رصدنما
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_پانزدهم از جمله شهروندانی که خدمت سربازی خود را انجام ن
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#بینایی
#قسمت_شانزدهم
اگر خودش درنگ نمی کرد کسی جرات بریدن سخنان او را نداشت سپس در ادامه گفت:
( تصمیم دارم به وزیر دفاع واضح بگویم که روی آوردن به اعلام اوضاع فوق العاده در کشور و حکومت نظامی تنها باید با توجه به اتفاقات آتی شورت پذیرد ازهمه مهمتر نباید عکس العمل حزب چپ گرا و طرفداران آن را نادیده انگاشت زیرا آن ها چیزی ندارند که از دست بدهند و وارد شدن به چنین بازی هایی برای آن ها مناسب نخواهد بود.)😌
وزیر کشور گفت:
(نباید نگران واکنش حزبی باشیم که فقط یک درصد آراء را به خود اختصاص داده است...)
نخست وزیر سوال کرد:(اطلاعیه آن ها را خوانده اید؟)🤔
(بله به طور قطع خواندن اطلاعایه و اعلامیه ها قسمتی از مسئولیت های من است من از اعضا قدیمی هیات دولت هستم و اطمینان زیادی به کسی ندارم چون به اشتباه می افتم خودم پی رسیدن به مفهوم اطلاعیه ها واعلامیه ها می روم البته افرادی هستند که ترجیح می دهند غذا را برای آن ها هضم کنند وبیاورند...)☺️
گویی از یاد برده بود نخست وزیر و بقیه وزیران در آن جلسه حضور دارند و یا نمی دانست در چنین نظریه پردازی هایی وزرا مسئولیتی جز مشاور رئیس دولت ندارند:
(... واین برای من غرور آمیز است آقای نخست وزیر عمده ترین تفاوت درهمین است که برخی غذای هضم شده می خواهند...)
نخست وزیر سخنان اورا قطع کرد:
(خوب لطفا بحث در مورد شیمی و زیست شناسی و سیستم هضم غذا را فراموش کنید واجازه بدید به اطلاعیه حزب چپ گرا بپردازیم
نظرتان در این مورد چیست؟🧐
(آن ها از زاویه ای خشن و نادرست به مسئله نگریسته اند و ازیک اصل قدیمی تبعیت می کنند که می گوید اگر نمی توانید دشمن را شکست بدهید به او ملحق شوید.)😠
( بله اما به زبان امروزی بیان کنید در حال حاضر چه عقیده ای دارید؟)
(خوب در اوضاع فعلی اگر آن ها اعتقاد دارند اکثریت آراء متعلق به شما نیست پس چنین وانمود کنید که تعداد رای دهندگان بسیار اندک بوده است.
(یعنی با این ترفند...)😁
(بله باید به گوش باشیم این روش می تواند اثر گذار باشد یا دست کگ بر هواداران چپ تاثیر بسیاری بگذارد اما میزانش را نمی دانم.)☹️
وزیر دادگستری با صدایی رسا گفت:
(بیشتر آرای سفید را طرفداران حزب ما و میانه رو واریز کرده اند باید از آن ها سوال کنیم که چراچنین کاری کرده اند این موضوع مهمی است ربطی به حزب چپ گرا ندارد.)
نخست وزیر گفت: (افکار ما باعقاید چپ گرایان اختلاف بسیاری ندارد یعنی اگر اگثریت آراء متعلق به مانیستند تظاهر کنید که متعلق به حزب مخالف هم نیست.)
مقرر کردن حالت فوق العاده وآماده باش اصلی ترین موضوع مقالات روزنامه هارا از زمان آشکار شدن نتایج دور اول تا پایان دور دو انتخابات تشکیل می داد از طرف دیگر می بایست با دقت کامل تمام واژه های مکتوب مورد برسی قرار بگیرد و دو قدم به جلو و یک قدم به عقب نباشد.👌
همچنین می بایست مقالات به صورتی نوشته شوند که خوانندگان روزنامه ها احساس نکنند که مورد اهانت قرار گرفته اند ویا متهم به خیانت شده اند. اعلام حالت فوق العاده به دولت اجازه می داد که برای کاهش فشار بحران مسئولان روزنامه را تحت فشار قرار بدهد و بهترین دستاویز برای ایجاد سانسور و خفقان و محدودیت آزادی بود. آن ها مدعی بودند که با توجه به اوضاع خاص اخبار باید از طریق منابع درست به دست مردم برسد و چون امکان دارد روزنامه ها به این منابع دسترسی نداشته باشند ناچار به سانسور هستند.😞
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
😌👌.•░از ڪسےڪه ڪتاب نمےخونه بترس
از اونےڪه فڪر میڪنه
خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ
.↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_شانزدهم اگر خودش درنگ نمی کرد کسی جرات بریدن سخنان او را
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#بینایی
#قسمت_هفدهم
فقط افرادی که همیشه با صداقت درحرفه ی روزنامه نگاری فعالیت دوشتند می فهمند چه زجر آور است که زیر نظر باشند 😞
یکی از مدیران روزنامه می گفت: این اتفاق فقط درمورد رای دهندگان پایتخت روی داده و نمی توان آن را به بقیه ی شهرستانها مرتبط کرد.😕 بنابراین با وزارت کشور تماس گرفتیم تا فقط درمورد رای دهندگان پایتخت مقررات سانسور اعمال شود اما روز گذشته اطلاع دادند که سانسور مانند خورشید است و زمانی که طلوع می کند برای همه روشنایی به ارمغان می اورد و همواره تر و خشک باهم میسوزند بااین حساب کاملا بدیهی است که از علاقه ی مردم به مطالعه ی روزنامه شدیدا کاسته خواهد شد.😞
اعلام اوضاع فوق العاده و به عبارتی دیگر حکومت نظامی به همراه تشکیل گروه های چندگانه از جاسوسان که به دستگاه های سمعی و بصری تجهیز بودند به منظور شناسایی افرادی بود که در توطئه ی دادن رای سفید دخیل بودند نخستین وظیفه ی این گروه ها شامل بررسی تمام داده هایی می شد که جاسوسان در هنگام برگزاری دور دوم انتخابات درحوزه ها به دست آورده بودند چه از مردمی که در صفوف بودند و چه کسانی که برحسب اتفاق در معابر با آن ها روبه رو می شدند به این ترتیب قبل از اعزام هریک از این گروه ها به ماموریت ویژه اطلاعات بررسی شده را در اختیار آن ها قرار می دادند. 😌
این اطلاعات که در پشت درهای بسته مورد باز بینی قرار گرفته بودند از جملات ساده ای تشکیل می شدند که به نمونه ای از آن در پرسش و پاسخ در صفحات قبل اشاره شد: اصولا علاقه ای به دادن رای ندارم اما امروز آمده ام ببینم رای من موثراست یاخیر☺️
قبلا هم رای داده ام اما ساعت چهار عصر از خانه خارج شدم.
این کار مانند شرکت در بخت آزمایی است همیشه بازنده می شوید.😏
باتمام مشکلات باید مقاومت نشان داد.
امید مانند نمک است غذا نیست اما مزه ی آم را مطبوع می کند.
مانند کوزه ای است که به درون چشمه انداخته شوو دسته ی آن همواره در چشمه می ماند چنیت واژه های ساده ای چنان مورد کنکاش قرار می گرفتند که گویی هر یک از مخاطبان آن عامل بیگانه و مامور خرابکاری است :😏
خوب روشن تر بگویید ببینیم منظور چه نوع کوزه ای است
چرا دسته ی کوزه در آب چشمه می ماند؟🤔
اگر تاکنون رای نداده اید پس چرا اکنون می دهید؟🤔
امید شبیه نمک است اما چه چیزی را مطبوع می کند؟ چه ربطی میان امید که سبز است با رنگ نمک که سفید است می یابید؟ 🤔
چرا فکر می کنید دادن رای ماننو خریدن بلیط بخت آزمایی است؟🤔
مقصود شما از نمک همان رنگ سفید نیست؟ یاهمان رای سفید؟🤔
کوزه ی شما چه فرمی داشت؟🤔
راستی چرا به چشمه نزدیک شدید؟تشنه بودید🤔؟یا برای این که کسی را ملاقات کنید؟🤔
دسته ی کوزه نماد چه چیزی است؟🤔
زمانی که به غذا نمک می زنید خیلی امیدوار می شوید؟🤔
جرا لباس سفید برتن کرده اید؟ 🤔
کوزه ای که از یاد می کنید چگونه است؟ از گل ساخته شده؟چه رنگی است؟سیاه؟سرخ؟🤔
تا به حال در بخت آزمایی بخت یارتان بوده است؟🤔
چرا در دور اول رای گیری ساعت چهار عصر از منزل خارج شده اید؟🤔
ان خانم که دفعه ی قبل همراه شما بود چه کسی است؟
چرا آن خانم درحال خندیدن بود؟🤔
این طور برمی آید که موضوف با اهمیتی مانند رای دادن باید مهم باشد و اشخاص رای دهنده باید احساس مسئولیت زیادی کنند و آن را مهم تلقی کنند چرا شما اهمیت ندادید؟🤔
به راستی تصور می کتید آزادی مضحک است؟🤔
خوب کمی درباره ی کوزه توضیح بدهید. چرا نمی خواهید دسته اش که کنده شده مجددا بچسبانید ؟ 🤔چسب مخصوص این کار همه جا یافت می شود شایو مقصود شما این بود که یک دسته کم دارید. چه دسته ای؟🤔
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
😌👌.•░از ڪسےڪه ڪتاب نمےخونه بترس
از اونےڪه فڪر میڪنه
خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ
.↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_هفدهم فقط افرادی که همیشه با صداقت درحرفه ی روزنامه نگا
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#بینایی
#قسمت_هجدهم
خوب بازگردیم به موضوع نمک. برای این که غذای مورد نظر شما مطبوع شود چه میزان نمک لازم دارد؟🧐
خسته شدید؟ می خواهید به منزل برگردید؟ عجله نکنید عجله کار درستی نیست چون ممکن است جوابی بدهید که عواقب بدی برای شما داشته باشد نترسید آرام باشید خوب حالا بگویید چگونه و به چه کسی رای دادید یعنی چه رایی واریز کردید🤔
پانصد مورد مضنون برای بازجویی احضار شده بودند موارد اتهامی همه مشابه بود تحریک مردم به واریز رای سفید مدارک موجود برای باز جویان همان نوارهایی حاوی سخنان ضبط شده ی آن ها بود درصد کمی از متهمان جواب دادند به حزب راست گرا رای داده اند تعداد آن ها از چهل نفر فراتر نمی رفت. برخی هم اظهار کردند آرای خود را به نفع حزب مخالف میانه رو به صندوق ریخته اند و پنج نفر فقط پنج نفر در حالی که به دیوار چسبیده بودند با صراحت گفتند که به حزب چپ گرا رای داده اند😌
و بقیه چهارصد و پنجاه نفر آرای سفید دادند
این پاسخ با اطلاعات رایانه و انفورماتیک هم خوانی داشت تمام موضوعات بالادرصورتی درست بود که انسان وجودی دیگر داشت اما ما از آدمی حرف میزنیم که همه او را می شناسیم انسان تنها مخلوقی است که قادر به دروغگویی است انسان گاهی از ترس و گاهی با رغبت دروغ میگویند اما غالباً ادعا می کند برای دفاع از راستی این عمل از او سر می زند به همین علت طرح وزیر کشور مغلوب شد تمام بازجویان دچار حیرت و سرگشتگی خجالت آوری شده بودند این طور پیدا بود که هیچ راه چاره ای برای فرار از آن دام خودساخته ندارند تنها به یک مسئله فکر میکردند تبعیت از راههای غیر اصولی همان راه های قدیمی...😞
در چنین اوضاع سختی وزیر کشور دو تصمیم بسیار مهم گرفت و ابتدا انجام اقدامات ماکیاو لیستی با صدور اطلاعیه ای برای چاپ در تمام روزنامه ها که طی آن به اسم دولت و با متنی سرشار از نگرانی از شهروندانی که با رغبت و به میل خود به یاری دولت آمدند و در تحقیقات در مورد رمزگشایی ماجرا و معرفی عوامل غیر طبیعی شدن آرا در دو انتخابات پی در پی شرکت کردند بسیار قدر دانی میکرد و دوم برای شناسایی عوامل دگرگونی کامل در برنامه قبلی ارائه کرد و بازجویان را به دو دسته تقسیم کرد گروهی کوچک برای انجام کار در اطراف شهر که باخبر بود پیروزی در آن عبث است و گروهی بزرگتر برای ادامه بازجویی از دستگیر شوندگان نه دستگیر شدگان....👌
بازجویی ها باید پیوسته ادامه یابد و تا هر وقت که لازم باشد از تمام عوامل فشار مانند زندان شکنجه و آزار های روحی استفاده شود مطابق یک ضرب المثل قدیمی پانصد پرنده اسیر بهتر است پانصدو یک پرنده آزاد است 😌تایید دو تصمیم و به اجرا درآمدن آنها طولی نکشید بعد از محاسبات و تفسیر و توجیه های بسیار هم گروه حومه و هم گروه شهری کار خود را به طور همزمان شروع کردند و اولین سوال آنان این بود شما به چه کسی رای دادید؟ اما همه باخبر بودند که مطابق قوانین کشور کسی مجاز به پرسیدن چنین سوالی نیست و تحت هیچ عذر و بهانه ای نمیتواند بقیه را ناگزیر به روشن ساختن نام حزب مورد علاقه بکند بنابراین سریع در سوال دوم جمله را تصحیح کردند و می گفتند گستاخی و مداخله ما را ببخشید منظور ما این بود که شما احتمالاً رای سفید ندادید؟🤔
اما جواب این سوال اغلب تکراری بود:
خیر آقا رای سفید ندادم اما اگر هم هم داده باشم بسیار قانونی بود همان قدر قانونی که گویی به یک نماینده رای داده ام حتی قادر بودم کاریکاتور رئیس جمهور را بکشم...دادن رای سفید حتی قانونی است هیچ منعی ندارد و قانون اجازه داده و رای دهندگان تحت پیگرد قرار نگیرند با این حال برای آسودگی خیال شما میگویم که رای سفید نداده ام.😕
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
😌👌.•░از ڪسےڪه ڪتاب نمےخونه بترس
از اونےڪه فڪر میڪنه
خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ
.↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_هجدهم خوب بازگردیم به موضوع نمک. برای این که غذای مورد ن
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#بینایی
#قسمت_نونزدهم
در حالت عادی شنیدن پاسخ هایی این چنین مهم تلقی نمی شود این آسودگی خاطر را به انسان میدهد که حداقل افرادی در کشور از قانون مطلع هستند اما در شرایط خاص بازجویان نمی توانستند مدام چنین جواب های را تحمل کنند😞 برخی از آنها هراس داشتند از اینکه بی اختیار شوند و به متهمان بد و بیراه را بگویند و مسئله به خشونت و اهانت ختم شود گزارشاتی که از بازجویان میرسید مایوس کننده بود این گزارش ها نشانگر این بود که حتی یک نفر هم حاضر به اعتراف به دادن رای سفید نبوده است برخی دیگر در مقابل این سوال ابراز می کردند که کار دارند و باید سریع بروند و تمایل دارند در فرصتی دیگر مورد بازجویی قرار بگیرند عده ای از مردم با دیدن بازجویان فروشگاه های خود را تعطیل می کردند و می رفتند اما بدتر از همه افرادی بودند که با رویت ورقه حاوی سوالات با بی اعتنایی میگفتند که عینک همراه ندارند یا شیشه اش مخدوش است و یا خطوط خوانا نیست اگر هم پرسش ها به صورت شفاهی پرسیده می شد مدعی میشدند که گوششان مشکل دارد و به خوبی نمی شنوند برخی از بازجویان به کافه ها و رستوران ها می رفتند به گارسن رشوه می دادند و یا به قمارخانه می رفتند و به افرادی که ورق بازی می کردند پول بیهوده می دادند و یا به دیدن مسابقات ورزشی به خصوص فوتبال و بسکتبال روی می آوردند و با بقیه تماشاگران به به گفتوگو میپرداختند😏 اما باز هم نتیجه ای نمی گرفتند آن ها سریع این پرسش را مطرح میکردند که آیا رای سفید دادهاید و جواب نه می شنیدند که سبب می شد دیگر پرسشی نکنند تمام جواب ها عقلی و قانونی بود گویی تمام رای دهندگان قبل از رای دادن دوره های مخصوص حقوق را درباره ی قوانین داخلی و بین المللی پشت سر گذاشته بودند به مرور زمان در طول روند دور از انتظاری کم کم واژه سفید واژهای اهانت آمیز تلقی می شد و دیگر مورد استعمال قرار نمیگرفت مردم غالبا سعی می کردند از بیان آن سرباز بزنند و در موارد خاص میگفتند رنگی که به چشم نمی آید یا رنگ برف حتی دانش آموزان کاملاً این رنگ و اسم آن را از یاد برده بودند زیرا بزرگترها به آنها نمی آموختند که سفید چیست.😕
ارائه این ایده از جانب وزیر کشور دیگر فایده لازم را نداشت اما او با لجاجت دستور به ادامه بازجویی ها داد از طرف دیگر شهر مملو از مردم دروغگو بود بنابراین قرار شد از دستگاه دروغ سنج بهره بگیرد این دستگاه عبارت از چند سیم برق بود که به کاغذی نمناک و دارای پتاسیم متصل می شد که در دستگاه قرار داشت این دستگاه بر اعصاب مردم تاثیر می گذاشت روش کار این گونه بود اگر متهم راست نمی گفت تمام اندامش به لرزش در می آمد عرق میکرد و نفسش به شماره می افتاد البته شاید در صورت راستگویی هم چنین علایمی بروز می کرد و به عصبی بودن یا هراس متهم مربوط می شد😄 اما بازجویان دست از کوشش نمی کشیدند و برای بار دوم و سوم این کار را آزمایش می کردند این مسئله ترسناک تر و بدتر می شد چون متهم می ترسید مبادا دچار برق گرفتگی بشود و جان بسپارد به هر حال آگاهی که دستگاه دروغ سنج نمیتواند بی هدف به عقب وجلو برود و بگوید که کسی در این مورد خاص دروغ گفته یا نگفته است اگر اینگونه بود دیگر حضور وکیل و قاضی و دادستان بیهوده بود وزیر کشور در این مورد روش دیگری را به کار گرفت بهره گیری از دستگاه دروغ سنج را واجب اعلام و و در همان حال تاکید کرد که با توجه به نا کار آمد بودن آن تمام متهمان باید از دادن جواب راست یا دروغ آزاد شوند با این حیله وی امیدوار بود که تعدادی ازمردم از ترس رو شدن دروغ هایشان توسط دستگاه مجبور به اعتراف شوند حدود بدی های انسان هرگز قابل اندازه گیری نیست با توجه به نوارهای ضبط شده اوراق پر از سوال های مکرر و کمک از دستگاه دروغ سنج بازجویان کاری از پیش نبردند😢 یک روز بازجوی جوان و کم تجربه ای در مقابل موضوعی قرار گرفت که بخاطر پاک نهادی اش شیوه برخورد با آن را نمی دانست زن جوانی به او گفت این دستگاه قادر نیست آنچه را از او انتظار داریم برآورده سازد به چه دلیل هم این پرسش مامور نشانگر فراموش کردن حدود وظایفش بود زیرا که سوال و جواب و شرح و تفسیر از وظایف او نبود زن گفت به دلیل این که نمیفهمد مامور جواب داد این وسیله طوری طراحی شده که قادر است راست را از دروغ تفکیک کند.😃
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
😌👌.•░از ڪسےڪه ڪتاب نمےخونه بترس
از اونےڪه فڪر میڪنه
خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ
.↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_هجدهم خوب بازگردیم به موضوع نمک. برای این که غذای مورد ن
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#بینایی
#قسمت_نونزدهم
از سوی دیگر هر فردی که مورد آزمایش قرار میگیرد با احتمال صحیح کار کردن آن می پذیرد که حقیقت را بر زبان بیاورد نه آقای مامور ما که آدم آهنی یا سنگ گویا نیستیم زندگی هر شخص مملو از دلواپسی و تشویش است ما آتش بی جان و مرتعشی هستیم که باکمترین نسیمی خاموش میشویم من به نکات ظریف زندگی کاری ندارم بلکه حرف من این است که ما همه میترسیم از هر چیزی هراسان می شویم.😞
این نادرست است خانم من هراسان نیستم زیرا به طوری مرا تربیت کردهاند که قادر باشم تحت هر شرایطی برخود غالب شوم از آن گذشته ذاتاهم ترسو نیستم حتی در زمان کودکی هم بزدل نبوده ام زن گفت اجازه میدهید امتحان کنیم؟ ترسی ندارم. پس دستگاه را به خود متصل کنید و من از شما سوال می کنم☺️
خانم مگر عقلتان را از دست داده اید؟ من مامور بازجویی هستم نه شما، شما مورد اتهام قرار گرفته اید نه من ؟😏
زن با آرامش گفت شاید می ترسید؟
مامور گفت نه ترسی ندارم
پس به دستگاه وصل شوید و به من ثابت کنید درباره حقیقت انسان چه اطلاعاتی دارید
مامور نظری به زن که متبسم بود انداخت و بعد به دستگاه نگاه کرد گویی دستگاهم متبسم بود سپس گفت:
بسیار خوب یکبار امتحان میکنیم.🤨
آن وقت سیم هارا به خود متصل کرد و منتظر ماند زن آه بلندی کشید.
چند ثانیه هوا را در ریه هایش نگه داشت و بعد با صدای بلند گفت سفید اگر چه هنوز سوالی پرسیده نشده بود اما اعضای بدن مرد جوان مرتعش شد و دستگاه هم روی کاغذ خطوطی را ترسیم کرد زن به خطوط نگاه کرد و به آرامی گفت لطفاً بگویید رای شما هم سفید بود یا نه مامور جواب داد خیر من رای سفید نداده ام هرگز در عمرم رای سفید ندادهام کمی بعد خط های جدیدی روی کاغذ حک شد زن ادامه دادزمان زیادی میبرد تا دستگاه پاسخ بدهد با این همه انگار شما دروغ گفته اید مرد فریاد کشید محال است من حقیقت را گفتم هیچ گاه رای سفید ندادهام من یک جاسوس خبره هستم وطن پرستی که از علاقه ی مردم حمایت می کند شاید دستگاه خراب باشد😡 زن گفت تلاش بی فایده نکنید لزومی ندارد که خود را سرزنش کنید من میدانم که شما حقیقت را بر زبان آوردهاید در عین حال هدفم بازجویی از شما نبود فقط قصد داشتم ثابت کنم که نباید در همه حال به عکس العمل های بدن خود اعتماد کنید فکر می کنم پیروز شدم مرد جوان گفت مقصر شما هستید که مرا عصبانی کردید😕
روشن است که مقصر من بودم همیشه تقصیر بر گردن حوّای اغواگر بوده است و دیگر اینکه وقتی به این دستگاه وصل هستیم هیچ گاه کسی از ما سوال نمی کند عصبانی هستیم یا خیر .😌
مامور گفت آن چه شما را ناراحت میکند دروغی است که بر زبان می آورید زن با بی تفاوتی پاسخ داد شاید پس اگر این طور است به مقامات بالاتر بگویید با اینکه شما ماموری پاک نهاد و بی گناه هستید و از شرارت ما چیزی در وجودتان نیست اما از جانب دستگاه مجرم در گناهکار معرفی شدید.😏
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
😌👌.•░از ڪسےڪه ڪتاب نمےخونه بترس
از اونےڪه فڪر میڪنه
خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ
.↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_نونزدهم از سوی دیگر هر فردی که مورد آزمایش قرار میگیرد ب
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#بینایی
#قسمت_بیستم
خیر در این باره نباید حرفی به مقامات بزنم از موضوعی که در اینجا پیش آمده است نباید کسی مطلع شود پس اگر قصد دارید از گام نهادن به این جهان نادم نشوید برگه مرا به خودم بسپارید به کسی حرفی نزنید بله خانم آرام باشید لب های من هرگز گشوده نخواهد شد من هم حرفی نخواهم زد اما به مقامات خود بگویید این دستگاه شاید در مقابل سخنان ما واکنش های عکس نشان بدهد در ضمن خود شما تصور کنید اگر مثلاً سوال می کردم دوست دارید با من همبستر شوید شما چه جوابی می دادید و دستگاه چه چیزی را منعکس می کرد.😏
در زمانی حساس ایدهای که از سوی وزیر دفاع مطرح شده بود جایی برای تحقق یافتن تجربهای تاریخی داشت ایده که با مدیریت و طرح وزیر کشور مغلوب شده به حساب می آمد کمی بعد از پدیدار شدن نادرستی مصوبه وزارت کشور توجه مسئولان را به خود کرد جلب کرد.😞
با توجه به این که طرح وزیر کشور نتوانست علاقه مردم را به شناسایی دستگیری و مجازات عوامل اصلی واریز رای سفید برانگیزد با تمام حمایت هایی که از سوی دولت انجام میشد آنها را مجبور به اجرای وضعیت فوق العاده و حکومت نظامی در پایتخت کرد.☺️
از دید دولت انجام این کار می توانست حقوق شهروندان را محفوظ و از بدتر شدن اوضاع پیشگیری کند گسیل کردن نیروهای ارتش به خیابان ها کنترل کامل ورودی و خروجی پایتخت و بهره گیری از روش های امنیتی تقریباً تند😌
وزیر دفاع گفت:
باید به مردم فهماند که با یک بار اجرای مقررات حکومت نظامی میشود هدف دل خواه رسید.
از از دید وزیر کشور نیز اعلام حکومت نظامی راه خوبی بود اما می توانست با اعلام عدم پشتیبانی از آن در ناکامی خود سرپوش بنهد و مورد سوال و جواب دیگران قرار نگیرد👌او گفت:
با بررسی های بسیار و با مشارکت اداره پلیس بین الملل به این نکته پی بردیم که رفتارهای آشوب گرانه از شعار نوشتن بر دیوارها فراتر رفته است.😁
کمی درنگ کرد تا همکارانش به خندیدن پایان دهند و بعد ادامه داد بله باید شما را مطلع سازم اقدامات دولت هیچ اثری بر اراده مردم مبنی بر تحریم انتخابات و واریز رای سفید نداشته است و بعید به نظر میرسد که اخلالگران بیگانه دستی در این ماجرا داشته باشند بنابراین پی می بریم که این رویداد فقط یک مشکل داخلی است.😞
وزیر امور خارجه مداخله کرد با پوزش از اینکه صحبت شما را قطع می کنم باید خاطر نشان کنم که استفاده از واژه فقط در این باره درست نیست وزیر کشور گفت جالب است گاهی واژه هایی که برای تاکید استفاده میشوند طوری از طرف دیگران تفسیر و معنا می شوند که مفهوم اصلی خود را گم می کنند.☺️
وزیر فرهنگ گفت این یکی از شاخه های درک مفهوم است.
وزیر خارجه گفت این چه ارتباطی به رای سفید دارد ؟
وزیر کشور پاسخ داد مرتبط با رای سفید نیست اما با اعلام حکومت نظامی ارتباط دارد.
وزیر دفاع گفت من که نمیفهمم
خب مفهوم حکومت نظامی و حالت فوق العاده چیست ؟
چه پرسش بی نتیجهای...
خوب من که نمیدانم چیست...
وزیر دفاع گفت :یعنی این که مملکت با تهدید دشمن مواجه است .🧐
وزرا به یکدیگر نگریست قیافه ی نخست وزیر نشانگر درک نکردن موضوع بحث بود تعدادی از اوراق روی میز خود را جابجا کرد وزیر کشور گفت:
و این تهدید از داخل است از خارج!
وزیر دفاع گفت: به مفهوم دیگر اینکه آماده باش یعنی توجه به مسائل مهمتر از دیدگاهی دیگر.😌
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
😌👌.•░از ڪسےڪه ڪتاب نمےخونه بترس
از اونےڪه فڪر میڪنه
خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ
.↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_بیستم خیر در این باره نباید حرفی به مقامات بزنم از موضوعی
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#بینایی
#قسمت_بیست_یکم
چطور؟
این طور که سدی بر آشوب شهروندان ایجاد کند. آشوب ؟😳
بله ،آشوب فکر نمیکنم اغراق آمیز باشد. 😏
وزیر دادگستری مداخله کرد:
دوستان عزیز یاد آور می شوم که افرادی که رای سفید واریز کرده اند عمل خلاف قانونی انجام ندادهاند بنابراین صحبت کردن در مورد آشوب اغتشاش و غیره اشتباه بزرگی است و از دید قانون بحثی نادرست محسوب می شود
قانون مطلق نیست یا باید آن را را اجرا کرد.
و یا نکرد... راه سومی وجود ندارد😌
وزیر فرهنگ گفت:
صحیح است در حقیقت قوانین مطلق و انتزاعی نیستند حتی زمانی که اجرا نمی شوند موجود هستند.☺️
بفرمایید... در این جمع فقط فیلسوف کم داشتیم! مگر شما با فلاسفه مخالف هستید؟🧐
تنها فلسفه ای که به عقیده من صحیح است اقدامات نظامی است البته اگر قادر باشد در رسیدن به موفقیت سودمند و اثرگذار باشد.😌
وزیر فرهنگ گفت همکاران محترم زبان من زبان علم و فرهنگ است علاقه مند باشید یا نباشید... وزیر دفاع سخن او را قطع کرد من مرد عمل در میدان جنگ هستند بنابراین باید به من توضیح بدهید که چطور قانون می تواند وجود داشته باشد و اجرا نشود.🤔
آقای وزیر بسیار ساده است قانون در این کشور جاری است اما کسی قادر به تصور کردن نبود که چنین اتفاقی درقسمتی ازاین عالم روی دهد که در مملکت ما رخ داد.😞
ما به اینجا نیامده ایم تا زمان را بیهوده از دست بدهیم اگر قادر نباشیم چاره ای برای مشکل بیابیم باید در انتظار برخوردهای تندتر مردم در مقابل حکومت نظامی باشیم.😤
وزیر کشور گفت: راهکارهایی که در این محافل ارائه میشود مورد توافق اکثر نمایندگان حاضر است نمیشود آن را یک طرفه و اجباری محسوب کرد اگر شخصی نظریه خاصی دارد میتواند مطرح کند.☺️
محموله ی فاجعه بله این اتفاق را فاجعه و شباهت آن را محموله نام مینهم اگرچه شاید برخی از وزرا مرا به اغراق کردن متهم کنند اما باز هم میگویم باید این مسئله مورد توجه قرار بگیرد جای تاسف است که امروز در محضر رئیس محترم دولت آقای، نخست وزیر و سایر وزرای عزیز که هر کدام مسئولیت های حساسی بر دوش داریم من،وزیر دفاع، وزیر فرهنگ و وزیر دادگستری هنوز موفق نشدهایم بحثی را مطرح کنیم که قابل شنیدن و توجه باشد هرچند مانند چراغ هایی کم نور کمی راه ما را منور کردند.😏
وزیر دادگستری گفت چیزی که گه گاه این محفل را روشن میسازد چراغ قانون است
وزیر فرهنگ گفت متوقع نباشید با هزینه ی کمی که در راه فرهنگ صرف می کنید بتوانیم راه را چراغان کنیم.☺️
وزیرکشورگفت: (اکنون پی می برم که چرا شما هم به ایجاد آشوب توجه نشان میدهید...)
نخست وزیر که دیگر واکنشی نشان نمی داد ضرباتی با خودکار به لیوان آب نواخت خواستار سکوت و جلب توجه حضار شد و گفت:
(قصد نداشتم این مباحثه ی جالب را قطع کنم چون به غیر از سرگرمی ظاهری که حتماً به وجود آن پی برده اید حداقل برای من آموزنده است در ضمن تاکید میکنم که برای تهی کردن فشارهای موجود بر اعصاب ما هیچ راهی بهتر از طرح چنین بحث های سودمندی نیست به خصوص دربرهه ای خاص که اگاه هستیم باید امور مهمتری را مد نظر داشته باشیم ما حقیقتا نمی دانیم چه حرکتی انجام دهیم...)😕
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
😌👌.•░از ڪسےڪه ڪتاب نمےخونه بترس
از اونےڪه فڪر میڪنه
خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ
.↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_بیست_یکم چطور؟ این طور که سدی بر آشوب شهروندان ایجاد کن
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#بینایی
#قسمت_بیست_دوم
کمی ساکت ماند. یکی از برگه ها را برداشت و در ادامه گفت: ممکن است به همین علت باشد که اکنون همه شما احساس راحتی می کنید و در بیانات خود اثر کمتری از خشم به چشم می خورد در نتیجه مصمم شدم توصیه کنم که شایسته است طرح وزیر دفاع را مورد آزمون فرار دهیم یعنی اعلام حکومت نظامی در زمان نامحدود و نتیجه گیری عواقب فوری آن از زمان اعلام .☺️
نخست وزیر کمی آب نوشید و ادامه داد: متاسفانه تاریخ بیانگر این است که گاهی بهترین طرح هاهم به شکست می انجامد و این امر یادر حین اجرا رخ می دهد یا به علت رویدادی در آخرین لحظات مانند عدم توازن یا عدم دقت آن چه منتظر آن هستیم با آن چه حاصل می شود شاید هم فقط یک لحظه خارج شدن اوضاع از دست ما و هزاران علت دیگر که ارزش بیان کردن ندارد به این ترتیب باید در فکر ارائه طرحی جانشین باشیم و با بهره گیری از برنامه ی گذشته ایده ای کامل را مورد اجرا قرار دهیم تا از به وجود آمدن خلاء قدرت ممانعت به عمل آوریم.😞
وزیران که به شنیدن سخنان نخست وزیر عادت داشتند در واکنش به سخن آخر او زیر لب غر غر می کردتد نخست وزیر دوباره جرعه ای آب نوشید و با دستمال سفیدی که از جیب خارج ساخت وطوبت لبانش را زدود این طور به نظر می آمد که قصد نتیجه گیری پایانی را دارد:
اگر اتمام حکومت نظامی با نتایج دور از انتظار و پایینی همراه باشد یعنی اگر نتوان آرامش را به حکومت آزادی رار گرداند آن زمان شک نداشته باشید که از روش ها و ایده های دیگری که خواستار عدول از اصول دموکراسی باشد بهره خواهیم برد اما امیدوارم همسن حکومت نظامی قادر باشد هرج و مرج سیاسی مملکت را رفع کند و اوضاع را متوازن کند اگر تا به امروز به چنین کاری روی نیاورده ایم فقط به این علت است که حکومت نظامی در تمام زوایای زندگی مردم اثر می گذارد و می دانم که وضع را برای تمام آن ها چه گناهکار و چه بیگناه آشفته می سازد. در هر صورت عوامل دیگری هم در این کار دخیل هستند که قابل اغماض نیستند😌
نخست وزیر مجدداً اوراق روی میز را جابجا کرد اما این بار به لیوان آب دست نزد احساس میکنم که در این باره کنجکاو شدید اما حرف دیگری ندارم به غیر از اینکه به اطلاع برسانم امروز به خدمت آقای رئیس جمهور رسیدم و عقیده ام را با ایشان مطرح کردم ایشان از کمک های مشروط سخن به میان آوردند که از جزئیات آن زمانی دیگر مطلع خواهید شد اکنون قبل از اتمام این جلسه مهم از آقایان وزرا به خصوص وزیر کشور و وزیر دفاع که مسئولیت بیشتری در ایجاد و اجرای حکومت نظامی دارند تقاضا می کنم که بیشتر زمان ،توان و فکر خود را در این کار صرف کنند از نیروهای نظامی و انتظامی متوقع هستم که چه در زمینه امور عادی و چه در زمینه های مسئولیت های مشترک با پایبندی به اصول احترام متقابل از برخوردهای نابجا که نتایج معکوس و بدی خواهد داشت اجتناب بورزند و تنها به مسئولیت های وطن پرستانه ی خود توجه کنند و گوسفندان گیج را به آغل برگردانند البته حضار محترم اجازه میدهند که چنین الفاظی را که از اجدادمان راست بردهایم استعمال کنیم توجه داشته باشید که باید برای ممانعت از رخنه و تسلط دشمنان بر این خاک هر اقدامی که لازم است را انجام بدهیم پروردگار یاور شما باشد و شمارا در این مسئولیت خطیر که بردوش دارید پیروز بگرداند تا آفتاب همدلی بر قلوب همه ساطع شود وصلح و دوستی و همبستگی از دست رفته را به زندگی شهروندان ما برگرداند در همان زمان که نخست وزیر در یک برنامه تلویزیونی حکومت نظامی را اعلام کرد وعلل امنیتی را دلیلی برای این عمل توجیه می کرد.👌
و مسئولیت این این اتفاقات را بر دوش عملیات ضد اجتماعی و سیاسی گروه های سازمان یافته می گذاشت که چندین بار در مسیر انتخابات ایجاد بی نظمی کرده اند نیروهای ارتش و پلیس با بهره گیری از تانک و دیگر ابزار نظامی در تمام مسیرهای خروجی پایتخت استقرار یافتند و ایستگاه های راه آهن شهری و مترو را تصرف کردند فرودگاه اصلی در فاصله ۲۵ کیلومتری شمال شهر قرار داشت و دور از حوزه فعالیت ارتش بود و در نهایت به خدمت رسانی ادامه می داد توریست های داخلی و خارجی قادر بودند به آسانی به داخل یا خارج کشور سفر کنند اما سفر های داخلی زیاد توصیه نمی شوند مگر در شرایط خاص بر طبق گزارش رسانه ها سر و صدای فریاد افسران و نظامیان که اوامر را به بقیه ابلاغ می کردند از همه جا به گوش می رسید نورافکن ها تمام خیابان ها و معابر را روشن کرده بودند😞 سربازانی که تا دندان مسلح بودند با عجله از کامیون ها خارج می شدند و برای مبارزه آمادگی کامل داشتند و در جاهای از قبل تعیین شده استقرار مییافتند افرادی که ساکن پایتخت بودند و یا شغلی در آنجا داشتند و یا مشغول تحصیل بودند
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
😌👌.•░از ڪسےڪه ڪتاب نمےخونه بترس
از اونےڪه فڪر میڪنه
خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ
.↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_بیست_دوم کمی ساکت ماند. یکی از برگه ها را برداشت و در ادا
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#بینایی
#قسمت_بیست_سوم
با دیدن آن اوضاع و رژه ی نظامیان سر می جنباندندو زیر لب غرغر می کردند اما افرادی که ناچار بودند برای امور روزانه به شهر رفت آمد کنند نمیدانستند با این وضعیت چه باید کرد پیرمردی میگفت باید برای افرادی که محل کارشان خارج از شهر است مجوز رفت و آمد صادر کنند😌
بعد از ظهر همان روز وزرای دفاع و اقتصاد با یکدیگر دیدار داشتند تا درباره نگرانی های قانونی و درست شهروندان راهکاری بیابند و بعد از آن ضمن اظهار خرسندی از این که میتوانند خدمتی به مردم انجام دهند☺️
و مشکلات آنها را درک کنند بیان کردند که امکان صدور پروانه ی رفت و آمد وجود ندارد چون دادن چنین امتیازی از طرف دولت قدرت و عملکرد نیروهای نظامی را که در حال محافظت و صیانت از پایتخت هستند با خطر مواجه خواهد کرد اما برای ممانعت از اتفاقات ناخوشایند تعداد کمی از افراد به صلاحدید دولت میتوانند به جای دریافت مجوز تردد در مکان های خاصی که بعد معین می شود تجمع کنند و با وسیله نقلیهای که پلیس آنها را همراهی میکند تا مبادی خروجی شهر بروند و از آنجا با اتوبوس های دیگری به محل کار خود برسند اما در انتهای روز و قبل از آغاز حکومت نظامی باید به شهر باز گردند در ضمن هزینه های ایاب و ذهاب این اشخاص و مخارج همراهی پلیس و نگهبانان خروجی بر عهده شرکت هایی که آنان در آن مشغول به کار هستند . بدیهی است که کار به این آسانی به انجام نخواهد رسید بر اساس تجربه آمار ثابت می کند که مردم بدون خوردن و آشامیدن زنده نمی مانند با توجه به اینکه گوشت و ماهی و سایر اقلام مصرفی مردم از خارج از پایتخت وارد می شد و آنچه در داخل شهر موجود بود حتی برای مصرف یک هفته هم کفایت نمی کرد بنابراین لازم بود تصمیماتی هم برای رفت و آمد مردم به خارج شهر در این باره گرفته شود از طرف دیگر کسی نمیتوانست بیمارستانها ،داروخانهها، دارو و تجهیزات پزشکی، سوخت و بنزین را فراموش کند مگر اینکه از طرفداران مکتب ماکیاولیسم باشد و بخواهد مردم را تحت فشار قرار دهد و آنها را مجبور سازد که بیمار نشوند و یا پیاده مسیر پیمایند چند روز بعد دولت پی برد که در زمان اجرای حکومت نظامی باید از چیزهایی که چشم پوشی کرد در عین حال دولت قصد نداشت تا مردم را از گرسنگی هلاک کند آنچه دولت راستگرا را مشوش کرده بود پیدا کردن ژنرالی برای هدایت حکومت نظامی نبود بلکه آنها میدیدند که عواقب چنین اعمالی گریبانگیر خودشان هم خواهد شد از جمله حداقل سه نفر از وزرا ،منشی ها و معاونین و برخی از ژنرال های ارتش در اطراف شهر زندگی می کردند و ناچار بودند با اتوبوس شهر بیایند و برگردند همین اعمال باعث تمسخر و کنایه دیگران می شد.😞😏
در هر حال حکومت نظامی همچنان نهایی ترین و تنها راه درست به شمار میآمد با سپری شدن ایام مشکلات بیشتر شد اما شهروندان تسلیم ناپذیر به نظر میرسیدند بسیاری از خبرنگاران خارجی باحیرت از عدم درگیری میان مردم و نیروهای نظامی خبر می دادند البته نزاع عادی میان افراد وجود داشت اما به مخاصمه میان مسئولان ارتش و نیروهای دیگر ختم نمیشد اکثر خبرنگاران اعلام میکردند که تا آن زمان آن نوع حکومت نظامی سابقه نداشته است همه خواستار دانستن این مطلب بودند که چرا بلوا و درگیری وجود ندارد فقط کافی بود به ۸۳% مردمی فکر کرد که رای سفید داده بودند آنان در برابر فقط ۱۷ درصد موافق قرار داشتند و قابل باور نیست که ۱۷ درصد قادر باشند در مقابل ۸۳% تاب بیاورند دیگر آن ایام گذشته بود در همان ایام سوالی در اذهان متبلوربود چه بر سر پانصد نفر بازداشت شده ی نخستین آمد و همچنین ماموران مخفی و بازجویان چه می کردند؟ برای پاسخ دادن به سوال اول کسی چیزی نمی دانست و آگاهی از سرنوشت آنها ممکن نبود برخی میگفتند آن ۵۰۰ نفر پذیرفتند به عنوان نیروهای مخفی در خدمت پلیس حاضر شوند و در روشن کردن ماجرا به آنها یاری برسانند عدهای نیز بر این عقیده بودندکه آنها آزاد شده اند. برخی هم معتقد بودند که آنها را به مکانی در بیرون از شهر منتقل کرده اند در نتیجه بهترین پاسخ به این پست بی توجهی به آن است.😌
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
😌👌.•░از ڪسےڪه ڪتاب نمےخونه بترس
از اونےڪه فڪر میڪنه
خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ
.↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_بیست_سوم با دیدن آن اوضاع و رژه ی نظامیان سر می جنباندندو
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#بینایی
#قسمت_بیست_چهارم
در مورد سوال دوم ، همان طور که انتظار می رفت گزارشهایی که مأموران بازجویی به مقامات بالاتر دادند کامل نبود و احساس می شد که روحیه همکاری میان بازجویان وجود ندارد به خصوص زمانی که گزارشهای دریافت شده متناقض بودند. 😞بنابر این در جلسه ای که هیئت دولت گزارش کرد تمام مسئولان به این نتیجه رسیدند که هیچگاه مردم پا به خیابان نخواهند گذاشت که بر روی سینههایشان نوشته شده باشد: من رأی سفید دادم . پس برتی ممانعت از هدر دادن زمان مقرر شد که حکومت نظامی ادامه داشته باشد.☹️
مدتی بعد مقررات منع رفت و آمد لغو شد . مردم به خیابان ها هجوم آوردند از پنجره شعارهای پارچه ای آویزان ڪردند
که روی آنها نوشته بود من رأی سفید میدهم . گشت های پلیس با بلندگو فرمان میدادند:" تجمع بیش از پنج نفر غیرقانونی است " اما کسی توجه نمیکرد تعداد حضار فراتر از پنج هزار و گاهی پنجاه هزار نفر بود . چه کسی می توانست آنها را پنج نفر ،پنج نفر شمارش کند و به آنها دستور پراکنده شدن بدهد؟؟😔
مکرراً با مقر فرماندهی ارتباط برقرار میشد که آیا مجاز به استفاده از گاز اشکآور یا آب برای متفرق کردن مردم هستند یا خیر. 🧐
فرمانده بخش شمال هم چندین بار تماس گرفت و خواهان صدور مجوز حرکت تانکها شد. کمی تا آغاز یک جنگ خونین و عظیم مانده بود.😱
کمی بعد نخست وزیر در جلسه هیئت دولت و در مقابل فرماندار طرح جدیدی ارائه کرد.
دوره جاسوسی بازی ، دستگاه دروغسنج ، حکومت نظامی و این ابزار و آلات روانشناسانه دیگر گذشته است. با تمام زحمات وزیر کشور، عدم کارایی این طرح اثبات شد. همین طور بهرهگیری از نیروهای نظامی به علت اجبار به دوری از کشتار شهروندان ناکام جلوه میکند . آن چه نظر من است یک عقب نشینی کامل است . شاید برخی آن را بینتیجه بدانند،
اما مطمئن هستم که سودمند خواهد بود .😌 بازگشت کامل و خروج نیروهای نظامی از شهر و منتقل شدن به شهر جدید با این تحول بنیادی این شهر بحران زده را به حال خود رها کنیم
بحران زده را به حال خود رها کنیم تا ساکنان آن نتایج تفکیک و عدم انسجام ملی را به چشم ببینند آن هنگام که درهم ریختگی بر پایتخت حاکم شود ساکنان گناهکار این شهر باگردن های افکنده نزد ما خواهند آمد و طلب بخشودگی می کنند...☺️
نخست وزیر نظری به اطراف انداخت و ادامه داد:
ایده ی من این است آن را می آزمائیم مصائب بزرگ نیازمند راهکارهای بزرگ هستند اگر چه این راهکار رنج آور است اما درقیاس با فاجعه ای که در آینده روی خواهد داد عیوب کمتری دارد.👌
ایده ای که نخست وزیر در سر داشت گریز از شهری بود که ویروس هولناک سرپیچی بر تمام موجودات آن چیره شده بود ویروسی که همانند سایر شومی ها پشت در منازل ایستاده بود تا نه فقط به همه ی مردم پایتخت بلکه به کل کشور هجوم بیاورد به عکس آن چه مخالفان و بد سرشتان استنباط می کردند آن گریز از روی هراس یا ناتوانی نبود بلکه طراحی کارآمد محسوب می شد که نتایج آن بسیارآسان در دسترس قرار می گرفت درست شبیه لیوان آبی که بر میز نهاده شده است وهرکس می تواند با دراز کردن دست آن را بردارد یا مانند چیدن سیب از درخت بود برای اجرای طرح یاری طلبیدن از تمام نیروها لازم بوددر ابتدا می بایست تصمیم گرفته می شد که چه افرادی باید از شهر خارج شوند و چه کسانی بمانند روشن بود که رئیس دولت به همراه همکارانش و حتی منشی ها دوستان نزدیک نمایندگان مجلس نیروهای نظامی و سایر مسئولان کشوری و لشکری باید بیرون بروند و پرسنل وزارت دادگستری ،روحانیون، نیروهای مخفی پلیس و افراد خنثی کننده بمب،شهرداری ها، مسئولان آب و برق درشهر بمانند نگرانی کمبود مواد غذایی هم هنوز پابرجا بود تا زمانی که شهروندان به خوبی درک کنند که اعلام حکومت نظامی کاری سرگرم کننده نیست.😌
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
😌👌.•░از ڪسےڪه ڪتاب نمےخونه بترس
از اونےڪه فڪر میڪنه
خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ
.↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_بیست_چهارم در مورد سوال دوم ، همان طور که انتظار می رفت
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#بینایی
#قسمت_بیست_پنجم
در ابتدا می بایست تصمیم گرفته می شد که چه افرادی باید از شهر خارج شوند و چه کسانی بمانند روشن بود که رئیس دولت به همراه همکارانش و حتی منشی ها دوستان نزدیک نمایندگان مجلس نیروهای نظامی و سایر مسئولان کشوری و لشکری باید بیرون بروند و پرسنل وزارت دادگستری روحانیون نیروهای مخفی پلیس و افراد خنثی کننده بمب شهرداری ها مسئولان آب و برق در شهر بمانند 😏
نگرانی کمبود مواد غذایی هم هنوز پابرجا بود تا زمانی که شهروندان به خوبی درک کنند که اعلام حکومت نظامی کاری سرگرم کننده نیست.☺️
طرح عقب نشینی در انتها تصویب رسید و با مطالعه دقیق مسیرهای فرعی برای خروج اما اعضا هیئت دولت تعیین شد باید مسیر خاصی برای نخست وزیر و بقیه وزیران در نظر گرفته می شد که مواجهه ای با مخالفان خروج آنها نداشته باشد تعدادی آمبولانس در آخر کاروان و گروه های نظامی نگهبان برای مشایعت در نظر گرفته شده بود تمام حضار در جلسه وادار به ادای سوگند شدن😌
ابتدا دست خود را انجیل می نهادند و بعد روی قانون اساسی می گذاشتند و که در این باره ساکت بمانند و حرفی نزنند
اگر از سوگند خود عدول نمایم می پذیرم که مجازات شامل من و چهار نسل فرزندانم می شود🙂
درنهایت تمام موارد مورد موافقت قرار گرفت و زمان حرکت برای دو روز بعد تعیین شد ساعت خروج از شهر سه بامداد بود یعنی درست در لحظاتی که فقط مردم مبتلا به مشکلات بی خوابی در جای خود غلت می زدند در همان لحظاتی که هنوز جاسوسان به طرف خیابان حرکت نکرده بودند تا به آوای میادین و کوچه پس کوچه ها گوش بدهند قلب جمعیت را در دست بگیرند و یا جمع آوری اطلاعات بتوانند از تصمیمات اتخاذ شده در جلسه ی هیات دولت باخبر شوند🧐
در زمان معین یعنی ۲:۳۰ دقیقه صبح در ساختمان فرمانداری و سایر ادارات دولتی و وزارت خانه هد اتومبیل های سیاه رنگ در انتظار به صف بودند تمام نیروهای نظامی امنیتی و آمبولانس ها آماده باش بودند برخی از دولا مردان که مقرر شده بو بمانند هم چنان به باز و بسته کردن درهای کمد ها و گنجه ها ادامه می دادند😏
می توان آن هارا سرباز فراری نام نهاد این افراد عکس ها و نوشته ها و بقیه وسایل مهم خود را با عجله بر می داشتند همسرانشان می پرسیدند که آیا روزی برای بازگشت خواهد بود یاخیر اما جواب روشنی نمی شنیدند😞
در ساعت ۲:۴۶ بامداد نیروهای ارتش و پلیس از بیست و هفت خیابان محل عبور کاروان شدیدا محافظت می کردند درهمان زمان دستور خاموشی موقت برق در کل پایتخت صادر شد تا عقب نشینی در نهایت اختفا انجام گیرد😱
سه دقیقه قبل از سه صبح موتور تمام ماشین های کاروان به کار افتاد و درست راس ساعت سه همه برای عقب نشینی حرکت کردند🤨
اما دقایقی بعد هراس به وجود تمام اعضای کاروان از رئیس دولت و فرماندهان نظامی تا وزرا معاونان منشی ها و سربازان و حتی رانندگان اتومبیل ها آمبولانس ها راه یافت اتومبیل ها درحال پیشروی بودند اما صدای انفجار بمب خمپاره کوکتل مولوتف و سایر مواد آتش زا تمام شهررا فرا گرفت و شهر را شعله ور ساخت تمام پنجره ها گشوده بودند اولین عکس العمل کاروانیان بی اعتنایی به اتفاقات و دو برابر کردن سرعت حرکت اتومبیل ها و محافظان موتور سوار بود گویا سریع راندن حرکت درستی بود 😕
در تمام معابر چه آن ها که جلو می رفتند و چه آنان که از عقب تر می امدند اتفاقات کوچک و بزرگ صورت می پذیرفت بارها اتومبیل های پشت سر به اتومبیل های جلویی برخورد کردند و اگر مه خسارت مهمی بر مسافران وارد نمی شد اماوحشت به جانشان می انداخت😥
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
😌👌.•░از ڪسےڪه ڪتاب نمےخونه بترس
از اونےڪه فڪر میڪنه
خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ
.↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_بیست_پنجم در ابتدا می بایست تصمیم گرفته می شد که چه افرا
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#بینایی
#قسمت_بیست_ششم
در حقیقت چند خراش جزیی برچهره یا بر سر و گردن از منظر یک جوان نمی توانست صدمه محسوب شود .😏
در چنین مواردی غالبا آمبولانس ها در جلو حرکت می کردند و پزشکان و پرستاران سوار بر آن به کمک مجروحان می شتافتند بلوایی شدید به پا شده بود کاروان حرکتی رو به جلو نداشت ارتباط تلفنی با بقیه مسیرها برقرار شد تا شرایط آن مسیرهاهم سنجیده شود اگر چه تمام پنجره ها باز بود اما کسی در کنار آن ها دیده نمی شد و در نتیجه هیچ کس از نمایشی که رایگان در حال اجرا در خیابان ها بود بهره ای نمی برد و به آن نمی خندید.😞
تشویش رئیس دولت به حدی بود که صورتش را از منازل روشن بر می گرداند و همین ساعت هراس آرام ترین و بی تفاوت ترین سیاستمداران می شد اما آن چه همه را به وحشت می انداخت نبودن مردم در کنار پنجره های منازلشان بود گویا مردم کمترین بهایی برای دولت مردان و نظامیان مملکت خود در نظر نداشتند و دشمن به حدی برای آن ها بی ارزش بود که با این عمل آن ها را خوار می کردند.😱
نخست وزیر همچنان حیران و سردرگم به نظر می رسید به دلیل صدماتی که در تصادف دیده بود بر چهره اش آثار خراشیدگی و چسب زخم دیده می شد در یک لحظه به خاطرش آمد که وظیفه ی اصلی اش تماس گرفتن با رئیس جمهور است بدون درنگ تصمیم به این کار گرفت نمی خواست اجازه بدهد که آن سپید موی سیاست از او پیشی بگیرد از منشی خواست تماس را برقرار کند منشی دیگری از آن طرف گوشی را برداشت.😌
این منشی گفت: آقای نخست وزیر مایل هستند تا با آقای رئیس جمهور گفتگو کنند. آن منشی پاسخ داد: لطفا چند لحظه صبرکنید.☺️
این منشی گوشی را به نخست وزیر داد و آن منشی هم رئیس جمهور را از تماش مطلع کرد
آقای نخست وزیر وضعیت چگونه است
مسئله مهمی نیست فقط چند آهن پاره مچاله شدند😏
اما این جا اتفاقی روی نداده است
یعنی تصادف نشده اشت
خیر اما چند کار کوچک متفاوت صورت گرفته است.
امیدوارم بحرانی نباشد
خبر بحرانی نیست فکر میکنم تنها برای امتحان بود🤨
آقای رییس جمهور متاسفم که اشتباه مارا به علت نادیده گرفتن احتمال بمب گذارب متذکر می شوید اما ما فکر نمی کردیم چنین اتفاقی بیافتد😔
مجروح که نشده اید
خیر قربان فقط چند زخم سطحی
چهره ی یک پلیس در شیشه ظاهر شد نخست وزیر با اشاره به او فهماند که سفر باید ادامه پیدا کند آن گاه شیشه را پایین آورد و گفت:
به هیچ عنوان نباید توقف داشته باشیم سپس به گفتگوی خود با رئیس جمهور ادامه داد:
آقای رئیس جمهور منتظر اوامر جنابعالی هستیم
نگرانی شدید خود را از شما مخفی نمی کنم حتی فراتر از روز برگزاری اولین انتخابات🧐
چرا قربان
به طور قطع آتش بازی تا آخر راه و تا دروازه ی خروجی شهر ادامه خواهد یافت درضمن آنچه مرا بیشتر از هر چیز مشوش می کند عدم حضور مردم در معابر و یا در مقابل پنجره دی منازلشان است حتی شبح آن ها هم دیده نمی شود بنابراین شکی ندارم که فتنه ای در کار است😤
یک فتنه ی برنامه ریزی شده گویی تمام مردم از طرحی خاص متابعت می کنند نمی دانم شما چه راهکاری برای آینده خواهید داشت☹️
بدون شک این طرح ادامه پیدا خواهد کرد و می دانم که بسیار زود به نتیجه خواهد رسید
یعنی گمان نمی کنید که آشوبی در راه باشد
حتی اگر آشوبی هم در کار باشد مسئله ی تهیه و توزیع مواد غذایی بسیار زود آن هارا مایوس می کند آن ها برای زمان طولانی تحمل مقاومت را ندارند ما هم مسئولیتی را در این باره برعهده نخواهیم گرفت غیر از آن مسئله ی دیگری را هم باید با شما در میام بگذارم🧐
بفرمائید
این طور بر می آید که در پشت این رویداد یک نظام مقتدر سیاسی ایستاده است🤨
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
😌👌.•░از ڪسےڪه ڪتاب نمےخونه بترس
از اونےڪه فڪر میڪنه
خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ
.↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama