⇝✿✵ #کــــــبــزرگــانــــلام ✵✿⇜
💠🔹آیتالله بهجت ره فرمودند:
کسانی که در خواب و بیداری #تشرف حاصل نمودهاند، از آن حضرت شنیدهاند که فرموده است:
برای تعجیل #فـرج من زیاد #دعـا کنید
خدا میداند تعداد این دعاها باید چقدر باشد
تا مصلحت ظهور فراهم آید.
قطعاً اگر کسانی در دعا جدی و راستگو باشند
و به همّ و ناراحتی اهل بیت علیهمالسلام مهموم
و به سرور آنان مستبشر باشند
مُبْصَراتی خواهند داشت
و قطعاً مثل ما چشم بسته نیستند.
↫◄ باید دعـا را با شرایط آن کرد
و توبه از گناهان از جمله شرایط دعاست
چنانکه فرمودهاند:
✨دُعآءُ التائِبِ مُسْتَجابٌ✨
دعـای شخصی که تـوبـه کنـد
اجـابـت میگـردد
نه اینکه برای تعجیـل فـرج دعـا کنیم
و کارهایمـان برای
تبعیـد (دورکردن)
و تأجیـل (به تأخیـر انداختن)
فـرج آن حضـرت باشد❗️
📗در محضر بهجت، جلد۱، صفحه۱۱۸
🍃🌼اَللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ الْفَـرَج🌼🍃
⭕️ ملاقات با #امام_زمان 💖(عج)
🔸 امام مهدی(عج) در آخرين توقيعی که خطاب به #نایب_چهارم، #علی_بن_محمد_سمری، صادر کرد، فرمود:
...ديگر ظهوری نيست، مگر به اذن خداوند و آن، پس از مدتی دراز و بعد از آنکه دلها سخت شد و زمين از ستم پرشد، رخ خواهد داد. به زودی از شيعيانم، کسانی خواهند آمد که #ادعای_ديدار ( #مشاهده) مرا میکنند. آگاه باشيد هر کس پيش از خروج #سفيانی و #صيحه_آسمانی ادعای ديدار مرا کرد، دروغگو و افترازننده است.
🔸 بنا بر این روایت، در عصر غيبت کبرا، باب #نيابت و #سفارت، به گونهای که در مورد نايبان خاص آن حضرت و در دوران #غيبت_صغرا وجود داشت، بسته شده است. ازاينرو، هيچکس نمیتواند ادعا کند که با آن حضرت در ارتباط است و هر زمان اراده کند، میتواند با ايشان ملاقات کند يا به طور خاص از سوی ايشان نيابت يافته است که اموری را به انجام رساند يا دستورهايی را به مردم ابلاغ کند.
🔸 از سوی دیگر دیدار با امام(عج) ممکن است؛ اما مستلزم شايستگیهای ويژهای است که حتی بسياری از بزرگان به آن دست نيافتند و گروهی هم که به اين توفيق دست يافتند، با تلاشهای فراوانی بوده است.
🔸 #آيت_الله_جوادی_آملی در اين زمينه میفرمايد:
امام(عج)، وحيد دهر است. مثل #شمس (خورشید) آسمان است. همانطور که شما با دستتان نمیتوانيد به آفتاب برسيد، نمیتوانيد به راحتی به امام برسيد.
🔸 حضرت #آيت_الله_ناصری نيز وجود « #سنخيت» را شرط لازم برای حصول #تشرف دانسته است و میفرمايد:
تنها کسانی میتوانند آن حضرت را ببينند و ايشان را بازشناسند که خود از بُعد مادیِ عالم خارج شده باشند و با آن حضرت که سلطان عالم مجردات هستند سنخيت برقرار کرده باشند.
🔸 بايد بسيار مراقب بود که در طرح موضوع ملاقات با امام زمان(عج) به گونهای رفتار نکنيم که مردم گمان کنند هر کس میتواند ادعای رؤيت کند و هر ادعايی را هم به راحتی میتوان پذيرفت؛ اما در عین حال باید دانست که مسیر دیدار نیز بسته نیست.
📚 برگرفته از کتاب #درسنامه_فرهنگ_مهدویت_و_انتظار, ج 1:
#منم_مهدی_ع»؛ اثر #ابراهیم_شفیعی_سروستانی
#امام_زمان_شناسی
⭕️ ماجرای #تشرف مرحوم شیخ مصطفی #خبازیان در سرداب منزل خودش
✔️ آقاي حاج حسن بهاري يكي از دوستان نزديك مرحوم خبازيان نقل مي كند:
🔸 "حدود يك ماه قبل از فوت مرحوم خبازيان بود كه شبي مرحوم به من زنگ زد كه يك تاكسي بگير بيا با هم حرم حضرت رضا سلام الله علیه مشرف شويم و دقيقا خاطرم هست كه در مكالمه تلفني كه داشتيم گفت به شرط اين كه پول تاكسي را من حساب كنم بنده يك تاكسي گرفتم و دنبال ايشان رفتم . وقتي مرحوم خبازيان داخل ماشين كنار من نشستند فرمودند كه مطلبي به شما ميگويم تا زنده هستم به كسي نقل نكني گفتم: چشم.
🔹فرمودند:
➕ ذكري جهت تشرف به محضر حضرت بقيت الله الاعظم عج از آيت الله سيد محمود مجتهد سيستاني گرفتم كه البته ايشان استخاره كردند كه ذكر را بدهند و خوب آمد چهل روز با آدابي كه فرمودند ذكر را در منزلم واقع در كوي فرهنگ خواندم و ديروز روز چهلم بود . روز چهلم در منزل كسي نبود و من در سرداب مشغول ذكر بودم. درب ورودي را بسته و اتفاقا قفل كرده بودم كه ناگهان ديدم دونفر ، يك پيرمرد نوراني و يك جوان عرب وارد شده و سلام كردند . به محض ورود اول تمام اعضاء و جوارحم خشك شد و از كار افتاد و سپس با خود گفتم درب كه قفل است اين بزرگواران از كجا وارد شدند و تازه متوجه شدم زبانم از كار افتاده است حتي جهت احترام نتوانستم از جاي خود برخيزم و به همان حالت كه بر روي سجاده رو به قبله مشغول ذكر بودم خشكم زده بود پيرمرد گفت آقا بقيه الله مي باشند جواب سلام را بده و من كه زبانم از كار افتاده بود مانند يك انسان گنگ و با اشاره سر به زحمت جواب دادم و از گوشه چشم جلالت و عظمت حضرتش را نظاره گر بودم نور از گريبان مباركش تمام صورت را گرفته بود پيرمرد فرمود
💖آقا امام زمان مي فرمايند: #تو_اسود_ما_هستي خدا رحمتت كند و بعد از لحظه اي بلند شده و تشريف بردند تا به خودم آمدم و به درب خروجي مراجعه كردم ديدم درب منزل قفل ميباشد تا اذان مغرب گريه كردم تا آنجا كه مهر نمازم به گل مبدل شد و با مهري ديگر نماز مغرب را خوانده با همان حال به منزل استادم آيت الله العظمي سيد محمود مجتهد سيستاني رفتم .داستان را برايشان نقل كردم و از ايشان پرسيدم اسود لقب كدام بزرگوار بوده است
🔰ايشان فرمودند: #اسود_لقب_مقداد_است و
#شما_نمره_بيست_از_آقا_امام_زمان_گرفته_ايد آقا فرمودند امام زمان عجل الله فرجه ديگر چيزي نفرمودند گفتم چرا پيرمرد گفت كه آقا مي فرمايند خدا رحمتت كند تا اين جمله را گفتم آقا با دست محكم بر پاي خود زدند وديگر چيزي نفرمودند."
📚(منبع: سایت رسمی آیت الله مجتهدی سیستانی رضوان الله علیه)