12.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 موشن گرافیک| آیا فلسطینیان ناصبی هستند ?
❕برخی برای ایجاد بدبینی نسبت به مسلمانان مظلوم فلسطینی شایعه می کنند که فلسطینیان ناصبی هستند و نباید برای آنان دل سوزاند !!!!
👌پاسخ را در کلیپ فوق ببینید .
@Rahnamye_Behesht
آیا رنگ واقعیت ندارد ?!!
🤔#پرسش :
❓در قرآن آمده که خداوند خالق رنگها است در حالی که امروز علم ثابت کرده که چیزی به عنوان رنگ نداریم و چشم ما به حسب بازتاب نوری که بر اجسام می تابد آنها را رنگارنگ می بیند !!!!!
💠#پاسخ💠
👌قرآن در آیاتی خلقت پدیده ها با رنگهای مختلف را نشانه خداشناسی دانسته و می فرماید :
" آيا نديدى خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد كه به وسيله آن ميوههايى (از زمين) خارج ساختيم با الوان و رنگهای گوناگون و از كوهها نيز (به لطف پروردگار) جادههايى آفريده شده به رنگ سفيد و سرخ با الوان مختلف، و (گاه) به رنگ كاملا سياه! و از انسانها و جنبندگان و چهار پايان انواعى با الوان و رنگهای مختلف " " أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِيبُ سُودٌ _ وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ ... " ( فاطر 27 _ 28 )
❗️در تفسیر آیات فوق می خوانیم :
"در اين آيات به مساله توحيد باز مىگردد، و صفحه تازهاى از كتاب تكوين را در برابر ديدگان انسانها مىگشايد، تا پاسخى دندانشكن به مشركان لجوج و منكران سرسخت توحيد باشد.
در اين صفحه زيبا از اين كتاب بزرگ آفرينش تنوع موجودات بيجان، و چهرههاى مختلف و زيباى حيات در جهان نبات و حيوان و انسان، مورد توجه قرار گرفته، كه چگونه خداوند" از آب بىرنگ صد هزاران رنگ" پديد آورده، و از عناصر معين و محدود موجودات كاملا متنوع كه هر يكى از ديگرى زيباتر است آفريده.
اين نقاش چيره دست با يك قلم و يك مركب، انواع نقشها را ابداع كرده كه بينندگان را مجذوب و شيفته و مفتون مىكند.
شروع اين جمله با استفهام تقريرى ضمن تحريك حس كنجكاوى انسانها اشاره به اين است كه اين مطلب آن چنان روشن و آشكار است كه هر كس بنگرد مىبيند، آرى مىبيند كه از آب و زمين واحد يكى بىرنگ و ديگرى تنها داراى يك رنگ اينهمه رنگهاى مختلفى از ميوههاى گوناگون، گلهاى زيبا، برگها و شكوفهها، در چهرههاى مختلف به وجود آمده است....
تفاوت الوان از يك سو زيبايى خاصى به كوهها مىبخشد، و از سوى ديگر سببى براى پيدا كردن راهها و گم نشدن در جادههاى پرپيچ و خم كوهستانى است، و در نهايت دليل است بر قدرت خداوند بر همه چيز...
به هر حال ساختمان كوهها با رنگهاى كاملا متفاوت از يك سو، و جادههاى كوهستانى با الوان گوناگون از سوى ديگر، نشانه ديگرى از عظمت و قدرت و حكمت او است كه هر لحظه به شكلى در مىآيد و هر زمان به لباس دگرى خود را مىآرايد...
انسانها با اينكه همه از يك پدر و مادرند داراى نژادها و رنگهاى كاملا متفاوتند، بعضى سفيد همچون برف، بعضى سياه همچون مركب، حتى در يك نژاد نيز تفاوت در ميان رنگها بسيار است، بلكه فرزندان دوقلو هم كه تمام مراحل جنينى را با يكديگر طى كرده، و از آغاز در آغوش هم بودهاند با دقت كه نگاه كنيم از نظر رنگ كاملا يكسان نيستند، با اينكه از يك پدر و يك مادر و در يك زمان نطفه آنها منعقد شده و از يك نوع غذا تغذيه كردهاند...
در جهان جنبندگان نیز هزاران هزار نوع حشره، پرنده، خزنده، حيوانات دريايى، و حيوانات وحشى بيابانى وجود دارد كه هر كدام با ويژگيها و عجائب خلقتشان نشانهاى از قدرت و عظمت و علم آفريدگارند...."
📚تفسیر نمونه ج 18 ص 243
❗️حال در مورد پرسش مطرح شده گفتنی است :
▫️شکی نیست که در عالم هستی رنگ واقعیت دارد و چنین نیست که ما به جای رنگ , سراب و خواب و خیال ببینیم و صنعت و حرفهایی چون رنگ سازی و نقاشی و فرش بافی که با رنگها سر و کار دارند بر پایه هیچ و پوچ بنا نهاده شده باشند .
👌رنگ یک واقعیت مستقل در عالم هستی دارد و مخلوق است .
❗️علم فیزیک نیز واقعیت و مخلوق بودن رنگها را منکر نمی شود بلکه می گوید که منشا ایجاد رنگها نور خورشید است و اشیاء از خودشان ذاتا رنگی ندارند .
❕این که منشا ایجاد رنگها نور خورشید باشد یا نباشد تفاوتی در اصل واقعیت داشتن و مخلوق بودن رنگها نمی کند . رنگ از هر منشاء که باشد دارای واقعیت مستقل بوده و مخلوق خداوند است و نشانه ای بر خداشناسی محسوب می شود .
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
ابدیت و بقاء همیشگی غیر خدا !!!!
❕کلیپی از یک سخنران منتشر شده است که می گوید امیر مومنان فرموده است که " من باقی می مانم در زمانی که هیچکس باقی نمی ماند " .
▫️سخنران مذکور در ادامه می گوید بقاء ذات خداوند به بقاء امیر المومنین علیه السلام است و این است معنای بقیه الله بودن ائمه !!!
❕متاسفانه این سخنان مصداق بارز غلو در حق اهلبیت علیهم السلام و نسبت دادن اوصاف خداوندی به آن بزرگواران است چنانچه که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« جوانان خود را از نزدیک شدن به غلات بر حذر دارید زیرا غلات بدترین مخلوقات هستند.عظمت خداوند را کوچک شمرده و ادعای ربوبیت برای بندگان خدا می کنند و به خدا سوگند غلات از یهود و نصاری و مجوس و مشرکین بدتر هستند " " احْذَرُوا عَلَى شَبَابِكُمْ الْغُلَاةَ لَا يُفْسِدُونَهُمْ، فَإِنَّ الْغُلَاةَ شَرُّ خَلْقِ اللَّهِ، يُصَغِّرُونَ عَظَمَةَ اللَّهِ، وَ يَدَّعُونَ الرُّبُوبِيَّةَ لِعِبَادِ اللَّهِ، وَ اللَّهِ إِنَّ الْغُلَاةَ شَرٌّ مِنَ الْيَهُودِ وَ النَّصارى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا. "
📚امالی طوسی ص650
❗️برخی از محققین در مورد ازلیت و ابدیت خداوند می نویسند :
" در ميان خداپرستان جهان كسى پيدا نمىشود كه ازليّت و ابديّت وجود مقدّس او را انكار كند، چرا كه اگر او ازلى نباشد بايد حادث باشد، و اگر حادث باشد نياز به علّت ديگرى دارد، چون محال است چيزى بدون علّت ايجاد شود، و هرگاه ازليّت او را پذيرفتيم ابديّت نيز با آن همراه است، چرا كه يك وجود ازلى حتماً نامحدود است، و چنين وجودى ابدى خواهد بود. از اين گذشته با توجّه به حقيقت وجود خداوند به آسانى به اين دو صفت مىرسيم چرا كه در دلايل اثبات وجود خدا، واجب الوجود بودن او محرز و مسلّم مىشود، و مىدانيم واجب الوجود هرگز از هستى جدا نمىشود، و يا صحيحتر هستى عين ذات او است، از خارج به او داده نشده تا از او گرفته شود، و چنين وجودى هميشه بوده، و هميشه خواهد بود."
📚پيام قرآن، ج4، ص: 213
👌در آیات و روایات نیز تصریح شده که ابدیت صفت اختصاصی خداوند است و او است که پس از مرگ و فناء همه چیز باقی ماند و مثلا در پایان جهان همه موجودات می میرند و ذات پاک الهی باقی می ماند .
❕«اوست اوّل و آخر و پيدا و پنهان؛ و او به هر چيز داناست». «همه كسانى كه روى آن (زمين) هستند فانى مى شوندو تنها ذات صاحب جلال و گرامى پروردگارت باقى مى ماند». «و خدا بهتر و پايدارتر است».«همه چيز جز ذات (پاك) او فانى مى شود» (سوره حديد، آيه 3. سوره الرحمن، آيات 26- 27. سوره طه، آيه 73. سوره قصص، آيه 88. )
❗️امام علی علیه السلام در مورد خداوند فرمود :
«لَمْ يَزَلْ اوَّلًا قَبْلَ الاشْياءِ بِلا اوَّلِيَّةِ و آخِرَاً بَعْدَ الاشْياءِ بِلانِهايَةٍ»: «او همواره اول بودن پيش از وجود اشياء، بىآنكه آغازى داشته باشد، و آخر است بىآنكه نهايتى داشته باشد».
📚نورالثقلين، ج 5، ص 237
❗️و نيز در خطبه اشباح آمده است «الَاوَّلُ الَّذى لَمْ يَكُنْ لَه قَبْلُ فَيَكُونُ شَىء قَبْلَهُ وَ الآخِرُ الَّذى لَيْسَ لَهُ بَعْدُ فَيَكُونُ شَى بَعْدَهُ»: «او اولى است كه قبل ندارد تا چيزى قبل از آن باشد، و آخرى است كه بعد ندارد تا چيزى بعد از آن باشد»
📚نهجالبلاغه، خطبه 91.
❗️در اصول كافى در فصل معانى اسماء اللَّه در تفسير «هُوَ الأَوَّلُ وَ الْاخِرُ» از امام صادق عليه السلام چنين آمده است: «هُوَ الْاوَّلُ قَبْلَ كُلِّ شَىءٍ وَ هُوَ الْاخِرُ عَلَى مالَمْ يَزَلْ وَ لا تَخْتَلِفُ عَلَيْهِ الصِّفاتُ وَ الأَسْماءُ، كَما تَخْتَلِفُ عَلَى غَيْرِهِ»: «او آغاز بوده و قبل از همه چيز، و آخر است بعد از همه چيز، صفات و اسمائش دگرگون نمىشود آنگونه كه از ديگران دگرگون مىشود»
📚. اصول كافى، ج 1، ص115 (باب معانىالاسماء)، حديث 5.
❕لذا امام جواد علیه السلام خطاب به خداوند چنین می فرمود :
"اى آن كه پيش از هر چيز بود، سپس همه چيز را آفريد، سپس باقى مىمانَد و همه چيز، فانى مىشود! " " يا ذَا الَّذي كانَ قَبلَ كُلِّ شَيءٍ، ثُمَّ خَلَقَ كُلَّ شَيءٍ، ثُمَّ يَبقى و يَفنى كُلُّ شَيء "
📚توحید صدوق ص 48
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❗️حال در مورد حدیث مورد استناد روحانی مورد اشاره گفتنی است :
👌روایت مورد استدلال سخن پیامبر گرامی خطاب به علی علیهما السلام است نه بیان خود امام علی که در روایت مذکور پیامبر گرامی فرمود :
" ما اهل بیت باقی می مانیم در زمانی که هیچکس باقی نمی ماند و هلاکت احزاب به دست ماست " " إِنَّا نَبْقَى حِينَ لَا يَبْقَى أَحَدٌ وَ هَلَاكُ الْأَحْزَابِ بِأَيْدِينَا "
📚مختصر البصائر ص 216
❗️مولف کتاب معروف " تاویل الآیات الظاهره " در تفسیر روایت فوق می نویسد :
"معنای روایت که می فرماید ما باقی می مانیم در زمانی که کسی باقی نمی ماند آن است که پیامبر گرامی و امام علی پس از مرگ به دنیا بازگشت می کنند و تا آستانه پایان دنیا که همگان از دنیا می روند باقی می مانند چنانچه که این نکته در احادیث رجعت آمده است و مقصود از هلاکت احزاب به دست آنان , احزاب شیطان و اهل ظلم و عدوان است " " فمعنى قوله نبقى حين لا يبقى أحد و هلاك الأحزاب بأيدينا دليل على أنهما يكران إلى الدنيا و يلبثان فيها ما شاء الله كما روي عن الأئمة في حديث الرجعة ثم يبقيان حين لا يبقى أحد من الخلق و قوله هلاك الأحزاب بأيدينا و الأحزاب هم أحزاب الشيطان و أهل الظلم و العدوان "
📚تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص: 307
👌لذا حدیث شناس برجسته علامه مجلسی روایت فوق را در باب رجعت ذکر میکند :
📚بحار الانوار ج 53 ص 59
▫️بنابراین روایت مذکور در باب رجعت معنا پیدا می کند که امام علی ع به دنیا رجعت می کند و تا آستانه پایان دنیا که همه مردمان می میرند باقی می ماند , زیرا حجت الهی آخرین فردی است که دنیا را ترک می کند و سپس با پایان جهان همگان حتی امیر مومنان ع جان خود را از دست می دهند و خداوند تنها باقی می ماند و با نفخ صور دوم همگان زنده می شوند که برخی با استناد به روایات , معتقدند که اول کسانی که در این مرحله زنده می شوند , پیامبر گرامی اسلام و امام علی علیهما السلام هستند " أَمَّا أَوَّلُهَا فَسَأَلْتُ رَبِّي أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ تَنْشَقُّ عَنْهُ الْأَرْضُ وَ أَنْفُضَ التُّرَابَ عَنْ رَأْسِي وَ أَنْتَ مَعِي فَأَعْطَانِي "
📚خصال ج 1 ص 314 _ معارف و عقاید 6 ص 78
👌ما در ذیل در مورد رجعت امام علی ع و باقی بودنشان تا آستانه پایان دنیا و نیز معنای آیه " بقیه الله خیر لکم " بیشتر بحث کرده ایم :
https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3764
https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2688
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
ارتداد مردم پس از شهادت امام حسین علیه السلام !!!!
🤔#پرسش :
❓این که در برخی روایات آمده که همه مردم پس از شهادت امام حسین مرتد شدند جز چند نفر به چه معناست ? یعنی توابین یا مختار و ... همه مرتد شدند !!!!
💠#پاسخ💠
👌در روایتی امام صادق علیه السلام فرمود :
" بعد از شهادت امام حسین ع مردم مرتد شدند جز سه تن , ابو خالد کابلی و یحیی بن ام الطویل و جبیر بن مطعم , در ادامه مردم ملحق شدند و تعدادشان از این سه نفر بیشتر شد " " عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ الْحُسَيْنِ ع إِلَّا ثَلَاثَةً أَبُو خَالِدٍ الْكَابُلِيُّ وَ يَحْيَى ابْنُ أُمِّ الطَّوِيلِ وَ جُبَيْرُ بْنُ مُطْعِمٍ ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ لَحِقُوا وَ كَثُرُوا "
📚الإختصاص، ص: 64
❕در روایت دیگری , جابر بن عبدالله انصاری نیز جزء افراد استثناء شده معرفی شده است :
📚بحار الانوار ج 71 ص 220
❕طبق توضیح و شرح علامه مجلسی , مقصود روایت فوق آن است که پس از شهادت امام حسین علیه السلام , مردم و شیعیان قدرت و اجازه و توانایی برای نصرت اهلبیت علیهم السلام نداشتند و شدیدا تحت فشار و محاصره بودند , لذا به تقیه روی آورده و دست از نصرت و یاری اهلبیت ع کشیدند اما از این میان سه تن یا چهار تن بر پایه اجازه ای که از امام سجاد ع داشتند یا تقیه کردن را در آن برهه به صلاح و پر فایده نمی دانستند , ترک تقیه کرده و علنا از ائمه ع حمایت می کردند و پس از آن هم کم کم سایر شیعیان نیز تقیه را کنار گزارده و روی به حمایت علنی از اهلبیت علیهم السلام آوردند : " أقول: كان هؤلاء الأجلاء من خواص أصحاب الأئمة عليهم السلام كانوا مأذونين من قبل الأئمة عليهم السلام بترك التقية لمصلحة خاصة خفية، أو أنهم كانوا يعلمون أنه لا ينفعهم التقية و أنهم يقتلون على كل حال بأخبار المعصوم أو غيره، و التقية إنما تجب إذا نفعت مع أنه يظهر من بعض الأخبار أن التقية إنما تجب إبقاء للدين و أهله، فإذا بلغت الضلالة حدا توجب اضمحلال الدين بالكلية فلا تقية حينئذ و إن أوجب القتل كما أن الحسين عليه السلام لما رأى انطماس آثار الحق رأسا ترك التقية و المسالمة."
📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج11، ص: 98
❕بنابراین مقصود از ارتداد در روایت مذکور , ترک ایمان و اعتقاد نیست بلکه ترک یاری است آن هم به خاطر جو پر خفقان آن عصر که به تدریج این تقیه کمتر شد و نصرت و یاری امامان ع ظهور بیشتری پیدا کرد لذا نمی توان اصحاب امام سجاد ع را به افراد نام برده منحصر کرد که ترک تقیه کردند , بلکه امام سجاد علیه السلام اصحاب برجسته دیگری هم داشتند که در آن برهه بر پایه روایات تقیه , مصلحت را در تقیه کردن میدیدند .
❕مورخین از این اصحاب برجسته یاد کرده اند , افرادی چون عامر بن واثله کنانی , سعید بن مسیب بن حزن , قاسم بن عوف , اسماعیل بن عبدالله بن جعفر , دو فرزند ابن حنفیه یعنی ابراهیم و حسن و ابو یحیی اسدی و فرزدق و افراد متعدد دیگری که ذیلا بیان می شود :
"وَ مِنْ رِجَالِهِ مِنَ الصَّحَابَةِ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيَّ وَ عَامِرَ بْنَ وَائِلَةَ الْكِنَانِيَّ وَ سَعِيدَ بْنَ الْمُسَيَّبِ بْنِ حَزْنٍ وَ كَانَ رَبَّاهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ زَيْنُ الْعَابِدِينَ ع سَعِيدُ بْنُ الْمُسَيَّبِ وَ سَعِيدُ بْنُ جهان [جُمْهَانَ] الْكِنَانِيُّ مَوْلَى أُمِّ هَانِي وَ مِنَ التَّابِعِينَ أَبُو مُحَمَّدٍ سَعِيدُ بْنُ جُبَيْرٍ مَوْلَى بَنِي أَسَدٍ ... وَ مُحَمَّدُ بْنُ جُبَيْرِ بْنِ مُطْعِمٍ وَ أَبُو خَالِدٍ الْكَابُلِيُّ وَ الْقَاسِمُ بْنُ عَوْفٍ وَ إِسْمَاعِيلُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ وَ إِبْرَاهِيمُ وَ الْحَسَنُ ابْنَا مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِيَّةِ وَ حَبِيبُ بْنُ أَبِي ثَابِتٍ وَ أَبُو يَحْيَى الْأَسَدِيُّ وَ أَبُو حَازِمٍ الْأَعْرَجُ وَ سَلَمَةُ بْنُ دِينَارٍ الْمَدَنِيُّ الْأَقْرَنُ الْقَاصُّ وَ مِنْ أَصْحَابِهِ أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِيُّ بَقِيَ إِلَى أَيَّامِ مُوسَى ع وَ فُرَاتُ بْنُ أَحْنَفَ بَقِيَ إِلَى أَيَّامِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ جَابِرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ وَ أَيُّوبُ بْنُ الْحَسَنِ وَ عَلِيُّ بْنُ رَافِعٍ وَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْقُرَشِيُّ السُّدِّيُّ الْكُوفِيُّ وَ الضَّحَّاكُ بْنُ مُزَاحِمٍ الْخُرَاسَانِيُّ أَصْلُهُ مِنَ الْكُوفَةِ وَ طَاوُسُ بْنُ كَيْسَانَ أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ وَ حُمَيْدُ بْنُ مُوسَى الْكُوفِيُّ وَ أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ بْنِ رَبَاحٍ وَ أَبُو الْفَضْلِ سَدِيرُ بْنُ حَكِيمِ بْنِ صُهَيْبٍ الصَّيْرَفِيُّ وَ قَيْسُ بْنُ رُمَّانَةَ وَ عَبْدُ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ وَ الْفَرَزْدَق ... "
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام ، ج4، ص: 176
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
بدگویی از دهر و دنیا در کلام امام حسین علیه السلام !!!!
🤔#پرسش :
❓در برخی نقلها آمده است که امام حسین در جریان واقعه کربلا از دنیا به خاطر گرفتاری های ایجاد شده بدگویی کرده در حالی که ما معتقدیم همه چیز دست خداوند است و دنیا و روزگار در گرفتاری ها نقشی ندارند !!!! این تضاد چگونه قابل رفع است ❕❕❕❕
💠#پاسخ💠
👌خداوند می فرماید :
" آنها گفتند: چيزى جز همين زندگى دنيا در كار نيست، گروهى از ما مىميرند و گروهى جاى آنها را مىگيرند، و جز طبيعت و روزگار ما را هلاك نمىكند، آنها به اين سخن كه مىگويند يقين ندارند، بلكه تنها گمان بىپايهاى دارند. " " وَ قالُوا ما هِيَ إِلاَّ حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلاَّ الدَّهْرُ وَ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّون " ( جاثیه 24 )
❗️در پاسخ به پرسش مطرح شده و شرح و بیان آیه فوق در تفسیر نمونه چنین می خوانیم :
" اين اعتقاد كه فاعل حوادث اين عالم دهر و روزگار است، و يا به تعبير جمعى ديگر گردش افلاك و اوضاع كواكب مىباشد عقيده جمعى از ماديين در اعصار گذشته بود كه سلسله حوادث را منتهى به افلاك مىكردند، و معتقد بودند هر چه در جهان ما رخ مىدهد به سبب آنهاست حتى گروهى از فلاسفه دهرى و مانند آنها معتقد به ثبوت عقل براى افلاك بودند، و تدبير اين جهان را به دست آنها مىدانستند.
▫️اين اعتقادات خرافى با گذشت زمان تدريجا از ميان رفت، مخصوصا با پيشرفت علم هيئت ثابت شد چيزى بنام" افلاك" (كرات تو بر توى پوست پيازى بلورين) اصلا وجود خارجى ندارد، و ستارگان عالم بالا نيز كم و بيش ساختمانى مانند كره زمين دارند، منتها بعضى خاموشند و كسب نور از كرات ديگر مىكنند، و بعضى در حال اشتعال و نور افشانى هستند.
🔸دهريين گاه در حوادث تلخ و ناگوار به دهر بدگويى مىكردند و آن را سب و دشنام مىدادند و عجب اينكه بقاياى آن نيز در ادبيات امروز ديده مىشود كه بعضى از شاعران خداپرست به" دهر غدار" و" چرخ كج مدار" بد مىگويند و بر روزگار نفرين مىفرستند كه چرا چنين و چنان كرده است.
در شعر معروف آمده است:
فلك به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل دانش و فضلى همين گناهت بس!
ديگرى مىگويد:
روزگار است اينكه گه عزت دهد گه خار دارد چرخ بازيگر از اين بازيچهها بسيار دارد!
در مورد دهر نيز گفتهاند:
دهر چون نيرنگ سازد چرخ چون دستان كند مغز را آشفته سازد عقل را حيران كند!
👌ولى در احاديث اسلامى از پيغمبر گرامى اسلام نقل شده: "لا تسبوا الدهر فان اللَّه هو الدهر "
" روزگار را دشنام ندهيد چرا كه خداوند روزگار است"
📚تفسیر مجمع البیان ج 9 ص 78
▫️اشاره به اينكه روزگار لفظى بيش نيست، كسى كه مدبر اين جهان و گرداننده اين عالم است خدا است، اگر به مدبر و گرداننده اين جهان بدگويى كنيد بدون توجه به خداوند قادر متعال بدگويى كردهايد! شاهد گوياى اين سخن حديث ديگرى است كه به عنوان حديث قدسى نقل شده است خداوند مىفرمايد:
يؤذينى ابن آدم يسب الدهر، و انا الدهر! بيدى الامر، اقلب الليل و النهار!
" اين سخن فرزندان آدم مرا آزار مىدهد كه به دهر دشنام مىگويند، در حالى كه دهر منم! همه چيز به دست من است و شب و روز را من دگرگون مىسازم"
📚تفسیر قرطبی ج 16 ص 172
👈 ولى در بعضى از تعبيرات دهر به معنى " ابناء روزگار" و" مردم زمانه" به كار رفته كه بزرگان از بىوفايى آنها شكوه كردهاند، 👉
❗️شبيه شعر معروفى كه از امام حسين ع در شب عاشورا نقل شده كه فرمود:
يا دهر اف لك من خليل
كم لك بالاشراق و الاصيل
من صاحب و طالب قتيل
و الدهر لا يقنع بالبديل
" اى روزگار اف بر تو باد كه دوست خوبى نبودى چه اندازه صبحگاهان و شامگاهان از دوستان و طالبان ما را به قتل رساندى و روزگار هرگز قانع به گرفتن بدل و عوضى نمىشود "
📚الارشاد ج 2 ص 93
❗️به اين ترتيب براى دهر دو معنى وجود دارد:
🔹1 _ دهر به معنى" افلاك و روزگار" كه مورد توجه دهريين بوده و آن را حاكم بر نظام هستى و زندگى انسانها مىپنداشتند .
🔹2_ دهر به معنى" مردم عصر و زمان و ابناء روزگار".
👌مسلما دهر به معنى اول پندارى بيش نيست، و اگر باشد اشتباه در تعبير است كه بجاى نام خداوند متعال كه حاكميت بر تمام عالم وجود دارد نام" دهر" را مىبرند .
👈 ولى دهر به معنى دوم چيزى است كه بسيارى از پيشوايان و بزرگان آن را مذمت كردهاند، چرا كه مردم عصر خود را فريبكار، بىوفا، و متلون مىدانستند.👉
📚تفسير نمونه، ج21، ص: 271
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
آگاهی قوم نوح علیه السلام از هفت آسمان !!!!
🤔#پرسش :
❓ما هنوز علی رغم پیشرفت علمی در مورد هفت آسمان اطلاعی نداریم آن وقت چگونه هزاران سال پیش قوم نوح از هفت آسمان اطلاع داشته اند که نوح در برابر آنان احتجاج به دیدن هفت آسمان می کند ?❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌خداوند نقل می کند که نوح علیه السلام به قومش چنین استدلال می کرد :
" آيا ندیدید چگونه خداوند هفت آسمان را يكى بالاى ديگرى آفريده ? و ماه را در ميان آسمانها مايه روشنايى، و خورشيد را چراغ فروزانى قرار داده است و خداوند شما را همچون گياهى از زمين رويانيد! سپس شما را به همان زمين باز مىگرداند، و بار ديگر شما را خارج مىسازد و خداوند زمين را براى شما فرش گستردهاى قرار داد تا از راههاى وسيع و درههاى آن بگذريد (و به هر نقطه مىخواهيد برويد). " أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقا ...." ( سوره نوح آیه 15 تا 20 )
▫️" نوح علیه السلام در اين قسمت از سخنان خود گاه به نشانههاى خدا در آسمانها و كواكب آسمانى اشاره مىكند، و گاه به نعمتهاى گوناگون او در كره زمين، و گاه به ساختمان خود انسان و مساله حيات و زندگى او كه هم دليلى است براى شناخت خداوند و هم اثبات مساله معاد. ولى نه آن انذارهاى نخستين و نه بشارتها و تشويقها و نه استدلالات منطقى هيچيك در دل سياه اين قوم لجوج اثر نگذاشت، هم چنان به مخالفت و كفر ادامه دادند و از قبول حق استنكاف جستند "
📚تفسير نمونه، ج 25، ص: 79
❕در مورد اطلاع قوم نوح از هفت آسمان هم علامه طباطبایی بیان مناسبی دارد و می گوید :
" مراد از ديدن در جمله" مگر نديديد" علم است و اينكه آسمانها را هفتگانه خوانده آن هم در زمينهاى كه مىخواهد اقامه حجت كند دلالت دارد بر اينكه 👈مشركين معتقد به هفتگانه بودن آسمانها بودند، و آن را امرى مسلم مىشمردند و قرآن با آنان به وسيله همين چيزى كه خود آنان مسلم مىدانستند احتجاج كرده 👉و به هر حال داستان هفتگانه بودن آسمانها كه در كلام نوح (ع) آمده به خوبى دلالت دارد بر اينكه اين مساله از انبياء (ع) از قديمترين زمانها رسيده است. "
📚ترجمه تفسير الميزان، ج20، ص: 48
❕دو نکته پایانی :
▫️1 _ چنانچه که در کلام صاحب تفسیر المیزان آمد ماده " رأی " اگرچه در اصل به معنى مشاهده كردن حسى است، ولى در بسيارى از موارد طبق تصریح لغت شناسان ، به معنای علم و آگاهى به کار می رود و معنای « الم تعلم » می دهد ؛ « رَأَى إذا عدّي إلى مفعولين اقتضى معنى العلم »
📚مفردات الفاظ القرآن ج 1 ص 374 _ الصحاح ج 6 ص 2347
❗️در آیه فوق هم این ماده به معنای دانستن است . بنابراین ترجمه آیه مذکور چنین است :
" آیا نمی دانید چگونه خداوند هفت آسمان را یکی بالای دیگری آفریده است "
▫️2 _ در مورد چیستی هفت آسمان هم گفتنی است که آنچه ما از سیارات و کهکشانها و .... می بینیم مربوط می شود به آسمان اول و آسمانهای دوم و سوم تا هفتم در وراء آسمان اول است , در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم :
https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1483
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
آیا فاطمه در امامت علی علیهما السلام شک داشت ?
🤔#پرسش :
❓شک و تردید فاطمه در امامت علی !!!
فَمَكَثَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ لَا يَأْتِيهِ جَبْرَئِيلُ بِخَبَرِهِ وَ لَا خَبَرٍ مِنَ الْأَرْضِ فَأَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ع عَلَى وَرِكَيْهَا تَقُولُ أَوْشَكَ أَنْ يُؤْتِمَ هَذَيْنِ الْغُلَامَيْنِ فَأَسْبَلَ النَّبِيُّ ص عَيْنَيْهِ يَبْكِي ثُمَّ قَالَ مَعَاشِرَ النَّاسِ مَنْ يَأْتِينِي بِخَبَرِ عَلِيِّ أُبَشِّرْهُ بِالْجَنَّةِ وَ افْتَرَقَ النَّاسُ فِي الطَّلَبِ لِعَظِيمِ مَا رَأَوْا بِالنَّبِيِّ ص وَ أَقْبَلَ عَامِرُ بْنُ قَتَادَةَ يُبَشِّرُ بِعَلِيٍّ
سه روز بود كه جبرئيل نازل نمىشد و خبر على ع و هيچ خبرى از زمين را به او نمىداد، پس فاطمه آمد در حالى كه حسن و حسين را در آغوش داشت و گفت:
مشکوکم اين دو بچه يتيم شوند، اشك در چشمان پيامبر خدا ص حلقه زد، سپس فرمود: اى مردم چه كسى از على براى من خبر مىآورد كه بهشت را به او مژده مىدهم، مردم به سبب نگرانى شديدى كه در پيامبر ديدند، در جستجوى على پراكنده شدند و عامر بن قتاده آمد و مژده داد...
نام کتاب : الخصال نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 95
بر اساس این حدیث فاطمه شک دارد که علی بن ابی طالب کشته شده یا خیر . طبق این شک در مرگ علی یعنی فاطمه اعتقادی به خلافت و امامت علی بعد از پیامبر ندارد ❗️❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در مورد روایت مورد اشکال وهابی از دو جهت می توان بحث کرد :
▫️1 _ جهت سندی :
❕از نظر سندی , روایت مذکور ضعیف است . در سند آن راویانی چون : " محمد بن معقل القرمیسینی " , " جعفر بن محمد الوراق " و " محمد بن الحسن الاشج " وجود دارد که در منابع رجالی به عنوان افراد مجهول معرفی شده اند و نمی توان به روایات آنان اعتماد کرد :
📚مستدرکات رجال الحدیث ج 7 ص 334 _ ج 2 ص 223 _ ج 7 ص 22
▫️2 _ جهت دلالتی :
❕اگر از ضعف سندی روایت مذکور هم چشم پوشی کنیم باز هم گفتنی است که نتیجه گیری وهابی از روایت مذکور خلاف و اشتباه است .
▫️وهابی به دروغ روایت را ترجمه کرده است که حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمودند که " مشکوکم این دو بچه یتیم شوند " , در حالی که ترجمه صحیح عبارت چنین است که حضرت فاطمه س به صورت خبری از یک واقعه اتفاق افتاده برای امام علی ع خبر داده و فرمودند : " نزدیک بود که این دو بچه یتیم شوند " " اوشک ان یوتم هذین الغلامین "
❕با توجه به ادامه روایت که خبر از نصرت الهی امیر مومنان ع در برابر دشمنان دین به وسیله جبرئیل و میکائیل می دهد : " فَقَالَ النَّبِيُّ ص أَمَّا الصَّوْتُ الْأَوَّلُ الَّذِي حَكَّ مَسَامِعَكَ فَصَوْتُ جَبْرَئِيلَ وَ أَمَّا صَوْتُ الْآخَرِ فَصَوْتُ مِيكَائِيلَ قَدِّمْ إِلَيَّ أَحَدَ الرَّجُلَيْن ... "
❗️حضرت فاطمه سلام الله علیها علم داشته و خبر داده و می گوید که نزدیک بود که علی علیه السلام شهید شود یعنی ایشان شهید می شد اگر نصرت الهی و یاری خداوند نبود , اما چون یاری خداوند و فرشتگان با علی علیه السلام بوده لذا ایشان از این خطر حفظ شدند و توانستند دشمنان دین را مغلوب کنند و پیامبر به خاطر این واقعه سختی که بر علی علیه السلام گذشته بود به گریه افتادند و در صدد یافتن خبر بیشتر از علی علیه السلام بر آمدند .
👌سخن فاطمه سلام الله علیها شبیه آیات ذیل از قرآن است که می گوید اگر نصرت الهی شامل حال پیامبر اسلام یا یوسف نبی علیهما السلام یا مومنین نمی شد , آنان گرفتار عواقب سوئی می شدند .
▫️" و اگر ما تو را ثابت قدم نمىساختيم (و در پرتو مقام عصمت مصون از انحراف نبودى) نزديك بود كمى به آنها تمايل كنى " "وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلاً " ( اسراء 74 ) _ " آن زن قصد یوسف را كرد، و او نيز اگر برهان پروردگار را نمىديد قصد وى را مىنمود، اينچنين كرديم تا بدى و فحشاء را از او دور سازيم چرا كه او از بندگان مخلص ما بود. " "لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِين " ( یوسف 24 ) _ " اگر فضل و رحمت خدا نبود همگى، جز عده كمى، از شيطان پيروى مىكرديد. " " لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلاَّ قَلِيلاً " ( سوره نساء آیه 83 )
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
13.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 موشن گرافیک| بیشتر بودن دیه مردان از زنان !!!
❕در کلیپ فوق به دو سوال ذیل پاسخ گفته شده است :
1 _ فلسفه دو برابر بودن دیه مردان نسبت به زنان چیست ?
2_ آیا بیشتر بودن دیه مردان به معنای برتری آنان بر زنان است ?
@Rahnamye_Behesht
افزایش عمر در زمان ظهور امام مهدی علیه السلام !!!!!
🤔#پرسش :
❓آیا در هنگام ظهور امام زمان عمر انسانها هم افزایش پیدا می کند یا به گذر زمان عمر انسانها کم میشه و در زمان ظهور هم نمی توان عمر زیادی کرد ?!!!!
💠پاسخ💠
❕در این رابطه در کتاب دانش نامه امام مهدی علیه السلام ( جلد 9 صفحه 449 ) چنین می خوانیم :
" در عصر حكومت امام مهدى عليه السلام، شكوفايى دانش به اوج خود خواهد رسيد، بويژه علم بهداشت و درمان، كه در نصوص اسلامى، جايگاهى مشابه علم اديان دارد.
بهرهگيرى از اين دانش، در كنار امنيّت فراگير، آرامش روانى و تغذيه سالم، به طور طبيعى سبب مىشود كه بهترين شرايط بهداشتى و درمانى بر جامعه جهانى در عصر ظهور، حاكم گردد و مردم از سلامت كامل و طول عمر خوبى برخودار گردند، احاديث متعدّدى اين مدّعا را تأييد مىنمايند كه در اين جا به شمارى از آنها اشاره مىشود:
▫️امام على عليه السلام فرمود :
" فى قصّة المَهدى ... وَ تَطُول الأعمار. "
"در حكومت مهدى ... عمرها طولانى مىشود."
📚عقد الدرر ص 159 _ الزام الناصب ص 361
▫️امام صادق عليه السلام فرمود :
"إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ ... وَ يُعَمَّرُ الرَّجُلُ فِى مُلْكِهِ حَتَّى يُولَدَ لَهُ أَلْفُ ذَكَرٍ "
"هنگامى كه قائم ما قيام كند، ... مردم در سايه فرمانروايى او عمرى طولانى خواهند داشت، به گونهاى كه [از برخى اشخاص] هزار فرزند پسر متولّد مىشود "
📚الغیبه طوسی ص 468 _ اعلام الوری ج 2 ص 293
▫️امام باقر عليه السلام فرمود :
" من أدرَكَ قائِمَ أهلِ بَيتي مِن ذى عاهَةٍ بَرِئَ، وَ مِن ذي ضَعفٍ قَوِىَ. "
" هر كس قائمِ خاندان ما را درك كند، از بيمارى مىرَهد و از ضعف به قوّت مىرود. "
📚الغیبه نعمانی ص 317
▫️امام زين العابدين عليه السلام فرمود :
"إذا قامَ قائِمُنا، أذهَبَ اللَّهُ عز و جل عَن شيعَتِنَا العاهَةَ، وَ جَعَلَ قُلوبَهُم كَزُبَرِ الحَديدِ، وَ جَعَلَ قُوَّةَ الرَّجُلِ مِنهُم قُوَّةَ أربَعينَ رَجُلًا، وَ يَكونونَ حُكّامَ الأَرضِ وَ سَنامَها. "
"هنگامى كه قائم ما قيام كند، خداوند عز و جل، بيمارى و كاستى را از شيعيان ما مىبَرد و دلهايشان را مانند پارههاى آهن قرار مىدهد و نيروى يك مرد از آنان را مانند نيروى چهل مرد، قرار مىدهد و حاكمان و قلّههاى برافراشته زمين مىشوند. "
📚الخصال ج 2 ص 541
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
مقصود از واژه " صلاه " در قرآن !!!!
🤔#پرسش :
❓آیا کلمه صلاه در قرآ ن به معنای نماز است ? یکی از اقوام گفتند قبل از اسلام به معنی دعا بوده است پس یعنی بر ما دعا کردن واجب است نه عبادت مخصوصی به نام نماز ❕❕❕
💠#پاسخ💠
▫️واژه « صلاه و یصلی » در اصل معنای لغوی , به معنای طلب رحمت و غفران و دعا برای غفران است ؛ « الصلاه ؛ الدعاء و الاستغفار » « صلاه به معنای دعا و استغفار است »
📚لسان العرب ج 14 ص 464
👌و اگر به نماز هم « صلاه » می گویند ، چون در آن دعا و طلب رحمت الهی وجود دارد ؛ « سمیت الصلاه لما فیها من الدعا و الاستغفار »
📚همان منبع _ مفردات الفاظ القرآن ج 1 ص 491
❕واژه " صلاه " اگر چه در اصل به معنای دعا بوده است اما به واسطه کثرت استعمال و به وضع تعینی به معنای جدیدی منتقل شده است و آن معنای جدید همان عبادت مخصوصی است که در فارسی به آن نماز می گوییم , چنانچه که برخی در این رابطه می نویسند :
"وضع، به لحاظ منشأ وضع، منقسم به دو قسم مىگردد:
1. وضع تعيينى عبارت است از جعل و تخصيص لفظى واضع معينى در مقابل معنايى؛ مثل اينكه خداوند به زيد فرزندى داده است و نام او را حسن مىگذارند يا مخترعى وسيله يا دستگاهى را اختراع كرده است و نام او را تلويزيون مىگذارند.
2. وضع تعيّنى آن است كه واضع معينى در كار نيست، بلكه كثرت استعمال لفظ در يك معنا، به درجهاى رسيده كه خود به خود تعين پيدا كرده و به اين معنا مختص شده است، به طورى كه هرگاه انسان مىشنود، ذهنش به همين معناى جديد منتقل مىشود؛ مثل لفظ صلاة كه در عرف متشرعان براى همين عبادت معين حقيقت شده و نامش منقول عرفى است (عرف خاص). "
📚شرح اصول فقه، علی محمدی ج1، ص: 24
❕بنابراین واژه " صلاه " به واسطه کثرت استعمال به معنای جدید منتقل شده است و آن عبادت مخصوصی است که مرکب از ارکانی بوده و قرائت و رکوع و سجده و آداب و شرایط مشخصی دارد .
👌ما حدود 12 هزار روایت از امامان علیهم السلام داریم که در آنها واژه " صلاه " به عبادت مخصوص مورد اشاره اطلاق شده که اقامه آن در پنج وقت واجب بوده و دارای انواع و قیود و شرایط و ... است .
▫️ امامان علیهم السلام مفصلا این موارد و معنا را مورد بیان و تاکید قرار داده اند و آیات قرآن در مورد "اقامه صلاه " را تفسیر کرده اند که مقصود از آن عبادت مخصوص و نماز است .
▫️شیخ حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه از جلد 4 تا 8 حدود هفت هزار روایت در این رابطه نقل می کند و محدث نوری نیز در کتاب مستدرک الوسائل از جلد 3 تا 6 حدود پنج هزار روایت در این رابطه نقل می کند که مجموعا 12 هزار روایت می شود که از واژه " صلاه " در معنای عبادت مخصوصی یاد میشود که ما در فارسی به آن نماز می گوییم , چنانچه که دهخدا در معنای صلاه و نماز می گوید :
" نماز . صلاة. صلات. نوعى عبادت مخصوص اهل اسلام. عبادت مخصوص مسلمانان كه بهطور وجوب و در شبانهروز پنج بار ادا كنند."
📚فرهنگ متوسط دهخدا ج 2 ص 3039
❕در قرآن نیز واژه " صلاه " در اغلب موارد به همان معنای عبادت مخصوص به کار رفته که دارای واجباتی چون تکبیره الاحرام , رکوع , سجده , صلوات , قرائت , قصد قربت , قیام و نیت بوده و در اوقات مشخصی نیز اقامه می شود که جهت آگاهی تفصیلی رجوع کنید :
📚فرهنگ قرآن ج 31 ص 434 به بعد
❕بنابراین به واسطه وضع تعینی صورت گرفته و کثرت استعمال و شرح و تفسیر امامان علیهم السلام , واژه " صلاه " از معنای لغوی به معنای جدید و عبادت مخصوص منتقل شده است و هر کجا لفظ " صلاه " به تنهایی استعمال شود , مقصود همان عبادت مخصوص و نماز است و در صورتی که از واژه مذکور معنای لغوی آن اراده شده باشد حتما باید قرینه ای بر این معنا اقامه شود .
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir