پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
تقیه امام صادق علیه السلام در افطار روزه ماه رمضان !!!!
🤔#پرسش :
❓وقتی امام معصوم عمداً روزه خواری میکند !!!!!
مُحَمَّدٌ عَنِ اَلْهَيْثَمِ بْنِ أَبِي مَسْرُوقٍ اَلنَّهْدِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ خَلاَّدِ بْنِ عُمَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : «دَخَلْتُ عَلَى أَبِي اَلْعَبَّاسِ فِي يَوْمِ شَكٍّ وَ أَنَا أَعْلَمُ أَنَّهُ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ هُوَ يَتَغَذَّى فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ لَيْسَ هَذَا مِنْ أَيَّامِكَ قُلْتُ لِمَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ مَا صَوْمِي إِلاَّ بِصَوْمِكَ وَ لاَ إِفْطَارِي إِلاَّ بِإِفْطَارِكَ قَالَ فَقَالَ اُدْنُ قَالَ فَدَنَوْتُ فَأَكَلْتُ 👈🏾وَ أَنَا أَعْلَمُ أَنَّهُ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ👉🏾» .
ابو عبد اللّه صادق (ع) گفت: من در روز اول ماه رمضان كه مورد ترديد ديگران قرار گرفته بود، به حضور عبد اللّه سفاح اولين خليفۀ عباسى رفتم. سفاح در حال ناهار خوردن بود و به من گفت: يا ابا عبد اللّه. روز من با روزهاى شما برابر نيست. من گفتم: چرا يا امير المؤمنين. روزۀ من با روزۀ شما شروع مىشود و روز عيد من با روز عيد شما قرين خواهد بود. سفاح گفت: پيش بيا. و من نزديك رفتم و با او غذا خوردم با آنكه مىدانستم آن روز، روز ماه رمضان است !!!!
📚تهذيب الأحکام ج ۴، ص ۳۱۷
💠#پاسخ💠
👌روایت مذکور در مورد تقیه صادر شده است , چرا که خلیفه عباسی روزی را که امام علیه السلام از رمضان می دانست را از رمضان نمی دانست و مثلا فردای آن روز از رمضان می دانست و چون اعلام آغاز رمضان از شوون حاکم بوده است اگر امام صادق ع با خلیفه مخالفت می کرد احتمال بود که خلیفه امام ع را بکشد , به خاطر این امام ع از روی تقیه و همراهی با خلیفه با این که می دانستند که رمضان است , افطار کردند , لذا علمای ما از این روایت فرع فقهی ایجاد کرده اند که اگر انسان بر افطار کردن مجبور باشد , می تواند افطار کند :
📚الحدائق الناضره ج ١٣ ص٦٧ " ان یکون مکرها علی الافطار "
👌در نقلهای دیگری آمده است که خود امام صادق علیه السلام شرح دادند که افطار کردنشان از روی تقیه بوده است .
❕شیخ کلینی از امام صادق ع نقل می کند :
" زمان ابو العباس سفاح که امام صادق ع در حیره بود فرمود: من پیش ابو العباس رفتم مردم از اینکه آن روز ماه رمضان است یا نه در شک بودند با اینکه بخدا سوگند روز اول ماه رمضان بود , سلام کردم. گفت: یا ابا عبد اللَّه شما روزه دارید گفتم: نه. سفره غذا مقابل ابو العباس بود. گفت: بفرمایید بخورید. من جلو رفته خوردم . گفتم: روزه را بدستور تو میگیریم و بدستور تو میخوریم. آن مرد که راوی حدیث بود به حضرت صادق گفت: در روز ماه رمضان روزه میخورید؟ فرمود: 👈آری بخدا قسم یک روز از ماه رمضان را روزه بخورم بهتر از این است که گردنم زده شود 👉 "
"عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ وَ هُوَ بِالْحِيرَةِ فِي زَمَانِ أَبِي الْعَبَّاسِ- إِنِّي دَخَلْتُ عَلَيْهِ وَ قَدْ شَكَّ النَّاسُ فِي الصَّوْمِ وَ هُوَ وَ اللَّهِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَ صُمْتَ الْيَوْمَ فَقُلْتُ لَا وَ الْمَائِدَةُ بَيْنَ يَدَيْهِ قَالَ فَادْنُ فَكُلْ قَالَ فَدَنَوْتُ فَأَكَلْتُ قَالَ وَ قُلْتُ الصَّوْمُ مَعَكَ وَ الْفِطْرُ مَعَكَ فَقَالَ الرَّجُلُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع- تُفْطِرُ يَوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ- فَقَالَ إِي وَ اللَّهِ أُفْطِرُ يَوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ- أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ يُضْرَبَ عُنُقِي. "
📚الکافی ج ٤ ص ٨٣
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
👌و باز نقل می کند :
" امام صادق ع فرمود: در حیره نزد ابو العباس رفتم ابو العباس گفت نظرت در مورد روزه امروز چیست؟ گفتم این به عهده امام است اگر روزه بگیری روزه میگیرم و اگر افطار کنی افطار میکنیم ابو العباس گفت ای غلام برایم سفره بیاور با او همراهی کرده و خوردم با اینکه به خدا قسم میدانستم آن روز یکی از روزهای ماه رمضان بود اما یک روز روزه خوردن در ماه رمضان و به جا آوردن قضای آن برایم آسان تر از آن بود که گردنم زده شود و خداوند پرستش نشود "
"عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْعَبَّاسِ بِالْحِيرَةِ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ- مَا تَقُولُ فِي الصِّيَامِ الْيَوْمَ فَقُلْتُ ذَاكَ إِلَى الْإِمَامِ إِنْ صُمْتَ صُمْنَا وَ إِنْ أَفْطَرْتَ أَفْطَرْنَا فَقَالَ يَا غُلَامُ عَلَيَّ بِالْمَائِدَةِ فَأَكَلْتُ مَعَهُ وَ أَنَا أَعْلَمُ وَ اللَّهِ أَنَّهُ يَوْمٌ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ- فَكَانَ إِفْطَارِي يَوْماً وَ قَضَاؤُهُ أَيْسَرَ عَلَيَّ مِنْ أَنْ يُضْرَبَ عُنُقِي وَ لَا يُعْبَدَ اللَّهُ. "
📚الکافی ج ٤ ص ٨٣
❕بر همین اساس امیر مومنان علیه السلام در مورد افطار کردن از روی تقیه فرمود :
" و اما رخصتی که صاحبش اختیار دارد، آن است که خدا نهی کرده مؤمن را از دوست گرفتن کافر. سپس به او منت نهاده به رخصت در مقام تقیه که در ظاهر به موافقت با او روزه دارد و افطار کند، و مانند او نماز بخواند و کار دینی کند، و به او بنماید که مانند او کار میکند، ولی باید در باطن به دین حق خدا باشد، به خلاف آنچه از ترس به مخالفان نشان میدهد که سرکار امت اند. خدا فرموده: «لا یتخذ المؤمنون الکافرین أولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فی شی ء إلا أن تتقوا منهم تقاة و یحذرکم الله نفسه. » {مؤمنان نباید کافران را - به جای مؤمنان - به دوستی بگیرند و هر که چنین کند، در هیچ چیز [او را] از [دوستیِ] خدا [بهره ای] نیست، مگر اینکه از آنان به نوعی تقیّه کنید و خداوند، شما را از [عقوبت] خود میترساند. } این رخصتی است که از روی مهربانی بر مؤمنان تفضل کرده تا آن را به کار بندند برای تقیه در ظاهر. "
"وَ أَمَّا الرُّخْصَةُ الَّتِي صَاحِبُهَا فِيهَا بِالْخِيَارِ فَإِنَّ اللَّهَ نَهَى الْمُؤْمِنَ أَنْ يَتَّخِذَ الْكَافِرَ وَلِيّاً ثُمَّ مَنَّ عَلَيْهِ بِإِطْلَاقِ الرُّخْصَةِ لَهُ عِنْدَ التَّقِيَّةِ فِي الظَّاهِرِ أَنْ يَصُومَ بِصِيَامِهِ وَ يُفْطِرَ بِإِفْطَارِهِ وَ يُصَلِّيَ بِصَلَاتِهِ وَ يَعْمَلَ بِعَمَلِهِ وَ يُظْهِرَ لَهُ اسْتِعْمَالَ ذَلِكَ مُوَسَّعاً عَلَيْهِ فِيهِ وَ عَلَيْهِ أَنْ يَدِينَ اللَّهَ فِي الْبَاطِنِ بِخِلَافِ مَا يُظْهِرُ لِمَنْ يَخَافُهُ مِنَ الْمُخَالِفِينَ.... "
📚وسائل الشیعه ج ١ ص ١٠٧ _ بحار الانوار ج ٧٢ ص ٣٩٠
👌در روایات اهلسنت هم آمده است که اگر انسان به خاطر اکراه و اضطرار دیگران برخی از تکالیف دینی را انجام ندهد , خداوند او را مواخذه نمی کند و برای انسان جایز است که در هنگام اکراه دیگران تکالیفش را انجام ندهد ( از روی تقیه ) :
" قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ: «إِنَّ اللَّهَ قَدْ تَجَاوَزَ عَنْ أُمَّتِي الْخَطَأَ وَ النِّسْيَانَ، وَ مَا اسْتُكْرِهُوا عَلَيْهِ». "
📚سنن ابن ماجه ج ٣ ص ٤٤٤ _ سنن الکبری بیهقی ج ١٠ ص ٦١ _ فتح الباری ج ٩ ص ٣٤٢ _ عمده القاری ج ٨ ص ١٨٩ _ المعجم الصغیر ج ١ ص ٢٧٠ _ صحیح ابن حبان ج ١٦ ص ٢٠٢
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
تناقض گویی قرآن در بحث عمل کردن یا نکردن به قسم !!!
🤔#پرسش :
❓قرآن در بحث عمل کردن به قسم و عمل نکردن به قسم تناقض گویی کرده است !!!!!
وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا
و چون با خدا پيمان بستيد به پيمان خود وفا كنيد و سوگندهاى [خود را] پس از استوار كردن آنها مشكنيد با اينكه خدا را بر خود ضامن [و گواه] قرار داده ايد زيرا خدا آنچه را انجام مى دهيد مى داند (۹۱)
به سوگند خود وفا کنید⬆️⬆️⬆️
به سوگند خود وفا نکنید⬇️⬇️⬇️
قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ
خدا مقرر کرد برای شما که سوگندهای خود را (به کفّاره) بگشایید، و خدا مولای شما بندگان (و حکمش نافذ) است و هم او (به هر چیز عالم) دانا و به حکمت (تمام امور خلق) آگاه است. (۲) ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌چنان که معاند آیه مذکور را بیان داشت , قرآن دستور می دهد که اگر انسان به خداوند قسم بخورد , باید به آن قسم عمل کند و حق شکستن آن را ندارد :
" هنگامى كه با خدا عهد بستيد به عهد او وفا كنيد، و سوگندهايتان را بعد از تاكيد نشكنيد در حالى كه خدا را كفيل و ضامن بر (سوگند) خود قرار دادهايد، خداوند از آنچه انجام مىدهيد آگاه است. " ( نحل ٩١ )
👌اما باید توجه داشت که قسم انسان باید مبتنی بر آن نباشد که انسان با قسم خوردن حلالی را بر خود حرام کند , یا حرامی را بر خود حلال کند , در چنین صورتهایی عمل به قسم واجب نیست و قسم منعقد نمی شود : "عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يَجُوزُ يَمِينٌ فِي تَحْلِيلِ حَرَامٍ وَ لَا تَحْرِيمِ حَلَال "
📚الکافی ج ٧ ص ٤٣٩
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕آیه دومی که معاند به آن استناد کرد ناظر به همین نوع از قسم است که انسان با قسم خوردن حلالی را بر خود حرام کند و ترک کند , خداوند می گوید که در این صورت عمل کردن به قسم لازم نیست و اصلا در این نوع , قسم منعقد نمی شود , خداوند با بیان این حکم , راه رهایی از این نوع از سوگندها را به انسان نشان داده است , چنان که فرمود :
" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُم " "اى كسانى كه ايمان آوردهايد چيزهاى پاكيزه را كه خداوند براى شما حلال كرده بر خود حرام نكنيد " ( مائده ٨٧ )
❕بنابراین در این نوع از قسم خوردن , قسم شرعی تحقق نمی یابد تا مخالفت با آن گناه باشد و جواز عمل نکردن به این نوع از قسم با آیه نخست که از وجوب عمل به قسم سخن به میان آورد , تضادی ندارد , زیرا در آیه دوم اصلا قسم شرعی منعقد نمی شود که مخالفت با آن گناه باشد .
❕آیه مذکور ناظر به قسم خوردن پیامبر گرامی اسلام است که به خاطر اذیتهایی که برخی از همسرانش نسبت به او صورت دادند , قسم خورد که برخی از حلالها را بر خود حرام کند , در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8433
👌خداوند فرمود :
" اى پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده به خاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مىكنى، و خداوند غفور و رحيم است - خداوند راه گشودن سوگندهايتان را (در اين گونه موارد) روشن ساخته و خداوند مولاى شماست و او عالم و حكيم است. " ( تحریم ١ و ٢ )
❕در تفسیر نمونه می خوانیم :
"معلوم است كه اين تحريم، تحريم شرعى نبود، بلكه به طورى كه از آيات بعد استفاده مىشود سوگندى از ناحيه پيامبر ص ياد شده بود و مىدانيم كه قسم خوردن بر ترك بعضى از مباحات گناهى ندارد ( اگر چه در چنین مواردی قسم منعقد نمی شود تا مخالفت با آن گناه باشد ) .
👌بنا بر اين جمله" لِمَ تُحَرِّمُ" (چرا بر خود تحريم مىكنى؟) به عنوان عتاب و سرزنش نيست بلكه نوعى دلسوزى و شفقت است.
❕درست مثل اين كه ما به كسى كه زحمت زياد براى تحصيل درآمد مىكشد و خود از آن بهره چندانى نمىگيرد، مىگوئيم چرا اينقدر به خود زحمت مىدهى، و از نتيجه اين زحمت بهره نمىگيرى؟
👌سپس در پايان آيه مىافزايد:" خداوند غفور و رحيم است" (وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ).
❕اين عفو و رحمت نسبت به همسرانى است كه موجبات آن حادثه را فراهم كردند كه اگر راستى توبه كنند مشمول آن خواهند بود، يا اشاره به اين است كه اولى اين بود كه پيامبر ص چنين سوگندى ياد نمىكرد كارى كه احتمالا موجب جرأت و جسارت بعضى از همسران حضرت ص مىشد.
❕ در آيه بعد اضافه مىكند:" خداوند راه گشودن سوگندهايتان را (در اين گونه موارد) روشن ساخته است" (قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمانِكُمْ) به اين ترتيب كه كفاره قسم را بدهيد و خود را آزاد سازيد.
👌البته اگر سوگند در موردى باشد كه ترك كارى رجحان دارد بايد به سوگند عمل كرد، و شكستن آن گناه است، و كفاره دارد. 👈اما اگر در مواردى باشد كه ترك آن عمل مرجوح ( و بهتر ) باشد (مانند آيه مورد بحث) در اين صورت شكستن آن جايز است، اما براى حفظ احترام قسم بهتر است كفاره نيز داده شود ( اگر چه دادن کفاره واجب نیست چون قسم شرعی منعقد نشده است تا مخالفت با آن جایز باشد ) 👉
📚تفسير نمونه، ج 24، ص: 273
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
لعنت عمومی بنی امیه و بنی مروان در زیارت عاشورا !!!!
🤔#پرسش
❓چرا در زیارت عاشورا تمام بنی امیه و آل بنی مروان لعنت می شوند با این که ممکن است در میان آنان افراد خوبی هم بوده باشند !!!!!
💠#پاسخ💠
👌در این شکی نیست که از دید اسلام و قرآن , بیگناه را به چوب انسان گناهکار نمی رانند , چنان که خداوند فرمود : " وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى " " هيچ گنهكارى گناه ديگرى را متحمل نمىشود " ( انعام ١٦٤ )
❕مقصود از بنی امیه و آل مروان که در زیارت عاشورا لعنت می شوند , کسانی از آن خاندان هستند که مستقیما در حق اهلبیت علیهم السلام جنایت کردند و اهلبیت ع را مورد اذیت و آزار و کشتار قرار دادند , و نیز کسانی مشمول لعنت مذکورند که اگرچه مستقیما در رساندن ظلم و ستم به اهلبیت ع نقش نداشتند , اما به ظلم و ستمی که اجدادشان به اهلبیت ع رساندند , راضی بودند و به آن افتخار می کردند , اینان هستند که شامل لعنتهای زیارت عاشورا هستند , چنان که علی علیه السلام فرمود ؛
" الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ. وَعَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِي بَاطِلٍ إِثْمَانِ: إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ، وَإِثْمُ الرِّضَىبِهِ. "
"آن كس كه به كار جمعيتى راضى باشد همچون كسى است كه در آن كار با آنها شركت كرده (منتها) آن كس كه در انجام كار باطل دخالت دارد دو گناه مىكند: گناه عمل و گناه رضايت به آن (ولى شخصى كه بيرون از دايره عمل است و به آن راضى است تنها مرتكب يك گناه مىشود و آن گناه رضايت است). "
📚نهج البلاغه ، حکمت 154
👌مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار بابى به اين موضوع اختصاص داده و در عنوان باب مىگويد:
«إنَّ مَنْ رَضِىَ بِفِعْلٍ فَهُوَ كَمَنْ أتاهُ كسى كه راضى به فعلى شود همانند كسى است كه آن را انجام داده است» و در ذيل آن هشت روايت نقل مىکند.
📚بحار الانوار ج 97 ص 94 باب 2
👌در داستان كشتن ناقه ثمود (همان معجزه الهى خداوند كه به پيامبرشان حضرت صالح داد) قرآن مىگويد: همه آن قوم بر اثر عذاب الهى از ميان رفتند در حالى كه همانگونه كه در كلام ديگرى از اميرمؤمنان به آن اشاره شده ناقه ثمود را يك نفر كشت و چون ديگران به آن رضايت دادند خداوند همگى را عذاب كرد: (وَإِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا)
📚نهج البلاغه خطبه 201
👌در زيارتنامهها نيز كراراً این مطلب به چشم مىخورد كه زائر لعن و نفرين مىكند به كسانى كه جنايات يزيديان را در كربلا را شنيدند و به آن رضايت دادند: «وَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِه»
📚تهذیب الاحکام ، ج 6 ص 114
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕اما کسانی از بنی امیه و بنی مروان که راضی به اعمال ناشایست قوم و اجداد خود نبوده اند و انسانهای صالحی بوده اند , مشمول لعنتهای مذکور نمی شوند چرا که آنان پیوند خود را با اجداد پلیدشان بریده اند , چنان که وقتی پسر نوح از راه و روش نوح ع جدا شد , دیگر جزء خاندان نوح ع محسوب نشد : " قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِح " " فرمود: اى نوح! او از اهل تو نيست! او عمل غير صالحى است " ( هود ٤٦ )
❕قرآن از زبان ابراهیم ع بیان می دارد که فرمود :
"هر كس از من پيروى كند از من است " " فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي " ( ابراهیم ٣٦ )
👌یعنی پیروان ابراهیم ع تا روز قیامت جزء امت و آل ابراهیم اند , بر این اساس کسانی از بنی امیه و بنی مروان ملعون زیارت عاشورا محسوب می شوند که از آنان تبعیت کنند و راضی به فعل و عملکردشان باشد , اما اگر راضی به فعل آنها نباشد , دیگر از آنان محسوب نمی شوند .
❕در روايتى از امام باقر ع مىخوانيم:
" من احبنا فهو منا اهل البيت قلت جعلت فداك: منكم؟! قال منا و اللَّه، اما سمعت قول ابراهيم فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي "
" هر كس ما را دوست دارد از ما اهل بيت است، راوى سؤال مىكند فدايت شوم براستى از شما اهلبیت است ؟ فرمود: بخدا سوگند از ما است، آيا گفتار ابراهيم را نشنيدهاى كه مىگويد فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي" هر كس از من پيروى كند او از من است"
📚تفسیر عیاشی ج ٢ ص ٢٣١
❕به این نکته با صراحت در روایتی دیگر نیز اشاره شده است .
👌در كتاب الاختصاص شیخ مفید آمده است:
" از ابو حمزه، روايت شدهاست كه گفت: سعد بن عبد الملك ( که از بنی امیه بود ) بر امام باقر عليه السلام وارد شد، در حالى كه چونان زنان، هِق هِق كُنان، مىگريست. امام عليه السلام به او فرمود: «چرا گريه مىكنى، سعد؟». گفت: چگونه نگِريم، در حالى كه از درخت نفرين شده در قرآن هستم؟ ( شجره ملعونه بنی امیه هستم که در قرآن لعنت شده اند ) .
❕امام عليه السلام به او فرمود: «تو از آنها نيستى. تو اموى اى هستى كه از ما اهلبیتی . آيا سخن خداوند عز و جل را نشنيدهاى كه از قول ابراهيم عليه السلام مىفرمايد: «هر كه از من پيروى كند، او از من است»؟"
" عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: دَخَلَ سَعْدُ بْنُ عَبْدِ الْمَلِكِ وَ كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ ع يُسَمِّيهِ سَعْدَ الْخَيْرِ وَ هُوَ مِنْ وُلْدِ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مَرْوَانَ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع فَبَيْنَا يَنْشِجُ كَمَا تَنْشِجُ النِّسَاءُ قَالَ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع مَا يُبْكِيكَ يَا سَعْدُ قَالَ وَ كَيْفَ لَا أَبْكِي وَ أَنَا مِنَ الشَّجَرَةِ الْمَلْعُونَةِ فِي الْقُرْآنِ فَقَالَ لَهُ لَسْتَ مِنْهُمْ أَنْتَ أُمَوِيٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَحْكِي عَنْ إِبْرَاهِيمَ ع- فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي "
📚الاختصاص ص ٨٥
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
امام صادق علیه السلام امر به دوستی ابوبکر و عمر می کند !!!!!
🤔#پرسش :
❓امام صادق رحمه الله مردم را به دوستی با شیخین رضی الله عنها امر می کند!!!
🌱 71- ابو بصير گويد: در محضر امام صادق عليه السّلام نشسته بودم كه ام خالد همان زنى كه يوسف بن عمر از او بريده بود (و ميان آنها از نظر زناشوئى جدائى افتاده بود) اجازه ورود خواست، امام صادق عليه السّلام بمن فرمود: خوشت مىآيد كه سخن اين زن را بشنوى؟ عرضكردم: آرى حضرت اجازهاش داد و وارد شد امام صادق عليه السّلام مرا در كنار خود روى توشك نشانيد، زن مزبور از در وارد شد و شروع بسخن كرد، ديدم زن سخنورى است پس از امام در باره آن دو (يعنى ابو بكر و عمر) پرسيد؟ حضرت بآن زن فرمود:
دوستشان بدار، ام خالد گفت: هر گاه من پروردگارم را ديدار كردم بگويم: كه تو بمن دستور دادى دوستشان بدارم؟ فرمود: آرى، گفت: اين شخص كه روى توشك در كنار تو نشسته (يعنى ابو بصير) بمن دستور ميدهد كه از آنان بيزارى جويم...
📓روضة الكافي جلد ۸ صفحه ۱۰۱
💠#پاسخ💠
👌متاسفانه وهابی در بیان روایت مذکور تقطیع کرده است و ادامه روایت را بیان نکرده است , زیرا در ادامه روایت امام علیه السلام با استناد به آیاتی کفر و فسق آن دو نفر را ثابت می کند و کلام ابوبصیر در حق ابوبکر و عمر را تایید می کند .
❕ابو بصیر میگوید: در محضر امام صادق علیه السلام نشسته بودم کهام خالد، همان زنی که یوسف بن عمر با او قطع رابطه کرده بود، اجازه ورود خواست.
👌امام صادق علیه السلام به من فرمود: آیا دوست داری سخن این زن را بشنوی؟ من عرض کردم: آری، فدایتان شوم. امام فرمود: اگر میخواهی بشنوی، نزدیک شو. ابو بصیر میگوید: امام مرا در کنار خود روی تشک نشاند، سپس آن زن داخل شد و سخن گفت. دیدم او زنی سخنور است. از امام درباره فلانی و فلانی پرسید، امام به او فرمود: آن دو را دوست بدار.ام خالد عرض کرد: هرگاه پروردگارم را دیدار کردم، بگویم که تو به من دستور دادی دوستشان بدارم؟
❕امام فرمود: آری، آن زن عرض کرد: پس این شخص که روی تشک در کنار شما نشسته (ابوبصیر) به من دستور میدهد که از آنان بیزاری جویم، و کثیرٌ النَّوَّا [یکی از علمای مطرح اهلسنت در آن زمان] به من دستور میدهد آن دو را دوست بدارم، پس کدام یک از این دو نفر (ابوبصیر یا کثیر النوا) بهتراند و بیشتر آنها را دوست داری؟
❕حضرت فرمود: سوگند به خدا، این مرد و یارانش در پیش من از کثیرالنوا و یارانش محبوبترند، این مرد کسی است که احتجاج و استدلال میکند و میگوید: «وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَ-ئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ» ( مائده/۴۴ ) {و کسانی که به موجب آنچه خدا نازل کرده داوری نکرده اند، آنان خود کافران اند. }، «وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَ-ئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» ( مائده/۴۵ ) {و کسانی که به موجب آنچه خدا نازل کرده داوری نکرده اند آنان خود ستمگران اند. }، « وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَ-ئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» ( مائده/۴۷ ) {و کسانی که به آنچه خدا نازل کرده حکم نکنند، آنان خود نافرمان اند. } .
❕هنگامی که از محضر امام خارج شدم، گفتم: میترسم ام خالد برود و کثیر النوا را از ماجرا باخبر کند و مرا در کوفه شهره عام و خاص کند. خدایا، به تو از کثیرالنوا در این دنیا و آخرت بیزاری میجویم. "
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
" عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ:، كُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِذْ جَاءَتْ أُمُّ خَالِدٍ الَّتِي كَانَ قَطَعَهَا يُوسُفُ تَسْتَأْذِنُ عَلَيْهِ، قَالَ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَ يَسُرُّكَ أَنْ تَشْهَدَ كَلَامَهَا قَالَ، فَقُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ، فَقَالَ أما لا فأدن قَالَ، فَأَجْلَسَنِي عَلَى الطِّنْفِسَةِ، ثُمَّ دَخَلَتْ فَتَكَلَّمَتْ فَإِذَا هِيَ امْرَأَةٌ بَلِيغَةٌ، فَسَأَلْتُهُ عَنْ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ، فَقَالَ لَهَا: تُوَلِّيهِمَا! قَالَتْ: فَأَقُولُ لِرَبِّي إِذَا لَقِيتُهُ إِنَّكَ أَمَرْتَنِي بِوَلَايَتِهِمَا، قَالَ: نَعَمْ. قَالَتْ: فَإِنَّ هَذَا الَّذِي مَعَكَ عَلَى الطِّنْفِسَةِ يَأْمُرُنِي بِالْبَرَاءَهِ مِنْهُمَا، وَ كَثِيرٌ النَّوَّاءُ يَأْمُرُنِي بِوَلَايَتِهِمَا فَأَيُّهُمَا أَحَبُّ إِلَيْكَ قَالَ هَذَا وَ اللَّهِ وَ أَصْحَابُهُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ كَثِيرٍ النَّوَّاءِ وَ أَصْحَابِهِ، إِنَّ هَذَا يُخَاصِمُ فَيَقُولُ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ، وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ، وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ، فَلَمَّا خَرَجَتْ، قَالَ: إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَذْهَبَ فَتُخْبِرَ كَثِيراً فَيُشَهِّرَنِي بِالْكُوفَةِ، اللَّهُمَّ إِنِّي إِلَيْكَ مِنْ كَثِيرٍ بَرِيءٌ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ. "
📚الکافی ج ٨ ص ١٠١ _ رجال کشی ص ٢٤١
👌می بینیم که اگر چه امام علیه السلام در ابتدا از روی تقیه به دوست داشتن آن دو امر کرد , اما در ادامه و با تایید سخنان ابوبصیر و با کنایه , فسق و کفر آن دو را ثابت نمود .
❕علامه مجلسی در شرح این روایت بیان جالبی دارد که خلاصه آن این است :
" امام ع در ابتدا آن زن را به محبت ابوبکر و عمر امر کرد آن هم از روی تقیه اما وقتی آن زن در سوال پرسیدن اصرار کرد , امام ع با کنایه و با تکیه بر سخنان ابی بصیر و تایید سخنان ابی بصیر لعن آن دو را ثابت نمود , یعنی هم کفر و ظلم و فسق کثیر النواء را ثابت نمود و هم کفر آن دو را و وجوب برائت از آن دو را , و امام ع به دو جهت متذکر این نکته شد :
🔸١ _ این که امام ع گفت که ابوبصیر محبوب من است یعنی ابوبصیر در برائت جستن از آن دو در مسیر حق است .
🔸٢ _ امام ع از علتی در کفر کثیر النواء بهره گرفتند که آن علت در مورد ابوبکر و عمر هم است ( یعنی تن ندادن به حکم خداوند ) , بنابراین امام ع کفر و ظلم و فسق آن دو را نیز ثابت کرده است "
"قوله عليه السلام:" هذا و الله أحب إلى" أمرها أولا بولاية أبي بكر و عمر تقية ثم لما بلغت في السؤال أثبت عليه السلام لعنهما كناية بأن لم يتعرض لقول الرجلين الذين سألت عنهما، بل قال هذا أي أبو بصير أحب إلى من كثير النواء، لأن كلامه موجه يقول إن كثير النواء يفتي و يحكم بين الناس بغير الحق، و يثبت بالآيات كفره و ظلمه و فسقه، فأشار عليه السلام في كلامه هذا ضمنا إلى كفر الملعونين و وجوب البراءة منهما بوجهين.
الأول: أن محبوبية أبي بصير يستلزم صدقه في أمره بالبراءة منهما.
و الثاني: إن العلة التي بها أثبت كفر النواء مشترك بينه و بينهما، فبها تثبت أيضا كفرهما و ظلمهما و فسقهما "
📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج25، ص: 245
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
⚫️ویژه نامه درگذشت عالم بزرگ جهان تشیع , آیت الله صافی گلپایگانی ( رحمه الله علیه ) 👇👇👇👇
⚫️ویژه نامه درگذشت عالم نستوه و وارسته و زاهد و فقیه مکتب اهلبیت علیهم السلام , آیت الله صافی گلپایگانی :
👌آن بزرگ مرد مصداق بارز عمل کردن به سخن پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بود که فرمود وظیفه عالم است که با بدعت های زمانش مبارزه کند :
"قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي أُمَّتِي فَلْيُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ الله "
📚الکافی ج ١ ص ٥٤
👌آیت الله صافی در موارد متعددی با کج رویهایی که توسط برخی ایجاد می شد , مقابله می نمود , که ذیلا به مواردی اشاره می شود :
🔸١ _آیت الله صافی از مخالفان فلسفه خواندن در حوزه های علمیه بود و بیشترین توصیه را بر خواندن کتب کلامی نوشته شده مبتنی بر آیات و روایات می کرد و می فرمود :
« تدريس و تدرس فلسفه و عرفان مصطلح به طور آزاد مانند فقه و تفسير و حديث و علوم ديگر در حوزهها و خصوصا قرار دادن آن در برنامه دروس حوزوي و دانشگاهي بسيار خطرناک است و اجراي اين برنامهها و تشويق و تأييد آنان قابل توجيه نيست و اگر کسي در اين حوزهها گمراه شود، علاوه بر اينکه خودش مسئول است، مدرس و استاد نيز مسئول خواهد بود. "
📚نشريه مذهبي نور، چاپ مشهد مقدس، شماره ۲ با موضوع فلسفه.
👌و در جای دیگر می گوید؛
« تحصيل فلسفه قبل از تحصيل يقين به عقايد حقه به واسطه مطالعه و مباحثه كتب كلاميه، و دريافت عقايد از متون صريحه كتاب و سنت، معرض وقوع در اشتباه و ضلالت است، چنانكه بسيارى از اكابر اهل اين فن يا در مسائل الهيات و ربط حادث به قديم و بررسى معارف توحيدى بر اساس اصالة الوجود و يا در معاد گمراه شده اند.
🔸با اين معرضيت وقوع در خطر انحراف، شخص مؤمن به قرآن و معارف اهل بيت عليهم السلام بدون ضرورت، تعمق در فلسفه و مباحث مبدأ و معاد آن نخواهد نمود، و راه را براى كسب معارف از اهل بيت عليهمالسلام همواره باز و مفتوح مى بيند كه هر چه بيشتر در اين مسير جلو برود، باز هم مجال بيشتر و مراتب بالاترى براى او خواهد بود. براى روشن شدن مطلب به كتاب" نگرشى بر فلسفه و عرفان" اينجانب مراجعه نماييد.»
📚معارف دین ج 3 ص 293
❗️او حتی در آخرین روزهای عمرش و در دیداری که در پنجم دی ماه ١٤٠٠ با اعضای شورای عالی حوزه داشت , بیان داشت :
"حوزه ما باید حوزه احادیث و معارف اهل بیت و فقه و کلام اهل بیت علیهم السلام باشد. آن چیزی که علمای ما به واسطه آن حافظ سنت های حوزههای موفق علمیه بودند همین محوریت است. "
🌐https://www.saafi.com/news/8531
👌در ذیل بیشتر توضیح داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3228
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/477
🔸٢ _ آیت الله صافی از منتقدین جدی عرفان مصطلح و پیروی از مبانی عرفانی افرادی چون ابن عربی بود , چنان که وقتی از او سوال شد :
" « نظر شريفتان را در رابطه با مطالعه نظريات فلسفى و عرفانى محى الدين ابن عربى، ابن رشد و ابن تركى و تطابق ديدگاه اعتقادى با ديدگاه ايشان را بيان فرماييد؟
👌پاسخ داد :
❕" قال الله تعالى هُوَ الَّذِى بَعَثَ فِى الْأُمِّيينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يتْلُوا عَلَيهِمْ آياتِهِ وَ يزَكِّيهِمْ وَ يعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُبِين "
▫️ توجه به اين آيه شريفه و آيات ديگرى كه در اين باره نازل شده، و سيره اهل بيت پيامبر در عمل به قرآن و تدبر در آيات آن، براى هر طالب حقيقت و حكمتى، ما را از هر سخن و كلامى كه از غير ناحيه قرآن و عترت عليهم السلام صادر شده مستغنى مىكند. اصحاب ائمه و فقهاى بزرگ شيعه نيز همين طريق بى خطر و مطمئن را رفتند و نتيجه گرفتند.
👌توجه به اين نكته هم لازم است كه به دنبال آنچه نامبردگان در سؤال گفته اند و نوشته اند كه مطالبشان مملوّ از ضلالت و گمراهى است خود را به ورطه هلاكت افكندن است، و پى بردن به لغزش و انحرافات ايشان، و بازگشت از آن براى كسانى كه خوشبين نسبت به آنها بوده اند بسيار سخت و به ندرت پيش آمده است.
👌براى اطلاع بيشتر از انحرافات و ضلالات امثال ايشان مى توانيد به بخشهايى از كتاب عين الحيوة مرحوم علامه مجلسى رحمة الله عليه مراجعه نماييد.
📚معارف دین ، صافی گلپایگانی ، ج3 ص350
💠ادامه 👇