مظلومترینی چون،
نداستند حرمت چیست.
اصلاً شب سوم انگار گوشوارههایم به من
نمیآمدند. جلوه نداشتند. زیبایی به چشمم
نبود. از صدایشان زجر میکشیدم.
درشان آوردم. گذاشتمشان توی جعبه. راحت
شدم. انگار طنابی از دور گلویم آزاد شده بود.
بیخودی که نیست؛ شنیدهام:
رسم است بین بازار طلافروشان که،
شب سوم محرم گوشواره نمیفروشند...
هدایت شده از عجم علوی | مهدی مولایی
امام آدمبد ها؛ امام غرقشده ها؛ امام لات ها؛ شلنمازها؛ بینمازها؛ خجالتی ها؛ پشتستون نشین ها؛ کماشک ها؛ یواشکی گریهکنها؛ خیلیگناهکار ها؛ شرمنده ها؛ گردنکج ها؛ کفش به گردن انداخته ها؛ پشیمانها؛ امام علیگندابی ها؛ رسولترک ها؛ مجیدبربری ها. حر ها. شما اگر نبودید، ما فهرست اصحاب ائمه را که میدیدیم، جز سلمان و میثم و ابوحمزه و ابوخالد و زراره و یونس بن عبدالرحمن، و پاکان و مهذّبان دیگر، شاید اسم دیگری به چشم نمیآمد. ما غرقشدههای تاریک و راکد هیچوقت شاید امید توی دلمان جوانه نمیزد. ما مطرود بودیم. پشت گوش افتادگان. از دور تماشاگران. اصحاب شما را که اما میبینیم، از تازهداماد نصرانی، تا پیرمرد عثمانی و تا حر یزیدی ، توی چشم میآید. توی خیمه تو آدمبد ها هم بین مهذّبان مینشینند. زانو به زانو. کتفبهکتف. انگار نه انگار . تو راستش امام مایی. امام «إرفع رأسک»گوی همیشه بالبخند ما. امام ما آدممعمولی ها. ما نهچندان مومنها که هنوز به تاری نحیف، وصلیم و جدا نشدهایم. ما گاهی توبهکنان و بیشتر توبهشکنان. چقدر خوب که هستی و چقدر خدا حـر را خیر بدهد که راه ما را باز کرد. ما حالا از انتهای مجلس، از پشت ستون، از ورودی کفشکَن خیمه میتوانیم جلوتر بیاییم. امشب زانو به زانوی خودت بنشینیم و بهروی خودمان هم نیاوریم که جنسمان با حبیبها و عباسها و آدمخوبهای پهلوبهپهلو نشستهمان فرق میکند. همیشهٔ سال، روز آدمخوبهاست. امشب اما شب ماست. لطفا راه باز کنید. راه باز کنید که امشب میخواهیم نزدیک آقا بنشینیم.
«مهدی مولایی»
رَشتاك!🇵🇸
امام آدمبد ها؛ امام غرقشده ها؛ امام لات ها؛ شلنمازها؛ بینمازها؛ خجالتی ها؛ پشتستون نشین ها؛
ما حالا از انتهای مجلس،
از پشت ستون،
از ورودی کفشکَن خیمه میتوانیم جلوتر بیاییم :)))
مداح میگفت از امشب سوز روضۀ
مجلسمان به سمت قتلگاه میرود.
از امشب، روضۀ زینب و پیکر خونین به آتشمان میکشد، اشک میسوزاندمان، سینه زدنمان با آه است، آهی که با خون علی اصغر به طاقِ آسمان میرسد.
از امشب قرار است بیشتر از حسین بخوانیم، از غربت و آتش و خیمه بخوانیم، از رقیّه، از داغِ دل پاره پارۀ رباب، از گلوی چاک چاکِ علی اصغر؛ پیکر خمیدۀ ارباً اربای علی اکبر و جگر سوختۀ هزارزخمیِ زینب (س).
آماده باشید که از امشب،
قرار است بیشتر بسوزیم...
[ الذین بذلوا مهجهم دون الحسین ]
(مُهَجَّه) یعنی اون خونی که ته قلب هست
و فقط با شکافتنش درمیاد.
فرمود که یاران حسین کسایی بودند
که خون ته قلبشون و واسهی حسین دادن!
میگویند بذل آن دادنی است که برگشتن برایش وجود ندارد. نمیدهد که بعد چیزی بگیرد. اگر میدهد که چیزی بگیرد بذل نیست. بذل آن است که فقط میدهد. اصلا یادش نیست که بعد چه میشود.
برای حسین سینهزدن کم است، اشک ریختن کم است، ناله زدن کم است.
برای حسین باید جان داد!
رَشتاك!🇵🇸
-
برای من که عاقبتبخیریام بهشت نیست
بهشت من کنار تو، همیشه با تو بودن است!
#فاطیماه