eitaa logo
رستگاران
1.5هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
7.1هزار ویدیو
156 فایل
{خیلےحسیـ❤️ـن‌زحمـت‌مـاراکشـیده‌استـ} "مجموعه‌فرهنگی‌‌تربیتی‌رستگاران" «پندار ما این‌ است‌ که ما مانده‌ ایم وشهدا‌ رفته‌اند... اما حقیقت‌ آن است‌ که‌ زمان‌ مارابا خود برده‌ است‌ و شهدا مانده‌‌اند...✨🕊» خادم کانال: @Rastegar_12
مشاهده در ایتا
دانلود
به حکم ما رأیت الا جمیلا که زینب (س) بعد از عاشورا فرمود : جز زیبایی ندیدم ؛ ما هم در هشت سالِ دفاع مقدس و در جبهه هایمان جـــز زیبایی ندیدم ! آن هشت سالی که صدای هل من ناصر حسین (ع) در ایران پیچید و و و و ... شد کربلا ! جَنگ تلخ است اما ، جَنگ هم زیبا میشود به معجزه عشق! در همین هشت سالِ طلاییِ عمرِ زمین بود که خـــدا بهــترین های خلقتش را در طول تاریخ به رخ ملائک کشید؛ از چمران و همت و باکری تا بسیجی های گمنامی که در بین اهل معروفند! و مگر زیباتر از این داریم که عده ای برای عشق ندیده خود سر و جان دهند ؟ گرامی باد🌹 💠 رستگار باشید👇 📡 @Rastegaran_313
🌿 خب همسفران گرامی، به دومیـن یادمان در این سفر آسمانی رسیدیم😌 خدا را شاکریم🙏 که را نقطه شروع زیارت ما قرار داد تا در یادمانی که در دل خود غربت روضه های محرم را دارد، از شهدا برای ادامه سفر مدد بگیریم✋ 🔆 ان شاالله وارد یادمان خواهیـم شـد و پس از استقــرار از صحبت های راوی استفاده خواهیـم نمود.✌️ فراموش نشه😇💚 📡 @Rastegaran_313
📍 🛤حالا صد کیلومتر که از اندیمشڪ فاصله می‌گیری به منطقه‌ای بکر میرسی...🍀 نامش است و خاطـرات حضـورش در دفاع مقـدس را از عملیـات های ، و روایت می کـند... 🔹اگر می‌خواهی صحنه عاشـورا را از نزدیک ببینـی، باید به صفحه خاطـرات والفجـر یک در شـرهانی سری بزنی😭💔 اما شرهانی پیش از آن که خاطرات جنگی داشته باشد، خاطرات تفحصی دارد؛ هنوز زمزمه ی آوینی به گوش میرسد؛روایت که نه؛فتح میکند! از تفحص ها میگوید که خودشان را زیر و رو کردند.. شرهانی یعنی همگام شدن با نسیمی که از کربلا میوزد..❄️🍃 راست میگفتند؛ غروب شرهانی نور گنبد ارباب را بر دل هایمان منعکس میکرد😭💛 نزدیک ترین یادمان تا کربلا اینجاست...😭 دستت را بر سینه بگذار و بگو السلام علیک یا اباعبدالله...❤️🍃 📡 @Rastegaran_313
🥀 یک شهیـد شاخص ندارد اینجا قدمگاه بسیاری از مـردان خداســت ...🌱 🔸 آنچه در اینجا شاخص است مردان است. اصـلا همه شرهانی را به تفحـصش میشناسند.... شرهانی یعنی ... عاقبت جوینده یابنده است....😔💔 این جمله را باید از زبان بچه های گروه شنید. 🍂 باید از جویندگان گنج، نادیده ها را بپرسی و ناشنیدنی ها را بشنوی  باید از مردمک چشم شهیدیاب ها شرهانی را دید....❤️😭 📡 @Rastegaran_313
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهــدا اینجـا عاشقانی به دور از نام ونشـان دنیایی ،آرام در میان خاڪ خفتـه‌اند......😭💔 📡 @Rastegaran_313
خب زائرای شهــدا... اینهم از ، بقیع یادمان‌ها.... عشق بازی توی این خاڪ هم تموم شد😭❤️ بریم دنبال خودمون... وجودمون...زندگی‌مون😭🍃 بریم کم کم ســوار اتوبوس بشیم که دیر نرسیم به یادمان بعدی🚌 ضمنا تو راهـم ڪلی کار داریم باهاتون😊 📡 @Rastegaran_313
صد کیلومتر که از اندیمشک فاصله می‌گیری و از پیچ و خم‌های جاده عبور می‌کنی، به منطقه‌ای بکر میرسی که هنوز خیلی ها از حضورش در جمع یادمان های بی‌خبرند! نامش است و خاطرات حضورش در دفاع مقدس را از عملیات های ، و روایت می کند... اگر می‌خواهی صحنه را از نزدیک ببینی، باید به صفحه خاطرات والفجر یک در شرهانی سری بزنی؛ آنجایی که شهید احمد زمانیان ردای قاسم ابن الحسن را به تن کرد و تا پای جان ایستادگی کرد. همان نوجوان شانزده ساله ای که ترکش ها سر و صورتش را آلود کرده بودند؛ همان نوجوانی که دوستانش خواستند او را برای مداوا به عقب برگردانند؛ و همان نوجوانی که با لبخندی زیبا گفت: "من نیامده ام که به عقب برگردم! آمده ام که بایستم..." اما شرهانی پیش از آن که خاطرات داشته باشد، خاطرات تفحصی دارد؛ خاطراتی زیبا از شهدایی که چند سال است در آغوش گرفته و گه گاه، یکی از آن ها خودش را به بچه های گروه نشان میدهد؛ آن هم درست زمانی که لازم است، مگر نشنیده ای روایت محمد احمدیان را که می گوید: تیرماه ۱۳۷۸ بود و فضای جامعه، از جنس شهدا را طلب می‌کرد... سردار باقرزاده گفت: "بروید توی مناطق به شهدا کنید و بگویید شما همگی فدایی ولایت هستید، اگه صلاح می دانید به یاری برخیزید." چند روزی گذشت؛ ولی حرف را جدی نگرفتم، هم پیدا نکردیم، تا این که دوباره سردار روی حرفش تأکید کرد؛ من هم فردای آن روز به منطقه ی شط‌العلی (محور عملیاتی بدر و خیبر) رفتم و برای رفع تکلیف جملات سردار را بازگو کردم!! چند ساعت بیش تر از حرفم نگذشته بود که از خبر رسید شانزده شهید پیدا شده و چند ساعت بعدش، تفحص نوزده شهید از مخابره شد. چند روز بعد که سردار تماس گرفت و خبرها را شنید، از تعداد شهدا پرسید؛ شروع کردم به شمردن: شونزده تا فکه، هجده تا شرهانی... جمعاً شد شهید... . سردار گفت: "الله اکبر! روز هم هفتاد و دو نفر پای ایستادند..." 📡 @Rastegaran_313