👌ملحد دروغگو اشکال کرده است که چرا امامان شما معجزه نمی کنند و شما را از شر ویروس کرونا نجات نمی دهند و این ویروس را از بین نمی برند ، در ذیل پاسخش را داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1995
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2071
#جایگاه_خدمت_سربازی_از_نظر_اسلام
🤔#پرسش
❔انقلاب اسلامی و حکومتی دینی و اسلامی در کشور ما حاکم است فلذا باید تمام قوانین آن مبتنی بر شریعت اسلام باشد.
یکی از قوانین کشور ما قانون نظام وظیفه عمومی است این قانون چه جایگاهی در قران و سنت و سیره اهل بیت علیهم السلام دارد؟
اینکه باید عده ای باشند تا از مرز ها و قلمرو محافظت کنند ضروری است و کسی با آن مخالفت نیست اما اینکه تمام مردان یک کشور حتما باید مدتی از عمرشان را در نظام بگذرانند و گرنه از برخی خدمات عمومی محروم میشوند چه جایگاهی در قران و سنت دارد؟ آیا پیامبر اسلام یا امیرالمومنین در طول مدت حکومتشان جوانان را مجبور به حضور در ارتش میکردند و اگر نمی آمدند آنها را از خدمات اجتماعی محروم میکردند؟ آیا در قران یا احادیث اهل ببت علیهم السلام مدرکی دال بر اجباری بودن خدمت نظامی برای همه افراد داریم ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌جهاد و لزوم آمادگی در برابر دشمن و مهاجم ، امری لازم و ضروری بر همه مسلمین است که مورد تاکید قرآن واقع شده و می فرماید ؛
«در برابر آنها (دشمنان) آنچه توانايى داريد از نيرو آماده سازيد (و همچنين) اسبهاى ورزيده (براى ميدان نبرد) تا به وسيله آن دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد و (همچنين) گروه ديگرى غير از اينها را كه شما نمى شناسيد و خدا مى شناسد » ( انفال 60 )
❕در روایات اسلامی نیز ، آمادگی در برابر دشمن و جهاد در برابر آنان مورد تاکید قرار گرفته است و به عنوان یک وظیفه ثابت مسلمین ، مورد بیان قرار گرفته است .
👌 امیر مومنان علی ع ، جهاد و مقابله با دشمن را وظیفه همه مسلمین می دانست و می فرمود ؛
« جهاد درى از درهاى بهشت است كه خداوند آن را به روى دوستان (خاص خود) گشوده است، و آن لباس تقوى، زره محكم خداوند و سپر مطمئن او است. هر كس آن را از روى بى اعتنايى ترك كند خدا لباس ذلّت و خوارى در اندام او مى پوشاند، بلا از هر سو او را احاطه مى كند و گرفتار حقارت و پستى مى شود، عقل و فهم او تباه مى گردد و به خاطر تضييع جهاد حق از او گرفته مى شود، در راه نابودى پيش مى رود و از عدالت محروم مى گردد »
📚نهج البلاغه ، خطبه 27
👌و باز فرمود ؛
« و الجهاد عزّا للاسلام » « خداوند، جهاد را، سبب عزت و سربلندى اسلام و (مسلمانان) قرار داده است. »
📚نهج البلاغه ، كلمات قصار، كلمه 252.
❕دليل این بیان علی ع روشن است ، اگر مسلمانان در برابر حيله ها و حملات و تهاجمات دشمنان خاموش بنشينند و به جهاد برنخيزند چيزى نمى گذرد كه عظمت آنها پايمال دشمنان مى شود و عزت و سربلندى تبديل به ذلت و سر به زيرى مى گردد.
📚پیام امام امیر المومنین ، ج 14 ص 88
👌و باز در نقل دیگری ، علی ع فرمود ؛
« كَتَبَ اللَّهُ الْجِهَادَ عَلَى الرِّجَالِ ... فَجِهَادُ الرَّجُلِ بَذْلُ مَالِهِ وَ نَفْسِهِ حَتَّى يُقْتَلَ فِي سَبِيلِ اللَّه » « خداوند جهاد را بر مردان واجب کرده است ، جهاد مرد ، بذل مال و جانش است تا آنکه در راه خدا کشته شود »
📚الکافی ج 5 ص 9
❕در نقل دیگری ، امام صادق ع فرمود ؛
« مجاهده و برخورد با دشمن ، بر جمیع امت واجب است ، که اگر جهاد را ترک کنند ، گرفتار عذاب می شوند » «فَإِنَّ مُجَاهَدَةَ الْعَدُوِّ فَرْضٌ عَلَى جَمِيعِ الْأُمَّةِ وَ لَوْ تَرَكُوا الْجِهَادَ لَأَتَاهُمُ الْعَذَاب »
📚تحف العقول ، ص 243 _ تهذیب الاحکام ، ج 6 ص 124
👌بنابراین ، نبرد و جهاد و مقابله با دشمن و تامین امنیت مملکت اسلامی ، وظیفه همه مسلمین است ، اما از آنجایی که این مقابله و جهاد ، باید تحت نظر امام و رهبر مسلمین باشد ، چنان که امام رضا ع فرمود ؛
« جهاد واجب است ، با امام عادل » « الْجِهَادُ وَاجِبٌ مَعَ الْإِمَامِ الْعَدْل »
📚عیون الاخبار ج 2 ص 124
👌امام و رهبر مسلمین خط و خطوط و چگونگی جهاد و مقابله با دشمن را ترسیم می کند ، گاه حکم می کند که همگان باید در میدان نبرد حاضر شوند ، چون دشمن حمله کرده است ، و گاه حکم می کند که دشمن اگر چه الان حمله نکرده است ، اما منتظر فرصت است تا در زمان مناسب ، ضربه خود را بزند ، لذا علاوه بر آنکه افرادی باید به صورت دائمی ، مشغول مقابله با دشمن باشند ، افرادی هم واجب است در برهه ای از عمر خود ( مثلا دو سال خدمت سربازی ) ، وارد عرصه مستقیم مقابله با دشمن شوند ، تا هم با خلاء نیرو در برابر دشمن مواجه نشویم و هم افراد مذکور در این مدت دو سال ، آموزشهای لازم را ببینند تا اگر زمانی دشمن به مرزهای مسلمین حمله همه جانبه کرد ، آنان بتوانند در برابر دشمن ، امدادهای لازم را برسانند .
❕بر همین اساس ، چون خدمت سربازی ، مصداق جهاد فی سبیل الله و عمل به فرامین الهی است ، مرحوم امام خمینی می فرمود ؛
« خدمت سربازی از عبادات است »
📚صحیفه امام ، ج 10 ص 240
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌ما در ذیل توضیح داده ایم که جهاد در اسلام دفاعی است یعنی جهاد در برابر دشمنانی است که با اسلام و مسلمین سر جنگ دارند و کار شکنی می کنند و مصداق کافر حربی هستند ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2377
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3421
👌روایتی هم که می گوید خیر و خوبی در شمشیر است ، مقصود شمشیر کشیدن در برابر دشمنان و زورگویانی است که با اسلام و مسلمین دشمنی می کنند ، در برابر چنین دشمنان خونخواری نباید تسلیم شد ، در ذیل توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1915
👌معاندین به سخنان آقای رحیم پور ازغدی استناد کرده اند که سخن از جهاد بین المللی به میان آورده است ، در حالی که ایشان عینا در سخنانش می آورد که مقصود از جهاد بین المللی ، مقابله کردن با دشمنان و ظالمین حربی و دفاع از مظلومین مسلمان در سراسر عالم است ، یعنی جهاد دفاعی در برابر کفار حربی و ظالمی که مسلمین را تحت فشار و اذیت و کشتار دارند .
👌وهابی مدعی شده است که « صاحب الزمان » خداوند است و شیعیان که به امام مهدی ع ، صاحب الزمان می گویند ، مشرک هستند ، در ذیل پاسخش را داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2640
#راهکار_امام_صادق_ع_برای_درمان_فرد_متمایل_به_ابنه_بودن
🤔#پرسش
❔نسخه ی امام صادق برای درمان همجنسگرایی:
«زنده زنده پوست کوهان شتر را بکن و تا داغ است روی آن بنشین! » ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌روایتی که معاند به آن استناد کرده است ، نقل ذیل از کتاب شریف کافی است که مطابق آن ، عمر بن یزید روایت می کند ؛
« نزد امام ششم عليه السّلام بودم و در بر ایشان مردى بود و به آن حضرت گفت: قربانت: من بچه ها را دوست دارم، امام ع فرمود: با آنها چه كنى؟ گفت به پشتم سوار كنم، امام دست بر پيشانى خود نهاد و رو برگرداند از او و آن مرد گريست، و امام نگاه مهربانى به او نمود و فرمود ؛
« چون به شهر خود رفتى يك شتر فربه بخر، و سخت زانوهايش را ببند، و تيغ بكش و بر كوهانش بزن كه پوستش پاره شود و تا گرم است بر آن بنشين.
❕عمر گفت: آن مرد گفت به شهرم آمدم و شترى خريدم و آن را بستم و شمشير بر كوهانش زدم و پوستش شكافت و گرماگرم بر آن نشستم و از من به پشت شتر ، چيزى مانند خزنده ای ( مانند قورباغه یا مارمولک ) ، كه از آن کوچکتر بود افتاد و دردم آرام شد »
« كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عِنْدَهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي أُحِبُّ الصِّبْيَانَ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَتَصْنَعُ مَا ذَا قَالَ أَحْمِلُهُمْ عَلَى ظَهْرِي فَوَضَعَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَدَهُ عَلَى جَبْهَتِهِ وَ وَلَّى وَجْهَهُ عَنْهُ فَبَكَى الرَّجُلُ فَنَظَرَ إِلَيْهِ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كَأَنَّهُ رَحِمَهُ فَقَالَ إِذَا أَتَيْتَ بَلَدَكَ فَاشْتَرِ جَزُوراً سَمِيناً وَ اعْقِلْهُ عِقَالًا شَدِيداً وَ خُذِ السَّيْفَ فَاضْرِبِ السَّنَامَ ضَرْبَةً تَقْشِرُ عَنْهُ الْجِلْدَةَ وَ اجْلِسْ عَلَيْهِ بِحَرَارَتِهِ فَقَالَ عُمَرُ فَقَالَ الرَّجُلُ فَأَتَيْتُ بَلَدِي فَاشْتَرَيْتُ جَزُوراً فَعَقَلْتُهُ عِقَالًا شَدِيداً وَ أَخَذْتُ السَّيْفَ فَضَرَبْتُ بِهِ السَّنَامَ ضَرْبَةً وَ قَشَرْتُ عَنْهُ الْجِلْدَ وَ جَلَسْتُ عَلَيْهِ بِحَرَارَتِهِ فَسَقَطَ مِنِّي عَلَى ظَهْرِ الْبَعِيرِ شِبْهُ الْوَزَغِ أَصْغَرُ مِنَ الْوَزَغِ وَ سَكَنَ مَا بِي. »
📚الکافی ج 5 ص 550
👌این روایت سند محکمی ندارد و در سند آن تعبیر « عده من اصحابنا » وجود دارد که معلوم نیست آنان چه کسانی اند ، لذا سند روایت از نظر رجالی عنوان « مجهول » را به خود می گیرد ، چنان که علامه مجلسی ، متذکر این نکته می شود ؛
📚مراه العقول ج 20 ص 398
❕مطابق این روایت ، خزنده ای به مقعد فرد سوال کننده نفوذ کرده بود و به واسطه آن ، تمایل به مفعول واقع شدن در او ایجاد شده بود ، امام ع از این جریان مطلع بود و با راهکاری که ارائه داد ، این مشکل سوال کننده را برطرف کردند و آن خزنده از او خارج شد ، این روایت بیان کننده یکی از کرامات امام صادق ع است ، که با علم غیب الهی از مشکل سوال کننده و روش حل آن مطلع بود ، لذا برخی از علما ، این روایت را در باب معجزات امام صادق ع بیان کرده اند ؛
📚مدینه معاجز الائمه الاثنی عشر ، ج 6 ص 8
❕ممکن است برخی بخواهند از این روایت ، حکمی عام برای درمان کسانی که متمایل به مفعول واقع شدن هستند ، استنباط کنند ، در حالی که ظاهر روایت گواه بر آن است که حکم مذکور اختصاص به فرد سوال کننده داشته است ، یعنی امام ع با علم غیب ، از مشکل او مطلع بود و راهکار مذکور را داد تا خزنده ای که در او نفوذ کرده بود ، خارج شود و مشکلش برطرف شود ، بنابراین نمی توان حکم عامی از این روایت استنباط کرد .
❕در ذیل بیان شیخ صدوق را توضیح داده ایم که روایات طبی ما ، گاها مطابق با طبع و وضعیت سوال کنندگان و اطلاع امام ع از احوال آنها صادر شده است ، و به کار گیری آن برای دیگران ، مشکل است ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3142
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
#توضیحی_در_مورد_خالقیت_خداوند_و_نقد_نظریه_کسب
🤔#پرسش
❔آنگاه که امام جعفر صادق به تبعیت از پدرش امام محمد باقر، عقیدهی اهلسنت وجماعت را آموزش میدهند
✍🏻 امام صادق فرمود : از جمله آنچه که خدا به حضرت موسى وحى فرمود و در تورات بر او نازل شد اين بود كه : همانا منم خدایی كه جز من شايسته پرستشى نيست. مخلوق را آفريدم و خیر را آفريدم و آن را به دست هرکس که دوست داشتم جارى ساختم. خوشا به حال آنكه خیر را به دست او جارى ساختم. منم خدا و شايان پرستشى جز من نيست؛ مخلوق را آفريدم و شر را آفريدم و آنرا به دست هرکس که اراده كردم جارى ساختم. وای بر حال کسی که شر را به دست او جاری سازم.
📚 اصول کافی 154/1
اهل سنت وجماعت، معتقد اند که خداوند متعال، خالق تمام موجودات و نیز خالق همهی افعالِ آنهاست.
﴿وَٱللَّهُ خَلَقَكُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ﴾ : و خداوند، شما را خلق کرد و نیز هرآنچه که عمل میکنید را. [صافات ٩٦]
خدا خالق افعال است، اما انسانها با اختیار خود، آن افعال را اراده و کسب میکنند :
﴿أُو۟لَـٰۤىِٕكَ مَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُ بِمَا كَانُوا۟ یَكۡسِبُونَ﴾ : جایگاه آنان، آتش است بخاطر آن (اعمالی) که کسب کردند. [يونس ٨]
نظریهی کسب (که نظریهای میان جبریّه و قدریّه است) از عقاید جمهور اهلسنت بهشمار میرود که سایر فرقهها [از جهمیه، قدریه، جبریه، معتزله، شیعه و.. و..] با آن مخالف اند ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌شیعه نیز معتقد است که خداوند خالق تمام اشیاء است و افعال انسان نیز تحت اراده خداوند و بر اساس « امر بین الامرین » که از عقاید اختصاصی شیعه است ، از انسان صادر می شود به گونه ای که نه موجب محدودیت خالقیت خداوند می شود و نه مستلزم هیچ گونه جبری است ، در ذیل مفصل توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2280
👌متاسفانه اهل سنت ، توحید در خالقیت را به گونه بیان می کنند که مستلزم جبر می شود و می گویند خداوند حتی خالق افعال انسان هم است و انسانها اختیاری از خود ندارند ، در ذیل توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3418
👌اهلسنت در اصول دین ، اشعری مسلک هستند و از پیروان ابوالحسن اشعری محسوب می شود .
❕شيخ اشعرى، روزى در مسجد «بصره» روى منبر قرار گرفت و ضمن اعلام بازگشت خود از مكتب اعتزال، چنين گفت ؛
« هركس مرا شناخته كه شناخته است، من كسى بودم كه مىگفتم: قرآن مخلوق خدا است و خدا با اين چشمها ديده نمىشود و كارهاى بد را، من انجام مىدهم، ولى من از اين عقيده توبه مىكنم و بر معتزله رد مىنمايم . »
📚فهرست ابن ندیم ، ص 257 _ وفیات الاعیان ج 3 ص 25
👌در اینجا شیخ اشعری می گوید من توبه می کنم از این که در گذشته معتقد بودم که کارهای بد از انسانها صادر می شود ، یعنی خالق کارهای بد انسان نیز خداوند است .
👌شیخ اشعری در كتاب «ابانه» در باب دوم چنين مىگويد ؛
«آفريدگارى جز خدا نيست، و كارهاى بنده، آفريدۀ خداست، چنان كه مىفرمايد: وَ اللّٰهُ خَلَقَكُمْ وَ مٰا تَعْمَلُونَ (صافات/ 96).: (خدا شما و آنچه را كه مىسازيد؛ آفريده است.) و بندگان نمىتوانند چيزى را بيافرينند، در حالىكه خود، آفريده شده هستند، چنان كه مىگويد: هَلْ مِنْ خٰالِقٍ غَيْرُ اللّٰهِ (فاطر/ 3) آيا آفرينندهاى جز خدا هست؟ »
📚ابانه ، ص 20
❕ در كتاب «مقالات الاسلاميين»، در بخش تبيين عقائد اهل حديث، مىگويد: «آنان مىگويند، آفرينندهاى جز خدا نيست و گناهان بندگان را خدا مى آفريند و كارهاى بندگان، آفريدۀ اوست و هيچ چيزى را بندهاى نمىتواند بيافريند»
📚مقالات الاسلامیین ج 1 ص 321
❕نظريۀ اشعرى در مسألۀ توحيد در خالقيت، پيامد عجيبى دربر دارد كه هيچ متكلم و يا حكيمى نمىتواند به آن ملتزم شود و آن اينكه اگر آفرينندۀ افعال انسان، خود خداست و قدرت بشر در آن كوچكترين تأثيرى ندارد، پس چرا او مسؤل كارهاى زشت و زيباى خود باشد؟! اگر واقعا رابطۀ انسان با فعل او رابطۀ ظرف و مظروف و حالّ و محلّ است و اينكه خدا در چنين محلى، مثلا فعلى را به نام نماز و روزه و دزدى و رشوه مىآفريند، پس چرا بندۀ خود را مسؤل آن مىداند؟ و براى او كيفر و پاداشى قائل مىشود، چگونه مىتوان گفت: كار را خدا صورت مىدهد ولى بندۀ او مسئوليت آن را به دوش مىكشد؟ اين يك معادلۀ غير صحيح است كه هيچكس بدان ملتزم نمىگردد، و واقعيت اين نظر، مجبور بودن انسان در انجام اعمال، و بيهوده بودن نظامات و شرايع الهى است. اعتقاد به جبر، معلول برداشت ناصحيح او از توحيد در خالقيت است و اگر او اين اصل را صحيح تفسير مىكرد، در چنين گردابى فرو نمىرفت. در اينجا، شيخ اشعرى و احيانا افرادى پيش از او، به اين اشكال متوجه شده و براى دفاع از خود، نظريهاى به نام «نظريۀ كسب» را مطرح كردهاند و مىگويند: خدا خالق افعال ماست و بندگان خدا كاسب آن هستند.
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
👌یعنی می گویند خلقت از خداست و كسب از بندگان خدا، و پاداش و كيفر و مسئوليت، زائيدۀ «كاسب» بودن انسان است، نه خالق بودن خدا.
📚فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی ، سبحانی ، ج 2 ص 94
❕در حالی که طرح نظریه کسب نیز مشکلی را حل نمی کند ، و تنها اهلسنت با طرح این نظریه با الفاظ بازی می کنند و عوام خود را گول می زنند ، زیرا وقتی خداوند خالق دزدی و زنایی است که بنده انجام می دهد ، و افعال بنده را مستقیما خداوند ایجاد می کند ، دیگر جایی برای کسب و اختیار بنده باقی نمی ماند ، کسب و اختیار در جایی است که خالق مستقیم زنا و دزدی ، خداوند نباشد .
❕مجوسیان و زرتشیان موجودات عالم را به دو گروه خير و شر تقسيم كرده، براى هر كدام خالقى قائل اند. آنها معتقداند خالق خير و خوبى ها نمى تواند خالق شرّ باشد، و همچنين عكس آن، به همين دليل قائل به دوگانگى مبداء شده اند و خداى نيكى ها را يزدان و اهوره مزدا می دانند و خداى شرور را اهريمن مى دانند .
👌در اوستا در جاهای مختلف ، این عقیده تکرار شده است ، در جایی آمده است ؛
« همه نیکی ها را سزاوار اهوره مزدا می دانم »
📚ترجمه اوستا ، جلیل دوستخواه ، ج 1 ص 157
❕و باز می گوید ؛
« اهورا مزدا ، دادار آفرینش نیک را می ستاییم »
📚همان ، ص 165
👌و در جای دیگر تصریح می کند :
« بیماری و مرگ ، ساخته اهوره مزدا نیست »
📚ترجمه اوستا ، جلیل دوستخواه ، ج 2 ص 666
❕اما شیعه معتقد است که خیر و شر ، همه مخلوق خداوند است ، چنان که امام صادق ع می فرمود ؛
« خیر و شر ، شیرین و تلخش ، کوچک و بزرگش ، همه از جانب خداوند است »
📚المحاسن ج 1 ص 283
👌این که ما می گوییم ، خیر و شر از خداوند است ، به معنای جبر و سلب اختیار از بندگان نیست ، بر خلاف آنچه که وهابی در اشکال ، تصور کرده بود ، خیر و شر مذکور ، همان خیر و شری است که خداوند در مورد آن می فرماید ؛
«نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُون » « ما شما را با شر و خیر آزمايش مى كنيم، و سرانجام به سوى ما باز مى گرديد. » ( انبیاء 35 )
❕امیر مومنان ع فرمود ؛
« خداوند متعال مى گويد ما شما را با شر و خير آزمايش مى كنيم، خير تندرستى است و بى نيازى و شر بيمارى و فقر است » « «... فالخير الصحة و الغناء و الشر المرض و الفقر »
📚مجمع البیان ، ج 7 ص 74 _ البرهان فی تفسیر القرآن ، ج 3 ص 819
👌بنابراین ، مقصود از خیر ، نعمات خداوند است و مقصود از شر ، بلاها و مصیبت هایی است که به بشر می رسد و خالق هر دو خداوند است ؛ « المراد بالخير و الشر النعم و البلايا »
📚بحار الأنوار ، ج 5 ص: 161
👌البته گاه درد و مصیبتی به فرد مومن می رسد تا او امتحان شود و مقامش بالا رود ، این درد و مصیبت اگرچه در نگاه اول شر است ، یعنی شر ابتدایی است ، اما چون در نهایت به نفع بنده است و بر ثواب او می افزاید، خیر نهایی محسوب می شود ، چنان که در ذیل توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/322
❕و گاه نعمت و خیر ابتدایی به بنده می رسد اما چون عملکرد بنده ناشایست است ، این خیر ابتدایی به نفعش نیست ، یعنی این خیر ابتدایی برایش تبدیل می شود به شر نهایی و کوله بار گناهان او را سنگین تر می کند ، چنان که در ذیل توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1535
👌لذا علی ع فرمود ؛
« مَا خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النَّارُ، وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الْجَنَّة » « آن خیر و نعمتى كه به دنبالش جهنم باشد خیر نيست و آن شر و بدى كه بعد از آن بهشت باشد شر و بدى نيست »
📚نهج البلاغه ، کلمات قصار ، کلمه 387
👌و بر همین اساس ، خداوند می فرماید ؛
« جهاد در راه خدا، بر شما مقرر شده، در حالى كه برايتان ناخوشايند است. چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آنكه خير شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شر شما در آن است. و خدا مى داند، و شما نمى دانيد. » ( بقره 216 )
👌بنابراین ، اگر در روایت مورد استناد وهابی آمده است که خوشا به حال کسی که خیر به دست او جاری شود ، مقصود خیرات نهایی است که راه ورود انسان به بهشت را هموار می کند و اگر می گوید وای به بنده ای که شرور به دست او جاری می شود ، مقصود شرور نهایی است که راه ورود انسان به جهنم را هموار می کند .
❕یا می تواند مقصود از خیر و شر مذکور ، خیری و شری باشد که به اذن الهی و بر اساس « امر بین الامرین » ، از انسان صادر می شود که چون به اذن تکوینی الهی است ، خالقش خداوند محسوب می شود که در نمایه فوق الذکر در مورد « امر بین الامرین » توضیح داده ایم . ( هر دو معنا در مورد خیر و شر می تواند با هم صحیح باشند ) .
❕ در هر صورت ، این که خداوند خالق خیر و شر است ، این مساله هیچ ارتباطی با جبر و سلب اختیار از انسان ندارد .
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
#تعیین_تکلیف_کردن_برای_خداوند_یا_درک_عقلی؟؟؟؟
🤔#پرسش
❔امامان شیعه برای خدا تعیین تکلیف میکنند ❗️❗️
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ : لَيْسَ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ أَنْ يَعْرِفُوا وَ لِلْخَلْقِ عَلَى اللَّهِ أَنْ يُعَرِّفَهُمْ وَ لِلَّهِ عَلَى الْخَلْقِ إِذَا عَرَّفَهُمْ أَنْ يَقْبَلُوا.
✍🏻 بُرَید میگوید : امام صادق فرمود : بر گردن مردم، واجب نیست که (خدا را) بشناسند. بلکه به گردن خداست که (خود را) به تمام آنها بشناسانَد.
آنگاه وقتی شناختند، لازم است که قبول کنند.
📚 اصول کافی 164/1
از نظر اهلسنت وجماعت، چیزی بر خدا واجب نیست. بلکه او هرکار که بخواهد، میکند. [زیرا صاحب و مالک کل است]. هرکه را بخواهد، هدایت کرده و هرکه را بخواهد، هدایت نمیکند.
🕌 ﴿وَلَوۡ شَاۤءَ ٱللَّهُ لَجَعَلَكُمۡ أُمَّةࣰ وَ ٰحِدَةࣰ وَلَـٰكِن یُضِلُّ مَن یَشَاۤءُ وَیَهۡدِي مَن یَشَاۤءُۚ وَلَتُسۡـَٔلُنَّ عَمَّا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾ [نحل ٩٣] ﴿لَا یُسۡـَٔلُ عَمَّا یَفۡعَلُ وَهُمۡ یُسۡـَٔلُونَ﴾ [انبياء ٢٣]
خدا هرکه را بخواهد، گمراه میکند و هرکه را بخواهد، هدایت میبخشد. و قطعاً درباره اعمال خود، سؤال خواهید شد.
خدا در برابر هيچيک از كارهايى كه مىكند، بازخواست نمىشود. ولى مردم بازخواست خواهند شد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در حدیث مورد استناد وهابی آمده است که امام صادق ع متذکر می شود بر خداوند لازم است که خود را به مردم با ارسال پیامبران و اتمام حجت بر آنان بشناسند و وقتی اتمام حجت و ارسال رسل صورت گرفت ، مردم وظیفه دارند که خداوند را بشناسند .
❕وهابی اشکال کرده است که چیزی بر خدا واجب نیست ، حال چگونه امام ع می گوید که بر خدا لازم است که خود را به مردم بشناساند و برای خداوند تعیین تکلیف می کند❗️
👌وهابی توجه ندارد که خود خداوند بر خود لازم و واجب کرده است که خود را به مردمان بشناساند و پیامبران را به سویشان ارسال کند و حجت را بر آنان تمام کند و تا حجت بر آنان تمام نشده است ، آنان را عذاب نکند ، امام صادق ع هم بر اساس سخن خداوند در قرآن است که می گوید بر خدا لازم است که خود را به مردم بشناساند و حجت را بر آنان تمام کند ، و از نزد خود برای خداوند تعیین تکلیف نمی کند❗️
❕خداوند می فرماید ؛
« قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ » « بگو براى خدا دليل رسا (و قاطع) است (بطورى كه بهانه اى براى هيچكس باقى نمى گذارد) » ( انعام 149 )
👌و می فرماید ؛
«ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً » « ما هرگز (شخص يا قومى را) مجازات نخواهيم كرد مگر آنكه پيامبرى مبعوث مى كنيم (تا وظائفشان را بيان كند). » ( اسراء 15 )
❕و می فرماید ؛
«رُسُلًا مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةً بَعْدَ الرُّسُل » « پيامبرانى كه بشارت دهنده و بيم دهنده بودند، تا براى مردم بعد از اين پيامبران بر خدا حجتى باقى نماند (و بر همه اتمام حجت شود). » ( سوره نساء، آيه 165، نظير همين معنا در آيه 134 سوره «طه» و 47 سوره «قصص» آمده است. )
❕بنابراین اگر امام صادق ع فرمود که هدایت مردم بر خدا واجب است و تا هدایتی از جانب خداوند صورت نگیرد و اتمام حجت نشود ، بر مردم چیزی واجب نیست ، برگرفته از کلام خداوند است که اتمام حجت و هدایت مردم را بر خود لازم و واجب کرده است و امام صادق ع از نزد خود چیزی را بر خداوند واجب نکرده است تا شما اشکالی کنید که کسی نمی تواند بر خداوند چیزی را واجب کند و برای او تعیین تکلیف کند .
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
👌به فرض که خداوند در قرآن ، هدایت را بر خود واجب نمی کرد و امام صادق ع بر اساس « قاعده حسن و قبح عقلی » سخن فوق را ایراد کرده بود ، باز هم اشکالی بر سخن امام ع وارد نمی شد .
❕عقل می گوید خداوند حکیم باید پیامبران را برای هدایت مردمان بفرستد و این امر بر خداوند لازم است ، پس از آن ، وظیفه مردمان است که از انبیاء تبعیت کنند و خداوند را بشناسند ، و اگر بدون فرستادن پیامبران و اتمام حجت ، مردمان به خاطر ترک شناخت خداوند مواخذه شوند ، این عمل قبیح است ، و خداوند حکیم آن را مرتکب نمی شود ، این سخن چه اشکالی دارد و چه تعیین و تکلیفی بر خدا صورت گرفته است❗️
👌متاسفانه اهلسنت و وهابیت ، منکر حسن و قبح عقلی اند و می گویند عقل ما خوبی و بدی را درک نمی کند و ملاک برای شناخت خوبی و بدی ، تنها شرع است ، چنان که در ذیل توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1656
❕براساس نظريۀ حسن و قبح عقلى، پارهاى از افعال قبح ذاتى دارد و قبح اين افعال را عقل درك مىكند. از طرفى، عقل حكم مىكند كه افعال قبيح از خداوند صادر نمىشود.
👌اهل سنت می گویند معناى اين سخن، چيزى جز تعيين تكليف و محدود كردن قدرت خداوند نيست . ابن تيميه در اين مورد مىگويد: «فجعلوا يوجبون على اللّه سبحانه ما يوجبون على العبد و يحرّمون عليه من جنس ما يحرّمون على العبد و يسمون ذلك، العدل و الحكمة مع قصور عقلهم عن معرفة حكمتهم» بر خدا لازم مىكنند، آنچه را كه بر عبد لازم مىدانند و بر او تحريم مىنمايند آنچه را كه بر بندۀ او تحريم مىكنند و نام آن را «عدل» و «حكمت» مىنامند درحالىكه خرد آنان از شناخت حكمت او ناتوان است. »
📚مجموعة الرسائل الكبرى، ج 1، ص 333 «رساله هشتم» _ التبصير فى الدين، اسفراینی ص 153
❕در حالی که كار خرد كشف واقعيت است نه حكم بر خدا و اهل سنت ميان كشف حقيقت در نزد شارع و حكم بر او فرقى قائل نشده اند .
👌 اگر ما دربارۀ انسانى كه از علم و حكمت و عدل برخوردار است، به قضاوت بنشينيم و بگوييم به مقتضاى آن دو وصف، او مبدأ چنين كارى نمىشود، آيا ما براى او تكليفى معين كرديم، يا اين كه با توجه به اوصاف موجود در او، واقعيتى را كشف كرديم. اين سخن دربارۀ خدا نيز صادق است، زيرا آنگاه كه خدا را حكيم و عادل دانستهایم ، از وجود اين دو صفت شيوۀ فعل او را كشف مىكنيم و مىگوييم: محال است كار غير حكيمانه و بر خلاف عدل از او سر بزند.
❕مسألۀ كشف غير از مسألۀ تعيين تكليف است، مهندس به حكم قوانين هندسى ثابت مىكند كه سه زاويه مثلث مساوى با دو زاويه قائمه است در اينجا مهندس كاشف يك قانون است نه تحميل كنندۀ حكم خود بر زوايا.
👌متكلم نيز دربارۀ خدا مقام كاشفى دارد نه مقام حكم و تحميل، او پس از وصف الهى به حكمت و عدل، مقتضاى آن دو وصف را كشف مىكند و مىگويد: با توجه به اين دو اصل (حكمت و عدل) محال است معجزه را كه مايۀ جذب مردم به دارندۀ آن است، در اختيار مدعى نبوت دروغگو بگذارد و يا طفل بىگناهى را در آتش بسوزاند، و يا وعده دهد و به وعدۀ خود عمل نكند، یا بدون فرستادن پیامبران آنان را عذاب نمی کند ، زيرا همۀ آنها بر خلاف مقتضاى حكمت و عدل اوست.
📚منشور جاوید ج 8 ص 15
❕بر همین اساس ، در کتاب پیام قرآن می خوانیم ؛
«اين سخن كه بعضى مى گويند: خدا مقهور حكم عقل نيست و عقل نمى تواند براى او تعيين وظيفه كند نيز مغالطه كودكانه اى است؛ زيرا كار عقل درك كردن است، نه تعيين وظيفه، انديشيدن و فهميدن است نه قانونگذارى و تشريع.
👌عقل مى گويد: من اين نكته را مى فهمم كه شخص حكيم كارهاى ضد و نقيض انجام نمى دهد، مى فهمم كه خداوند نقض غرض نمى نمايد، و مى فهمم يك وجود كامل از هرجهت مرتكب ظلم يعنى قرار دادن چيزى در غير محل لايق خود نمى شود.
❕اينها همه ادراكات و فهم عقل است نه تعيين تكليف و وظيفه براى خدا؛ بنابراين همانگونه كه عقل درك مى كند عدد 2 به اضافه 2 مساوى با 4 است، همچنين درك مى كند كه حيكم بودن با نقض غرض منافات دارد؛ خداوند حكيم جهانى را كه براى صلاح و كمال آفريده است به سوى تباهى و فساد نمى برد، عقل هرگز قانونى وضع نكرده كه 2 به اضافه 2 مساوى با چهار است، اين فقط درك عقلى است. در مسائل حسن و قبح كه ريشه آن به مسائل تكوينى باز مى گردد نيز مسأله همين گونه است كار عقل در آنجا نيز درك حسن و قبح است، نه وضح قانون (دقّت كنيد). »
📚پیام قرآن ، ج 4 ص 498
❕بنابراین سخن امام صادق ع هم تعیین تکلیف بر خداوند نیست ، بلکه تنها کشف واقعیتی است که مقتضی صفات کمالی خداوند حکیم است .
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕وهابی مدعی شد که از نظر اهل سنت و جماعت ، چیزی بر خداوند واجب نیست ، در حالی که در آیات قرآن و روایات خودشان ، چیزهایی بر خداوند لازم و واجب شمرده شده است .
👌 خداوند می فرماید ؛
« وَ كٰانَ حَقًّا عَلَيْنٰا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ » . «و يارى مؤمنان، همواره حق و واجبی است بر عهدۀ ما».
❕« وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرٰاةِ وَ الْإِنْجِيلِ » ، «اين وعدۀ حق و واجبی است بر او [خداوند] كه در تورات و انجيل ذكر فرموده». ( توبه 111 )
❕« كَذٰلِكَ حَقًّا عَلَيْنٰا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ » . «همين گونه بر ما حق و واجب است كه مؤمنان را رهائى بخشيم». ( یونس 103 )
👌« إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّٰهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهٰالَةٍ » «پذيرش توبه از سوى خدا تنها براى كسانى لازم است كه كار بدى را از روى جهالت انجام دهند». ( نساء 17 )
❕در روایات اهلسنت هم تصریح شده است ، چیزهایی بر خداوند واجب و حق است ، نقل می کنند که پیامبر گرامی فرمود ؛
«حقٌ على اللّه عون من نكح التماس العفاف ممّا حرم اللّه». «بر خداوند حق و واجب است، آن كس را كه براى عفاف و خوددارى از محرّمات الهى ازدواج كند، يارى نمايد».
📚جامع الصغیر ، سیوطی ، ج 2 ص 32
👌و فرمود ؛
«ثلاثة حق على اللّه عونهم: الغازى فى سبيل اللّه، و المكاتب الذى يريد الاداء، و الناكح الذى يريد التعفف» «يارى سه گروه بر عهدۀ خداوند واجب است: مجاهدى كه در راه خدا مىجنگد؛ بردهاى كه در ازاء پرداخت پولى به دنبال آزاد سازى خويش است و كسى كهبراى عفيف ماندن، ازدواج كند».
📚سنن ابن ماجه ، ج 2 ص 841
👌همینطور تعبیر « حق علی الله » یا « حقا علی الله » که به معنای وجوب و امر لازم بر خداوند است ، در روایات متعددی از منابع اهلسنت آمده است ؛
📚صحیح بخاری ، طبع مصر ( یازده جلدی ) ، ج 5 ص 40 _ ج 10 ص 164 _ ج 5 ص 80 _ سنن ابی داود ، ج 3 ص 1593 _ ج 4 ص 2052 _ سنن نسائی ، ج 3 ص، 15 _ مسند احمد ج 38 ص 196
❕سندی عالم مشهور اهلسنت تصریح می کند که تعبیر « حق علی الله » به معنای « وجوب بر خداوند است » « قوله حق علی الله ای واجب بمقتضی وعده »
📚حاشیه السندی علی النسائی ، ج 6 ص 16
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌وهابی اشکال کرده است که امامان شیعه علیهم السلام بر خداوند ، تعیین تکلیف می کردند ، پاسخش را در سه قسمت در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3786
#هشام_بن_حکم_و_عقیده_به_جسمانیت_خداوند
🤔#پرسش
❔آنگاه که مهمترین شیعیان امامها، دروغ شاخدار به امام میبندند...
٢٧٨. أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ : قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ [عَلَيْهِ السَّلَامُ] سَمِعْتُ هِشَامَ بْنَ الْحَكَمِ يَرْوِي عَنْكُمْ أَنَّ اللَّهَ جِسْمٌ صَمَدِيٌّ نُورِيٌّ، مَعْرِفَتُهُ ضَرُورَةٌ يَمُنُّ بِهَا عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ خَلْقِهِ. فَقَالَ [عَلَيْهِ السَّلَامُ] سُبْحَانَ مَنْ لَا يَعْلَمُ أَحَدٌ كَيْفَ هُوَ إِلاَّ هُوَ {لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ} لَا يُحَدُّ وَلَا يُحَسُّ وَلَا يُجَسُّ وَ {لاٰ تُدْرِكُهُ الْأَبْصٰارُ} وَلَا الْحَوَاسُّ وَلَا يُحِيطُ بِهِ شَيْءٌ وَلَا جِسْمٌ وَلَا صُورَةٌ وَلَا تَخْطِيطٌ وَلَا تَحْدِيدٌ.
على بن أبى حمزه مىگويد : به امام صادق گفتم : من از هشام بن حكم شنيدم كه از شما روايت میکرد که : خدا جسم است، توپُر و نورانى. و شناختن او ضرورى است و به هركدام از بندگانش كه بخواهد منت مىنهد. امام فرمود : منزه باد خدایی كه کسی جز خود او، نداند که او چگونه است.. خداوند جسم و صورت نیست و هیچ چیز مانند او نیست و حس نمی شود و محدود نمی شود »
📚 اصول کافی 104/1
🔆 هشام بن حکم صدها روایت در فرقه تشیع دارد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌هشام بن حکم از بزرگان اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهما السلام بوده است و از بزرگان متکلمین شیعه امامیه محسوب می شود ؛
📚مستدرکات رجال الحدیث ، ج 8 ص 151
👌امام صادق ع در وصف او فرمود ؛
« او یاری کننده ما است ، با قلب و زبان و دستش » « هذا ناصرنا بقلبه و لسانه و يده »
📚معالم العلماء ص 128
👌در نقل دیگری ، امام ع ، تبعیت از هشام را تبعیت از خود می دانست و مخالفت با او را مخالفت با خود می دانست ؛
« من تبعه و تبع أثره تبعنا و من خالفه و ألحد فيه فقد عادانا و ألحد فينا »
📚معجم رجال الحدیث ، ج 20 ص 300
❕ابو هاشم جعفرى خدمت حضرت جواد عليه السّلام عرضه مى كند كه: چه مى فرماييد در هشام بن حكم؟
👌فرمود ؛ « رحمت كند خدا او را ، چه بسيار اهتمام مى نمود در رفع شبهات مخالفان از اين ناحيه يعنى فرقه ناجيه » « ما كان اذبّه عن هذه النّاحية »
📚بحار الأنوار، ج 48، ص 197.
❕ابن نديم در مورد هشام مىگويد ؛
« او از متكلمان شيعه و آگاه از اسرار و عقايد آنهاست، و او كسى است كه امام صادق عليه السلام در حق او دعا فرموده و همان جمله را گفته كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در مورد حسان بن ثابت گفته است، و آن جمله اين است: «لا تزال مؤيّداً بروح القدس ما نصرتنا بلسانك» ، «روح القدس تو را كمك كند تا زمانى كه با زبانت ما را يارى مىكنى». او نخستين كسى است كه مسألۀ امامت را در علم كلام شكافت و راه استدلال را آسان ساخت. و فردى حاذق و حاضر جواب در علم كلام بود. »
📚فهرست ابن ندیم ، ص 257
👌شهرستانى از علمای اهلسنت مىگويد ؛
« هشام بن حكم در اصول عقايد بسيار دقيق و ماهر بود و نبايد از مناظرات و الزامات او بر ضد معتزله غفلت كرد. »
📚الملل و النحل ، ج 1 ص 185
👌نجاشى مىگويد ؛
« او در اواخر، از كوفه به بغداد منتقل شد و در سال 199 ه درگذشت و اسامى كتابهاى او را كه فزون از سى كتاب است يادآور مىشود كه بيشتر آنها در علم كلام است. »
📚رجال نجاشی ، شماره 1165
🔸ادامه 👇