eitaa logo
روانشناسی
8.5هزار دنبال‌کننده
568 عکس
2.6هزار ویدیو
15 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
که با حضور او شیرین می شود قسمت یازدهم دوستي در مورد حال روحي اون زمانم سوْال كرده و اينكه چطور صبر كردم و اينكه چه كارهايي براي تحمل اين مصيبت كمك مي كرد؟ حال روحي من از هميشه بهتر بود چون مي دونستم كاري رو دارم مي كنم كه مورد رضايت خداست اینکه آدم بدونه وظیفه ش چیه؟ و انجام بده باعث رضایت خاطر و آرامش بیشتر هست در خیلی از موارد آدم واقعا نمی دونه وظیفه اش چیه منکه اینطوری هستم یا نمی دونم یا واقعا برام سخته و نمی تونم انجام بدم شاید اينطور موارد به دليل اينه كه فايده اون عمل رو دقيقاً نمي دونيم در موقع فوت پدر و مادرم هم گريه نكردم دوست داشتم وقتي به خدا مي گم راضيم به رضاي تو واقعاً راضيه راضي باشم صبر كنم صبر واقعی تا خدا نگه صبر نكردي تا ثابت كنم خيلي دوستش دارم و عاشقش هستم اما از بچگي هر جا ختمي مي رفتيم كه مادري فوت شده بود به ياد فوت مادر خودم كه بعدها قرار فوت بشه هم گريه مي كردم اگر روضه ي حضرت زهرا س مي خوندند و گریه می کردم بازم یادم می افتاد که بلاخره مادر منم فوت می کنه و دو قطره اشك هم براي وقتي كه مادرم ميخواد فوت كنه مي ريختم موقع فوتش دو سه بار غش كردم گوشم مي شنيد اما چشمم باز نمي شد و حرف هم نمي تونستم بزنم چند دقيقه ٥-١٠ دقيقه نمي دونم دهانم هم قفل شده بود خب اگر راضیم به رضاي تو گريه نمي کنم پس غش کردنم چی بود خب اون موقع جوان بودم ۳۰ سالم بود که مادرم فوت کرد هميشه از بچگي بنا داشتم كه پدر و مادرم فوت كردند گريه نكنم اما در مورد بچه هام اصلا كابوس زندگيم بود و هيچ جور با اين قضيه نمي تونستم كنار بيام و فكر اينكه هر كدوم روزي نباشن برام غير قابل تصور بود و اصلا نمي تونستم بگم راضيم به رضاي تو البته به شهادتشون راضي بودم اينكه برن فلسطين لبنان سوريه و... و شهيد بشوند و در اين زمينه مشوق بودم و سالي يكبار صحبت مي كردم باصادق اما مريضي وتصادف و مردن معمولي نه اصلا راضي نمي شدم چند تا خواب ديدم كه موجب آمادگی من شد كه خیلی موثر و مهم بود خوابها رو در قسمتهاي بعد مي گم اما در مورد گريه كردن و گريه نكردن صبر كردن يا نكردن !!!؟ من ديديم چقدر بايد گريه كنم تا اروم بشم چقدر ؟یک روز دو روز یک ماه ؟یک سال ؟ تمام هستی من تمام آمال و آرزوهای من تمام عشق من کسی که با سن كمش تازه در حد همزبانی و دوستی با من رشد کرده بود کسی که سرشار از هوش بود و تا دانشمند شدن محقق شدن و پروفسور شدن براش فکر کرده بودم کسی که علاقمند علم بود و موقع خرید کتاب هم فقط کتاب علمی میخرید موقع انتخاب برنامه تلویزیون ، علاقمند برنامه علمی بود ،خلاصه عجیب بود هم هوش قوی داشت هم حافظه قوی دیکته های شبش رو همیشه از رو می نوشت معلمش هم می دونست و ایراد نمی گرفت یعنی چون درست نمی نوشت من بهش دیکته نمي گفتم . شاید باید صبر می کرد چون علیرضا هم بود که دو سال و نیم از او کوچکتر بود و درسش احتیاج به رسیدگی داشت قبلا توضیح دادم ببخشید که دوباره وارد این مبحث شدم برادر شوهرم می گفت یوسف مادرشه در هر صورت دیدم اگر به خودم اجازه گریه بدم و اجازه ناراحت شدن گریه من حد و مرز نداره و روانی میشم از طرفی او برنمی گرده و من با این حساب باختم برای همین راه صبر و معامله با خدا رو انتخاب کردم ادا در میاوردم و نقشی بسیار عالی با کمک بهترین کارگردان بازي مي كردم شنیده بودم خونده بودم که فلان عالم بعد از فوت فرزندش کلاس درسش رو تعطیل نکرد و آخر کلاس خبر فوت فرزندش رو به طلبه ها داد خوب اینها قابل تأمل و درس هست برای ما که صبور و خویشتندار باشیم البته فکر دیگران رو هم می کردم چون آرامش من این مصیبت رو سبک تر می کرد اصلا همسرم اگر من می خواستم شیون وایلا کنم خودش رو می باخت و می مرد اينو من نمي گم چند روز پيش داشت به پسر سومم مي گفت كه اگر مادرت هواي منو نداشت سر فوت صادق من مرده بودم، خيلي بي قراري مي كرد خواهرام هم برام مهم بودن و از همه مهمتر من علیرضا رو در بیمارستان داشتم که اصلا نمی دونست برادرش فوت كرده گفتم گریه کنم باختم هم بچه م رو از دست دادم هم اجرم رو. هیچ حسابی مزدی هم پیش خدا ندارم . البته اینها افکار و نظرات جانبی بود و از لحظه اول گريه نکردم و عليرضا هم گريه نکرد خدايا بازم هوامو داشته باش کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
یکی از روش های صحیح دعوت کودک به همکاری، توصیف کردن است. وقتی بزرگترها مساله‌ای را توصیف می‌کنند، کودکان فرصتی می‌یابند تا بدانند چه باید بکنند. وقتی دیگران به شما می‌گویند مرتکب چه اشتباهی شده‌اید، برای شما دشوار است کاری را که لازم است انجام دهید. موقعی که کسی مساله‌ای را برای شما بازگو می‌کند، تمرکز حواس برایتان آسانتر است. روش غلط: چندبار بهت بگم چراغ حموم رو خاموش کن؟ (این کدام یک از روش های غلط ده گانه است) ✅روش صحیح توصیف کنید: پسرم چراغ حمام هنوز روشنه مادر: زود باش تلفونو همین الان قطع کن(روش غلط فرمان و دستور) پسر: نمی‌خواهم ✅توصیف کنید: مادر: من حالا می‌خوام یه تلفن بزنم پسر: تو یک دقیقه تمومش میکنم ❌تمام روز به جوجه‌هات آب و دونه ندادی؟ عرضه نگهداری از دوتا جوجه رو نداری؟ ✅ بجای اتهام زدن، توصیف کنید: جوجه ها خیلی گرسنه بنظر می‌رسن کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خلاقیت به این میگن کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
⬅️ این ماهی‌هایی که در دریا صیدشان می‌کنند، نمی‌دانم دیدید یا نه؟! گاهی هزاران ماهی در میان یک توری دارند کشانده می‌شوند به طرف ساحل، از آن وسط‌های دریا، از چند کیلومتری دریا این تور دارد همه‌ی اینها را می‌کشد جلو، ملتفت نیستند. اگر به آن ماهی بگویی کجا می‌روی؟! فکر می‌کند دارد مقصدی را با اختیار می‌رود، اما در واقع بی‌اختیار است. مقصد او همانجاست که مقصدِ آن صیادِ صاحبِ تور است. این تورِ نامرئیِ نظام جاهلی، آن‌چنان انسان را می‌کشد، آن‌چنان به طرف‌هایی که هدایت‌کنندگان آن تور مایلند، آدم را می‌کشاند که آدم نمی‌فهمد کجا می‌رود. گاهی هم خیال می‌کند که دارد می‌رود به طرف سرمنزل سعادت و رستگاری، غافل از اینکه نه، دارد می‌رود به "جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ" - ۵۳/۷/۲۴ پی‌نوشت: یادت باشد زمین دشمن، چه در مجازی و چه در غیر آن، همان تور نامرئی است که من و تو را به هر طرفی که بخواهد می‌کشاند؛ حال چرخی بزن و تور‌های نامرئی را پیدا کن… پرسه زدن در زمین دشمن یعنی همراهی با
12.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انیمیشن زیبایی که برنده ی جایزه اسکار شد انسانیت و مهربونی واقعی چه شرایطی داره کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
داستان پسری به نام شیعه 📚 دوازدهم 🚥 ما را به خانه دیگری بردند . 🚥 چندتا از دوستان شیعه پدرم ، 🚥 با هم جلسه گرفتند و به بابا گفتند : 👑 اینجا ، در این شهر 👑 در این کشور و در این حکومت ، 👑 ما شیعیان ، هیچ قدرتی نداریم 👑 اینجا عربستان است 👑 و به شدت از ما شیعیان بیزارند 👑 هر روز دنبال بهانه می گردند تا ما را بکشند 👑 اگر آنها ، شما را اینجا پیدا کنند 👑 همه محله ما را ، به آتش می کشند . 👑 پس شما بهتر است به ایران بروید 👑 آنجا کشور شیعه است 👑 شما آنجا در امان هستید 👑 آنجا حتی سنی ها و مسیحی ها هم آزادند 👑 آنجا کسی با شما کاری ندارد 🚥 پدر با ناراحتی گفت : 🌷 من چطوری بروم 🌷 در حالی که همه جا به دنبال من هستند ؟ 🌷 این بچه را چکار کنم ؟! 🌷 او که نمی تواند پا به پای من برود ؟! 👑 گفتند : نگران نباشید 👑 ما به شما کمک می کنیم 🚥 فردای آن روز ، به خانه دیگری رفتیم 🚥 پذیرایی مفصلی از ما کردند 🚥 شب نیز ، به خانه دیگری رفتیم 🚥 سپس فردای آن روز ، 🚥 به سمت بیابان حرکت کردیم . 🚥 شب شد ، هوا خیلی تاریک و ترسناک بود 🚥 صدای حیوانات ، مرا به لرزه در آورد 🚥 صدای گرگ ، صدای سگ ، صدای زوزه ، 🚥 صدای بادی که به درختان برخورد می کرد 🚥 از ترس حمله حیوانات وحشی ، 🚥 دائم به سمت چپ و راستم نگاه می کردم . 🚥 به حدی که گردنم درد گرفت 🚥 و از شدت ترس و دلهره و وحشت ، 🚥 خودم را خیس کردم . 🚥 دوستان بابا ، 🚥 ما را به همدیگر پاس می دادند 🚥 یکی می آمد و ما را تحویل او می دادند 🚥 و آن فرد قبلی ، می رفت 🚥 دمدمای صبح شده شد 🚥 کفش های من پاره شدند 🚥 خارهای بیابان ، امانم را بریده بود 🚥 به سختی راه می رفتم 🚥 پاهایم را ، آرام بر زمین می گذاشتم 🚥 تا خارها کمتر اذیتم کنند 🚥 پاهای من ، خونی شده بودند 🚥 ولی نمی توانستم به پدرم بگویم 🚥 چون خودش ، این روزها ، 🚥 خیلی بیشتر از من ، اذیت شده 🚥 این ماجراها ، برای او ، عذاب دردناکی هستند 🚥 تا اینکه به زیرزمینی وسط بیابان رسیدیم 💥 ادامه دارد ... ✍ نویسنده : حامد طرفی کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
13.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥مهارتهای کلامی... 💥دکتر سعید عزیزی کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟣اگر شکرگزار باشی، بزرگت می کنم... 🎙 کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 سیزدهم 🚥 وسط بیابان ، یک زیرزمین مخفی بود 🚥 که با شن ، پوشیده شده بود . 🚥 یک نفر ، آنجا بود و ما را تحویل گرفت 🚥 و نفر قبلی خداحافظی کرد و رفت . 🚥 وارد زیرزمین شدیم 🚥 راه طولانی تونل زیرزمینی را پیمودیم 🚥 ناگهان ؛ از خستگی این همه راه ، 🚥 چشم های من تار دیدند 🚥 و با صورت به زمین افتادم . 🚥 پاهایم قدرت حرکت نداشتند . 🚥 دوست بابام ، مرا بلند کرد و در بغل گرفت 🚥 و به راه رفتن ، ادامه دادند . 🚥 بعد از چند ساعت ، از زیر زمین خارج شدیم 🚥 نور آفتاب ، چشمم را اذیت کرد 🚥 دستم را ، بین آفتاب و چشمانم گذاشتم . 🚥 یکی دیگر از شیعیان ، ما را تحویل گرفت 🚥 و نفر قبلی نیز ، مرا بوسید 🚥 و از پدرم خداحافظی کرد و رفت . 🚥 حدود یک ساعت پیاده روی کردیم 🚥 تا به یک روستا رسیدیم 🚥 ما را به یک خانه ای بردند . 🚥 یک پیرمردی که مشغول نماز خواندن بود 🚥 وقتی ما را دید 🚥 با لبخند به استقبال ما آمد 🚥 و با مهربانی به ما گفت : 🇮🇷 هله هله به ایران خوش آمدید 🇮🇷 اینجا دیگر در امان هستید 🚥 پدرم با شنیدن نام ایران ، 🚥 از خوشحالی ، لبخندی زد و بیهوش افتاد 🚥 او را به اتاقی بردند تا راحت بخوابد 🚥 من هم کنارش خوابیدم 🚥 و فردای آن روز ، از خواب بیدار شدیم 🚥 اهل آن خانه ، خیلی از ما پذیرایی کردند 🚥 با مهربونی و محبت ، با ما رفتار کردند 🚥 همسایه هایشان نیز ، 🚥 یکی یکی پیش ما می آمدند 🚥 و به ما ابراز علاقه و ارادت می کردند 🚥 هر روز دوستان جدیدی پیدا می کردم 🚥 روستای آنها ، خیلی باصفا بود . 🚥 هم شیعه داشت هم سنی 🚥 همه کنار هم ، با صلح و آرامش ، 🚥 زندگی می کردند . 🚥 هیچ کدام همدیگر را ، 🚥 نجس و کافر نمی دانستند . 🚥 همدیگر را اذیت نمی کردند . 🚥 به همدیگر احترام می گذاشتند 🚥 به خانه های همدیگر ، رفت و آمد می کردند 🚥 از همدیگر ، زن می گرفتند 🚥 و بدون هیچ مشکلی ، 🚥 شیعه و سنی با هم ازدواج می کردند . 🚥 ولی بعضی شیعه ها ، 🚥 ندانسته و جاهلانه و یا شاید مغرضانه ، 🚥 کاری می کردند که بین شیعه و سنی ، 🚥 اختلاف بیفتد 🚥 مثلا در مراسمات و مجالسشان ، 🚥 به اعتقادات اهل سنت ، فحش می دادند 🚥 که باعث می شد 🚥 مثل همان بلایی که بر سر ما و مادرم افتاد 🚥 و شاید بدتر از آن ، بر سر دیگران بیفتد 💥 ادامه دارد ... ✍ نویسنده : حامد طرفی کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
@ostad_shojaeروانشناسی قلب 36.mp3
زمان: حجم: 7.46M
36 ❣️شکست عشقی؛ فقط دررابطه یک زن و یک مرد،خلاصه نميشه. 🔻بالاترین شکست عشقی، زمانی اتفاق میفته که قلب انسان، میلش به خدا وآسمون رو ازدست ميده... کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
4.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این آقا قیمت دو تا جنس رو عوض میکنه تا ببینه همسرش کدوم رو انتخاب میکنه و ادامه‌ی داستان 😂 پ.ن: به نظرتون چند بار توی خریدهامون ذهنمون اینجوری دستکاری شده؟ کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درد دل زیادی ممنوع قانون کائنات کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee