فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکتر انوشه : بارها اینو گفتم شادی و آرامشی که من تو زندگیم دارم محصول انتظاری است که از هیچ کس نداشتم
@Ravanshenasee
#خاطرات_تلخ که با احساس حضور او شیرین خواهد شد
قسمت هفتم
موقع مراسم دفن صادق در بهشت زهرا ديدم عذاب وجدان دارم و إقرار به مردم كمي عذاب وجدانم را كم مي كنه ميكروفون رو گرفتم و چند دقيقه اي صحبت كردم مقدار ي از صادق تعريف كردم
از صادق زياد توقع داشتم برحسب مقدار هوشش
ميگفتم هوش كه نعمت خداست ارزش ما به تلاشمون هست
با وجودي كه هر سال شاگرد اول مي شد هيچ وقت براش جايزه نمي گرفتم
البته خودش هم نميخواست
مي ترسيدم اگر زياد ازش تعريف كنم متكبر بشه و به ديگران به ديده تحقير نگاه كنه اخه واقعا خیلی از لحاظ هوشی فرق داشت
معلم كلاس پنجمش گفته بود هوش فوق العاده اي داره
نمي دونم چقدر از اين هوش بهره برداري مي كنيد
در مورد مظلوميتش هم صحبت كردم در مورد مهربونيش
تعريفهايي كه در عين حال كه واقعيت بود اما خودش از من نشنيده بود
الان دقيق يادم نيست چي گفتم اما من صحبت مي كردم و جمعيت بلند گريه مي كردند
خیلی جمعیت اومده بود
چون نوجوان بود و بدجور مرده بود ، همه اومده بودند هر كس كه مي شناخت حتي افرادي كه من تا حالا نديده بودم
همكاراي بانكي شوهرم
همكارايهاي برادرشوهرم
فاميلهاي ما از قم و تهران با نسبتهای دور و نزدیک
اگر تب چهل درجه داشت بايد ميرفت مدرسه
مي گفت نرم عقب ميوفتم
مثلا جايي بوديم تكليفش رو انجام نداده بود
صبر مي كرد باباش خوابش ببره بعد ساعت ١-٢ يه چراغي از حمام و دستشويي روشن مي كرد و يواشكي تكاليفش رو انجام ميداد
میخواست باباش متوجه نشه
تکالیفی که مربوط به طی هفته بود و می دونست، پنج شنبه جمعه انجام میداد
اگر يه موقعي عصباني مي شدم ميخواستم بزنم فرار نمي كرد بهش گفته بودم مادرجون اگر من عصباني شدم و خواستم بزنمت واينسا ،فرار كن
من ميگرن دارم ازش مي خواستم تا سر منو ماساژ بده اگر موقع خوابش بود صبر می کرد باباش خوابش ببره بعدم سر منو يك ساعت ماساژ ميداد تا بهتر بشه و دستش درد مي گرفت و اصلا نمي گفت دستم درد مي گيره
بعدها پسر دوم و سوم مي گفتند كاره سختي هست و دست درد مياد و نمیشه تحمل کرد
اخه می گفتم دستت رو مشت کن و با مفصلهات سفت بکش روی سرم
به این دوتا گاهی می گفتم با قاشق به سرم بكشند
جايی که من دوست نداشتم و موجب نگرانيم مي شد هرچند دوست داشت بره نمي رفت مي گفت نميخوام شما نگران باشي
اين أواخر حسابی مرد شده بود
خيلي مودبانه در مقابل پدرش از من حمايت مي كرد
بيشتر از قبل بأمن صحبت مي كرد و گرم مي گرفت و بگو بخند مي كرد و يه بار به شوخي بهش گفتم مادر چقدر ميخندي حرف ميزني ؟خونه روشني مي كني ؟
و واقعاً داشت خونه روشني مي كرد
خیلی صحبت می کردیم
در ارديبهشت موقع نمايشگاه كتاب با هم به نمايشگاه رفتيم و كلي صحبت كرديم صحبتهاي معنوي و اخلاقي
صحبتهايي كه منو از هر دوستي و همصحبتی بي نياز مي كرد
كتاب سياحت غرب و سياحت شرق رو داده بودم خونده بود و تصميم گرفته بود. همه ي قران رو حفظ كنه
مي گفت با اين كتاب فهميدم كه اون دنيا چقدر حفظ قران به درد ميخوره
البته کلاس دوم جز سی رو حفظ کرد و در مسابقه ای ،مدرسه بهش دوچرخه داد
او رفت بدون اينكه فرصت كنه يك صفحه جدید حفظ كنه
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
روانشناسی قلب 32.mp3
5.9M
#فایل_صوتی_روانشناسی_قلب 32
🎧آنچه خواهید شنید؛
❣️توی شلوغی قیامت...
فقط يه آشناست که می تونه پيدات کنه!
💓يه آشنا،
که همه عمر،توی قلبت جاش داده بودی،
و باهاش زندگی کرده بودی!
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
داستان پسری به نام شیعه
#قسمت هفتم
ماموران ، به خانه ما حمله کردند . و دیوار خانه پشتی را دیدند . کولر را برداشتند ، دیوار را پر کردند . و شیعیانی که به ما کمک کردند را ،دستگیر و مجازات کردند . هر روز و شب ، شاهد گریه های غریبانه مادرم بودم .شاهد اشکهای بی صدای شرمندگی پدر بودم .شاهد التماس های آنها ، به آن بی غیرتان ، برای آب و غذا دادن به من و خواهرم بودم . یک روز مادرم ، مرا صدا کرد ، با آب ذخیره تمیزم کرد . با اینکه درد داشت ولی خیلی با من بازی کرد.در وقت خواب هم ، از من خواست تا کنارش بخوابم . تا حالا پیش مادرم نخوابیده بودم ز او خجالت می کشیدم . ولی از این پیشنهادش خیلی خوشحال شدم به خاطر همین ، فوری قبول کردم . با دستهای سرد و بیجانش ،با موهای من بازی می کرد .مرا نوازش می کرد و می بوسید . و با صدای آرام به من گفت :
🌹 جواد جان ! پسرم !مواظب پدرت باش .
🌹 او خیلی تنها و غریبه ،
🌹 بعد از من ، او دیگر کسی را ندارد ، همه دار و ندارش تویی همه کس و کارش تویی هر چه پدرت می گوید بگو چشم
منم گفتم : چشم
🌹 مادر گفت : جواد جان پسرم !
🌹 خواهرت بچه است ، نیاز به آب و غذا دارد به موقع غذایش را بده و در هر شرایطی ، خواهرت را تنها نگذار! تو مردی ، تو غیرت داری. او هم ناموس توست و ناموس ، برای هر مردی مقدسه
🌹 پس از ناموست مراقبت کن و نسبت به او ، غیرتی باش ...
🚥 مادرم می گفت و می گفت تا خوابم برد
تا اینکه صدای دل نشین اذان صبح ،مثل هر روز ، مرا از خواب ، بیدار کردروی بازوی مادرم خواب بودم پاشدم ومادرم را ،برای نماز صبح صدا زدم اما انگار ، او مثل همیشه نبود .بدنش مثل یخ ، سفت و سرد شده بودهر چه صدایش زدم ، بیدار نشد . می خواستم داد بزنم ، جیغ بکشم اما انگار عقده سنگینی در گلوی من گیر کرده یعنی مادر می دانست که می خواهد برود یعنی همه شب ، کنار جنازه او خواب بودم .نه ... من مادرم را می خواهم مات و مبهوت به جنازه او نگاه می کردم انگار دارم کابوس می بینم آخر کی می شود از این خواب پر از بدبختی بیدار شوم خیره به صورتش نگاه می کردم غم و غصه و مظلومیت را ، از اشکهای خشکیده روی گونه هایش ، حس میکردم . یاد حرف های دیشب مادر افتادم خیلی برای من سخت است که مادرم را ، مرده ببینم
💥 ادامه دارد ...
✍ نویسنده : حامد طرفی
📚 کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
#همسرانه
هنگامی که همسرتان درباره مسئلهای که او و شما را ناراحت کرده صحبت میکند، نباید صرفا سر خود را به معنای گوش دادن تکان دهید، بلکه باید فکری به حال حل آن مسئله کنید. آقایان تمایل دارند موقعیتها و گزینههای موجود را تجزیه و تحلیل کنند که این امر خانمها را بسیار عصبانی میکند. بیشتر اوقات همسرتان فقط به صحبت نیاز داشته و تمایل دارد شما نیز در صحبتهای او فعالانه شرکت کنید، نه اینکه نقش یک قهرمان را بازی کنید نشان دهید به موضوعاتی که همسرتان درباره آنها صحبت میکند علاقه دارید و از لحاظ احساسی هم به او اهمیت میدهید. گوش دادن باید بهصورت فعالانه باشد، نه اینکه فقط گوش دهید !!!!
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
1.28M
#تربیت_فرزند
▫️اگه فرزند خواسته هاشو باجیغ زدن براورده میکنه چکارکنیم؟
#استاد_ذوالفقاری
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احتمالا اکثر پدر و مادرها این رو تجربه کردن: وقتی بچه میوفته، برای اینکه بفهمه شدت گریهش باید چقدر باشه، به صورت مامان باباش نگاه میکنه!
🔹وقتی مامان یا بابا بخاطر ترس یا اضطراب خودشون، خیلی ناراحتن یا بیش از حد واکنش نشون میدن، بچه هم اون احساس رو میگیره و ممکنه بیشتر ناراحت بشه!
🔹در واقع والدینن که به بچه کمک میکنن احساساتش رو کنترل کنه. بنابراین، اگه واکنش ما شدید باشه، مغز کودک به جای دریافت پیام آرامش و مراقبت، اضطراب یا احساسات منفی رو ثبت میکنه.
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
1_3431556808.mp3
2.34M
🔹🔹نمونه های موفق فرزند آوری باید دیده شود
دکتر مریم اردبیلی
پزشک و کارشناس مسایل زنان و خانواده
مادر ۵ فرزند
#فرزند_آوری
#فرهنگ
نشر به اندازه ارادت به رهبری
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
همسرداری
"در زندگی مشترک، روانکاوی ممنوع!!!"
🔹 در بعضی کشمکشها، شما سعی میکنید، رفتار همسرتان را ریشهیابی کنید. جملاتی مانند «اعصابت از جای دیگر خرد است، به من میریزی»، «تو با خانوادهی من مشکل داری و به خاطر همین اینطوری رفتار میکنی» و...
🔸 روانکاوی که انجام دادهاید و به زبان جاری میسازید دو حالت دارد، یا شما درست حدس زدهاید که باعث خجالت و شرمساری همسرتان خواهید شد، یا اگر تشخیصتان اشتباه باشد که در اکثر موراد این گونه است؛ همسرتان از اتهامی که به او وارد ساختهاید، عصبانی شده و درگیری میان شما عمیقتر خواهد شد...
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
19.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حجاب
سلام و ادب
یک منطق بسیار عالی برای پوشش و حجاب
🔹علی زکریائی کارشناس تبلیغات فرهنگی با یک خانم بد حجاب یک صحبت کوتاهی میکنه و او را عقلاً مجاب به پوشش و حجاب می کنه
🔸کسانی که می خواهند امر به معروف کنند حد اقل یکبار این کلیپ رو ببینند
⏳ زمان : ۵ دقیقه و ۳ ثانیه
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee