👌کانالهای وهابی در صدد هستند تا کتاب سلیم بن قیس را از اعتبار بیندازند آن هم به خاطر افشاگری هایی که این کتاب از جنایات خلفاء در حق اهلبیت ع روا داشته اند ، در ذیل مفصلا در مورد اعتبار این کتاب شریف بحث کرده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3317
👌وهابی مدعی شده است که زن و شوهر پس از مرگ به یکدیگر نامحرم می شوند ، در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم و نظر فقه شیعه را بیان کرده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3318
#طور_سینا_یا_سینین_پاسخی_به_ملحد
🤔#پرسش
❔ايرادات ادبى قرآن در سوره تين
قرآن یک بار در آیه ۲۰ از سوره مومنون, واژهی طور سینا را به کار برده است:
وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْنَاءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِلْآكِلِينَ
#ترجمه: و از طور سينا درختى برمى آيد كه روغن و نان خورشى براى خورندگان است.
اما برای اینکه این کلمه با کلمات تین و امین, سجع داشته باشد، به جای کلمه سینا, از کلمه سینین, استفاده شده است که از نظر ادبی کاملا اشتباه است
در واقع چیزی به نام طور سینین وجود ندارد و تنها برای رعایت قافیه این کلمه به کار رفته و صد البته مفسرین قرآن نیز در اینباره دچار تناقض های شدیدی شده اند
💠#پاسخ💠
❕«سينين» در لغت به معناى «كثير الخير و البركة » « پر خير و بركت» است، «سينا» و «سينين» كه به عنوان وصف كوه طور به كاربرده مى شود هر دو به يك معناست.
📚المحکم و المحیط الاعظم ، ج 8 ص 580
👌 و علّت اينكه كوه طور را «سينين» یا « سینا » ناميده اند، امور مختلفى ذكر شده است، از جمله ؛
1⃣ با توجّه به اينكه در آن مكان مقدّس بر حضرت موسى عليه السلام وحى نازل مى شد آنجا را پر خير و بركت ها ، ناميدند. و روشن است كه وحى با بركت تر از هر چيزى است.
2⃣كوه طور مملوّ از درختان است، به گونه اى كه درختان سطح اين كوه را پوشانيده اند؛ بدين جهت كوهی با بركت های زیادی ، است.
3⃣ از آنجا كه درختان موجود در كوه طور همگى درختان ميوه بوده، بنابراين آن مكان را «طور سينا» یا « طور سینین » و كوه پر خير و بركتها دانسته اند.
❕نتيجه اينكه سينين به معناى پر خير و بركت است، و علّت آن يكى از امور سه گانه فوق است.
📚سوگندهای پربار قرآن ، مکارم شیرازی ، 212
👌بر این اساس ، مرحوم محمد هادی معرفت ، به اشکال ملحد به زیبایی پاسخ داده و می گوید ؛
«يكى ديگر از پندارهاى هاشم العربى اين است كه ساختار آيه «وَ طُورِ سِينِينَ» نادرست است؛ زيرا براى مراعات «روىّ»، واژه سينين را به كار برده كه درستِ آن «سيناء» است؛ همان گونه كه در آيه «وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْناءَ» ( مومنون 20 ) آمده است.
❕اين سخن حاكى از جهل و ناآگاهى وى نسبت به كاربرد اين دو واژه در تورات است؛ زيرا بنى اسرائيل پس از عبور از درياى سرخ و مناطق «شور» و «ايليم» به طرف صحرايى به نام «سين» رفتند كه به كوه سينا منتهى مى شد.
👌در سفر خروج چنين آمده است ؛ «پس تمامى جماعت بنى اسرائيل از ايليم كوچ كرده به صحراى «سين» كه ميان ايليم و سيناست، ... رسيدند».
📚سفر خروج باب 16 شماره 1
❕«سينا» (به كسرِ سين) نام كوه «حوريب» ( قاموس کتاب مقدس ، ص 498 ماده سیناء ) است كه از آن به سينيم نيز تعبير شده است؛ همان گونه كه اين منطقه نيز سينا ناميده شده است.
📚سفر خروج، باب 19، شماره 1- 3 ؛ «و در ماه سيّم از بيرون آمدن بنى اسرائيل از سرزمين در همان روز به صحراى سينا آمدند ... و در آنجا در مقابل كوه فرود آمدند». نيز ر. ك: همان، شماره 18: «و در پايان كوه ايستادند و تمامى كوه سينا را دود فرا گرفت؛ زيرا خداوند در آتش بر آن نزول كرد» (كتاب مقدس، ص 114).
❕وجه تسميه سينيم، برخاسته از عظمت كوه سيناست كه در آن منطقه قرار دارد. در سفر اشعيا چنين آمده است: «اينك بعضى از جاى دور خواهند آمد و بعضى از شمال و از مغرب و بعض از ديار سينيم»
📚سفر اشعيا، باب 49، شماره 12. كتاب مقدس، 1070.
❕جيمز هاكس مى نويسد ؛ «برخى ديگر ... آن را اسم دشت سين و سينا دانسته اند. گويند لفظ سينيم با الفاظ مرقوم [در كتاب] مناسبت كلّى دارد».
📚قاموس کتاب مقدس ص 504
❕همانطور كه ملاحظه شد، لفظ «سينين» معرّب «سَيْناء» (به فتح سين) و «سينين» با قلب ميم به نون، در قرآن به كار رفته است؛ زيرا عرب را رسم بر اين است كه «ميم» را به «نون» تبديل مى كنند.
👌بدين ترتيب روشن شد كه برداشت اين مستشكل، پندارى بيش نيست.
❕ بيفزايم كه به احتمال زياد «سينيم» جمع «سين» است؛ زيرا واژه ها در زبان عبرى با «ياء» و «ميم» جمع بسته مى شود؛ مانند «جَمَليم»، «حَمُوريم» و «رَكْبيم» كه به ترتيب جمع «جَمَل»، «حَمُور» و «رَكْب» است.
📚ر.ک: الرحله المدرسیه ج 1 ص 74 _ 75
👌ليكن قرآن واژه «سين» را براساس قواعد زبان عربى، با «ياء» و «نون» جمع بسته است و بدين ترتيب، بى آنكه نيازى به تكلّف باشد، آرايه «روىّ» مراعات شده است؛ مطلبى كه بر به اصطلاح مستشكل، گران آمده بود. ناگفته نگذارم كه نمونه هاى اين كاربرد، فراوان است، امّا برخى، جاهلانه آنها را به عنوان كاستى ادب قرآنى مى پندارند .
📚التمهید فی علوم القرآن ، ج 7 ص 405 _ شبهات و ردود حول القرآن الکریم ، ص 379
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌توضیحاتی در مورد مطالب بی محتوایی که زئوس تحت عنوان ؛ « سحر و جادو » منتشر کرده است ؛
1⃣می گوید فرقی بین معجزه و جادو نیست ، در حالی که بین عملکرد پیامبران با آنچه مرتاضان تحت عنوان جادو انجام می دهند ، تفاوت های روشنی است که در ذیل به برخی از آن اشاره کرده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3294
2⃣میگوید اصلا معجزه ای در جهان ، صورت نگرفته است ، در حالی که مطابق اخبار متواتر و یقینی ، معجزات فراوانی از پیامبر اسلام و امامان ع ، صورت گرفته است که انکار این اخبار متواتر ، معقول نیست ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2193
3⃣میگوید معجزه چون نقض قوانین طبیعت است ، پس محال است واقع شود ، در حالی که آنچه که مانع تحقق معجزه می شود ، محال عقلی بودن آن است و این که بر خلاف قوانین طبیعت و به اصطلاح محال عادی ، است ، موجب نمی شود که تحقق آن غیر ممکن شود ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1146
👌نقد کلیپ های بی محتوای زئوس ؛
1⃣در این کلیپ در فرازهایی در صدد است که وابسته بودن جهان خلقت و معلول در بقاء را به خداوند و علت ، انکار کند ، در ذیل پاسخش را داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3319
2⃣در فرازی دیگر ، مدعی می شود که ما تنها وجود چیزی را اذعان می کنیم که بر اساس تجربه و حس ، وجودش را درک کرده باشیم ، در ذیل پاسخش را در مورد اعتقاد به وجودی که با حس و تجربه درک نمی شود ، داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2568
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
🤔پرسش
❔آیا بودن الفاظ غیر عربی در قرآن ، با فصاحت و بلاغت قرآن تضاد ندارد ❗️
💠پاسخ💠
👌پس از پاسخی که در مورد استعمال کلمه « سینین » در قرآن دادیم که در ذیل می توانید بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2995
❕ملحدین که نتوانستند به اصل پاسخ خدشه ای وارد کنند ، پس از طرح سخنان بی مفهومی ، این اشکال سطحی را کرده اند که شما پذیرفتید که در قرآن الفاظ غیر عربی است که به شکل و شمائل الفاظ عربی در آمده است ❗️آیا این امر با فصاحت و بلاغت قرآن تضادی ندارد ❗️
👌ما باز در پاسخ ، بیان زیبای استاد ، محمد هادی معرفت را می آوریم که به این ملحدین پاسخ می دهد ؛
❕« در لغت عرب واژه هايى وجود دارد كه ريشه عربى ندارند و از لغتهاى مجاور گرفته شده است، و اين يك امر طبيعى به شمار مى رود و در تمامى زبانهاى زنده و گذشته بر اثر مجاورت و رفت و آمدها، لغات نيز دادوستد مى شدند.
👌البته شكل واژه هاى اجنبى همواره با تغييراتى مواجه مى شده است و به مرور زمان رنگ و بوى لغت ميزبان را به خود مى گرفته و همساز آن لغت مى گرديده است ( مانند: لجام: دهانه اسب، كه در اصل لگام بوده. جناح: كه در اصل گناه بوده. ديباج: ديبا. فالوذج: پالوده. )
❗️ به اينگونه تغييرات در واژه هاى بى گانه اصطلاحا «معرّب»- عربى شده- مى گويند. در اين زمينه كتابهاى فراوانى نوشته شده؛ از جمله به كتاب «المعرّب» نوشته ابو منصور جواليقى، موهوب بن احمد بن محمد (متوفاى 540) مى توان اشاره كرد.
👌 اين كتاب بيشتر به واژه هاى فارسى تعريب شده پرداخته و اينگونه كلمات را در اشعار اصيل عربى آورده است. اخيرا اينگونه واژه هاى واردشده را «دخيل»- داخل شده- گويند و در المنجد، اين اصطلاح زياد به كار رفته است. در اين مورد گفته مى شود: «و الكلمة من الدخيل؛ اين كلمه از كلمات داخل شده در زبان عرب است».
❕وارد شدن واژه هاى ديگر در هر لغت و در هر زبانى يك امر طبيعى است و هرگز به عنوان عيب يا نقص شمرده نمى شود. وجود اينگونه لغات به خالص بودن آن زبان يا آن لغت نيز صدمه اى وارد نمى سازد، يعنى زبان عربى، عربى است گرچه برخى لغات غير عربى- كه رنگ و بوى عربى به خود گرفته- در آن يافت شود، زيرا لغت تازه وارد تا خلق و خوى آن زبان را به خود نگيرد، امكان كاربرد نمى يابد. لذا استعمال چنين الفاظ و كلمات غير عربى، به عربى بودن كلام، چه شعر و چه نثر، خللى وارد نمى آورد و اين شيوه- استفاده از كلمات اجنبى- در اشعار قديم عربى و گفته هاى اصيل پيش از اسلام، متعارف بوده و عيب و نقصى شمرده نمى شده است . ( به کتاب المعرب جوالیقی مراجعه شود )
❕بلكه در هيچ لغتى به كار نگرفتن لغات غير شرط نيست. حتى در اثرى مانند شاهنامه فردوسى كه سعى بر آن بوده تا صرفا واژه هاى فارسى به كار رود، بسيارى از واژه هاى آن ريشه فارسى ندارند، بلكه ريشه عربى و تركى و غيره داشته و در عين حال فارسى كامل به شمار مى روند.
👌قرآن نيز كه يك سخن عربى كامل است، از اين جهت جدا نيست. واژه هاى غير عربى- كه ريشه عربى ندارند ولى شكل عربى به خود گرفته و معرّب گرديده- در آن وجود دارد. در اين زمينه بالخصوص نيز كتابهايى نوشته شده؛ از جمله كتاب «المهذّب فيما وقع في القرآن من المعرّب» نوشته جلال الدين سيوطى، كه خلاصه اى از آن را در «الاتقان» آورده است.
❕ لذا جاى ترديد نيست كه قرآن كلام عربى است و از جهت عربى بودن در سر حدّ كمال است و هرگز كسى يا گروهى در عربيت آن شك نبرده است ، قرآن می گوید ؛ « اين (قرآن) زبان عربى آشكار است » ( نحل 103 ) و آیات دیگر که صراحتا قرآن را عربی معرفی می کند ؛ ( یوسف 2 _ طه 113 _ فصلت 3 _ شوری 7_ و ...)
📚علوم قرآنی ، معرفت ، ص 331
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
#نقدی_بر_فتوای_منسوب_به_مرجع_عالی_قدر_سیستانی_رستگاری_اهلسنت
🤔#پرسش
❔ فتوای آیتاللهالعظمی سیستانی درباره ادعای تکفیر مطرح شده توسط آقای سیدکمال حیدری
در پی سخنان آقای کمال حیدری، حجت الاسلام والمسلمین سید منیر خباز نظر حضرت آیت الله سیستانی را درباره کفر باطنی پیروان سایر مذاهب اسلامی اعلام کرد.
در ویدئویی که از این فاضل حوزوی منتشر شده وی اظهارداشت:
مرجع عظیم الشأن شیعیان اثنی عشری [دوزاده امامی] در این زمینه فتوایی دارند که امروز از نجف اشرف دریافت کردم؛
ایشان می فرمایند: "مسلمانان غیر اثنی عشری [دوازده امامی] در ظاهر و واقع مسلمان هستند. نه اینکه فقط ظاهراً مسلمان باشند. بنابراین عبادات آنها مانند نماز، روزه و حج اگر طبق شرایط باشد مجزی و مبرئالذمة است."
حجت الاسلام والمسلمین خباز افزود: پس این کلام که «عالمی شیعی اصلا وجود ندارد که به کفر باطنی همه مسلمانان فتوا نداده باشد» صحیح نیست.
خبرگزاریحوزه
💠#پاسخ💠
👌مشهور فقهای شیعه ، معتقدند که اهلسنت ، مسلمان ظاهری هستند و کافر فقهی و نجس محسوب نمی شوند ، زیرا شرط ورود در اسلام ، تنها اظهار شهادتین است و اعتقاد به ولایت اهلبیت ع ، شرط ورود در اسلام نیست .
📚مجمع الفائدة ج 13 ص 340 _ جواهر الكلام ج 33 ص 201 _ الهداية ص 54 _ الشرائع ج 4 ص 185. القواعد ج 3 ص 575 _ الدروس ج 2 ص 53. المسالك ج 10 ص 41. كشف الغطاء ج 4 ص 349 و ...
❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛
«اسلام شهادتین و اقامه نماز و زکات و انجام حج و روزه ماه رمضان است اما ایمان معرفت ولایت امامان است وکسی که ولایت را نداشته باشد مسلمان گمراه است »
📚الکافی ج 2 ص 25
❕از این حکم یک دسته خارج می شوند و آن هم ناصبی و دشمن اهل بیت علیهم السلام است ، مطابق نقلهای متعدد ، ناصبی کافر و نجس است حتی اگر شهادتین را به زبان جاری کند ؛
📚وسائل الشیعه ج 3 ص 419 باب 14
❕اهلسنت اگر چه مسلمان ظاهری و فقهی هستند ، اما از نظر ایمانی و اعتقادی ، کافرند ، چرا که آنان اصلی از اصول دین یعنی امامت را انکار کرده اند ، در ذیل از کتب خود اهلسنت ، ثابت کرده ایم که امامت جزء اصول دین است ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2984
❕و در ذیل بر اساس روایات متواتر اهلسنت ، ثابت کرده ایم که کسی که به ولایت اهلبیت ع پشت کند ، وارد ضلالت و گمراهی شده است و روی رستگاری و سعادت و بهشت را نمی چشد ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3320
❕و در روایات اهلسنت به صورت صریح وارد شده است که فردی که از علی ع جدا شود ، از دین خدا جدا شده و روی رستگاری را نمی بیند چنان که حاکم نیشابوری از سول خدا ص نقل می کند که خطاب به على ع فرمود ؛
« يا على! كسى كه از من جدا شود، از راه خدا جدا شده است. و كسى كه راه و روش خود را از تو جدا نمايد، از دين من جدا شده است. »
📚مستدرك حاكم ج 3 ص 123 _ میزان الاعتدال ، ج 1 ص 323 _ مجمع الزوائد ج 9 ص 135 _ الریاض النضره ج 2 ص 167 _ کنزالعمال ج 6 ص 156
❕لذا اهلسنت نقل می کنند که تنها کسی در قیامت رستگار است ، که جواز و ولایتی از سوی علی ع داشته باشد ، چنان که نقل می کنند که ابوبکر در حالت احتضار از پیامبر گرامی نقل می کرد که فرمود ؛
« بر فراز صراط، عقبه اى است كه كسى نمى تواند از آن عقبه عبور كند، مگر در صورتى كه جواز عبور را از حضرت على بن ابيطالب عليه السّلام در دست داشته باشد »
📚تاریخ بغداد ، ج 10 ص 356 _ الریاض النضره ج 2 ص 172
❕بنابراین اهلسنت ، از نظر ایمانی و اعتقادی کافرند ، به خاطر همین خداوند از آنان هیچ عبادتی را نمی پذیرد ، چنان که از کافر نمی پذیرد .
👌امام باقر علیه السلام فرمود ؛
« هر کس با عبادت خداوند خود را خسته کند در حالی که معتقد به امامی از جانب خداوند نباشد سعی و تلاش او غیر مقبول است و چنین فردی گمراه و متحیر محسوب می شود . خداوند دشمن اعمالش است و اگر در چنین حالی بمیرد به مرگ کفر و نفاق مرده است »
📚الکافی ج1 ص183 _ وسائل الشیعه ج1 ص118
🔷و فرمود ؛
« اگر کسی شب ها شب زنده داری و روزها روزه بدارد و تمام اموالش را صدقه دهد و تمام روزگار را حج بجا آورد اما معتقد به امام الهی نباشد حقی بر خدا برای پاداش در برابر اعمالش را ندارد»
📚الکافی ج 2 ص 18
👌در روایات متواتر دیگری که نقل نکردیم ، تصریح شده است که خداوند ، اعمال نیک و عبادات آنان را نمی پذیرد و نقش بر آب می کند ؛
📚وسائل الشیعه ، ج 1 ص 118 باب 29 « باب بطلان العباده بدون ولایه الائمه ع و اعتقاد امامتهم » _ مستدرک الوسائل ج 1 ص 149 باب 27
👌ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕در روایات دیگری صراحتا کفر ایمانی و اعتقادی این گروه ثابت شده است .
👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« سه دسته اند که خداوند روز قیامت با آنان تکلم نمی کند و به آنان نظر نمی کند و برای آنان عذاب دردناکی است ، کسی که ادعای امامت کند در حالی که چنین امامتی را از جانب خدا ندارد ، و کسی که منکر امامت امام الهی شود و کسی که گمان کند از برای آن دو ( ابوبکر و عمر ) از اسلام بهره ای است »
📚الکافی ج 1 ص 373
👌و فرمود ؛
« علی علیه السلام باب هدایت است ، کسی که با او مخالفت کند کافر است و کسی که او را انکار کند ، وارد آتش می شود »
📚وسائل الشیعه ج 28 ص348
👌و فرمود ؛
« مقر امامان دوازده گانه مومن است و منکر آنان کافر است »
📚همان ص 347
❕
❕بنابراین ، اهلسنت ، کافر ایمانی و اعتقادی ، اما مسلمان فقهی و ظاهری هستند که در دنیا احکام مسلمان و در آخرت احکام کفار بر آنها جاری می شود ، و به خاطر مخالفت با اهلبیت ع روی سعادت و رستگاری را نخواهند دید .
👌از این حکم دسته ای از اهلسنت ، استثناء می شوند و آن هم کسانی اند که از حق و حقیقت و ولایت اهلبیت ع مطلع نشدند ، یا کسانی که قدرت فهم و درک مسائل را ندارند ، اما کسانی که قدرت درک و تحلیل مسائل را دارند و در فهمیدن حق کوتاهی می کنند ، و از اختلافات اطلاع دارند اما تحقیق نمی کنند ، مستضعف نیستند .
🔸چنان که خداوند می فرماید ؛
« مگر آن دسته از مردان و زنان و كودكانى كه به راستى تحت فشار قرار گرفته اند، نه چاره اى دارند و نه راهى (براى نجات از آن محيط آلوده) مى يابند. آنها ممکن است خداوند مورد عفو شان قرار دهد و خداوند عفو کننده و آمرزنده است » ( نساء 98 _ 99)
❕امام باقر عليه السلام در توضیح آيه شریفه فرمود ؛
«مستضعف كسى است كه نه توان كافر شدن را دارد و نه راه ايمان را پيدا مى كند تا مؤمن شود. از كودكان و مردان و زنانى كه عقل و فكرشان به اندازه كودكان است، تكليف برداشته شده است. »
📚معانی الاخبار ص 201
❕امام على عليه السلام فرمود ؛
« نام مستضعف بر كسى كه حجّت و برهان [خدا] به او برسد و گوشش آن را بشنود و دلش آن را فهم كند، نهاده نمى شود. »
📚نهج البلاغه ، خطبه 179
❗️ امام باقر عليه السلام در پاسخ به سؤال از مستضعفان فرمود ؛
« زنِ كم عقلِ پرده نشين، و خادمى كه به او مى گويى نماز بخوان، نماز مى خواند و جز حرفى كه تو به او زده اى چيز ديگرى نمى فهمد، و بنده اى كه او را براى فروش از اين شهر به آن شهر مى برند و جز آنچه تو به او مى گويى هيچ نمى فهمد، و پيرمرد سالخورده رو به موت و كودك خردسال.اينها مستضعفند. اما مرد گردن كلفتِ اهل حرف و بحث و جدل كه از پس خريد و فروش به خوبى برمى آيد و نمى توانى در چيزى مغبونش كنى، آيا به چنين كسى مستضعف مى گويى؟! نه، هرگز. »
📚معانی الاخبار ص 203
❕لذا امام صادق عليه السلام فرمود ؛
« كسى كه اختلاف [مردم بر سر عقايد و مذاهب] را بشناسد، مستضعف به شمار نمى آید. »
📚همان ، ص 200 _ الکافی ج 2 ص 405
❕امام كاظم عليه السلام فرمود ؛
« ضعيف كسى است كه حجت به او نرسيده و اختلاف را نمى شناسد. پس، اگر اختلاف را بداند مستضعف نيست. »
📚الکافی ج 8 ص 125
👌بنابراین ، مستضعفین اهلسنت که از حق و حقیقت و ولایت اهلبیت و علی ع مطلع نشدند و اصلا متوجه اختلاف شیعه و سنی نیستند و قدرت درک و فهم مسائل را ندارند ، امید است که مورد نجات قرار گیرند ، و وارد بهشت شوند ، در صورتی که اهل عمل صالح باشند و بغض اهلبیت ع را نداشته باشند ، چنان که امام صادق ع از على ع نقل می کند که فرمود ؛
« بهشت هشت در دارد، درى كه از آن پيامبران و صديقان وارد مى گردند، درى كه شهداء و صالحان از آن مى آيند، شيعيان و دوستان ما هم از پنج در وارد خواهند شد و از در هشتمى ساير مسلمانان وارد مى شوند و آنها كسانى مى باشند كه بر وحدانيت خدا گواهى دهند و ذره اى بغض ما را در دل نداشته باشند. »
📚خصال ج 2 ص 408
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕اگر چه افرادی از اهلسنت که حقیقتا مستضعف شمرده شوند ، کم و اندک هستند چنان که سفيان بن سمط گويد ؛
« به امام صادق عليه السّلام عرض كردم در باره مستضعفان چه مى گوئيد، امام در حالى كه ناراحت بودند فرمودند آيا شما گذاشته ايد كسى مستضعف بماند، مستضعفان كجا هستند به خداوند امر امامت و ولايت به زنان پشت پرده هم رسيده و سقايان كوچه هاى مدينه از آن اطلاع دارند و با آن آشنا شده اند. »
📚بحار الانوار ج 69 ص 160
❕لذا می بینیم که محمد بن احمد انصارى گويد ؛
« گروهى از مفوضه كامل بن ابراهيم مدنى را نزد امام حسن عسكرى عليه السّلام فرستادند، كامل گويد: من در نظر داشتم از امام عسکری سؤال كنم آيا كسى كه مانند ما به امامت شما عقيده ندارند وارد بهشت مى شود يا خير....امام ع فرمودند ؛
« شما آمده ايد نزد ولى خدا و حجت او و جايى كه در خانه خدا از آن جا گشوده مى شود، آمدى كه از او سؤال كنى آيا كسانى كه مانند ما عقيده ندارند وارد بهشت مىشوند يا خير، گفتم: آرى به خداوند سوگند براى همين آمده ام گفت گروهى اندك از آنها وارد بهشت خواهند شد.
❕به خداوند سوگند گروهى داخل بهشت مى گردند كه به آنها حقيه گفته مى شود، گفتم: اى سيد و سرور من اين جماعت چه كسانى مى باشند، فرمود ؛
« گروهى هستند كه بخاطر محبت على به نام او سوگند ياد مى كنند و به حق او قسم مى خورند ولى نمى دانند حق او چيست و فضل او كدام است. »
📚دلائل الامامه ص 506 _ الغیبه طوسی ، ص 247
👌بنابراین کسانی از آنان به بهشت می روند که محبت علی ع داشته باشند ، اما از حق و حقوق و امامت علی ع اطلاع نداشته باشند و به آنها نرسیده باشد .
❕چنان که در نقل دیگر آمده است ؛
« على بن جعفر از برادرش موسى عليه السّلام روايت مى كند كه از او سؤال كردم پيامبر خدا سخنى ناحق از طرف خداوند مى گويند و يا از روى هواى نفس چيزى اظهار مى دارند و يا خود را به سختى و مشقت مى اندازند فرمودند خير چنين چيزى وجود ندارد.گفتم: خودت مى بينى كه رسول خدا به على عليه السّلام فرمودند: من كنت مولاه فعلى مولاه آيا خداوند رسول خود را امر كرده بود كه اين سخن را بگويد، فرمودند: آرى گفتم: پس من بيزارى مى جويم از كسانى كه اين حديث را انكار مى كنند و يا از روز نخست آن را انكار كردند.
👌امام عليه السّلام فرمودند ؛
« آرى چنين است گفتم: آيا مردم تا آن را نشناسند مسلمان ( حقیقی ) شمرده مى شوند، فرمودند خير، مگر مستضعفان از مردان و زنان و كودكان كه راه شناخت براى آنها نيست و راهى به شناخت هم پيدا نمى كنند.
❔گفتم: آنها كدام كسان مى باشند، فرمودند ؛
« مگر شما خادمان و يا زنان خود را مشاهده نمى كنيد كه از اين مسائل چيزى درك نمى كنند، آيا شما خادمان خود را مى كشيد در حالى كه آنها به آنچه مى گوئيد اقرار دارند و بعد فرمودند ؛ هر كس اين گونه مطالب بر او عرضه شود و او اعراض كند، خداوند او را از رحمتش دور گرداند و از خود براند كه در آن خيرى نيست »
📚مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها ، ص 146 _ بحار الانوار ج 69 ص 171
❕خلاصه سخن ؛
1⃣اهلسنت کافر اعتقادی ، اما مسلمان فقهی هستند .
2⃣آنان به سبب انکار ولایت اهلبیت ع روی بهشت و رستگاری را نمی بینند و اعمال نیکشان پذیرفته نمی شود .
3⃣تنها کسانی از آنان که مستضعف بوده و از حق و حقیقت مطلع نشده یا قدرت درک مسائل را ندارند ، اهل نجات می باشند و می توانند وارد بهشت شوند ، اما کسانی که از اختلافات مطلع شده اند ، اما تحقیق نمی کنند و به ولایت اهلبیت ع ایمان نمی آورند ، مستضعف محسوب نمی شوند .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
#شیعه_شدن_مردم_ایران_دوره_صفویه
🤔#پرسش
❔شیعه شدن مردم ایران به زور شمشیر
شاه اسماعیل صفوی که تصور میکرد برای گسترش مذهب شیعه دوازده امامی وظیفهای الهی بر عهدهی او گذاشته شده و او میباید به هر قیمتی که شده مردم ایران را شیعه کند٬ پس از فتح تبریز٬ خواست خطبهای را به نام دوازده امام بخواند٬ اما یارانش به او یادآور شدند که از سیصد هزار تن مردم تبریز٬ دویست هزار تن آنان سنی مذهب هستند و اگر خطبهای به نام دوازده امام خوانده شود مردم شورش خواهند کرد. اما شاه اسماعیل در پاسخ گفت:
«خدای عالم با حضرت٬ همراه مناند و من از هیچکس باک ندارم به توفیق الله تعالی٬ اگر رعیت هم حرفی بگویند٬ شمشیر از غلاف میکشم و به عون خدا (یعنی به مدد خدا) یک کس را زنده نمیگذارم!»
و شاه اسماعیل در روزی که خطبه را خواند٬ شورش و اعتراض مردم تبریز را با زور شمشیر خاموش کرد و اعلام کرد هرکس از مذهب تسنن تبری نجوید کشته خواهد شد. مردم نیز از ترس جان خود چنین کردند ❗️
💠#پاسخ💠
👌در حقیقت برای اولین بار ، ایرانیان توسط علی ع اسلام و شیعه را پذیرفتند ، چرا که به گواه تاریخ ، سرزمین یمن در آن روزگار ، بخشی از سرزمین بزرگ ایران بود ؛
📚تاریخ طبری ، ج 2 ص 172
❕پبامبر ص علی ع را مامور به دعوت اهالی یمن به اسلام کرد و آنان نیز از روی مهر و محبتی که به علی ع داشتند ، اسلام را پذیرفتند ، چنان که از براء بن عازب نقل می کنند ؛
« پيامبر خدا، خالد بن وليد را به سوى مردم يمن فرستاد تا آنان را به اسلام دعوت كند و من در ميان كسانى بودم كه با او رفتيم. او شش ماه ماند و مردم به دعوت او پاسخ ندادند. سپس پيامبر ، على بن ابى طالب عليه السلام را فرستاد و به او فرمان داد تا خالد و همراهانش را بازگرداند و اگر كسى از همراهان خالد بن وليد خواست با او بيايد، اجازه دهد. من از كسانى بودم كه به دنبال على عليه السلام رفتيم. چون به اوايل يمن رسيديم، به آنان خبر رسيد و همه جمع شدند. على عليه السلام، برايمان نماز صبح را خواند و چون از نماز، فارغ شد، ما را در يك صف قرار داد و در جلوى ما ايستاد و پس از حمد و ثناى الهى، نامه پيامبر خدا را بر ايشان خواند. پس قبيله هَمْدان، همگى در يك روز مسلمان شدند.
❕على عليه السلام، گزارش اين واقعه را به پيامبر خدا نوشت و چون ايشان نامه او را خواند، به سجده افتاد و سپس نشست و فرمود: «درود بر هَمْدان، درود بر هَمْدان!».سپس اهل يمن، پى در پى مسلمان شدند. »
📚تاریخ طبری ، ج 3 ص 131 _ تاریخ اسلام ، ذهبی ، ج 2 ص 690
❕پس از آن ، در مورد گسترش تشیع در سایر نقاط ایران باید توجه داشت ، که گسترش تشيع در ايران، پديده اى مقطعى و بى مقدمه نيست، بلكه محصول عوامل گوناگون در دراز مدت بوده و در خلال ده قرن صورت گرفته است. اينك به برخى از اسباب گسترش تشيع در ايران به صورت گذرا اشاره مى كنيم ؛
1⃣ايرانيان تحت ستم در عراق ؛
❕در جنگ قادسيه حدود چهارهزار نفر ايرانى، از لشكر ايرانيان گسسته و به سپاه اسلام پيوستند و اسلام را از صميم دل پذيرفتند، به اين شرط كه پس از پايان جنگ هر كجا خواستند بروند، و يا با هر قبيله اى كه خواستند پيمان ببندند و مانند ديگر مسلمانان سهمى از غنائم داشته باشند. متأسفانه پس از پيروزى اسلام بر سپاه ايران، تمام قراردادها زير پا نهاده شد و تحقير آنان آغاز گرديد و به اصطلاح امروز ، ايرانيان شهروند درجه دوم شناخته شدند و به عنوان موالى معروف گشتند. پست ترين و كم درآمدترين كارها به آنها واگذار مى شد.
📚العقد الفرید ، ج 3 ص 413
❕خليفه دوم در طواف شنيد دو نفر با هم به زبان فارسى سخن مى گويند. گفت به زبان عربى سخن بگوييد، زيرا سخن گفتن به زبان فارسى مروت را از ميان مى برد .
📚اقتضاء الصراط المستقیم ، ص 25
👌ولى آنگاه كه زمام خلافت به دست على (عليه السَّلام) افتاد، او به همگان يكسان مى نگريست. وقتى به ايشان اعتراض شد، در پاسخ فرمود ؛ در كتاب خدا فرقى بين فرزندان اسماعيل و غيره نمى بينم. »
📚الغارات ، ص 46
❕همين يكسان نگرى مايه گرايش آنان به على و خاندان او گشت، به ويژه آن كه تحقير موالى در دوران امويان به اوج خود رسيد و تاريخ، تمام اين تحقيرها و بى عدالتى ها را به ثبت رسانده است.
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
👌2⃣ مهاجرت اشعريان يمنى به قم ؛
👌فرزندان سعد بن مالك به نامهاى عبداللّه و احوص، از شيعيان على (عليه السَّلام) در يمن بودند. آنان از ستم هاى امويان به ستوه آمدند. آنگاه كه زيد بن على در سال 121 هجرى قيام كرد، احوص، فرماندهى سپاه زيد را برعهده گرفت. چون سپاه زيد مغلوب گشت، او دستگير شد و به زندان افتاد. پس از چند سال آزاد شد و با برادر خود عبداللّه تصميم گرفتند عراق را به قصد قم ترك كنند و همگى با خانواده هاى خود وارد قم شدند و از همان زمان، قم به عنوان مركز تشيع در ايران شناخته شد. به تدريج بستگان آنان كه همگى از قبيله اشعرى بودند، به قم آمدند و يك مركز حديثى و علمى و پايگاه شيعى را پديد آوردند. توضيح بيشتر را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2018
👌
❕تنها اشعريان نبودند كه از ستم امويان عراق، به قم مهاجرت كردند، بلكه نياى سوم احمد بن محمد بن خالد نيز پس از انقلاب زيد، وارد «برق رود» قم شد و در آنجا سكنى گزيد.
📚رجال نجاشی ، ج 1 شماره 110
3⃣مهاجرت امام رضا (عليه السَّلام) به خراسان ؛
👌مهاجرت امام هشتم (عليه السَّلام) يكى از علل گسترش تشيع در ايران گرديد. استقبال با شكوه محدثان نيشابور از ايشان، و درخواست استماع حديث از آن حضرت، نشانه عظمت اهل بيت (عليهم السَّلام) در قلوب مردم خراسان بود. آن حضرت حديثى را از آبا و نياكان خود، به نقل از رسول خدا بيان كرد كه خداوند متعال مى فرمايد ؛ «شهادت به يگانگى من دژ استوار من است. هر كس به آن درآيد از عذاب من در امان است». آن حضرت پس از چند لحظه سر از كجاوه بيرون آورد و فرمود: «بِشُرُوطِها وَأَنَا مِنْ شُرُوطِها»يعنى تنها گفتن لاإلهَ إلّا اللّهُ كافى نيست، بلكه شروطى دارد و اعتقاد به امامت من، از آن شروط است.
📚عیون الاخبار ج 2 ص 148
👌روح اين حديث، تبليغ تشيّع از زبان انسانى است كه وارث علوم اهل بيت (عليهم السَّلام) است و سخن پيامبر را از يك چشمه زلال و دور از آلودگى نقل مى كند.ورود آن حضرت به طوس و مناظرات وى با دانشمندان يهود و نصارى و محدثان اهل سنت و حتى با طبيعى ها و مادّى ها، سبب تفوق علمى آن حضرت بر ديگران شد .
📚همان ،ج 2 ص 139 _ 158
👌و جاذبه هايى را در منطقه خراسان براى خاندان رسالت پديد آورد. بدين ترتيب تشيع در منطقه خراسان گسترش يافت. مطالعه كتاب احتجاج و زندگانى امام رضا (عليه السَّلام) اين مطلب را به روشنى ثابت مى كند. مأمون از گرايش مردم به امام رضا (عليه السَّلام) هراسان شد و لذا آن حضرت را با دسيسه خاصّى مسموم كرد و سپس در سوگ او اشك تمساح ريخت.
📚ارشاد مفید ، ج 2 ص 269
3⃣مهاجرت علويان به ايران ؛
❕پس از مهاجرت امام هشتم و پذيرش ولايت عهد، گروهى از علويان از نقاط مختلف حجاز و عراق به ايران مهاجرت كردند. مردم نيز به دليل اين كه آنها فرزندان پيامبرند، احترام خاصى براى آنان قائل بودند. يحيى بن عبداللّه بن حسن بن حسن، پس از قيام حسين بن على (شهيد فخ) و شكست او با گروهى از كوفيان به ديلم آمد و هجرت او به اين نقطه سبب گسترش تشيع گشت. علاوه بر منطقه ديلم، طبرستان و مازندران امروز نيز مدتها زير نفوذ علويان قرار داشت و غالباً تشيع زيدى بر آنجا حاكم بود. نگاهى به جغرافياى ايران نشان مى دهد كه در غالب نقاط اين كشور امامزاده هايى به چشم مى خورد كه غالباً فرزندان ائمه اهل بيت (عليهم السَّلام) هستند كه در ايران پراكنده شدند و با گفتار و رفتار خود، تشيع را تبليغ مى كردند. به عنوان مثال در طبرستان 76، در رى 66 و در قم 23 امامزاده وجود دارد كه حاكى از وسائل گسترش تشيع در ايران است ، در این رابطه در ذیل بیشتر توضیح دادیم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2801
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕رشد تشيع در ايران، به قوّت و ضعف خلافت عباسى در بغداد بستگى داشت. در قرن چهارم، حكومت بغداد از هر جهت تضعيف شده بود، تا آنجا كه در سال 325 منطقه اى جز بغداد تحت سيطره خلافت عباسى نبود.
📚المنتظم ، ابن جوزی ، ج 6 ص 288
❕ اين سبب شد كه آل بويه حكومت خود را از شيراز تا بغداد گسترش دهند و بيش از يك قرن بر اين منطقه حكومت كنند و چون تمايلات شيعى داشتند، دست شيعه را در تبليغ باز گذاشتند و به تدريج نهال تشيع در اكثر نقاط ايران، حتى سيستان و بلوچستان، رشد كرد.
📚دائره المعارف بزرگ اسلامی ، ذیل عنوان آل بویه
👌در قرن هفتم اسلامى، مغولان با سركوب خلافت عباسى، قدرت را به دست گرفتند. و يكى از نوادگان چنگيز به نام سلطان محمد خدابنده، تشيع را برگزيد و مذهب شيعه به سان ديگر مذاهب از رسميت برخوردار شد، با اين كه اكثريت جمعيت را سنيان تشكيل مى دادند، هسته هاى شيعى در غالب نقاط ايران، از شرق تا غرب رو به رشد نهاد .
📚تاریخ تشیع در ایران ج 2 ص 3_ 6
👌اگر چه رسميت مذهب تشيع و انزواى ديگر مذاهب، در عصر صفوى ها و در زمان شاه اسماعیل صفوی ، از آغاز قرن دهم شروع شد .
❕البته باید توجه داشت که شاه اسماعیل صفوی ، جوان 14 ساله ای بیش نبود و نمی توان پذیرفت که او بدون حمایت شیعیان به قدرت رسیده باشد ، زیرا منطقی نیست که حامیان او از سنی ها باشند و علیه مذهب خود ، شاه اسماعیل را به نفع مذهب شیعه حمایت کرده باشند .
👌بنابراین باید در ایران آن زمان ، به حدی شیعه وجود داشته باشد که صفویه با اتکای به آنان ، دولت قدرتمندی تشکیل دهند و در برابر قدرت مند ترین دولت جهان ، یعنی امپراطوری عثمانی که دولتی سنی مذهب بود ، ایستاده ومقابله کند و در نهایت حکومت شیعه صفوی را تشکیل دهند .
❕از سوی دیگر ، در تاریخ ثبت نشده است که صفویه با زور شمشیر ، شیعه را در ایران گسترش داده باشند ، اگر چه ممکن است در مواردی به صورت جزیی و موردی ، اهلسنت مورد آزار صفویان واقع شده باشند ، چنان که در هر حکومت و دولتی ، حتی هم مذهبان نیز مورد اذیت و آزار همان دولت قرار می گیرند که هر دو نوع محکوم است .
❕ شاه اسماعیل ، اگر چه در آغاز امر ، مردم تبریز را تهدید کرد ، اما آن برخورد شاه براى آن بود تا در آغاز كار، زهر چشمى از مخالفان بگيرد، ولى روند كار به آسانى ادامه يافت و با دشوارى چندانى روبهرو نگرديد. درست است كه او در آغاز تهديداتى كرد، ولى در عمل بسيارى از مردم به طور آرام و طبيعى شيعه شدند و تا زمان شاهعباس اين حركت تدريجى ادامه داشت. شاهد، آن كه هيچگونه جنبش ضد شيعى مسلحانه در ايران بر پا نشد. نيروهاى مخالف نیز ، انگيزهاى براى مخالفت نداشتند بهطورىكه در سالهاى درگيرى صفويان با عثمانيها، هيچ نيروى داخلى به دليل سنّى بودن به حمايت از عثماني ها اقدامى ننمود. شاه اسماعيل نهتنها در تبريز با جنبشى روبهرو نشد، بلكه در بسيارى از شهرهاى مركزى ايران مشكل چندانى نداشت. در شيراز بسيارى از مردم به راحتى تشيع را پذيرفتند .
📚تاریخ تشیع در ایران ، ابوالقاسم شاکر ، ص 143
❕بنابراین ، تشیع قبل از دوره صفویان وارد ایران شده بود ، اگر چه در دوره صفویان گسترش بیشتری گرفت و مذهب رسمی ایران معرفی شد ، و در دوره صفویان نیز ، هیچ بیانی از جنبش های ضد شیعی که گواه بر تشیع اجباری مردم ایران باشد ، گزارش نشده است که این گواه بر تشیع اختیاری مردم ایران ، در نقاطی است که تا آن زمان ، شیعه نشده بودند .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌نقد کلیپ های بی محتوای زئوس ؛
❕او حکم اعدام و قصاص را امری غیر انسانی می داند ، در ذیل پاسخش را داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3321
👌و می گوید اگر فردی به اشتباه محکوم به قصاص شود ، با قتل او ، دیگر جایی برای جبران حکم اشتباه باقی نمی ماند ❗️
❕در حالی که بر خلاف محاکم قضایی موجود در دنیا ، در فقه اسلامی ، تصریح شده است که اگر اندک شبهه ای در بیگناهی فردی باشد ، حد و کیفر ، بر او جاری نمی شود ، چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛
« کیفرها را با شبهات دور کنید » ( یعنی با پیش آمدن شک و شبهه ای در استحقاق حد ، از اجرای آن خود داری کنید )»
📚الفقیه ج 4 ص 74
👌و همینطور ، شرطیت شهادت دو شاهد عادل و با تقوا و خدا ترس برای ثبوت قصاص ، احتمال قصاص شدن فرد بیگناه را بسیار تقلیل می دهد ؛
📚وسائل الشیعه ج 29 ص 137
👌بنابراین در فقه اسلامی ، تمام جوانب در نظر گرفته شده است تا فرد بیگناه ، قصاص نشود ، اگر چه نهایتا یک درصد احتمال اشتباه شاید باقی بماند ، اما روشن است که هیچ عاقلی به این احتمال کم ، توجه نمی کند که اگر قرار بر توجه باشد ، باید تمام مجازات ها در دنیا تعطیل شود و هیچ کس به سبب عملکردش ، تنبیه نشود ، تا مبادا به اشتباه ، مورد تنبیه قرار گیرد که این امر ، نتیجه ای جز هرج و مرج و گسترش ظلم و فساد و خونریزی ، به همراه ندارد ❗️
@Rahnamye_Behesht
👌نقد کلیپ های بی محتوای زئوس ؛
❕او در صدد است که پیدایش پدیده ها را از طریق عوامل طبیعی و جهش و فرگشت و مانند آن توجیه کند و تاثیر و وجود خداوند را منتفی بداند ، در ذیل پاسخش را داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3323
👌و در ذیل نیز مفصلا توضیح داده ایم که امکان پیدایش مجموعه ای از پدیده ها با قوانین منظم و منسجم ، به صورتی تصادفی غیر ممکن و غیر قابل قبول است ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/912
👌نقد کلیپ های بی محتوای زئوس ؛
❕او در این کلیپ نقش خداوند و دعا کردن در رفع مشکلات و مثلا رفع ویروس کرونا را به چالش می کشد و در این مسیر به نقد سخنان عبدالکریم سروش نا آگاه پرداخته است ، در ذیل در مورد مساله مورد اشکال او ، توضیحات مفصلی داده ایم ؛
💠 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2502