دوست داشتن،
آخرین داشتهٔ آدمیست؛
پنجره را باز بگذارید ما،
چیزی برای پنهان کردن نداریم!
#سیدعلی_صالحی
اگر قرار باشه برای کسی که خیلی براتون عزیزه
نامهای بنویسید، آخرین جملهی اون نامه چیه؟
https://daigo.ir/secret/6107676899
May 11
و من، برای رسیدن به تو
صبورترینِ آدمها خواهم شد؛
و روزی به دیدارت خواهم آمد
و با لبخند به دور حوض آبیِ قصهدار
خواهیم چرخید :)))
مینشینم رو به ایوانی که ماهِ بالای آسمان آن برایم دست تکان میدهد و لبخند ریزی تحویلم میدهد. شعمدانیها خوشحالاند. البته، همیشه خوشحال نبودند! اصلا نمیدانم که عطرِ کدام گل هوش از سرت میپرانَد و با بوی کدام گل مَست میشوی.
حواسم به جای خالیِ صندلیات نبود و فنجانم دوتا شد. در آسمانِ دلم سفرهای پهن کردهام از عشق، و هرگز این عشق نخواهد مرد؛ بلکه روز به روز عمیقتر خواهد شد.
و من، برای نوشتن از تو، هرگز به فکر فرو نخواهم رفت که تمام فکرم را احاطه کردهای. من، برای نوشتن از تو، فقط کافیست که قلم را پیدا کنم :)))
و قلب من، این عمیق پهناور
که هرگز نخواهد مرد؛
آکنده به عطریست
که اگر روزی مرا دفن کنند
از خاک من عشق خواهد رویید...
مینویسم که روزی مرا به یاد بیاوری.
مینویسم از برای عشق، از برای با تو بودن،
و آخرین لبخندی که از جانبِ من خواهی دید.
میدانی که راه گلوی نَم گرفته را ابرهای سیاهِ
چموشِ بدعُنُق چنان سد میکنند که حرف
زدن انگار تیر خلاصیست به بغضِ ناکامِ
جاخوشکرده.
و چشمهایی که هرگز نمیبینی، گواهِ بارش
این تیرهابرها هستند هنگامی که نیستی...
مینویسم که بدانی، با نوشتن از تو زنده
خواهم ماند و دَوام خواهم آورد.
#فاطیماه
هدایت شده از 𝘕𝘰𝘣𝘰𝘥𝘺.
اگر دوست داشتید این پیام رو در کانالهاتون بازنشر بدید تا من طبق حسی که از کانال/خودتون میگیرم براتون یک سناریو بنویسم و توی اون سناریو توصیفتون کنم.
میتونید لینک کانالهاتون رو اینجا قرار بدین.
داستانِ اردیبهشت
به پایان رسید
و من هنوز
به خانه نرسیدهام
قصهی خرداد را بباف
کلاغ ها،
اردیبهشت
سر به هوا میشوند...