eitaa logo
رصدنما
2.4هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
11.4هزار ویدیو
255 فایل
ˇ﷽ ما استراحت نخواهیم ڪرد این انقلاب و جامعہ آنقدر ڪار درش هست ڪه دیگر استراحت بـےاستراحت. بےآنڪه هیچ پست وسمت وحڪمے درڪار باشد. #شهید_بهشتے♥️🌱 #نَحنُ_جُنودُڪَ_بَقیَّةَ_الله³¹³ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
رصدنما
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_بیست_ششم در حقیقت چند خراش جزیی برچهره یا بر سر و گردن از
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ عجب 🤨 بله اما چنین نظامی بدون تشکیل متن و ارتباط با مردم قادر نخواهد بود آنها را در جریان اتفاقات قرار دهد😞 درست است اما مثل اینکه دارد این مجامع را تشکیل می دهد😕 همینطور از از طریق تلفن و نامه می توانند مردم را از تصمیمات خود با خبر سازد 😌 درست است بله نامه اصلی‌ترین وسیله ی ارتباطی در این جا نخست وزیر سر صحبت را به جانب دیگری گرداند🧐 آقای رئیس جمهور خواهش میکنم به پشت سرتان نظری بیاندازید به چه دلیل آتش بازی آتش بازی دیدن دارد😁 بله هنوز درحال اجرا است چه نتیجه گیری می کنید هیچ نتیجه ای اما فکر می کنم با دیدن خروج ما دیگر قطع شود از دور شبیه ستاره به نظر می رسند⭐️ آه باخبر نبودم که نخست وزیر شاعر پیشه دارم من شاعر نیستم قربان اما در هر صورت ستاره ستاره است دیگر☺️ خوب حالا چه از دست ما بر می آید دولت خاموش نمی ماند هنوز تسلیحات ما به پایان نرسیده است هنوز تبر به اندازه ی لازم داریم. 😌 امیدوارم در نشانه گیری اشتباه نکنید تنها لازم است دشمنان در تیررس قرار داشته باشند. اما کار دشواری است چون از مکان دشمن مطلع نیستیم حتی نمی دانیم چه کسی است.😞 بالاخره خود را آشکار می سازد آقای رئیس جمهور نمس تواند که تا ابد پنهان بماند ما تنها به کمی زمان احتیاج داریم☹️ باید هوشیار باشید تا زمان را از دست ندهید خیر قربان راهی برای این کار می یابم گویا به محدوده ی شهر نزدیک شده ایم بهتر است ادامه صحبت هایمان را در دفتر کار من پی بگیریم بنابراین در حدود ساعت هفت عصر منتظر شما هستم🙂 بله جناب رئیس جمهور راس ساعت هفت محدوده ی شهر در تمام مبادی برابر بود یک مانع قابل حمل دو تانک هرکدام در یک طرف جاده چند ایستگاه بازرسی کوچک سربازان یونیفورم پوش مسلح صورت های رنگ شده و نورافکن هدی قوی که اطراف را روشن می کردند به آن جا قرارگاه می گفتند.🧐 رئیس جمهور از اتومبیل پیاده شد با حرکتی غیر نظامی به سلام نظامی رئیس قرارگاه پاسخ داد و پرسید وضعیت چگونه است🤔 اخبار جدیدی نیست قربان آرامش برقرار است کسی برای خروج از شهر اقدامی نکرده خیر قربان فقط وسائط نقلیه مجاز از این جا عبور می کنند منظورم اشخاص پیاده است خیر قربان حتی یک نفرهم رویت نشده است یعنی امکان دارد به صورت مخفیانه به این جا بیایند حتی اگر این طور باشد کسی نمی تواند از این منطقه عبور کند به غیر از دیده بان عادی تجهیزات الکترونیکی هم نصب شده اند که قادر هستند در مواقع اضطراری به خوبی هشدار بدهند این تجهیزات به قدری حساس هستند که حتی حرکت یک موش را اطلاع می دهند.👌 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_بیست_هفتم عجب 🤨 بله اما چنین نظامی بدون تشکیل متن و ارت
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ بسیار خوب قطعا آگاهی دارید در این برهه ی حساس چشم هموطنان ما به شماست☺️ بله جناب رئیس جمهور در مورد حساس بودن مسئولیت خود کاملا توجیه شده ایم.😁 خبر رسیده توطئه ای برای خروج جمعی مردم از شهر در حال شکل گرفتن است شما چیزی در این مورد شنیده اید؟🧐 بله آقای رئیس جمهور. دستوری برای رویارویی با آنان به شما رسیده است؟ بله قربان. چه دستوری است؟ ابتدا با صدای بلند فرمان ایست دادن. و اگر کسی نافرمانی کرد؟ شلیک هوایی جناب رئیس جمهور. و اگر شلیک هوایی پبشروی ادامه پیدا کند؟ در این صورت نیروهای ضد شورش وارد کار می شوند. به چه صورتی؟ این به صرایط وابسته است یا گاز اشک آور مورد استفاده قرار می گیرد و یا ماشین های آتش نشانی البته این بخش عملیات دیگر ربطی به ارتش ندارد.😌 آه لحن شما به نظر پر انتقاد است بله قربان از دیدگاه من این راهکارها اثر گذار نیست دیدگاه جالبی دارید اگر افراد عقب نشینی نکننو چه چاره ای باید اندیشید محال است قربان کسی قادر نخواهد بود که در برابر گاز اشک آور یا فشار آب تاب بیاورد اما تصور کنید که قادرباشند در آن صورت چه می کنید؟🤔 دشتور تیر اندازی داده اند اما به پاها یعنی از کمر به پایین. چرا پاها؟ چون قرار نیست هموطنان خود را به قال برسانیم. اما گاهی پیش می آید. بله جناب رئیس جمهور فرض می کنیم که همسر و فرزندان شما درجمعی که در حال پیشروی هستند قرار دارتد آن وقت چه؟🤨 تصور میکنم که اعضا خانواده ی یک نظامی به درستی می داند که چه رفتاری باید داشته باشند. بله اما شما فرض کنید آن ها هم با مردم باشند. دستور بسیار روشن است قربان درمورد همه برابر اجرا می شود.☺️ همه؟ بله قربان تا این لحظه مفتخر هستم که کلیه ی اوامر را اجرا کرده ام و فردا؟ امیدوارم که فردا هم به همین صورت باشد آقای رئیس جمهور. من هم امیدوارم رئیس جمهور به طرف اتومبیل خود بازگشت اما قبل از سوار شدن روی برگرداند و گفت: احتملا همسر شما رای سفید نداده است اما تصور نمی کنید که از دور دستی بر آتش داشته باشد؟ منظور شما را درک نمیکنم؟😕 می خواهم مطمئن شوم که همسر شما به وظایف قانونی خود عمل کرده و رای داده است. بله قربان. اما پاسخ سئوال من نیست.😏 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_بیست_هشتم بسیار خوب قطعا آگاهی دارید در این برهه ی حساس
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ نهم اقای رئیس جمهور😐 پس پاسخ صحیح بدهید😕 نمی توانم قربان😞 به چه دلیل🤨 زیرا قانون ممانعت می کند قربان چرا ممانعت می کند؟ قانون روشن است ما اجازه نداریم از کسی بخواهیم بگوید به چه کسی رای داده و یا چگونه رای داده است.☺️ رئیس جمهور نظر دیگری به مرد انداخت و بعد گفت:👀 خدانگهدار سروان خدانگهدار قربان امیدوارم مجددا همدیگر را ملاقات کنیم موجب افتخار است قربان رئیس جمهور هنوز سوار نشده بود پس از لحظه ای تردید دوباره به مرد نگاه کرد و گفت: راستی فراموش کردم از خودت سئوال کنم که رای سفید داده ای یانه😊 خیر قربان من رای سفید نداده ام اتومبیل رئیس جمهور با شتاب دور شد عرق از صورت رئیس جمهور جاری بود تمام وجودش تا زمان خروج آخرین کامیون از مانع قرارگاه مرتعش بود.🙂 نور چراغ ماشین ها دیگر شهر هارا نورانی نمی کرد و کسی خوش بین نبود که به آرامش شب های قبل بر شهر سایه بیافکند.😔 ‌آسمان متمایل به آبی بود اما خورشید هنوزطلوع نکرده بود درخشش صبحگاهی کم کم فضارا در آغوش می گرفت .😃 اولین اتومبیل ها از مبدا رسیده بودند و مسافران را سوار می کردند نخستین واگن های متروهم بر ریل های آهنی به حرکت در آمدند.😁 مردم آهسته و آرام برای نشودن فروشگاه ها و رفتن به مراکز خرید از منازل خارج می شدند. روزنامه ها به کیوسک ها می رسیدند برخی هم مشغول صرف صبحانه بودند و تعدادی هم به رادیو گوش سپرده بودند که بسیار هیجان انگیز اعلام می کرد که رئیس جمهور، نخست وزیر، وزرا،ارتش و پلیس شهررا ترک کرده اند مردم به سراغ تلویزیون های خود رفتند که از شهر بدون نیروی انتظامی خبر تهیه می کرد و درضمن خبر می داد که در ساعت هفت پیام نهمی از طرف رئیس جمهور پخش خواهد شد😎 تنها سه دقیقه به ساعت هفت مانده بود افرادی که برای رفتن به محل کارخود مهیا بودند پس از اطلاع از عدم حضور دولت درجای خود ترجیح دادند در منزل بمانند و رختخواب خود را ترک نکنند افکار عمومی همچنان منتظر بود دو دقیقه تا ساعا هفت زمان مانده بود که بالاخره گویندگان تلویزیون بالحنی پر التهاب بازگو کردند که تا لحظاتی دیگر پیام مهم ریاست جمهوری برای مردم پخش خواهد شد پرچم کشور در تلویزیون یه رقص در آمده بود🇮🇷 اما گویی خیلی کرخت و بی حال حرکت می کرد و هر لحظه امکان داشت واژگون شود😞 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_بیست_و نهم اقای رئیس جمهور😐 پس پاسخ صحیح بدهید😕 نمی توانم ق
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ نسیم صبحگاهان جای خود را با یاد شدیدی که احتمالا از سوی اقیانوس می وزید عوض کرد و پرچم به حدی مرتعش بود که ممکن بود سقوط کند🇮🇷 کمی بعد تصویر پرچم از صفحه ی تلویزیون محو شد و چهره ی رئیس جمهور به جای آن نقش بست پشت میزی نشسته نگاه نافذ خود را به دوربین دوخته بود در کنارش پرچم دیگری در معرض دید بود و بسیار عصبانی به نظر می رسید 😡 او را جمله ی کلیشه ای همشهریان گرامی بیاناتش را شروع کرد و با صدایی بم و در عین حال غمگین به ادامه س تعلق خود پرداخت در بیاناتش به اتفاقات اخیر اشاره کرد و مراتب اندوه و تاسف خود را بر زبان آورد:😞 همشهریان گرامی به درستی از وظایف خود مطلع هستند و در هر دو انتخابات برگزار شده به مسئولیت های خود واقف بودند و این امر بسیار تحسین برانگیز است آن ها از خود گذشتگی و فداکاری خود را با اشتیاق به نمایش گذاشتند.😌 خوب نطق می کرد به حدی خوب که کمتر کسی پی می برد همان حرف های تکراری را بر زبان می آورد و هیچ معلوم نیست چه هدفی دارد چه کسی را بالا می برد و چه کسی را زیر پا له می کند😏 من با روراستی و دوستی با شما سخن می گویم پس از مذاکرات بسیار با مشاوران فرهنگی و مسئولان نظامی به این نتیجه رسیدیم که از فردا قیمت بنزین به میزان پنجاه درصد کاهش خواهد یافت.😁 این جملات برای جلب حمایت و توجه مردم با بیانی متفاوت ایراد شد و در ادامه علل خروج از پایتخت را عنوان کرد بدخواهان مردم و مملکت از آزادی و حسن نیت ما سوءاستفاده کردند و شهروندان پایتخت را مجبور ساختند به اعمالی دست بزنند که مغایر با روح آزادی است.😔 اشک در دیدگانش حلقه زده بود🥺 با قلبی شکسته و محزون با شما با حسن نیت و صداقت سخن می گویم مانند پدری که ناچار برترک فرزندانش شده باشد من به فرزندانم مهر می ورزم و از این که از آن ها فاصله می گیرم مشوش و غمگین هستم اما چه باید بکنم که اتفاقاتی ناخوشایند موجب گسستن تمام پیوندهای عاطفی و خانوادگی ما شده است در این رویداد هیچ کس گناهکار نیست کوتاهی از من بود از نخست وزیر و از بقیه ی منتخبین مردم و تمام کسانی که در اصل قصد جدایی ما و مردم را دارند در هر صورت تصمیم درست همین بود که اتخاذ شد بامداد امروز ما به شهر دگیری کوچ کردیم که شهروندان جدید با قدرت و استحکام طوری رفتار خواهند کرد که پایتخت جدید طی مدت کوتاهی الگوی سایر شهرهای کشور شود😔 می دانم که شما خود را محصور در محیط خفقان آور آن شهر حس می کنید و قادر نیستید از آن جا بیرون بروید و به امور روزمره ی خود بپردازید شاید هم بسیار سریع با عکس العمل مسلحانه ی خائنین روبه رو شوید اما آن چه هرگز بر شما هوایدا نخواهد شد خیانتی است که تعدادی بدنهاد به شما و ما کردند😡 کم کم صدایش اوج می گرفت اما ناگهان تغییر کرد این بار مردم را شماتت می کرد: به ما معترض نشوید به خودتان ایراد بگیرید کسانی که از سوی من حرف می زدند یعنی نخست وزیر برگزیده ی شما و سایر وزرا بارها تقاضا کردند که از لجبازی و سرسختی دست بکشید و اجازه بدهید آزادی همچنان به راه خود ادامه دهد طی سال های بسیار دولت خدمتگزار و امین مردم به شمار می آمد مردم بر حسب عادت در تقابل با دشواری ها به این ستون محکم تکیه می کردند چون آگاه بودند که تنها مقام دادستان همسن دولت است اما شما شما یاد و خاطره و امید گذشتگان پشت کردید و بنابراین هیچ گاه آرامش به وجدان شما روی نخواهد آورد پیشینیان با نهادن سنگ برسنگ این بنای مقاوم را ساختند اما شنا آن را نابود کردید شرم بر شما باد😤 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_سی_ام نسیم صبحگاهان جای خود را با یاد شدیدی که احتمالا
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ باتمام وجود آرزو میکردم جنون شما آنی و زودگذر باشد. قصد داشتم پس از انتخابات، پس از بیدارشدن از خواب، ندامت را در صورت شما ببینم و مانند فرزندانی گناهکار به پدر خود متمسک شوید، اما اینطور نشد. اکنون شما در شهری بی قانون زندگی می کنید.دولتی در میان نیست تا از شما بخواهد به بایدها و نبایدها عمل‌کنید.تمام معابر متعلق به شماست .هرگونه که میل شماست رفتار کنید.هیچ مقامی به شما امرونهی نخواهد کرد و از شما توضیحی نخواهد خواست. این همان دموکراسی و امنیت است که شما خواستار آن بودید!! از آن بهره ببرید!! شاید فکر می‌کنید به تنهایی قادر به مراقبت از خود و خانواده‌تان خواهید بود !! اما این افکار شما باطل است ، اما این افکار شما باطل است. دیگر هیچ مرجعی از شما برای انتخابات دعوت نخواهد کرد، زیرا انتخاباتی برگزار نخواهد شد. وقتی با وقایعی مثل نبود امنیت ، هرج‌و‌مرج و تجاوز رو‌به‌رو شوید ، پی خواهید برد که حضور نیروی مسلح و پلیس چه محاسنی دارد.در آن زمان ابراز ندامت و تاسف خواهید کرد، اما دیگر دیرشده است. از امروز میتوانید رای سفید واریز کنید، میتوانید به فرزندانتان بگویید در خیابان آتش‌افروزی کنند.... اخطار میکنم که بازی کردن با وسایل آتش‌زا، کوکتل مولوتوف و دینامیک خطرناک است. شاید بار دیگر روزی همدیگر را ملاقات کنیم ؛ روزی که شما قصد داشته باشید به نصایح و اندرزهای من گوش بدهید؛ روزی که ریشه‌های فساد سیاسی و اجتماعی از بیخ کنده شود.😏 من،رئیس‌جمهور برگزیده شما ، باقلبی تهی از کینه و بغض در انتظار ابراز ندامت شما و صدور عفو عمومی هستم و میدانم که شما لیاقت اعطای آن روز را دارید ،چشم به راه آن روزم .... صورت غمگین و مصمم رئیس‌جمهور از صفحه تلوزیون محو شد و مجدداً پرچم برافراشته به معرض دید گذاشته شد که باد، آن را به این‌سو و آن‌سو، به جنبش درمی‌آورد.آهنگی نظامی نواخته می‌شد که طنینی کوبنده داشت.😞 معابر خالی اتوبوس های خالی که تا ساعاتی قبل امیدی به حضور مردم نداشتند کمی بعد مملو از جمعیت شدند تعداد زیادی از مردم پشت پنجره های منازل خود ایستاده بودند و آمد و شد مردم را نظاره گر بودند در دوطرف خیابان گویی دو رود خروشان جریان داشت که هر کدام به جهتی می رفت همه به هم سلام می دادند که هراسان بودند و چهره های شادمان داشتند انگار مراسم جشن و شادی برپا بود😁 از ان طرف عده ای از مردم هم بودند که هراسان بودند شور و شعف مردم حاضر در خیابان آن ها را دچار وحشت می کرد هشدار های رئیس جمهور را در مورد وجود افراد خلاف کار و جنایتکار جدی تلقی کرده بودند غمگین و هراسان پنجره های منازل خود را می بستند و احساسی گنگ لر گلویشان چنگ می انداخت اکثر آن ها یا به حزب راست گرا رای داده بودند و یا به حزب میانه رو. آن ها به گمان خود به وظایفشان عمل می کردند تمام پرده را کشیده بودند گویی مراسم عزاداری برپا بود هیچ علتی برای شادی وجود نداشت. 😭 از زیاده روی های مردم که در خیابان ها حضور داشتند از احتمال حمله ی آن ها به حریم خصوصی آن ها از توهین به یادبود های خانوادگی و ملی و از غارت اموالشان میترسیدند و زیر لب می گفتند.😱 ترانه سر بدهید شادمان باشید جشن بگیرید اما به زودی خواهید گریست. طرفداران حزب چپ گرا در پشت پنجره ها حضور نداشتند آن ها به خیابان گام نهاده بودند و در مراسم شادی و سرورشرکت می کردند آن ها به راحتی قابل شناسایی بودند هیچ کس به محل کار خود نرفت همه جا تعطیل بود بالاخره ساعت یازده صبح روزنامه ها در کیوسک ها جای گرفتند اما لحظاتی بعد نایاب شدند تمام آن ها سخنان رئیس جمهور را در صفحه ی اول چاپ کرده بودند در حقیقت کسی نبود که به سخنان او در تلویزیون گوش نداده باشد اما انگار همه قصد داشتند متن کامل آن را در تلویزیون گوش نداده باشد اما انگار همه قصد داشتند متن کامل آن را مطالعه کنند زیرا رئیس جمهور در صددبود تا نکته مهمی را به مردم پایتخت خروشان یادآور شود.🧐 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_سی_یکم باتمام وجود آرزو میکردم جنون شما آنی و زودگذر باشد
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ محور اصلی مقالات روزنامه ها درباره ی چگونگی آینده ی شهروندان پایتخت بود برخی از روزنامه ها معتقد بودند که باید مدتی به دولت فرصت داد تا راهکارهای تازه ای بیابد و برخی دیگر اعتقاد داشتند که باید هرچه سریعتر ابراز ندامت مردم را به گوش رئیس جمهور برسانند عده ایی هم بر این باور بودند که باید با برگزاری همه پرسی دولت رو منحل کرد و تعداد کمی هم نظریه ی براندازی مطرح کرده بودند.😞 مسئولین دولتی در یک برنامه ی تلویزیونی دیگر از مردمی که در رای گیری مشارکت داشتند اما رای سفید واریز نکرده بودند خواستند در صورت علاقه به پایتخت جدید نقل مکان کنند.😌 تمام کسانی که به حزب راست و میانه رو رای داده بودند چمدان های خود را برای کوچ به وطن حقیقی خود می بستند وطنی که با آغوشی گشوده منتظر ورود آن ها بود قطاری از اتومبیل های شخصی اتوبوس ها کامیون ها و سایر وسایل نقلیه که هرکدان حامل پرچمی بودند بوق زنان در حرکت بود برخی از دختران و پسران سرهای خود را از شیشه ی ماشین ها خارج می کردند و بر سر مردمی که در خیابان ها حضور داشتند فریاد می کشیدند و گاهی تهدید می کردند که در صورت بازگشت کتک مفصلی به آن ها خواهند زد افرادی که مورد اتهام برای واریز رای سفید بودند🤨 بی اصالت ها بی فرهنگ ها لعنتی ها پست فطرت های ملعون اگر چه این ها فقط بد و بیراه بود و حقیقت نداشت چون اغلب رای دهندگان معتقد بودند که وظایف قانونی خود را به درستی انجام داده اند☺️ در هر صورت مراسم شادی و سرور زمان زیادی به طوب نیانجامید حتی برخی از حضار از خود می پرسیدند که به چه دلیلی در این مراسم حضور داشته اند چه نتیجه ای دارد همین روزها در مرداب غرق خواهیم شد و شهر بوس تعفن خواهد گرفت ارتش مسلح در خروجی های شهر به هرکسی که قصد خروج از شهر داشته باشد شلیک می کند.😁 پس دلیلی برای شادی وجود ندارد برخی اعتقاد داشتند باید سر و سامان بگیرند اما نمی دانستند چگونه گروهی را تشکیل بدهند و اعلام کنند که هدف آن ها از واریز رای سفید براندازی حکومت نبوده بلکه فقط از سز یاس بوده است و درضمن راه دیگری برای نشان دادن ناامیدی خود نمی شناختند تعدادی هم به ساقط کردن حکومت فکر کرده بودند اما به این نتیجه رسیدند که بااین عمل تعداد زیادی افراد بیگناه به خاک و خون کشیده می شوند چون ساقط کردن جز با آشوب و انقلاب میسر نبود بااین حساب تنها چاره را واریز رای سفید می دیدند😞 به نوشته یکی از روزنامه های شهرداری به دلیل اقتداری که دارد می تواند میانجی گری کند و مسئله را با مقامات دولتی درمیان بگذارد و درضمن تا رسیدن به اهداف مطلوب شخص آقای شهردار اداره ی امور کشور را برعهده بگیرد اما بااین سئوال روبه رو شده بودند که مگر شهردار چه اندازه قدرت دارد درست است که او با رای سفید موافق بوده اما اکنون هرگونه قدرت و توانایی برای اداره ی کشور از او سلب شده است در شهر حتی یک پلیس هم دیده نمی شود از طرف دیگر اگر چنین عملی انجام شود مقامات دولتی بدون شد به این فکر می افتند که پشت پرده جریانی سیاسی وجود دارد که امور را به دست گرفته است🧐 در آن اوضاع حتی یک مامور برای کنترل ترافیک وجود نداشتو حتی شایعه ای بر سرزبان ها بود که به زودی کارکنان قسمت جمع آوری زباله هم اعتصاب خواهند کرد بااین حساب مشخص نیود که آیا شهردار خود مسئول تحریک آن ها در اعتصاب است یاخیر اصلا شاید این دست از کار کشیدن با هماهنگی دولت طرح ریزی شده باشد.😏 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_سی_دوم محور اصلی مقالات روزنامه ها درباره ی چگونگی آینده
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ دولت احتمالاً در تدارک اجرای نقش‌های بود که می توانست زندگی را بر مردم پایتخت دشوار تر و تلخ تر کند و آنها را نادم و ناتوان و خسته سازد دولت تا آن لحظه از زیر بار سنگین آشوب و بلوا سبک نشده بود و برای جدا شدن از این اوضاع به گذشت زمان محتاج بود به غیر از آن فشارهای بین المللی هم برای اتخاذ تصمیم لازم مشکل را دو برابر می کرد آنچه حدس زده می‌شد فردای آن روز رخ داد. ماشین های حمل زباله به خیابانها نیامدند و کارگران و بقیه کارکنان شهرداری دست به اعتصاب زدند آنها در اطلاعیه ای خواستار پرداخت مطالبات خود شدند سخنگوی شهرداری درخواست آنها را غیر قابل قبول دانست در همان حال روزنامه ها در مقالاتی به بررسی اوضاع پرداختند و نوشتند در صورت ادامه این روند انقلابی برپا خواهد شد که مردم را به خاک و خون خواهد کشید و در واقع این مردم بودند که دست از لجاجت و سرسختی نمی کشیدند و اعضا هیئت حاکم هم صبر خود را پایان یافته می‌دیدند مردم تصور می‌کردند که اگر ابراز پشیمانی کنند تا ابد ناچار به متابعت از نظام حاکم خواهند بود در هر صورت زنان مقیم پایتخت به این نتیجه رسیدند تا در کنار اعتصاب مردان حرکتی انجام دهند و برای شروع کار قسمتی از محوطه شهر را جارو و تمیز کنند آنان لباسهای فرم شهرداری برتن نداشتند بلکه لباس رزم پوشیده بودند برای کسی مانند وزیر کشور که با اعتصاب موافق بود بازگشت کارگران و کارکنان شهرداری بر سر کار های شان بدون اطلاع قبلی یک نوع شکست محسوب می شد اما کاری از دست او ساخته نبود این مسئله با شهردار در میان گذاشته شد شهردار با وزیر کشور صحبت کرد جناب وزیر تصور کنید که من امر کنم چه نتیجه ای دارد به شما گفتم که باید این کار را انجام داد حتی اگر چنین دستوری ساده شود معلوم نیست کسی انجامش دهد اگر شما به جای من شهردار بودید چه میکردید چطور آنها را وادار به انجام دادن کاری که در نظر دارید می‌کردید اول اینکه من رئیس جمهور خواهم شد شهردار دوم اینکه من دستوری در این باره صادر خواهم کرد و از شما درخواست می کنم تا به طریقی این قضیه را حل کنید هرچه در توان من بود انجام داده ام فقط شما باید بگویید چطور میتوانم به کار گران کنم بر سر کار خود بازگردند این مشکل شماست نه من بله اما من به تنهایی در مقابل این همه کارگر دست از کار کشیده چه می‌توانم انجام دهم شما به عنوان یک همکار حزبی و نه رئیس جمهور آینده باید مرا یاری دهید من نمی توانم کمکی به شما بکنم می توانید از پلیس یاری بطلبید پلیس کدام پلیس مگه همه را از شهر خارج نساخته اید غیر از آن بهره گیری از نیروی نظامی و انتظامی برای گشودن اعتصاب قانونی است و اثر گذار آن دوره ای که باید از پلیس کمک گرفته می‌شد گذشته است حزب راست گرا در گذشته از این کارها می کرد بله درست و سنجیده حرف بزنید من هم عضو حزب راست گرا هستم نباید با من اینگونه حرف بزنید آقای رئیس جمهور آینده من حقیقت را میگویم بله اما من که کور نیستم به درستی آگاهم روز روز است و شب شب اما من فکر می کنم که الان شب است این با موضوع اعتصاب چه ارتباطی دارد آقای وزیر اکنون شب است یک شب تیره و تاریک احساس می کنم اتفاقات غمباری در راه است که هنوز نمی دانم چیست نمی توانم با تکیه بر درک و تجربه بگویم چه حادثه ای در راه است نمی دانم آیا باید استعفای خود را تقدیم کنم یا خیر. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_سی_سوم دولت احتمالاً در تدارک اجرای نقش‌های بود که می تو
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ اگر این کار را انجام بدهید بار سنگینی را از دوش من برمی دارید. وزیر کشورهم چگونگی برخورد با مشکلات اعتصاب را نمی دانست به همین علت به شهردار گفت: در وضعیت کنونی راهی به جز متابعت از سخنان رئیس جمهور نداریم ایشان در حرف های خود گفتند که مردم باید به نادرستی عملی که انجام دادند واقف شوند و یا نتایج آن را احساس کنند😌 تعداد زیادی بر این باور هستند باید در قانون اساسی بازنگری شود و دادن رای سفید را حذف کرد در مقابل برخی اعتقاد دارند که اگر از این دستاویز از مردم سلب شود نظام دیکتاتوری حاکم خواهد شد و گریز از آن محال است😞 خوب شما به چه نتیجه ایی رسیده اید؟ مسئله درحال بررسی است باید کارشناسانه بااین مسئله برخورد شود اما سئوالی در ذهن دارم که میخواهم پاسخی درست بشنوم.🧐 بفرمایید قربان آماده ی شنیدن هستم.☺️ شما رای سفید داده اید؟🤨 چه فرمودید لطفا تکرار کنید نشنیدم😳 از شما پرسیدم آیا راس سفید داده اید😐 هرگز به این سئوال پاسخ نخواهم داد هرگز😤 بسیارخوب اما بعد از خروج از این بحران باید به طور خصوصی باشما گفتگو کنم😌 اطاعت امرقربان. روز به خیر راستی تا فراموش نکردم بگویم که باید تنبیهی برای عوامل اعتصاب درنظر بگیرید☺️ بله جناب رئیس جمهور آه آرام صحبت کنید😒 در این جا کسی حضور ندارد آقای رئیس جمهور☹️ پلیس حاضر است و باگوش های تیزش همه حرف هارا می شنود کمی منتظر باشید هرزمان وزیر کشور شدید مرا این طور خطاب کنید به هرحال گفتگوی طولانی وزیر کشور و شهردار به پایان رسید.این مذاکرات به صورت تلفتی برای اطلاع از اوضاع در پایتخت در روزهای بعدهم درمیان آن ها ادامه یافت👌 غالبا شهردار اخباررا بدون تفسیر و شتابان در اختیار مافوق خود قرار می داد شهردارهن از معاون خود مطلع می شد🤨 خوب امروز چه اخباری دارید مانند هر روز ترافیک خبر مهم و قابل ذکری نیست را بندان و آتش سوزی نه خیلی با اهمیت و سرقت از شعب یکی از بانک ها این اتفاقات قبل از ترک شهر توسط دولت هم روی می‌داد🤔 بله حتی بیشتر از امروز چطور بدون وجود پلیس توانستند به پایتخت نظم ببخشند هنوز خبر با اهمیتی به دست نیاورده ایم خوب سارق بانک که چه بر سرش آمد او آدم مفلوکی بود درست است که اسلحه حمل میکرد اما گلوله ای در سلاحش نبود او را دستگیر کردید به کجا منتقل کردید مردم اسلحه او را گرفتند و به اداره آتش نشانی تحویل دادند خود او را چه کار کردید خوب مطلع هستید که بازداشتگاهی در شهر وجود ندارد ما حتی پلیس هم نداریم پس چه کار کردید مأموران آتش نشانی حدود یک ساعت با او به صحبت پرداختند و اندرزش دادند و بعد رهایش کردند مگر کاری از دست آنها بر نمی‌آمد خیر قربان به منشی خبر دهید به محض رسیدن اتومبیل مرا مطلع کند چشم قربان شهردار به پشت صندلی تکیه داد و آهی کشید باز هم پیشانی و صورتش را انبوهی از چروک در بر گرفت برخلاف پیش‌بینی ها نه تنها بر تعداد دست برد ها و تجاوزات و قتل ها افزوده نشد بلکه چنین اتفاقاتی کمتر روی می‌داد مردم شهر در نبود پلیس به اوضاع سر و سامان می داند و به شیوه‌ای قانونمند وظایف پاسداری و حفاظت را عهده دار بودند تنها یک مورد سرقت از بانک مستثنی بود با این حال شهردار خشمگین بود به دلیل کم تجربگی کمی هم هراسان بود به این می اندیشید که اگر قرار باشد این دست اتفاقات تکرار شود چه عواقبی در پی خواهد داشت داشت و چه راهکاری باید اندیشید.🧐 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_سی_چهارم اگر این کار را انجام بدهید بار سنگینی را از دو
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ مطلع بود که در غیاب پلیس هر جرمی ممکن است روی دهد چون بدون مجازات خواهد بود اگر مجرمان دستگیر نشوند و قضات در خانه بمانند اگر دادگستری تعطیل باشد بدون شک آمار جرم و جنایت بالا خواهد رفت شهردار در عین حال می اندیشید که اگر چنین شود مردم از شهرداری یاری می طلبند اگر از ما درخواست کمک کنند چه کاری از ما ساخته است آیا باید نیروی پلیس استخدام کنیم آیا باید گروه نظامیان شهری را کنیم آیا باید من هم در این گروه ها عضو شوم 🧐 تصور کنید که مردم و اعضاء انجمن شهر مرا در حالی که دستکش سفید بردست و لباس فرم شبه نظامی بر تن دارم ببینند که دارم با یک اسلحه کمری درپی سارقی که در حال فرار است میدوم🏃‍♂ زنگ تلفن به صدا در آمد منشی بود آقای شهردار ماشین حاضر است متشکرم همین حالا به نزد آنها می روم قربان چه ساعتی قصد بازگشت دارید نمیدانم امروز باز میگردم یا خیر اگر کار مهمی پیش آمد با تلفن همراه من تماس بگیرید😌 امیدوارم ختم به خیر شود آقای شهردار چرا این حرف را به من می گویید اغلب تعدادی می گریزند و بقیه را در مقابل دشمن قرار می دهند ما از شما انتظار داریم که ما را هم با خود ببرید😢 آه بله راستی سوالی از شما داشتم بفرمایید قربان البته اگر تمایل ندارید پاسخ ندهید من منتظر سوال شما هستم قربان شما شما به چه کسی رای دادید به هیچکس جناب شهردار یعنی شما می‌گویید در انتخابات شرکت نداشتید خیر آقای شهر پس منظور شما رای سفید است.😒 بله قربان نباید این طور سریع جواب بدهید مگر شما نپرسیدید اینطور به نظر می رسد که خیلی از خودتان مطمئن هستید بله تقریبا این رفتار شما می تواند مخاطره آمیز باشد بله شاید ترسی ندارید که اکنون مورد مواخذه قرار بگیرید یعنی می‌خواهید تفهیم کنید که باید استعفا بدهم خیر آسوده باشید اما دروغ که نمی گویید 😕 خیر جناب شهردار هیچکس برای این سخنان تشویقم نخواهد کرد در هر صورت شمارا تنبیه و تهدید نخواهم کرد اگر کسی با من کاری تلفن همراهم تماس بگیرید بله قربان خدانگهدار.👋 شهردار باعجله مدارک به هم ریخته را روی میز مرتب کرد گویی مرتبط با کشورهای دیگر یا لااقل از مناطق دیگر بودند نه از پایتخت آشوب زده و در محاصره ارتش و نیروهای دولتی اگر آنها را پاره می‌کرد آتش می زد و یا دور می‌ریخت از او توضیحی نمی خواست همه به امور مهمتر فکر می‌کردند به شهر جایی که شبیه قابلمه ای انباشت از غذای سرد برای کرم ها به نظر می رسید😁 و جزیره ای شباهت داشت که در اقیانوسی غرق شده باشد و به عبارتی دیگر مکانی حصار کشیده بود که بوی ناخوشایند آن خودش را به نابودی می کشاند شهردار پالتوی بر تن کرد مدارک مورد نیاز را برای بررسی در منزل را در کیف قرار داد از پله ها سرازیر شد راننده با دیدن شهردار در اتومبیل را باز کرد به من اطلاع دادند که نیازی برای راندن اتومبیل توسط من ندارید قربان بله شما می توانید به منزل بروید متشکرم جناب شهردار تا فردا خدانگهدار.😌 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_سی_پنجم مطلع بود که در غیاب پلیس هر جرمی ممکن است روی د
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ خداحافظ تا فردا جالب است که هر روز زمان جدا شدن از یکدیگر همین جمله را به کار میبریم وآرزو میکنیم روز بعد یکدیگر را ببینیم بدونه اینکه کمی فکر کنیم آیا همه چیز همان گونه که ما انتظار داریم خواهد بود یا خیر شهردار و راننده اتومبیل هم بدون حرف پیش بینی برای فردا از هم جدا شدند🧐 شهردار در اتومبیل جای گرفت آن را روشن کرد بدون عجله به حرکت درآورد در شهر گردشی کرد و به و به مردمی که آنها هم در آرامش بودند و قدم می زدند نظری انداخت در جای ماشین را نگه داشت از اتومبیل پیاده شد و به قدم زدن پرداخت در همان حال به آنچه می شنید گوش میداد قصد داشت نبض شهر را بسنجد به یاد قصه‌های افتاد که خوانده بود داستان پادشاهی که برای سنجیدن اندازه محبوبیت و عملکرد خود لباس مبدل می پوشید در بین مردم معمولی می‌رفت و با آنها نزدیک می‌شد و سخن می گفت آنچه می شنید پر از صداقت و آگاه بود خبری از مزورین وریا کاران برای دستکاری جملات نیست و کسی به فتنه و توطئه فکر نمیکنم 😌 شهردار پادشاهان شهر ویران و محاصره شده نبود نیازی هم به لباس مبدل نداشت البته کمی مشوش بود و چین و چروک های پیشانی بیشتر از همیشه شده بود اغلب عابران او را می‌شناختند تعداد کسانی که به او عرض ادب می کردند زیاد نبود همکاران حزبی افرادی که رای سفید داده بودند و دیگر مردم عادی با خبر بودند که او طرفدار حزب میانه‌رو است و در عین حال این پرسش در ذهن مردم جا می گرفت که شهردار در آنجا چه می کند چرا با افرادی هم می‌شود که رای سفید داده‌اند اصولاً می بایست در آن ساعت پشت میز خود در ساختمان شهرداری نشسته باشد برخی تصور می کردند شاید او برای جمع آوری رای برای حزب خود به خیابان آمده است اما بلافاصله به خاطر می‌آوردند که به آن زودی ها انتخاباتی برگزار نخواهد شد باید یادآور شد که استعمال کلمه رای سفید نه به طور اتفاقی است و نه اشتباه رایانه‌ای در ضمن واجه جدید و تازه ابداع شده ای نیست بلکه حقیقت آن وجود دارد و در هر فرهنگ لغتی پیدا میشود اگرچه این واژه سریعاً منتشر شد به نظر اهانت آمیز می آمد اما در تمام رسانه های خبری مثل تلویزیون توری از این واژه بهره می‌برند که گویی صفت تبهکاران است😏 اگر کسی آن را در نوشته ای میدید شاید زیاد اثر گذار نبود اما زمانی که بر زبان جاری می شد با توجه به باز و بسته شدن دهان گوینده بسیار توهین آمیز می شد اگر این کلمات را با خشونت برای کسی استفاده می کردند با برداشتن سنگی خود را برای کوبیدن سر و صورت طرف مقابل آماده می‌کرد و حتی در مشاجرات خانوادگی به جای ناسزا از آن استفاده می شد شهردار که نه پادشا بود و نه حرفی برای گفتن و نه چیزی برای بخشش داشت همچنان در خیابان قدم برمی‌داشت با نگریستن به عابران به نشانه های تزلزل تنبلی بی تفاوتی انهدام ضخامت و بحران دقت میکرد تمام مراکز خرید بزرگ و فروشگاه ها باز بودند اما به نظر نمی آمد خرید و فروشی در آن صورت پذیرد اتومبیل ها در خیابان ها رفت و آمد می کردند و غیر از ترافیک های لحظه ای چیزی جلب توجه نمی کرد صف‌های طویل ای از مشتریان در مقابل بانک ها به چشم نمیخورد👀 همه چیز روال طبیعی و عادی خود را پشت سر می گذاشت هیچ علامتی از بحران هجوم دستبرد نزاع دعوا و کشمکش دیده نمی شد گویی آن روز تمام تشویش ها و نگرانی ها از بین رفته بودند همه آنها به غیر از آنچه شهردار در درون خود احساس می کرد شاید در بین عابران فقط او دچار چنین تشویش هایی بود از دید او محیط اطراف تهدید آمیز به نظر می‌آمد درست مانند ابرهای سیاه که در آسمان دیده می‌شوند و بعد به هم می رسند و صاعقه فریاد می کشد و آنگاه نسیمی خنک صورت ها را نوازش می‌کند و بعد باران شروع به باریدن می نماید حقیقتا چیزی در محیط اطراف نبود که بتوان آن را علت نگرانی تلقی کرد به هر حال شهردار موفق نشد بر خود مسلط شود و با اولین رهگذر وارد گفتگو نشود مواظب باشید چرا تصور می کنم اتفاق ناخوشایندی در شرف وقوع است آیا شما شهردار نیستید بله خودم هستم خوب پس مسئولیت رویارویی با آن اتفاق به عهده خود شماست😌 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #بینایی #قسمت_سی_ششم خداحافظ تا فردا جالب است که هر روز زمان جدا شدن
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ اما از چگونگی آن مطلع نیستم آگاهی ندارید خیر اما فقط می خواهم مراقب باشید فکر می کنید یک بیماری مسری باشد نه فکر نمی‌کنم زلزله خیر اینجا هرگز زلزله پیش نمی آید پس چه چیزی است😒 نمیدانم آقای شهردار اجازه میدهید پرسشی از شما بکنم البته قصد من اهانت نیست بله....سوال کنید تصور نمی کنید فراتر از حد معمول مشروب نوشیده اید مست نیستید نخیر آقا اما گویی امروز یک جوری هستید ‌چرا این حرف را می زنید چون حرف های شما را درک نمی کنم😕 خوب هر زمان که رخ داد آن وقت درک می کنید مرد نگاهی به اطراف می‌اندازد تا پلیسی را برای دستگیر کردن شهردار مست و مجنون پیدا کند. سعی بی فایده نکنید همه رفته اند مرد به دروغ میگوید من در پی پلیس نیستم پس چه کار می کنید😏 با یکی از دوستان خود در این محل قرار گذاشته ام آه آنجا ایستاده است خداحافظ جناب شهردار تا فردا امیدوارم سرحال شوید 😌 متشکرم حال من عالی است اما اگر من به جای شما بودم به منزل می رفتم و کمی استراحت می کردم تا همه چیز از خاطرم زدود شود .🤨 من عادت به خوابیدن در این وقت از روز ندارم. هر زمانی برای خوابیدن خوب است راستی یک پرسش دیگر جناب شهردار بپرسم بله بپرسید شما رای سفید واریز کردید شهردار ساکت ماند و مرد گفت این فقط از روی کنجکاوی است می توانید پاسخ مرا ندهید سکوت لحظه ای طولانی شد اما بلاخره شهردار جواب داد بله آقا من رای سفید دادم این طور پیدا بود که دیگر آن مرد در انتظار دوستش نبود شهردار گفت در هر صورت عذر مرا بپذیرید که وقت گرانبهای شما را گرفتم دوستتان من دوستی ندارم که در انتظار من باشد به این ترفند می خواستم بروم از شما متشکرم که به حرفهای من توجه و نشان دادید آقای شهردار باز هم با من گفت و گو کنید غیر رسمی حرف بزنید من قصد داشتم اندیشه مردم را در این مورد بدانم بدون شک دلواپسی و اضطراب شما به همین علت است بله نگران آنچه که از چیستی و چگونگی آن مطلع نیستم شاید این بدترین حالت باشد در هر صورت مراقب خود باشید مراقب خواهم بود جناب شهردار از گوشزد کردن شما تشکر می کنم یعنی با اینکه نمی دانید مراقب چه باشید تشکر می کنید از دید من افراد کمی ارزش اعتماد کردن را دارند شما دومین کسی هستید که امروز این حرف را به من می گویید پس شما برنده هستید سپاسگزارم به امید دیدار جناب شهردار به امید دیدار شهردار سلانه سلانه به طرف اتومبیل خود بازگشت راضی بود که حداقل توانسته است یک نفر دیگر را مطلع سازد.🧐 فکر کرد احتمالاً خطری در کمین من نخواهد با اینکه به صراحت اعتراف کردم که رای سفید داده‌ام اما تو چیزی به کسی نخواهد گفت ضمناً پیشنهاد بسیار خوبی کرد باید به منزل بروم و بخوابم در اتومبیل جا گرفت و از آنجا به محل کارش زنگ زد اطلاع داد که دیگر به طرف ترش باز نخواهد گشت او در مرکز شهر ساکن بود و زیاد است از ایستگاه راه آهن فاصله نداشت همسرش پزشک جراح بود و در آن ساعت از روز در منزل حضور نداشت و به دلیل شیفت شب در بیمارستان مانده بود پسرش در حال سپری کردن خدمت نظام و در آن زمان احتمالاً در میان کسانی بود که در خارج از شهر خدمت می‌کرد و در آن لحظات به مسلسل سنگین به وصل بود و ماسک ضد گاز بر چهره داشت دخترش در یک سازمان بین المللی شغل مترجمی و منشی گری داشت و اغلب برای انجام دادن کارها به شهرهای اطراف می رفت شهردار به خواب نرفت بلکه به بررسی اوراقی پرداخت که از اداره آورده بود در مورد برخی از آنها تصمیم فوری گرفت و بررسی برخی دیگر را به زمان دیگری موکول کرد با رسیدن زمان ناهار به آشپزخانه رفت در یخچال را گشود اما چیزی برای خوردن نیافت که اشتهایش را تحریک کند همسرش غذا را مهیا کرده و در یخچال قرار داده بود اما مرد حوصله میز و گرم کردن غذا را نداشت در هر صورت از منزل خارج شد و به رستوران رفت پشت میز نشست تا برای او غذا بیاورند در همان لحظه به همسرش تلفن کرد بدون طرح مسائل فرعی شروع به صحبت کرد سلام حالت خوب است آه سلام بله خوب هستم کارها چطور پیش می رود بد نیست تو حالت چطور است خوبم اما کمی تشویش بر دلم چنگ انداخت است حتماً نباید بپرسم چرا دلیلش را نمی دانم اما بی سابقه است یک نوع نگرانی مانند شبح یک آدم بد.☺️ ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ خبر نداشتم که خرافاتی هستی شاید اما اصواتی را در سر میشنوم کجا هستی در رست
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ هولناک تراز این در طول عمرم ندیده بودم بوی فسفر وزارت را پر کرده است😷 این حرف را نگویید امکان ندارد اما تجربه من این را می‌گوید امیدوارم نا درست باشد در همان حین واحد سیار تلویزیون پیدا شد🚐🚐 و در پی آن اتومبیل های دیگری که گزارشگران و خبر نگاران سایر رسانه‌ها بودند به محل حادثه رسیدند میکروفون های رادیو تلویزیون در مقابل چهره شهردار قرار گرفت تا حرف هایش را باز کند در حقیقت او به سوالات خبرنگاران رسانه ها پاسخ میداد🎤🎤 تعداد جانباختگان را چند نفر برآورد می کنید تاکنون چه اخبار و اطلاعاتی از واقعه کسب کرده‌اید چند نفر مجروح شده اند چه تعداد سوخته اند🛌🛌 فکر می‌کنید چند روز دیگر ایستگاه مجدداً باز شود آیا در این بمب گذاری به کسی مشکوک هستید آیا در مورد این بمب گذاری اخطار دریافت نکردید🤔🤔 اگر پاسخ مثبت است چه کارهایی برای جلوگیری از آن انجام داده‌اید برای تخلیه ایستگاه از جان باختگان و آسیب دیدگان چه راهکاری در نظر دارید📝📝 تصور نمی کنید این عملیات وحشتناک توسط عاملان ترک پایتخت انجام شده باشد به نظر شما کارهایی از این نوع باز هم روی خواهد داد 😳😳 به عنوان شهردار و تنها مسئول جوابگو در پایتخت از چه ابزاری برای انجام تحقیقات بهره مند هستید زمانی که آوار پرسش ها به پایان رسید ❓❓❓ شهردار پاسخ همه را در چند جمله داد انجام دادن تمام مسئولیت ها از عهده و توان من خارج است بنابراین قادر نیستم به تمام پرسش های شما با قاطعیت و صحت پاسخ بدهم✋😖 به هر حال فکر می‌کنم بسیار زودتر از آنچه تصور کنید اطلاعیه ای از جانب دولت صادر خواهد شد در ضمن ما تمام کوشش خود را خواهیم کرد تا از تعداد تلفات کاسته به خانواده کشته شدگان کمک کنیم.😎👌 بتوانیم هرچه سریعتر هر این کار را انجام دهیم و حداقل افرادی را که جان سالم به در برده اند از داخل ایستگاه بیرون بیاوریم یک روزنامه نگار سمج پرسید تعداد کشته شدگان چند نفر است🎙📼 لطفاً پرسش های بیهوده را کنار بگذارید زمانی قادر به پاسخ خواهم بود که بتوانیم درون این جهنم برویم خبرنگاران معترض شدند آنها مسئول تهیه اخبار برای شهروندان هستند و باید محترمانه با آنها رفتار شود شهردار پاسخی محکم داد به نوشته یکی از روزنامه ها باید جوی خون را انداخت آیا باید به آن هم احترام گذاشت البته در این انفجار شاید از جوی خون خبری نباشد کشته شدگان زغال شده‌اند حالا اجازه بدهید به داخل ایستگاه بروم🚈🚈 فریاد اعتراض روزنامه نگاران از هر طرف به گوش می رسید یکی میگفت فکر می کنی الان کی هستی شهردار در پی شناختن گوینده نبود بنابراین به درون ایستگاه رفت اما در همان حال از خود می پرسید حقیقتا مگر من اکنون چه کسی هستم🤔🤔 دو ساعت بعد آتش مهار شد اما دود حاصل از آن همچنان در فضا معلق بود هنوز تعداد کشته شدگان مشخص نشده بود تقریبا ۳۰ یا ۴۰ نفر که توانسته بودند به یکی از راه‌های فرعی بروند و از موج انفجار محفوظ بمانندخراش های جزئی بودند و نجات یافتند و به مراکز درمانی منتقل شدند شهردار وقتی به رفتن رضایت داد که رئیس آتش نشانان بعد از اطفاء حریق به او توصیه کرد شما بروید و استراحت کنید آقای شهردار بقیه اقدامات را بر عهده ما بگذارید سریعتر برای مداوای زخم های تان اقدام کنید پس تکلیف جنازه ها چه می شود نمی دانیم احتمالاً سوخته و تکه تکه شده اند تصور نمی کنم تحمل دیدن صحنه خروج اجساد را داشته باشم قطعاً قابل تحمل نخواهد بود من آدم ترسویی هستم ترسو بودن هیچ ارتباطی با دیدن جنازه های سوخته ندارد🤢🤐 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ .↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama