شب كه برای عمليات آماده مىشديم. آر پی جی زن بود، من ديدم كه گلوله هاى آر پی جی مانند قطار دور كمر و در كولهپشتی جا داده بود حتی گلوله آر پی جی به دست امدادگرانی كه در آن گروهان بودند مىداد تا در حين عمليات در برابر دشمن كم نداشته باشد.
و وقتی من در جبهه بودم و او به مرخصی مىآمد بدون اطلاع قبلى من و يا سفارش من حتماً به خانواده ما سر مىزد و مشكلات را جويا مىشد، و رفع مشكل مىكرد. و با اين همه زحمت كه براى رزمندگان مىكشيد كم حرف مىزد و به جاى صحبت كار مىكرد.
🔻راوی: دوست شهید
#شهید_ابراهیم_موسایی
#جائینک #تنگستان
#جفیر
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
فرزندم دوبار به جبهه اعزام گردید، که یک بار از ناحیه دست مجروح گردید و تا مدتی مریض بود و پس از بهبودی مجدداً عازم جبهه گردید و بار دوم ما را در جریان قرار نداد و بعد از چند روز به دنبال آن راه افتادم که به ایشان پول و خرجی برسانم.
پس از ملاقات با وی به ایشان پیشنهاد پول دادم در جواب به من گفت:
اگر پول میخواهید تا به شما بدهم.
گفتم: از کجا؟ گفت: از صندوق امام زمان و ما به برکت وجود آقا امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) صاحب همه چیز هستیم.
🔻راوی: پدر شهید
#شهید_محمدرضا_احمد_پری
#جائینک #تنگستان
#عین_خوش
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
يادم می آيد وقتى ما در مراسم دعاهای كميل و عزادارى اهلبيت شركت مىكرديم سعى همه برادران بسيجی اين بود كه به هر نحو خود را به اين محفل معنوى برسانند و تا آخر آن حضور داشته باشند ولى آقاى موسائی درست در آخر دعا كه مصيبت خوانى اباعبدالله شروع مىشد يعنى درست موقعى كه انسان مىخواهد بداند بر اباعبدالله در روز عاشورا چه وقايع هولناکی گذشته است جلسه را رها مىكرد و ما بعد از دعا كه مىشد به سمت چادرها و سنگرها مىآمديم.
وقتي به سنگر يا چادرها برمىگشتيم نگاه مىكرديم نظافت سنگر و آب و غذا حتى سفره غذا آماده و تدارك چيده شده بود تا به محض اينكه رزمندگان از مراسم برمىگردند پاى سفره آماده بنشينند و هميشه غذا خوردن را قبل از رزمندگان تمام مىكرد و آماده بود به محض اينكه غذا تمام شود ظروف را بشويد يا عموماً لباسهای بسيجيان را خودش میشست.
🔻راوی: دوست و همرزم شهید
#شهید_ابراهیم_موسایی
#جائینک #تنگستان
#جفیر
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir