❗️پاسخ به شبهات تکراری معاندین
👌ملحد در مورد تعبیر " الم تر " در آیه سوره مریم اشکال ندیدن را مطرح کرده است که شبیه این اشکال را در مورد آیه دیگری نیز در گذشته مطرح کرده بود که همان موقع پاسخ او را دادیم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2601
👌در رابطه با ارسال شیاطین از سوی خداوند به سوی کفار , در ذیل پاسخ مفصلی داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3468
آیا مجازات الهی با جنایاتی ظالمینی چون هیتلر شباهت دارد ?
🤔#پرسش
❓تشابه الله با هیتلر
«راه حل نهایی» الله در قبال کفار قوم نوح و لوط ، درست مانند «راه حل نهایی» هیتلر در قبال یهودیان، چیزی جز کشتار جمعی با روشی ددمنشانه نبود!
اما تعصب دینی خداباوران باعث میشود که کشتارهای هیتلر را جنایت قلمداد کنند اما از کشتارهای خدای موهومشان به سادگی بگذرند! (در حالی که هیتلر فقط در دنیا یهودیان را عذاب کرد! اما این خدای رحمان و رحیم دین اسلام در آخرت هم ولکن معامله نیست و میخواهد تا ابد کفار را در جهنم عذاب کند!) گویی که «خدا بودن» مجوزیست برای کشتار بیرحمانه و جنایتآمیز! ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌معاند در متن مورد ارائه برای فریب مخاطبین خود مغالطات متعددی را صورت داده است که یاد آور می شویم :
1⃣خداوند مالک جان و مال انسانها است و اگر آنچه را که به آنها داده از آنها بگیرد , در ملک خود تصرف کرده است و ظلمی در حق آنان نکرده است به خلاف افراد ظالمی چون هیتلر .
❕یکی از شاخه های توحید خداوند ، توحید در مالکیت است .خداوند مالک حقیقی همه موجودات است و می تواند در جان و مال تمام انسان ها تصرف کند ، زیرا وقتی خالق همه اشیاء او است طبعا مالک همه اشیاء نیز ذات مقدس او است.
📚تفسیر نمونه ج 27 ص449
🔶خداوند در آیات متعددی به این حقیقت اشاره کرده است و می فرماید:
« هر چه در آسمانها و زمین است از اوست» ( بقره 116- 255- 284 - آل عمران 109- 129- نسا ء 126 )
❗️« مالکیت آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است از آن خداست»
🔶مائده 17- انعام 12- توبه 116
2⃣خداوند ظالمین و مفسدین را به خاطر ظلم و فسادی که در زمین به راه انداخته اند , عذاب می کند نه بیگناهان را و مقصر در عذاب آنها اعمال ناشایست خودشان است به خلاف ظالمینی چون هیتلر که بیگناهان را از دم تیغ می گذراند .
❕خداوند می فرماید :
"وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ " "و چنين نبود كه پروردگارت آباديها را به ظلم و ستم نابود كند در حالى كه اهلش در صدد اصلاح بوده باشند. " ( هود ١١٧ )
👌" انَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النّاسَ شَيْئاً وَلكِنَّ النّاسَ انْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ. " " «خداوند هيچ به مردم ستم نمى كند؛ ولى اين مردمند كه به خويشتن ستم مى كنند». " ( یونس ٤٤ )
3⃣خداوند قبل از آنکه افرادی را عذاب کند , پیامبرانش را به سوی آنان می فرستند تا آنان را به مسیر خیر و نیکوکاری و عدالت دعوت کنند و از طغیان و ظلم بر حذر دارند و چنین نبوده است که بدون اتمام حجت کسی را عذاب کند به خلاف ظالمینی چون هیتلر که اصلا دعوت مردم به خیر و عدالت و اتمام حجت برایشان معنا و مفهوم پیدا نمی کند .
❕خداوند می فرماید :
" وَ ما كانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّها رَسُولاً يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِنا وَ ما كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرى إِلاَّ وَ أَهْلُها ظالِمُونَ " " پروردگار تو هرگز شهرها و آبادىها را هلاك نمىكرد تا اينكه در كانون آنها پيامبرى مبعوث كند كه آيات ما را بر آنان بخواند، و ما هرگز آبادىهايى را هلاك نكرديم مگر آنكه اهلش ظالم بودند. " ( قصص ٥٩ )
❕وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلاَّ لَها مُنْذِرُونَ ذكْرى وَ ما كُنَّا ظالِمِين " " ما هيچ شهر و ديارى را هلاك نكرديم مگر اينكه انذار كنندگانى براى آنها بود - تا متذكر شوند، و ما هرگز ستمگر نبوديم. " ( شعراء ٢٠٨ _ ٢٠٩ )
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
4⃣یکی از اهداف خداوند از عذاب طاغیان بیدار سازی و تذکر آنان بوده است تا شاید از حوادث ناگواری که برایشان اتفاق افتاده درس بگیرند و رفتار خود را اصلاح کرده و قدم در مسیر نیکی بردارند , چنین هدفی در جنایات کسانی چون هیتلر هیچگاه معنا و مفهوم پیدا نمی کند .
❕خداوند می فرماید :
" وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِىٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُون " و ما در هيچ شهر و آبادى پيامبرى نفرستاديم مگر اين كه اهل آن را به سختى ها و رنج ها گرفتارساختيم؛ شايد (به خود آيند، و به سوى خدا) بازگردند و تضّرع كنند». ( اعراف ٩٤ )
❕و در مورد آلفرعون چنين مىخوانيم:
"وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِنْ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ " «و ما فرعونيان را به خشكسالى و كمبود ميوه ها گرفتار كرديم، شايد متذكّر گردند». ( اعراف ١٣٠ )
❕ در سوره مؤمنون آيه 76 مىخوانيم: وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ. «و به راستى ما آنها را به عذاب (و بلا) گرفتار ساختيم (تا بيدار شوند)، امّا آنان نه در برابر پروردگارشان تواضع كردند، و نه به درگاهش تضرّع مى كنند»
👌در يكى از خطبههاى اميرمؤمنان على عليه السلام در نهجالبلاغه مىخوانيم:
«انَّ اللَّهَ يَبْتَلى عِبادَهُ عِنْدَ الأَعْمالِ السَّيِّئَةِ بِنَقْصِ الثَّمراتِ، وَ حَبْسِ الْبَرَكاتِ، وَ اغْلاقِ خَزائِنِ الْخَيْراتِ، لِيَتُوْبَ تائِبٌ، وَ يُقْلِعَ مُقْلِعٌ، وَ يَتَذَكَّرَ مُتَذَكِّرٌ، وَ يَزْدَجِرَ مُزْدَجِرٌ!»:
«خداوند بندگان خويش را به هنگامى كه اعمال بد انجام مىدهند، با كمبود ميوهها، و جلوگيرى از نزول بركات، و بستن درهاى گنجهاى خيرات به روى آنان، مبتلا مىسازد، تا توبهكاران توبه كنند، و آنها كه بايد دست از گناه بكشند خوددارى نمايند، و پندپذيران پند گيرند، و آنها كه آمادهاند از گناه باز ايستند»
📚نهج البلاغه خطبه ١٤٣
5⃣اگر خداوند مردمانی را در دنیا به خاطر ظلم و فسادشان عذاب می دهد , از این جهت است تا دیگران عبرت و درس بگیرند و قدم در مسیر ظلم و طغیان و فساد نگذارند تا با عبرت گیری آنان زندگی بشر اصلاح شود .
❕خداوند می فرماید :
" وَ كَذلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذا أَخَذَ الْقُرى وَ هِيَ ظالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ _ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِمَنْ خافَ عَذابَ الْآخِرَةِ ذلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ "
" و اينچنين است مجازات پروردگار تو هنگامى كه شهرها و آباديهاى ظالم را مجازات مىكند، (آرى) مجازات او دردناك و شديد است! - در اين نشانهاى است براى كسى كه از عذاب آخرت مىترسد، همان روزى است كه مردم در آن جمع مىشوند، و روزى كه همه آن را مشاهده مىكنند. "( هود ١٠٢ _ ١٠٣ )
👌"وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ _ فَجَعَلْناها نَكالاً لِما بَيْنَ يَدَيْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ " بطور قطع حال كسانى را از شما كه در روز شنبه نافرمانى و گناه كردند دانستيد، ما به آنها گفتيم بصورت بوزينههاى طرد شدهاى در آئيد - ما اين جريان را مجازات و درس عبرتى براى مردم آن زمان و كسانى كه بعد از آنان آمدند، و هم پند و اندرزى براى پرهيزكاران قرار داديم. " ( بقره ٦٥ _ ٦٦ )
❕بنابراین مقایسه مجازات الهی با جنایات فاسدینی چون هیتلر از اساس باطل و اشتباه و مغالطه ای در جهت تحمیق مخاطبین است که توسط ملحدین صورت می گیرد .
👌در رابطه با چرایی مجازات ظالمین در آخرت , و خلود کفار در آتش در ذیل پاسخ مفصلی داده ایم :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5927
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9204
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9316
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
توضیحی پیرامون رابطه علم و مذهب و دعوت مذهب به علم و دانش
🤔#پرسش
❓تفاوت ميان علم و مذهب، تفاوتى است به عمق ميليونها سال نورى!
#الف) علم شما را آگاه كرده و راه راحت زندگى كردن، پيشرفت و دانش اندوزى را به شما نشان ميدهد و دانشمندان يافته هاى خود را بصورت رايگان در خدمت مردم قرار ميدهند.
#ب) در دين و مذهب موجوداتى به نام آخوند، ملا، مفتى، كشيش و خاخام وجود دارند كه تمام تلاششان براى به فلاكت كشيدن شما، تزريق جهل و خرافات، خر كردن شما از هر راهى و به بردگى كشيدن شماست و بابت همين جنايات نيز از شما پول ميگيرند كه در اِزايش بهشتى موهوم به شما هديه دهند. ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌ملحدین دروغگو و اهل تزویر از هیچ تلاشی برای فریب مخاطبین خود کوتاهی نمی کنند و به دروغ در صدد تقابل سازی میان علم و مذهب هستند در حالی که شعار مذهب همواره دعوت به علم و دانش و فراگیری علوم سودمند برای ساختن دنیایی بهتر بوده است و آیات و روایات شاهد روشنی بر این قضیه است که به برخی اشاره می کنیم :
1⃣ در داستان آدم عليه السلام مسأله تعليم اسماء بيان شده كه اشاره به علم و آگاهى بر اسرار آفرينش تمام موجودات است نه اينكه در علوم دينى منحصر باشد: "وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا " ( بقره ٣١ )
2⃣در سوره «الرّحمن» به تعليم بيان از سوى خداوند پرداخته، و آن را به عنوان يك موهبت عظيم الهى در آغاز سورهاى كه مجموعه بزرگترين نعمت ها در آن ذكر شده است معرّفى مىكند عَلَّمَهُ الْبَيان. ( الرحمان ٤ )
3⃣در سوره «يوسف» به علم تعبير خواب و حكايت رؤياها از حوادث آينده- كه گاه مىتواند در سرنوشت ملّتى همچون ملّت مصر اثر بگذارد- اشاره كرده، و از قول يوسف نقل مىكند ذلِكُما مِمّا عَلَّمنى رَبّى. ( یوسف ٣٧ )
4⃣باز در همين سوره به مسأله تدبير امر يك كشور و آگاهى بر مديريّت بيت المال اشاره كرده، و از قول يوسف خطاب به عزيز مصر مىگويد: اجْعَلْنى عَلى خَزائِنِ الارْضِ انّى حَفيظ عَليم: «مرا سر پرست خزائن اين سرزمين (مصر) بگمار كه من نگاه دارنده و آگاهم». (و مديريّت آن را به خوبى مىدانم). ( یوسف ٥٥ )
5⃣ (در همين مديريّت يك كشور) داستان طالوت و جالوت، هنگامى كه دليل انتخاب طالوت را از سوى پيغمبر آن زمان (اشموئيل) بيان مىكند، مىگويد: انَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَزادَهُ بَسْطَةً فِى الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ: «خداوند او را بر شما برگزيده است، و علم و قدرت جسمانى او را وسعت بخشيده». ( بقره ٢٤٧ )
❕بديهى است امتياز طالوت برساير بنى اسرائل تنها در معارف الهى نبود بلكه آگاهى و مديريّت در امور نظامى و سياسى كه در نهاد اين جوان هوشيار و مدبّر وجود داشت، نيز مورد توجّه و استدلال بوده است.
6⃣ در داستان داود عليه السلام نيز تعليم «صنعةَلَبُوس» (علم زره بافى) را يكى از افتخارات بزرگ او مىشمرد بلكه «لبوس» به گفته طبرسى در مجمع البيان هر گونه اسلحه دفاعى و تهاجمى را شامل مىشود و منحصر به زره نيست ( مجمع البیان ذیل آیه ٨٠ سوره انبیاء ) ؛ و مىفرمايد: وَعَلّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأسِكُمْ. ( انبیاء ٨٠ )
7⃣ در سوره «كهف» در داستان موسى و خضر، از علوم و دانش هايى سخن مىگويد كه از سوى خضر عليه السلام به موسى عليه السلام آموخته شد و هيچ كدام از آنها از علوم و معارف دينى به معنى خاص نبود، بلكه از علومى بود كه جامعه انسانى را طبق نظام احسن اداره مىكند، مىفرمايد: فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلْماً: «در آنجا (موسى و دوست همسفرش يوشع) بندهى از بندگان ما را يافتند كه او را مشمول رحمت خود ساخته و از سوى خود، علم فراوانى به او تعليم داده بوديم». ( کهف ٦٥ ) و سپس در آيات بعد سه نمونه از اين علوم را مشروحاً بيان مىكند كه هيچ كدام از علوم و معارف دينى نيست؛ بلكه همه آنها مربوط به تدبير امور زندگى است.
8⃣ در سوره «نمل» از آگاهى سليمان نسبت به چگونگى سخن گفتن پرندگان سخن به ميان آورده، و آن را به عنوان يكى از افتخارات سليمان كه به آن مباهات مىكرد؛ ذكر مىكند: وَقالَ يا ايُّهَا النّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ: «گفت اى مردم زبان پرندگان به ما تعليم داده شده است». ( نمل ١٦ )
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
9⃣ در اواخر سوره «كهف» در داستان ذى القرنين سخن از سدّ سازى او به عنوان يك واقعه مهم به ميان آمده، و حتى جزئياتى از چگونگى تدبير او در امر ساختن يك سدّ نيرومند آهنين براى جلوگيراى از هجوم قبايل فاسد و مفسد (يأجوج و مأجوج) را بيان مىكند: آتُونى زُبُرَ الْحَديدِ حَتّى اذا ساوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قالَ انْفُخُوا حَتّى اذا جَعَلَهُ ناراً قالَ آتُونى افْرِغْ عَلَيْهِ قِطْراً: «قطعات بزرگ آهن را برايم بياوريد (و آنها را روى هم بچينيد) تا هنگامى كه كاملًا ميان دو كوه را پوشانيد، سپس گفت:" (در اطراف آن آتش بيفروزيد) و در آن بدميد" (آنها دميدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته كرده، گفت اكنون مس مذاب برايم بياوريد تا بر روى آن بريزم». ( کهف ٩٦ ) اين موهبت نيز به علم و دانش سد سازى اشاره مىكند.
🔟 در سوره «لقمان» نيز در آياتى كه شرح و صاياى لقمان به فرزندش مىدهد به يك سلسله دستورات برخورد مىكنيم كه جنبه روانشناسى و اجتماعى و مردم دارى دارد؛ كه رعايت آنها براى همگان در زندگى نيز مهم و كارساز است؛ از جمله اينكه به پسرش دستور مىد هد: «نسبت به مردم بى اعتنايى و ترشرويى نكن، مغرورانه بر زمين راه نرو، در راه رفتن اعتدال را رعايت كن، بلند سخن نگو، فرياد نكش، و صبر و شكيبايى و استقامت در كارها داشته باش». ( لقمان ١٧ _ ١٩ ) اين در حالى است كه خداوند مقام لقمان را به خاطر برخوردارى از موهبت علم و حكمت و دانش بزرگ داشته است، تا آنجا كه سخن او را در كنار سخن خويش قرار داده است .
1⃣1⃣ در سوره «سباء» در شرح حال سليمان، سخن از برنامههاى گسترده عمرانى و هنرى به ميان آمده است، كه پريان زير نظر سليمان، انجام مىدادند: يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحاريبَ وَ تَماثيلَ وَ جِفانٍ كَالْجَوابِ وَ قُدُورٍ راسياتٍ: «آنها هر چه سليمان مىخواست (و دستور مىداد) برايش درست مىكردند معبدها، تمثال ها، ظروف بزرگ غذا همانند حوض و ديگ هاى ثابت»! ( سبا ١٣ ) و در آيه قبل از آن، به دستيابى سليمان به دانش ذوب فلزّات اشاره كرده، و مىفرمايد: و اسَلْنا لَهُ عَيْنَ القِطْرِ: «ما چشمههاى مس (مذاب) را براى او روان ساختيم». ( سبا ١٢ )
2⃣1⃣در سوره «بقره» درباره زمامدارى داوود پيامبر، مىفرمايد: وَ قَتَلَ داوُودُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمّا يَشاءُ: «داوود جالوت را كشت و خداوند حكومت و حكمت و دانش را به او بخشيد و از آنچه مىخواست به او تعليم داد». ( بقره ٢٥١ ) روشن است علم و حكمت در اينجا دانشى است كه براى تدبير ملك و مملكت لازم است؛ و اگر معنى وسيع ترى نيز داشته باشد، اين بخش از علوم مربوط به كشوردارى و نظام حكومت را قطعاً شامل مىشود.
❕از مجموع اشاراتى كه در آيات فوق و بعضى ديگر از آيات قرآن وارد شده به خوبى مىتوان استفاده كرد؛ كه بر خلاف پندار كسانى كه تصوّر مىكنند، قرآن تنها به علوم دين و معارف الهيّه؛ اهميّت داده و سخنى از علوم ديگر به ميان نياورده است، قرآن براى اين بخش از علوم اهميّت فوق العادهاى قائل است، و آن را از مواهب بزرگ الهيّه مىشمرد، و مسلمانان را تشويق به فراگيرى هر گونه علم مفيد و نافع در زندگى مادّى و معنوى مىنمايد.
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❗️در احاديث اسلامى نيز (به پيروى از آيات قرآن مجيد)، تنها اكتفا به تشويق از فراگيرى علوم دينى نشده بلكه علاوه بر آن هر گونه علم مفيد در زندگى مادّى و معنوى مورد توجّه قرار گرفته است؛ به عنوان نمونه به روايات زير توجّه كنيد:
1⃣ در حديث معروفى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم؛ كه فرمودند: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَلَوْ بِالصِّيْنِ فَانَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَريضَة عَلى كُلِّ مُسْلِمٍ»: «دانش را فرا گيريد هر چند در كشور چين باشد، زيرا تحصيل دانش بر هر مسلمانى واجب است».
📚بحار الانوار ج ١ ص ١٨٠
❕بايد توجّه داشت كه مملكت چين در آن زمان دورترين كشور جهان شناخته مىشد؛ بنابراين منظور اين است كه به سراغ دانش برويد هر چند در دور افتادهترين كشورهاى دنيا باشد.
👌بديهى است دانشى كه در آن روز در چين يافت مىشد معارف قرآنى و دينى نبود؛ چرا كه جاى آن مراكز وحى بود بلكه منظور دانش هاى مفيد دنيوى است.
❕ممکن است برخی از معاندین به سند این روایت اشکال گیرند , در حالی که این روایت " موثوق الصدور " است و موافق آیات و روایات فراوانی است که توصیه به کسب علوم دنیوی می کند و ما ماموریم که روایتی را که موافق قرآن و سنت پیامبر است را بپذیریم و حکم به صحت آن کنیم , چنان که در ذیل توضیح داده ایم :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5043
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12017
2⃣در حديث ديگرى از امام اميرالمؤمنان على عليه السلام مىخوانيم: «الْحِكْمَةُ ضالَّةُ الْمُؤمِنِ فَاطْلُبُوها وَلَوْ عِنْدَ الْمُشْرِكِ»: «دانش گمشده شخص با ايمان است، پس آن را طلب كنيد هر چند نزد مشركان باشد».
📚بحار الانوار ج ٧٥ ص ٣٤
❕روشن است، آنچه نزد مشركان يافت مىشود؛ معارف توحيدى و علوم الهى نيست، بلكه علوم مفيد ديگرى است كه در زندگى به كار مىآيد، و گاه نزد آنان است.
👌اين گونه احاديث؛ شعار معروف «علم وطن ندارد» را تداعى مىكند؛ و تأكيد مىنمايد كه علم و دانش گمشده مؤمنان است، هر جا و نزد هر كس بيابند، آن را فرا مىگيرند. چنانچه در حديث ديگرى آمده است «كَلِمَةُ الْحِكْمَةِ ضالَةُ الْمُؤمِنِ فَحَيثُ وَجَدهَا فَهُوَ احَقُّ بِها»: «دانش گمشده مؤمن است، هرجا آن را بيابد به آن سزاوارتر است».
📚بحار الانوار ج ٢ ص ١٩٩
❕بر همین اساس امیر مومنان ع تصریح می کند که متقین گوشهای خود را وقف شنیدن علوم نافع کرده اند نه علومی که صرفا دینی است : " وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم. "
📚نهج البلاغه , خطبه متقین
3⃣ در حديث ديگرى از امير مؤمنان على عليه السلام آمده است: «الْعُلُومُ ارْبَعَةٌ: الْفِقْهُ لِلَادْيانِ وَالطِّبُ لِلَابْدانِ وَالنَّحْوُ لِلِّسانِ، و النُّجُومُ لِمَعْرِفةِ الازْمان»: «دانش چهار بخش است: فقه براى دين، پزشكى براى بدن، نحو (ادبيّات) براى زبان، ستارهشناسى براى شناخت اوقات».
📚بحار الانوار ج ١ ص ٢١٨
4⃣ در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم: «وَكَذلِكَ اعْطى (الِانْسانَ) عِلْمَ ما فيهِ صَلاح دُنْياهُ كَالزِّراعَةِ وَالغِراسِ وَاسْتِخْراجِ الارَضِيْنَ، وَاقْتِناءِ الاغْنامِ وَالانْعامِ وَاسْتِنْباطِ المِياهِ، وَ مَعْرِفَةِ الْعَقاقِير الَّتى يُسْتَشْفى بِها مِنْ ضُرُوبِ الاسْقامِ، والْمَعادِنِ الَّتى يُسْتَخْرَجُ مِنْها انْواعُ الْجَواهِرِ، وَ رُكُوبِ السُّفُنِ وَالْغَوْصِ فِى الْبَحْرِ ... وَالتَّصَرُّفِ فِى الصِّناعاتِ وَ وُجُوهِ الْمَتاجِرِ وَالْمَكاسِبِ»:
❕امام صادق عليه السلام مطابق اين روايت ضمن بر شمردن علوم و دانش هاى مفيدى كه خداوند به لطف و كرمش بر انسان ارزانى داشته، مىفرمايد: «همچنين به او علومى بخشيده؛ كه اصلاح دنياى او در آن است، مانند:" كشاورزى، باغدارى، استخراج زمين ، دامدارى و استخراج آبها از زمين، شناخت گياهان دارويى كه براى انواع بيمارى ها مفيد است و شناخت معادنى كه از آن انواع جواهر استخراج مىشود، وسوار شدن بر كشتى ها و غواصّى در درياها ... و تصرّف در انواع صنايع و انواع تجارت ها و كسبها"».
📚 بحار الانوار ج ٣ ص ٨٣
❕ به اين ترتيب امام عليه السلام تمام اين علوم را از مواهب الهى شمرده و انسانها را به تحصيل و تعليم و گسترش آن تشويق فرموده است.
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
👌از مجموع آيات و روايات فوق و نيز روايات ديگرى كه شرح همه آنها به طول مىانجامد به خوبى استفاده مىشود كه چگونه اسلام يك نهضت علمى نيرومند را پايه گذارى كرد؟ و به همين دليل با گذشت دو سه قرن اين نهال برومند رشد و نمو كرد و شاخ و برگ آن سراسر جهان اسلام را زير پوشش خود قرار داد، و چنان به ثمر نشست كه در مدّت كوتاهى كتاب هاى فراوان در رشتههاى مختلف علمى اعم از معارف الهى، فلسفه، طب بهداشت، جغرافيا، فيزيك، شيمى و غير آنها تأليف و تصنيف شد؛ كه بخشى از آن به صورت ترجمه، و بخش ديگرى به صورت تحقيقات جديد دانمشندان اسلام، در رشتههاى مختلف علمى انتشار يافت.
❕دانشمندانى كه درباره تاريخ تمدن اسلام بحث كرده يا كتاب نوشتهاند؛ از جمله دانشمندان غربى فصل مهمّى از تاريخ تمدن اسلام را به نهضت علمى مسلمين اختصاص داده؛ و رشتههاى مختلف علوم را كه زير نظر مسلمين رونق و گسترش يافت؛ را با ذكر نام دانشمندان هر يك از علوم و فنون بر شمردهاند.
👌اين نكته بسيار قابل توجّه است كه به اعتراف صريح مورّخان غربى نهضت علمى اروپا از نهضت علمى مسلمين مايه گرفت؛ و اروپائيان در نهضت علمى خود مديون دانشمندان اسلام اند!
❕در كتاب تاريخ تمدن غرب و مبانى آن در شرق كه به وسيله چند نفر از دانشمندان غربى نگارش يافته مىخوانيم: «هنگامى كه كمك هاى بيزانس و مسلمانان را (به فرهنگ مغرب زمين) مورد توجّه قرار دهيم؛ مىتوان گفت كه نور بسيارى از شرق به غرب تابيدهاست»!
👌دكتر ماكس ميرهوف در كتاب ميراث اسلام مىگويد: «علوم عرب (مسلمانان) مانند ماه تابانى بود كه تاريك ترين شب هاى اروپاى قرون وسطى را روشن كرد، و چون علوم جديد ظاهر گشت، ماه بى رنگ شد، و همان ماه بود كه ما را در شب هاى تار هدايت كرد تا به اينجا رسانيد، و مىتوانيم بگوييم هنوز هم تابش آن با مااست»!
📚میراث اسلام ص ١٣٤
❕ در عبارت ديگرى در همان كتاب مىخوانيم: «... خلاصه به اين وسيله (وسيله ترجمه كتب دانشمندان اسلام) علوم شرق مانند باران رحمت بر خاك خشك اروپا باريد و آن را حاصل خيز و بارور ساخت و كم كم اروپائيان با علوم شرق آشنا شدند!»
👌او در يادداشت هايى تحت عنوان علوم طبيعى و طب، چنين مىنويسد: «آنچه در اين سال هاى اخير كشف شده روشنايى جديدى بر تاريخ قديم علوم جهان اسلام افكنده است؛ مسلّماً اين كشفيّات هنوز كافى نيست؛ و دنيا در آينده بيشتر به اهميّت علوم اسلامى پى خواهد برد.»
📚همان مدرک ص ١١١
❕در گفته ديگر از پرفسور گيب استاد زبان عربى در دانشگاه لندن، در مقالهاى كه تحت عنوان نفوذ ادبيات اسلامى در اروپا نگاشته چنين نقل مىكند:
«هنگامى كه به گذشته نظر مىافكنيم، مىبينيم علوم و ادبيّات شرق و به منزله خمير مايهاى (براى تمدن غرب بود، به گونهاى كه نفوذ روحيّات و افكار شرق، روح تاريك مردم قرون گذشته غرب) را روشن ساخت و آنها را به جهان وسيع ترى هدايت نمود»!
📚همان مدرک ص ١٨١
❕ جرجى زيدان مورّخ معروف مسيحى در كتاب تاريخ تمدن اسلامى در بحث تأثير اسلام در علوم و دانش هايى كه از خارج به حوزه اسلامى وارد شد چنين مىنويسد:
«هنگامى كه تمدّن اسلامى به مرحله كامل رسيد و علوم بيگانه در بلاد اسلام انتشار يافت؛ مسلمانان به فراگرفتن آن پرداختند، گروهى (از دانشمندان اسلام) نبوغ خود را به كار گرفته و بر صاحبان اصلى آن علوم پيشى گرفتند؛ و آراء و كشفيّات جديدى بر آن افزودند؛ و به اين ترتيب علوم و دانش ها تنوّع و تكامل يافت، و با فرهنگ و آداب اسلامى آميخته شد، و شكل تمدّن اسلامى به خود گرفت و هنگامى كه اروپائيان براى باز پس گرفتن علوم يونان نهضت كردند، بيشتر اين علوم را با همان رنگ اسلامى از لغت عربى گرفتند»!
📚 تاریخ تمدن اسلامی , ج ٣ ص ١٩٦
❕در عبارت ديگرى مىنويسد: «از آنچه درباره نقش تعليم، در تمدّن اسلامى گفتيم به خوبى استفاده مىشود كه علم و دانش، در جهات مختلف (نزد مسلمانان) بارور گشت، و علما و فقها و پزشكان و فلاسفه، نبوغ خود را در اين راه آشكار ساختند».
📚همان مدرک ص ٢٢٢
👌 كوتاه سخن اينكه در كتب تاريخ عمومى جهان، يا كتبى كه در خصوص تاريخ تمدّن اسلامى نوشته شده است؛ اعترافات زيادى از مورّخان شرق و غرب، پيرامون نهضت علمى مسلمانان و تأثير آن در دراز مدّت و كوتاه مدّت در تاريخ علم و فرهنگ بشرى به چشم می خورد .
📚پیام قرآن ج ١٠ ص ٢٦١
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
توضیحی در مورد حیض شدن زنان در هر ماه
🤔#پرسش
❓اندر حکایت علم و عقل باقر العلوم شیعه!
✍️از أبو عبیدة روایت است که امام باقر گفت: قاعدگی نجاست و پلیدى است که حق تعالى در زنان قرار داده. در زمان نوح زنان در هر سال یک بار حیض مىدیدند تا این که جماعتى از زنان که تعدادشان ۷۰۰ نفر بود از حجاب بیرون آمدند و رها و آزاد گشته، لباسهاى سرخ پوشیده و خود را زینت کرده و معطر ساختند و سپس در شهرها پراکنده شدند، با مردان همنشین شده و در اعیاد با آنها همراه بوده و در صفوف آنها در آمده و کاملا با مردان آمیزش پیدا نمودند. در چنین وقتى الله آنها را مبتلا ساخت به قاعدگی در هر ماه، خون حیض این زنان از آنها جارى گشت لذا مجبور شدند که از بین مردان خارج شوند.
📚منبع: علل الشرائع؛ الشيخ الصدوق، دار المرتضی-بیروت، صفحه ۲۸۳.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✍️متاسفانه در جهان مدرن کماکان اسلامگرایانی پیدا میشوند که بگویند باید امروز را مطابق فرامین ائمه مدیریت و کنترل کرد. حال آنکه این جماعت شناخته شده به نام اهل بیت جز سخنان بیپایه، سخیف و باطل چیزی برای ارائه نداشتهاند ❗️❗️
💠#پاسخ 💠
👌باید توجه داشت که اگر چه خونی که از زن در هنگام قاعدگی خارج می شود , نجس و پلید است , اما چنین نیست که زن نجس و پلید گردد و در ایام قاعدگی مطرود تلقی گردد .
❕ اقوام پیشین در مورد زنان در عادت ماهیانه عقائد مختلفی داشتند ؛ یهود فوق العاده سخت گیری می کردند و در این ایام به کلی از زنان در همه چیز جدا می شدند، در خوردن و آشامیدن و مجلس و بستر، و در تورات کنونی احکام شدیدی در این باره دیده می شود.
❕ در باب 15 از سفر لاویان تورات چنین میخوانیم:
👌« اگر زنی صاحبه جریانی باشد و جریان از بدنش خون حیض باشد تا هفت روز جدا خواهد بود و هرکس اورا مس کند تا به شام ناپاک باشد و هر چیزی که وقت جدا ماندنش بر آن بخوابد ناپاک و هرچه بر آن نشسته ناپاک باشد و هرکسی که بسترش را لمس نماید لباس خود را بشوید و خویشتن را با آب شستشو دهد و تا به شام ناپاک باشد...»
👌اسلام مطرود کردن زن در هنگام قاعدگی را ممنوع کرد و اجازه اخراج آنان از خانه و کاشانه را نداد و تنها نزدیکی و جماع با آنان را در هنگام قاعدگی به خاطر آسیبهایی که دارد , حرام اعلام کرد , چنان که پیامبر گرامی وقتی دید که برخی با زنان در هنگام حیض رفتار خوشایندی ندارند و از معاشرت و سکونت و همخوراکی با زن حائض پرهیز می کردند با این تفکر برخورد کرد و فرمود که من تنها شما را امر کردم که از مجامعت با زنان حائض پرهیز کنید نه آنکه آنان را از خانه و کاشانه اخراج کنید :
" إِنَّمَا أَمَرْتُكُمْ أَنْ تَعْتَزِلُوا مُجَامَعَتَهُنَّ إِذَا حِضْنَ وَ لَمْ آمُرْكُمْ بِإِخْرَاجِهِنَّ "
📚عوالی اللئالی ج ٢ ص ١٦
👌همینطور اسلام معتقد است که زن به خاطر رنجی که در ایام قاعدگی می برد , ثواب وافری می برد تا جایی که پیامبر اسلام فرمود :
" یک روز حیض شدن از عبادت یک سال بهتر است , عبادتی که به روزه داری روزها و قیام شبها باشد و هر کس در حیضش بمیرد , شهید مرده است و هرکس از حیض غسل کند , خداوند در ازای هر قطره آب غسلش چشمه ای در بهشت به او عطا می کند و به ازای هر مویی در سر و بدن ( که در غسل شسته می شود ) یک قصر در بهشت به او می دهد که هر قصر به هفتاد برابر , بزرگتر از دنیا است , قصری که هیچ چشمی مانندش را ندیده و به قلب هیچ بشری مانندش خطور نکرده است و زن پس از غسلش از حیض تمام گناهانش آمرزیده می شود "
" حَيْضُ يَوْمٍ لَكُنَّ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ صِيَامٍ نَهَارُهَا وَ قِيَامٍ لَيْلُهَا _ مَنْ مَاتَتْ فِي حَيْضِهَا مَاتَتْ شَهِيدَةً _ مَنِ اغْتَسَلَ مِنَ الْحَيْضِ ... أَعْطَاهُ اللَّهُ بِكُلِّ قَطْرَةٍ عَيْناً فِي الْجَنَّةِ وَ بِعَدَدِ كُلِّ شَعْرَةٍ عَلَى رَأْسِهَا وَ جَسَدِهَا قَصْراً فِي الْجَنَّةِ أَوْسَعَ مِنَ الدُّنْيَا سَبْعِينَ مَرَّةً لَا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ. _ وَ إِذَا اغْتَسَلَتْ مِنْ حَيْضِهَا كُفِّرَ لَهَا كُلُّ ذَنْبٍ ... "
📚مستدرک الوسائل ج ٢ ص ٤١
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕حال معاند روایتی را مورد اشکال قرار داده است که هیچ مطلبی که خلاف عقل باشد را بیان نمی کند و معلوم نیست که چرا معاند روایت مذکور را بر خلاف عقل می داند ❗️
👌کامل روایت مورد استناد معاند چنین است که مطابق آن امام باقر علیه السلام فرمود :
" حيض نجاست و پليدى است كه حقّ تعالى در زنان قرار داده، سپس فرمود :
در زمان حضرت نوح عليه السّلام زنان در هر سال يك بار حيض مىديدند تا اين كه جماعتى از زنان كه تعدادشان هفتصد نفر بود از حجاب بيرون آمدند و رها و آزاد گشته، لباسهاى سرخ پوشيده و خود را زينت كرده و معطّر ساختند و سپس در بلاد و شهرها پراكنده شدند، با مردان همنشين شده و در اعياد با آنها همراه بوده و در صفوف آنها در آمده و كاملا با مردان آميزش پيدا نمودند در چنين وقتى حقّ تعالى آنها را مبتلا ساخت به ديدن حيض در هر ماه، خون حيض اين زنان از آنها جارى گشت لذا مجبور شدند كه از بين مردان خارج شوند، همان طورى كه ذكر شد ايشان در هر ماه يك بار حيض مىديدند حضرت فرمودند: خداوند تبارك و تعالى ايشان را مشغول به حيض کرد و شهوتشان شکست و ساير زنان كه عمل ايشان را انجام نداده بودند در هر سال يك بار حيض مىشدند، سپس حضرت فرمودند:
پسران آن زنان كه در هر ماه حائض مىشدند با دختران اين زنان كه سالى يك مرتبه به آن مبتلا مىگرديدند ازدواج نموده و بدين ترتيب بين طائفه امتزاج برقرار گرديد و دخترانى كه از اين وصلت و ازدواج متولّد شدند جملگى در هر ماه يك بار حيض مىديدند بارى فرزندان زنانى كه در هر ماه يك بار حيض مىشدند زياد گرديدند و جهتش آن بود كه حيض آنها مستقيم و متعادل بود و در مقابل زنانى كه در هر سال يك بار حائض مىشدند چون مبتلا به فساد خون بودند فرزندانشان كم بود از اين رو نسل آن زنان زياد و نسل اينها اندك گرديد. "
"الْحَيْضُ مِنَ النِّسَاءِ نَجَاسَةٌ رَمَاهُنَّ اللَّهُ بِهَا قَالَ وَ قَدْ كُنَّ النِّسَاءُ فِي زَمَنِ نُوحٍ إِنَّمَا تَحِيضُ الْمَرْأَةُ فِي كُلِّ سَنَةٍ حَيْضَةً حَتَّى خَرَجْنَ نِسْوَةٌ مِنْ حِجَابِهِنَّ وَ هُنَّ سَبْعُمِائَةِ امْرَأَةٍ فَانْطَلَقْنَ فَلَبِسْنَ الْمُعَصْفَرَاتِ مِنَ الثِّيَابِ وَ تَحَلَّيْنَ وَ تَعَطَّرْنَ ثُمَّ خَرَجْنَ فَتَفَرَّقْنَ فِي الْبِلَادِ فَجَلَسْنَ مَعَ الرِّجَالِ وَ شَهِدْنَ الْأَعْيَادَ مَعَهُمْ وَ جَلَسْنَ فِي صُفُوفِهِمْ فَرَمَاهُنَّ اللَّهُ بِالْحَيْضِ عِنْدَ ذَلِكَ فِي كُلِّ شَهْرٍ أُولَئِكَ النِّسْوَةَ بِأَعْيَانِهِنَّ فَسَالَتْ دِمَاؤُهُنَّ فَخَرَجْنَ مِنْ بَيْنِ الرِّجَالِ وَ كُنَّ يَحِضْنَ فِي كُلِّ شَهْرٍ حَيْضَةً قَالَ فَأَشْغَلَهُنَّ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِالْحَيْضِ وَ كَسر شَهْوَتُهُنَّ قَالَ وَ كَانَ غَيْرُهُنَّ مِنَ النِّسَاءِ اللَّوَاتِي لَمْ يَفْعَلْنَ مِثْلَ فِعْلِهِنَّ كُنَّ يَحِضْنَ فِي كُلِّ سَنَةٍ حَيْضَةً قَالَ فَتَزَوَّجَ بَنُو اللَّاتِي يَحِضْنَ فِي كُلِّ شَهْرٍ حَيْضَةً بَنَاتِ اللَّاتِي يَحِضْنَ فِي كُلِّ سَنَةٍ حَيْضَةً قَالَ فَامْتَزَجَ الْقَوْمُ فَحِضْنَ بَنَاتُ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ فِي كُلِّ شَهْرٍ حَيْضَةً قَالَ وَ كَثُرَ أَوْلَادُ اللَّاتِي يَحِضْنَ فِي كُلِّ شَهْرٍ حَيْضَةً لِاسْتِقَامَةِ الْحَيْضِ وَ قَلَّ أَوْلَادُ اللَّاتِي لَا يَحِضْنَ فِي السَّنَةِ إِلَّا حَيْضَةً لِفَسَادِ الدَّمِ قَالَ فَكَثُرَ نَسْلُ هَؤُلَاءِ وَ قَلَّ نَسْلُ أُولَئِكَ. "
📚الفقیه ج ١ ص ٨٩ _ علل الشرائع ج ١ ص ٢٩٠
❓خوب این روایت چه اشکالی در آن است ❓
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕شاید مقصود معاند از طرح این بحث آن است که امروزه علم برای حیض شدن زنان در هر ماه یک سلسله علل طبیعی بیان می کند و این مطلب با محتوای روایت که حیض شدن هر ماهه زنان را فعل الهی معرفی می کند در تضاد است ❗️❗️❗️
❕گویی معاند توجه ندارد که فعل الهی با استفاده و جعل اسباب و علل طبیعی واقع می شود و دوگانگی در این بین وجود ندارد .
👌در همین رابطه برخی از علما می نویسند :
" مسأله مهمّى كه در اين جا حتّى براى بسيارى از دانشمندان طبيعى ماترياليست مشتبه شده اين است كه گمان مىكنند ما بر سر دو راهى قرار داريم، يا بايد علل طبيعى را بپذيريم يا ( فعل ) خدا را، و هرگز قبول اين دو با هم سازگار نيست.
👌و به تعبير ديگر تصوّر مىكنند اعتقاد به وجود خدا ( و فعل او ) يعنى مبدئى كه به طور مستقيم و بدون هيچ گونه واسطه، پديدهها را به وجود آورده و بنابراين كشف هر علّت طبيعى، مساوى با نفى دخالت خدا در آن است.
❕و به تعبير روشنتر اين جهان وسيعى كه از علل طبيعى آن آگاهيم، از قلمرو حكومت خدا بيرون است، و تنها زمانى خود را نشان مىدهد كه در مسير حوادث و علل آن، مانعى ايجاد كند، و قانون عليّت را بر هم زند.
👌شگفت آور اين كه چنين اشتباه عجيب و باور نكردنى حتّى براى شخصى مثل «انيشتين» رخ داده است.
❕به عقيده ما اين گونه افراد بايد قبل از هر چيز، فكر و روح خود را از هر گونه تصوّر مذهبى بشويند و از نو درباره مذهب آموزش ببينند، زيرا اين پندار به قدرى از حقيقت دور است كه به هيچ وجه قابل اصلاح نيست!
👌يك فيلسوف الهى، جهان را مجموعهاى از اسباب و علل حساب شده و خدا را مسبّب الاسباب و حافظ اسباب، و مهيمن (نگاه دارنده) و قيّوم (برپا دارنده) آنها مىداند، خدايى كه هيچگاه بدون اسباب، كارى انجام نمىدهد، و جمله:
«أبَى اللّهُ أنْ يَجْرِىَ الأُمُورَ إلَّابأسْبَابِهَا؛ خداوند إبا دارد از اين كه پديدهها بدون دخالت علّتشان بوجود آيد». كه مضمون روايات است، معرّف طرز تفكر، در اين مكتب است.
📚الکافی ج ١ ص ١٨٣
👌و به اين ترتيب نه تنها قانون علّيّت را انكار نمىكند بلكه جهان طبيعت و علل و اسباب آنها را خواسته و فعل خدا مىشمرد.
❕يك فيلسوف الهى هيچ گاه خدا و تأثير او را در جهان هستى در رديف و همدوش علل طبيعى نمىشمرد بلكه ما فوق آنها مىداند؛ زيرا آنها هر چه دارند از او دارند و اكنون نيز حافظ، نگاهبان و اثر بخش به آنها اوست، و همه مطابق برنامه او و به فرمان او مىگردند و انجام وظيفه مىكنند؛ بنابراين از نظر او دانشمندان علوم طبيعى- به گفته «هرشل» طبيعى دان معروف- همگى دست به دست هم دادهاند تا «كاخ علم» يعنى «كاخ عظمت خدا» را بر پا دارند.
❕يك فيلسوف الهى در عين اعتراف به قبول اصل علّيّت و حكومت آن بدون استثنا بر همه چيز، همه علّت و معلولها را وابسته به ذات پروردگار مىداند؛ حتّى بر خلاف آن چه بعضى مىپندارند معجزات را استثناى در قانون علّيّت نمىبيند، بلكه در مورد آنها معتقد به علل غير عادّى است.
📚پیدایش مذاهب , ص ٢٢٠
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
زیارت امام حسین علیه السلام مانند زیارت خداوند است ❗️❗️❗️
🤔#پرسش
❓تجسیم الله نزد شیعه
مکان صحیح الله👈 قبر حسین ابن علی👉 رضی الله عنه است.
منبع : [ الصحیح فی فضل الزیارة الحسینیة]
صفحه : ۱۲۱ ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌مطابق روایات متعددی که در مجامع روایی ما نقل شده است , کسی که امام حسین علیه السلام را در کربلا زیارت کند , مانند کسی است که خداوند را در عرشش زیارت کرده است , یعنی زائر قبر امام حسین ع ثواب زیارت خداوند را می برد .
❕امام حسن عليه السلام فرمود :
"من و حارث اعوَر، با امير مؤمنان عليه السلام بوديم كه فرمود: «شنيدم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مىفرمايد:" مردمى در آخر زمان مىآيند كه قبر پسرم حسين را زيارت مىكنند. هر كس او را زيارت كند، گويى مرا زيارت كرده است، و هر كس مرا زيارت كند، گويى خداوند سبحان و متعال را زيارت كرده است. بدانيد كه هر كس حسين عليه السلام را زيارت كند، گويى خدا را در عرشش زيارت كرده است"».
"سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ: يَأتي قَومٌ في آخِرِ الزَّمانِ يَزورونَ قَبرَ ابنِيَ الحُسَينِ، فَمَن زارَهُ فَكَأَنَّما زارَني، ومَن زارَني فَكَأَنَّما زارَ اللّهَ سُبحانَهُ وتَعالى، ألا مَن زارَ الحُسَينَ فَكَأَنَّما زارَ اللّهَ عَلى عَرشِهِ. "
📚فضل زیاره الحسین علیه السلام ص ٣٩ ح ١٠
❕در روایت دیگر امام رضا عليه السلام فرمود :
"هر كس قبر ابا عبد اللّه عليه السلام را كنار رود فرات، زيارت كند، گويى خدا را در بالاى عرشش زيارت كرده است. " " مَن زارَ قَبرَ أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام بِشَطِّ الفُراتِ كَمَن زارَ اللّهَ فَوقَ عَرشِه "
📚تهذیب الاحکام ج ٦ ص ٤٦
👌وهابی به تعبیر " زیارت خداوند " اشکال کرده است و این تعبیر را گواه بر تجسیم خداوند در نزد شیعه دانسته است در حالی که شبیه همین معنای " زیارت خداوند " در قرآن تحت عنوان " ملاقات خداوند " آمده است .
❕خداوند می فرماید :
«آنها كه لقاى خدا را تكذيب كردند مسلّماً گرفتار زيانند، و هرگز هدايت نيافتهاند» "قدْ خَسِرَ الَّذيْنَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّه وَ ما كانُوا مُهْتَديْنَ " ( یونس ٤٥ )
👌همين تعبير در آيات ديگرى مانند انعام، 31 و 145- يونس، 7 و 11 و 15- رعد، 2- كهف، 105 و 110- فرقان، 21- عنكبوت، 5 و 23- روم، 8- سجده، 23- فصلت، 54- سجده، 10 و 20- نيز آمده است.
❕بدون شك منظور ملاقات و زیارت حسى پروردگار نيست، چرا كه ملاقات و زیارت حسى تنها در مورد اجسام است كه داراى مكان و زمان و رنگ و كيفيات ديگرند، به طورى كه مىتوان آنها را با چشم ظاهر ديد.
👌بلكه منظور يك شهود باطنى و ديدار و و زیارت و ملاقات روحانى و معنوى با خدا است، زيرا در قيامت حجابها كنار مىرود، و آثار خداوند چنان در عرصه محشر و تمام صحنههاى و مواقف قيامت ظاهر و آشكار مىگردد كه همهكس حتى كافران خدا را با چشم دل مىبينند، و او را ديدار مىكنند! (هرچند اين ديدارها متفاوت است).
❕اين حالت ممكن است بر اثر پاكى و تقوا و عبادت و تهذيب نفس در اين دنيا براى گروهى پيدا شود، چنان كه در نهج البلاغه مىخوانيم: يكى از دوستان دانشمند على ع به نام" ذعلب يمانى" از امام ع پرسيد" هل رايت ربك":" آيا خداى خود را ديدهاى"؟!
👌امام ع فرمود " ا فاعبد ما لا ارى " " آيا خدايى را كه نبينم پرستش كنم"؟! و هنگامى كه او توضيح بيشتر خواست امام اضافه كرد:
❕لا تدركه العيون بمشاهدة العيان و لكن تدركه القلوب بحقائق الايمان " " چشمهاى ظاهر هرگز او را مشاهده نكنند، بلكه قلبها بوسيله نور ايمان او را درك مىنمايند"
📚نهج البلاغه خطبه 179.
👌بنابراین مقصود از ملاقات و زیارت خداوند , همان ملاقات و زیارت شهودی و معنوی است و کسی که امام حسین ع را زیارت کند , ثواب کسی را دارد که در عرش الهی که محل طواف فرشتگان است , خداوند را با چشم دل و قلب زیارت و ملاقات کرده است .
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕وهابی که مدعی بود شیعه معتقد به تجسیم خداوند است , توجه ندارد که خودشان عقیده به ملاقات حسی و رویت ظاهری خداوند دارند و خداوند را چون جسمی می دانند که روز قیامت دیده می شود ❗️
❕در حدیثی جعلی نقل می کنند که پيامبر خدا فرمود:
«در حالى كه بهشتيان، غرق در نعمت خويشاند، به ناگاه، نورى برايشان درخشيدن مىگيرد. سرهايشان را بلند مىكنند و پروردگار را مىبينند كه از فراز سرشان بر آنان مشرف شده است و مىفرمايد:" درود بر شما، اى بهشتيان!". اين، همان سخن خداست كه: «درودى كه از جانب پروردگارى مهربان به آنان گفته مىشود»». پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «پس خدا به آنان مىنگرد و آنان به خدا مىنگرند و تا زمانى كه غرق در نگريستن به او هستند، به چيزى از نعمتها توجّه ندارند، تا آن كه از آنان پنهان مىشود؛ ولى نور و بركت او براى آنان در خانههايشان باقى مىماند».
" بَينا أَهلُ الجَنَّةِ فِي نَعِيمِهِم إِذ سَطَعَ لَهُم نُورٌ فَرَفَعُوا رُؤُوسَهُم، فَإِذا الرَّبُّ قَد أَشرَفَ عَلَيهِم مِن فَوقِهِم، فَقالَ: السَّلامُ عَلَيكُم يا أَهل َ الجَنَّةِ. وَذَلِكَ قَولُ اللَّهِ: «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ». قالَ: فَيَنظُرُ إِلَيهِم وَيَنظُرُونَ إِلَيهِ، فَلا يَلتَفِتُونَ إِلى شَيءٍ مِنَ النَّعِيمِ ما دامُوا يَنظُرُونَ إِلَيهِ حَتّى يَحتَجِبَ عَنهُم وَيَبقى نُورُهُ وَبَرَكَتُهُ عَلَيهِم فِي دِيارِهِم "
📚سنن ابن ماجة: ج 1 ص 65 ح 184، الدرّ المنثور: ج 7 ص 65
👌و نقل می کنند که فرمود :
"بامنزلتترين آنان (اهل بهشت)، روزى دو بار به روى خداى بلندمرتبه، نظر می کنند " " إِنَّ أَفضَلَهُم- يَعنِي أَهلَ الجَنَّةِ- مَنزِلَةً لَيَنظُرُ فِي وَجهِ اللَّهِ تَعالى كُلَّ يَومٍ مَرَّتَينِ. "
📚مسند احمد : ج 2 ص 227 ح 4623، المستدرك على الصحيحين: ج 2 ص 553 ح 3880
❕اما اهلبیت علیهم السلام شدیدا با عقیده به ملاقات حسی و دیدن با چشم سر خداوند برخورد می کردند و این عقیده را مورد رد قرار می دادند و تصریح می کردند که ملاقات و زیارت و دیدن خداوند با چشم دل است نه با چشم سر .
👌 هشام بن حکم می گوید :
" در محضر امام صادق عليه السلام بودم كه معاوية بن وَهْب و عبد الملك بن اعيَن وارد شدند. معاوية بن وَهب به ايشان گفت: اى فرزند پيامبر خدا! در باره اين خبرى كه روايت شده است و مىگويد كه پيامبر خدا پروردگارش را ديد، چه مىفرماييد؟ در چه صورتى، او را ديد؟ و نيز در باره حديثى كه روايت كردهاند كه مؤمنان، پروردگار خود را در بهشت مىبينند، او را در چه صورتى مىبينند؟
❕ايشان لبخندى زد و سپس فرمود: «اى معاويه! چه قدر زشت است براى مردى كه هفتاد يا هشتاد سال از عمرش مىگذرد و در مُلك خدا زندگى مىكند و از نعمتهايش مىخورد؛ امّا او را چنان كه بايد، نمىشناسد!».
👌آن گاه افزود: «اى معاويه! محمّد ، پروردگار بزرگ و والايش را با چشم سر نديد. ديدن، دو گونه است: ديدن با دل و ديدن با چشم. بنا بر اين، كسى كه [آن را] ديدن با دل بداند، او به راه صواب رفته، و كسى كه بگويد مقصود، ديدن با چشم سر است، به خدا و آيات او، كافر گشته است؛ زيرا پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرموده است:" هر كس خدا را به مخلوقش تشبيه كند، كافر است"».
" كُنتُ عِندَ الصّادِقِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام إِذ دَخَلَ عَلَيهِ مُعاوِيَةُ بنُ وَهبٍ وَعَبدُ المَلِكِ بنُ أَعيَنَ، فَقالَ لَهُ مُعاوِيَةُ بنُ وَهبٍ: يَابنَ رَسُولِ اللَّهِ، ما تَقُولُ فِي الخَبَرِ الَّذِي رُوِيَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله رَأَى رَبَّهُ، عَلَى أَيِّ صُورَةٍ رَآهُ؟ وَعَنِ الحَدِيثِ الَّذِي رَوَوهُ أَنَّ المُؤمِنِينَ يَرَونَ رَبَّهُم فِي الجَنَّةِ عَلَى أَيِّ صُورَةٍ يَرَونَهُ؟
فَتَبَسَّمَ عليه السلام ثُمَّ قالَ: يا مُعاوِيَةُ، ما أَقبَحَ بِالرَّجُلِ يَأتِي عَلَيهِ سَبعُونَ سَنَةً أَو ثَمانُونَ سَنَةَ يَعِيشُ فِي مُلكِ اللَّهِ وَيَأكُلُ مِن نِعَمِهِ لا يَعرِفُ اللَّهَ حَقَّ مَعرِفَتِهِ؟!
ثُمَّ قالَ عليه السلام: يا مُعاوِيَةُ، إِنَّ مُحَمَّداً صلى الله عليه و آله لَم يَرَ رَبَّهُ تَبارَكَ وَتَعالى بِمُشاهَدَةِ العِيانِ، وَإِنّ الرُّؤيَةَ عَلَى وَجهَينِ: رُؤيَةُ القَلبِ وَرُؤيَةُ البَصَرِ، فَمَن عَنى بِرُؤيَةِ القَلبِ فَهُوَ مُصِيبٌ، وَمَن عَنى بِرُؤيَةِ البَصَرِ فَقَد كَفَرَ بِاللَّهِ وَبِآياتِهِ؛ لِقَولِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: مَن شَبَّهَ اللَّهَ بِخَلقِهِ فَقَد كَفَر "
📚كفاية الأثر: ص 256، بحار الأنوار: ج 4 ص 54 ح 34.
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir