eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
226 ویدیو
55 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
محافظت شیطان از انسان !!!! 🤔 : ❓خداوند برای محافظت از کسی که قبل از خواب چند آیه قرآن بخواند، شیطانی را می‌گمارد تا از نائم محافظت کند !!!! " وُكِّلَ بِهِ شَيْطَانَانِ يَحْفَظَانِهِ مِنْ مَرَدَةِ اَلشَّيَاطِينِ شَاءُوا أَوْ أَبَوْا " (الکافي  ,  جلد۲  ,  صفحه ۵۳۹) مگر خداوند در قرآن نفرموده است ( إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ ) پس چگونه است که دشمنان انسان حافظ انسان بشود ? 💠💠 ▫️روایتی است که شیخ کلینی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمودند : "هر کس هنگام خواب آیه الکرسی را سه مرتبه و آیه ای از آل عمران که در آن آمده است: «شهد الله أنه لا اله الا هو» و آیه سخره و آیه سجده را بخواند، دو شیطان گماشته می‌شوند که وی را از شیاطین سرکش حفظ می‌کنند، چه دلشان بخواهد و چه ابا ورزند. با این دو شیطان، سی فرشته از جانب خداست که خدای عزوجل را حمد می‌کنند و او را تسبیح می‌کنند و او را تکبیر می‌گویند و برای او تا هنگامی که از خواب بیدار شود، استغفار می‌کنند. " ... وُکِّلَ بِهِ شَیْطَانَانِ یَحْفَظَانِهِ مِنْ مَرَدَةِ الشَّیَاطِینِ شَاءُوا أَوْ أَبَوْا وَ مَعَهُمَا مِنَ اللَّهِ ثَلَاثُونَ مَلَکاً یَحْمَدُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یُسَبِّحُونَهُ وَ یُهَلِّلُونَهُ وَ یُکَبِّرُونَهُ وَ یَسْتَغْفِرُونَهُ إِلَی أَنْ یَنْتَبِهَ ذَلِکَ الْعَبْدُ مِنْ نَوْمِهِ وَ ثَوَابُ ذَلِکَ کُلُّهُ لَهُ " 📚الکافی ج 2 ص 540 ❕وهابی اشکال کرده است که طبق آیات قرآن دشمن انسان است حال چگونه این شیطان دشمنی را کنار گزارده و محافظ انسان می شود !!!! 👌او سواد و توجه کافی به قرآن را ندارد که طبق آیات صریح قرآن در مواردی شیاطین به اذن خداوند در خدمت انسانهای صالح قرار می گیرند چنانچه که شیاطین متمرد جنی در خدمت سلیمان نبی علیه السلام بودند . ❕خداوند در این رابطه می فرماید : "و گروهى از شياطين را (نيز) مسخر او قرار داديم كه برايش (در درياها) غواصى مى‏كردند و كارهايى غير از اين براى او انجام مى‏دادند و ما آنها را (از تمرد و سركشى) حفظ مى‏كرديم. " وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ " ( انبیاء 82 ) ❕و می فرماید : " و شياطين را مسخر او ساختيم، هر بناء و غواصى از آنها و گروه ديگرى (از شياطين) را در غل و زنجير (تحت سلطه او) قرار داديم." " وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ _ وَ آخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ " ( ص 37 _ 38 ) ❕مفسرین برجسته اهلسنت مانند قرطبی و ابن کثیر تصریح کرده اند که خداوند شیاطین سرکش را به خدمت سلیمان ع در آورده بود : " " وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ" أي و سخرنا له الشياطين و ما سخرت لأحد قبله" كُلَّ بَنَّاءٍ" بدل من الشياطين أي كل بناء منهم، فهم يبنون له ما يشاء. " _ "وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ أي منهم ما هو مستعمل في الأبنية الهائلة من محاريب و تماثيل و جفان كالجواب و قدور راسيات إلى غير ذلك من الأعمال الشاقة التي لا يقدر عليها البشر، و طائفة غواصون في البحار يستخرجون مما فيها من اللئالئ و الجواهر و الأشياء النفيسة التي لا توجد إلا فيها وَ آخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ أي موثقون في الأغلال و الأكبال " 📚الجامع لأحكام القرآن، ج‏16، ص: 206 _ تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج‏7، ص: 64 ❕یا خداوند در آیه دیگر می فرماید : " (سليمان) گفت، اى بزرگان! كداميك از شما توانايى داريد تخت او را پيش از آنكه خودشان نزد من آيند براى من بياوريد؟! عفريتى از جن گفت: من آن را نزد تو مى‏آورم پيش از آنكه از مجلست برخيزى و من نسبت به آن توانا و امينم! " " قالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ وَ إِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِين‏ " ( نمل 38 _ 39 ) ❕ابن کثیر نقل می کند که عفریت به معنای فردی گردنکش و خبیث است و اسم این عفریت جنی و سرکش که در خدمت سلیمان نبی ع بوده است کوزن بوده است " قالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ قال مجاهد: أي مارد من الجن، قال شعيب الجبائي: و كان اسمه كوزن " 📚تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج‏6، ص: 173 ❕بنابراین هیچ مانعی نیست که به اذن الهی , شیاطین در خدمت انسان قرار گیرند , این از " لطف الهی به انسان مومن است که دشمن او را حافظ و نگه دار او قرار دهد " " قال المازندراني: «هذا من جملة تسخيراته تعالى؛ حيث جعل عدوّوليّه حافظاً له». و قال المجلسي: «فيه غاية اللطف؛ حيث جعل عدوّ وليّه حافظاً له». " 📚شرح الکافی ج 10 ص 309 _ مراه العقول ج 12 ص 317 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
ارتداد مردم پس از وفات پیامبر اسلام !!!! 🤔 : ❓پرده اول : در کافی آمده است حضرت علی مردم را به امامت خود دعوت نکرد مبادا که مردم به دوران جاهلیت بازگردند و کافر و مشرك شوند : عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَلنَّاسَ لَمَّا صَنَعُوا مَا صَنَعُوا إِذْ بَايَعُوا أَبَا بَكْرٍ لَمْ يُمْنَعْ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مِنْ أَنْ يَدْعُوَ إِلَى نَفْسِهِ إِلاَّ نَظَراً لِلنَّاسِ وَ تَخَوُّفاً عَلَيْهِمْ أَنْ يَرْتَدُّوا عَنِ اَلْإِسْلاَمِ فَيَعْبُدُوا اَلْأَوْثَانَ وَ لاَ يَشْهَدُوا أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ... ( الکافي  ,  جلد۸  ,  صفحه۲۹۵ ) پرده دوم: مردم بخاطر بیعت نکردن با علی بن ابی طالب، به دوران جاهلیت بازگشتند ( کافر شدند ): قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِنَّ اَلنَّاسَ يَفْزَعُونَ إِذَا قُلْنَا إِنَّ اَلنَّاسَ اِرْتَدُّوا فَقَالَ يَا عَبْدَ اَلرَّحِيمِ إِنَّ اَلنَّاسَ عَادُوا بَعْدَ مَا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ  أَهْلَ جَاهِلِيَّةٍ  (الکافي  ,  جلد۸  ,  صفحه ٢٩٦ حضرت علی بر طبق مبنای رافضه نتوانست جلوی کفر مردم را بگیرد و همه مرتد و کافر شدند و حتی سکوت او نیز نتوانست مانع کافر شدن مردم گردد❕❕❕ 💠💠 ❕امیر مومنان علیه السلام در برابر غصب خلافت سکوت نکرد , بلکه در مواضع فراوانی متذکر حق ولایت خود در آیات قرآن و سنت پیامبر شد که در ذیل به برخی اشاره کرده ایم : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2570 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3106 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4443 ❕این که در روایت مورد استناد وهابی آمده است که امام علی علیه السلام مردم را به سوی خود دعوت نکرد , مقصود قیام کردن و دعوت با شمشیر است که امام علی علیه السلام برای آنکه اسلام از بین نرود و دشمنان خارجی و داخلی سوء استفاده نکنند و با حمله به مسلمین اسلام را از اساس نابود نکنند , دست به شمشیر برای باز پس گیری خلافت نبرد , در ذیل توضیح داده ایم : https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3272 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1821 ❕در مورد ارتداد مردم بعد از وفات پیامبر اسلام هم که در برخی روایات شیعه آمده  گفتنی است که : 👌مقصود از آن ارتداد از ایمان و ولایت و نصرت امام علی علیه السلام است , زیرا طبق روایات , اسلام افراد به شهادتین است و ایمان آنان به ولایت ائمه ع و منکرین ولایت مسلمان هستند اما مسلمان گمراه : " وَ لَمْ يَعْرِفْ هَذَا الْأَمْرَ كَانَ مُسْلِماً وَ كَانَ ضَالًّا. " 📚الکافی ج 2 ص 25 ❕اکثر مردم پس از وفات پیامبر اسلام عهد و پیمان ولایت علی علیه السلام را به فراموشی سپرده و از یاری امام علیه السلام دست کشیدند , با این که مسلمان بودند اما ایمان و ولایت را از دست دادند , چنانچه که برخی می نویسند : " مقصود از ارتداد در این روایات کفر ...  نیست , تنها مراد این روایات عدم وفاء به عهدی است که در مواضع متعددی از آنان گرفته شد ( در ولایت و نصرت علی علیه السلام ) که مهمترین آن غدیر خم بود " "ليس المراد من الارتداد الكفر ...  وإنّما المراد عدم الوفاء بالعهد الذي أُخذ منهم في غير واحد من المواقف وأهمّها غدير خم. " 📚بحوث في الملل و النحل، سبحانی , ج 6، ص 425 ❕شاهد سخن فوق روایاتی است که تصریح دارد که برخی از مهاجرین و انصار به نزد امام علی ع می آمدند و به عنوان امیر مومنان با او بیعت می کردند اما بر این بیعت ثابت قدم نمانده و امام علی ع را تنها گزاردند : " فَقَالُوا أَنْتَ وَ اللَّهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ أَحَقُّ النَّاسِ وَ أَوْلَاهُمْ بِالنَّبِيِّ ص هَلُمَّ يَدَكَ نُبَايِعْكَ فَوَ اللَّهِ لَنَمُوتَنَّ قُدَّامَكَ فَقَالَ عَلِيٌّ ع إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ فَاغْدُوا عَلَيَّ مُحَلِّقِينَ فَحَلَقَ عَلِيٌّ وَ حَلَقَ سَلْمَانُ وَ حَلَقَ الْمِقْدَادُ .... وَ لَمْ يَحْلِقْ غَيْرُهُم‏ " 📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام  ج‏ 3، ص: 194 ▫️ادامه 👇👇👇
▫️ادامه 👇👇👇 ❕بنابراین : 👌امام علی علیه السلام برای بازپس گیری خلافت خود دست به شمشیر نبرد زیرا خوف آن بود که دشمنان از این قضیه سوء استفاده کنند و اساس اسلام از بین برود . روایاتی هم که می گوید مردم مرتد شدند منظور این نیست که آنان از اسلام برگشتند بلکه مقصود ارتداد آنان از ایمان و ولایت و نصرت امام علی ع بوده است . امیر مومنان با شمشیر قیام نکرد تا اصل اسلام باقی بماند و به آیندگان برسد . بر همین اساس علامه مجلسی در شرح روایت اول مورد استناد وهابی می نویسد : "من أن یرتدّوا عن الإسلام" یعنی از اسلام ظاهری و گفتن شهادتین بازگردند؛ باقی ماندن آن‌ها بر اسلام ظاهری به صلاح امت بود؛ زیرا فقط در این صورت بود که در گذر ایام برای آن‌ها و فرزندانشان راهی برای پذیرش حق و داخل شدن در ایمان باقی می‌ماند. این سخن با آن چه که قبلاً گذشت و بعداً نیز خواهد آمد که مردم مرتد شدند ... منافات ندارد؛ زیرا منظور این است که آنان از دین واقعی ( یعنی ولایت امامان ) مرتد شدند، و این یعنی هنوز ظاهر اسلامشان را حفظ کرده بودند " قوله علیه السلام من أن یرتدوا عن الإسلام أی عن ظاهره و التکلم بالشهادتین فإبقاؤهم علی ظاهر الإسلام کان صلاحا للأمة لیکون لهم و لأولادهم طریق إلی قبول الحق و إلی الدخول فی الإیمان فی کرور الأزمان ....  لأن المراد فیها ارتدادهم عن الدین واقعا و هذا محمول علی بقائهم علی صورة الإسلام و ظاهره " 📚بحار الانوار ج 28 ص 255 ❕البته اگرچه اکثر اصحاب عهد و پیمان ولایت و نصرت امام علی علیه السلام را فراموش کردند اما باز افراد برجسته ای از آنان بر این عهد خود ثابت قدم بودند و تن به خلافت ابوبکر ندادند که در ذیل بر اساس روایات شیعه و سنی در مورد آنان بحث کرده ایم : https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3102 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4135 ❕گمراهی اکثر اصحاب که به امیر مومنان علیه السلام پشت کردند و از ایمان و اسلام حقیقی خارج شدند ,  در روایات معتبر اهلسنت هم مورد اشاره قرار گرفته است . 👌بخاری نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود : " خداوند به من نشان داد که من در كنار حوض كوثر ايستاده باشم كه ناگاه جمعى متوجه من شوند و من ايشان را بشناسم كه از اصحاب منند، شخصى از ميان من و ايشان بيرون رود و گويد به ايشان كه بياييد، من گويم كه به كجا آن شخص گويد كه: به جهنم و اللَّه من گويم كه ايشان چه كرده‏اند، آن شخص گويد كه ايشان بعد از تو مرتد و كافر شدند، و از كفرى كه بيرون آمده بودند باز به آن كفر رفتند، پس طايفه ديگر را ببينم كه مى‏آيند تا اين كه ايشان را بشناسم شخصى از ميان من و ايشان بيرون رود و گويد كه بياييد، من گويم كه به كجا گويد به آتش دوزخ و اللَّه من گويم كه ايشان چه كرده‏اند گويد كه ايشان از عقب خويش بكفر اصلى برگشتند،👈 پس نمى‏بينم كه از صحابه من كسى بماند و از دوزخ نجات کند مگر مانند شتر واپس مانده از گله شتران. ( یعنی عده کمی )  "👉 " بينا أنا قائم فإذا زمرة حتى إذا عرفتهم خرج رجل من بيني وبينهم فقال : هلمَّ فقلت أين ؟ قال إلى النار والله ! قلت وما شأنهم ؟ قال : إنهم ارتدوا بعدك على أدبارهم القهقرى ! ثم إذا زمرة حتى إذا عرفتهم خرج رجل من بيني وبينهم فقال : هلم ! قلت أين ؟ قال : إلى النار والله ! قلت : ما شأنهم ؟ قال : إنهم ارتدوا بعدك على أدبارهم القهقرى ! فلا أراه يخلص منهم إلا مثل همل النعم " 📚صحیح بخاری ج ٧ ص ٢٠٨ ❕یا در نقل دیگر ابن مسیب می گوید که پیامبر گرامی فرمود : " گروهی از اصحابم را از حوض منع می کنند ( و به سوی دوزخ می برند ) , من می گویم خداوندا اینان اصحاب من هستند ?!!! خداوند می گوید تو علم نداری که بعد از تو چه بدعت ها ایجاد کردند , اینان به عقب و جاهلیت بازگشتند " " يرد على الحوض رجالٌ من أصحابي فيحلؤون عنه فأقول يا رب أصحابي ! فيقول : فإنه لاعلم لك بما أحدثوا بعدك ، إنهم ارتدوا على أعقابهم القهقرى " 📚صحیح بخاری ج ٢ ص ٩٧٥ _ ج ٨ ص ٨٦ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
تحریف آیه غار و حذف کلمه " ویلک " 🤔 : ❓سندی دیگر از تحریف قرآن در عقیده شیعه . تحریف آیه غار و حذف واژه «ویلک» از آن خطاب به ابوبکر در مصحف عثمان محمد حسین رازی معروف به جمال الدین المرتضی، در انتهای جلد اول کتاب نزهة الکرام و بستان العوام، بابی در تحریف قرآن و سرقت‌های عثمان دارد که متاسفانه در نسخه چاپی سانسور شده است؛ در روایتی از این باب، تعدادی از آیات سانسورشده توسط عثمان آمده که یکی از آن‌ها حذف واژه «ویلك» توسط عثمان از آیه غار (آیه ۴۰ از سوره توبه) است که در این آیه خطاب به ابوبکر آمده، تا بار منفی و مذمت در آن به بار مثبت و مدح تبدیل و تحریف شود. آیهِ تحریف‌نشده مطابق این روایت چنین است: «اذ هما في الغار اذ يقول لصاحبه ويلك لا تحزن ان الله معنا» یعنی: در آن هنگام كه آن دو در غار بودند و او (محمد) به همراه خود (ابوبکر) مى‌گفت: وای بر تو! غم مخور، خدا با ماست. (نزهة الکرام و بستان العوام، تالیف جمال الدین المرتضی رازی، جلد ۱، برگ ۱۵۲، نسخه خطی نگهداری‌شده در کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره نسخه ۲۵۴۳۲) 💠💠 ❕متاسفانه معاند دروغ می گوید که مطلب مورد استنادش در نسخه چاپی کتاب حذف شده است . کتاب مذکور توسط کتابخانه مرکزی و ادبیات دانشگاه تهران به اهتمام محمد شیروانی به چاپ رسیده است و مطلب مذکور نیز در آن است , با این حال توجه به چند نکته لازم است : ▫️1 _ مرحوم رازی از علمای قرن ششم و هفتم است و حدود 700 سال بعد از عصر پیامبر اسلام می زیسته است . نقل بلاواسطه او از قرآن در زمان پیامبر و تحریف صورت گرفته , چون نقلی بدون سند و بدون ذکر راویان واسطه است لذا قابل اعتناء نبوده و ضعیف است و چنین نقلهایی نمی تواند مستند برای اثبات مطلبی قرار بگیرد . ▫️2 _ ظاهرا معاند به اصل کتاب رجوع نکرده است , در حالی که اگر این رجوع صورت می گرفت متوجه می شد که مرحوم رازی می گوید که جمله " ویلک " در آیه مذکور در مصحف عبدالله بن مسعود بوده است و در چنین مواردی که مصحف یکی از افراد از مصحف مشهور چیزی کمتر یا بیشتر دارد , وظیفه عثمان آن بوده که اگر کمتر دارد , کمی آن را جبران کرده و مطابق مصحف مشهور تنظیم کند و اگر چیزی اضافی دارد , آن اضافی قابل اعتناء نیست چون بر خلاف مصحف مشهور است و دیگر نیازی به سوزاندن چنین مصحفهائی نیست , اما عثمان این مصحفهایی که بر خلاف مصحف مشهور بود را سوزاند که از جمله آن مصحف عبدالله بن مسعود را سوزاند . ❗️مرحوم رازی چنین می گوید : " چون مصحف نوشت جمله مصاحف جماعت بسوزانيد. بدان كه دريدن مصاحف ديگران از دو حال بيرون نبود: يا در آن زيادتى بود يا نقصانى. اگر نقصان بود الحاق مى‏بايست كرد، دريدن و جوشانيدن وجهى نداشت. و اگر زيادت بود آن زيادت يا به عمد كرده بودند يا به سهو. اگر به عمد بود كفر بود، و اگر به سهو بود بر روايات ايشان هيچ اعتماد نباشد " .... " اما آنچه در مصحف عبد اللّه بن مسعود جدا او نوشته است و در ايام خود جدا خواندى: سورة التوبة، «ثانى اثنين اذ هما فى الغار اذ يقول لصاحبه ويلك لا تحزن ان اللّه معنا» " 📚نزهة الكرام، رازي ،ج‏1، ص 403 _ 404 _ 405 ❕بنابراین از کلام فوق استفاده می شود که تکیه مرحوم رازی بر همان مصحف مشهور بوده است و اشکالش به عثمان آن است که نباید مصحفهای غیر مشهور مانند مصحف عبدالله بن مسعود را می سوزاند بلکه باید این مصحفهای غیر مشهور را تکمیل و تصحیح می کرد . ▫️3 _ این که گفته شود که در مصحف عبدالله بن مسعود جمله " ویلک " به عنوان قرآن اضافی بوده است مورد قبول ساير علما قرار نگرفته است , زیرا سند قابل قبولی برای این ادعا ارائه نشده و نقل بدون سند هم قابل قبول نیست . علامه عسکری متذکر می شود که نقل مذکور مبنی بر بودن " ویلک " به عنوان قرآن , بدون سند بوده و مردود است : " ان الآية المذكورة هكذا ويلك لا تحزن...لا سند لها. " 📚القرآن الكريم و روايات المدرستين، ج‏ 3، ص: 413 _414 ▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇 ▫️4 _ به فرض هم بپذیریم که کلمه " ویلک " در مصحف عبدالله بن مسعود بوده است , هیچ مانعی نیست که کلمه مذکور و موارد مانند آن ( بنابر فرض ثبوت ) به عنوان تفسیر آیه در مصحف ابن مسعود نوشته شده باشد , زیرا ابن مسعود عادت داشته است که آیات را به همراه تفسیر آن ثبت و ضبط کند . ❕مثلا خداوند در آیه ابلاغ می فرماید ؛ « يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ » « اى پيامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است كاملا (به مردم) برسان و اگر نكنى، رسالت او را انجام نداده ‏اى و خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم نگاه مى‏ دارد، و خداوند جمعيت كافران (لجوج) را هدايت نمى‏ كند. » ( مائده 67 ) ❕این آیه مطابق روایات صریح اهلسنت ، در شان علی ع در جریان غدیر خم نازل شده است ، چنانچه که در ذیل گفته ایم ؛ https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3128 👌ابن مسعود به عنوان شرح و توضیح آیه ، تصریح می کرد که آنچه پیامبر مامور به ابلاغ آن بوده ، ولایت علی علیه السلام میباشد ، لذا جمله " ان علیا مولی المومنین " را به عنوان تفسیر آیه , همراه با آیه می خواند و می گفت ما در زمان پیامبر آیه را با اضافی مذکور می خواندیم : «یا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ‏ 👈 إنّ عليّا مولى‏ المؤمنين‏ 👉و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته ... هكذا كنّا نقرء الآية على عهد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله‏ » « اى رسول آن چه بر تو از سوى پروردگارت فرود آمده، برسان 👈که به تحقيق على مولاى مؤمنان است👉 و اگر چنين نكنى، رسالت آن را نرسانده‏ اى ...  ما آیه را در زمان پیامبر چنین می خواندیم  » 📚شواهد التتزیل ، ج 1 ص 256 _ الدر المنثور ، ج 2 ص 298 _ فتح القدیر ، ج 2 ص 60 ❕بنابراین ، چنین نقلهایی مانند نقل مورد استناد معاند بنابر فرض صحت ,  تنها در مقام بیان شرح و تفسیر آیات است ، نه آنکه بگوید اصل قرآن مورد تحریف واقع شده است ، علمای شیعه نیز بارها متذکر این نکته شده اند که موارد مذکور از قبیل تفسیر قرآن هستند نه آنکه جزء قرآن باشند : « ماخوذه من الوحی ، لا انها کانت من اجزاء القرآن » ( الوافی ، فیض کاشانی ، ج 9 ص 1778 ) _ « هذه الزیاده من تفسیر الآیه لا متنها » ( طریق الوصول الی مهمات الاصول ، مکارم شیرازی ، ج 1 ص 59 ) _ « على أنّ المراد من تلك الآيات، ما كان مأخوذا من الوحي من قبيل التفسير و تبيين المراد، لا من القرآن الكريم على حقيقته، حتى يقال إنّه يدلّ على نقصان القرآن » ( التحقیق فی نفی القرآن عن التحریف ، علی میلانی ، ص 77 ) @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
18.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 موشن گرافیک| صحابه و دفاع از حضرت فاطمه سلام الله علیها !!! ❓آیا پیامبر اسلام در طول 23 سال بعثت خود نتوانست تعدادی صحابه تربیت کرده تا از دخترش فاطمه دفاع کنند و مانع شهادت او شوند !!!! 👌پاسخ را در کلیپ فوق ببینید . @Rahnamye_Behesht
13.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 موشن گرافیک| همکاری امام علی با قاتلین حضرت زهرا سلام الله علیهما !!! ▫️1 _ اگر خلفا در شهادت فاطمه صدیقه نقش داشتند پس چگونه امام علی با خلفا همکاری می کرد و به آنان مشورت می داد ? ▫️2_امام علی حتى يك بار در طول عمرش از قتل همسرش بدست دستگاه خلافت ناراحت نبوده و آن را به زبان نياورده است , این یعنی جریان شهادت فاطمه افسانه ای بیش نیست ?!!! ▫️3 _ اسناد شهادت فاطمه سلام الله علیها بر اساس روایات شیعه و سنی !!! 👌پاسخ را در کلیپ فوق ببینید . @Rahnamye_Behesht
به خلافت رسیدن فرزندان عمر بن خطاب در کتاب سلیم بن قیس !!!! 🤔 : ❓سلیم بن قیس از امام علی نقل میکند که ایشان خطاب به شیخین فرمود : بخدا قسم بدانيد كه احدى از نسل شما تا روز قيامت به خلافت دست پيدا نخواهد كرد. (أسرار آل محمد عليهم السلام ۲۳۳/۱ ) این در حالی هست که عمر بن عبدالعزیز از نسل سیدنا عمر رضوان الله تعالی علیهما هست و به خلافت هم رسیده . عمر بن عبدالعزیز بن مروان بن حکم در سال ۶۱ قمری، یا سال ۶۲ قمری و یا ۶۳ قمری به دنیا آمد. کنیه او ابوفحص (ابوحفص) بود پدرش عبدالعزیز بن مروان بن حکم و مادرش، ام عاصم دختر عاصم بن عمر بن خطاب بوده است ❗️❗️ 💠💠 👌در این رابطه توجه به دو نکته لازم است : ▫️1 _ در متن عربی روایت آمده است که امیر مومنان علیه السلام فرمود از عقب و اعقاب شما ( ابوبکر و عمر ) کسی تا روز قیامت به خلافت نمی رسد : " وَ اللَّهِ لَا يَنَالُهَا أَحَدٌ مِنْ عَقِبِكُمَا ( اعقابکما ) إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة " 📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج‏2، ص: 591 ❕ماده "عقب " و " اعقاب " به معنای فرزندان و نوادگان پسری مرد است و نوادگان دختری را شامل نمی شود . 🔰راغب می گوید : " أَعْقَابُ الرّجلِ: فرزندان مرد. لغت شناسان گفته‏اند در معنى أعقاب- فرزند دختر (نوه دخترى) داخل نمى‏شود زيرا دختر نسب و تبارى را در پى ندارد " " أَعْقَابُ الرّجل: أولاده. قال أهل اللغة: لا يدخل فيه أولاد البنت، لأنهم لم يعقبوه بالنّسب " 📚مفردات ألفاظ القرآن، ص: 576 _ ترجمه مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 625 ▫️فراهیدی نیز به نکته فوق اشاره می کند : " قولهم: لا عَقِبَ له: أي لم يبق له ولد ذكر " 📚كتاب العين، ج‏1، ص: 178 ❕از آنجایی که عرب همواره به فرزندان و نوادگان پسری خود توجه ویژه داشته و ادامه نسل خود را از طریق نوادگان پسری می دانسته است , در روایت فوق امام علی علیه السلام به ابوبکر و عمر می گوید که مطمئن باشند که از فرزندان پسری و نوادگان پسری آنان کسی به خلافت نمی رسد و چون عمر بن عبد العزیز نوه دختری عمر بوده لذا تعبیر مذکور منافاتی با به خلافت رسیدن او ندارد زیرا او از نوادگان دختری عمر بوده است نه نوادگان پسری . ▫️2 _ اساسا می توان گفت که در نقل و ثبت روایت مورد استناد وهابی , تصحیف و اشتباه صورت گرفته است . ❕تصحیف را چنین تعریف می کنند : " حديثى كه بخشى از سند يا متن آن، به چيزى شبيه آن يا نزديك به آن، تغيير كرده‏ باشد. " هو ما غُيِّرَ بعضُ سَنَدِه أو مَتنِهِ بِما يشابِهُهُ أو يقرُبُ مِنه‏ " 📚مقباس الهداية في علم الدراية، مامقانى، ج 1، ص 237. 👌مطابق آنچه مرحوم خویی از کتاب سلیم بن قیس نقل می کند :  در فراز مورد بحث , عمر بن خطاب به علی علیه السلام می گوید که از فرزندان شما تا روز قیامت کسی به خلافت نمی رسد : "  فقال عمر: أما و اللّه لا ينالها أحد من أعقابكم إلى يوم القيامة " 📚منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج‏3، ص: 26 👌بنابراین و طبق پاسخ فوق , اساسا نسخه نویسان اشتباه کرده اند و کلام عمر به امام علی علیه السلام را به عنوان کلام امام علی ع به عمر ثبت کرده اند . ❗️برخی در مورد تصحیف می نویسند : " تصحيف‏ها و ديگر اشتباهاتِ رخ‏داده در نسخه‏هاى گوناگون، برخاسته از بى‏دقّتى در خواندن و نوشتن احاديث است؛ زيرا تا چند دهه پيش، نقل تصويرى كتاب و حديث به‏شيوه عكس‏بردارى و پويش (اسكن)، ممكن‏نبود و محدثان، به ويژه از قرن سوّم به اين سو، حديث را از نسخه اصلى خوانده و سپس، قرائت خود را مى‏نوشتند. ازاين‏رو، خطا از دو ناحيه مى‏توانست راه‏يابد: گاه در قرائت و گاه در كتابت؛ هرچند در كتابت، خطاهاى بيشترى رخ‏داد. آنچه به اين موضوع دامن‏زد، نقطه‏ها، دندانه‏ها، حركات حروف و علائمى چون تشديد است كه گاه تغيير و يا جابه‏جايى آنها در كلمات، معنا را به‏طور كلّى عوض‏مى‏كند. براى حلّ اين معضل، بايد قرائت‏ها و كتابت‏هاى گوناگون يك حديث را به‏دست‏آورد و با مقايسه و كنارهم‏نهادن همه نقل‏ها يا نسخه‏هاى گوناگون، در يك تعامل شناور و دوسويه، متن اصلى را تعيين‏كرد " 📚آسيب شناخت حديث‏ , مسعودى، عبدالهادى‏ ,  ص71 👌مساله تصحیف در روایات فراوانی از اهلسنت هم راه یافته است تا جایی که برخی از علمای اهلسنت کتابهای مستقلی پیرامون تصحیف تالیف کردند , کتابهایی چون إصلاح الغلط الواقع في غريب الحديث لأبي عبيد، ابن قتيبة عبد اللَّه بن مسلم الدينوري‏ , تصحيف المحدّثين، حافظ أبي الحسن الدار قطني‏ , التطريف في التصحيف، , جلال الدين السيوطي‏ و .... @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕پرسش و پاسخهای شب یلدا ؛ 1⃣فلسفه جشن گرفتن شب چیست ❗️نظر اسلام در این رابطه چیست ❕❕ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1732 2⃣چه عیدی است چله، نه حیوانی گردن زده می شود و نه انسانی در آئينی به خاک می افتد و کرنش می کند ، همچون نوروز ، همتایش فقط مهربانی است ، شادی با هم بودن و انسانيت را ستودن ❗️ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3036 3⃣توضیحی در مورد فال حافظ گرفتن در شب_یلدا ، نظر اسلام در مورد فال و فال گیری چیست❕آیا فال حافظ و قهوه و ...اعتبار دارد❕❕ 💠💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1733
قدیم بودن کلام خداوند !!!! 🤔 : ❓با توجه به این که در آیه ی 45 سوره ی مبارکه ی آل عمران؛ خداوند متعال حضرت عیسی (علیه السلام) را کلمه معرفی کرد و کلام خداوند هم که قدیم هست، چگونه می توان به این شبهه که عیسی (علیه السلام) با توجه به این که کلمه ی خداست را حادث دانست؟!❕❕❕ 💠💠 ❕واژه " کلمه " به معنای ظاهر ساختن علم و قدرت و اراده درونی است که این ظاهر ساختن گاه در قالب الفاظ است و گاه به وسیله خلقت موجوداتی ( مانند عیسی ع ) که نشانه علم و قدرت خالقشان هستند چنانچه که الفاظ نشانه ای از علم و قدرت صاحب لفظ است , بنابراین هم موجودات خارجی " کلمه " هستند و هم الفاظ صادر شده از فرد . " هو إبراز ما في الباطن من الأفكار و المنويّات، بأىّ وسيلة كان، و هو يختلف باختلاف الأشخاص و الموارد.... فالمفهوم الجامع بين هذه الموارد: هو المبرز عن الباطن، و لا خصوصيّة للغة و لا للفهم و اللسان و لا للإنسان فيه. بل قد يكون إبراز ما في الباطن بظهور وجود خارجىّ تكوينىّ يدلّ على ما في الباطن من الصفات و النيّات، كوجود عيسى ع، فانّه مرآة الحقّ و مظهر صفات اللَّه عزّ و جلّ و كلمة تدلّ عليه. " 📚التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏ 10، ص: 119 ❕بر همین اساس در آیات قرآن از تمام مخلوقات الهی با تعبیر " کلمات الله " یاد شده است و می فرماید : " بگو اگر درياها براى (نوشتن) كلمات پروردگارم مركب شوند، درياها پايان مى‏گيرند پيش از آنكه كلمات پروردگارم پايان يابد، هر چند همانند آن (درياها) را به آن اضافه كنيم! " " قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً " ( سوره کهف آیه 109 ) ❕در تفسیر نمونه می خوانیم : " " كلمات" جمع كلمه در اصل به معنى الفاظى است كه با آن سخن گفته مى‏شود و يا به تعبير ديگر لفظى است كه دلالت بر معنى دارد ( و نشانه علم و قدرت صاحب لفظ است ) اما از آنجا كه هر يك از موجودات اين جهان دليل بر علم و قدرت پروردگار است گاهى به هر موجودى" كلمة اللَّه" اطلاق مى‏شود، مخصوصا اين تعبير در مورد موجودات مهم و با عظمت بيشتر آمده است: ▫️قرآن مجيد در مورد عيسى مسيح ع مى‏گويد: إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْيَمَ:" عيسى كلمه خداوند بود كه آن را به مريم القا نمود" (سوره نساء- 171). در آيه مورد بحث كلمه نيز به همين معنى است يعنى اشاره به موجودات‏ جهان هستى است كه هر كدام حكايت از صفات گوناگون پروردگار مى‏كند. در حقيقت قرآن در اين آيه توجه به اين واقعيت مى‏دهد كه گمان مبريد عالم هستى محدود به آن است كه شما مى‏بينيد يا مى‏دانيد يا احساس مى‏كنيد، بلكه آن قدر عظمت و گسترش دارد كه اگر درياها مركب شوند و بخواهند نام آن و صفات و ويژگيهاى آنها را بنويسند درياها پايان مى‏يابند پيش از آنكه موجودات جهان هستى را احصا كرده باشند. " 📚تفسير نمونه، ج‏12، ص: 572 ❗️اما در مورد اینکه گفته شد که کلام خداوند قدیم و ازلی است نیز گفتنی است که این سخن باطل است , چنانچه که برخی می نویسند : "ما معتقديم: هميشه براى منصرف ساختن مسلمانان از تدبّر در آيات قرآن و عمل به آن، دست‏هاى در كار بوده است؛ يك روز در عصر حكّام بنى‏اميّه و بنى‏عبّاس  قديم بودن كلام اللّه يا حادث بودن آن را دامن زدند، و مسلمانان را به دو گروه تقسيم نموده به جان هم انداختند، و خون‏هاى بسيارى در اين راه ريختند. در حالى كه امروز مى‏دانيم اين بحث اصلًا مفهوم صحيحى كه در خور نزاع باشد ندارد، چرا كه اگر منظور از كلام‏اللّه، حروف و نقوش و كتابت و كاغذ آن باشد، بدون شك اينها امور حادثى است، و اگر منظور معانى آن در علم پروردگار باشد، بى‏شك علم خدا همچون ذات او قديم و ازلى است. ( كدام عاقل مى‏گويد الفاظ و كلمات ازلى است؟ يا نزول وحى بر پيامبر ص از آغاز فرمان رسالت نبوده؟ بنا بر اين ملاحظه مى‏كنيد هر طرف بحث را بگيريم مساله آفتابى و روشن است. به تعبير ديگر قرآن الفاظى دارد و معانى، الفاظش قطعا حادث است و معانيش قطعا قديم، بنا بر اين جايى براى جر و بحث نيست. ) ❕ حكّام‏ جائر و خلفاى ظالم سال‏ها مردم مسلمان را به اين مسأله مشغول ساختند، و امروز نيز دست‏هاى ديگرى در كار است كه مسلمين را به گونه‏هاى ديگر از تدبّر و عمل به آيات قرآن باز دارد." 📚اعتقاد ما، ص: 50 _ تفسیر نمونه ج 13 ص 358 ▫️ادامه 👇👇👇
▫️ادامه 👇 ❕به بیان دیگر : 👌در تفسير معناى «كلام الله» و سخن گفتن خداوند، اختلاف شديدى در ميان مسلمانان بروز و ظهور نموده، و هر گروهى تفسيرى براى آن ذكر كرده‏اند: جمعى از حنبلى‏ها گفته‏اند: كلام اللّه مركب از حروف و اصوات است، و اينها قائم به ذات او و قديم است! سپس بر اين گفتار بى‏معناى تا آنجا اصرار ورزيده‏اند كه گفته‏اند جلد و غلاف قرآن نيز قديم و ازلى است، تا چه رسد به نقوش قرآن.... ❗️به هر حال در اينجا چند مطلب است كه همه از واضحات است و به نظر نمى‏رسد جاى گفتگو در آن باشد: ▫️1. خداوند قادر است بر اين‏كه امواج صوتى را در فضا بيافريند، و اين امواج را به گوش انبياء و پيامبرانش برساند، و پيام خود را از اين طريق به آنها ابلاغ كند، آنچنان كه قرآن در مورد تكلم با موسى بن عمران عليه السلام در وادى ايمَن گواهى‏ مى‏دهد كه امواج صوتى در آن درخت مخصوص ايجاد شده و موسى عليه السلام را به سوى خود فرا خوانده است. ▫️2. «تكلّم» به معناى سخن گفتن با زبان و از طريق تارهاى صوتى از عوارض جسم است و درباره خداوند كه منزّه از جسم و جسمانيت است مفهوم ندارد، جز از طريق ايجاد امواج صوتى در اجسام كه در بالا اشاره شد. ▫️3. قرآن مجيد كه در دست ما است همين الفاظ و حروف است كه گاهى در قالب سخن، و گاه در قالب كتابت ظاهر مى‏شود، و بدون شك هر دو از حوادث است، و اين‏كه بعضى گفته‏اند اين الفاظ و نقوش، قديم است و حتّى جلد و غلاف قرآن را بايد ازلى دانست از خرافاتى است كه لايق بحث نيست. و ظاهراً كسانى كه قائل به قديم بودن كلام اللّه شده‏اند از اينجا بوده است كه از يك‏سو قرآن مجيد يكى از صفات خدا را تكلّم ذكر كرده، و به قرآن كلام اللَّه گفته شده، و از سوى ديگر، خدا وجودى است ازلى، پس صفات او نيز بايد ازلى باشد، و در اينجا نتيجه گرفته‏اند كه تكلم خدا ازلى است. آنها به خاطر ضعف معلوماتشان نتوانسته‏اند ميان صفات ذات و صفات فعل تفاوت بگذارند، آنچه ازلى است صفات ذات است، مانند علم و قدرت ولى صفاتى كه عقل ما به خاطر صدور افعالى از خداوند براى ذات پاك او انتزاع مى‏كند، امورى حادث‏اند، زيرا اين صفات قائم به ذات خدا نيست بلكه انتزاعات عقلى است كه از ملاحظه افعال او حاصل مى‏شود. به تعبير ديگر بدون شك خداوند افعالى دارد كه حادث است، مانند خلقت‏ آسمان و زمين و آفرينش آدم، و مسأله رزق و روزى و بخشش گناه بندگان و ارسال پيامبران و رسولان، هنگامى كه عقل صدور اين افعال را از خود مى‏بيند صفاتى همچون خالق و رازق و غافر را براى خداوند انتخاب مى‏كند و مسلماً قبل از اين‏كه خدا موجودى بيافريند يا روزى دهد يا مشمول مغفرت خود سازد اين اوصاف صدق نمى‏كرد (البتّه قدرت بر اين امور داشت، ولى بحث از قدرت نيست، بلكه سخن از خود اين افعال است). بنابراين حساب اين اوصاف كه صفات فعل ناميده مى‏شود از صفات ذات كه قائم به ذات پاك پروردگار، بلكه عين ذات او است، جدا مى‏باشد، و عدم درك اين واقعيت، طرفداران قديم بودن كلام اللَّه را به مطالب مضحكى مانند قديم بودن جلد و غلاف كشانيده است. " 📚پيام قرآن، ج‏4، ص: 430 ❕این نکته در روایات اهلبیت علیهم السلام هم مورد بیان قرار گرفته است . در روايتى كه شيخ طوسى در امالى از ابوبصير از امام صادق عليه السلام نقل كرده است، امام ع فرمود: «لَمْ يَزَلِ اللَّهُ جَلَّ اسْمُهُ عالِماً بِذاتِهِ، وَ لا مَعْلُوْمَ، وَ لَمْ يَزَلَ قادِراً بِذاتِهِ وَ لا مَقْدُوْرَ، قُلْتُ: جُعِلْتُ فِداكَ، فَلَمْ يَزَلَ مُتَكَلِّماً؟ قالَ: الْكلامُ مُحْدثٌ كانَ اللَّهُ عَزَّوَجَلّ لَيْسَ بِمُتَكَلَّمٍ ثُمَّ احْدَثَ الْكَلامَ!» «خداوند هميشه بالذات عالم بود در حالى كه معلومى وجود نداشت، و بالذات قادر بود در حالى كه مقدورى نبود. ابو بصير مى‏گويد: گفتم فدايت شوم، آيا خداوند هميشه موصوف به صفت متكلم بوده؟ فرمود: كلام، موضوع حادثى است خداوند متعال وجود داشت و متكلم نبود، سپس كلام را آفريد»! 📚امالی طوسی ص 168 ❕همين حديث را مرحوم كلينى در كافى با مختصر اضافاتى نقل كرده و در ذيل‏ آن صريحاً آمده است: «انَّ الْكَلامَ صِفَةٌ مُحْدَثَةٌ لَيْسَتْ بِازَليَّةٍ، كانَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لا مُتَكَلِّمَ»: «كلام و سخن گفتن، صفت حادثى است و ازلى نيست، خداوند متعال از ازل بوده و متكلمى وجود نداشت» 📚الکافی ج 1 ص 107 👌اين عبارت به وضوح فرق ميان صفات ذات و صفات فعل را بيان مى‏كند، صفات ذات همچون علم و قدرت است كه از ازل بوده، و نيازى به وجود مخلوقات ندارد، امّا صفات فعل صفاتى است كه بيرون ذات خدا است و عقل اين صفات را به هنگام صدور افعالى از خداوند انتزاع كرده و به او نسبت مى‏دهد مانند خالق و رازق، صفت تكلّم نيز در زمره همين صفات است چون نوعى  حركت مى‏باشد و مى‏دانيم حركت در ذات خداوند راه ندارد. " 📚پیام قرآن ج 4 ص 435 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
شهادت ابراهیم علیه السلام بر ربوبیت خداوند !!!! 🤔 : ❓ابرهيم شاهد خلقت زمين و آسمانها بوده است !!! آيه ٥٦ از سوره انبياء: قَالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۵۶﴾ ▪️ترجمه: گفت؛ بلكه پروردگارتان پروردگار آسمانها و زمين، همان كسى است كه آنها را پديد آورده است و من بر اين از شاهدانم(شاهد خلقت  آسمانها و زمين). در اين آيه ابراهيم ميگويد كه شاهد خلقت آسمانها و زمين بوده است. آنوقت مسلمانان ادعا ميكنند اين كتاب معجزه است ❗️❗️❗️ 💠💠 ❕معاند برای شبهه پراکنی روی به کذب گویی آورده و معنای آیه را تحریف کرده و وارونه نشان داده است . خداوند از زبان ابراهیم علیه السلام نقل می کند که به قوم بت پرستش می گفت : "(كاملا حق آورده‏ام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمين است كه آنها را ايجاد كرده و من از گواهان اين موضوعم. " " قالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلى‏ ذلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ " ( انبیاء 56 ) ❕ضمیر " ذلک " اشاره به موضوع قبلی دارد یعنی ربوبیت خداوند بر عالم هستی و ابراهیم علیه السلام می گوید من بر این موضوع شاهد و گواه هستم که رب شما همان رب آسمان و زمین است . زیرا ابراهیم ع با مطالعه خلقت آسمان و زمین و تامل در ظرافتهای خلقت آنان پی برده بود که رب و پدید آورنده آسمان و زمین همان رب انسانها است . بنابراین موضوع مورد بیان ابراهیم همان ربوبیت خداوند بر آسمان و زمین بوده و این که رب انسانها همان رب و تدبیر کننده آسمانها و زمین است و ابراهیم با مطالعه عالم هستی , بر این موضوع در کنار سایر گواهان , گواهی و شهادت می داد که تنها رب انسانها همان خدایی است که رب آسمانها و زمین است . ❕لذا ابراهیم از تعبیر " من الشاهدین " استفاده کرد , یعنی در موضوع مذکور گواهان دیگری هم هستند که من هم در کنار آنها , یکی از این گواهان هستم . آن گواهان دیگر همان دانشمندان هستند که با تامل در عالم هستی پی می برند که رب انسانها همان رب آسمانها و زمین است , و بر این مساله گواهی می دهند , چنانچه که خداوند در آیه دیگری فرمود : " خداوند گواهى مى‏دهد كه معبودى جز او نيست، و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر كدام به گونه‏اى بر اين مطلب) گواهى مى‏دهند " " شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ " ( آل عمران 18 ) ❕لذا در توضیح آیه مورد بحث , برخی می نویسند : "وَ أَنَا عَلى‏ ذلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ" اثبات كرد تنها من نيستم كه گواه بر اين حقيقتم بلكه همه آگاهان و فهميده‏ها همانها كه رشته‏هاى تقليد كوركورانه را پاره كرده‏اند گواه بر اين حقيقتند. " 📚تفسير نمونه، ج‏13، ص: 431 ❕" ( در واقع ابراهیم چنین استدلال کرد که ) بت‏هاى سنگى و چوبى شايسته عبادت و پرستش و اداره جهان هستى نيستند، بلكه كسى لياقت اين امور را دارد كه خالق آسمان‏ها و زمين است. به عنوان مثال، اگر شما و دوستتان از بيابان خشك و بى‏آب و علفى عبور نماييد و در وسط بيابان كاخ مجلّل و باشكوهى را مشاهده كنيد كه بهترين مصالح و زيباترين معمارى و عالى‏ترين رنگ‏آميزى و خوش‏سليقه‏ترين نوع چينش وسايل در آن وجود دارد، سپس از دوست خود بپرسيد كه: سازنده اين كاخ مجلّل كيست؟ و او در پاسخ بگويد: فكر نمى‏كنم سازنده‏اى داشته باشد، بلكه تمام اين استحكام و زيبايى و هنر و سليقه محصول تصادف است! آيا در عقل و شعور او ترديد نمى‏كنيد؟ مگر ممكن است چنان كاخ مجلّلى بدون پديد آورنده باشد، هر چند ما او را نديده باشيم؟ مگر ما پديدآورندگان تخت جمشيد و ايوان مداين و طاق كسرى را ديده‏ايم؟ جواب منفى است؛ ولى به هدايت عقلمان از اثر پى به مؤثّر مى‏بريم. 👈حضرت ابراهيم عليه السلام با استفاده از همين منطق مى‏خواهد بت‏پرستان و مشركان را به پديدآورنده جهان هستى رهنمون شود، و آنها را از ضلال مبين رهايى بخشد. ما هر چند خداوند را نديده‏ايم ونخواهيم ديد، ولى از آثار فراوان و نامحدودش پى به وجود او مى‏بريم.👉 " 📚قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم (ع)، ص: 86 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir