eitaa logo
شیعه پاسخ
6.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
229 ویدیو
57 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
👌یکی از جوجه کانالهای وهابی که اکثرا شبهات تکراری سایر کانالهای وهابی را بازنشر می کند که ما قبلا پاسخ داده ایم و به درخواست مخاطبین شبهات تازه اش را پاسخ می گوییم در پاسخ به ما در مورد انقطاع وحی پس از پیامبر مطلبی گفته است که در پست امشب مفصل تر پاسخ گفتیم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4022 👌در ادامه مدعی شده است که علی علیه السلام خود را از اشتباه مصون نمی دانسته است , در ذیل پاسخ این ادعایش را نیز داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2445
🤔 ❓آیا بيان این جمله در قرآن، عاقلانه و اخلاقی است؟ آيه ١٢ سوره تحريم: و مريم دختر عمران كه واژن خود را سالم نگاه داشت و ما در آن (واژنش) از روحمان فوت كرديم(دميديم) در زبان عربى، به معناى آلت تناسلى زنانه يا همان واژن ميباشد. : اگر از يك مرد مسلمان يا يك امام بپرسيم؛ آيا واژن(آلت تناسلى) خواهرت يا دخترت پاك است؟ چه خواهد گفت؟ آيا نميپرسد چرا بى ادبان سئوال ميكنى؟ آيا نميپرسد واژن خواهر من به تو چه؟ آيا ١ ساعت از ادب و اخلاق براى شما نميگويد؟ بله هم به شما پرخاش ميكند و هم شما را بى ادب و بى نزاكت خطاب ميكند. اما خداى همين شخص در كتاب دينى او بدون ادب و نزاكت و اخلاق براحتى ميگويد: مريم آلت تناسلى اش را سالم نگه داشت! چرا الله نگفت مريم دختران عمران جسمش يا عفتش را پاك نگه داشت؟ چرا ميگويد در واژنش دميديم؟ آيا الله نميتوانيت بدون فوت كردن در آلت تناسلى مريم، او را حامله كند؟ ❗️❗️ 💠💠 👌اشکال تراشی معاند در مورد آیه شریفه ذیل است که می فرماید : " وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ " "و همچنين مريم دختر عمران مثل زده كه دامان خود را پاك نگاه داشت، و ما از روح خود در او دميديم، او كلمات پروردگار و كتابهايش را تصديق كرد، و از مطيعان فرمان خدا بود. " ( تحریم ١٢ ) 👌مرحوم محمد هادی معرفت به اشکال معاند پاسخ زیبایی می دهد و می گوید : "❕پنداشته‏اند در قرآن تعبيرات ركيكى ديده مى‏شود كه با ادبيّات والاى وحى تناسب ندارد. مثلًا كلمه فرج كه نام عورت زن است‏ ... 👌امّا اين توهّم ناشى از ناآگاهى نسبت به مصطلحات زبانى عصر قرآن و اشتباه عرف قديم با عرف امروز است. اينك تفصيل پاسخ: 💠 «الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها» ❕اين تعبير در دو جاى قرآن آمده ( انبیاء ٩١ _ تحریم ١٢ ) و اين اشكال را بر انگيخته كه چرا از عورت زن به صراحت اسم برده شده؟ 👌 بايد گفت اتفاقاً اين كلمه تعبير كنايه‏آميز است نه صريح، زيرا منظور از فرج در اينجا شكاف موربّ قسمت پايين لباس يا دامن است. ابن فارض گويد: ف ر ج ريشه لغوى صحيحى است كه بر گشادگى موجود در چيزى دلالت دارد و لذا بر شكاف يا ترك ديوار اطلاق مى‏شود، و فروج، فاصله‏هاى ميان نقاط خطر و كمينگاه است. 📚 معجم مقاییس اللغه ج ٤ ص ٤٩٨ ❕ در ادامه مى‏گويد: جيب، بريدگى گريبان است كه در قسمت جلو جامه امتداد دارد. 📚همان ج ١ ص ٤٩١ و ٤٩٧ 👌جبت القميص يعنى وسط آن شكافى ايجاد كردم. در قرآن نيز مى‏فرمايد: «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُيُوبِهِنَّ» بايد روسرى‏هاى خود را بر گريبان هاشان بيفكنند ( نور ٣١ ) كه «جيوب» همان بريدگى بالاى پيراهن است. يا مى‏گويند: ❕فلانى ناصح الجيب است يعنى امانت دارد، يا طاهر الجيب است، يعنى پاك جامه است. 📚لسان العرب ج ١ ص ٢٨٨ 👌بنابراين فرج در چنين تعبيراتى شكاف پيراهن و گريبان است كه در پيراهن‏هاى عربى معمول بوده و هست و احصان فرج كه در آيه آمده همان پاكدامنى است كه كنايه از منزه بودن از فحشاء و هرزگى باشد. ❕اين كاربرد بر اساس زبان اصيل عرب كهن است كه قرآن هم بر روال آن جريان دارد. امّا در دوره‏هاى بعد نام عورت زن شده كه كاربردى نو پيداست و به قرآن ربطى ندارد. آيه‏هايى همانند «وَ الْحافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ» ( احزاب ٣٥ ) يا «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ... وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» ( نور ٣٠ _ ٣١ ) همگى كنايه از حفاظت از پاكدامنى و پرهيز از فحشاء دارد، و كلمه فرج در آنها هرگز نام عورت يا نام عورت زن نبوده و نيست. 📚نقد شبهات پیرامون قرآن کریم ص ٢٩٢ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌بنابراین همانطور که از " جیب " که به معنای بریدگی گریبان است به امانتداری و پاک جامه ای کنایه آورده می شود , از فرج هم که به معنای شکاف پیراهن و گریبان است به پاکدامنی کنایه آورده می شود و مقصود از " احصان فرج " در آیه مورد بحث , همان پاکدامنی است . ❕و این که خداوند می گوید در " فرج " مریم از روح خود دمیدیم , یعنی در شکاف پیراهن و گریبان او از روح خود دمیدیم که کنایه از خلقت عیسی مسیح ع از روح الهی است و بر همین اساس , عیسی مسیح روح الله است , چنان که در آیه دیگر می فرماید : " يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ " " اى اهل كتاب در دين خود غلو (و زياده‏روى) نكنيد و در باره خدا غير از حق نگوئيد مسيح عيسى بن مريم فقط فرستاده خدا و كلمه (و مخلوق) او است، كه او را به مريم القا نمود و 👈روحى از طرف او بود .👉 ( نساء ١٧١ ) 📚تفسیر سور آبادی ج ٣ ص ١٥٨٢ ❕البته روشن است که منظور از تعبیر " روحنا " يك روح با عظمت و متعالى است، که در مریم دمیده شد و عیسی مسیح ع از آن خلق شد . يا به تعبير ديگر اضافه" روح" به" خداوند"" اضافه تشريفيه" است كه براى بيان عظمت چيزى مى‏آيد، مانند اضافه" خانه" به" خدا" در تعبير" بيت اللَّه" و گرنه خداوند نه روح دارد، و نه خانه و بيت. 📚تفسير نمونه، ج‏ ٢٤ ص ٣٠٦ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❓رد ادعای مسلمین در مورد مادی نبودن الله در آیه ۶۴ سوره مائده می‌خوانیم: وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ ﴿۶۴﴾ : و يهود گفتند دست ‏خدا بسته است دستهاى خودشان بسته باد و به [سزاى ] آنچه گفتند از رحمت‏ خدا دور شوند بلكه هر دو دست او گشاده است هر گونه بخواهد مى ‏بخشد و قطعا آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو فرود آمده بر طغيان و كفر بسيارى از ايشان خواهد افزود و تا روز قيامت ميانشان دشمنى و كينه افكنديم هر بار كه آتشى براى پيكار برافروختند خدا آن را خاموش ساخت و در زمين براى فساد مى ‏كوشند و خدا مفسدان را دوست نمى دارد (۶۴) 🖋توضیح: مسلمین و ماله کشان در توضیح این آیه می‌گویند منظور از «ید» و مشتقات آن در آیه یعنی «قدرت و روزی دادن»! در حالی که به فرض صحت چنین ادعایی، باز هم عقلانی نیست که تعداد دست نیز ذکر شود و بگوید «هر دو دست او (الله) باز است» چرا که در مقام استعاره و تمثیل نیازی به ذکر تعداد دست نیست. چنانکه در محاورات و ضرب المثل‌های متعددی داریم: ۱) دست بالای دست بسیار است ۲) دست ما کوتاه و خرما بر نخیل ۳) دست بده ندارد (کنایه از خسیس بودن) اما نکته جالبتر در مورد این آیه این است که در آن اشاره به کاشتن تخم کینه و دشمنی بین قوم یهود توسط الله می‌شود: وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ : تا روز قيامت ميانشان دشمنى و كينه افكنديم ❗️❗️ 💠💠 👌هنگامى كه قرآن درباره خدا مى‏گويد: «بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ؛ هر دو دست خداوند گشاده است». ( مائده ١٤ ) يا مى‏فرمايد: «وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِاعْيُنِنا؛ (اى نوح) در برابر ديدگان ما كشتى بساز». ( هود ٣٧ ) ❕هرگز مفهوم اين آيات، وجود اعضاى جسمانى چشم و گوش و دست براى خدا نيست، چرا كه هر جسمى داراى اجزايى است و نياز به زمان و مكان و جهت دارد، و سرانجام فانى مى‏شود، و خداوند برتر از آن است كه اين صفات را دارا باشد، پس منظور از «يَداهُ» (دست‏ها) همان قدرت كامله الهى است كه سراسر جهان را زير نفوذ خود قرار داده، و منظور از «اعين» (چشم‏ها) علم و آگاهى اوست نسبت به همه چيز. 📚اعتقاد ما , ص ٥٢ ❕بر همین اساس است که می بینیم عبد اللّه بن قيس می گوید : 👌از امام رضا عليه السلام شنيدم كه فرمود: «بلكه دو دست او گشوده است». پس به امام عليه السلام گفتم: آيا خدا، دستانى اين چنين دارد؟ و با دستم به دست امام اشاره كردم. امام عليه السلام‏فرمود: «خير. اگر اين چنين بود، خدا آفريده مى‏شد». " سَمِعتُهُ يَقولُ: «بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ» فَقُلتُ لَهُ: لَهُ يَدانِ هكَذا؟ و أَشَرتُ بِيَدي إِلى يَدِهِ. فقالَ: لا، لَو كانَ هكَذا لَكانَ مَخلوقا. " 📚توحید صدوق ص ١٦٨ _ معانی الاخبار ص ١٨ 👌مقصود از دست خداوند , قدرت و لطف خداوند متعال است , چنان که در روایتی از امام باقر عليه السلام در مورد اين سخن خداى متعال: «اى ابليس! تو را چه باز داشت از سجده كردن در برابر آنچه با دو دستم آفريدم؟» ( ص ٧٥ ) سوال شد که امام ع فرمود : " دست، در سخن عرب، به معناى نيرو و نعمت است. خدا فرمود: «و بنده ما داوود دارای دست را ياد كن» ( ص 17 ) و فرمود: «و آسمان را با اید برافراشتيم» ( ذاریات ٤٧ ) يعنى با نيرو، و فرمود: «و ايشان را به روحى از نزد خويش، نيرومند گردانيده است»، ( مجادله ٢٢ ) يعنى آنان را نيرومند گردانيده است، و گفته مى‏شود: فلانى نزد من، دستان زيادى دارد، يعنى فزون‏بخشى‏ها و نيكى دارد و [گفته مى‏شود:] فلانى نزد من، دست تابانى دارد، يعنى نعمت دارد. " "فقلت: قوله عز و جل: يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ؟ فقال: «اليد في كلام العرب القوة و النعمة. قال: وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ و قال: وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ أي بقوة وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ و قال: وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ أي قواهم. و يقال: لفلان عندي يد بيضاء، أي نعمة». 📚توحید صدوق ص ١٥٣ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕بر این اساس در مورد آیه مورد استناد معاند , گفتنی است که بايد توجه داشت كه" يد" در لغت عرب به معانى زيادى اطلاق مى‏شود كه يكى" دست" است و ديگرى" نعمت" و" قدرت" و" زمامدارى و حكومت" و" تسلط" مى‏باشد. البته معنى اصلى همان دست مى‏باشد. 👌و از آنجا كه انسان بيشتر كارهاى مهم را با دست خود انجام ميدهد، به عنوان كنايه در معانى ديگر به كار رفته است، همانطور كه كلمه" دست" در زبان فارسى نيز چنين است. ❕از بسيارى از رواياتى كه از طريق اهل بيت ع به ما رسيده استفاده مى‏شود كه اين آيه اشاره به اعتقادى است كه يهود در باره مساله قضا و قدر و سرنوشت و تفويض داشتند و معتقد بودند كه در آغاز خلقت خداوند همه چيز را معين كرده و آنچه بايد انجام بگيرد، انجام گرفته است و حتى خود او هم عملا نمى‏تواند تغييرى در آن ايجاد كند . 📚تفسير نور الثقلين ج ١ ص ٦٤٩ _ و تفسير برهان ج ١ ص ٤٨٦ ❕هنگامى كه زندگى يهود بهم خورد و ستاره اقبالشان غروب كرد معتقد بودند اين يك سرنوشت است و سرنوشت را نمى‏توان تغيير داد، زيرا از آغاز همه اين سرنوشتها تعيين شده و عملا دست خدا بسته است!! خداوند در پاسخ آنها نخست به عنوان نكوهش و مذمت از اين عقيده ناروا مى‏گويد:" دست آنها در زنجير باد، و به خاطر اين سخن ناروا از رحمت‏ خدا بدور گردند". (غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا) ❕سپس براى ابطال اين عقيده ناروا مى‏گويد: هر دو دست خدا گشاده است، و هر گونه بخواهد و بهر كس بخواهد مى‏بخشد. (بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشاءُ) 👌 نه اجبارى در كار او هست، نه محكوم جبر عوامل طبيعى و جبر تاريخ مى‏باشد، بلكه اراده او بالاتر از هر چيز و نافذ در همه چيز است. 👈قابل توجه اينكه يهود" يد" را به عنوان مفرد آورده بودند، اما خداوند در پاسخ آنها" يد" را به صورت" تثنيه" مى‏آورد و مى‏گويد:" دو دست خدا گشاده است" و اين علاوه بر تاكيد مطلب كنايه لطيفى از نهايت جود و بخشش خدا است، زيرا كسانى كه زياد سخاوتمند باشند، با هر دو دست مى‏بخشند، به علاوه ذكر دو دست كنايه از قدرت كامل‏ است 👉 📚تفسير نمونه، ج ٤ ص ٤٥٠ ❕لذا می بینیم که صاحب المیزان می نویسد : " اما جمله" بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشاءُ" اين جمله جواب از گفته يهود است كه با كلمه" بل" كه براى اضراب و اعراض است افتتاح شده است و اين جمله يعنى جمله" يَداهُ مَبْسُوطَتانِ" جمله ايست معروف و شايع و كنايه است از داشتن قدرت. ❓در اينجا سؤالى پيش مى‏آيد و آن اينست كه يهود گفته بود دست خدا بسته است و" يد" را مفرد ذكر كرده بود با اين حال چرا خداى تعالى در جواب آنها فرمود:" يداه" و" يد" را بصورت تثنيه ذكر فرمود؟ 👌جواب اينست كه اصولا 👈در ادبيات عرب دست كنايه است از قدرت و دو دست كنايه است از كمال قدرت و از همين جهت خداى تعالى بصورت تثنيه آورد تا به كمال قدرت خود اشاره كرده باشد 👉كما اينكه در آيه" قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ" نيز براى افاده همين معنا به صورت تثنيه آورد، عرب هم وقتى ميخواهد در سلب قدرت از كسى مبالغه كند و بگويد فلانى به هيچ وجه قدرت بر آن عمل و حق مداخله در آن را ندارد مى‏گويد:" لا يدين بها له" يعنى فلانى هيچ گونه اختيارى در آن كار ندارد " 📚ترجمه تفسير الميزان، ج‏ ٦ ص ٤٧ ❕در رابطه با اینکه معاند مدعی است که خداوند تا روز قیامت , میان یهود کینه و دشمنی قرار داده است , در ذیل پاسخ مفصلی داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/157 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌معاند در مورد قسم های قرآنی اشکالات سطحی را مطرح کرده است , در ذیل در مورد فلسفه قسم های الهی توضیح داده ایم : 🌿 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1867
👌در آیاتی پرده افتادن بر قلوب منحرفین به خداوند نسبت داده شده است که مورد اشکال معاند واقع شده است , در ذیل در این رابطه توضیحات مفصلی داده ایم : 🌿 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3170
❕پاسخ به شبهات تکراری معاندین : 👌معاند به روایتی در موضوع برتری مردان بر زنان استناد کرده است که در ذیل پیرامون آن توضیحات کافی را داده ایم : 🌿 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3170
❕پاسخ به شبهات تکراری و خسته کننده کانالهای معاند : 👌معاند مدعی است که خدای مورد اعتقاد مسلمانان برگرفته از افسانه های بابل است , در ذیل پاسخش را داده ایم : 🌿 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3269
🤔 ❓جواز استفاده از چربی خوک و شراب در فقه شیعه : در کتاب علل الشرائع صدوق جلد ۲ امده : باب : سر 👈جواز👉 خواندن نماز در جامه ای که شراب یا چربی خوک به آن رسیده باشد ❗️❗️ 💠💠 👌باید به وهابی شبهه افکن گفت : " کسی که خانه اش از شیشه است , به خانه دیگری سنگ نمی زند " ❕پیروان مکتب سقیفه که نماز در پست ترین و نجس ترین حالات را جایز می دانند , حق ندارند که به شیعه در این رابطه اشکال کنند . ❕جوینی از ابوحنیفه نقل می کند که فتوا می داد : " اگر كسى پوست سگ مرده‏اى را بكند، و دبّاغى نمايد طاهر مى‏شود. و حلال است كه در آن پوست آب بياشامد، و در هنگام نماز بر تن كند. " 📚«مغيث الخلق» ص 53 و ص 54. ❕و همینطور می آورد : " در مذهبِ ابو حنيفه جايز است كه: مسلمان چون اراده نماز كند با شراب نبيذ وضو بسازد، و پوست سگ دبّاغى شده را بپوشد، و در زير خود به عنوان سجّاده نماز نيز پوست سگ دبّاغى شده پَهن نمايد، و بر نجاست خشكيده سجده كند، و به زبان هندى تكبير بگويد، و با لغت عِبْرى و يا فارسى قرائت حمد را بخواند، و بعد از فاتحه بگويد: دو برگ سبز يعنى: مُدْهَامَّتَانِ، و پس از آن ركوع نمايد و سرش را از ركوع برنداشته سجده كند، و فقط براى فاصله ميان دو سجده به مقدار تيزى شمشير سر خود را بلند كند، و فاصله ميان دو سجده را بدين كيفيّت بگزارد، و قبل از سلام دادن عمداً از خود بادى اخراج كند، در اين صورت نماز او صحيح مى‏باشد. و اگر آن باد را از روى نسيان و فراموشى اخراج نمايد، نمازش باطل است. " 📚«مغيث الخلق» ص 55 و ص 56 و در آخر به اين عبارت دارد: و لو انفلت منه بأن سَبَقَه الحدثُ يعيد الوضوء فى أثناء صلاته و يحدث بعده. فإن لم يكن قاصداً فى حدثه الاوّل تحلّل عن صلوته على الصّحّة. ❕ابن خَلّكان در «وَفَيات الاعيان» روايت می کند : "سلطان محمود بن سبكتكين‏ بر مذهب أبو حنيفه بود، و به فراگرفتن علم حديث وَلَعى بسزا داشت. ديد كه أكثر احاديث طبق مذهب شافعى مى‏باشد. ❕فقهاء از دو گروه را جمع كرد و امر كرد تا در ميان دو مذهب رأى دهند كه ترجيح با كدام است؟ قَفَّال مَرْوَزى‏ در نزد سلطان نمازى را كه در نزد ابو حنيفه جايز است انجام داد بدين گونه: " پوست دبَّاغى شده سگى را در بر كرد، و سرش‏ را به نجاست آلوده ساخت، و با نبيذ خرما وضو گرفت. و چون فصل، فصل تابستان بود، پشه‏ها و مگسها گردش گرد آمدند. در اين حال احرام نماز را به فارسى گفت، و خواند: «دُو بَرگ سَبْز» كه ترجمه مُدْهَآمَّتانَ مى‏باشد. سپس مانند منقار زدن خروس بر زمين دوبار سر خود را بر زمين زد بدون فاصله، و بدون ركوع، و بدون تشهّد. و در پايان بادى صدا دار از دُبُرش بيرون آورد و گفت: اين است نماز ابو حنيفه. ❕سلطان امر كرد تا مرد بصيرى از ما در كتب او تفحّص به عمل آورد، و نماز أبو حنيفه را از كتابهايش تعيين نمايد. آن مرد چنان يافت كه قَفَّال درست مى‏گويد، و نماز آنچنانى نزد أبو حنيفه صحيح است. بنابراين از مذهب حَنَفى به مذهب شافعى برگشت. " "صلّى ركعتين على ما يجوز في مذهب أبي حنيفة، فلبس جلد كلب مدبوغا، و لطّخ ربعه بالنجاسة، و توضّأ بنبيذ التمر، و كان في صميم الصيف في المفازة فاجتمع عليه البعوض و الذباب، و كان وضوؤه منكّسا منعكسا! ثم استقبل القبلة و أحرم من غير نية في وضوئه، ثم قرأ آية بالفارسية و هي دوبر (گ) گل سبز ، ثم نقر نقرتين كنقرات الديك من غير فصل و من غير ركوع و تشهّد، و ضرط في آخره من غير نية السلام، و قال: أيّها السلطان هذه صلاة أبي حنيفة! فقال السلطان: إن لم تكن الصلاة صلاة أبي حنيفة قتلتك لأنّ مثل هذه الصلاة لا يجوّزها/ ذو دين! فأنكرت الحنفيّة أن تكون هذه صلاة أبي حنيفة، فأمر القفّال بإحضار كتب أبي حنيفة، و أمر السلطان نصرانيا كاتبا يقرأ المذهبين جميعا فوجدت الصلاة على مذهب أبي حنيفة على ما حكاه القفّال! فأعرض السلطان عن مذهب أبي حنيفة بمذهب الشافعي‏ " 📚الوافي بالوفيات، ج‏ 17، ص: 47 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕در روایات ما با صراحت تصریح شده است که نماز خواندن با لباسی که به شراب نجس شده باشد یا با خوک ارتباط گرفته باشد , جایز نیست . 👌امام صادق ع فرمود : " اگر لباست به خمر یا نبیذ مسکر آلوده شده بود , اگر موضع نجاست را می دانی باید آن را بشوری و اگر موضع را نمی دانی باید تمام لباس را بشوری , و اگر با چنین لباسی نماز خوانده ای باید نمازت را اعاده کنی " " إِذَا أَصَابَ ثَوْبَكَ خَمْرٌ أَوْ نَبِيذٌ مُسْكِرٌ فَاغْسِلْهُ إِنْ عَرَفْتَ مَوْضِعَهُ وَ إِنْ لَمْ تَعْرِفْ مَوْضِعَهُ فَاغْسِلْهُ كُلَّهُ وَ إِنْ صَلَّيْتَ فِيهِ فَأَعِدْ صَلَاتَكَ. " 📚الکافی ج ٣ ص ٤٠٥ ❕در روایت دیگر آمده است که راوی به امام ع نامه نوشت و پرسش کرد که آیا می توان با لباسی که به شراب یا گوشت خوک آلوده شده است نماز خواند ? امام ع در پاسخ او نوشت : " در آن لباس نماز نخوان چرا که رجس و نجس است " أَسْأَلُهُ عَنِ الثَّوْبِ يُصِيبُهُ الْخَمْرُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ أَ يُصَلَّى فِيهِ أَمْ لا ...فَكَتَبَ ع لَا تُصَلِّ فِيهِ فَإِنَّهُ رِجْس‏ " 📚تهذیب الاحکام ج ١ ص ٢٧٩ 👌اما متاسفانه برخی از امامان اهلسنت , خوک را در هنگام حیات پاک می دانستند و خوردن نبیذ را حلال می دانستند , اگر چه موجب مستی شود : "قال مالك: هما طاهران في حال الحياه " 📚المدونة الكبرى ج 1: ص 5، و فتح الرحيم ج 1: ص 38، و المبسوط للسرخسي ج 1: ص 48، و بدائع الصنائع ج 1: ص 64، و نيل الأوطار ج 1: ص 43، ❕ممن قال النبيذ حلال: الثوري، و أبو حنيفة و أصحابه‏ . و في الصحابة يروونه عن عمر . 📚شرح معاني الآثار ج 4: ص 220 و 221، و السنن الكبرى ج 8: ص 299، و بداية المجتهد ج 1: ص 458 ❕روایت مورد استناد معاند که نماز خواندن با لباس آلوده به شراب و خوک را جایز می داند , موافق با عقیده برخی از علمای اهلسنت و از روی تقیه صادر شده است , خصوصا آنکه حکام اهلسنت از بنی امیه و بنی عباس , و وزیران و صاحبان قدرت آنان غرق در شرب خمر و مستی بودند و با همین حال نماز می خواندند و امامت میکردند و نماز خواندن با لباس آغشته به شراب برایشان امری عادی بود , اینان گاه امامان علیهم السلام را تحت فشار می گذاشتند که موافق با عملکرد آنان فتوا دهند و امامان ع هم برای حفظ جان شیعیان از دست این یاغیان از روی تقیه در مواردی موافق با آنان فتوا می دادند , اگر چه حق مطلب را در مواردی که بحث تقیه نبود , بیان می کردند . " فإن أكثر أمراء بني أمية و بني العباس و وزرائهم و أرباب الدولة كانوا مولعين بشرب الخمر و مزاولتها و استعمالها و عدم التحرز عن مباشرتها، بل ربما نقل ان بعضهم يأم الناس و هو سكران فضلا عن ان يكون ثوبه متلوثا بالخمر " 📚الحدائق الناضرة في احكام العترة الطاهرة، ج‏5، ص: 110 👌در ذیل در مورد روایات تقیه ای توضیح مفیدی داده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12640 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir