روزی در باغ مشغول آبیارى بودم ، شهيد ابراهيمی با چهره اى شاد و لبی خندان به نزد من آمد.
گفتم: خير باشد.
گفت: وقت جهاد و جبهه فرا رسيده است، بايد اعزام شويد.
گفتم: من به تنهايى؟
گفت: خير، من هم همراه تو مىآيم.
گفتم: دست بده، دست درازكرد. بيل را در زمين فرو كردم و دست همديگر را به گرمى فشرديم. سوار بر موتور به خانه برگشتيم. ساعت دو بعد از ظهر به بوشهر رفتيم. در آن جا با او درباره انگيزه اش از رفتن به مصاحبه كردند، او در جواب گفت: «وظيفه هر مسلمان است كه در برابر دشمن غاصب بجنگد، من هم براى دفاع از دين و انفلاب و ميهن به جبهه مىروم».
🔻راوی: راشد حسينی، همرزم شهيد
#شهید_یوسف_ابراهیمی
#سهموجنوبی #عسلویه
#آبادان
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir