زیر مجموعهی خودم هستم
مثل مجموعهای که سخت تهیست
در سرم فکر کاشتن دارم
گرچه باغ من از درخت تهیست
عشق آهوی تیزپا شد و من
ببر بی حرکت پتوهایم
خشمگین نیستم که تا امروز
نرسیدم به آرزوهایم
نرسیدن رسیدن محض است
آبزی آب را نمیبیند
هرکه در ماه زندگی بکند
رنگ مهتاب را نمی بیند
دوری و دوستی حکایت ماست
غیر از این هرچه هست در هوس است
پای احساس در میان باشد
انتخاب پرندهها قفس است
وسعت کوچک رهایی را
از نگاه اسیر باید دید
کوه در رشته کوه بسیار است
کوه را در کویر باید دید
گرچه باغ من از درخت تهیست
در سرم فکر کاشتن دارم
شعر را، عشق را، مکاشفه را
همه را از نداشتن دارم...
دو ترانه در ستایش تو :
دو ترانه که درهاشان را گشودند
تو قدم به درون شادی نهادی
در را باز کن !
اینجا ، بیرون ترانهها
سگهایی منتظرند بدانند
که صدای مرا نمیشناسی . .
- گزینه اشعار
#محمد_شمس_لنگرودی
هدایت شده از 「آرامشِ جوان🕊」
دوست عزیز ، این کلمه ‹ ببخشید ›
مال موقعیه که مثلا پات اشتباهی
میره رو کفش یه نفر ؛
وقتی آگاهانه قلب یکیو میشکنی ،
یا وقتی میدونی اگه کاری بکنی
و اون بفهمه خیلی خیلی ناراحت میشه ،
نباید انتظار داشته باشی
با ببخشید همه چیز به روال قبل برگرده ..!
#شاید_تفکر
آخر ماه
به پاییز که میرسم
چشم ششم جهان
در هندسهی مخروطی
شانۀ شهر را شلوغ میکشد
درخت باشد یا برج
برج یا خانهی مهر
این قرن تازه تاسیس
شعرهای معاصر را آنقدر کوتاه کرده
که هیچ بام بلندی برای پرواز تو یادم نمیآید
#بارما_شریبی
رَشتاك!🇵🇸
_
باران از پشت شیشه برایم دست تکان
میدهد؛ و قطرهها به آغوش شیشهها
پناه میبرند. این عاشقانهترین صحنهی
پاییز است ؛)
#فاطیماه
در چشمها شاخه نیست. در رگها آسمان
نیست. در این زمانه درختها از مردمان
خرّمترند. کوهها از آرزوها بلندترند. نیها از
اندیشهها راستترند. برفها از دلها سپیدترند.
نامهای از #سهراب_سپهری ؛
به دوستش نازی
هدایت شده از مُرتاح
سلام
اوقاتتون پر از نور و برکت🌱
📍بنا داریم یه کسبوکار مجازی کوچولو راه بندازیم و به کمک شما نیاز داریم :)
البته که وقتی کسبوکار راه افتاد همراه با دستمزد خواهد بود.
اگر توی تخصصهای زیر سر رشتهای دارید و کار میکنید با من ارتباط بگیرید تا شرایط رو بسنجیم و کار رو پیشببریم؛
✍️🏼 نویسندگی
💻 گرافیک و فوتوشاپ
🎙 گویندگی
🎛 تنظیم پادکست
@fateh_00