💔
حرف آخر...
پندار ما این است
که ما مانده ایم و شهدا رفته اند... اماحقیقت آن است که ...
زمان ما را با خود برده است
و شهدا ماندهاند"
چه خوش ساعتی بود ساعت شهادتشان
خوشا به سعادتشان!
شهیدان،زمان را چه ماهرانه! به دست گرفتند.
الهی الحقنی به الشهدا
امین یارب العالمین
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
💔
روزمان را متبرک میکنیم به یاد فرزند شهیدی که حضرت زهرا بشارت شهادتش را دادند
هر زمان نام حضرت زهرا سلام الله علیها برده میشد میگفت: "حتما بلافاصله بگویید سلام الله علیها"
در روزهای آخر جنگ در شلمچه بودیم. اعلام شد که جنگ به پایان رسیده و باید برگردیم تهران.
سید صادق آقا اعلایی گفت:
"نمیشه! مگه ممکنه مادر ما حضرت زهرا سلام الله علیها اشتباه بگه؟!! خود مادر به من فرمودند که از شلمچه به دیدار ما خواهی آمد"‼️
روز بعد عراق پاتک شدیدی انجام داد و نیروهای ما یک شهید دادند. آن یک نفر هم فقط سید صادق بود.
سیدصادق فرزند شهید بود. پدرش در ایام انقلاب به شهادت رسیده بود و خودش در روزهای پایانی جنگ.
دسته گلی از صلوات به نیابت از تمامی شهدا از صدر اسلام تاکنون، هدیه میدهیم محضر حضرت علی و فاطمه زهرا سلام الله علیهما
🌸الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم🌸
📚 مهر مادر
#شهید_سیدصادق_آقااعلایی
انتشار به مناسبت #فاطمیه_سلام_الله_علیها
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
همواره سعیمان این باشد كه خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم.
و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم،
كه شهدا راهشان راه انبیاست و پاسدارانِ واقعی هستند كه در این راه شهید شدند.
#شهید_حسین_خرازی
#یاد_شهدا_با_صلوات
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
بسم الله الرحمن الرحیم
هر روز را با یاد شهدا آغاز کنیم
🌷 بسیجی شهید محمد غیاثوند آوَرزَمانی
🌷 تولد ۲۲ شهریور ۱۳۴۰ ملایر استان همدان
🌷 شهادت ۲۰ آبان ۱۳۶۶ جُفیر استان خوزستان
🌷 سن موقع شهادت ۲۶ سال
🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز میباشد
✍ بخشهایی از وصیتنامه این شهید عزیز
✅ از ژرفاى وجودى بى وجود، كه همه هستياش را در راه اسلام عزيز دريغ نداشته و تمامی وجودش را با رفتن به جبهه هاى حق عليه باطل، نثار جمهورى اسلامى ميكند، تا شايد خداوند منان اين قربانى حقير را قبول نموده و مرا در زمره افراد فدايى راه حق قرار دهد.
✅ پروردگارا اين آرزوى ناچيز را اگر صلاح خود ميدانى برآورده ساز كه ديگر تاب تحمل وجود و قرار داشتن در اين جسم خاكى را ندارم.
✅ برادران عزيز، شهيد شدن در راه حق تنها آرزويى براى هر فرد مسلمان و متعهد می باشد
✅ خواهران عزيزم، همچون حضرت زينب (ع) با رفتار و كردار خود از انقلاب عزيزمان دفاع نماييد و با تنها وسيله مهم خود يعنى حجاب، كه برابر خون شهيدانمان است، از اسلام نگهدارى نماييد.
🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدایی که امروز سالگرد شهادتشان میباشد و این شهید عزیز فاتحه باصلوات
🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
سختیها را تحمل کنید
این انقلاب با نهایت اقتدار
و توان به انقلاب جهانی
امام زمان (عج) اتصال پیدا میکند
#شهیدمحمدابراهیمهمت🕊
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
✳️ آن لقمههای پاک...
🔻 گاهی در حد وسواس برای پاکی لقمهای که در دهان فرزندانش میگذاشت دقت میکرد. یکی از اهالی، گوسفندی سر بریده و مقداری گوشت برای فاطمه آورده بود. مش حسن که دیده بود آن گوسفند روزی رفته در باغ یکی از همسایهها و از درختان او خورده، با قاطعیت گفت: «فاطمه! از این گوشت نخور، به بچهها هم نده!»
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🕊
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
❣️فقط کلام شهید❣️
#قسمت_پنجم #شهيد_مهدي_زين_الدين بعد از این که از سوریه بر گشتیم . من قم ماندم و او رفت اهواز . ما
#قسمت_ششم
#شهيد_مهدي_زين_الدين
روز بعد از تولد لیلا تلفن زد . این ده روز اندازه ی یک سال بر من گذشته بود . پرسید " خُب چه طوری رفتی بیمارستان ؟ با کی رفتی ؟ ما را هم دعا کردی ؟ " حرف هایش که تمام شد ، گفتم " خب ! خیلی حرف زدی که زبان اعتراض من بسته شود . " گفت " نه ، ان شاءالله می آیم . دوباره بهت زنگ می زنم " بعد از ظهر همان روز دوباره تلفن زد . گفت " امشب مامانم اینها می آیند دیدنت . " این جا بود که عصبانیت ده روز را یک جا خالی کردم . گفتم " نه هیچ لزومی ندارد که بیایند . " اولین بار بود که با او این طوری حرف می زدم . از کسی هم ناراحت نبودم . فقط دیگر طاقت تحمل آن وضعیت را نداشتم . باید خالی می شدم . باید خودم را خالی می کردم . گفت " نه ، تو بزرگ تر از این حرف ها فکر می کنی . اگر تو این طوری بگویی من از زن های بقیه چه توقعی می توانم داشته باشم که اعتراض نکنند . تو با بقیه فرق می کنی . "
گفتم " عیب ندارد ، هنداونه بذار زیر بغلم "
گفت " نه به خدا ، راستش را می گویم . تازه ما در مکتبی بزرگ شده ایم که پیغمبرش بدون پدر و مادر بزرگ شد و به پیغمبری رسید . مگر ما از پیغمبرمان بالاتر هستیم ؟ "
🌸پايان قسمت ششم داستان زندگي #شهيد_مهدي_زين_الدين 🌸
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
تا اندکی دلش میگرفت میرفت سراغ تلفن.
می گفت صدای پدر و مادر یا همسرم را نشنوم آرام نمی شوم.
برای پسرش دلتنگی می کرد و هر بار تماس می گرفت می پرسید سیدمحمد توانست دوچرخه اش را رکاب بزند؟!
اما با تمام دلبستگی هایش خداحافظی کرد...
داوطلب شد و رفت..
به دوستش گفت می دانم این بار دیگر شهید می شوم.
در خواب دیدم که از آسمان به پیکر خون آلود خودم نگاه می کنم.
همسر و فرزندم را به خدا می سپارم...
🌹 #شهید_سیدرضا_طاهر
🌷 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄