیحین ج 3 ص 131_ کنزالعمال ج 6 ص 406 و ... 💠از این روایت شریف دو مطلب روشن می شود ؛ 1⃣در این حديث، اميرمؤمنان، محبوب ترين انسان ها نزد خدا و رسول او معرفى شده است، و ناگفته پيداست كه گرامى ترين فرد نزد اين دو، افضل انسان ها خواهد بود ، بنابراین علی علیه السلام بر تمام انبیاء اثبات می شود . 2⃣همینطور برتری علی علیه السلام بر تمام صحابه اثبات می شود و روشن می شود که جز علی علیه السلام که برتر و افضل بوده است ،فرد دیگری صلاحیت خلافت پیامبر گرامی را ندارد . http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔ من نقل قولی از پیامبر و امام صادق خواندم در مورد پرنده ای بنام فاخته که هرگز اجازه لانه سازی وزاد و ولد در خانه به آنها داده نشود زیرا فاخته پرنده شومی است و مرگ را برای اهل درخواست میکند آیا صحت دارد این گفته ❕❕ 💠💠 👌فاخته یا همان کوکو ، پرنده ای است خاکی رنگ شبیه کبوتر و کمی کوچک تر از آن که دور گردنش سیاه دارد. 📚لسان العرب ج 2 ص 65_ معجم الوسیط ، ماده فخت ❕در روایات اسلامی از این پرنده ، به عنوان پرنده ای شوم یاد شده است که بهتر است از نگهداری آن در خانه ، شود . 🔷امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « در منزل پدرم امام باقر علیه السلام پرنده ای به نام فاخته بود که روزی امام باقر از او صدای صیحه ای شنید ، خطاب به اهل منزل فرمود آیا می دانید که چه می گوید ؟ گفتند خیر ، فرمود می گوید شما را از دست بدهم ، شما را از بدهم ( همه شما بمیرید ) »، امام در ادامه فرمود ؛ « ما تو را از دست می دهیم قبل از آن که تو ما را از دست دهی ...» 📚الکافی ج 6 ص 551 👌و فرمود ؛ « فاخته پرنده شومی است که آرزوی مرگ برای اربابش می کند ، او را از خارج کنید » 📚همان مدرک ❕در مقابل نسبت به نگه داری در منزل توصیه هایی در روایات ما وارد شده است . 🔹امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « در صورتی که کبوتر در منزل باشد ، آفتی از جن به اهل خانه نمی رسد زیرا سفهاء اجنه به وسیله کبوتر ، از انسان می شوند » 📚بحار الانوار ج 62 ص 18 👌و فرمود ؛ « کبوتر از انبیاء است » 📚همان مدرک ص 17 👌و فرمود ؛ « در منزل رسول خدا ، زوج کبوتر رنگی وجود داشت » 📚الکافی ج 6 ص 548 ❕البته نگه داشتن کبوتر در منزل ، با کبوتر بازی و کفتر بازی که امروز رائج شده است دارد ، نگه داری کبوتر در منزل مستحب است اما آنچه تحت عنوان کبوتر بازی شناخته می شود ، ناپسند است چرا که مستلزم آزار و اذیت همسایگان و دید زدن منزل آنها و ... می باشد که اموری خلاف شرع و تلقی می شود. http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔آیا حقیقت دارد که اگر زنی عطر بزند و بیرون برود محسوب می شود ❗️ 💠💠 👌آنچه شایسته همسران مومنه است آن است که در منزل برای شوهرشان خود را زینت و کرده و بوی ناخوش و چیزهایی که سبب تنفر شوهر می شود را از خود دور کنند ، چنان که همین وظیفه عینا برای شوهر هم ثابت است ، تا خدایی ناکرده عدم توجه به این نکته موجبات انحرافات جنسی هیچ یک از زوجین را نکند ، لذا در روایات اهل بیت صریحا به این نکته پرداخته و دستور داده شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 246 باب 141 ❕اما از سوی دیگر دستور داده شده است که زنان مومنه در هنگام خروج از منزل و حضور در اجتماع ، عفت و حجاب خود را حفظ کند و در برابر نامحرمان از استعمال بوی خوش و اجتناب کند تا سلامت اخلاقی جامعه و خانواده احیانا مورد آسیب قرار نگیرد . 🔹امام علیه السلام فرمود ؛ « هر زنی که برای غیر شوهر خود را معطر کند ، خداوند نمازی از او را قبول نمی کند تا ( از این معصیت ) و بوی خوش ، غسل ( توبه ) کند » 📚الکافی ج 5 ص 507 _ الفقیه ج 3 ص 439 ❕پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر زنی که خود را خوشبو و معطر کند و از منزل خارج شود ، پیوسته ملائکه است تا به منزل باز می گردد » 📚عقاب الاعمال ص 308 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ « پیامبر نهی کرد که زن برای غیر همسر خود را زینت ( و معطر ) کند که اگر چنین کند ، برای خداوند حق است که او را وارد کند » 📚الفقیه ج 4 ص 6 ❕بنابراین اصل عمل معطر کردن برای غیر همسر ، امری ناپسند است و باید ترک شود ، با این وجود در از پیامبر گرامی آمده است ؛ « هر زنی که خود را معطر کند و از میان جماعتی ( نامحرم ) بگذرد تا بوی خودش را به مشام آنها برساند ، چنین زنی زنا کار است » 👌مستند اصلی این نقل کتب و روایات اهل است مانند ؛ 📚مسند احمد ج 4 ص 414_ سنن دارمی ،ج 2 ص 279_ سنن نسائی ج 8 ص 153 _ المستدرک ج 2 ص 396 و ... 💠و اگر در برخی کتب مانند نهج الفصاحه ( ص 188) میزان الحکمه ( ج 2 ص 1167) این نقل آمده است بدون سند بوده به گونه ای که منبع اصلی آن همان نقل اهلسنت محسوب می شود. 👌بنابراین با توجه به این که این نقل در روایات معتبر شیعه نیامده است و مویدی هم در ما ندارد ، زیاد قابل اعتماد نیست ، اگر چه اصل عمل معطر کردن در برابر نامحرمان ، زشت و ناپسند است . http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔مگر امام حسین سید و شهداء می باشد ❗️چگونه در برخی روایات حضرت به عنوان سید الشهداء معرفی شده است ❕آیا این دو با یکدیگر تناقض ندارد ❕❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که از جمله القاب حضرت حمزه علیه السلام « » می باشد. 🔷 علیه السلام فرمود ؛ « از ما بنی هاشم هستند هفت نفری که خداوند مانند آنها را خلق نکرده است ؛ رسول الله آقای اول و آخر جهانیان و خاتم پیامبران ، وصی او ( علی ) سرور وصیان ، دو نوه او حسن و حسین ،و ، و جعفر و قائم » 📚 ج22 ص276 👌در روایت دیگری حبرئیل امین حضرت را چنین معرفی کرد ؛ « این بن عبدالمطلب سید الشهداء است » 📚 ج22 ص277 ❕حضرت علی علیه السلام در شوری در برابر مهاجرین و انصار چنین کردند ؛ « شما را به خدا قسم می دهم که به مانند عموی من حمزه ، شیر خدا و شیر پیامبر و ، در میان شما کسی وجود دارد » 📚 ج2 ص555 👌امام علیه السلام نیز فرمود ؛ « بر عرش مکتوب است که شیر خدا و شیر پیامبرش و سید الشهداء است » 📚 ج1 ص224 🗯از سوی دیگر خداوند در حدیث قدسی امام علیه السلام را به عنوان سید الشهداء معرفی می کند و می فرماید ؛ «او سید و سرور تمام شهداء از اولین تا آخرین آنها است و او سرور بهشت می باشد » 📚 ج44 ص238 🗯میان این دو مطلب تنافی نیست . 🔶طبق بیان پیامبر گرامی ، حضرت نسبت به شهیدان معمولی ، کسانی که پیامبر یا وصی پیامبر نیستند سید و است و شمول سرور و سید بودن او نسبت به انبیاء و امامان نمی باشد . 🔷در روایتی آمده است که پیامبر گرامی خطاب به حضرت سلام الله علیهما عرضه داشتند ؛ « شهید ما حمزه سید و سرور شهداء است . فاطمه سوال کرد آیا حمزه سرور شهدایی است که با شما شهید شده اند ( یا سرور تمام است ؟) پیامبر پاسخ دادند او سرور و سید تمام شهداء از اولین تا آخرین آنها به غیر از و است » 📚 ج22 ص280 📚 یک جلدی ص153 🗯بنابراین حضرت حمزه نسبت به شهیدان معمولی سید و سرور است و امام حسین علیه السلام نسبت به تمام شهیدان اعم از شهیدان معمولی و غیر معمولی و برتر ، سید و سرور است . http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
⚫️ویژه نامه به مناسبت وفات حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام ؛ ◼️ ایشان حضرت عبد العظيم بن عبد اللّه بن علىّ بن الحسن بن زيد بن الحسن بن علىّ بن ابى طالب عليهم السّلام است ، كه از اكابر محدّثين، و اعاظم علما و زهّاد و عبّاد و صاحب و تقوى است، و از اصحاب حضرت جواد و هادى عليهم السّلام است و نهايت توسّل و انقطاع به خدمت ايشان داشته و احاديث بسيار از ايشان روايت كرده است . 📚منتهی الامال ج 3 ص 1899 ▪️براى اثبات عظمت علمى حضرت عبد العظيم عليه السلام، كافى است كه بدانيم امام معصوم، مردم را براى حلّ مشكلات دينى و يافتن پاسخ اعتقادى و عملىشان، به ايشان ارجاع داده است. ▫️صاحب بن عَبّاد در رسالهاى كه در شرح حال حضرت عبد العظيم عليه السلام نوشته، در توصيف علمى ايشان آورده ؛ ابو تراب رويانى، روايت كرد كه شنيدم ابو حمّاد رازى مى گفت: خدمت امام هادى عليه السلام در سامرّا رسيدم و مسائلى از حلال و حرام از ايشان پرسيدم. امام به پرسشهاى من پاسخ داد و هنگامى كه خواستم از ايشان خداحافظى كنم، به من فرمود : « اى ابو حمّاد ، هنگامى كه چيزى از امور دينى در منطقه ات براى تو مشكل شد، از عبد العظيم بن عبد اللَّه حسنى بپرس و مرا به او برسان. » 📚شناختنامه حضرت عبد العظيم حسنى عليه السلام و شهررى/ مجموعه رساله هاى خطّى و سنگى: ص 23 (رساله «رسالةٌ فى فضل عبد العظيم عليه السلام»، صاحب بن عبّاد). 👌این تعبير، به روشنى نشان مى دهد كه حضرت عبد العظيم عليه السلام در عصر خود، مجتهد توانمندى بوده كه بر اساس اصول و قواعدى كه از اهل بيت عليهم السلام در اختيار داشته، مى توانسته ديدگاههاى اسلام را در زمينه هاى مختلف اعتقادى و عملى، استخراج كند و به پرسشهاى مردم پاسخ گويد. بنا بر اين، ايشان تنها يك محدّث و راوى احاديث اهل بيت عليهم السلام نبوده است؛ بلكه از علماى بزرگ خاندان رسالت بوده كه پس از معصومان، توان پاسخگويى به مسائل علمى را داشته و توانمندى علمى اش مورد تأييد و تصديق امام هادى عليه السلام قرار گرفته است. 📚حکمت نامه حضرت عبد العظیم حسنی ، ص 20 👌علامه نقل می کند ؛ « زمانی که حضرت عبدالعظیم از هراس سلطان وقت ، وارد ری شد ، در سرداب منزل یکی از شیعیان سکنی گزید ، و پیوسته در آن سرداب مشغول عبادت خداوند بود ، و روزها را با روزه داری و شب ها را با شب زنده داری و سپری می کرد » 📚بحار الانوار ج 99 ص 268 ❕مهمترين نشانه عظمت و مقامات باطنى حضرت عبد العظيم عليه السلام، برابرى فضيلت زيارت مزار آن بزرگوار، با فضيلت زيارت سيّد الشهدا عليه السلام است. 👌شيخ المحدّثين، صدوق، از محمّد بن يحيى عطّار كه يكى از اهالى رى است اين گونه نقل كرده كه خدمت امام هادى عليه السلام رسيدم. ايشان فرمود: «كجا بودى؟». گفتم: حسين بن على عليه السلام را زيارت كردم. امام هادى عليه السلام فرمود: « بدان كه اگر قبر عبد العظيم را در شهر خودتان زيارت كنى، مانند كسى هستى كه حسين بن على عليه السلام را كرده باشد.» 📚ثواب الاعمال ص 124 ❕از شهيد ثانى در تعليقه خلاصة علّامه حلّى از امام رضا عليه السلام نقل شده كه فرمود ؛ « هر كس قبر عبد العظيم را زيارت كند، بر خدا لازم مى شود كه او را داخل بهشت كند. » و در حديث ديگرى از آن امام آمده كه فرمود ؛ «هر كس نمى تواند مرا زيارت كند، برادرم عبد العظيم حسنى را در رى زيارت كند» 📚حاشیه الشهید الثانی علی خلاصه الاقوال ص 191 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
⚫️ویژه نامه به مناسبت شهادت سید الشهداء ، عموی بزرگوار پیامبر گرامی علیهما السلام ؛ ◼️حمزه پیامبر گرامی اسلام ؛ ❕روزى «ابو جهل» پيامبر را در «صفا» ديد و به او ناسزا و بد گفت. رسول گرامى، با او سخن نگفت و راه منزل را در پيش گرفت. ابو جهل نيز به سوى محفل قريش كنار كعبه روانه شد. حمزه كه عمو و برادر رضاعى پيامبر بود، همان روز در حالى كه كمان خود را حمايل كرده بود از شكار برگشت. عادت ديرينه او اين بود كه پس از ورود به مكّه، پيش از آنكه از فرزندان و خويشاوندان خود ديدن به عمل آورد، به زيارت و طواف كعبه مى رفت. سپس به اجتماع هاى مختلف قريش در دور كعبه سرى مى زد و سلام و تعارفى ميانشان رد و بدل مى شد. 👌وى همان روز، پس از انجام اين مراسم به سوى خانه رفت. اتفاقا كنيز «عبد اللّه بن جدعان» كه شاهد آزار ابو جهل به پيامبر بود، جلو آمد و گفت: «ابا عماره» (كنيه حمزه) اى كاش دقايقى چند در همين نقطه بودى و جريان را مى ديدى كه چگونه «ابو جهل» به برادرزاده ات ناسزا گفت و او را سخت آزار داد. سخنان اين كنيز، اثر عجيبى در روان «حمزه» گذاشت و او بدون اينكه به سرانجام كار فكر كند، تصميم گرفت كه انتقام برادرزاده خود را از «ابو جهل» بگيرد. ❕لذا از همان راهى كه آمده بود، برگشت و ابو جهل را ميان اجتماع قريش ديد و به طرف وى رفت و بدون اينكه با كسى سخن بگويد كمان خود را بلند كرد و سخت بر سر او كوفت، چنان كه سرش شكست و گفت: «او (پيامبر) را ناسزا مىگويى و من به او ايمان آورده ام و مى روم كه او رفته است، هرگاه قدرت دارى با من بجنگ». 📚سیره ابن هشام ج 1 ص 313_ تاریخ طبری ج 2 ص 72 👌اين تاريخ ، گواه بر آن است كه وجود قهرمانى مانند حمزه كه بعدها بزرگترين سردار اسلام گرديد؛ در حفظ و حراست پيامبر و تقويت جناح مسلمانان تأثير بسزايى داشت ، چنان كه ابن اثير مى نويسد ؛ « قريش، اسلام حمزه را بزرگترين عامل ترقى و تقويت مسلمانان دانستند » 📚الکامل فی التاریخ ج 2 ص 56 ❕پس از جنگ احد و شهادت حمزه علیه السلام ، اكثر خانه هاى مدینه ناله مادران داغديده و همسران شوهر از دست داده بلند بود. 👌پيامبر به خانه هاى «بنى عبد الاشهل» رسيد. نوحه سرايى زنان آنها، حال پيامبر را منقلب ساخت. اشك از چشمان نورانى اش شد و با چشمانى اشكبار زير لب اين جمله را گفت ؛ «متأسفم كه كسى براى «حمزه» گريه نمى كند » ❕سعد معاذ و چند نفر ديگر از مقصد پيامبر آگاه شدند، به گروهى از زنان دستور دادند كه براى حمزه، اين افسر خدمتگزار نوحه سرايى كنند. پيامبر گرامى از جريان، مطلع شد، در حق زنان دعا كرد . 📚بحار الانوار ج 20 ص 98 🔹امام علیه السلام فرمود ؛ « هیچ روزی بر رسول خدا سخت تر از روز احد که حمزه در آن شهید شد نبود ، حمزه کسی بود که شیر خدا و شیر رسول خدا بود » 📚امالی صدوق ص 462 💠ادامه 👇 @Rahnamye_Behesht
💠ادامه 👇👇👇 👌 از حضرت امام عليه السّلام روایت شده كه حضرت رسول فرمود ؛ « بهترين برادران من على است، و بهترين عموهاى من حمزه است، و عبّاس با پدرم از يك اصل بر آمده است. » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 61 👌و فرمود ؛ « حضرت در نماز بر هفتاد تكبير گفت.» 📚همان مدرک ص 45 ❕و در قرب الأسناد از حضرت صادق عليه السّلام نقل است كه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمودند ؛ «از ما است رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلم كه سيّد پيشينيان وپسينيان است و خاتم پيغمبران است، و وصىّ او كه بهترين اوصياى پيغمبران است، و دو فرزندزاده او حسن و حسين عليهم السّلام كه فرزندزاده هاى پيغمبرانند، و بهترين شهيدان حمزه كه عمّ او است و جعفر كه با ملائكه پرواز مى كند و قائم آل محمّد- صلوات اللّه عليهم اجمعين » 📚قرب الاسناد ص 25 👌 على بن ابراهيم كرده كه حضرت رسول فرمود ؛ « پروردگار من برگزيده مرا با سه نفر اهل بيت من كه من بهترين و پرهيزكارترين ايشانم و فخر نمى كنم، برگزيد مرا و على و جعفر دو پسر ابو طالب را و حمزه پسر عبد المطّلب » 📚تفسیر قمی ج 2 ص 347 👌از آن حضرت در بصائر روايت شده كه بر ساق نوشته است ؛ « حمزه شير خدا و شير رسول خدا و سيّد الشهداء است.» 📚بصائر الدرجات ص 121 ❕خداوند می فرماید ؛ « در ميان مؤمنان مردانى هستند كه بر سر كه با خدا بستند صادقانه ايستاده اند، بعضى پيمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشيدند) و بعضى ديگر در انتظارند و هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود نداده اند.» ( احزاب 23) 👌امام محمّد باقر عليه السّلام در تفسير آيه فرمود ؛ « مراد از کسی که پیمان خود را به آخر برده است ، حمزه و جعفر ، است و کسی که منتظر است ، علىّ بن ابى طالب است » 📚تفسیر قمی ج 2 ص 188 👌پیامبر فرمود ؛ « هرکس من را زیارت کند و قبر عمویم حمزه را زیارت نکند ، به من جفا کرده است » 📚سفینه البحار ج 2 ص 433 👌و فرمود ؛ « در هنگام قیامت جمعیتی زیاد دیده می شود که جز خداوند عدد آنها را نمی داند ، آنان محبین عمویم حمزه هستند ، بسیاری از آنان بوده که به سبب گناهان نمی توانند وارد بهشت شوند ، آنان حمزه عمویم را برای نجات صدا می زنند ، حمزه به من و علی بن ابی طالب می گوید اینان دوستداران من هستند که از من درخواست کمک دارند ، رسول خدا به علی امر می کند که محبین حمزه را ( به شفاعت حمزه ) وارد بهشت کند » 📚بحار الانوار ج 22 ص 281 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman