eitaa logo
شیعه پاسخ
6.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
231 ویدیو
57 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  شیعه پاسخ
⚫️فرا رسیدن سالروز وفات حضرت ابوطالب علیه السلام را تسلیت می گوییم . ✔️چند پرسش و پاسخ پیرامون ایشان ؛ 1⃣مقام ایشان در روایات شیعه و اینکه ایشان از اوصیاء حضرت عیسی علیهما السلام بوده اند ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1058 2⃣ادله ای که برای ایمان ابوطالب از کتب اهل سنت ارائه دادید قانع کننده نیست ❗️برای دوستان ام ارائه دادم اما قبول نکردند ❕ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1059 3⃣همانطور که می دانید ابوطالب اسم اصلی خودش نیست بلکه کینه است. در واقع اسم اصلی ابوطالب عبد مناف است. عبد مناف یعنی بنده ی مناف و مناف یکی از بزرگ ترین بت های مشرکین بوده. حالا سوال اینجاست اگر ابوطالب ایمان اورده بود چرا نام خودش را عوض نکرد؟ حتی چرا‌ مخفیانه نام خودش را عوض نکرد؟ چنانکه‌ می دانید این اسم درست نیست و جایز نیست! چرا اسمش را حتی مخفیانه عوض نکرد ‼️ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1069 4⃣آيا ابوطالب، پدر امام على و عموى محمد، به اسلام ايمان آورد ؟ در یکی از معتبر‌ترین کتاب‌های تفسیری شیعه در این خصوص آمده ... امام‌باقر گفت: اسلام جز به عزت ما نمى‌افزايد، از اين رو ما از غيرمسلمانان ارث مى‌بريم و آنان از ما ارث نمى‌برند، ميراث ابوطالب در دست ماست(چون او کافر بود و ما مسلمانیم). ما معتقد به ارث بردن مسلمان از كافر فقط ميان فرزند و پدر هستيم نه ميان زن و شوهر ❗️ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2026 5⃣اسلامگرایان که به اعتراف خودشان نُه دهم دینشان تقیه است در توجیه این مسئله می‌گویند ابوطالب تظاهر به کفر می‌کرد تا بتواند از محمد حمایت و محافظت کند! سوال اینجاست: چگونه حمزه عموی پیامبر، علی‌رغم اینکه اظهار اسلام می‌کرد باز هم می‌توانست از محمد حمایت کند؟! از طرفی می‌دانیم خود ابولهب (عموی دیگر محمد) نیز علی‌رغم اینکه از سران کفر در مکه بود، باز هم حامی محمد بوده و حتی یک‌بار جان محمد را از مرگ حتمی نجات داده بود . بنابراین این ماله‌کشی شیعیان وجهی ندارد ❗️ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3648 ipasookh.ir
متلاشی شدن نظم جهان در صورت چند خدایی !!!! 🤔 : ❓با نگاهی عمیق به مفهوم آیات قرآن میشود حدس زد آیا این کلام فوق بشری است یا خیر! در آیه ی ۹۱ سوره مومنون الله خودش را یگانه میداند، و علت آن را چنین عنوان میکند !!!! مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۹۱﴾ خدا فرزندى اختيار نكرده و با او معبودى [ديگر] نيست و اگر جز اين بودقطعا هر خدايى آنچه را آفريده [بود] باخود مى ‏برد و حتما بعضى از آنان بر بعضى ديگر تفوق مى ‏جستند منزه است‏ خدا از آنچه وصف مى كنند (۹۱) واقعا انسان از دلایل و قرائن قرآن شگفت زده میشود! دقت کنید اگر ما دوتا خدا داشتیم هرکس مال خودش و مخلوق های خودش رو برمیداشت و میبرد ،!!! خب حال کجا میبرُد؟ لابد به نیستی؟ یا شاید بین خدایان جنگ رخ میداد در عرش کبریایی!!!!! قرآن تا این حد من باب مفهوم کلامی لرزان و ضعیف است !!!! 💠💠 👌این که آیه شریفه می فرماید : اگر دو خدا در عالم هستی بودند , هر خدا مخلوقات خود را با خود می برد , یعنی هر خدا اداره و تدبیر مخلوقات خود را به سلطه خود می گرفت و عهده دار شوونش می گردید , یعنی مقصود از " بردن " در جمله " لذهب " , " بردن اداره و تدبیر شوونات مخلوقات " است , لذا می بینیم که مفسرین در شرح آیه مذکور می نویسند : " آیه به بيان دليل بر نفى شرك پرداخته چنين مى‏گويد: " اگر خداوند شريكى مى‏داشت و آلهه متعدد در جهان هستى حكومت مى‏كرد هر يك از اين خدايان مخلوقات خاص خود را در پنجه تدبير و اداره خويش قرار مى‏داد" (و طبعا هر بخشى از عالم با نظام خاصى اداره مى‏شد و اين با وحدت نظامى كه بر آن حاكم مى‏بينيم سازگار نيست) (إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ). ❕" بعلاوه هر يك از اين خدايان براى گسترش قلمرو حكومت خود سعى داشتند بر ديگرى تفوق جويند" و اين خود سبب ديگرى براى از هم گسيختگى نظام جهان مى‏شد (وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ). 👌و در پايان آيه به عنوان يك نتيجه‏گيرى كلى مى‏فرمايد:" منزه است خدا از توصيفى كه آنها مى‏كنند" (سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ). ❕عصاره اين سخن اين است كه ما به خوبى مشاهده مى‏كنيم كه نظام واحدى بر پهنه هستى حكومت مى‏كند، قوانين حاكم بر اين جهان در زمين و آسمان همه يكسان است، نواميسى كه بر يك ذره فوق العاده كوچك اتم حكمفرما است بر منظومه شمسى و منظومه‏هاى عظيم ديگر نيز حاكم است، و به گفته دانشمندان اگر يك اتم را بزرگ كنيم شكل منظومه شمسى را به خود مى‏گيرد، و اگر به عكس منظومه شمسى را كوچك كنيم به صورت يك اتم در مى‏آيد. 👌مطالعاتى كه صاحب‏نظران در علوم مختلف با وسائل جديد درباره جهانهاى دور دست كرده‏اند نيز همه حاكى از وحدت نظام كلى جهان است، اين از يك سو. ❗️از سوى ديگر لازمه" تعدد" هميشه نوعى" تباين" است، چرا كه اگر دو چيز از هر نظر واحد باشند يك چيز مى‏شوند و دوگانگى معنى نخواهد داشت. 👌بنا بر اين اگر براى اين جهان خدايان متعدد فرض كنيم، اين چندگانگى بر مخلوقات جهان و نظام حاكم بر آنها اثر مى‏گذارد، و نتيجه آن عدم وحدت نظام آفرينش خواهد بود. ❕و از اين گذشته هر موجودى خواهان تكامل خويش است، مگر آن وجودى كه از هر نظر كامل بوده باشد كه تكامل در او مفهوم ندارد، و در مورد بحث ما كه براى خدايان قلمروهاى جداگانه فرض كرديم و طبعا هيچكدام داراى كمال مطلق نيستند طبيعى است كه هر كدام در صدد تكامل خويش است، و مى‏خواهد عالم هستى را در بست در قلمرو خود قرار دهد، و لازمه آن برترى‏طلبى هر يك بر ديگرى است، و نتيجه آن از هم پاشيدن نظام هستى است. " 📚تفسیر نمونه ج ١٤ ص ٣٠١ ❕لذا در تفسیر قمی پیرامون آیه مذکور می خوانیم : " سپس خدا ادّعاى دوگانه‏پرستان را كه به دو خدا معتقدند، رد كرد و فرمود: «خدا، فرزندى نگرفته و هيچ خدايى با او نبوده است؛ چرا كه اگر بود، هر خدايى آفريده‏هاى خود را مى‏بُرد و آن گاه، يكى بر ديگرى برترى مى‏جست». يعنى اگر آن چنان كه ادّعا مى‏كنيد، دو خدا بودند، با هم درگير مى‏شدند. اين، مى‏آفريد و آن، نمى‏آفريد، اين، اراده مى‏كرد و آن، اراده نمى‏كرد و هر يك به دنبال چيره شدن بر ديگرى بود و چون يكى اراده آفريدن انسان مى‏كرد، ديگرى اراده آفرينش حيوان مى‏كرد و اين نمى‏شود كه موجودى در يك حال، هم انسان‏ و هم حيوان باشد، و چون اين باطل است، ثابت مى‏شود كه تدبير و كار، از آنِ يكى است و تدبير و استوارى و تكيه هر يك به ديگرى، وحدت صانع را نيز اثبات مى‏كند " 📚تفسير القمّي: ج 2 ص 93، بحار الأنوار: ج 3 ص 219 ح 6. @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
استدلال به عدم طلاق فاطمه بنت اسد از ابوطالب علیهما السلام !!!! 🤔 : ❓یکی از دلایل ایمان حضرت عدم طلاق همسرش ( فاطمه بنت اسد) است که در روایات هم اشاره شده است اما رحلت حضرت ابو طالب ٣ سال قبل هجرت بود ونزول این حکم كه باید مومن از مشرک جدا شود آیه 10 سوره‌ی ممتحنه در صلح حدیبیه که ششم هجری بوده نازل شده پس این نیتواند دلیل باشد چون این آ یه در زمان حضرت ابوطالب نازل نشده ❗️❗️❗️ 💠💠 👌روایتی که در موضوع ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام مورد اشکال قرار گرفته است , نقلی از امام سجاد علیه السلام است که از ایشان در مورد ایمان ابوطالب ع سوال کردند که امام ع پاسخ دادند که ابوطالب ع مومن بوده اند , خطاب به امام ع گفتند که گروهی گمان می کنند که ابوطالب ع کافر بوده است , امام سجاد علیه السلام در این هنگام فرمود : " راستى در شگفتم كه چرا برخى مى‏پندارند كه ابو طالب كافر بوده است! آيا نمى‏دانند كه با اين عقيده بر پيامبر و ابو طالب طعنه مى‏زنند؟ مگر نه اين است كه در چندين آيه از آيات قرآن از اين موضوع منع شده است كه زن بعد از اسلام آوردن در قيد زوجيت كافر خود نماند و اين مسلم است كه فاطمه بنت اسد از پيشگامان در اسلام است و تا پايان عمر ابو طالب همسرش بود " " عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ أَبِي طَالِبٍ أَ كَانَ مُؤْمِناً فَقَالَ نَعَمْ فَقِيلَ لَهُ إِنَّ هَاهُنَا قَوْماً يَزْعُمُونَ أَنَّهُ كَافِرٌ فَقَالَ وَا عَجَبَاهْ أَ يَطْعَنُونَ عَلَى أَبِي طَالِبٍ أَوْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ نَهَاهُ اللَّهُ أَنْ يُقِرَّ مُؤْمِنَةً مَعَ كَافِرٍ فِي غَيْرِ آيَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ وَ لَا يَشُكُّ أَحَدٌ أَنَّ بِنْتَ أَسَدٍ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ السَّابِقَاتِ وَ أَنَّهَا لَمْ تَزَلْ تَحْتَ أَبِي طَالِبٍ حَتَّى مَاتَ أَبُو طَالِبٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ " 📚کتاب ایمان ابی طالب ( الحجه علی الذاهب الی کفر ابی طالب ) ص ١٢٤ _ بحار الانوار ج ٣٥ ص ١١٥ ❕در تفسیر نمونه نیز به این روایت در اثبات ایمان ابوطالب ع استدلال شده است و می نویسد : " در احاديثى كه از طرق اهل بيت رسيده است نيز مدارك فراوانى بر ايمان و اخلاص ابو طالب ديده مى‏شود كه نقل آنها در اينجا بطول مى‏انجامد 👈اين احاديث آميخته با استدلالات منطقى و عقلى است مانند روايتى كه از امام چهارم ع نقل گرديده است‏ "👉 📚تفسیر نمونه ج ٥ ص ١٩٧ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕در این روایت , امام سجاد علیه السلام استدلال می کند که موضوع ممنوعیت زوجیت با کافر در چند جای قرآن آمده است , یعنی این موضوع اختصاص به آیه سوره ممتحنه ندارد , تا کسی بخواهد اشکالی مذکور در پرسش را مطرح کند . 👌از مواردی که در قرآن موضوع ممنوعیت زوجیت با کافر آمده است , می توان به موارد ذیل اشاره کرد . ❕خداوند می فرماید : " و با زنان مشرك و بت‏پرست، تا ايمان نياورده‏اند، ازدواج نكنيد! (اگر چه جز به ازدواج با كنيزان، دسترسى نداشته باشيد، زيرا) كنيز با ايمان، از زن آزاد بت‏پرست، بهتر است، هر چند (زيبايى، يا ثروت، يا موقعيت او) شما را به شگفتى آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت‏پرست، تا ايمان نياورده‏اند، در نياوريد! (اگر چه ناچار شويد آنها را به همسرى غلامان با ايمان در آوريد، زيرا) يك غلام با ايمان، از يك مرد آزاد بت‏پرست، بهتر است، هر چند (مال و موقعيت و زيبايى او،) شما را به شگفتى آورد. آنها دعوت به سوى آتش مى‏كنند، و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مى‏نمايد، و آيات خويش را براى مردم روشن مى‏سازد، شايد متذكر شوند " " وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ يُبَيِّنُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُون‏ " ( بقره ٢٢١ ) ❕و می فرماید : " و آنها كه توانايى ازدواج با زنان (آزاد) پاكدامن با ايمان ندارند مى‏توانند با زنان پاكدامن از بردگانى 👈 با ايمان كه در اختيار داريد ازدواج كنند 👉 " " وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ فَتَياتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ " ( نساء ٢٥ ) ❕و می فرماید : " مرد زناكار جز با زن زناكار يا مشرك ازدواج نمى‏كند، و زن زناكار را جز مرد زناكار يا مشرك به ازدواج خود در نمى‏آورد، و اين كار بر مؤمنان تحريم شده است. " " الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلاَّ زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْكِحُها إِلاَّ زانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ " ( نور ٢ ) ❕و می فرماید : " زنان خبيث و ناپاك از آن مردان خبيث و ناپاكند! و مردان ناپاك نيز تعلق به زنان ناپاك دارند، اين ان از نسبتهاى ناروايى كه به آنها داده مى‏شود مبرا هستند، و براى آنها آمرزش (الهى) و روزى پر ارزش است. " " الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ أُولئِكَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيم‏ " ( نور ٢٦ ) 👌البته توجه به این نکته لازم است که دلائل ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام اختصاص به این دلیل و روایت مذکور ندارد , تا اگر کسی استدلال دلیل مذکور را به هر علتی موجه نداند و یا روایت را ضعیف بشمارد , ایمان ابوطالب ع زیر سوال برود , دلائل فراوانی در مورد ایمان ابوطالب علیه السلام در منابع شیعه و سنی در دسترس است که ما در ویژه نامه ای که در این رابطه منتشر کردیم , مفصلا این دلائل را بررسی کرده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4852 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
مشروعیت رای مردم و خلافت شیخین در نهج البلاغه !!!! 🤔 : ❓آیا شيـعـہ حق دارد در خـلافـت شیخین طعنۍ بزنـند⁉️ می‌گویم: پاسخ خیر است! 💢علۍ -رضی الله عنه- فرموده است: « وَلَعَمْرِي، لَئِنْ كَانَتِ الاِْمَامَةُ لاَ تَنْعَقِدُ حَتَّى يَحْضُرَهَا عَامَّةُ النَّاسِ، فمَا إِلَى ذلك سَبِيلٌ، وَلكِنْ أَهْلُهَا يَحْكُمُونَ عَلَى مَنْ غَابَ عَنْهَا، ثُمَّ لَيْسَ لِلشَّاهِدِ أَنْ يَرْجِعَ، وَلاَ لِلغَائِبِ أَنْ يَخْتَارَ !» نهج البلاغة، خطبه 172 ⭕️پس طبق ڪلام علۍ -رضی الله عنه- شیعیان امروزۍ اصلاً حق ندارند در خصوص خلافت شیخین نظر دهند، زیرا غائب بوده‌اند و طبق ڪلام سیدنا علۍ -رضۍ الله عنه- ابداً غائب حق ندارد در ڪار حاضرین آن زمان دخالت ڪند! اهلها یحڪمون علۍ من غاب عنها! اۍ شیعیان اثنۍ عشرۍ! شما در این قضیه حاڪم نیستید، حاڪم صحابه بوده‌اند! شما طبق ڪلام أمیر المؤمنین علۍ -رضۍ الله عنه- محڪوم هستید و حق ندارید در ڪار حاضرین دخالت ڪنید، حال آن‌ ڪه خود غائب بوده‌اید! ❗️❗️ 💠💠 ❕استناد وهابی به فرازی از خطبه ١٧٣ نهج البلاغه است که امیر مومنان علیه السلام در یک استدلال جدلی فرمود : " اى مردم، سزاوارترين كس براى خلافت، تواناترين افراد بر اين امر و داناترين‏شان به فرمان خداست. (هنگامى كه چنين فردى برگزيده شد) هر گاه آشوبگرى به آشوب و فتنه انگيزى برخيزد از او خواسته مى‏شود كه به سوى حق باز گردد و اگر امتناع ورزد با او نبرد مى‏شود (تا حق را بپذيرد). به جانم سوگند! اگر قرار باشد امامت و خلافت جز با حضور همه مردم منعقد نشود، هرگز راهى به سوى آن نتوان يافت؛ بلكه آن‏ها كه صلاحيت رأى و نظر دارند در اين باره حكم مى‏كنند و حكم آن‏ها نسبت به ساير مردم نافذ است؛ سپس نه حاضران، حق رجوع دارند و نه غايبان حق انتخاب ديگر " " أيّها النّاس، إنّ أحقّ النّاس بهذا الأمر أقواهم عليه، و أعلمهم بامر اللّه فيه. فإن شغب شاغب استعتب، فإن أبى قوتل. و لعمري، لئن كانت الإمامة لا تنعقد حتّى يحضرها عامّة النّاس، فما إلى ذلك سبيل، و لكن أهلها يحكمون على من غاب عنها، ثمّ ليس للشّاهد أن يرجع، و لا للغائب أن يختار " 📚نهج البلاغه خطبه ١٧٣ ❕در شرح این خطبه می خوانیم : 👌"در حقيقت، امام عليه السّلام به دو ركن اساسى كه يكى جنبه علمى دارد و ديگر جنبه عملى اشاره كرده است؛ از نظر علمى بايد از همه آگاه‏تر باشد و از نظر عملى در امر مديريت از همه قوى‏تر. بسيارند كسانى كه عالمند، ولى مدير نيستند و يا مديرند و عالم نيستند و تا اين دو دست به دست هم ندهد، اداره صحيح جامعه امكان پذير نيست. ❕روشن است كه امام عليه السّلام با بيان اين مطلب مى‏خواهد شايستگى خود را نسبت به همه براى تصدّى امر خلافت اثبات كند؛ زيرا همگان مى‏دانستند او از همه به اصول و فروع اسلام آگاه‏تر و از همه در امر مديريت و مبارزه با دشمن قوى‏تر و پايدارتر است. ❓سؤال: چرا امام عليه السّلام به موضوع نص (نص پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بر خلافت او) استناد نمى‏جويد؟ آيا اين دليل بر آن نيست كه خلافت بر اساس نص صورت نگرفته و مربوط به انتخاب شايسته‏ترين افراد از سوى مردم است؟ ❕پاسخ اين سؤال روشن است. اگر امام عليه السّلام بر نص تكيه مى‏كرد، بسيارى از آن‏ها در مقام انكار بر مى‏آمدند؛ لذا بهتر اين بود كه بر مسلّمات خود آن‏ها تكيه كند و با منطق خودشان آن‏ها را ملزم سازد (اين همان چيزى است كه در اصطلاح منطق به آن «جدل» گفته مى‏شود) و قرآن نيز «وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» ( نحل ١٢٥ ) گفته است. ❕آن گاه امام عليه السّلام به پاسخ بهانه ديگرى از بهانه جويان مى‏پردازد و آن اين كه: گروهى از مخالفان، مانند معاويه و عمرو بن عاص و طلحه و زبير يا مانند آن‏ها كه گفتند: امامت و خلافت در صورتى براى كسى مسلّم مى‏شود كه عموم مردم آن را بپذيرند. بنابر اين بيعت اهل مدينه و اطراف آن با على عليه السّلام به تنهايى كافى نيست. 👌امام عليه السّلام در پاسخ مى‏فرمايد: «به جانم سوگند! اگر قرار باشد امامت و خلافت جز با حضور همه مردم منعقد نشود، هرگز راهى به سوى آن نتوان يافت؛ (چرا كه حضور عموم مسلمين بر تمام بلاد غير ممكن است) بلكه آن‏ها كه صلاحيت رأى و نظر دارند در اين باره حكم مى‏كنند و حكم آن‏ها نسبت به ساير مردم نافذ است» ❕امام عليه السّلام براى اثبات حقانيت خود تكيه بر مسلّمات مخالفان كرده؛ چرا كه آن‏ها قبول اهل حلّ و عقد (پذيرش از سوى علماى امّت) را براى ثبوت امامت و خلافت كافى مى‏دانستند؛ بنابر اين با منطق خودشان (منطق جدال احسن) به آن‏ها پاسخ مى‏گويد؛ چون اگر تكيه بر نص مى‏كرد، زبان آن‏ها به انكار گشوده مى‏شد. 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌ديگر اين كه خلافت خلفاى پيشين از طريق پذيرش مردم نبود؛ اهل سقيفه كه ابو بكر را به خلافت برگزيدند افراد معدود و محدودى بودند و خلافت عمر، تنها با نصّ ابو بكر بود و خلافت عثمان، تنها به وسيله سه يا چهار رأى از شوراى شش نفرى عمر صورت پذيرفت. ❕اضافه بر همه اين‏ها براى به دست آوردن نظر امام عليه السّلام در مسأله خلافت، نبايد تنها بر يك يا دو خطبه تكيه كرد؛ بلكه بايد همه كلمات آن حضرت را در اين موضوع در كنار هم بچينيم و تصميم‏گيرى كنيم و مى‏دانيم امام عليه السّلام بارها در نهج البلاغه در موارد متعددى در مسأله خلافت تكيه بر نص فرموده است. " 📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏6، ص: 504 ❕توضیحات تکمیلی : 🔸١ _ چنان که در شرح خطبه گذشت , امام علیه السلام فرازهای مذکور در مورد اعتبار رای بزرگان و اهل حل و عقد را بر اساس قاعده الزام و استدلالی جدلی و تکیه بر مسلمات طرف مقابل ایراد کردند تا از این طریق خلافت خود را در برابر امثال معاویه آن هم با استدلال به معتقدات و مسلمات معاویه ثابت کند و معاویه را مجاب به اطاعت از خود کند . 👌به بیان دیگر : امام علی علیه السلام ، در مقابل كسانى كه ايمان به امامت منصوصش از طرف پيامبر گرامی نداشتند و بهانه جويى مى‏ كردند به مساله بيعت كه نزد آنها مسلم بود استدلال مى‏ كرد، تا ياراى سر باز زدن از اطاعت امام علیه السلام را نداشته باشند، و به معاويه و امثال او گوشزد مى‏ كرد همانگونه كه مشروعيت براى خلافت خلفاى سه‏ گانه قائل است بايد براى خلافت امام قائل باشد و در برابر آن تسليم گردد بلكه خلافت او مشروع تر است، چون بيعت وى گسترده ‏تر و از روى رضايت و رغبت عمومى انجام شد. ❕بنابر اين استدلال به بيعت و اختیار مردم ، هيچ منافاتى با مساله نصب امام از طريق خدا و پيامبر و تاكيدى بودن بيعت ندارد. ❕لذا مثلا در همين نهج البلاغه در يك مورد امام به حديث ثقلين كه از نصوص امامت است اشاره مى ‏فرمايد ( نهج البلاغه خطبه 87)و در جايى ديگر به مساله وصيت و وراثت ( نهج البلاغه خطبه 2) و مواضع متعدد دیگری که امام علیه السلام به امامت الهی خود تصریح می کند که در ذیل مفصلا این موارد را آورده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4745 ❕بنابراین امام علیه السلام در خطبه ای که وهابی به آن استناد کرد ، در مقام بيان يك قاعده كلى كلامى نيست؛ بلكه در مقام احتجاج با افراد عنودى است كه معتقد به مشروعيت خلافت خلفاء از طريق بيعت و اختیار داشتند يعنى از باب استدلال به خصم از راه عقايد و افكار و اعمال خود اوست، كه از آن به عنوان «وجادلهم بالتی هي أحسن» تعبير مى شود. ❕در واقع استدلال امام به اصطلاح جدلی است که در علم منطق مفصل پیرامون آن توضیح داده می شود که مسلمات طرف مقابل را می گیرند و با آن بر ضد وی استدلال می کنند . 📚شرح منطق مظفر، علی محمدی خراسانی , جلد: ۲، صفحه: ۳۲۹ 👌این همان چیزی است که در علم منطق از آن به فن جدل تعبیر می شود و آن اینکه مسلمات خصم را بگیرند و با آن بر ضد او استدلال کنند هر چند مسلمات خصم از سوی گوینده پذیرفته نشده باشد. مثل اینکه ما با تورات و انجیل کنونی در برابر یهود و نصاری استدلال می کنیم و می گوییم مطابق فلان فصل و فلان آیه شما چنین می گویید و بنابراین طبق عقیده خودتان محکوم هستید . 👌علی علیه السلام هم کسانی چون معاویه را که اعتقاد به بیعت و اختیار داشتند ، طبق عقاید خودشان مجاب و ملزم می کرد تا تن به اطاعتش بدهند . 🔸٢ _ وهابی در صدد است که با استناد به فرازهای مذکور نهج البلاغه , مشروعیت خلافت ابوبکر و عمر را ثابت کند , به این بیان که صحابه ای که در صدر اسلام حاضر بودند با ابوبکر و عمر بیعت کردند , و غائبین که شیعیان امروزی اند , دیگر حق مخالفت ندارند !!!! 👌متاسفانه وهابی کاری جز دروغگویی ندارد , زیرا طبق نصوص خود اهلسنت , بزرگان صحابه مخالف خلافت ابوبکر بودند و با او بیعت نکردند , در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4135 ❕و طبق روایات اهلسنت , امیر مومنان علیه السلام نیز مشروعیتی برای خلافت ابوبکر و عمر قائل نبود , چنان که در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4443 ❕و حضرت زهرا سلام الله علیها نیز تن به خلافت ابوبکر نداد و با حالت خشم و غضب بر ابوبکر از دنیا رفت , در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3445 ▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇 🔸٣ _ از سوی دیگر , خلافت عمر نیز با رضایت و بیعت اصحاب نبوده است , بلکه عمر منصوب ابوبکر بود که وقتی ابوبکر , عمر را به خلافت نصب کرد , بزرگان مهاجرین و انصار به این عملکرد عمر اعتراض کردند و ابوبکر را از عذاب الهی , بابت این انتخاب ترساندند . ❕ابن قتیبه عالم بزرگ اهلسنت نقل می کند : "مهاجران و انصار پس از اين كه شنيدند عمر را به جانشينى خود برگزيده است، به نزد ابو بكر آمدند و گفتند: عمر را بر ما خليفه قرار داده‏اى. تو او را مى‏شناسى و مى‏دانى كه چه آفات و بلايى در زمان حضور تو بر سر ما آورده است. تو به زودى خدا را ديدار خواهى كرد، در آن جا چه جواب خواهى داد؟ " " فدخل عليه المهاجرون و الأنصار حين بلغهم أنه استخلف عمر، فقالوا: نراك استخلفت علينا عمر، و قد عرفته، و علمت بوائقه فينا و أنت بين أظهرنا، فكيف إذا وليت عنا و أنت لاق الله عز و جل فسائلك، فما أنت قائل " 📚الامامه و السیاسه ج ١ ص ٣٧ ❕یا باز علمای اهلسنت نقل می کنند : "طلحة بن عبيد اللّه بر ابو بكر وارد شد و گفت: به من خبر رسيده كه تو اى خليفه پيامبر خدا! عمر را بر مردمْ خليفه كرده‏اى، با آن كه ديده‏اى مردم از او چه مى‏كشند، [آن هم‏] در حالى كه تو هنوز هستى. پس او در زمانى كه با مردمْ تنها شود، چگونه خواهد بود؟! تو فردا پروردگارت را ديدار مى‏كنى و [او] درباره مردمِ تحت سرپرستى‏ات مى‏پرسد. " " ودَخَلَ طَلحَةُ بنُ عُبَيدِ اللّهِ عَلى أبي بَكرٍ فَقالَ: إنَّهُ بَلَغَني أنَّكَ يا خَليفَةَ رَسولِ اللّهِ استَخلَفتَ عَلَى النّاسِ عُمَرَ، وقَد رَأَيتَ ما يَلقى النّاسُ مِنهُ و أنتَ مَعَهُ، فَكَيفَ بِهِ إذا خَلا بِهِم! و أنتَ غَدا لاقٍ رَبَّكَ؛ فَيَسأَلُكَ عَن رَعِيَّتِكَ. " 📚شرح نهج البلاغة: ج 1 ص 164، الطبقات الكبرى: ج 3 ص 199، تاريخ المدينة: ج 2 ص 667، تاريخ الطبري: ج 3 ص 428 و ص 433 ❕یا باز نقل می کنند که اصحاب بر ابوبکر اعتراض کردند که چگونه می توند فرد بد اخلاق و تند خویی چون عمر را جانشین خود کند ? و می گفتند که جواب خداوند را چگونه خواهی داد !!!! " لما حضرت أبا بكر الوفاة بعث إلى عمر يستخلفه فقال الناس : أيستخلف علينا فظاً غليظاً . لو قد ملكنا كان أفظ وأغلظ ! فماذا تقول لربك إذا لقيته وقد استخلفت علينا عمر ؟ " 📚تاريخ المدينة : ج 2 ص 671 _ سنن البيهقي : ج 8 ص 149 ( به نقل از الف سوال و اشکال ) @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
نزول قرآن بر هفت حرف !!!! 🤔 : ❓قضیه سبعة أحرف چی هستش؟ اصلا چه کسی قضیه سبعة أحرف رو و با چه هدفی مطرح کرد؟ ❗️❗️❗️ 💠💠 👌در روایاتی از اهلسنت به نقل از پیامبر گرامی اسلام آمده است که قرآن بر هفت حرف نازل شده است . ❕در صحيحين از ابن شهاب نقل شده گويد: "عبيد اللّه بن عبد اللّه از عبد اللّه بن عباس روايت كرده كه پيامبر ص گفته است: «جبرئيل قرآن را به حرف واحد بر من قرائت كرد و من همواره از او مى‏خواستم تا آن را بيشتر از يك حرف قرائت كند، تا بالأخره به هفت حرف منتهى گرديد» 📚اين حديث را بخارى نيز در ج 6، ص 277 و مسلم در ج 2، ص 202 نقل كرده است. ( به نقل از علوم قرآن معرفت ) 👌معمولا این روایات را تطبیق می دهند بر قرائات متعددی که از قرآن است و می گویند که می توان بر هر یک از قرائات هفت گانه موجود عمل کرد چرا که قرآن بر هفت حرف نازل شده است . ❕اهلبیت علیهم السلام این سخن را قبول نداشتند و تصریح می کردند که قرآن بر یک حرف و از نزد خداوند یگانه صادر شده است , نه بر هفت حرف . 👌فضیل بن یسار می گوید : " به امام صادق ع گفتم که مردم می گویند قرآن بر هفت حرف نازل شده است , امام علیه السلام فرمود : " دروغ می گویند این دشمنان خداوند , قرآن بر یک حرف واحد و از نزد خدا واحد نازل شده است " " عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ فَقَالَ كَذَبُوا أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ لَكِنَّهُ نَزَلَ عَلَى حَرْفٍ وَاحِدٍ مِنْ عِنْدِ الْوَاحِدِ " 📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 630 👌در نقل دیگری امام باقر علیه السلام فرمود : " قرآن واحد است ( بر یک حرف نازل شده است ) و از نزد خداوند واحد است , اختلافات از ناحیه روات ( و قاریان است که قرائات گوناگونی برای قرآن وضع کردند )" " عن أبي جعفر (عليه السلام)، قال: «إن القرآن واحد، نزل من عند واحد، و لكن الاختلاف يجي‏ء من قبل الرواة». " 📚الکافی ج ٢ ص ٦٣٠ _ البرهان فی تفسیر القرآن ج ١ ص ٤٧ 👌بنابراین اهلبیت علیهم السلام قرائات گوناگون در قرآن را قبول نداشتند و مردم را بر یک قرائت که از پیامبر صادر شده و نزد مردم مشهور بوده است , دعوت می کردند که همان قرائت حفص از عاصم است , در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9751 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/13112 👌با این وجود در روایاتی آمده است که اهلبیت علیهم السلام فرموده اند که قرآن بر هفت حرف نازل شده است : 📚وسائل الشیعه ج ٦ ص ١٦٢ باب ٧٤ ❕این روایات از روی تقیه و موافق با اعتقاد اهلسنت صادر شده است و حجیت ندارد , در ذیل پیرامون روایات تقیه ای توضیح داده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/13856 ▫️ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌البته می توان گفت مقصود از روایاتی که می گوید قرآن بر هفت حرف نازل شده است , دو معنای قابل قبول است : 🔸١ _ قرآن بطون گسترده ای دارد , چنان که امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « برای قرآن باطنی وجود دارد و برای آن باطن نیز ، بطن دیگری وجود دارد و قرآن ظاهری دارد و برای آن ظاهر هم ظاهر دیگری است » « إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَ لِلْبَطْنِ بَطْنٌ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ لِلظَّهْرِ ظَهْر » 📚بحار الانوار ج89 ص94 👌مقصود از روایاتی که می گوید قرآن بر هفت حرف نازل شده است , هفت قرائت مختلف نیست , زیرا در روایات فوق تصریح شد که قرآن بر یک قرائت نازل شده است , بنابراین مقصود از هفت حرف , هفت بطن است , یعنی هر آیه ای از قرآن هفت بطن دارد , چنان که فیض کاشانی می گوید : "«ممكن است گفته شود آيات قرآن هفت‏گونه است و هر آيه‏اى داراى هفت بطن است‏ " 📚تفسير صافى- مقدمه هشتم- ج 1، ص 40 ❕طبری عالم سنی مسلک از عبد اللّه بن مسعود نقل می کند که پیامبر فرمود : «قرآن بر هفت حرف نازل شده و براى هر حرفى از آن‏ها ظاهرى است و باطنى و براى هر حرفى حدى و براى هر حدى، پيشگاهى است» 📚تفسير طبرى، ج 1، ص 9. ( به نقل از علوم قرآن معرفت ) ❕در نقل دیگری از علمای اهلسنت هم هفت حرف به بطون قرآن تطبیق داده شده است و بیان شده که علم بطون در نزد امیر مومنان علیه السلام است : " عبدالله بن مسعود أنه قال: «القرآن نزل على سبعة أحرف، ما منها حرف إلا و له ظهر و بطن، و إن علي بن أبي طالب عنده منه علم الظاهر و الباطن». 📚حيلة الأولياء 1: 65، النور المشتعل: 21/ 1، فرائد السمطين 1: 355/ 281، ترجمة الإمام عليّ (عليه السّلام) من تاريخ ابن عساكر 3: 32/ 1057، ينابيع المودّة 70 و 373. 🔸٢ _ مقصود از هفت حرف , هفت نوع مطلب در قرآن است , چنان که از امیر مومنان علیه السلام نقل است که فرمود : " «انزل القرآن على سبعة اقسام، كلّ منها شاف كاف و هي: أمر و زجر و ترغيب و ترهيب و جدل و مثل و قصص ...» " " در اين حديث به انواع مطالب قرآنى اشاره شده است كه عبارتند از: امر و نهى و تشويق و تهديد و استدلال و مثال و داستان‏ها. " 📚بحار الانوار ج ٩٠ ص ٤ 👌خلاصه سخن : ❕قرآن بر یک قرائت نازل شده است نه هفت قرائت و روایات اهلبیت علیهم السلام شاهد این سخن است , روایاتی که می گوید قرآن بر هفت حرف نازل شده است , تقیه ای بوده و حجیت ندارد , گذشته از آنکه می توان به قرینه سایر روایت گفت که مقصود از هفت حرف , هفت بطن یا هفت نوع مطلب در قرآن است , اما هفت نوع قرائت صحیح نیست . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
هدایت شده از  شیعه پاسخ
💠فرا رسیدن سالروز میلاد مبارک امام حسین علیه السلام را تبریک می گوییم ؛ 🌸پرسش و پاسخهای مرتبط با میلاد امام حسین علیه السلام ؛ 1⃣آیا داستان توسل ملک به امام حسین در زمان تولد ایشان صحت دارد❗️مگر فرشتگان معصوم نیستند❕❕ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2529 2⃣خرافات تو کتابهای شیعه است از جمله اینکه می گویید امام حسین از پیامبر شیر می خورد و از فاطمه شیر نمی خورد آیا چنین چیزی قابل قبول است❗️❗️ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2530 3⃣❔این جریان که میگویند پیامبر اسلام فرزندش ابراهیم را فدای امام حسین کرد تا حسین زنده بماند چقدر دارد ❗️ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2531 4⃣برخی می گویند خلیفه دوم به امام حسین می گفتند موی سر ما به برکت شما اهل بیت شده است ❕آیا چنین حرفهایی در کتب اهل سنت سندیت دارد ❗️ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2532 5⃣این که در روایاتی آمده که وقتی امام حسن و امام حسین کشتی می گرفتند پیامبر امام حسن رو می کرد چه معنایی دارد ❗️این یعنی امام حسن نزد پیامبر از امام حسین محبوب تر بوده ❕ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2534 6⃣یکی از کانال های ضد دین می گوید امام حسن و امام حسین مانند دختران در گوش خود گوشواره می کردند ❗️آیا این مطلب واقعیت دارد ❕❕ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2535 7⃣اگر حرام است چگونه در روایات آمده است که حضرت زهرا امام حسن و امام حسین را می رقصانده است ❗❗️ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2536 8⃣شبهه ای را کانال ضد دین کرده که تمام حسین ناقص الخلقه بوده است و حضرت زهرا از تولد امام حسین داشت و امام حسین هم وقتی به دنیا آمد از حضرت زهرا شیر نمی خورد ❕❕ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2537 9⃣آیاشیر دادن ام الفضل همسر عباس بن عبدالمطلب به امام حسین علیه السلام صحت دارد ❗️❗️ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2696 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
خواندن نماز باران توسط معصومین علیهم السلام و آمدن باران !!!! 🤔 : ❓اگر با نماز باران از آسمان فرو می ریخت .... پیامبران و امامان و علمای دینی , برهوت عربستان را شالیزار کرده بودند !!!! 💠💠 👌پیامبر گرامی اسلام و امامان علیهم السلام , هر زمان که نماز باران می خواندند , خداوند به آبروی آنان باران رحمتش را نازل می فرمود . ❕در نقلی آمده است که جمعی به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمده و گفتند: " ای رسول خدا همانا بلاد ما دچار قحطی شده و باران بر ما درنگ کرده و چند سال پی در پی خشکسالی است. خدای تبارک و تعالی را بخوان تا باران بر ما بفرستد. رسول خدا دستور داد منبری گذاردند و از خانه بیرون آمد به منبر رفت و مردم نیز گرد آمدند، پس آن حضرت به منبر رفت و دعا کرد و به مردم نیز دستور داد آمین بگویند، طولی نکشید که جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد به مردم بگو خداوند وعده کرده در روز فلان و در ساعت فلان باران بر شما می‌آید.... ❕مردم پیوسته در انتظار آن روز و آن ساعت بودند تا اینکه چون زمان مقرر فرا رسید خدای عز و جل بادی فرستاد، و آن باد ابری را با خود آورد و آسمان را پوشانید و دهنه خود را رها کرد (کنایه از شدت باران است). همان افراد خودشان به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمده گفتند: ای رسول خدا از خدا بخواه تا جلوی باران را بگیرد که ما نزدیک است غرق شویم!... " "أَنَّ رَبَّکَ قَدْ وَعَدَهُمْ أَنَّهُمْ یُمْطَرُونَ یَوْمَ کَذَا وَ کَذَا فِی سَاعَةِ کَذَا وَ کَذَا قَالَ فَلَمْ یَزَلِ النَّاسُ یَتَلَوَّمُونَ ذَلِکَ الْیَوْمَ وَ تِلْکَ السَّاعَةَ حَتَّی إِذَا کَانَتْ تِلْکَ السَّاعَةُ أَهَاجَ اللَّهُ رِیحاً فَأَثَارَتْ سَحَاباً .... " 📚الکافی ج ٨ ص ٢١٧ _ امالی طوسی ص ٦٩٧ ❕در نقل دیگری آمده است که : " گروهی از مردم نزد علی بن أبی طالب علیه السّلام گرد آمدند و از کمی باران به محضر او شکایت بردند و گفتند: یا امیر المؤمنین دعاهائی در طلب نزول باران برای ما بخوان. پس امیر المؤمنین علی علیه السّلام دو فرزند خود حسن و حسین علیهما السّلام را طلب کرد و حسن را فرمود: برای ما دعاهائی بخوان. امام حسن علیه السّلام چنین دعا کرد: بار خدایا ابرها را به گشودن درهای رحمتت به وسیله آبی سیل آسا و بادوام برانگیز، و ما را به وسیله بارانی فراگیر و دامن گستر و بهجت انگیز سیراب فرما.... ❗️سپس امیر المؤمنین علیه السّلام فرزندش حسین علیه السّلام را به دعا خواندن فرا خواند. و او فرمود: خدایا، ای عطاکننده خیرات از مظان و مواطنش، و ای نازل کننده رحمت‌ها از معادنش، و ای روان کننده برکات بر مستحقانش، باران فراگیر از جانب توست... 👌پس هنوز سخن او به پایان نرسیده بود که خدا بارانی فراگیر فرو بارید. از سلمان فارسی پرسیدند: یا ابا عبد اللَّه آیا مضامین این دعاها چیزی است که به آن دو تعلیم داده اند؟ سلمان گفت: وای بر شما آیا سخن رسول خدا را نشنیده اند که فرمود: حکمت بر زبان اهل بیت من روان شده است. " " فَمَا فَرَغَا مِنْ دُعَائِهِمَا حَتَّی صَبَّ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَیْهِمُ السَّمَاءَ صَبّاً قَالَ فَقِیلَ لِسَلْمَانَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَ عُلِّمَا هَذَا الدُّعَاءَ فَقَالَ وَیْحَکُمْ أَیْنَ أَنْتُمْ عَنْ حَدِیثِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَیْثُ یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ أَجْرَی عَلَی أَلْسُنِ أَهْلِ بَیْتِی مَصَابِیحَ الْحِکْمَةِ " 📚قرب الاسناد ص ١٥٨ ❕یا شیخ عباس قمی مفصلا جریان باران آمدن به دعای امام سجاد علیه السلام را به نقل از کتابهایی نقل می کند : 📚منتهی الامال ج ٣ ص ١١٦٤ ( به نقل از احتجاج طبرسی ج ٢ ص ٤٩ _ بحار الانوار ج ٤٦ ص ٥٠ ) 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕یا باز در نقل دیگری آمده است : " حضرت رضا علیه السّلام وقتی ولیعهد مأمون شد، مدتی باران نیامد. گروهی از اطرافیان مأمون و طرفداران او می‌گفتند: ببین! از وقتی که علی بن موسی الرضا علیهما السّلام ولیعهد شد، باران قطع گردید. این حرف به گوش مأمون رسید و ناراحت شد. به حضرت رضا علیه السّلام عرض کرد: مدتی است باران نمی بارد، اگر صلاح بدانید دعا بفرمایید، شاید خداوند باران عنایت کند. فرمود: بسیار خوب. مأمون پرسید: چه وقت برای طلب باران می‌روید؟ (آن روز جمعه بود). حضرت فرمود: روز دوشنبه. پیغمبر اکرم صلی اللَّه علیه و آله و سلم با امیرالمؤمنین علیهما السّلام دیشب به خوابم آمدند و فرمودند: پسرم! انتظار روز دوشنبه را داشته باش، پس به صحرا برو و طلب باران کن! خداوند باران می‌بارد و به آنها نشان بده مقامی را که خداوند به تو اختصاص داده تا بیشتر از فضل و مقامت در نزد خدای عزوجل مطلع شوند. 👌روز دوشنبه به صحرا رفت و مردم تمام به تماشا آمده بودند. حضرت روی منبر رفت، حمد و سپاس خدا را بجای آورد و گفت: بار خدایا! تو مقام ما خاندان نبوت را بالا برده ای. مردم به ما توسل می‌جویند، همان طوری که دستور داده ای و امیدوارند که مشمول فضل و عنایت و لطف و نعمت تو شوند. خدایا! بارانی نافع و فراگیر و بدون تأخیر و بی ضرر بر آنان بفرست.... ❗️در این موقع از منبر پایین آمد. مردم بازگشتند. ابر پیوسته در هوا بود، ولی نمی بارید تا مردم نزدیک منزل‌های خود رسیدند. آنگاه بارانی شدید بارید که تمام نهرها و حوض‌ها و گودی‌ها و بیابان‌ها پر از آب شد. مردم می‌گفتند: واقعا چه مقامی دارد پسر پیامبر! گوارا باد او را این مقام و لطف خدا! " "نَزَلَ مِنَ الْمِنْبَرِ فَانْصَرَفَ النَّاسُ فَمَا زَالَتِ السَّحَابَةُ مُمْسِکَةً إِلَی أَنْ قَرُبُوا مِنْ مَنَازِلِهِمْ ثُمَّ جَاءَتْ بِوَابِلِ الْمَطَرِ فَمَلَأَتِ الْأَوْدِیَةَ وَ الْحِیَاضَ وَ الْغُدْرَانَ وَ الْفَلَوَاتِ فَجَعَلَ النَّاسُ یَقُولُونَ هَنِیئاً لِوُلْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کَرَامَاتُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ. " 📚عیون الاخبار ج ٢ ص ١٦٨ _ دلائل الامامه ص ٣٧٧ 👌بنابراین هر زمان که امامان علیهم السلام نماز باران خواندند , به برکت نماز آنان باران باریده است . ❕در پایان توجه به یک نکته لازم است که مثلا مردمی که همراه عالمی جمع می شوند تا نماز باران بخوانند , باید توجه داشته باشند که شرط اصلی در استجابت نمازشان و نزول باران , توبه و استغفار از گناهان است و الا اگر بدون توبه و استغفار توسط مردمان , نماز باران خوانده شود , روشن است که این نماز به اجابت نمی رسد و مشکل هم از مامومین و مردم است که توبه و استغفار نکرده اند , نه آن عالم زاهد و وارسته ای که نماز باران را امامت می کند , امیر مومنان در نهج البلاغه به این نکته در آن هنگام که خطبه نماز باران را می خواند , اشاره کرده و می فرماید : "خداوند بندگان خويش را هنگامى كه اعمال بد انجام دهند، به كمبود ميوه‏ها و جلوگيرى از نزول بركات آسمان و بستن درهاى گنجهاى خيرات مبتلا مى‏سازد، تا توبه‏كاران توبه كنند، گنهكاران دست از گناه بكشند، پندپذيران پند گيرند، و عاصيان از معصيت باز ايستند. ❗️خداوند سبحان استغفار از گناه را، سبب فزونى رزق و مايه رحمت خلق قرار داده است، و (در قرآن) چنين فرموده است: «از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد، كه او بسيار آمرزنده است، بركات خويش را از آسمان بر شما فرو مى‏فرستد، و با بخشش اموال و فرزندان، شما را كمك مى‏كند، و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختيارتان قرار مى‏دهد» 👈پس رحمت خدا بر آن كس كه به استقبال توبه بشتابد، از خطاى خويش پوزش طلبد و (با اعمال صالح) بر مرگ پيشى گيرد "👉 "إنّ اللّه يبتلي عباده عند الأعمال السّيّئة بنقص الثّمرات، و حبس البركات، و إغلاق خزائن الخيرات، ليتوب تائب، و يقلع مقلع، و يتذكّر متذكّر، و يزدجر مزدجر. و قد جعل اللّه سبحانه الإستغفار سببا لدرور الرّزق و رحمة الخلق، فقال سبحانه: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً». فرحم اللّه امرأ استقبل توبته، و استقال خطيئته، و بادر منيّته! " 📚نهج البلاغه خطبه ١٤٣ ❕روایات در وجوب توبه و بازگشت از گناهان در هنگام خشکسالی و خواندن نماز باران متعدد است که محدثین ما تحت عنوان ذیل این روایات را نقل کرده اند : " بَابُ وُجُوبِ التَّوْبَةِ وَ الْإِقْلَاعِ عَنِ الْمَعَاصِي وَ الْقِيَامِ بِالْوَاجِبَاتِ عِنْدَ الْجَدْبِ وَ غَيْرِه‏ " 📚وسائل الشیعه ج ٨ ص ١٣ باب ٧ _ مستدرک الوسائل ج ٦ ص ١٨٨ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir