تعلیم علم اسماء به آدم علیه السلام !!!!
🤔#پرسش :
❓در تورات، سِفر پیدایش فصل دوم در داستان خلقت چنين آمده است؛
پس از اینکه خدا آدم را آفرید، همه حیوانات و پرندگان را برای او آورد و از او خواست که برآنها نام بگذارد: در حالی که قرآن در سوره بقره اين داستان را به نحوی نقل می کند که با تورات تفاوت دارد ....
قرآن به گونه ای داستان را بیان می کند که گویی فرشتگان با الله جر و بحث می کنند ...❗️❗️❗️
💠#پاسخ💠
❕آیات مورد اشکال معاند ناظر به آیات ابتدایی سوره بقره است که خداوند می فرماید :
" هنگامى كه پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در روى زمين جانشين و حاكمى قرار خواهم داد. فرشتگان گفتند (پروردگارا) آيا كسى را در زمين قرار مىدهى كه فساد و خونريزى كند؟ ما تسبيح و حمد تو را به جا مىآوريم، پروردگار فرمود: من حقائقى را مىدانم كه شما نمىدانيد. سپس علم اسماء را همگى به آدم آموخت بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود اگر راست مىگوئيد اسامى اينها را برشماريد!- فرشتگان عرض كردند: منزهى تو!، ما چيزى جز آنچه به ما تعليم دادهاى، نمىدانيم تو دانا و حكيمى- فرمود اى آدم آنها را از (اسامى و اسرار) اين موجودات آگاه كن، هنگامى كه آنها را آگاه كرد خداوند فرمود: نگفتم من غيب آسمانها و زمين را مىدانم، و نيز مىدانم آنچه را شما آشكار مىكنيد يا پنهان مىداشتيد. "
❕در مورد آیات فوق توجه به چند نکته لازم است :
▫️1 _ سخنان فرشتگان در آیات فوق پیرامون خلقت آدم علیه السلام از باب سوال و کشف حقیقت بوده است نه از باب تمرد از امر الهی , چرا که فرشتگان مطیع امر خداوند هستند و نمی توانند تمردی در برابر خداوند داشته باشند , چنانچه که در قرآن در مورد فرشتگان آمده است :
" بندگان شايسته او هستند - كه هرگز در سخن بر او پيشى نمىگيرند، و به فرمان او عمل مىكنند. " " بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ _ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ " (انبیاء 26 _ 27 )
▫️2 _ در مورد چرایی سخن فرشتگان برخی می نویسند :
" آنها فكر مىكردند اگر هدف عبوديت و بندگى است كه ما مصداق كامل آن هستيم، همواره غرق در عبادتيم و از همه كس سزاوارتر به خلافت! بىخبر از اين كه عبادت آنها با توجه به اين كه شهوت و غضب و خواستهاى گوناگون در وجودشان راه ندارد با عبادت و بندگى اين انسان كه اميال و شهوات او را احاطه كرده و شيطان از هر سو او را وسوسه مىكند تفاوت فراوانى دارد، اطاعت و فرمانبردارى اين موجود طوفان زده كجا، و عبادت آن ساحلنشينان آرام و سبكبار كجا؟! آنها چه مىدانستند كه از نسل اين آدم پيامبرانى همچون محمد و ابراهيم و نوح و موسى و عيسى ع و امامانى همچون ائمه اهل بيت ع و بندگان صالح و شهيدان جانباز و مردان و زنانى كه همه هستى خود را عاشقانه در راه خدا مىدهند قدم به عرصه وجود خواهند گذاشت، افرادى كه گاه فقط يك ساعت تفكر آنها برابر با سالها عبادت فرشتگان است ... "
" خدا مىخواست موجودى بيافريند كه گل سر سبد عالم هستى باشد و شايسته، مقام خلافت الهى و نماينده" الله" در زمين گردد.
در حديثى كه از امام صادق ع در تفسير اين آيات آمده نيز به همين معنى اشاره شده است كه فرشتگان بعد از آگاهى از مقام آدم دانستند كه او و فرزندانش سزاوارترند كه خلفاى الهى در زمين و حجتهاى او بر خلق بوده باشند ... ( تفسیرنمونه ج 1 ص 174 )
"وقفوا على عظم منزلتهم عند الله عز ذكره، فعلموا أنهم أحق بأن يكونوا خلقاء في أرضه، و حججه على بريته "
📚کمال الدین ج 1 ص 14
جمله" ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ" (آنچه را در درون مكتوم مىداشتيد) با توجه به روایات تفسیری , اشاره است که فرشتگان خود را واقعا شايستهتر از هر كس براى خلافت الهى در روى زمين مىدانستند، گر چه اشارهاى به اين مطلب كردند ولى با صراحت آشكار ننمودند . و همینطور اشاره است به آن حالت استكبار ابليس كه آن روز در صف فرشتگان قرار داشت، و مخاطب به خطاب فرشتگان بود. او در درون خود تصميم داشت كه هرگز در برابر آدم خضوع نكند. " و ما كان يعتقده إبليس من الإباء على آدم إن أمر بطاعته، و إهلاكه إن سلط عليه، و من اعتقادكم أنه لا أحد يأتي بعدكم إلا و أنتم أفضل منه، بل محمد و آله الطيبون أفضل منكم، الذين أنبأكم آدم بأسمائهم "
📚تفسیر منسوب به امام عسکری ص 217
▫️3 _ به حسب روایات , سخن فرشتگان در مورد فساد و خونریزی در زمین , از این جهت بود که آدم علیه السلام نخستين مخلوق روى زمين نبود، بلكه پيش از او نيز مخلوقات دیگرى بودند كه به نزاع و خونريزى پرداختند . سوء پيشينه آنها سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد " " لو لا أنهم قد كانوا رأوا من يفسد فيها و يسفك الدماء "
📚تفسير العياشي، ج1، ص: 29
▫️ادامه 👇👇👇
▫️ادامه 👇
▫️4 _ فرشتگان از سوال نابجا و بدگمانی که در مورد آدم علیه السلام مطرح کرده بودند پشیمان شده و توبه و استغفار و تضرع کردند و خداوند هم توبه آنان را پذیرفت : " ثُمَّ سَأَلُوهُ التَّوْبَةَ فَأَمَرَهُمْ أَنْ يَطُوفُوا بِالضُّرَاحِ وَ هُوَ الْبَيْتُ الْمَعْمُورُ وَ مَكَثُوا يَطُوفُونَ بِهِ سَبْعَ سِنِينَ وَ يَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مِمَّا قَالُوا ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَ رَضِيَ عَنْهُم "
📚الکافی ج 4 ص 188
▫️5 _ در مورد علم اسماء هم که خداوند به آدم علیه السلام تعلیم داد , برخی می نویسند :
" گر چه مفسران در تفسير" علم اسماء" بيانات گوناگونى دارند، ولى مسلم است كه منظور تعليم كلمات و نامهاى بدون معنا به آدم نبوده، چرا كه اين افتخارى محسوب نميشده است، بلكه منظور دادن معانى اين اسماء و مفاهيم و مسماهاى آنها بوده است.
البته اين آگاهى از علوم مربوط به جهان آفرينش و اسرار و خواص مختلف موجودات عالم هستى، افتخار بزرگى براى آدم بود.
در حديثى داريم كه از امام صادق ع پيرامون اين آيه سؤال كردند، فرمود:"الارضين و الجبال و الشعاب و الاوديه ثم نظر الى بساط تحته، فقال و هذا البساط مما علمه " "منظور زمينها، كوهها، درهها و بستر رودخانهها (و خلاصه تمامى موجودات) مىباشد، سپس امام ع به فرشى كه زير پايش گسترده بود نظرى افكند فرمود حتى اين فرش هم از امورى بوده كه خدا به آدم تعليم داد "
📚تفسیر عیاشی ج 1 ص 32
بنا بر اين علم اسماء چيزى شبيه" علم لغات" نبوده است بلكه مربوط به فلسفه و اسرار و كيفيات و خواص آنها بوده است، خداوند اين علم را به آدم تعليم كرد تا بتواند از مواهب مادى و معنوى اين جهان در مسير تكامل خويش بهره گيرد.
همچنين استعداد نامگذارى اشياء را به او ارزانى داشت تا بتواند اشياء را نامگذارى كند و در مورد احتياج با ذكر نام آنها را بخواند تا لازم نباشد عين آن چيز را نشان دهد، و اين خود نعمتى است بزرگ، ما هنگامى به اهميت اين موضوع پى مىبريم كه مىبينيم بشر امروز هر چه دارد به وسيله كتاب و نوشتن است و همه ذخائر علمى گذشتگان در نوشتههاى او جمع است، و اين خود بخاطر نامگذارى اشياء و خواص آنها است، و گر نه هيچگاه ممكن نبود علوم گذشتگان به آيندگان منتقل شود. " ( تفسیر نمونه ج 1 ص 176 )
▫️6 _ از برخی روایات نیز استفاده می شود که علم اسماء تعلیم داده شده به آدم , اشاره به اسامی امامان اهلبیت علیهم السلام نیز می باشد که این اسامی به آدم آموزش داده شد و در ادامه اشباح آن بزرگواران بر فرشتگان عرضه شد و با تعلیم آدم علیه السلام به فرشتگان , آنان متوجه شدند که آدم و امامانی که از فرزندان او هستند شایسته خلافت خداوند در روی زمین هستند : " عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَّمَ آدَمَ ع أَسْمَاءَ حُجَجِ اللَّهِ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ وَ هُمْ أَرْوَاحٌ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ بِأَنَّكُمْ أَحَقُّ بِالْخِلَافَةِ فِي الْأَرْضِ لِتَسْبِيحِكُمْ وَ تَقْدِيسِكُمْ مِنْ آدَمَ ع قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ وَقَفُوا عَلَى عَظِيمِ مَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ فَعَلِمُوا أَنَّهُمْ أَحَقُّ بِأَنْ يَكُونُوا خُلَفَاءَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَجَهُ عَلَى بَرِيَّتِهِ "
📚کمال الدین ج 1 ص 14
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
پاسخ به شبهه ای پیرامون تحریف قرآن !!!!
🤔#پرسش :
❓در رابطه با بحث تحریف قرآن سوال داشتم . یک روایت هست به این مضمون :
زید بن جهم گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که آیه ۹۲ سوره نحل را اینگونه قرائت کردند: ﴿ .. أن تكون أئمة هي أزكى من أئمتكم .. ﴾ زید گفت: به حضرت عرض کردم فدای شما شوم «ائمه» هست در آیه؟!
امام علیه السلام فرمود: آری بخدا قسم ائمه است. عرض کردم: ما «أربی» میخوانیم! -و شما «أزكى» خواندید- امام علیه السلام فرمودند: وای بر تو «أربی» چیست؟! و با دست اشاره کرد و آن را گویا به دور افکند..!( تأويل الآيات، ص۲۶۵و۲۶۶ الكافي، ج۱، ص۲۹۲، ح۱ تفسير العياشي، ج۲، ص۲۶۸، ح۶۴ ) ❗️❗️
💠#پاسخ💠
❕چنانچه که بارها گفته ایم :
ما معتقديم قرآنى كه امروز در دست مسلمين جهان است همان است كه بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نازل شد، نه چيزى از آن كاسته شده و نه چيزى بر آن افزوده گشته است!
از همان روزهاى نخست گروه بزرگى از كاتبان وحى، آيات قرآن را پس از نزول مىنوشتند، و مسلمانان موظّف بودند شب و روز آن را بخوانند، و در نمازهاى پنجگانه خود آن را تكرار كنند، گروه عظيمى آيات قرآن را به خاطر مىسپردند و حفظ مىكردند، حافظان قرآن و قاريان، هميشه در جوامع اسلامى موقعيّت و مقام ويژهاى داشته و دارند.
مجموع اين امور و جهات ديگر سبب شد كه كمترين تغيير و تحريفى در قرآن راه نيابد.
افزون بر اين، خداوند حفظ آن را تا پايان جهان تضمين كرده است و با وجود اين تضمين الهى، تغيير و تحريف آن غير ممكن است: «انّا نَحْنُ نَزَّلْنا الذِّكْرَ وَ انّا لَهُ لَحافِظونَ؛ ما قرآن را نازل كرديم و به طور قطع از آن پاسدارى مىكنيم». ( سوره حجر، آيه 9 )
📚اعتقاد ما، ص: 45
❗️و در جاى ديگر مىفرمايد: « (وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ _ لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ)
" اين كتابى است قطعاً شكستناپذير، هيچ گونه باطلى نه از پيش رو نه از پشت سر به سراغ آن نمىآيد، چرا كه از سوى خداوند حكيم و حميد است». " ( سوره فصّلت، آيه 41 و 42. )
❓آيا چنين كتابى كه خداوند حفظ آن را بر عهده گرفته، كسى مىتواند دست تحريف به سوى آن دراز كند؟!
📚شيعه پاسخ مى گويد، ص: 25
👌بنابراین آیات قرآن صریح است که قرآن تحریف نشده است , اگر در روایتی هم سخن از تحریف قرآن به میان آمده باشد , این روایت چون خلاف قرآن است , برای ما قابل پذیرش نیست , چرا که به فرموده امام صادق علیه السلام , روایتی را که خلاف قرآن و سنت باشد , نمی پذیریم : « لا تصدق علینا الا ما وافق کتاب الله و سنه نبیه »
📚وسائل الشیعه ج 27 ص 123
▫️روایت مورد سوال نیز از نظر سندی ضعیف است , زیرا راوی آن فردی به نام " زید بن جهم " است که از نظر رجالی مجهول است و به روایاتش توجه نمی شود :
📚زبده المقال من معجم الرجال ج 1 ص 465
❕و همینطور فردی به نام " منصور بن یونس " در سند روایت کافی است که واقفی مذهب و منکر امامت امام رضا و از غاصبان اموال امامان علیهم السلام بوده است : " ان منصور بن يونس بزرج جحد النص على الرضا عليه السلام لأموال كانت في يده. "
📚رجال العلامة الحلي، ص: 259
علاوه بر موارد فوق گفتنی است که روایت مذکور در تفسیر قمی و تفسیر عیاشی به صورت مرسل نقل شده و روایت تاویل الآیات هم , همان روایت کافی است که سندش ضعیف است .
❗️علامه عسکری نیز روایت مذکور را سندا ضعیف می داند و معتقد است که اگر محتوای روایت صحیح باشد نظم و بلاغت آیات قرآن به هم می خورد و از سوی دیگر در آیات قرآن به کلمه " ائمة " ضمیر مذکر بازگشت داده شده اما در آیه مورد بحث ضمیر مونث بازگشت داده شده که این نشان از آن دارد که لفظ " ائمة " در آیه نیامده است .
"قال اللّه سبحانه في الآية (92) من سورة النحل:
وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ. و في الروايات: أئمة أزكى من أئمتكم- بدل- أمة هي أربى من أمة......
إذا فان الروايات الثلاث رواية واحدة عن زيد بن الجهم الهلابي و هو مجهول حاله.
يعود الضمير إلى الامة في القرآن بصفتي المذكر و المؤنث بينما لم يعد إلى الائمة بغير صيغة المذكر كما جاء في قوله تعالى:
... فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ ... (التوبة/ 12).
و ان الاخلال بوزن الآية في السورة مع التغيير ظاهر لكل أحد. و يجري الكلام في الآيات حول الناس ... و ذكر الأئمة هنا نشاز و يخل بالوزن و المعنى. "
📚القرآن الکریم و روایات المدرستین ج 3 ص 480
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
هدایت شده از شیعه پاسخ
17.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺برده داری در اسلام !!!!
▫️در کلیپ فوق به دو پرسش ذیل پاسخ گفته ایم :
1 _ چرا اسلام از ابتدا به صورت کلی برده داری را ملغی نکرد ?
2 _ چرا امامان برای خود برده داشتند ?
@Rahnamye_Behesht
13.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 موشن گرافیک| ساختن گنبد و بارگاه بر روی قبور امامان علیهم السلام !!!!
❕در کلیپ فوق با استناد به آیات قرآن و روایات شیعه و سنی , مشروعیت ساخت گنبد و بارگاه بر قبور امامان علیهم السلام اثبات شده و عمل ننگین وهابیت در تخریب قبور ائمه بقیع مورد انتقاد قرار گرفته است .
@Rahnamye_Behesht
برتری پسران بر دختران در سوره آل عمران ?
🤔#پرسش :
❓برخی شبهه می کند که خداوند در سوره آل عمران فرموده که پسر با دختر برابر نیست و این یعنی تبعیض جنسیتی و برتری پسران بر دختران ?!!!
💠#پاسخ💠
❕خداوند با صراحت هرگونه تبعیض بین افراد بشر را باطل اعلام کرده و برتری را تنها به تقوا شمرده و می فرماید :
" يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ الله أَتْقاكُمْ إِنَّ الله عَلِيمٌ خَبِيرٌ "
"اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم، و تيرهها و قبيلهها قرار داديم، تا يكديگر را بشناسيد، ولى گرامىترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست، خداوند دانا و خبير است. " ( حجرات 13 )
اساسا در روایات ما آمده است که یک زن صالحه از هزار مرد غیر صالح برتر و بالاتر است : " الِامْرَأَةُ الصَّالِحَةُ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ رَجُلٍ غَيْرِ صَالِح "
📚وسائل الشيعة، ج 20، ص: 172
❕و همینطور توجه به فرزند دختر از دستورات مورد تاکید اسلام است . روشن است که اگر بر مبنای اسلام , فرزند پسر بر دختر ارجحیت داشت دیگر روایاتی که ذکر می شود از اهلبیت علیهم السلام صادر نمی شد .
❕پیامبر گرامی فرمود ؛
« چه خوبْ فرزندانى هستند دخترانِ با حجاب! هر كس يكى [از آنها] داشته باشد، خداوند، آن را براى وى پوششى از آتش [دوزخ] قرار مى ، دهد و هر كس دو تا داشته باشد، خداوند، به خاطر آنان، او را وارد بهشت مى سازد و اگر سه دختر يا مانند آن خواهر داشته باشد، جهاد و صدقه [ى استحبابى] را از او برمى دارد. »
« نِعمَ الوَلَدُ البَناتُ المُخَدَّراتُ، مَن كانَت عِندَهُ واحِدَةٌ جَعَلَهَا الله سِتراً لَهُ مِنَ النّارِ، وَ مَن كانَت عِندَهُ اثنَتانِ أَدخَلَهُ الله بِهِمَا الجَنَّةَ، وَ إِن كُنَّ ثَلاثاً أو مِثلَهُنَّ مِنَ الأخَواتِ، وَضَعَ عَنهُ الجِهادَ وَ الصَّدَقَةَ. »
📚مکارم الاخلاق ، ص 219 _ بحار الانوار ، ج 101 ص 91
❕مردى در خدمت پيامبر گرامی بود كه خبر به دنيا آمدن فرزندش را به او دادند. رنگش دگرگون شد. پيامبر ص فرمود ؛
« تو را چه شد؟ عرض كرد: خير است. پيامبر فرمود: بگو. عرض كرد: وقتى از خانه بيرون آمدم همسرم درد زايمان داشت و حالا برايم خبر آوردند كه دختر زاييده است. پيامبر فرمود: سنگينى اش بر روى زمين است و سايه بانش آسمان و روزى دهنده اش خدا و او يك دسته گل است كه تو او را مى بويى. »
« اتِيَ رجُلٌ وهُو عِندَ النَّبيِّ صلى الله عليه و آله فاخبِرَ بمَولودٍ أصابَهُ فتَغَيَّرَ وَجهُ الرّجُلِ، فقالَ لَهُ النَّبيُّ صلى الله عليه و آله: مالَكَ؟ فقالَ: خَيرٌ، فقالَ: قُلْ، قالَ: خَرَجتُ والمَرأةُ تَمخَضُ فاخبِرتُ أ نّها وَلَدَت جارِيَةً، فقالَ لَهُ النَّبيُّ صلى الله عليه و آله: الأرضُ تُقِلُّها، والسَّماءُ تُظِلُّها، واللَّهُ يَرزُقُها، وهِي رَيحانَةٌ تَشَمُّها »
📚الکافی ج 6 ص 5
❕امام صادق عليه السلام به جارود بن منذر فرمود ؛
« شنيده ام از اينكه دخترى برايت زاده شده است ناراحتى! از او به تو زيانى نمى رسد، گل خوشبويى است كه مى بويى و روزيش هم تضمين شده است، پيامبر خدا داراى چند دختر بود »
«بلَغَني أ نّهُ وُلِدَ لكَ ابنَةٌ، فتَسخَطها؟ وما علَيكَ مِنها! رَيحانَةٌ تَشَمُّها وقَد كُفِيتَ رِزقَها، و (قَد) كانَ رسولُ الله صلى الله عليه و آله أبا بَناتٍ. »
📚همان ، ص 6
👌و در نقل دیگر آمده است ؛
« خداوند به دختران ، مهربانتر است ، نسبت به پسران » « إِنَّ الله تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى الْإِنَاثِ أَرَقُّ مِنْهُ عَلَى الذُّكُور »
📚وسائل الشیعه ، ج 21 ص 367
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❕حال در مورد پرسش مطرح شده گفتنی است که خداوند می فرماید :
" (به ياد آوريد) هنگامى را كه همسر" عمران" گفت:" خداوندا! آنچه را در رحم دارم، براى تو نذر كردم، كه" محرر" (و آزاد، براى خدمت خانه تو) باشد. از من بپذير، كه تو شنوا و دانايى!- ولى هنگامى كه او را به دنيا آورد، (و او را دختر يافت،) گفت:" خداوندا! من او را دختر آوردم- ولى خدا از آنچه او به دنيا آورده بود، آگاهتر بود- و پسر، همانند دختر نيست. (دختر نمىتواند وظيفه خدمتگزارى معبد را همانند پسر انجام دهد.) من او را مريم نام گذاردم، و او و فرزندانش را از (وسوسههاى) شيطان رانده شده، در پناه تو قرار مىدهم." " إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ ... وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى ... " ( سوره آل عمران آیات 35 _ 36 )
❕در تفسیر نمونه می خوانیم :
"از تواريخ و اخبار اسلامى و گفته مفسران استفاده مىشود كه" حنة" و" اشياع" دو خواهر بودند كه اولى به همسرى" عمران" كه از شخصيتهاى برجسته بنى اسرائيل بود در آمد و دومى را" زكريا" پيامبر خدا به همسرى انتخاب كرد. همسر عمران" حنه" سالها گذشت كه فرزندى از او متولد نشد روزى زير درختى نشسته بود پرندهاى را ديد كه به جوجههاى خود غذا مىدهد مشاهده اين محبت مادرانه آتش عشق فرزند را در دل او شعلهور ساخت و از صميم دل از درگاه خدا تقاضاى فرزندى كرد و چيزى نگذشت كه اين دعاى خالصانه به هدف اجابت رسيد و باردار شد.
از بعضى از روايات استفاده مىشود كه خداوند به عمران وحى فرستاده بود كه پسرى پر بركت كه مىتواند بيماران غير قابل علاج را درمان كند و مردگان را به فرمان خدا حيات بخشد به او خواهد داد كه به عنوان پيامبر به سوى بنى اسرائيل فرستاده مىشود.
او اين جريان را با همسر خود" حنه" در ميان گذاشت لذا هنگامى كه او باردار شد تصور كرد فرزند مزبور همان است كه در رحم دارد بى خبر از اين كه كسى كه در رحم او است مادر آن فرزند (مريم) مىباشد و به همين دليل نذر كرد كه پسر را خدمتگزار خانه خدا" بيت المقدس" نمايد اما به هنگام تولد مشاهده كرد كه دختر است در اين موقع نگران شد كه با اين وضع چه كند. زيرا خدمتكاران بيت المقدس از ميان پسران انتخاب مىشدند و سابقه نداشت دخترى به اين عنوان انتخاب گردد....
سپس افزود:" تو مىدانى كه دختر و پسر (براى هدفى كه من نذر كردهام) يكسان نيستند" (وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى).
👈دختر، پس از بلوغ، عادت ماهانه دارد و نمىتواند در مسجد بماند، به علاوه نيروى جسمى آنها يكسان نيست، و نيز مسائل مربوط به حجاب و باردارى و وضع حمل ادامه اين خدمت را براى دختر مشكل مىسازد و لذا هميشه پسران را نذر مىكردند.👉
از قرائن موجود در آيه و رواياتى كه در تفسير آيه وارد شده است، استفاده مىشود كه" وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى" (پسر همانند دختر نيست) از زبان مادر مريم است .... "
📚تفسیر نمونه ج 2 ص 423
❕بنابراین مقصود از تعبیر " پسر همانند دختر نیست " یعنی پسر در خدمت به معبد و خدمت به مردم ظرفیتهای بیشتری نسبت به دختر دارد نه اینکه در نزد خداوند , پسر محبوبتر از دختر باشد , چنانچه که این نکته و نکاتی که در تفسیر نمونه مورد بیان قرار گرفت در روایتی از کافی شریف نیز مورد اشاره قرار گرفته است : " ٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ الله ع قَالَ: إِنَّ الله تَعَالَى أَوْحَى إِلَى عِمْرَانَ أَنِّي وَاهِبٌ لَكَ ذَكَراً سَوِيّاً مُبَارَكاً يُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ يُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ الله وَ جَاعِلُهُ رَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فَحَدَّثَ عِمْرَانُ امْرَأَتَهُ حَنَّةَ بِذَلِكَ وَ هِيَ أُمُّ مَرْيَمَ فَلَمَّا حَمَلَتْ كَانَ حَمْلُهَا بِهَا عِنْدَ نَفْسِهَا غُلَامٌ- فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثى ... وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى أَيْ لَا يَكُونُ الْبِنْتُ رَسُولًا يَقُولُ الله عَزَّ وَ جَلَّ وَ الله أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ فَلَمَّا وَهَبَ الله تَعَالَى لِمَرْيَمَ عِيسَى كَانَ هُوَ الَّذِي بَشَّرَ بِهِ عِمْرَان ... "
📚الکافی ج 1 ص 535
❕بر همین اساس مرحوم طبرسی در توضیح فراز مورد اشاره از آیه مذکور می آورد :
"لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى (و فرزند پسر چون فرزند دختر نميباشد) زيرا آنچه را مرد شايسته است زن شايسته نيست و از آن جمله در آنان (بنى اسرائيل) فقط تحرير و بخدمت كنيسه گماردن را براى مرد جايز ميشمردند و بر زن جايز نميدانستند زيرا به علت عادت حيض و نفاس و وجوب پوشيدن خود از ضرر و خوددارى از رفتن ميان مردم صلاحيت تحرير و ماندن در كنيسه و خدمت عابدان و معتكفان را ندارد. "
📚ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج4، ص: 47
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
تناقض در قرآن در مورد چشمه های آب قوم ثمود ?!!!
🤔#پرسش :
❓برخی شبهه می کنند که در آیات سوره شعراء آمده است که قوم ثمود دارای چشمه های آب متعدد بودند اما در سوره قمر آمده است که آنها دارای یک چشمه آب بودند که باید با ناقه صالح تقسیم می کردند ? این تناقض چگونه حل می شود ?
💠#پاسخ💠
👌چنانچه که در پرسش اشاره شده است , از آیات سوره شعراء استفاده می شود که قوم ثمود دارای چشمه های آب متعدد بودند , چنانچه که خداوند در این رابطه فرمود :
" قوم ثمود رسولان (خدا) را تكذيب كردند - هنگامى كه صالح به آنها گفت: آيا تقوى پيشه نمىكنيد؟ - من براى شما فرستاده امينى هستم - تقوى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نمائيد - من اجر و پاداشى در برابر اين دعوت از شما نمىطلبم، اجر من تنها بر پروردگار عالميان است - آيا شما تصور مىكنيد هميشه در نهايت امنيت، در نعمتهايى كه اينجاست مىمانيد? - در اين باغها و چشمهها!- در اين زراعتها و نخلهايى كه ميوههايش شيرين و رسيده است. " " ... فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضِيمٌ ... " ( سوره شعراء آیات 141 تا 148 )
❕در تفسیر نمونه در مورد وضعیت آبی قوم ثمود می خوانیم :
" از پارهاى از آيات سوره شعراء استفاده مىشود كه قوم ثمود در منطقه كم آبى زندگى نداشتند، بلكه داراى باغها و چشمه سارها و زراعتها و نخلستانها بودند أَ تُتْرَكُونَ فِي ما هاهُنا آمِنِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضِيمٌ "
📚تفسیر نمونه ج 9 ص 158
❕حال توهم شده است که آیات سوره قمر با آیات سوره شعراء در تضاد است و در سوره قمر تنها یک چشمه آب برای قوم ثمود بیان شده است !!!!
▫️خداوند در سوره قمر در این رابطه می فرماید :
" و به آنها خبر ده كه آب (قريه) بايد در ميان آنها تقسيم شود (يك روز سهم ناقه، و يك روز براى آنها) و هر يك در نوبت خود بايد حاضر شوند - آنها يكى از ياران خود را صدا زدند، او به سراغ اين كار آمد و (ناقه را) پى كرد." "وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَر ... " ( سوره قمر آیات 28 _ 29 )
❕شبهه افکن گمان کرده است که کلمه " الماء " در آیه فوق یعنی یک چشمه آب !!!
👈در حالی که توجه ندارد که " ال " کلمه " الماء " در ادبیات عرب به عنوان " ال جنس " شناخته می شود که از آن عمومیت دانسته می شود .
یعنی کلمه " الماء " شامل تمام آبها و چشمه های قوم ثمود می شود .
بر این اساس , تمام چشمه های قوم ثمود در یک روز باید در اختیار ناقه قرار می گرفت و او تمام آن آبها را می خورد چنانچه که این نکته در روایتی مورد اشاره قرار گرفته است : " فَكَانَتِ النَّاقَةُ إِذَا شَرِبَتْ يَوْمَهَا شَرِبَتِ الْمَاءَ كُلَّهُ فَيَكُونُ شَرَابُهُمْ ذَلِكَ الْيَوْمَ مِنْ لَبَنِهَا "👉
📚قصص الأنبياء عليهم السلام (للراوندي)، ص: 98
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❕به هر حال در مورد جریان ناقه قوم ثمود , علامه مجلسی روایت می کند که امام صادق علیه السلام فرمود :
" پس خدا حضرت صالح عليه السّلام را بسوى ايشان فرستاد و ايشان را بسوى خدا خواند، پس اطاعت و اجابت او نكردند و طغيان نمودند بر او طغيان بزرگ و گفتند: ايمان نمىآوريم به تو تا بيرون آورى بسوى ما از اين سنگ شتر ماده كه دهماهه آبستن باشد، و آن سنگ را ايشان تعظيم مىكردند و مىپرستيدند، و نزد آن سنگ در هر سال قربانيها مىكشتند، و نزد آن جمعيت مىكردند، پس به حضرت صالح عليه السّلام گفتند:
اگر پيغمبرى و رسولى چنانچه مىگوئى پس بخوان خداى خود را كه از براى ما از اين سنگ سخت ناقهاى دهماهه آبستن بيرون آورد.
پس خدا بيرون آورد ناقه را از آن سنگ به نحوى كه ايشان طلبيده بودند، و حق تعالى وحى نمود كه: اى صالح! بگو به ايشان كه خدا مقرر كرده است براى اين ناقه كه يك روز آب مخصوص او باشد و يك روز مخصوص شما باشد؛ چون روز آب خوردن ناقه مىشد همه آب را در آن روز مىخورد، پس آن را مىدوشيدند و نمىماند كودك و بزرگى مگر آنكه از شير آن ناقه در آن روز مىخوردند، چون روز ديگر صبح مىشد اهل شهر و حيوانات ايشان بر سر آب مىرفتند و در آن روز از آن آب مىخوردند و ناقه در آن روز آب نمىخورد، پس بر آن حال ماندند آنچه خدا خواست، پس ايشان بر خدا طاغى شدند و بعضى بسوى بعضى رفتند و گفتند: پى كنيد اين ناقه را و به راحت افتيد از آن، ما راضى نيستيم كه يك روز آب از ما باشد و يك روز از آن باشد.... "
📚حياة القلوب، ج1، ص: 308
❕در تفسیر نمونه نیز در این رابطه می خوانیم :
" در بعضى از روايات كه از طرق شيعه و اهل تسنن نيز نقل شده مىخوانيم كه از عجائب آفرينش اين ناقه آن بوده كه از دل كوه بيرون آمد و خصوصيات ديگرى نيز براى آن نقل شده كه اينجا جاى شرح آن نيست.
به هر حال با تمام تاكيدهايى كه اين پيامبر بزرگ يعنى صالح در باره آن ناقه كرده بود آنها سرانجام تصميم گرفتند، ناقه را از بين ببرند چرا كه وجود آن با خارق عاداتى كه داشت باعث بيدار شدن مردم و گرايش به صالح مىشد، لذا گروهى از سركشان قوم ثمود كه نفوذ دعوت صالح را مزاحم منافع خويش مىديدند، و هرگز مايل به بيدار شدن مردم نبودند، چرا كه با بيدار شدن خلق خدا پايههاى استعمار و استثمارشان فرو مىريخت، توطئهاى براى از ميان بردن ناقه چيدند و گروهى براى اين كار مامور شدند و سرانجام يكى از آنها بر ناقه تاخت و با ضربه يا ضرباتى كه بر آن وارد كرد آن را از پاى در آورده (فَعَقَرُوها). "
📚تفسیر نمونه ج 9 ص 157
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
8.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 موشن گرافیک| چرایی مهلت دادن خداوند به شیطان ?
❓اگر خداوند دوست دارد که ما به بهشت برویم و سعادمتند شویم پس چرا شیطان را از بین نمی برد تا بندگان فریب وسوسه های شیطان را نخورند ?
👌پاسخ را در کلیپ فوق ببینید .
@Rahnamye_Behesht
تناقض در قرآن در مورد سوال کردن مردم از هم در روز قیامت ?!!!
🤔#پرسش :
❓برخی می گویند قرآن در سوره مومنون می گوید که روز قیامت مردم از هم سوال نمی کنند اما در سوره صافات آیه ٣٧ می گوید که از هم سوال می کنند ? راه حل این تناقض ظاهری چگونه است ?!!!!
💠#پاسخ💠
❕خداوند در آیه 101 سوره مومنون می فرماید :
" هنگامى كه در" صور" دميده شود هيچگونه نسبى ميان آنها نخواهد بود، و از يكديگر سوال نمىكنند (چون كارى از كسى ساخته نيست). " " فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُون "
❕در تفسیر نمونه می خوانیم :
" مىدانيم طبق آيات قرآن دو بار" نفخ صور" مىشود: يك بار به هنگام پايان گرفتن اين جهان، و پس از نفخ صور تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند مىميرند و مرگ سراسر عالم را فرا خواهد گرفت، پس از نفخ دوم، رستاخيز مردگان آغاز مىگردد و انسانها به حيات نوين باز مىگردند، و آماده حساب و جزا مىشوند.....
به هر حال در آيه فوق به دو قسمت از پديدههاى قيامت اشاره شده:
▫️يكى از كار افتادن نسبها است، زيرا رابطه خويشاوندى و قبيلهاى كه حاكم بر نظام زندگى مردم اين جهان است سبب مىشود كه افراد مجرم از بسيارى از مجازاتها فرار كنند، و يا در حل مشكلاتشان از خويشاوندان كمك گيرند، اما در قيامت انسان است و اعمالش، و هيچكس نمىتواند حتى از برادر و فرزند و پدرش دفاع كند و يا مجازات او را به جان بخرد.
▫️ديگر اينكه: آنها چنان در وحشت فرو مىروند كه از شدت ترس حساب و كيفر الهى از حال يكديگر به هيچوجه سؤال نمىكنند، آن روز روزى است كه مادر از كودك شيرخوارش غافل مىشود، و برادر، برادر خود را فراموش مىكند مردم همچون مستان به نظر مىرسند ولى مست نيستند، عذاب خدا شديد است! چنان كه در آغاز سوره حج خوانديم: يَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَى النَّاسَ سُكارى وَ ما هُمْ بِسُكارى وَ لكِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدِيدٌ.
اين احتمال در تفسير جمله" وَ لا يَتَساءَلُونَ" نيز وجود دارد كه منظور اين است كه از يكديگر تقاضاى كمك نمىكنند، زيرا مىدانند اين تقاضا به هيچوجه مفيد و مؤثر نيست.
بعضى از مفسران نيز گفتهاند كه منظور از نفى سؤال آن است كه از نسب هم نمىپرسند، و تاكيدى است بر جمله" فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ".
البته تفسير اول از همه روشنتر به نظر مىرسد هر چند منافاتى در ميان آنها وجود ندارد و ممكن است جمله فوق اشاره به همه اين معانى باشد.
👈در اينجا سؤال معروفى در كلمات مفسران مطرح شده و آن اينكه از پارهاى از آيات قرآن بخوبى استفاده مىشود كه در روز قيامت مردم از يكديگر سؤال مىكنند، مانند آيه 27 سوره صافات كه در مورد مجرمان به هنگامى كه در آستانه دوزخ قرار مىگيرند مىگويد: وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ:" آنها رو به يكديگر نموده و سؤالهاى (سرزنش آميز) از يكديگر مىكنند.
و در همان سوره آيه 50 از بهشتيان سخن مىگويد كه به هنگام استقرار در بهشت رو به سوى يكديگر مىكنند و از هم (درباره يارانى كه در دنيا داشتند و بر اثر انحراف از جاده حق به دوزخ رفتند) سؤال مىكنند (فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ).
نظير اين معنى در آيه 25 سوره طور نيز آمده، اكنون سؤال اين است كه اين آيات چگونه با آيه مورد بحث كه مىگويد در قيامت سؤال از يكديگر نمىكنند سازگار مىباشد؟
ولى كمى دقت در مضمون آيات فوق كه نقل كرديم پاسخ اين سؤال را روشن مىسازد، زيرا آيات مربوط به اثبات سؤال از يكديگر بعد از استقرار در بهشت يا در آستانه جهنم است، در حالى كه نفى سؤال از يكديگر مربوط به مراحل نخستين رستاخيز است كه هول و اضطراب و وحشت آن قدر آنها را پريشان مىكند كه يكديگر را به كلى فراموش مىكنند.
و به تعبير ديگر قيامت مواقفى دارد و در هر موقف برنامهاى است و گاه عدم توجه به تعدد مواقف منشا سؤالاتى از قبيل آنچه در بالا گذشت مىگردد. "👉
📚تفسير نمونه، ج14، ص: 326
❕در مورد مواقف قیامت در ذیل بیشتر توضیح داده ایم :
https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3076
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
حرکت بهشت و جهنم !!!!
🤔#پرسش :
❓بهشت و جهنم مگر در مکان مشخصی خلق نشده اند ? پس چگونه در برخی آیات آمده است که حرکت داده می شوند ( فجر ٢٣ ) !حرکت دادن یعنی مکان مشخصی ندارد و خلق نشده است ?!
💠#پاسخ💠
👌در دو نمایه ذیل توضیح داده ایم که بهشت و جهنم هم اینک آفریده شده اند و در مکان مشخصی هم هستند :
https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1066
https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/792
❕با این وجود هیچ مانعی ندارد که بهشت و جهنم در همان مکان خلق شده به جهت تکریم از بهشتیان و ترساندن جهنمیان , حرکت داده هم شوند و به استقبال دو گروه فوق الذکر بروند , چنانچه که در تفسیر نمونه می خوانیم :
" و در آن روز جهنم را حاضر كنند (آرى) در آن روز انسان متذكر مىشود، اما چه فايده كه اين تذكر براى او سودى ندارد. " " وَ جِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرى " ( سوره فجر آیه 23 )
از اين تعبير استفاده مىشود كه جهنم قابل حركت دادن است، و آن را به مجرمان نزديك مىكنند!، همانگونه كه در مورد بهشت نيز در آيه 90 سوره شعرا مىخوانيم: وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ:" بهشت را به پرهيزكاران نزديك مىسازند"!
گرچه بعضى ميل دارند اينها را بر معنى مجازى حمل كنند و كنايه از ظهور بهشت و جهنم در برابر ديدگان نيكوكاران و بدكاران بگيرند، ولى دليلى بر اين خلاف ظاهر در دست نيست، بلكه بهتر است آن را به ظاهر خود رها سازيم، چرا كه حقايق عالم قيامت دقيقا بر ما روشن نيست و شرايط حاكم بر آنجا با اينجا تفاوت بسيار دارد، و هيچ مانعى ندارد كه در آن روز بهشت و دوزخ تغيير مكان دهند.
در حديثى از پيغمبر اكرم ص مىخوانيم كه وقتى آيه فوق (وَ جِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ) نازل شده رنگ چهره مباركش دگرگون گشت، اين حالت بر اصحاب گران آمد، بعضى به سراغ على ع رفتند و ماجرا را بيان كردند، على ع آمد ميان دو شانه پيامبر ص را بوسيد و گفت:" اى رسول خدا! پدرم و مادرم به فدايت باد، چه حادثهاى روى داده؟
فرمود: جبرئيل آمد و اين آيه را بر من تلاوت كرد.
على ع مىگويد: عرض كردم: چگونه جهنم را مىآورند.
فرمود: هفتاد هزار فرشته آن را با هفتاد هزار مهار مىكشند و مىآورند! و آن در حال سركشى است كه اگر او را رها كنند همه را آتش مىزند، سپس من در برابر جهنم قرار مىگيرم و او مىگويد اى محمد! مرا با تو كارى نيست، خداوند گوشت تو را بر من حرام كرده، در آن روز هر كس در فكر خويش است ولى محمد مىگويد: رب امتى! امتى!" پروردگارا! امتم امتم" ( مجمع البيان جلد 10 صفحه 483 )
📚تفسير نمونه، ج 26، ص: 471
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir